نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Veterinary in Iran has a long history. The writing of zoological books after Islam besides translation of Aristotle’s works like Ajza’ al-Heivan and Taba’ al-Heivan, and also using verses and hadiths of the Prophet of Islam and his family (P.B.U.T) in which the relation between man and animals and the rules for preying and sacrificing them are explained, have travelled a long way to the extent that the number of existent veterinary and zoological books is said to be three hundred. Among these, Damiri’s Hayat al-Heivan has a privileged status and after him various translations of this book into Persian and Turkish have been done some of which are still unknown and there is no complete correction of any of them. This article aims to explore the abridged versions and translations of Damiri’s Hayat al-Heivan into different languages, in general, and into Persian, in particular.
کلیدواژهها [English]
مختصری از پیشینة جانورشناسی در ایران
حیوان شناسی دوران اسلامی درعین بهرهوری از سرمایههای کهن ایرانی و یونانی، پشتوانة عظیمی چون قرآن دارد؛ زیرا که این کتاب آسمانی، افلاک، جماد، نبات، حیوان و انسان را نشانههای عظمت الهی میداند و حیوانات را حلقههای باارزش زنجیره خلقت که در سرنوشت، شریک انساناند. این نگاه به همراه کاربرد ویژة حیوانات در زندگی روزمره، جایگاه خاصی به علم الحیوان بخشیده است. ازین روی، در ایران و سایر ممالک مسلمان، دانشمندان علوم طبیعی همة رنجها را بر خود هموار داشته و درین قلمرو نیز در زمان خود گوی سبقت از همگان ربودند.
به دلیل خصلت درآمیختگی مطالب در متون کهن، گاه نمی توان برای برخی علوم مرز روشنی ترسیم کرد و آن را منطبق با دانشهای امروزی دانست. جانورشناسی (وبه تعبیر فرنگیها Zoology) ازین دست است. ازین روی گاه برای یافتن ردپایی از آنها ناگزیر پناه جستن به متونی هستیم که چه بسا در نگاه نخست چندان ربط و دخلی با جانورشناسی ندارند و مطالبی درین باب ذیل موضوع اصلی در ابواب جداگانه ذکر کرده یا در فحوای متن به حاشیه رفتهاند. فاطمه مهری در مقاله «کتاب الحیوان جانورشناسی در عالم اسلام» این متون را به هشت بهره تقسیم کرده است که به اجمال عبارتاند از: عجایب نامهها، آثار لغوی نظیر المخصص ابن سیده، سفرنامهها نظیر آثار البلاد و اخبار العباد قزوینی، کتب بیطره نظیر صیدنامه ملک شاهی تالیف خواجه علی بن محمد نیشابوری، کتب فقه و تفسیر که در آنها به احکام مربوط به جانوران اشاره رفته است، صیدیهها یا شکارنامهها که تحت عنوان کلّی کتاب الصید و الذبایح تألیف شده است، مانند کتاب صیدیة سعدّالدین هروی، دایرة المعارفهای کهن همچون عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری و یا رسالههایی که در کتاب های عمومی در مورد جانورشناسی یافت می شود؛ مانند باب بیست و پنجم قابوسنامه، اندر خریدن اسب، که به اسب شناسی و دامپزشکی اسب اختصاص دارد که درآن از اساتید بیطار، اندام شناسی اسب، رنگ اسبان و تطابق آن با خواص فیزیولوژی، نشانهشناسی برخی از بیماریها و سرانجام نام چند بیماری مختصرا بحث شده است، نیزآداب الحرب و الشجاعه از مهمترین و ارزندهترین نوشتههایی که از دامپزشکی ایرانی در سدههای چهارم تا هفتم هجری باقی مانده، باب هشتم تا دهم کتاب راجع به اسب و یکی از منابع اصلی برخی از فرسنامههای ایران است و در نهایت، کتب تواریخ مانند مروج الذهب دینوری و کتب طبی(رک: مهری، 1388:4-10). اما ورای هشت بهرة فوق میتوان به اقسام دیگری نیز اشاره کرد؛ نظیر کتابهایی که به مناسبت از داستان حیوانات یا از زبان آنها برای بیان مقاصد خود سود جسته اند و سنّت تاریخی طبیعی هندی - ایرانی را تقویت می کنند؛ یکی از بهترین آثار درین باب «کلیله و دمنه» است. فرج بعد از شدت از قاضی محسن تنوخی (327-384ق)، جوامع الحکایات اثر سدید الدّین محمد عوفی (قرن ششم) و مرزبان نامه وراوینی ازین جملهاند.
اما شاید از همه مهمتر آثار مرتبط با حیوانشناسی و دانش عمومی حیوانات باشد که گاه صورت دایرةالمعارف مییابد و ظاهر آن است که با نام الحیوان یا حیات الحیوان تشخص یاقتهاند. بعض این کتب با نام منافع الحیوان، به استفاده دارویی از اعضای درون و برون حیوان میپردازند. درین نوع از کتابها نیز گاه به مباحث بیطاری و دامپزشکی هم اشاراتی شده است.
از مهمترین کتاب ها درین باب الحیوان ابوعثمان عمر بن بحر بن محبوب کانی بصری نویسنده، حیوان شناس و ادیب پرکار عرب، است. وی در حدود سال 158ق در بصره زاده شد و چون چشمانش برآمده بود، جاحظ نامیده شد. 2 در کتاب الحیوان، جاحظ به وصف طبایع حدود سیصد و پنجاه حیوان پرداخته است. نویسنده به مناسبت موضوع حیوان هرچه توانسته از حکمت، ادب، تاریخ و حکایات مختلف را در آن جا داده است. اگرچه جنبة حیوان شناسی کتاب الحیوان چندان نیست و سایر مطالب برآن چیرگی دارد، نویسنده در موارد متعدد از داروهای ناشی از اعضا، اندام و فراوردههای حیوانی بحث کرده است. کتاب از نظر جانورشناسی و دامپزشکی متکی بر برخی تجربیات علمی است. به هر حال این کتاب از منابع ایرانی، یونانی و رسالات حیوان شناسی ارسطو و غیره که از طریق ترجمه، وارد زبان عربی شد، استفاده کرده است. جاحظ به عنوان ادیبی که حیوان را وسیله بیان مطلب خود قرار داده، مقلّدانی یافت که ازآن جملهاند، دمیری مؤلّف حیات الحیوان و زکریای قزوینی مؤلّف عجایبالمخلوقات (رک: همان، 198-197).
از زکریا بن محمد بن محمود قزوینی 3 (68-600ق) دو کتاب معتبر باقی است. یکی عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات که مربوط به تاریخ طبیعی یا دانش کائنات است و دیگری آثارالبلاد و اخبارالعباد دربارة جغرافیا. این دو کتاب مجموعاً دائرة المعارفی را دربارة جهان و موجودات آن، شهرها و آثار آنها تشکیل میدهد. زکریای قزوینی از دانشمندان بزرگ در تاریخ طبیعی و حیوانشناسی و جغرافیاست که کارهای او یادآور«پلینوس» Pelinus دانشمند بزرگ قرن اول میلادی است.
عجایب المخلوقات که نسخة عربی و فارسی آن موجود است، حاوی اطلاعاتی دربارة حقیقت افلاک، ستاره شناسی، اقلیم شناسی، زمین شناسی، آب شناسی، معدن شناسی، گیاه شناسی، انسان شناسی و حیوان شناسی ونیز همه اطلاعات پیشینیان در تاریخ طبیعی است.
عجایب المخلوقات از جنبة جانورشناسی، هم حاوی مطالب علمی و هم خرافی است. نوع سوم این کتاب در هفت قسمت، حیوانات مختلف؛ ازجمله انسان را مورد بحث قرار میدهد. سپس برخی از موضوعات از قبیل کیمیا، علوم غریبه ودفع حیوانات موذی را شرح می دهد. درمیان آبزیان؛ بویژه از ماهیان دریای فارس سخن گفته و به سه نوع ماهی شور، حراف و پرستو و مهاجرت آنها توجه دارد. در میان دواب، اسب را از بسیاری جهات مورد دقت قرار داده، با خر مقایسه می کند. علاوه برین، از خواص درمانی و جادویی اندام های اسب نیز سخن می گوید. سپس از خر، رفتار و خواص اجزای بدن آن مطالبی می گوید. درباب گاو و گوسفند و شتر بحث مفصلی دارد. انواع طیور اهلی، وحشی و انواع حیوانات وحشی از مباحث دیگر عجایب المخلوقات است. فصل مربوط به حشرات و بندپایان و حیوانات گزنده عجایب المخلوقات از مباحث جالب این کتاب است. عجایب المخلوقات فارسی در سال 1283ق همراه با تصاویری که با دست رنگ آمیزی شده بود، در تهران چاپ سنگی شده. متن عربی این کتاب نیز در حاشیه حیات الحیوان در سال 1309ق در بیروت به چاپ رسیده است.. در کتابخانه ملّی پاریس نیز کتابی مصوّر به نام عجایب المخلوقات وجود دارد که نویسنده آن احمد مروی است.
