اشعاری نو یافته در جنگ خطّی 900 مجلس

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور ، ایران.

2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور ، ایران.

چکیده

امروزه دیگر در این امر تردیدی نیست که هر گونه مطالعه و جستاری در قلمرو شعر کهن فارسی بدون مراجعه به جنگ­ها و سفینه­های شعری کاری ناقص و ناتمام خواهد بود. جنگ­ها از آن جهت که بعضاً نام و نشان شاعران گمنام و اشعار و آثار آن­ها را از تصرّف زمانه در امان نگاه داشته، حائز کمال اهمیّت است. در میان جنگ­ها و سفینه­های شعر فارسی، جنگ خطّی شمارة 900 مجلس که به سفینة شعرا و تذکرة شعرا نیز شهرت داشته و به دست کاتبی ناشناس تحریر یافته است، به لحاظ مندرجات که در مواردی تازه­یاب و بی­سابقه است، ارزش و اهمیّت بسیاری دارد.
 در این نوشتار ضمن توضیحی مجمل دربارة مشخصات این سفینة با ارزش  که در قرن هشتم هجری قمری کتابت شده است و نیز شرحی کوتاه در ذکر پیشینة تحقیقاتی که بر روی آن صورت گرفته است، نمونه­های نویافته­ای از اشعار شاعران نامدار سده­های ششم و هفتم هجری قمری: معزّی، انوری، مجیرالدّین بیلقانی و سعدی به دست می­دهم؛ در واقع در این مقاله دو غزل، یک قطعه و یک رباعی از انوری، یک غزل از معزّی، سه غزل، یک قطعه و دو رباعی از مجیرالدین بیلقانی و دو قطعه از سعدی به عنوان اشعاری معرفی شده­اند که در دیوان شاعران نامبرده موجود نیست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Newly-Found Poems in 900 Anthology

نویسندگان [English]

  • M Sharifi Sohi 1
  • H Khatamipour 2
1 MA, Payam-e Noor University , Iran.
2 Assistant Professor, Payam-e Noor University, Iran.
چکیده [English]

Nowadays, there is no doubt that any exploration into old Persian poetry will be incomplete without recourse to anthologies and collections of poem. Anthologies are of importance because they keep intact the name and traces of unknown poets and their poems. Among anthologies of Persian poetry, the No.900 anthology of parliament which is also known as the anthology and Tazkareh of poets and has been written down by an unknown scribe is of high value and significance regarding its content which includes newly-found and unprecedented poems.
In this essay, while providing a summary of characteristics of this valuable anthology written in eighth century (A.H) as well as a short commentary of literature review about it, the newly-found poems of well-known poets of sixth and seventh centuries such as Mo’ezi, Anvari, Mojir al-Din Beilaghani and Sa’di are provided. Indeed, in this article, two sonnets, one fragment and one quatrain by Anvari, one sonnet by Mo’ezi, three sonnets, one fragment and two quatrains by Mojir al-Din Beilaghani and two fragments by Sa’di are presented as poems which do not exist in their Divans.

کلیدواژه‌ها [English]

  • 900 anthology
  • newly-found poems
  • Mojir al-Din Beilaghani
  • newly
  • found poems
  • Mo’ezi
  • Anvari
  • Mojir al
  • Din Beilaghani
  • Sa’di

مقدّمه

جنگ­ها یا سفینه ­های 1 شعری که مشتمل بر اشعار شاعران مختلف است، غالباً نشان­دهندة ذائقة ادبی جامعِ خود و نیز نموداری از پسند شعری مردمان آن روزگار است. این مجموعه­ها از آن حیث که گاه نام و نشان شاعران گمنام و اشعار آن­ها را از تصرّف روزگار در امان نگاه داشته‌اند، حائز اهمیّت هستند. امروزه به واسطة انتشار تحقیقات جنگ­پژوهان، دیگر این امر مسلّم گردیده که در تصحیح دیوان شاعران، ناگزیر باید به سفینه­های شعری نیز توجه داشت؛ چه بسیار که با تورّق جنگی، شعری نویافته از شاعری نامدار و یا منتسب به گوینده­ای دیگر به دست می­آید و موجب طرح بحث‌های تازه در قلمرو شعر فارسی گردد. «در حقیقت جنگ­ها، گنجینة مستحکمی برای حفاظت چنین مطالب و مضامین واقع شده است» (افشار، 1390: 1 ). باید دانست که در چنین سفینه­هایی همیشه با اشعار شاعران نامدار سر و کار نداریم؛ ممکن است با نام و آثار شاعرانی مواجه شویم که امروزه برای ما آشنا نیستند و در منابع دیگر نیز اطّلاعی از آن‌ها به دست نمی­آید. به عنوان مثال در جنگ شمس حاجی که بتازگی تصحیح شده است از شاعرانی چون بیانی، سمرقندی، حمیدالدیّن جبلی و رضایی شعر نقل شده است (رک: شمس حاجی، 1390: 116 ) مصحّح کتاب می­نویسد: «از این شاعران و شعر آن­ها تا آن جا که ما جسته­ایم در هیچ جا ذکری نیامده است» (همان).

 

معرّفی جنگ 900 مجلس

در میان جنگ­های شعری کهن، جنگ خطّی شمارة 900 مجلس، با عنوان «تذکره شعرا " یا " سفینة شعرا» موجود است که به لحاظ مندرجات که در مواردی نویافته و بی­سابقه است، ارزش و اهمیّتی بسیار دارد؛ چنان که از سالیان دور محقّقان به آن مراجعه داشته و در تحقیقات خود به آن ارجاع داده اند. جامع این مجموعه، ناشناخته و خط آن نسخ و حجم آن 556 برگ است؛ این نسخه دارای صفحه شمار است؛ عناوین نسخه به شنگرف نگاشته شده و اشعار مندرج در آن نیز مجدول به شنگرف است. کاتب در مقدّمة منثور خود بعد از حمد و ستایش خداوند و نعت رسول و آل او (ع) با اشعار کمال­الدّین اسماعیل و با بیت زیر دفتر خود را آغاز می­کند:

در این سفینه نگه کن به چشم معنی بین

 

که رشک صورت مانی و لعبت چین است

و با بیت زیر سخن را به انجام می­رساند:

شکایت دارم از دست تو بسیار

 

ولی مهرت زبان­بندی عظیم است

 

برگ اول و آخر جنگ 900

برگ اول و آخر جنگ 900 

 

برگ اول و آخر جنگ 900

 

