Document Type : Research Paper
Author
Assistant Professor of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Payame Noor University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
. مقدّمه
از کارهای لازم برای تصحیحِ آثارِ سنائی مراجعه به منابعِ جنبی است، زیرا هم در دستنوشتهای آثار او، عمداً یا سهواً، انواع دخل و تصرّف و حذف و افتادگی رخ داده است و هم خود سنائی موفّق به گردآوری و تدوین حدیقة الحقیقة نشد و اجزای آن از قدیم بهطور پراکنده در میان علاقهمندان منتشر شده است[1]. ازاینرو، با جستوجوی بیشتر در منابعِ جنبی، هم میتوان بعضی بیتهای او را تصحیح و هم بخشی از شعرهای مفقود او را بازسازی کرد. ازجمله منابعِ جنبی دراینباره فرهنگهای فارسی است. ازطرفی، فرهنگنویسان گاهی از نسخهنویسان امینتر بودهاند؛ چون کاتبان در برخورد با کلمهای نادر و دشوار چهبسا آن را تغییر داده یا حذف کردهاند، درحالیکه فرهنگنویسان واژههای مهجور و دشوار را کشف و ضبط کردهاند. این موضوع همان وجهِ اهمّیّت و نقشِ فرهنگها در تصحیح آثار شاعران است. ازسویدیگر، مؤلّفانِ این فرهنگها چند صد سال به شاعر نزدیکتر بوده و اشعار او را احتمالاً ازروی نسخههای کهنتر ثبت کردهاند که ممکن است آن نسخهها به ما نرسیده و هم این اشعار در منابع دیگری، مانند جُنگها و سفینهها، راه نیافته باشد و تنها راهِ رسیدن به آنها تفحّص در فرهنگها باشد. علاوهبراین، ویژگیِ زبانِ سنائی در تعدّد و تنوّعِ لغات و کلماتِ کهن باعث شده است که فرهنگنویسان بهوفور به شعر او استشهاد کنند، چنانکه علیاکبر دهخدا در تألیف لغتنامه به شعر او فراوان استشهاد کرده است (رک: دُرّی، 1391). در گفتار حاضر، با بررسی سیزده فرهنگِ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، کوشیدهایم به پرسشهای ذیل پاسخ دهیم:
در حوزۀ بررسیِ ابیاتِ منسوب به سنائی در فرهنگهای فارسی تا کنون پژوهش ذیل منتشر شده است:
نجمه دُرّی (1391) با بررسی شاهدهای شعری سنائی در لغتنامۀ دهخدا فهرستی از کلمات و ترکیباتی که شعر سنائی تنها شاهدِ آنها یا نخستین شاهدِ آنها (در ترتیبِ تاریخی) است، تهیه و باتوجّهبه آن، جایگاهِ شعرِ سنائی را در تکوینِ لغتنامۀ دهخدا تبیین کرده است. وی همچنین با مقایسۀ شاهدهای لغتنامۀ دهخدا با دستنوشتۀ نویافتهای از حدیقة الحقیقة (نسخۀ محفوظ در کتابخانۀ جان رایلندز (John Rylands) واقع در منچستر (Manchester) به شمارۀ 843 مورّخ شوّال 681ق) و ارائۀ نمونههای متعدّد، بر ضرورتِ اصلاحِ شواهدِ لغتنامه تأکید کرده است.
همچنین، دربارۀ ابیات نویافتۀ سنائی نیز تاکنون یک مقاله منتشر شده است: محبوبه علیحوری و محمّدجعفر یاحقّی (1389) به معرّفیِ چهل و سه بیتِ استشهادیِ منسوب به سنائی بر مبنای نوزده متن نثر فارسی قرنهای ششم تا نهم هجری پرداختند که بهگفتۀ مؤلّفانِ آن آثار یا بهسببِ همراهی با دیگر ابیاتِ سنائی به وی نسبت داده شده است.
شواهد شعر سنائی در فرهنگهای فارسی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بیتهایی که در آثارِ مصحَّحِ شاعر هم آمده است، بیتهایی که در آثارِ مصحَّحِ وی نیامده است و با قرائنی باید آنها را اصیل دانست و بیتهایی که در فرهنگها سهواً به نام سنائی آمده است، ولی درواقع از او نیست یا در نسبت آنها باید تردید کرد.