شیخ فخرالدّین حمزه بن علی ملک طوسی اسفراینی متخلّص به آذری، از مشاهیر مشایخ قرن نهم هجری (م 866ق در اسفراین) کتابی به شعر فارسی به نام عجایب الغرایب سروده است. شیخ درین منظومه که با زبانی ساده بیان شده از عجایب المخلوقات قزوینی و برخی کتاب های دیگر بهره گرفته است.
زکریای قزوینی آثار البلاد و اخبارالعباد را در دانش جغرافیا به زبان عربی نوشت و در آن به حیوانات نقاط مختلف و نکاتی از دامپزشکی نیز اشاره کرده است.
فهرستی از برخی کتب جانورشناسی به ترتیب تاریخی
از دیگر کتب جانورشناسی به ترتیب تاریخ نگارش آنها میتوان به تألیفات فارابی و ابن طفیل اشاره کرد. فارابی در آراء اهل مدینه فاضله، از برخی جانوران؛ بویژه ماهیان و مرغان بحث کرده، در مورد چگونگی باروری آنها نکاتی را ذکر میکند. او از زیست شناسی(تشریح و فیزیولوژی حیوانی) در جهت اثبات نظریات دینی و فلسفی استفاده میکند (تاجبخش، 1379: 257-256).
ابوحاتم سجستانی ادیب و قاری بزرگ (255ق) اهل سیستان، در نوشتههای لغت شناسی خویش رساله هایی به نام الابل، الطیر، الوحوش، الحشرات، النحل و الذرع نگاشت که دمیری در حیات الحیوان برخی از آنها را مورد استفاده قرار داده است.
ابوعبید جوزجانی یکی از مشهورترین شاگردان ابوعلی سینا کتاب الحیوان را به زبان فارسی نگاشت.
ابوعلی سینا هشتمین بخش از علوم طبیعی کتاب عظیم شفا را به جانوران اختصاص داده و از ماهیت عمومی، روان شناسی و فیزیولوژی آنها مفصلاً سخن گفته است. شفا را میتوان مهمترین تألیف نظری آن زمان درباب جانورشناسی محسوب داشت. درین کتاب سنت جانورشناسی ارسطو و جالینوس پیگیری شده است.
در رساله های هفتم و بیست و دوم اخوان الصفا نظریة تشریح و فیزیولوژی و بسیاری از دیگر نکات مربوط به حیوان شناسی بحث شده و مخصوصاً تطابق جانوران با محیط، مورد دقت قرارگرفته است. اخوان الصفا در خوگرفتن موجودات با محیط، قرنها پیش از «لامارک» و «داروین» ابراز نظر کردهاند (همان،257). نیز میتوان به طبایع الحیوان و خواصها و منافع اعضائها از ابوسعید عبدالله بن جبرییل از خاندان بختیشوع( متوفی حدود 450ق)اشاره کرد. این کتاب در سال 698ق در مراغه به دستور غازان خان توسط عبدالهادی مراغی به فارسی ترجمه شد و نقاشان چیره دست مینیاتور حیوانات و پرندگان را در آن به دست دادند. درین کتاب از فیزیولوژی، تا حدی تشریح، اخلاق و عادات و زندگی حیوانات و داروهایی که از اندام های آنها به دست می آید، بحث شده است. در حال حاضر این نسخة ارزشمند به شماره 500 در کتابخانه «پیرپونت» نیویورک نگهداری میشود. این نسخه اخیراً به کوشش محمد روشن توسط بنیاد موقوفات به چاپ رسیده است. از روی منافع الحیوان و لغت الحیوان ارسطو کتاب دیگری به نام نعت الحیوان و منافعه نگاشته شده است.
شرف الزمان مروزی کتاب طبایع الحیوان را نگاشت و قلقشندی مصری (ف821) در صبح الاعشی بخش مهمی را به جانورشناسی اختصاص داد (همان، 379). حیات الحیوان دمیری نیز در همین دوره نگاشته شد.
خاتمة جلد چهارم حبیب السیر تالیف غیاث الدّین محمّدبن جلال الدّین، معروف به خواندمیر، از ادیبان و مورّخان نامدار قرن دهم هجری به «بدایع و غرایب ربع مسکون» اختصاص دارد و در آن مطالبی از جغرافیا، اقلیم شناسی و همچنین حیوان شناسی ذکر شده است. از منابع این بخش، کتاب عجایب المخلوقات است.
در فاصلة سدههای هفتم تا دهم هجری نسخ خطی باارزشی در مورد حیوان شناسی و دامپزشکی در هند تالیف شد. به طور نمونه جهانگیر شاه کتاب جهانگیرنامه یا واقعات یا توزک جهانگیری را به زبان فارسی با نثری ساده در وقایع دوازده سالة اول سلطنت خود نگاشت. این کتاب از نظر وصف صفات قابل تغییر و تعلیم و تربیت پذیری حیوانات بسیار ارزشمند است. درین کتاب نکات جالبی در مورد شکار و بعضی از بیماری های مشترک انسان و حیوان نیز وجود دارد (تاجبخش،1379 :439-438)
مضمار دانش تالیف نظامالدّین به درخواست شاه عباس نوشته شد ویکی از ارزندهترین فرسنامههای ایران و جهان اسلام است. این کتاب در فرهنگ دامپزشکی ایران تاثیری بسزا داشته، بسیاری از فرسنامه های بعدی از آن الهام گرفته و بعضی بکلّی آن را به یغما بردهاند (همان،463).
وصف الخیل تألیف علامه ملا محسن فیض کاشانی، از برجستهترین دانشمندان علوم دینی در قرن یازدهم هجری، با اتکا به احادیث نقل شده از ائمة بزرگوار شیعی، رسالهای در شرح اسبان نگاشته است.
در دوران قاجاریه چندین کتاب و رساله در زمینة پرورش و بیماریهای اسب و مرغان شکاری و حیوانشناسی نگاشته شده که به جز یکی از آنها، بازنامه ناصری و تاحد بسیار کمی فرسنامه خوانساری باقی تکرار نوشتههای کهن و از نوآموزی خالی است. پس از مشروطیت ترجمه برخی از مطالب دامپزشکی اروپایی جایگزین فرسنامهها و بازنامههای ایرانی شد (همان،550).
اما مهمترین اثر جانورشناسی دنیای اسلام حیات الحیوان دمیری است که به بررسی آن خواهیم پرداخت.
شرح حال دمیری
محمّد بن موسی بن عیسی بن علی الکمال ابوالبقاء دمیری الاصل، در قاهره به مذهب شافعی میزیست. اصل او از روستای دمیره (به فتح اول و کسرثانی) بود. با وجود وضوح در شکل کلمه دمیره، در اسم منسوب به آن اختلاف هست، طاش کپری زاده واژة دمیری را به کسردال و میم ذکر کرده، حال آنکه برخی آن را اسم تصغیر به ضم اول و فتح ثانی انگاشتهاند. با این همه به نظر میرسد، ضبط دمیری به فتح دال و کسر میم بر دیگر ضبطها رجحان داشته است (العزی،1364:140). نام اصلیاش کمال، و به خط خود در کتابهایش همین نام را امضا میکرد، بعدها محمد نامیده شد؛ که گویی نوعی تزکیه درون را با کنارگذاشتن اسم حقیقی خود آغاز کرده بود.
وی به سال 742 هجری در قاهره زاده شد. ابتدا از راه خیّاطی امرار معاش میکرد. سپس در جستجوی دانش برآمد. جامع ترندی را نزد مظفرالدین عطّار مصری و نیز علی بن احمد عرضی دمشقی و عبدالرحمن بن علی ثعلبی استماع کرد. همچنین کتاب الخیل تألیف حافظ شرف الدین میاطی و کتاب العلم برهبی را نزد محمد بن علی خزاوی در قاهره آموخت. از دیگر استادان وی می توان از جمال محمد بن احمد بن عبدالمعطی، کمال الدین محمد بن عمر بن حبیب حلب، بهاءالدین احمد بن شیخ تقی الدین سبکی، ابوالفضل کمال الدین نویری، عبدالرحیم اسنایی و برهان الدین قیراطی، نام برد (دمیری،1424، مقدمه).