میر افضلی دربارة این جنگ چنین گفته است: «از نفایس خطّی کتابخانة مجلس، جنگ شعری است که رقم کاتب ندارد؛ امّا به تشخیص اهل فن از سدة هشتم هجری است و به شمارة 900 در کتابخانه نگهداری می­شود» ( میر افضلی، 1382: 111). ظاهراً نخستین بار محیط طباطبایی از این جنگ نام برده است. او ضمن تحقیقی که دربارة زبان تبریزی کرده است، به این سفینه نیز مراجعه کرده و دربارة آن گفته است: «از روی نشانه­ها و قرینه­ها پیش از مونس­الاحرار تنظیم و نوشته شده و به همان اسلوب مونس­الاحرار مقدّمة منشیانه­ای دارد» ( محیط طباطبایی، 1317: 7 ). طباطبایی تاریخ نگارش این جنگ را «پیش از 750 و بعد از 714» ( همان، 7 ) دانسته است. قاسم غنی نیز در جمع­آوری رباعیّات خیام از این سفینه بهره برده است (رک: فروغی، 1321: 52 ). ادیب طوسی نیز در اصلاحاتی که بر فهلویّات بابا طاهر داشته به مقابلة تک تک فهلویّات بابا طاهر در نسخة خطّی موزة قونیّه با فهلویّات وی در نسخة خطّی سفینة شعراپرداخته است که گاه صورت کامل­تر آن را در سفینة شعرا یافته است ( طوسی، 1337:1-3 ) نفیسی نیز با بهره گرفتن از سفینة شعرا، به 3 رباعی ابوسعید ابوالخیر به شماره­های 529، 536 و 562 که در سفینه آمده در کتاب خود اشاره کرده است ( ابوسعید ابوالخیر، 1334: 180 ). 2

شاعران این مجموعه به ترتیب عبارتند از:

کمال­الدّین اسماعیل، جمال­الدّین عبدالرزّاق، انوری، ازرقی، معزّی، مختاری، فردوسی،  خواجه نصیرالدّین طوسی، ابودجامه، جامی، عمادالدّین نجاشی، عبدالواسع جبلی، خاقانی، جمال­الدّین عبدالرزّاق، کمال­الدّین اسماعیل، ظهیر فاریابی، رشید وطواط، شرف­الدّین شروه، مجیرالدّین بیلقانی، اثیر اخسیکتی، فلکی شروانی، منوچهری، نظامی، ناصر خسرو، اوحدالدّین رازی، خواجه نصیرالدّین طوسی، جلال­الدّین بهاء­ولد، مفیدالدیّن اسکانی، عراقی، عطّار، امامی، تاج الدّین اشنویی، سیّد اشرف، شمس طبسی، خواجه افضل­الدّین، سراج­الدّین قمری، کمال­الدّین سیم­کش سمرقندی، سعدی، همام تبریزی، ابوعلی سینا؛ از صفحة 488 تا 502 نیز اغلب قطعاتی آمده است که مربوط به شماری از شاعرانی است که ذکر آن­ها در بالا رفت. کاتب در صفحة­های (502-505) از فهلویّات و در صفحه­های (506-509) اشعاری از نیریزّیات و تا آخر کتاب رباعیّاتی از خیّام و ابوسعید ابوالخیر و... آورده است.

در این جنگ اشعار چهار شاعر نامدار سده­های ششم و هفتم هجری ( معزّی، انوری، مجیرالدّین بیلقانی و سعدی ) به ترتیب و با مراجعه به دیوان هر یک و نیز مطالعة تذکره­های شعری بررسی شده است. حاصل این مطالعه و بررسی، یافتن اشعاری است که در دیوان ایشان موجود نیست و نویافته هستند.

1 ) ابیات نویافتة معزی در جنگ 900

تا به امروز نسخه­ای از دیوان معزّی که کتابت آن نزدیک به عصر خود او باشد، در دست نیست. قدیمی­ترین نسخه‌ای که اقبال در تصحیح دیوان معزّی از آن سود جسته مربوط به دورة صفویّه است (رک: معزی، 1318: س مقدّمه). قنبری و هیّری نیز دو چاپ از دیوان معزّی ارائه کرده­اند که هیچ کدام فرق چندانی با چاپ هفتاد و دو سال پیش اقبال ندارند. زیرا آن­ها با در دست داشتن همان نسخه­ای که اقبال از آن بهره برده به چاپ دیوان معزّی پرداخته‌اند. «چون متأسفانه نسخه­ای قدیمی از اشعار وی برای مقابله یافت نمی­شود، ما نیز بناگزیر همان نسخه مصحح استاد اقبال را نسخه اساس قرار دادیم» (رک: معزّی، 1385: صد مقدمّه ).

اقبال پس از ختم طبع اشعار معزی، به منتخبی از اشعار شش شاعر مکتوب در 713-714 هجری قمری که در کتابخانة هند در لندن نگهداری می­شود، دست پیدا می­کند که نزدیک به 4000 بیت از معزّی در آن موجود است و در پایان دیوانی که تصحیح کرده، اضافاتی از آن را می­آورد (رک: معزی، 1318: 882 ).

ابیات معزی در سفینة شعرا صفحات 72 تا 83 را در بر می­گیرد. در این نسخة خطّی یک غزل به نام معزّی ثبت شده است که در چاپ­های مختلف دیوان وی به چشم نمی­خورد. غزل مورد نظر در اضافاتی که اقبال از نسخة کتابخانة هند لندن به تصحیح خود افزوده، نیز موجود نیست. این غزل که در صفحة 81 این جنگ آمده است، غزلی نویافته از معزّی محسوب می­شود که در دیوان وی موجود نیست:

چون هوا سردی پذیرد جای ما کاشانه به
بلبلان از باد دی ماهی به خواب اندر شدند
با خرد بیگانه ایم امروز و با عشق آشنا
رطل پر در ده که مان در سر خمار عاشقی است
عاشق و مستم از آن شوریده و دیوانه­ام
گر نیابد دولت ما از خرد پروانه­ای

 

مصحف ما ساغر و محراب ما میخانه به
خوابگاه ما کنون بیغولة کاشانه به
هر که با عشق آشنا شد با خرد بیگانه به
رطل مردان بر خمار عاشقی مردانه به
عاشق و مست ای پسر شوریده و دیوانه به
دولت میر مشیّد در میان پروانه به
                       (رک: جنگ 900: 81 )

 

پس از نقل غزل بالا در جنگ مذکور، جامع، اشعاری از مختاری آورده است؛ نکتة قابل تأمّل این است که در این قسمت دو قصیده و یک غزل به مختاری نسبت داده شده که در دیوان معزّی موجود است. ممکن است صاحب این جنگ در انتساب آن­ها به مختاری اشتباه کرده باشد؛ گویا پشت سر هم قرار گرفتن اشعار دو شاعر، باعث تداخل در اشعار و انتساب سهوی و ناخواستة اشعار معزی به مختاری می­گردد:

الف ) در صفحة 84 قصیده­ای 68 بیتی با مطلع زیر به نام مختاری ثبت شده است، حال آن که کامل در دیوان معزی آمده است:

توانگری و جوانی و عشق و بوی بهار

 

شراب و سبزه و آب روان و روی نگار
                        (معزّی، 1318: 230 )

 

ب ) در صفحة 88 قصیده­ای 17 بیتی با مطلع زیر به نام مختاری آمده؛ اما تقریباً تمام این قصیده در دیوان معزی ثبت شده است:

چیست آن دریا که هست از بخشش او در جهان

 

نیل و سیحون و فرات و دجله و جیحون روان
                                 (همان، 506 )

ممکن است، اشتباه کاتب از این جا ناشی شده باشد که مختاری نیز چیستانی در صفت ابر شبیه به چیستان معزّی دارد و گویا کاتب از حافظة خود آن را نقل کرده است و به متن مراجعه نداشته است:

چیست آن دریا که چون پر گشتش از گوهر دهان

 

زرد رویی بر گرفت او را ز کحلی پرنیان
              (مختاری غزنوی، 1382: 467)

ج ) در صفحة 91 سفینة شعرا غزلی 10 بیتی با مطلع زیر به نام مختاری آمده است و تمام 10 بیت آن در ترجیع بندی از معزی مثبوت است:

ای باد صبح دم گذری کن به کوی من

 

پیغام من ببر به بر ماه روی من 3
                       ( معزّی، 1318: 752 )

2 ) ابیات نویافتة انوری در جنگ 900

صفحة 10 تا 51 این جنگ به اشعار انوری ابیوردی اختصاص دارد. در میان این اشعار دو غزل، یک قطعه و یک رباعی موجود است که در چاپ­های دیوان انوری نیامده است و طی بررسی­های صورت گرفته، در متون دیگر نیز به نام دیگران دیده نشده است.

نفیسی تاریخ قدیمی­ترین نسخه­ای که آن را اقدم نسخ دیوان انوری در جهان دانسته و از آن در تصحیح خود استفاده کرده، اوایل قرن هفتم می­داند (رک: انوری، 2536: 51 مقدّمه ). همچنین از قدیمی­ترین نسخه­هایی که مدرّس رضوی از آن در تصحیح دیوان انوری بهره برده و آن را نسخة اساس خود قرار داده است، نسخه­ای است که در اوایل قرن هشتم هجری کتابت شده و اصل آن در کتابخانة فاتح در استانبول ترکیه موجود است ( انوری، 1376: 121 مقدّمه). از جهت تقدّم زمانی، نسخة خطّی سفینة شعرا با نسخة اساس مدرّس رضوی در تصحیح دیوان انوری در یک قرن کتابت شده­اند و فاصلة زمانی آن با نسخة نفیسی نیز از یک قرن فرا تر نمی­رود.

ابیات نویافتة انوری در سفینة شعرا به شرح زیر است:

غزل یک:

لحظه­ای آن سنبل از گل وا فکن
پرتوی از نور رخسارت بتاب
ز آب آن چاه زنخدان چو سیم
کار ما چون زلف خود در هم شکن
عاشقان را شربتی جلّاب ده
در هوای ذره­ات سرگشته­ایم
سر همی بر من گران داری چرا
گر گناهی کرده­ام اعلام کن
با لبت گفتم که بوسی بخش گفت

 

غلغلی در عالم بالا فکن
و آتشی در پیر و در برنا فکن
قطره­ای در نرگس رعنا فکن
زلف خود چون کار ما در پا فکن
شکّری زان لعل در دریا فکن
آفتابا سایه­ای بر ما فکن
چون جنایت افکنی پیدا فکن 4
ور غباری هست بر صحرا فکن
گر شتابی نیست با فردا فکن
                             (جنگ 900: 41 )

 

غزل بالا با تفاوتی اندک در ضبط واژگان و با 8 بیت در دیوان جمال­الدّین اصفهانی نیز به ثبت رسیده است (جمال الدین اصفهانی، 1362: 473). مصراع دوم بیت اول و دوم جا به جا آمده است و بیت چهارم را ندارد. به دلیل علمی نبودن تصحیح این دیوان و عدم معرفی نسخ به کار رفته در تصحیح آن، مشخص نیست غزل مذکور در چند نسخه از دیوان جمال­الدّین و در چه تاریخی به ثبت رسیده است. اما با بررسی­های صورت گرفته در 5 نسخة خطی دیوان جمال­الدّین که باختصار به معرفی آن خواهیم پرداخت، غزل بالا در این 5 نسخه دیده شد:

1) دست­نویسی مکتوب به سال 1017 ه.ق که حاوی اشعاری از جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی است و با شمارۀ دستیابی 16 در کتابخانة مجلس نگهداری می­شود. کاتب آن شهاب­الدین ابن قطب­الدین کرمانی نام دارد. غزل مورد نظر در صفحۀ 161 این نسخه موجود است.

3) دستنویس متعلق به کتابخانة ملی که در سال 1024 ه.ق کتابت شده است؛ شمارۀ دستیابی آن 921/ف و کاتب آن محمدرضا ابن میرزا علی خاتون آبادی است. غزل مذکور در صفحة 376 آن ثبت شده است.

2) سومین دست­نویسی که حاوی غزل لحظه­ای آن سنبل از گل... است نیز در قرن یازدهم و در سال 1033 ه.ق کتابت شده است. این نسخه نیز در کتابخانة مجلس موجود است و شمارۀ دستیابی آن 2391 است. کاتب این دست­نویس مهدی جرپادقانی است. غزل ما نحن فیه نیز در صفحة230 آن مثبوت است.

4) چهارمین نسخه­ای که حاوی غزل بالا است نیز در قرن یازدهم کتابت شده و متعلق به کتابخانۀ ملی است. شمارۀ دستیابی به آن 1474/ف است و غزل مذکور در صفحة 261 آن مدرّج است.

5) پنجمین نسخه­ای که غزل لحظه­ای آن سنبل از گل... را در بر دارد، به خط عبرت نایینی و به سال 1344 ه.ق کتابت شده است. این غزل در صفحة 295 این نسخه موجود است. ترقیمة این نسخه به شرح زیر است:

"حسب الاشارۀ استادی آقای وحید دستگردی مدیر مجلة ارمغان به رشتة تحریر کشیده شد. به ید اقلّ الکتّاب ابن میرزا عبدالخالق محمّد علی شهدادی مصاحبی نایینی متخلّص به عبرت در دوشنبه غرّۀ سنة 1344 هجری نبوی."

به نظر می­رسد دست­نویس عبرت نایینی همان نسخه­ای است که وحید دستگردی مصحح دیوان جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی در مقدمة تصحیح خود به آن اشاره کرده است:

«تنها دیوانی که ما به دستیاری و زحمات یگانه شاعر استاد آقای عبرت مصاحبی نایینی جمع­آوری کرده­ایم در حدود ده هزار بیت است و پس از دو سه سال تصحیح و مقابله با ده نسخة کهن و تازه اینک به چاپ رسیده» (جمال الدّین اصفهانی، 1362: یط مقدمه).