فرهنگهای فارسیای که در پژوهش حاضر به آنها مراجعه شده است، عبارتاند از:
1) فرهنگ قوّاس تألیف فخرالدّین مبارکشاه قوّاس غزنوی (قبل از 699ق) نخستین فرهنگی است که در شبهقارۀ هند نوشته شده و قدیمترین فرهنگی است که در آن به شعر سنائی استشهاد شده است، چنانکه از او شش بیت آمده که دو بیت ذیل کلمات «کوک» و «والا» در دیوان او هست (قوّاس غزنوی، 1353، ص. 39، 98)؛ امّا سه بیت دیگر در آثار او موجود نیست و یک بیت نیز از سنائی نیست و سهواً به نام او آمده است (← ادامۀ مقاله).
2) در فرهنگ مجموعة الفُرس تألیف ابوالعلاء عبدالمؤمن جاروتی[4]، معروف به صفی کحّال (قبل از 728ق)، شاهدی از دیوان سنائی و شاهدی دیگر از حدیقه ذیل کلمات «با» و «غوک» (صفی کحّال، 1378، ص. 6، 161) آمده که هر دو در آن آثار مندرج است.
3) در صِحاح الفُرس محمّد بن هندوشاه نخجوانی (تألیف در 728ق) پانزده بیت به نام سنائی آمده است که یازده بیت ذیل کلمات «سینا، وا، کلند، استوار، شیار، ترکتاز، سپس، شبپوش، انگلیون، برمایون، متواری» (نخجوانی، 1355، ص. 25، 32، 82، 98، 111، 125، 144، 153، 231، 233، 307) را در دیوان و سه بیت ذیل کلمات «ترفند، هُش» (همان، ص. 76، 157) را در حدیقه میبینیم و یک بیت دیگر از سنائی نیست.
4) ملحقات لغت فرس: لغت فرس اسدی طوسی (متوفّی 465ق) پیش از عصر سنائی تألیف شده است؛ امّا در حواشی یکی از دستنوشتههای آن مورّخِ 766ق (که قبلاً به مرحوم محمّد نخجوانی تعلّق داشته است و اکنون در کتابخانۀ ملی تبریز نگهداری میشود) یک بیت ذیل «نکوهیده» (اسدی طوسی، 1393، ص. 507) به نام سنائی آمده که آن را در دیوان او نیافتیم (توضیح آنکه: حواشی این نسخه به خط همان کاتب متن است. برای آگاهی از اهمّیّت این حواشی، صادقی، 1400، ص. 53-56).
5) در شرفنامۀ مَنیری تألیف ابراهیم قوام فاروقی در 878ق در هند، سیزده بیت به نام «ثنائی» (= سنائی)[5] و دو بیت هم از او ولی بدون تصریح به نام او[6] آمده است که دوازده بیت ذیل کلمات «بنامیزد، بارگیر، بوبکر، بوجعفر، ترت، درعه، سطقسات، سماکاره، سیم، شنگوله، قرزم، کناغ» (فاروقی، 1385، ص. 1/145، 151، 155، 276، 452، همو، 1386، ص. 2/551، 585، 599، 649، 809، 848) از دیوان و سه بیت ذیل کلمات «بزرگ، خگاو، کوشه» (همو، 1385، 1/177، 407؛ همو، 1386، ص. 2/873) از حدیقه است و همگی در آثار او موجود است.
6) در فرهنگ فارسی تألیف حسین وفایی در 933ق چهار بیت از حدیقه ذیل لغات «سترگ، غوک، کوک، هُش» (وفایی، 1374، ص. 122، 145، 171، 215) و سه بیت از دیوان ذیل کلمات «ترکتاز، کلند، وا» (همان، ص. 63، 164، 210) آمده است که همه در آثار او موجود است. همچنین، ذیل «شبپوش» (همان، ص. 133) نیز بیتی از دیوان سنائی امّا بی تصریح به نام گوینده آورده است و ما از حواشیِ مصحّح از انتساب آن به سنائی آگاهی یافتیم.
7) در تحفة الأحباب تألیف حافظ سلطانعلی اوبهی هروی در 936ق دو بیت از حدیقه ذیل لغات «آخشیج، کانا» (اوبهی هروی، 1365، ص. 32، 265) و یک بیت از دیوان ذیل «اورمزد» (همان، ص. 35) آمده است که در آثار او وجود دارد.