پس از مدتی خود حلقة درسی در دانشگاه الازهر، خانقاه بیبرسیة قاهره به دست آورد. نیز مدتی را در مکّة مکرّمه مشغول تدریس و فتوا شد و شش بار حج گزارد و همانجا ازدواج کرد. درنهایت به قاهره بازگشت و درسال 808هـ.ق. درگذشت در مقابر اهل تصوف به خاک سپرده شد (العزی،1364:140).
تألیفات
دمیری در تفسیر و حدیث، فقه و اصول و ادبیات عرب دارای تالیفاتی است، از جمله 1. الدیباجه، فی شرح سنن ابن ماجه، در پنج جلد 2. النجم الوهاج فی شرح المنهاج تألیف نوادی، 3. حیات الحیوان الکبری، که تقی الفاسی در سال 822 آن را مختصر کرد 4. ارجوزه فی الفقه 5. التذکره 6. شعر و نظم 7. مختصر شرح لامیه العجم از صفدی 8.حیات الحیوان
روش دمیری در تألیف حیات الحیوان
مهمترین اثر دمیری که نام او را در تاریخ نگارش های عربی ماندگار کرد، حیات الحیوان است. با این همه کسی ازین استاد سرحلقة زهاد الازهر تألیف حیات الحیوان را درخواست نکرده بود؛ بلکه آنچنان که خود در دیباچة کتاب با نثری مسجّع میگوید، وجود نام حیوانات در برخی دروس، آیات و احادیث، اشعار، امثال و حکم او را برین امر واداشت (دمیری، 2). دمیری حیات الحیوان الکبری را به سال 733 به زبان عربی نگاشت و بعدها خلاصهای از آن با نام «حاوی الحسان من حیات الحیوان» تألیف کرد (بلاچ:173). او کتاب را با سیاقی منظّم، طبق حروف معجمه مرتب ساخت. کتاب دارای نثری مرسل و گاه مسجّع است. وی درین اثر به ذکر نام 1068حیوانی که اسامی آنها را شنید و یا آنها را در کتب قدیم یونان، عرب و نیز آثار دامپزشکی و جانورشناسی نزدیک به عصر خود نظیر آثار ارسطو، ابن سینا، زکریای رازی، ابن بختیشوع و ابن زهیر یافته، می پردازد. بنا به گفته خودش در تألیف کتاب از 560کتاب و 199دیوان شعر استفاده کرده است. وی این مطالب را تنقیح نموده و آنچه را که به نظرش غیرقابل قبول بوده به کنار مینهد و بدانچه اجماع علما برآن واقع شده، اقرار میکند. با وجود احتیاط فراوان در نقل روایات، مطالب شگفتآور فراوانی را در کتاب باقی و صحّت مضمون آنها را به عهدة خود راوی گذارده است. از این رو تمام گزارشها و روایات این کتاب، با اسناد آنها به راویانشان مورد تأیید قرار میگیرند. در مواردی هم که اشتباهی رخ داده باشد با بیطرفی آن اشتباه را یادآوری میکند.
امّا روش مؤلّف در ارائة اطلاعات به این گونه است: بعد از آنکه نام حیوان را به صورت کامل و دقیق ضبط، کنیه و سپس ریشه لغوی آن را معرفی میکند، گاه اختلاف روایات در ضبط اسم یا مترادف نام حیوان را می آورد، گاه نیز به توصیف مختصر یا مفصّل از حیوان پرداخته و سپس اخبار و روایات مربوط به طبیعت و سرشت آن حیوان را یادآور میشود. در بخش روایات دستهای از احادیث شریف نبوی و آیات قرآنی و پس از آن اشعار و امثال و حکم متناسب با موضوع را گردآورده است. در ادامه نظریات فقها را دربارة حیوان مورد نظر از جهت حلیت و حرمت خوردن آن یادآور شده و در پایان به بیان فواید و مضار طبی گوشت آن حیوان و غیره پرداخته است. آنگاه به خواص الحیوان و ذکر منافع و مضار حیوان و اجزای بدن او می پردازد. درنهایت به ضرب امثال مرتبط با جانور و تعبیر دیدن حیوان در خواب اشارت میکند.
این کتاب به منزلة کتابی مختصر دربارة تاریخ خلفاء راشدین و بنیامیه در دمشق و بنیعباس و فاطمیان و بنیایوب نیز محسوب میشود. دمیری در جلد اول کتاب حیات الحیوان الکبری تحت عنوان فایده اجنبه به ذکر تاریخ خلفا و سلاطین مذکور می پردازد. دلیل اینکه مؤلّف در کتابی این چنین به ذکر تاریخ ایشان پرداخته، این است که میخواهد ثابت کند هر فرد ششمی که عهدهدار امر خلافت و حکومت شده است، به مرگ طبیعی نمرده، بلکه به قتل رسیده است.
ویژگی دیگر این کتاب جنبة طبی و پزشکی آن است؛ چراکه در آن به بیان منافع و مضار گوشت برخی حیوانات پرداخته و از این جهت قابل توجه است.
نیز نقل اعتقادات عامه در کتاب، اثر را مبدّل به یکی از منابع موثّق تحقیق در باب فولکلور عرب کرده است.
چاپهای کتاب
1. چاپهای بولاق در 2جلد به سالهای 1275؛ 1284؛ 1292هـ.ق. به اهتمام شیح محمد قطه العدوی
2. چاپ امیریه در سال 1284به اهتمام شیخ محمد الصباغ
3. چاپ میمونیه در سال 1305در حاشیه طبع، عجایب المخلوفات و غرایب الموجودات قزوینی نیز چاپ شد.
4. به سال 1353هـ.ق نشر صبیح در قاهره کتاب را براساس نسخه بولاق امیریه به چاپ رساند (العزی،1364: 149).
5. چاپ ایران در 2جلد در سال 1285هجری به صورت مصوّر. از روی همین طبع، حیات الحیوان به زبانهای انگلیسی توسط جایاکار و فرانسوی برگردانده شد (رک: به بخش ترجمههای لاتین حیات الحیوان در مقاله حاضر)
6. چاپبیروت در 3جلد توسط دارالکتب العلمیه(دمیری،1424،مقدمه کتاب)
منتخبها و ترجمههای حیات الحیوان
الحیوان جاحظ و حیات الحیوان دمیری بارها استنساخ، به زبانهای گوناگون ترجمه شده اند و از آنها ذیل، منتخب و مختصر ترتیب داده شده است. حیات الحیوان دمیری خود نیز دارای سه صورت کبری، وسطی و صغری بوده است.برخی ازین آثار برین قراراند:
ذیلها، منتخبات و مختصرهای حیات الحیوان
برخی گزیدههای کتاب حیاتالحیوان به زبان عربی به اجمال عبارتاند از: مختصر «دمامینی» (828ق)، «فاسی» (832ق) (از شاگردان دمیری)، « قاضی شیبی»(837ق)، «سیوطی»(911ق). (دایرة المعارف تشیع، ذیل الحیوان،ج6ص607) حاجی خلیفه پنج خلاصه و دو ذیل از حیات الحیوان به زبان عربی در بخش علم الحیوان برمیشمرد:
مختصر شیخ شمس الدین محمد بن ابیبکر دمامینی، صاحب شرح معروف بر مغنی اللبیب و از شاگردان دمیری که حیات الحیوان را به مشافهه از استاد شنیده بوده،(العزی، 1364: 143) با این عبارت آغاز شده است:«الحمد الله الذی اوجد بفضله حیات الحیوان» و درآن گفته شده که کتاب دمیری جامع احکام شرعی اخبار نبوی و مواعظ مفید و فواید فراوان و ضرب امثال و ابیات نادر و ویژگیهای عجیب و شگفتیهای غریب است. ولی در برخی جاها دارای اطالة کلام و اطناب ممل می شود. مؤلّف این کتاب را عین الحیات نامید و در شعبان سال 823 هجری کتاب را کامل و به امیر احمدشاه بن مظفر شاه از پادشاهان هند اهدا کرد.