با توجه به قدمت نسخۀ جنگ 900 در قیاس با 5 نسخة دستنویس دیوان جمال در قرن یازدهم و چهاردهم و نیز تا زمانی که نسخه­ای قدیمی از اشعار جمال­الدین اصفهانی به دست نیاید، می­توان به انتساب غزل مذکور به انوری با احتمال بیشتری سخن گفت.

غزل دو:

ای ترک بیار چنگ و بنواز
چون مست شدی هنوز هم شرم
چون چنگ تو زان خمیده پشتم
بر کش ز تنم اگر رگی نیست
چندین مزنم اگر نه چنگم
گفتی تو که عشق من نهان دار
نگذاشتمی اگر نبودی

 

آهنگ بگیر و بر کش آواز
از دست شدم هنوز هم ناز
تا روی به روی تو نهم باز
اندر همه پرده با تو دمساز
ور می­زنیم نخست بنواز
مگذار که فاش گردد این راز
رنگ رخ و آب دیده غمّاز
                       ( جنگ 900: 49-50 )

غزل بالا نیز با تغیراتی اندک در مطلع آن که به شرح زیر است در دیوان جما­­ل­الدین اصفهانی به چشم می­خورد:

ای ترک بیا و چنگ بنواز

 

آهنگ بگیر و بر کش آواز  
       (جمال‌الدین اصفهانی، 1362: 465)

غزل بالا برخلاف غزل اول که در 5 نسخة کتابخانة مجلس و ملی آمده بود، تنها در دست­نویس عبرت نایینی و در صفحات 286 و 287 موجود است که به نظر می­رسد، نسخة عبرت نایینی صورت دستنویس متن چاپ شدۀ دیوان مصحّح وحید دستگردی است. مصحّح دیوان جمال­الدّین نیز قدمت نسخ و شناسنامة آن­ها را مشخص نکرده است. به زعم نگارندگان، انتساب این غزل به انوری (همچون غزل پیشین) تا زمانی که نسخه­ای از اشعار جمال­الدین به دست آید که حاوی این غزل و قدیمی­تر از نسخة جنگ 900 باشد، خالی از اشکال خواهد بود.

قطعة یک: 5

چیست آن پیکری که همواره
همچو ماهی در آب غوطه خورد
باطنش همچو ظاهر عاشق
اندر او هم نبات و هم حیوان
نام او یک هزار و هشتاد است
عمر او چون بقای دشمن شاه

 

نزد دانا فلک مثال بود
شب چو هنگامة خیال بود
لیک نالیدنش محال بود
معدنش سنگ یا سفال بود
با هزار و هزار دال بود
از شبانگاه تا زوال بود
                            (جنگ 900: 501)

 

قطعة دیگری نیز در سفینة شعرا به نام انوری ثبت شده که در دیوان او موجود نیست:

شاها سزد که دور فلک در هزار سال
در زیر دست هر کس و ناکس نشانیم
بحر است مجلس تو و در بحر بی خلاف

 

چون من یگانه ای ننماید به صد هنر
این جا دقیقه ای است بدانم من این قدر
لؤلؤ به زیر باشد و خاشاک در زبر
                                                    (همان، 494)

امّا قطعة بالا در دیوان رشیدالدّین وطواط نیز وارد شده است (رشید وطواط، 1339: 558 ). صاحب مجمع­الفصحا هم آن را به نام وی ثبت کرده است (هدایت، 1382: 853 ). دولتشاه سمرقندی قطعة مورد بحث را به امیرشاهی سبزواری از شاعران قرن نهم نسبت داده و سرودن آن را مربوط به «وقتی که در مجلس یکی از سلاطین او را مؤخّر بر جمعی نشاندند» دانسته است (دولتشاه، 1382: 427 ) ادوارد براون نیز در تاریخ ادبی ایران ( براون، 1351:727-728 )، به گفتة دولتشاه مبنی بر انتساب قطعة فوق به امیر شاهی اشاره کرده است.

با توجه به این که سفینة شعرا قبل از قرن نهم هجری که تذکرة دولتشاه سمرقندی و دیوان امیرشاهی سبزواری تألیف شده اند، کتابت شده است، بی شک قطعة بالا از امیرشاهی سبزواری نیست؛ اما همین قطعه در دست­نویس دیگری نیز که متعلّق به قرن هشتم است به انوری منتسب شده است؛ «در کتابخانة مجلس جنگ شعر دیگری هم هست (دست‌نویس شمارۀ 14017) که از لحاظ نوع خط و شکل گزینش اشعار و ترکیب مجموعه بسیار شبیه جنگ شمارۀ 900 است. در دو جای این جنگ (ص 26 و 265) تاریخ کتابتی به سال 695 و به قلم منصور ابن کمال­الدّین الحسینی دیده می­شود که هم خط آن متفاوت از خط متن است و هم مرکب آن و احتمالاً کسی آن را بعداً برای کهنه جلوه دادن نسخه نوشته است. با این حال از قراین برمی­آید که نسخه مربوط به قرن هشتم است» (میرافضلی، 1382: 114). قطعة مورد نظر در صفحة 220 دست­نویس مذکور مثبوت است و مضاف بر این که در جنگ 900 به نام انوری آمده در دست­نویس 14017 نیز به وی منسوب شده است و این امر احتمال انتساب این قطعه را به انوری بیش از پیش تقویت می­کند.

جامع جنگ در صفحة 50 به نقل رباعیّاتی از انوری پرداخته و تا صفحة 51، هفت رباعی از او را نقل کرده که همگی در دیوان وی موجود است؛6 او در پایان سفینه به نقل رباعیّات شاعرانی پرداخته که اشعاری از اغلب آن­ها در صفحات قبل آمده است؛ در میان آن­ها (صفحة 571) رباعی دیگری از انوری نقل شده است که در هیچ کدام از چاپ‌های دیوان انوری موجود نیست:

ای خردگی­ای که رفت از آن کینه مگیر
حالی چو به صد زبان همی خواهم عذر

 

و آزار من سوخته در سینه مگیر
ای دوست مرا به جرم دیرینه مگیر

در نزهة­المجالس که «کاتب آن را در 25 شوّال 731 هجری کتابت کرده و حاوی 4000 رباعی از 300 شاعر قدیمی فارسی است» (میر افضلی، 1382: 37 ) بیست و سه رباعی از انوری آمده است. از این تعداد هشت رباعی در چاپ مدرّس رضوی و پانزده رباعی در تصحیح نفیسی موجود است ( خلیل شروانی، 1375: 79 ).