8) در فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار (تألیف میان سالهای 745 تا 936ق به دست شخصی گمنام) هیچ بیتی با تصریح به نام سنائی نیامده است.
9) در عجائب اللغة تألیف ادیبی در میان سالهای 926 و 941ق دو بیت ذیل کلمات «چاپلوس، ژنده» (ادیبی، 1400، ص. 55، 120) به نام سنائی آمده که هر دو بیت را در حدیقه میبینیم.
10) در فرهنگ جهانگیری، تألیف جمالالدّین حسین انجو شیرازی (در 1005-۱۰۱۷ق) بهطور گسترده به شعر سنائی توجّه شده است و از این لحاظ نسبتبه فرهنگهای پیشین و حتّی پسین در صدر قرار دارد. ازجمله امتیازهای آن این است که انجو شیرازی بسیاری از مبهمات و دشواریهای لغوی آثار مؤلّفان را از هموطنان آنان پرسیده است. دراینباره نوشته است: «بسیاری از لغات که در هیچ فرهنگی نشانی از آن نبود، به هم رسید [که] حل آن را چاره جز تفحّص از اهلِ دیاری که مصنّف و ناظم از آنجا بود یا توطّن در آنجا داشته، نیافتم؛ مثلاً لغاتی که از حدیقه و دیوان حکیم سنائی غزنوی یافته شد، از مردمانِ غزنی و کابل پژوهش نمودم» (انجو شیرازی، 1359، ص. 1/9-10).
در فرهنگ جهانگیری جمعاً پانصد و نوزده بیت به نام سنائی آمده است که از آنها دویست و پنجاه و دو بیت[7] از حدیقه و دویست و چهل و نه بیت[8] از دیوان و دو بیت ذیل کلمات «آژخ، سماکاره» (انجو شیرازی، 1359، ص. 1/118، 2/1710) از مثنوی سیر العباد الی المعاد و یک بیت ذیل «چم» (همان، ص. 2/ 1686) از مثنوی طریق التحقیق[9] است و دو فقره نیز ذیل کلمات «بالانه، هزینه» (همان، ص. 1/214، 1222) به مکاتیب سنائی استشهاد شده است. امّا از آنها هفت بیت در آثار سنائی موجود نیست و هشت بیت دیگر نیز از او نیست و بهخطا به سنائی منسوب شده است. ضمناً از حدیقه سیزده بیت دو بار و یک بیت سه بار[10] و از دیوان دوازده بیت دو بار و یک بیت سه بار[11] تکرار شده است.
11)در مجمع الفُرس یا فرهنگ سُروری، تألیف محمّد قاسم کاشانی متخلّص به سروری (در ۱۰۰۸-1028ق) دویست و هشتاد و پنج بیت (یا مصراع) به نام سنائی و سه بیت ذیل عنوان «حدیقه[12]» آمده است (جمعاً دویست و هشتاد و هشت بیت)، که از آنها صد و سی بیت[13] از حدیقه و صد و سی و هشت بیت[14] از دیوان و پنج بیت یا مصراع (با این تذکّر که یک بیت سه بار آمده است) ذیل کلمات «پژ، جاوید، خرخیز، غر، کونه» (سروری، 1338، ص. 1/231، 349، 440، 3/926، 1133) از کارنامۀ بلخ و یک بیت ذیل «ژولیده» (همان، ص. 2/706) از سیر العباد الی المعاد و یک بیت ذیل «چم» (همان، ص. 1/394) از مثنوی طریق التحقیق است. امّا از آنها شش بیت در آثار سنائی موجود نیست (که یک بیت از آنها دو بار آمده است) و هفت بیت دیگر نیز سهواً به سنائی منسوب شده است. ضمناً در فرهنگ سُروری به پنج بیت از حدیقه و پنج بیت از دیوان دو بار و به بیتی از منظومۀ کارنامۀ بلخ سه بار استشهاد شده است[15].