مختصر عمربن یونس بن عمر حنفی، چنین آغاز شده است:«الحمدالله الذی یسر للانسان منافع الحیوان...» درین کتاب مؤلّف به خواص حیوانات و معنای لغوی کفایت کرده و برآنها شگفتیهای تازه و بکر را نیز اضافه کرده است. اما رشتة کلام ازدستش خارج نشده است (حاجی خلیفه، 1274 :755). دست نوشتههایی ازین کتاب در کتابخانة مرعشی قم با شماره 19/11224 نیز در توپقاپوسرای و خزانه ملکیه در رباط (العزی،1364: 143) موجود است (العزی،143).
دیگری مختصر شیخ تقیالدّین محمد بن احمد فاسی متوفی سال 832 است. سخاوی درباب اصل کتاب دمیری میگوید: «با وجود اینکه زیاد از اصل مطلب منحرف می شود؛ ولی کتاب، کتاب خوبی است و گمان می کنم که در آن مجهولات فراوانی است و فاسی در مختصر خود کتاب را از همه اینها پیراسته و بر نکات مهم انگشت گذارده است» (حاجی خلیفه، 1274 :755).
دیگری مختصر علی القاری از ساکنان مکّة مکرّمه متوفی سال 1016هجری قمری که آن را «بهجة الانسان فی مهجة الحیوان» نامید و آغاز آن به این عبارت است:« الحمدالله الذی کرم نوع الانسان...» او این کتاب را در مکه به سال1031 ق تالیف کرد.
مختصر شیح جلال الدین عبدالرّحمن بن ابی بکر سیوطی متوفی سال 911 هـ. ق، آغاز آن چنین است:« الحمدالله خالق الحیوان» و در آن ذکر شده است که مؤلّف از حشویات کتاب بخش های زیادی را حذف کرده و دو موضوع برآن افزوده است؛ یکی افزودن فواید حیوانات و دیگری آنچه که درباب حیوانات از کتب لغت فوت شده است و با عبارت «قلت» در آغاز بحث آن را از مطالب ترجمه مشخص کرده. سیوطی کتاب را دیوان الحیوان نامیده و بخش دوم آن را که به ترتیب الفبا تنظیم شده ذیل الحیوان خوانده. مؤلّف اثرخود را در سال 901 به پایان برد (حاجی خلیفه،1274:755). نیز ذیل حیات الحیوان از قاضی جمالالدین محمد بن علی بن محمد شیبی مکّی متوفی سال 837 است که آن را طیب الحیات نامید (همان). نیز هم مختصر «کتاب الحیوان» ابن قاضی شبهه(798-874)که نسخه ای از آن در کتابخانه بودلیان دانشگاه آکسفورد موجود است. هم می توان به کتاب «المتقط من عجایب المخلوقات و حیات الحیوان» ازمحمد بن عبدالکریم صفدی اشاره کرد که آن را به سال896 نگاشت.
مختصری نیز با عنوان «حاوی الحسان من حیات الحیوان» از محمد بن عبدالقادربن محمد الدمیری» نگاشته به سال1063در کتابخانه عباسی مصر موجود است و برخی از جمله زرکلی را به گمان انداخته که کتاب از آن خود دمیری است (العزی،1364: 144-143).
جز اینها، چهار چکیده و گزیده دیگر از حیات الحیوان به زبان عربی نیز در فهرستواره دست نوشت های ایران، ثبت شده است که عبارت انداز:
منتخبی از حیات الحیوان، توسط محمد بن جلال طبیب در قرن یازدهم هجری به زبان عربی ترتیب داده شده. نسخهای ازین کتاب، در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به شماره 9/78موجود است.
نیز در همین قرن مصطفی بن محمد منتخبی از حیات الحیوان ترتیب داده که نسخهای از آن در خوی، کتابخانة نمازی به شماره 490ونیز در قم مرکز احیاء میراث اسلامی به شماره 833موجود است.
دیگری منتخب من خواص الحیوان، به زبان عربی است که درین انتخاب بیشتر مطالب تاریخی حیات الحیوان دمیری را که مربوط به خلفای راشدین و بعضی خلفای امویان و عباسیان است گزیده و مطالب متعلّق به حیوانات را که کمال الدّین دمیری در کتاب خود آورده ذکر نمیکند. دستنوشتة این اثر در تهران، مدرسه سپهسالار، به شماره 5-663 یافت می شود (درایتی، مصطفی، ۱۳۸۹ :4/808).
در نهایت مستحدث ترین گزیده از کتاب حیات الحیوان المختار من حیات الحیوان از محمد حاذق است که به سال 1958میلادی در قاهره به طبع رسیده (العزی،1364: 144).
ترجمههای حیات الحیوان به فارسی
اشتهار کتاب حیات الحیوان جهان اسلام را درنوردیده به اروپا نیز رسیده، ازین روی به زبان های شرقی و غربی گوناگون ترجمه شده است. ازمیان زبانهای مختلف به گمان ما ترجمههای فارسی کتاب تعدد و تنوّع بیشتری دارند؛ متأسفانه تاکنون هیچ یک از ترجمههای فارسی حیات الحیوان تصحیح و چاپ نشده؛ بااین همه نسخ متعددی از این ترجمهها در کتابخانهها موجودند.
1. حیات الانسان
نخست حکیم شاه محمد بن مبارک قزوینی(ف966ق) از مشاهیر پزشکان اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری شاگرد علّامه دوانی است، حیات الحیوان دمیری را با عنوان «حیات الانسان» ترجمه کرده و بعضی مطالب نیز برآن افزوده است. حکیم شاه محمد نسخه مترجَم خود را ازین کتاب حیات الانسان نام داد و گفت «نام این ترجمه حیات الانسان است؛ زیرا که معرفت او سبب حیات ابدی انسانست» او ترجمه خود را بنا به گفته حاجی خلیفه به سلطان سلیم خان بن سلطان بایزید خان بن سلطان محمد خان معروف به فاتح اعظم عثمانی تقدیم کرد. در دایرةالمعارف تشیع(دایرة المعارف تشیع، ذیل الحیوان،ج6ص607) و نیز دانشنامة ایرانیکا(ایرانیکا ذیلdamiri,mohammad ) هم به نظر میرسد، به اقتفای کشف الظنون همین گونه آمده است. اما ذبیح الله صفا برآن است که ترجمه او به نام سلطان سلیمان خان بن سلطان سلیم مصدر است (صفا، 5: 1644) و نه آنچنان که حاجی خلیفه گفته به سلطان سلیم خان القدیم که مقصودش سلطان سلیم اول بوده است.
نسخهای ازین ترجمه در مدرسة سپهسالار به شماره 3270 در 341برگ موجود است(درایتی، مصطفی، ۱۳۸۹: 4/ 810). نیز نسخهای از آن به شماره suppl.333 وبه شماره فهرست 816 در کتابخانه ملی پاریس موجودست که به تاریخ 933هـ یعنی در حیات مترجم به دست ابراهیم بن علی شربتی در استانبول استنساخ گردید (صفا، 5:1644) به نظر می رسد، محمد روشن این اثر را از روی همین دست نوشته تصحیح کرده و هم اکنون کتاب زیر چاپ است.
شرح حال مترجم: در سه اثر، کم و بیش اشارهای به تاریخ زندگانی حکیم شاه محمد قزوینی شده است:
نخست: کتاب الشقائق النعمانیه فی علماء الدوله العثمانیه تألیف طاش کپری زاده(ج اول ص 371-372)
دوم: کتاب کشف الظنون تألیف حاجی خلیفه.
سوم: قاموس الاعلام شمس الدّین سامی (ج 3).
در دارالشقائق نعمانیه آمده است که او طب و دیگر علوم را از علامه جلالالدّین دوانی آموخت؛ سپس به مکّة مکرّمه مسافرت کرد و درآنجا مدتی مجاور خانه خدا بود. سپس نزد بایزید خان به عنوان طبیب فراخوانده شد و روزانه 120درهم برای او معین شد. هنگامی هم که سلطان سلیم خان بر تخت نشست همواره ملازم و مقرب او بود و به درجات بالا رسید. درروزگار سلیمان خان نیز وفات کرد. بدین ترتیب حکیم شاه محمد زمان سه سلطان؛ یعنی بایزید و سلیم و سلیمان را متوالیا درک کرده است و ظاهراً از ندما و نزدیکان دو سلطان اخیر بوده است و در آن کتاب همه جا آنان را به ادب و احترام یاد نموده و اشاره به نزدیکی خود با آنها کرده است.