رباعی مذکور از انوری در بالا، نه در چاپ های دیوان او و نه در نزهة­المجالس وارد نشده است و اگر انتساب آن به انوری در جنگ 900 درست باشد، خود غنیمتی است.

3 ) ابیات نویافتة مجیرالدّین بیلقانی در جنگ 900

مجیرالدّین بیلقانی از شاعران نام دار سدة ششم هجری است که از آغاز زندگانی او اطّلاع دقیقی در دست نیست؛ ظاهراً وفات او در 577 هجری روی داده است (رک: فروزانفر، 1369: 589 ) دیوان وی بر اساس دست­نویسی متعلّق به اوایل قرن یازدهم تصحیح شده است؛ البتّه اقدم نسخ در بردارندة اشعار مجیر مورّخ 741 هجری است؛ با این توضیح که فقط 200 بیت از ابیات وی را در بر دارد ( مجیرالدین بیلقانی، 1358: 79 ) دیگر نسخ مورد استفادة مصحّح مربوط به بعد از قرن دهم هجری هستند ( همان، 80-86 ).

ابیات نویافتة مجیرالدّین بیلقانی در سفینة شعرا شامل سه غزل، یک قطعه و چهار رباعی به شرح زیر است:

غزل یک:

سازی بزن که غم زدگان دیده تر کنند
بنواز چنگ تا که خراباتیان عشق
بنمای روی و تازه کن ایمان عاشقان
دردی کشان زاویه داران مصطبه
گوش فلک ز نعره و فریاد کر کنند
برخیّ آن صبوح پرستان که هر سحر
چون سرو در نماز مدامند روز و شب
پروانه­وار از پی یک بوس و یک کنار

 

راهی سبک که شیفتگان شور و شر کنند
در پای­کوب فرق فلک پی سپر کنند
تا از کنشت­ها سر گبری به در کنند
حمالّی قنینه چو نرگس به سر کنند
چون جام را به تابش می دیده ور کنند
خود را به بوی صبح چو گل هفت پر
لیکن چو گل وضو ز سحر تا سحر کنند
جان در میان نهند و سخن مختصر کنند
                           (جنگ 900: 246 )

غزل بالا در صفحة 194 دست­نویس شمارۀ 14017 مجلس نیز به نام مجیر به ثبت رسیده است.

غزل دو:

بیا که با لب لعل تو رازها دارم
ز بهر حقّة شیرینت بوسه ها دارم
ز نیم جرعة رندان و ساز قلّاشان
بگو سخن که مرا نیز صد سخن باشد

 

ز جام عشق تو در سر خمارها دارم
ز بهر عارض سیمینت کارها دارم
بر آستین ملامت طرازها دارم
بکن تو ناز که من نیز نازها دارم
                          (جنگ 900: 247 )

 

ابیات بالا استقبالی از غزل انوری با مطلع زیر است:

بیا که با سر زلف تو کارها دارم 7

 

ز عشق روی تو در سر خمارها دارم
 (انوری، 2536: 548-549؛ 1376: 876 )

 

غزل سه:

دوش بی رطل و جام مست شدم
در بزد یار و بی قرار شدم
لعل جانان و باده حاضر بود
می رسمی کجا کند مستی
بارها دیده­ام به میکده­ها
لیک هر جا که جرعه­ای خوردم
دوش چون یار ساقی من بود
چون مرا باده خاصگی دادند
عامیان صبح دم به هوش آیند
ای حریفان حذر کنید از من
آبگینه ز راه بر گیرید

 

بی شراب حرام مست شدم
پس چو گفت ای غلام مست شدم
گوییا از کدام مست شدم
زان لب لعل فام مست شدم
که به یک درد جام مست شدم
نه به معنی به نام مست شدم
به حقیقت تمام مست شدم
نه به رسم عوام مست شدم
من خود از بوی بام مست شدم
که من خوش خرام مست شدم
که من بد لگام مست شدم
                            (جنگ 900: 247)

 

غزل بالا در صفحة167دست­نویس شمارۀ 14017 نیز به نام مجیر به ثبت رسیده است.

در صفحة 246 جنگ 900 غزلی به نام مجیر آمده که در دیوان وی موجود نیست؛ امّا در دیوان خاقانی مطابق نسخة خطّی 763 هجری به نام خاقانی آمده است ( خاقانی، 1375: 339 ). غزل مزبور در تصحیح عبدالرّسولی نیز وارد شده است؛ امّا این غزل در تصحیح سجادی که نسخة اساس آن مربوط به سال 664 هجری ( خاقانی، 1374: 67 مقدّمه ) و به قول او اقدم نسخ دیوان خاقانی است موجود نیست:

وه که دگر باره دل درد تو از سر گرفت
یار در آمد به کوی شور بر آمد ز شهر
تاختن آورد هجر تیغ بلا آخته
لعل تو یک خنده زد مرده دلی زنده کرد
شیر به چنگال قهر گردن آهو شکست
صبر و دل و دین و هوش جمله ز ما بستدند

 

باز به پیرانه سر عشق تو از سر گرفت
عشق در آمد ز بام عقل ره در گرفت
زحمت هستی ما از سر ما بر گرفت
حسن تو یک شعله زد سوختة در گرفت
باز به منقار لطف بال کبوتر گرفت
روح مجرّد بماند دامن دلبر گرفت

غزل بالا در نسخة دیوان خاقانی، مربوط به نیمة دوم قرن هشتم هجری وارد شده است؛ حال آن که کاتب سفینة شعرا که آن را به نام مجیر ثبت کرده در اوایل قرن هشتم و قبل از نسخة 763 کار کتابت خود را به پایان برده است. با توجه به این که غزل بالا در نسخة کهن خاقانی که در دسترس سجادی بوده موجود نیست و سفینة شعرا قبل از نسخة 763 خاقانی کتابت شده است، انتساب آن به مجیر محتمل­تر به نظر می­رسد. ضمن این که غزل بالا در دست­نویس 14017 هم به مجیر و هم به خاقانی منسوب شده است؛ یعنی کاتب این نسخه نیز در انتساب شعر مورد نظر به یکی از دو شاعر تردید داشته است. به دلیل اشتباهی که در بین اشعار مجیر و در وصالی کردن اوراق این نسخه رخ داده است، دو بیت اول غزل ما نحن فیه از چهار بیت بعدی آن جدا شده است و در واقع صفحات 194 و 167 برگی را که غزل مورد نظر به مجیر منتسب شده است تشکیل می­دهند. کاتب دست­نویس نسخة 14017 در صفحة 188 همین غزل را به خاقانی نیز منسوب کرده است.