12) در فرهنگ رشیدی، تألیف عبدالرّشید بن عبدالغفور حسینی مدنی تتوی (در 1064ق) دویست و چهار بیت (یا مصراع) به نام سنائی آمده است که از آن صد و یازده بیت یا مصراع[16] از حدیقه و هفتاد و نه بیت یا مصراع[17] از دیوان و دو بیت و یک مصراع (که مصراع مکرّر است) ذیل کلمات «خرخیز، غر، کونه» (رشیدی، 1337، ص. 1/581، 2/1000، 1239) از کارنامۀ بلخ و یک بیت ذیل «چم» (همان، ص. 1/539) از مثنوی طریق التحقیق است و یک بار نیز ذیل «بالیدن» (همان، ص. 1/208) به مکاتیب او استشهاد شده است. ضمناً شش بیت یا مصراع از آنها در آثار چاپی سنائی نیست و سه بیت یا مصراع بهخطا به سنائی منسوب شده است. همچنین، در فرهنگ رشیدی چهار بیت از حدیقه دو بار آمده است[18].
13) در فرهنگ انجمنآرای ناصری تألیف رضاقلی خان هدایت در 1288ق چهارصد و چهل و چهار بار به «سنائی» و یک بار به «ثنائی» و پنج بار به حدیقه (جمعاً چهارصد و پنجاه بار) استشهاد شده است و از آنها دویست و چهل و پنج بیت یا مصراع[19] از حدیقه و صد و هفتاد بیت یا مصراع[20] از دیوان و دو بیت و یک مصراع ذیل کلمات «ختای، غزنه، کونه» (هدایت، 1338، ص. 333، 531، 612) از کارنامۀ بلخ و یک بیت ذیل «چم» (همان، ص. 320) از مثنوی طریق التحقیق است. امّا از میان آنها سیزده بیت یا مصراع در آثار چاپی سنائی موجود نیست و هجده بیت یا مصراع از دیگران است که سهواً به سنائی منسوب شده است. ضمناً در انجمنآرای ناصری به چهارده بیت از حدیقه دو بار و به بیتی از آن سه بار و همچنین به سه بیت از دیوان دو بار استشهاد شده است[21].
در بعضی از فرهنگهای فارسی بیتهایی به نام سنائی آمده که در آثارِ مصحَّحِ او موجود نیست. در اینجا نوزده بیت تازه منسوب به سنائی را برای نخستین بار معرّفی میکنیم. امّا تا چه حد میتوان به صحّتِ انتسابِ این ابیات به سنائی اعتماد کرد؟ ما این ابیات را در پیکرههای در دسترس نیافتیم و فعلاً دلیلی بر ردِّ انتسابِ این بیتها به سنائی وجود ندارد و تا هنگامیکه انتسابِ آنها به شخصِ دیگری اثبات نشود، میتوان آنها را از سنائی دانست. این ابیات بهترتیب قوافی عبارتاند از:
شاهی که گشاد از سرِ شمشیرِ جهانگیر
|
|
خوارزم و خراسان و حدِ ساغر و زم را»
|
2) «زَبَرپوش: به معنى بالاپوش است، زیرا که زبر بالا است و به معنى قبا درست مىآید ... حکیم سنائى در معنى قبا گفته:
کُلَه را ساز زیبِ کلّۀ مشک
|
|
کمر را ساز آذینِ زَبَرپوش»
|
(هدایت، 1338، ص. 427؛ محمّد پادشاه شاد، 1363، ص. 3/2196؛ دهخدا، 1377، ذیل «زبرپوش»)
سنائی در ترجیعات خود نیز این لغت را آورده است:
دارم طمع از جودِ تو، هرچند نیرزد
|
|
پیراهن و دستار و زَبَرپوش و دوتایی
|
(سنائی غزنوی، 1354، ص. 744)
همه مدهوش در فرناسِ غفلت
|
|
نداند تا چه خواهد دید غافل»
|
همه مدهوش در فرناسِ غفلت
|
|
ندانم تا چه خواهد دیوِ غافل
|
چو خواهم کرد زرق و هزل و ریواس
|
|
نخواهم نیز عاقل بود و فرناس
|