آثار او فراوان بودهاند، اما بهترین آنها تفسیر قرآن عظیم، کتاب ربط السور و الایات، حاشیه بر تهافت المولی خواجه زاده و حاشیه بر شرح عقاید العضدیه از علامه دوانی، و شرح الایساغوجی و شرح الموجز در طب و ترجمه نفایس الفنون به فارسی نیز ترجمه حیات الحیوان دمیری به فارسی است (نوایی، 1363:پیشگفتار، لب).
اما در قاموس الاعلام آمده است که حکیم شاه محمد ذیلی به تذکرة الشعرا امیرعلیشیر نوایی نوشته، حیات الحیوان را به ترکی ترجمه کرده است (با کلام صاحبالشقایق اختلاف دارد) او یکی از سه مترجم مجالس النفائس امیرعلی شیر نوایی نیز میباشد (همان).
2. خواص الحیوان تبریزی
دودیگر میرزا محمد تقی بن خواجه محمّد تبریزی، متوفی1120(رک: کحاله،9: 126)آن ترجمه را برای میرزا محمد ابراهیم بن صدرالدین محمد در عهد شاه عباس دوم(1052-1077قمری) نوشته و خواص الحیوان نامیده است.(دایرة المعارف تشیع، ذیل الحیوان،6: 607)مؤلّف، شیعی مذهب و صاحب «رساله فی محاسبه النفس» بوده و آقابزرگ تهرانی در الذریعه به کتاب او اشاره کرده است (الذریعه،7/ 272).
معرفی کتاب
میرزا محمّد تقی تبریزی کتاب حیات الحیوان دمیری را ترجمه و بسیار مختصر، پس معادل فارسی و سپس ترکی هر واژه را ذکر و منافع و مضار هر حیوان را بیان کرده است: «بهتر آنکه این کتاب را اختصاری یابد ترجمة آن به فارسی اول اسم عربی پس نام فارسی و ترکی و خواص و منافع و مضار و تعبیر هر حیوانی بیان شود» (تبریزی، چاپ سنگی، ص2) نویسنده میگوید: «بزمان شاهعباس ثانی روزی در مجلس ابنصدر محمدمیرزا محمد ابراهیم سخن از حیاتالحیوان رفت و بر اثر تشویق او دستور یافتم که این کتاب را بفارسی برگردانم من با قلّت بضاعت دست به ترجمه زدم و ترجمه حاضر را که در بیست و هشت باب است، به ترتیب حروف تهجی مبوب ساختم و در هر باب سه فصل بیان نمودم فصل اول: در اسامی که مفاتح آن مفتوح است؛ فصل ثانی: در آنچه اوایل آن مکسور است؛ فصل ثالث: در آنچه مبادی آن مضموم است» (تبریزی، چاپ سنگی، صفحه نخست).
ترتیب خواص الحیوان تبریزی با ترجمه فاوجی و علامی که پس از این بدان اشاره خواهیم کرد، اندکی متفاوت است. ترجمه فوق به ترتیب حروف تهجی و حرکات فتحه و کسره و ضمه تبویب شده است. در حالی که ترجمه علامی و فاوجی بر اساس متن کتاب دمیری است.
نسخهها
به نظر میرسد، این ترجمه به نسبت دیگر ترجمهها روایی بیشتری داشته، حدود چهل نسخه ازین کتاب در کتابخانههای سراسر ایران یافت می شود (درایتی، مصطفی،۱۳۸۹:810-811). آغاز نسخه: «بسمله، حمد بیحد و ثنای بیعد خداوندی را سزد که مشکواه (کذافی السنخه) بیان حیوان را به چراغ جان بر افروخت» و انجام نسخه: «الحمدلله الذی و فقنا علی الاتمام و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین بالتمام».
از جمله در تهران: مدرسة سپهسالار با شماره 3275، کتابخانه ملی 1/ 2893، نیز 2019، مجلس شورای اسلامی، ش: 2171و در مشهد، کتابخانه امام هادی ش:16؛ آستان قدس رضوی، ش 22627؛
چاپ سنگی این کتاب نیز به سال1279 قمری، به خط محمد باقر بن محمد حسن انصاری فراهم آمده است. 4
3. صفات الحیوان
منصور بن (تاریخ پزشکی: ابراهیم)حسن ملقب به غیاث بن علاء دبینی ایجی شبانکاری حیات الحیوان را در حدود 930قمری با عنوان صفات الحیوان به فارسی ترجمه کرده، مطالبی برآن افزود (دایرة المعارف تشیع، ذیل الحیوان،6/ 607) این کتاب از نظر ترتیب، با حیات الحیوان متفاوت است. آنچنان که نخست با انسان آغاز، سپس به ابل، ابابیل، ارنب، اسد و... پرداخته می شود. حال آنکه ترتیب اثر دمیری از اسد آغاز می شود. نیز با ترجمه محمدتقی تبریزی تفاوت هایی دارد. به نظر می رسد مترجم مطالبی را حذف کرده و مباحثی از قبیل خواص و خصایص و عمر طبیعی بدان افزوده است (مهری، 58).
نسخهها
از این کتاب، در کتابخانة ملّی سه نسخه، به شمارة 2201 و دیگری به شمارة 2659، نیز نسخهای به خط میرزا وصالی، به شمارة 247 نگهداری میشود که توسط میرزا در ساری مازندران استنساخ شده است و چنین آغاز شده است: «بعد البسمله. حمد بیحد حکیمی را سزد که بخاری لطیف را سبب حیوه حیوان ساخت و شکر بیعد دانائی را سزاوار است که ترکیب بدن جانوران را از اخلاط عناصر اربعه پرداخت.» خاتمه آن نیز با این عبارات است:«چون ابتداء این کتاب ذکر آدم شد که ابوالکل است و انتها و ختم کتاب هم بنام پیغمبری و ذکر وی شد» نسخهای نیز در دانشگاه تهران با شماره 1968-ف و دانشکده علوم پزشکی تهران به شماره 99، و کتابخانه ملک به شماره 2945 به خط ابوالقاسم بن ملاعلی ایزی النجانی و در قم کتابخانه آیة الله مرعشی به شماره 2640 موجود است (درایتی، مصطفی،۱۳۸۹، ج7: 141). در این کتاب اشارت رفته است که ارسطو و جاحظ کتابی دربارة جانورشناسی نوشتهاند و ابوعبیده اندلسی در سال چهار صد قمری کتاب حیوان جاحظ را مختصر کرده و مقاله خواب را به آن افزوده و آن را روح الحیوان نام گذارده است؛ بعدها دمیری از این کتاب و جامع ابن بیطار و عجائب المخلوقات و بعضی کتب دیگر مطالبی گرد کرده و کتابی بنام حیات الحیوان فراهم آورده و سپس منصوربن حسن بن ابراهیم آن را به نام صفات الحیوان ترجمه کرده است.
4. ترجمه حیات الحیوان با مقدمه علی بن محمد هارون هروی
ترجمة حیات الحیوان با مقدمه علی بن محمد هارون هروی در سال 1249 هجری قمری برای خسروخان والی کردستان و آذربایجان به یاری دو تن دیگر با نام های ملا محمد سعید بن ملا سلیم علامی و عبدالحمید فاوجی نوشته شد. «خسروخان پسر امان الله خان والی کردستان و داماد فتحعلیشاه بوده که پس از درگذشت امان الله خان در سال 1240به جای پدر خود والی کردستان شد و در تاریخ پنجم ذی الحجه به سال 1273 درگذشت» (بامداد، 1347: ج1، ص 478). از پیشگفتار کتاب برمی آید که علی بن هارون تالیفات دیگری از جمله بحرالمعارف هم داشته است، نیز شعر هم می سروده:«مؤلّف هروی در کتاب بحرالمعارف که تألیف اول است مسلم حالات خجسته خسروی را برشته نظم و نثر کشیده» (صفحه 1 از نسخه خطی کتابخانه شخصی)
نسخهها
ازین ترجمه نسخهای در مشهد، کتابخانة آستان قدس رضوی، ش:5795 و در تهران، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران،ش:2315 به خط آقابابا پسر ملا محمد مهدی شاه میرزادی برای بهاء الدوله، نیز در کتابخانة مجلس شورای اسلامی، ش1240: و در قم کتابخانه آیة الله مرعشی ش:3580 موجود است. نسخهای ازین کتاب نیز در کتابخانه شخصی نگارنده نگاهداری می شود.