رباعی یک: 8

ماییم ز عشق در وبالی که مپرس
گویی که چه می کنم ندانم والله

 

دل بسته در امید محالی که مپرس
پرسی که چگونه ای به حالی که مپرس
                           (جنگ 900: 251 )

 

در نزهة­المجالس رباعیی شبیه به رباعی ذکر شده از مجیر آمده که گویندة آن ناشناس است (خلیل شروانی، 1375: 666 ). بیشتر به نظر می­رسد، یکی از روی دیگری رباعی خود را ساخته باشد تا این که دو رباعی را تحریف شده به وسیلة ناسخان و سرودة یک شاعر بدانیم:

دردا که شدم شکسته بالی که مپرس
نه مرده نه زنده در غمی کان مپسند

 

و اندر سر سودای محالی که مپرس
نه خفته نه بیدار به حالی که مپرس

رباعی دو:

در ده می همچو ارغوان ای ساقی
باشد که شوم بی خبر و باز رهم

 

کز غم به لبم رسید جان ای ساقی
از جور زمانه یک زمان ای ساقی 9

رباعی­های دیگری نیز در سفینة شعرا به نام مجیر ثبت شده که در 

دیوان او موجود نیست؛ امّا در متون دیگر به نام دیگران نیز آمده است:

جامی که شراب ارغوانی است در او
و آن باده که صد جان و جهان به ارزد

 

آبی است که آب زندگانی است در او
پیری است که آتش جوانی است در او
                            (جنگ 900: 250)

رباعی بالا در نزهة­المجالس به نام کمال­الدّین اسماعیل (خلیل شروانی، 1375: 182 ) و در دیوان او نیز وارد شده است. (رک: کمال­الدّین اسماعیل، 1348: 897 ).

و:

از خار چو آمد گل رنگین بیرون
کردند نظاره را عروسان چمن

 

اندوه کنیم از دل غمگین بیرون
سرها ز دریچه­های چوبین بیرون
                          ( جنگ 900: 250 )

 

رباعی بالا در صفحة آخر نسخة خطّی تذکرة بتخانه _ مکتوب در 1010 هجری قمری _ ( گلچین معانی، 1363: 2/ 501) به نجیب جرفادقانی و با اختلافی اندک در نزهة­المجالس به نام کمال­الدّین اسماعیل نسبت داده شده است (خلیل شروانی، 1375: 203 ) که البتّه در دیوان او نیز آمده است (رک: کمال­الدّین اسماعیل، 1348: 858 ). به نظر می­رسد، حتّی با وجود تقدّم زمانی نزهة­المجالس بر سفینة شعرا و تذکرة بتخانه که دو رباعی بالا را به کمال نسبت داده است نمی‌توان به یقین آن­ها را به کمال منتسب کرد؛ زیرا با این که محمّد امین ریاحی تاریخ نگارش نزهة­المجالس را به احتمال زیاد اواسط قرن هفتم هجری دانسته است، امّا باز تصریح کرده که «به طور دقیق نمی­دانیم که نزهة­المجالس در چه تاریخی فراهم آمده است» ( خلیل شروانی، 1375: 61-63 ). حتّی با فرض قبول گفتة ایشان مبنی بر تاریخ نگارش نزهة­المجالس در نیمة قرن هفتم، فاصلة تاریخ کتابت آن یعنی 731 با زمان کتابت سفینة شعرا یعنی717 تا 750 هجری آن قدر زیاد نیست که بتوان براحتی گفتة خلیل شروانی مبنی بر انتساب دو رباعی بالا به کمال را پذیرفت و گفتة کاتب سفینة شعرا را در انتساب آن ها به مجیر رد کرد.

قطعة یک:

به صحرا سخت خوب آمد به چشمم
ندانم ریش داری یا نداری
اگر ریش آوری ریشت به...

 

قبای چابک و زلف نگونت
زبونت کرد خط یا شد زبونت
و گر همچون منی... به...
                          ( جنگ 900: 251 )

قطعة فوق در صفحة 168 دست­نویس شمارۀ 14017 مجلس نیز به نام مجیر به ثبت رسیده است.

4 ) ابیات نویافتة سعدی در جنگ 900

از آن جا که روزگار گردآوری این جنگ را نیمة نخست سدة هشتم دانسته­اند ( محیط طباطبایی: 1317: 7؛ ابوسعید ابوالخیر، 1334: 180 ) و به روزگار حیات سعدی نزدیکی بیشتری داشته است، بنابراین دربارة اشعاری که در این جنگ به او منتسب شده، با قطعیّت بیشتری می­توان سخن گفت.

ابیاتی که در جنگ 900 بهسعدی منسوب شده شامل دو قطعه است که با " ایضاً " به قطعه­ای از سعدی که در گلستان او نیز موجود است ( سعدی، 1374: 113 ) مرتبط شده است: 10

سعدی راست

مبر حاجت به نزدیک ترش­روی
اگر گویی غم دل با کسی گوی

 

که از خوی بدش فرسوده گردی
که از رویش به نقد آسوده گردی

ایضاً

هشت چیز از هشت تن ناید پدید
از حبش خوی خوش و صلح از عرب

 

این چنین گفته است مرد نیک دان
غم ز زنگی و سخا از رومیان

ایضاً

با پسر گفتا حکیم اندر جهان
از غلام و خادم و ترک و حبش

 

تو مدار از هفت تن چشم وفا 11
از زن و شمشیر و اسب مادیان

 

نتیجه‌

با بررسی جنگ 900 مجلس، به معرّفی اشعار نویافته­ای از چهار شاعر بزرگ سده­های ششم و هفتم هجری پرداخته شد. دو غزل، یک قطعه و یک رباعی از انوری، یک غزل از معزّی، سه غزل، یک قطعه و دو رباعی از مجیر و دو قطعه از سعدی ابیات و اشعار نویافته­ای بودند که با بررسی جنگ 900 به دست آمد. در مجموع شش غزل، چهار قطعه و سه رباعی به دیوان چهار شاعر نام برده اضافه شده است. در واقع بدون احتساب قطعة 3 بیتی که به نام انوری آمده؛ امّا در دیوان وطواط نیز به چشم می­خورد و نمی­توان آن را به یقین به هیچ کدام منتسب کرد و دو رباعی که در جنگ 900 به نام مجیر ثبت است؛ امّا در دیوان کمال نیز موجود است و غزل او که به نام خاقانی نیز آمده است، 64 بیت به گنجینة دیوان چهار شاعر بزرگ پارسی­گوی اضافه شده است. بر اساس آن چه در این نوشتار آمده است، این نکته مسلّم می‌گردد که امروزه یکی از منابع ناگزیر برای هر مصحّحی، جنگ­ها و سفینه­های شعری است. جامعان چنین مجموعه‌هایی با در دست داشتن دست­نویس­هایی که بعضاً در تصاریف روزگار از بین رفته است، به نام و اشعار شاعرانی اشاره می­کنند که امروزه برای محقّقان قلمرو شعر و ادب فارسی نویافته و بیگانه می­نماید. این امر ضرورت بررسی این نوشته­های خطّی را نشان می­دهد.