4) «شرفاک: به معنى مطلق بانگ آهسته نیز آمده است و این بیت سنائى مؤید این قول است:
پیش دیگش هیچ مهمان درنیابد بوی گوشت
|
|
پیش خوانش نشنود هرگز کسی شرفاکِ نان»
|
(سروری، 1338، ص. 2/869؛ رشیدی، 1337، ص. 2/931؛ هدایت، 1338، ص. 507 «تنها مصراع دوم»)
سته صنما چندین می خور به طرب با من
|
|
منّت به سرم برنه ساغر به کفم نه هان»
|
مرد مردانه همچو کُه باشد
در سخاوت چنانکه خواهى ده
|
|
که از او بادها سته باشد
|
6) «ارغنون: سازِ رومیان ... حکیم سنائی نیز گفته است:
ارغنونِ عاشقان آوازها دارد بلند
|
|
چون تو زآواز آوری ای خیره آوازی مکن»
|
(قوّاس غزنوی، 1353، ص. 190)
دعویِ دین میکنی با نفس دمسازی مکن
|
|
سینۀ گنجشک جوئی دعویِ بازی مکن
|
امّا شامل بیت بالا نیست (نیز رک: حواشی فرهنگ قوّاس، همانجا). ضمناً سنائی واژۀ «ارغنون» را باز هم به کار برده است:
فرق دانند مردم هشیار
|
|
بانگِ خر ز ارغنون و موسیقار
|
(سنائی غزنوی، 1377، ص. 385)
آن جهانی نیست کاندر لافگاه نوبهار
|
|
کج نهد بر سر کلاه چار پر ترک سمن»
|
(انجو شیرازی، 1359، ص. 1/872؛ رشیدی، 1337، ص. 1/282؛ دهخدا، 1377، ذیل «پر»)
بهجای «ترک سمن» در بعضی کتب دیگر «برگ سمن» ضبط شده است (هدایت، 1338ف ص. 220؛ محمّد پادشاه شاد، 1363، ص. 2/889).
کم مباش از برهمن در حقِ حق ار مؤمنی |
|
کز پیِ تصدیقِ باطل تن ببرّد برهمن»
|
9) «پراش: پریشان کردن و برپاشیدن بود. حکیم سنائی نظم نموده:
سنبلِ پُرتاب را گِردِ سمن برپراش
|
|
چشمِ خرد باز کن قدرتِ اﷲ بین»
|
(انجو شیرازی، 1359، ص. 1/873؛ رشیدی، 1337، ص. 1/282؛ هدایت، 1338، ص. 220؛ دهخدا، 1377، ذیل «پراشیدن»)
یک رمه ناشیانِ شعرپراش
|
|
خویشتن کردهاند شعرتراش
|
10) «نکوهیده: غیبتکرده بود. خواجه سنائی فرماید:
تو که بنشستهای چو دستانی
|
|
من که استادهام مرا منکوه»
|
(حواشی لغت فرس، اسدی طوسی، 1393، ص. 507)
11) «پروردن: به معنیِ پرستیدن و پرستش آمده. حکیم سنائی نظم نموده:
به داداریت پروردن نیاید فهمِ یونانی
|
|
به قهاریت یاریگر نیاید لشکرِ قانی»
|
12) «اسم فاعل: و این مشتق گردد از صیغۀ واحدِ غایبِ مضارعِ مثبتِ معروف به الحاقِ هاى مختفى و زیادتِ نونِ ساکن ... سنائى گفته:
هرکه هست آفریده او بنده است
|
|
بنده در بندِ آفریننده است»
|
(هدایت، 1338، ص. 65)
گفتنی است این بیت همراه با یک بیت دیگر در تفسیر مواهبِ عَلیّه یا تفسیر حسینی تألیف کمالالدّین حسین واعظ کاشفی (متوفّی: 910ق) بی ذکر نام گوینده آمده است:
هرکه هست آفریده او بنده است
|
|
بنده در بندِ آفریننده است
|
(کاشفی، 1369، ص. 912)
و چنانکه میدانیم در تفسیر مواهبِ عَلیّه سی و چهار بیت دیگر از سنائی با تصریح به نام او آمده که نُه بیت از آنها نیز در آثار چاپی او نیامده است (علیحوری، 1398، ص. 206-207) و حضور این اشعارِ پُرشمار از او در این کتابِ گرانقدر احتمالِ انتسابِ این ابیات را به سنائی تقویت میکند.