در واقع این ترجمه نخست توسط ملامحمد سعید بن ملا سلیم علامی و سپس عبدالحمید فاوجی ترتیب یافته و علی بن محمد هارون هروی تنها مقدمهای بر کتاب افزوده است. آن چنان که علی بن هارون هروی خود در دیباچه گوید: «دونفر از علمای آگاه که مجمع مجموع معالماند و مصدر معلوم عوالم مقرر و مامور ساخته که جهت انتشار منافع و مآثر این طومار جامع ترجمه نافع نویسند نخستین عالیجناب مبادی آداب ملاعبدالحمید فاوجی است که اوراق چندی از این کتاب نوشته در گذشت و آخرین علامی ملا محمد حفید(پسر) مرحوم ملاسلیم است که باتمام این شغل خطیر مؤیّد گشته است» (نسخه کتابخانه شخصی، 2). اما بیشتر آن را ترجمه علی بن محمد هارون هروی پنداشتهاند؛ آن چنان که در دایرة المعارف تشیع ترجمه مذکور منسوب به علی بن محمد هروی است (دایرة المعارف تشیع، ذیل الحیوان،ج6، 607). نیز درفهرست نسخ خطی هم عموماً این ترجمه به نام علی بن هارون هروی ضبط شده است. در فهرستواره دست نوشتههای ایران(دنا) ترجمة هروی مجزّا از ترجمة علامی پنداشته شده و یک بار به نام هروی و بار دیگر به نام علامی در نظر گرفته شده است (درایتی، مصطفی،۱۳۸۹: 812). حال آنکه این دو ترجمه در واقع یکی هستند و می بایست به نام علامی و فاوجی با مقدمة علی بن هارون هروی، ثبت می شد.
چنانکه علی بن محمد هروی در پیشگفتار خود گوید:« پس از نگارش مدح و نعت احمدی مؤلّف این رقم علی بن محمد الهروی ملتزم تحریر عنوان دلپذیر نسخه ایست که محتوای بر جمیع حقایق آفرینش و دقایق دانش و بینش که قبل از این منتظم گشته و قرنهای گذشته که احدی از ثقات اسلام باین مهم که اهم مهام دین است، اقدام نکرده و ملهم نشده که آنرا از لغات تازی و عبارات عربی بالالفاظ مناسب بفارسی ترجمه نویسد تا عامه طبقات عجم از فیض عامش بی بهره نصیب نمانند و هر یک بمقدار دانش و فرصت از فقرات آن کتاب که نسخه انتخاب عمل است بهر ستانند» (نسخه کتابخانه شخصی، 2). از آنچه آمد روشن می شود که یا علی بن محمد هروی از وجود دیگر تراجم ناآگاه بوده ویا ترجمه پیش رو از جهاتی تازگی داشته است. آنچنان که گفته آمد، سه ترجمه مسبوق الذکر، از نظر ترتیب و نیز اضافات و اختصارات با کتاب حیات الحیوان تفاوت هایی دارند، حال آنکه تا آنجا که راقم این سطور بررسیده است، تقاوتی میان اصل و ترجمه مذکور نیافته و به نظر می رسد، درمیان ترجمههای موجود، این اثر به متن عربی بیشتر وفادار بوده است و مترجمان مسبوق الذکر درحالی که موفق به برگردان کاملی از حیات الحیوان دمیری شده اند، جانب امانت را بیش از دیگران نگاه داشته اند.
5. خواص الحیوان حزین لاهیجی
در دایرة المعارف تشیع در کنار دیگر کتب تراجم حیات الحیوان یک خواص الحیوان هم به فارسی ذکر شده، تألیف شیخ محمد علی بن ابی طالب زاهدی حزین گیلانی لاهیجی معروف و صاحب فرسنامه که غیر از کتاب التذکره فی علم البزدره هموست (دایرة المعارف تشیع، ذیل الحیوان،6/ 607).
معرفی نویسنده
محمد علی بن ابی طالب بن عبدالله زاهدی لاهیجانی گیلانی معروف به محمد علی حزین از دانشمندان و شعرای بزرگ اواخر دوران صفویه در سال 1103ق در اصفهان زاده شد و علوم حکمت و طب را در اصفهان و شیراز و گیلان آموخت. وی کلیات قانون را از پزشک معروف حکیم مسیحا آموخت و در علوم و حکمت شاگرد شیخ عنایت الله گیلانی و سید حسن طالقانی بود. حزین در سال 1143ق که محمود افغان وارد اصفهان شد در آن شهر بود. وی پس از مرگ برادران و بستگانش از آن شهر گریخت. مدتی در خرّم آباد و کرمانشاه زیست و سپس در سال 115ق به زیارت کعبه شتافت. از آنجا به مشهد و کرمان آمد و درسال 1146 از ترس نادرشاه رهسپار هندوستان شد و در سند و مولتان مسکن گزید. وی در سال 1154 تاریخ و سفرنامه خود را نگاشت که از منابع اصلی محاصره اصفهان و تسلّط افغانان است. سرانجام درسال 1180ق در شهر بنارس هندوستان درگذشت. حزین شاعر بزرگی است که دیوان اشعار او معروف خاص و عام می باشد. از تالیفات او رساله امامت، شرح تجرید، تذکرة المعاصرین، مفرّح القلوب در طب، خواص الحیوان و فرسنامه را میتوان ذکر کرد (تاجبخش، 1379: 470).
نسخههای کتاب
نسخهای ازین کتاب در قسمت سوم مجموعه 23562 کتابخانه موزة بریتانیا (بریتیش میوزیوم) موجود است.
معرفی کتاب
رساله در 45صفحه شامل یک مقدمه، سه باب و یک خاتمه است. درین رساله ابتدا در مورد حیوانات و پرندگان شکاری و حلال و حرام بودن آنها از نظر فقه شیعه و سایر مذاهب اسلام بحث کرده و درعین حال به خواص طبی آنان اشارهای دارد. درباب دوم کیفیت حصول حیوانات و حقیقت آن را بیان نموده یا به عبارتی جماد و گیاه و نبات را از نظر فلسفی مورد بحث قرار می دهد. در مقدمة خواص الحیوان آمده است: «سپاس بی قیاس که مدارک اوهام از استقصای اصولش قاصر... طراز این نامه همایون خامه مستمند فیض ازلی ابن ابیطالب جیلانی سطری چند در ذکر بعضی انواع حیوان و احکام و خواص آن می نگارد، مشتمل بر مقدمة و سه باب و خاتمه مبنی بر دو فصل....» در مورد پرستو گوید:«خطاف و به مذهب حنفی خلافست و نزد شافعی حرام، کباب مفتح سدد و رافع سنگ مثانه و امراض سپرز و یرقانست، »(برگ 80 مجموعه)این رساله از جنبه فقهی و فلسفی ارزشمند است و مطالب حیوان شناسی آن ترجمه خلاصه واری است، از برخی مطالب حیات الحیوان دمیری (تاجبخش، 1379: 458) از قراین بر میآید که اثر حزین با کتاب دمیری تفاوتهایی دارد و تحقیقاً ترجمه کامل کتاب محسوب نمی شود.
6. عین الحیات فی ترجمه حیات الحیوان
در نشریة نسخ خطّی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران هم از کتاب دیگری با نام عین الحیاة فی ترجمه حیات الحیوان یاد شده که در شهر مدینه در مدرسه الساقزلی با کد دستیابی 260 موجود است (نشریه نسخههای خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران - دفتر5 :509).
7. ترجمه احمدشاهی مشهدی
در کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران از ترجمه حیات الحیوان به فارسی توسط محمدحسین، فرزند احمد شاهی مشهدی، که گویا از دانشمندان سده دهم بوده است یاد شده(نفیسی،1: 402)ونیز(منزوی،1362: 3834).
8. ترجمه ابوالفضل علّامی
ابوالفضل علامی، فرزند مبارک، برادر کهتر فیضی، از نویسندگان زبردست و پرکار سده دهم و از درباریان اکبرشاه(963-1014) حیات الحیوان را به فارسی ترجمه کرده است (منزوی،1362: 3834).