 

پی‌نوشت‌ها

1 - برای کسب اطلاعات دربارة اصطلاحات جنگ، سفینه، مجموعه، بیاض و... و تفاوت آن­ها با یکدیگر رک: قزوینی، محمد. " استعمال قدیم سفینه به معنی جنگ " مجلة یادگار، ج 4، ش 4 ( آذر 1326 ) ص 70. نیز رک: افشار، ایرج. سفینه و بیاض و جنگ ( مقاله های ایرج افشار ) گردآوری میلاد عظیمی، انتشارات سخن، تهران. 1390، ص هفت – نه.

2 - رباعی­های مورد نظر در سفینه به ترتیب به شرح زیر است:

رباعی 529 ( ابوسعید ابوالخیر، 1334: 77 ) که در صفحة 534 سفینه آمده به شرح زیر است:

رازی که به شب لب تو گوید با من
زان سر ز گریبان سخن بر نارد

 

گفتار زبان نگرددش پیرامن
پیراهن حرف تنگ دارد دامن

رباعی 536 (ابوسعید ابوالخیر، 1334: 78 ) که در صفحة 510 سفینه آمده به شرح زیر است:

ای گشته سراسیمه به دریای تو من
من در تو کجا رسم که در ذات و صفات

 

وی از تو و خود گم شده در رای تو من
پنهانی من تویی و پیدای تو من

آخرین رباعیی که نفیسی به نام ابوسعید در صفحة 511 سفینه یافته و در سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیربه شمارة 562 آمده است به شرح زیر است:

ای نالة پیر قرطه پوش از غم تو
افغان مغان نیره پوش از غم تو

 

وی نعرة رند می فروش از غم تو
خون دل عاشقان به جوش از غم تو

 3 - این بیت در کلیله و دمنه باب پادشاه و فنزه نیز آمده است. ( نصرالله منشی، 1386: 303 ).

4 - مصراع دوم بیت مزبور در نسخة خطّی ناخوانا است.

5 - کاتب در صفحة 496 قطعه ای از شاعری گمنام به اسم خواجه نجیب الله نقال آورده است:

شبی تاریک و بادی سخت و ابری تند غرنده
چو آتش بر فروزانی اگر مهمان فراز آید

 

غلاما خیز و آتش کن که هیزم هست افکنده
ز مال من تو آزادی که مهمان بهتر از بنده

قطعة بالا در دیوان انوری به چشم می خورد:

شبی تاریک و باد سرد و ابر تند و بارنده
اگر از دود و آن آتش  تو را مهمان فراز آید

 

غلاما خیز و آتش کن که هیزم داری افکنده
تو از مال من آزادی که مهمان بهتر از بنده
                        (انوری، 1376: 717 )

6 - کاتب در صفحة 52 رباعیی آورده که هر بیت آن مربوط به رباعی جداگانه­ای در چاپ های دیوان انوری است؛ یعنی رباعی مذکور به این صورت که در سفینة شعرا آمده است در دیوان انوری موجود نیست؛ بلکه هر بیت در رباعی جداگانه‌ای قرار دارد و او از دو رباعی موجود در دیوان، رباعی دیگری ساخته است. شاید آن را بتوان بر اشتباه کاتب حمل کرد که دو رباعی را که در ردیف و قافیه شبیه به هم هستند از روی اشتباه با هم ترکیب کرده است:

چون روز علم زد به حسامت ماند
دوزخ به عتاب جان گزایت ماند

 

چون یک شبه شد ماه به جامت ماند
فردوس به عرصة سرایت ماند

و دو رباعی موجود در دیوان به شرح زیر است:

چون روز علم زد به حسامت ماند
تقدیر به عزم تیز گامت ماند

خورشید به روشنی به رایت ماند
دوزخ به عتاب جان گزایت ماند

 

چون یک شبه ماه شد به جامت ماند
روزی به عطا دادن عامت ماند
        (انوری، 2536: 1376: 602؛ 980 )

گردون ز شرف به خاک پایت ماند
فردوس به عرصة سرایت ماند
        (همان، 2536: 1376: 602، 979)

 

7 - گویا انوری مصراع مورد نظر را از متنی کهن اقتباس کرده است؛ این مصراع در مقاماتی مربوط به ابو سعید ابوالخیر که شفیعی کدکنی به تصحیح آن پرداخته­اند، آمده است. شفیعی کدکنی در مقدّمة چشیدن طعم وقت گوید: «در خلال متن نیز شعرهای دیگری می توان یافت که در جا های دیگر دیده نشده است؛ مانند: بیا که با سر زلف تو کار ها دارم» (شفیعی کدکنی، 1386: 139) مصراع مزبور در قالب غزل در هر دو چاپ دیوان انوری موجود است.

8 - در صفحة 251 سفینة شعرا رباعیی به نام مجیر ثبت شده و در دیوان وی نیز آمده است امّا جواب آن که در دیوان وی موجود نیست در سفینه آمده است:

مه اهل سپاهان و بد عهدیشان
عیسی دمی ای مجیر دامن در کش

 

در کار هنر سستی و بد عهدیشان
زان قوم که دجّال بود مهدیشان

کمال الدّین کوته پای در جواب گوید:

هجو می گویی ای مجیرک دون
ت.. در ریش گنجه و تبریز
... در... میر خاقانی

 

تا به روی تو هان و هان چه رسد
تا به شروان و بیلقان چه رسد
تا به تو خام قلتبان چه رسد

9 - در صفحة 526 سفینه نیز ذیل نام مجیر تکرار شده است.

10 - کاتب در صفحة 497، سه بیت از یک غزل را آورده که سرایندة آن را نمی شناخته و عنوان آن را " لغیره " ذکر کرده است:

جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم
بدین صحیفة مینا و خامة خورشید
که ای به دولت ده روزه گشته مستظهر

 

به مردمی اگر از مردمی اثر دیدم
نگاشته سخنی خوش به آب زر دیدم
مباش غرّه که از تو بزرگ تر دیدم

ابیات بالا در دیوان سعدی چاپ شده­اند (سعدی، 1362: 867 ) کاتب بعد از آن ذیل "ایضا " دو بیت آورده که اگر آن را ایضاً از لغیره بدانیم، گویندة آن ناشناس باقی خواهد ماند؛ امّا اگر مراد کاتب از ایضاً، ایضاً از همان گوینده­ای باشد که وی شعرش را نمی­شناخته و شعر او را ذیل عنوان لغیره قرار داده است، می توان 2 بیت زیر را از سعدی دانست:

طلوع کوکبه عید بر تو میمون باد
مخالف تو چو بدر از کسوف در کم و کاست

 

که هست طلعت تو بر جهانیان میمون
و لیک دولت تو چون هلال روز افزون

11 - به نظر می رسد، شکل صحیح قطعة مورد نظر، به صورت زیر باشد تا اشکال قافیه در آن مرتفع شود:

تو مدار از هفت تن چشم وفا
از غلام و خادم و ترک و حبش

 

با پسر گفتا حکیم اندر جهان
از زن و شمشیر و اسب مادیان

1- ابوسعید ابوالخیر. ( 1334 ). سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر. با تصحیح، مقدّمه و تعلیقات سعید نفیسی. انتشارات کتابخانة شمس.
2- انوری، علی بن محمد . (1376). دیوان. به کوشش محمد تقی مدرّس رضوی. تهران: علمی. چاپ چهارم.
3- ---------------.( 2536 ). دیوان. به کوشش سعید نفیسی. تهران: پیروز. چاپ دوم.
4- براون، ادوارد. ( 1351 ). تاریخ ادبی ایران ج 3. ترجمه و حواشی از علی اصغر حکمت. تهران: ابن سینا. چاپ سوم.
5- مجیرالدّین بیلقانی. ( 1358 ). دیوان مجیرالدّین بیلقانی. تصحیح و تعلیق از محمّد آبادی. تبریز: مؤسّسة تاریخ و فرهنگ ایران. چاپ اول.
6- جمال‌الدین اصفهانی، کلیات دیوان. به تصحیح وحید دستگردی. تهران: سنایی. چاپ دوم.
7- خاقانی، بدیل بن علی .( 1375 ). دیوان. به اهتمام جهانگیر منصور. با مقدّمة بدیع الزّمان فروزانفر. تهران: نگاه
8- --------------- .( 1374 ). دیوان. تصحیح، مقدّمه و تعلیق از ضیا الدّین سجّادی. چاپ پنجم. تهران: زوّار. چاپ اول.
9- --------------- .( 1389 ). دیوان. تصحیح و مقدّمه از علی عبدالرّسولی. تهران: سنایی. چاپ اول.
10- خلیل شروانی، جمال. ( 1375 ). نزهة المجالس. تصحیح و مقدّمه از محمّد امین ریاحی. تهران: علمی. چاپ دوم.
11- دولتشاه بن بختیشاه .( 1382 ). تذکرة الشعرا. به اتمام و تصحیح ادوارد براون. تهران: اساطیر. چاپ اول.
12- سعدی، مصلح ابن عبدالله. ( 1362 ). کلیّات. به اهتمام محمّد علی فروغی. تهران: امیرکبیر. چاپ سوم.
13- ------------------ .( 1374 ). گلستان. تصحیح و توضیح از غلام حسین یوسفی. تهران: خوارزمی. چاپ چهارم.
14- شفیعی کدکنی، محمّد رضا. ( 1386 ). چشیدن طعم وقت ( مقامات کهن و نویافتة بوسعید ). مقدّمه، تصحیح و تعلیقات از محمّد رضا شفیعی کدکنی. تهران: سخن. چاپ سوم.
15- شمس حاجی، محمد.( 1390 ). سفینة شمس حاجی. به تصحیح میلاد عظیمی. تهران: سخن. چاپ اول.
16- طوسی، ادیب. ( 1337 ). «فهلویّات لری». مجلة دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز. شمارة 44. ص 1-16.
17- رشید وطواط. ( 1339 ). دیوان. به تصحیح سعید نفیسی.تهران: کتابخانه باران.
18- فروزانفر، بدیع الزمان. ( 1369 ). سخن و سخنوران. تهران: خوارزمی. چاپ چهارم.
19- فروغی، محمّدعلی. ( با همکاری قاسم غنی ). ( 1321 ). رباعیات حکیم خیام نیشابوری.
20- کمال­الدّین اسماعیل، ابوالفضل. ( 1348 ). دیوان. به اهتمام حسین بحرالعلومی. کتاب فروشی دهخدا.
21- گلچین معانی، احمد. ( 1363 ). تاریخ تذکره های فارسی. تهران: سنایی. چاپ دوم.
22- محیط طباطبایی، محمّد. ( 1317 ). «در پیرامون زبان فارسی». مجله آموزش و پرورش‏. سال هشتم. شماره 10. دی‏ماه.
23- مختاری غزنوی، عثمان. ( 1382 ). دیوان. به اهتمام جلال الدّین همایی. تهران: علمی. چاپ دوم.
24- معزّی نیشابوری، محمّد. ( 1318 ). دیوان. به سعی و اهتمام عبّاس اقبال. کتاب فروشی اسلامیّه.
25- -----------------. ( 1385 ). دیوان. مقدّمه، تصحیح و تعلیقات از محمد رضا قنبری. تهران: زوار. چاپ اول.
26- میر افضلی، علی. ( 1382 ). رباعیّات خیام در منابع کهن. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. چاپ اول.
27- نخجوانی، حسین. ( 1335 ). «معرفی یک کتاب مهم خطی». مجلة دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز. شمارة 37. ص 152-164.
28- نصرالله منشی. ( 1386 ). کلیله و دمنه. تصحیح و توضیح از مجتبی مینوی. تهران: امیرکبیر. چاپ سی و دوم.
29- هدایت، رضا قلی خان. ( 1382 ). مجمع الفصحا. به کوشش مظاهر مصفّا. تهران: امیرکبیر. چاپ دوم.
 
دست­نویس­ها
1- مجلس (1010). دست­نویس تذکرۀ بتخانه. به شمارة دستیابی 120 ط، کاتب محمّد صوفی مازندرانی.
2- مجلس (بی تا). دست­نویس جنگ 900. به شمارة دستیابی 900، کاتب ناشناس.
3- مجلس (695). دست­نویس مجموعۀ دیوان­ها. به شمارة دستیابی 14017 کاتب منصور ابن کمال­الدین الحسینی.
4- مجلس (1017). دست­نویس دیوان جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی. به شمارة دستیابی 16، کاتب شهاب­الدین ابن قطب­الدین کرمانی.
5- مجلس (1033). دست­نویس دیوان جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی. به شمارة دستیابی 2391، کاتب مهدی جرپادقانی.
6- ملی (1024). دست­نویس دیوان جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی. به شمارة دستیابی 921/ف، کاتب محمّدرضا ابن میرزا علی خاتون آبادی.
7- ملی (قرن یازدهم). دست­نویس دیوان جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی. به شمارة دستیابی 1474/ف، کاتب ناشناس.
8- ملی (1344 ق). دست­نویس دیوان جمال­الدین عبدالرزاق اصفهانی. شمارة رکورد 2210514، کاتب عبرت مصاحبی نایینی.