13) «پی: سنّت را گویند. حکیم سنائی گوید:
آنکه پیدار مصطفی باشد
|
|
در دل او همه صفی باشد»
|
(قوّاس غزنوی، 1353، ص. 8)
14) «تراک: آوازِ ترکیدن است ... و طراق معرّب آن است، کاف را قاف کردهاند، چنانکه حکیم سنائى گفته:
چوب را بشکنى طراق کند
|
|
آن طراق از سرِ فراق کند»
|
(هدایت، 1338، ص. 261؛ دهخدا، 1377، ذیل «تراک؛ طراق»)
15) «سُخت: حکیم سنائی به ضم سین آورده و گفته:
دیگدانش اگر بخواهی پُخت
|
|
هیزمِ جهل اگر بخواهی سُخت»
|
وقفها جمله این غُزان بردند
|
|
هرچه باقی شد این خران بردند
|
فُقَها جمله زین غذا بردند
|
|
هرچه باقی شد این خران خوردند
|
هست امشب شب عتاب و مکیس
|
|
عوض ماست ماهتاب ملیس»
|
مَعن دادی خُمی دِرَم به دَمی
|
|
باز کردی مکیس در درمی
|
19) هنگفت: جامۀ سفت. سنائی گوید:
درزی آن راز از چه گفته است
|
|
سوزنم کند، جامه هنگفت است»
|
(قوّاس غزنوی، 1353، ص. 153)
بهترین جامهای بُوَد هنگفت
|
|
مرمرا اوستاد چونین گفت
|
▪ در فرهنگ قوّاس یک بیت ذیل «ترا» (قوّاس غزنوی، 1353، ص. 121) به نام سنائی آمده که در فرهنگهای دیگر به نام شهید بلخی آمده است (همانجا، حواشی مصحّح؛ انجو شیرازی، 1359، ص. 1/903؛ سروری، 1338ف ص. 1/281؛ مدبّری، 1370، ص. 29).
▪ در صِحاح الفُرس یک بیت ذیل «پرتاب» (نخجوانی، 1355، ص. 36) از سوزنی سمرقندی (1338، ص. 419) است[22] که بهسهو از سنائی دانسته است.
▪ در فرهنگ جهانگیری هشت بیت بهخطا به سنائی منسوب شده است: دو بیت ذیل «پالاهنگ» (انجو شیرازی، 1359، ص. 1/237) از خاقانی (1378، ص. 897) است و یک بیت ذیل «لاک» (انجو شیرازی، 1359، ص. 1/478) از مثنوی بهرام و بهروز بنائی هروی[23] (1400، ص. 21) است و یک بیت ذیل «شمن» (انجو شیرازی، 1359، ص. 2/1719) از ادیب صابر ترمذی (1380، ص. 192) است و دو بیت ذیل «سنگخور» (انجو شیرازی، 1359، ص. 2/1850) از سوزنی سمرقندی (1338، ص. 188) است و یک بیت ذیل «نوباوه» (انجو شیرازی، 1359، ص. 2/2113) از ترجیعبند شفائی اصفهانی (1398، ص. 1/492) است و یک بیت ذیل «بانگ عنقا» (انجو شیرازی، 1375، ص. 3/364) از ازرقی هروی (1398، ص. 23) است.
▪ در فرهنگ رشیدی یک مصراع ذیل «بادروزه» (رشیدی، 1337، ص. 1/196) از کسائی مروزی (اسدی طوسی، 1393، ص. 428؛ نخجوانی، 1355، ص. 263؛ ریاحی، 1386، ص. 100) است و یک بیت ذیل «سنگخور» (رشیدی، 1337، ص. 2/885) از سوزنی سمرقندی (1338، ص. 188) است و یک بیت ذیل «لاک» (رشیدی، 1337، ص. 2/1274) از مثنوی بهرام و بهروز بنائی هروی (1400، ص. 21) است که بهخطا به سنائی منسوب شده است.