به طور کلی ماحصل کلام اینکه درمیان تراجم فارسی یاد شده، به نظر میرسد، ترجمههایی نظیر خواص الحیوان از محمد تقی بن خواجه محمد تبریزی از صورت صغرای کتاب دمیری، صفات الحیوان از غیاث بن علاء دبینی ایجی شبانکاری از حیات الحیوان وسطی و ترجمة حیات الحیوان با مقدمه علی بن محمد هارون هروی از صورت کبرای حیات الحیوان دمیری بوده است. ترجمههای ترکی کتاب دمیری نیز آنچنانکه خواهد آمد برهمین سیاق می تواند مترتب باشد.
ترجمههای ترکی حیات الحیوان
«ترجمهای که احتمالاً از صورت صغرای حیات الحیوان به وسیله محمد بن سلیمان در دوران عثمانی شکل گرفت و نسخهای از کتاب، در استانبول موزة توپکاپو سرای به شماره 1664 موجود است.5
دیگری احتمالاً از صورت وسطای حیات الحیوان توسط ابراهیم بن الحاج عبدالله الادانوی، مفتی سیواس ترکیه بود که این ترجمه شامل فهرستی از کتاب نیز می باشد.
سومین ترجمه توسط عبدالرحمان بن ابراهیم که در قسطنطنیه در سال 1275هجری طبع شده است»6 (Iranica,damiri).
نیز تحفةالزمان و خریدات الاوان از مؤلّف دایرة المعارف ترک مصطفی بن علی الموقت که شامل مباحث جانورشناسی است، بر پایه کار دمیری و عجایب المخلوقات قزوینی صورت گرفته ,315). Glassé).
آن چنانکه گفته آمد، مؤلّف مقالة حیوان در دایرة المعارف اسلام(Encyclopedia of islam) تنها به اثر ادانوی و محمدبن سلیمان اشاره کرده است و احتمال داده که جزآن هم نباشد, حال آنکه جی، ای. راسل در ایرانیکا از دو ترجمه ترکی دیگر این کتاب هم یاد کرده است.(Iranica,damiri).
ترجمههای لاتین حیات الحیوان
کار دمیری در اروپا نیز شناخته شده است و به صور گوناگون به زبانهای لاتین نیز برگردانده شده است. به طورنمونه، در فهرست منابع و مآخذ کتاب توماس رایکرافت 7 ازین کتاب یاد شده است. نیز این کتاب توسط ساموثل بوکارت 8 (1599-1667)،محقّق انجیل، به قصد نمایش قدرت الهی با احترام به مخلوقات او، به نظم درآمد. دمیری درمیان مستشرقان قرن هجدهم با اثر بوکارت شناخته شد (Iranica,damiri)ابراهیم حاقلانی، دانشمند مارونی، دیوان الحیوان سیوطی را (رک: به مختصر سیوطی از حیات الحیوان درهمین مقاله) به لاتین ترجمه کرد، آنگاه ساموئل بوکارت بخش اعظمی ازین ترجمه را به کتاب خود«حیوانات مقدس» افزود، اعتبار این کتاب به لاتین با اثر دمیری پهلو می زند.
گزیدهای از حیات الحیوان نیز به زبان فرانسوی به کوشش سیلوستر دوساسی 9 (مستشرق و ایران شناس فرانسوی) از روی چاپ فارسی کتاب درسال 1787میلادی پدید آمد(العزی، 145)از یک ترجمه منتشرنشده فرانسوی 10 از اثر دمیری توسط پتیت کرویکس 11 در کتاب هربلوت 12 نیز یاد شده است. 13 کلنل جایاکار در بمبئی هندوستان(A.S.G.Jayakaer)ترجمه انگلیسی ناقص اما جامعی از کتاب از روی چاپ فارسی کتاب تا مدخل ابوفراسبه همراه مقدمه عالمانه ای فراهم آور (Iranica, damiri) 14 این ترجمه بیانگر تسلّط عالی مترجم به دو زبان عربی، انگلیسی، ادب، علوم اسلامی و جانورشناسی است (العزی، 146).
نمونههایی از برخی ترجمههای فارسی
به منظور مقایسه حیات الحیوان با ترجمههایش دو برگی از بخش نخست کتاب؛ یعنی باب الاسد را برگزیده، به همراه برخی ترجمههای کتاب از جمله ترجمه ملا محمد سعید بن ملا سلیم علامی و عبدالحمید فاوجی، چاپ سنگی خواص الحیوان و یکی از نسخ خطی صفات الحیوان را درینجا باز می نماییم:
بخش باب الاسد ازکتاب حیات الحیوان 15
باب الهمزة
الأسد
من السباع معروف، و جمعه أسود و أسد و آسد و آساد و الأنثى أسدة و فی حدیث «1» أم زرع: «زوجی إن دخل فهد، و إن خرج أسد». و له أسماء کثیرة، قال ابن خالویه: للأسد خمسمائة اسم وصفة. و زاد علیه علی بن قاسم بن جعفر اللغوی مائة و ثلاثین اسما فمن أشهرها: أسامة و البیهس و النآج و الجخدب و الحارث و حیدرة و الدوّاس و الرئبال و زفر و السبع و الصّعب و الضّرغام و الضّیغم و الطیثار و العنبس و الغضنفر و الفرافصة و القسورة و کهمس و اللیث و المتأنّس و المتهیّب و الهرماس و الورد. و کثرة الأسماء تدل على شرف المسمى. و من کناه أبو الأبطال و أبو حفص و أبو الأخیاف و أبو الزعفران و أبو شبل و أبو العباس و أبو الحارث.
و إنما ابتدأنا به لأنه أشرف الحیوان المتوحش؛ إذ منزلته منها منزلة الملک المهاب، لقوته و شجاعته و قساوته و شهامته و جهامته و شراسة خلقه، و لذلک یضرب به المثل فی القوّة و النجدة و البسالة و شدّة الإقدام و الجراءة و الصّولة. و منه قیل لحمزة بن عبد المطلب رضی اللّه عنه: أسد اللّه و یقال: من نبل الأسد أنه اشتق لحمزة بن عبد المطلب من اسمه، و کذلک لأبی قتادة، فارس النبی صلى اللّه علیه و سلم. ففی صحیح مسلم، فی باب إعطاء القاتل سلب المقتول. فقال «2» أبو بکر رضی اللّه عنه: «کلا و اللّه لا یعطیه أضیبعا من قریش، و یدع أسدا من أسد اللّه تعالى یقاتل عن اللّه و رسوله». و سیأتی إن شاء اللّه تعالى فی باب الضاد المعجمة.
و هو أنواع کثیرة، قال أرسطو: رأیت نوعا منها یشبه وجه الإنسان، و جسده شدید الحمرة، و ذنبه شبیه بذنب العقرب، و لعل هذا هو الذی یقال له الورد. و منه نوع على شکل البقر له قرون سود نحو شبر، و أما السبع المعروف فإن أصحاب الکلام فی طبائع الحیوان، یقولون: إن الأنثى لا تضع إلّا جروا واحدا تضعه لحمة لیس فیه حسّ و لا حرکة، فتحرسه کذلک ثلاثة أیام، ثم یأتی أبوه بعد ذلک فینفخ فیه، المرة بعد المرة، حتى یتنفس و یتحرک و تنفرج أعضاؤه، و تتشکل صورته، ثم تأتی أمه فترضعه، و لا یفتح عینیه إلّا بعد سبعة أیام من تخلقه، فإذا مضت علیه بعد ذلک ستة أشهر، کلّف الاکتساب لنفسه بالتعلیم و التدریب. قالوا: و للأسد من الصبر على الجوع، و قلة الحاجة إلى الماء، ما لیس لغیره من السباع. و من شرف نفسه: أنه لا یأکل من فریسة غیره، فإذا شبع من فریسته ترکها، و لم یعد إلیها، و إذا جاع ساءت أخلاقه، و إذا امتلأ من الطعام ارتاض و لا یشرب من ماء ولغ فیه کلب: و قد أشار إلى ذلک الشاعر بقوله:
و أترک حبّها من غیر بغض |
|
و ذاک لکثرة الشرکاء فیه |
و قد ألغز بعضهم فی القلم فقال «1»:
و أرقش مرهوف الشباة مهفهف |
|
یشتّت شمل الخطب و هو جمیع |
و إذا أکل نهس من غیر مضغ، وریقه قلیل جدا، و لذلک یوصف بالبخر، و یوصف بالشجاعة و الجبن، فمن جبنه أنه یفزع من صوت الدیک، و نقر الطست، و من السنور، و یتحیر عند رؤیة النار، و هو شدید البطش، و لا یألف شیئا من السباع لأنه لا یرى فیها ما یکافئه، و متى وضع جلده على شیء من جلودها تساقطت شعورها، و لا یدنو من المرأة الحائض و لو بلغ الجهد، و لا یزال محموما، یعمّر کثیرا و علامة کبره سقوط أسنانه؛ روى ابن سبع السبتی، فی شفاء الصدور، عن عبد اللّه بن عمر بن الخطاب رضی اللّه عنهما، أنه خرج فی بعض أسفاره، فبینما هو یسیر إذ هو بقوم وقوف، فقال: ما لهؤلاء القوم؟ قالوا: أسد على الطریق قد أخافهم، فنزل عن دابته ثم مشى إلیه حتى أخذ بأذنه، و نحاه عن الطریق، ثم قال له: ما کذب علیک رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم بقوله: إنما سلطت على ابن آدم لمخافته غیر اللّه، و لو أن ابن آدم لم یخف إلا اللّه تعالى لم تسلط علیه و لو لم یرج إلا اللّه تبارک و تعالى لما و کله إلى غیره.