استشهاد به شعر سنائی در سیزده فرهنگِ فارسی
ردیف |
نام فرهنگ |
شمارِ شاهدها از حدیقه |
شمارِ شاهدها از دیوان |
شمارِ شاهدها از مثنویهای سنائی و مکاتیب او |
شمارِ ابیاتِ نویافته |
شمارِ ابیات با انتساب نادرست |
جمعِ کُلِ شاهدها در هر کتاب |
1 |
فرهنگ قوّاس |
0 |
2 |
0 |
3 |
1 |
6 |
2 |
فرهنگ مجموعة الفُرس |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
2 |
3 |
صحاح الفُرس |
3 |
11 |
0 |
0 |
1 |
15 |
4 |
حواشی لغت فرس |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
5 |
شرفنامۀ مَنیَری |
3 |
12 |
0 |
0 |
0 |
15 |
6 |
فرهنگ وفایی |
4 |
4 |
0 |
0 |
0 |
8 |
7 |
تحفة الأحباب |
2 |
1 |
0 |
0 |
0 |
3 |
8 |
فرهنگ فارسی مدرسۀ سپهسالار |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
9 |
عجائب اللغة |
2 |
0 |
0 |
0 |
0 |
2 |
10 |
فرهنگ جهانگیری |
252 (237 + 15 مکرّر) |
249 (235 + 14 مکرّر) |
5 |
7 |
8 |
521 |
11 |
فرهنگ سُروری (مجمع الفُرس) |
130 (125 + 5 مکرّر) |
138 (133 + 5 مکرّر) |
7 (5 + 2 مکرّر) |
6 (5 + 1 مکرّر) |
7 |
288 |
12 |
فرهنگ رشیدی |
111 (107 + 4 مکرّر) |
79 |
5 (4 + 1 مکرّر) |
6 |
3 |
204 |
13 |
فرهنگ انجمنآرای ناصری |
245 (229 + 16 مکرّر) |
170 (167 + 3 مکرّر) |
4 |
13 |
18 |
450 |
جمع |
|
755 |
666 |
21 |
36 |
38 |
1515 |
1) در نقد و تصحیح متون کهن، خصوصاً متون منظوم، و بهویژه آثاری که خود مؤلّف موفق به گردآوری و تدوین آنها نشده و اجزای آنها از قدیم بهطور پراکنده منتشر شده است، مراجعه به منابع جنبی مانند فرهنگهای فارسی و بررسیِ تمامِ شاهدهای مذکور در آنها برای تصحیح و تکمیل آن آثار لازم و ضروری است. ازجمله برای تصحیح و تکمیل آثارِ سنائی توجّه به شواهدِ شعریِ او در فرهنگهای فارسی ضرورت دارد. با بررسی سیزده فرهنگ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، درمجموع 1515 بیت (یا مصراع) یافتیم که به سنائی منسوب شده است و در میان آنها نوزده بیت تازه یافتیم که در آثارِ چاپیِ او نیامده است و قرائنی انتساب بعضی از آنها را به سنائی تقویت میکند.
[1] . محمّد بن علی رفا، تدوینگر حدیقة الحقیقة، در مقدّمۀ خود آورده است:
مراد این ضعیف بیچاره محمّد بن علی الرفا ... آن بود که چون اَثمارِ اَشجارِ الحدیقة فی الحقیقة، درحالِ حیات خواجۀ حکیم شیخ الطَّریقه متفرّق شده بود و به دستِ هر کس بیتربیت بیتی چند افتاده ... اکنون من ... بر خود واجب دیدم برحسبِ حسبت در تعهّد و تفقّد [ظ: تَنَقّد] ایشان سعی کردن، ... آن دُرهای متفرّق را در یک رشته جمع کردم، و ... این کتاب را ... بر این ابواب نهادم. (سنائی غزنوی، 1377، ص. 23-26)
همچنین عبداللَّطیف عبّاسی (متوفّی: ۱۰۴8ق)، مصحّح و شارح حدیقه، در مقدّمۀ خود بر لطائف الحدائق نوشته است:
چون خدمت حکیم بعد از نظمِ حدیقه مسوّداتِ خود را ... به قُبَّةُ الإسلام بغداد فرستادند که به نظرِ اصلاح درآورده، ترتیبِ لایق دهند و بهواسطۀ بعض موانع این معنی مدّتی در عقدۀ تعویق ماند ... بنابر استدعا و اظهارِ شوق و شغف طالبانِ حکیم هم ترتیبی دادند و مسوّدات جستهجسته به دستِ هر کس افتاد، از غایتِ عذوبتِ سخن برای خود ترتیبی داده، به بیاض بُرد و [اصل: برود!] ترتیبها مختلف و متعدّد شد. (عبّاسی، 1387، ص. 1/ 4-5)
[4]. نسبت او یعنی «جاروتی» باید مبدّل «جارودی» باشد که به نوشتۀ سمعانی (ذیل «جارودی») منسوب به «جارود» نام شخص است (صادقی، 1400، ص. 23).