و فی سنن أبی داود، من حدیث «2» عبد الرحمن بن آدم، و لیس له عنده سواه، عن أبی هریرة رضی اللّه تعالى عنه أن النبی صلى اللّه علیه و سلم قال: «ینزل عیسى بن مریم علیه الصلاة و السلام إلى الأرض و کأن رأسه یقطر، و لم یصبه بلل، و أنه یکسر الصلیب و یقتل الخنزیر، و یفیض المال و تقع الأمنة فی الأرض، حتى یرعى الأسد مع الإبل، و النمر مع البقر، و الذئاب مع الغنم، و یلعب الصبیان بالحیات و لا یضر بعضهم بعضا؛ ثم یبقى فی الأرض أربعین سنة، ثم یموت و یصلی علیه المسلمون و یدفنونه.
و فی الحلیة لأبی نعیم، فی ترجمة ثور بن یزید، قال: بلغنی أن الأسد لا یأکل إلّا من أتى محرّما.
بخش نخست حیات الحیوان با مقدمه علی بن محمد هارون هروی
اسد معروفست و جمع آن اسود است بر وزن خلود. اسد بر وزن خلد اسد بروزن اجر اساد بر وزن آباد و مونث اسده باشد با تا در حدیث ام زرع وارد است که«زوجی إن دخل فهد، و إن خرج أسد».
و اما شیر درنده که مشهور و معروف است، شناسندگان طبایع حیوانات گویند که مؤنّث آن در وقت زاییدن همین تنها بچه را می نهد آنهم گوشت پارهای است که اصلا حس و حرکت درو نیست تا سه روز. آن را به آن کیفیت پاسبانی می کند پس آنکه پدرش می آید و پی در پی دم درو می دمد تا اینکه حرکت و نفس درو پیدا و اعضایش آشکار و هویدا و صورتش تشکل پذیر می گردد، باز مادرش می آید و او را شیر می دهد تا هفت روز چشم باز نمی کند و بعد از آن که شش ماه بر وی بگذرد اورا بر آموختن پیشه خود تعلیم و آموزگاری می کند و گفته اند آن خصلت که شیر را هست از صبر بر گرسنگی و قلت احتیاج به آب دیگر وحشیات را نیست و از عادت او آن است که از کشته غیر نخورد و برین معنی اشاره است:
نخورد شیر، نیم خورده سگ |
|
گر بسختی بمیرد اندرعنا |
و چون از کشته خود سیر شود، آن را می گذارد و دیگر بران عودت نخواهد کرد و چون گرسنه گردد بدخلق میشود وآن زمان که از طعام امتلا یابد به ریاضت خود را می نماید و از آبی که سگ دهان فروبرده باشد نمی آشامد و شاعر برین معنی اشارت کرده چنانکه گفته است:
اذا وقع الذباب علی طعام |
|
رفعت یدی نفسی تشتهیه |
چون مگس بر طعام بیفتد برمی دارم دست خود را از طعام و حا ل آنکه نفس من از روی آن طعام می کند:
و تجتنب الاسود ورود ماء |
|
اذا کان الکلاب یلغن فیه |
دوری می نمایند شیرها از واشدن بر آب زمانیکه سگها زبان در آن فروبرند
ونیز عادت وی چنانست که میگزد و میلیسد؛ اما نمی خورد و از بسکه آب دهانش بسیار اندک است به گند دهن موصوف شده و به شجاعت و جبن معروف است از جبن وی آن است که از آواز خروس و صدای طشت و از گربه میترسد و از دیدن آتش متحیر میشود و وی سخت حمله است و با چیزی از وحشیات دیگر الفت نخواهد گرفت؛ ازین جهت که همتای خود را از آنها نمیبیند و هرگاه پوست وی برچیزی از پوستهای آن ها نهاده شود، مویشان میریزد. نزدیک زن حایض نمیشود، اگر تنگی و افتادن دندانهاست. ابن سبع سبتی، در کتاب در بعضی از سفرها گذارش برجماعتی افتاد که همگی برپا ایستاده بودند پرسید، حال اینها چیست؟ گفتند شیری بر سر راه ایشان را ترسانیده همان ساعت از مرکب به پایین آمد و به سوی شیر رفت گوش او را بگرفته از راهش دورانداخت، پس آنگه با شیر خطاب نمود که پیغمبر خدا در حق تو دروغ نگفته که ترا فرموده است که از آن جهت ترا بر بنی آدم مسلط گردانیده اند که از غیر خدا می ترسند ترا برایشان مسلط نمودند ونیز اگر بنی آدم امید به غیر خدا نداشتی خدای او را به غیر خود واگذار نمی نمود و در سنن ابی داود که لیس عنده سواء از ابی هریره مروی است که پیغمبر فرمود که عیسی بن عمران بر زمین نازل می شود، گویا سراو آب را می چکاند اگر چه نمی بدان نرسد صلیب را میشکند و خوک را می کشد مدعا آن است که حکم به بطلان دین نصاری میکند مال را ارزان می دارد و امنیت در زمین پیدا می شود. شیر با شتر و کلنگ با گاو و کرگ با گوسفند می چرند و بچه ها با مارها بازی می کنند و بعضی به بعضی ضرر نمیرسانند تا جهان دو؟ زمین باقی میماند پس آنگه متوفّی می شود و مسلمانها نماز برو میگذارند و او را دفن میکنند. در کتاب حلیه در ترجمه نور بن یزید منقول است که شیر نمیخورد، مگر کسی را که مرتکب فعل حرام گردد.
تصویر برگ اول و دوم نسخه صفات الحیوان موجود در کتابخانه ملی به شماره2659:
تصویر برگ اول و دوم از چاپ سنگی کتاب خواص الحیوان
پینوشتها
1- مقاله حاضر نتیجه طرح پژوهشی نگارنده با همین عنوان در دانشگاه پیام نور است.
2- درباب زندگی و آثار جاحظ ر.ک. زکاوتی قراگوزلو، علیرضا. زندگی و آثار جاحظ. انتشارات علمی و فرهنگی تهران، 1367.
3- برای آشنایی با زندگی و خدمات زکریای رازی ر.ک. محقق، مهدی، فیلسوف ری، محمد بن زکریای رازی، مؤسسة مطالعات اسلامی مک گیل، تهران،1352.
4- نیز رساله کارشناسی ارشدی با عنوان تصحیح و تحشیه خواص الحیوان توسط فاطمه مهری در دانشگاه تهران به سال 1386 فراهم آمده است.
5- Topkapi sarayi, revan MS. No. 1664, F.E.Karatay,Topkapi Sarayimuzesi Kutufanesi TukceYazmalar Katalogu,Vol.I,Istanbbul,1961, P.567
6- A. Adivar, osmanli turklerinde iulim, Istanbul, 1943, pp. 15, 76, 91
7- Hierozoicon sive bipartitum opus de animalibus sacrae scripturae, London, Thomas Rycroft. 1663.
8- Samuel bochart
9- SiIstre de sacy
10-Histoire des animaux
11-Petit de la croix
12- Herbelot
13-Bibiliotheque orientale, oudictionaire universel, tom IV , 1779; h. a. scultens additions (1782), p. 731
14- Ad-Damiri Hayat-al-Hayawan. Translation by A. S. G. Jayaker. 2 vols. London, 1906
15- حیات الحیوان الکبرى، ج1، ص: 11