[5]. در شرفنامۀ منیری همهجا نام «سنائی» بهصورت «ثنائی» آمده است، مگر در مدخل «سنائی» (فاروقی، 1386، ص. 2/606). همین امر بعضی را به خطا انداخته است و «ثنائی» را کسی جز «سنائی» تلقّی کردهاند، ازجمله علیاشرف صادقی در معرّفیِ صاحبانِ شاهدهای شعریِ شرفنامه، هم از «سنائی» و هم از «ثنائی» نام برده است (صادقی، 1400، ص. 110). جواد بشری نیز در معرّفیِ مجلّدِ اوّلِ شرفنامه، در ذکرِ نامِ شاعرانی که در شرفنامه شعرشان برای شاهد آمده از «خواجه ثنائی» نام برده ولی اشاره نکرده است که «ثنائی» همان «سنائی» است (بشری، 1386، ص. 86). گفتنی است در فرهنگ انجمنآرای ناصری نیز یک بار «ثنائی» بهجای «سنائی» آمده است (هدایت، 1338، ص. 571) و در دستنوشت فرهنگ سروری نیز گاهی کاتب «سنائی» را بهصورت «ثنائی» کتابت کرده است (سروری، 1338، ص. 1/112 و 134 «متن و حاشیه»).
[6] . متأسفانه گاهی فرهنگنویسان نام گویندۀ شاهد شعری را نیاوردهاند. ما در پژوهش حاضر شواهد بینام شرفنامۀ منیری را هم بررسی کردهایم.
[7] . رک: انجو شیرازی، 1359، ص. 1/ 25، 71، 77، 87، 92، 102، 122، 145، 152، 154، 175، 180، 188، 227، 230، 255، 264، 284، 294، 299، 300، 308، 348، 355، 367، 388، 395، 397، 410، 438، 442، 448، 451، 458، 459، 461، 466، 476، 477، 478، 485، 500، 525، 544، 611، 651، 677، 678، 679، 683، 684، 692، 741، 743، 768، 794، 807، 818، 845، 863، 885، 899، 902، 907، 922، 929، 943، 955، 986، 979، 1016، 1036، 1038، 1055، 1058، 1064، 1074، 1086، 1088، 1100، 1112، 1114، 1130، 1138، 1142، 1143، 1150، 1158، 1162، 1170، 1181، 1188، 1191، 1211، 1215، 1229، 1234، 1241، 1260، 1264، 1279، 1282، 1283، 1286، 1289، 1290، 1299، 1305، 1311، 1318، 2/ 1346، 1354، 1376، 1377، 1412، 1459، 1464، 1489، 1499، 1513، 1525، 1531، 1536، 1538، 1552، 1561، 1573، 1583، 1601، 1616، 1627، 1656، 1668، 1734، 1743، 1747، 1749، 1775، 1778، 1791، 1797، 1805، 1819، 1841، 1842، 1860، 1881، 1902، 1911، 1918، 1942، 1944، 1948، 1969، 1972، 1975، 1989، 2000، 2014، 2031، 2032، 2047، 2049، 2057، 2069، 2078، 2083، 2095، 2102، 2109، 2121، 2141، 2150، 2154، 2168، 2173، 2193، 2195، 2203، 2209، 2232، 2265، 2270، 2286، 2308، 2315، 2323، 2334؛ همو، 1375، ص. 3/ 12، 129، 190، 209، 235، 276، 286، 293، 322، 406، 436، 487، 637، 650، 682، 689.
[8] . رک: انجو شیرازی، 1359، ص. 1/ 64، 71، 74، 90، 94، 103، 105، 135، 166، 172، 174، 175، 179، 184، 185، 190، 191، 192، 193، 197، 198، 200، 229، 285، 289، 319، 328، 339، 341، 348، 365، 366، 370، 373، 386، 395، 399، 417، 425، 429، 431، 444، 481، 483، 519، 522، 528، 533، 536، 543، 552، 561، 620، 642، 647، 650، 652، 654، 693، 694، 757، 767، 769، 771، 785، 791، 844، 848، 849، 865، 880، 912، 915، 922، 924، 929، 938، 943، 951، 954، 1008، 1013، 1027، 1036، 1037، 1044، 1046، 1073، 1127، 1133، 1139، 1142، 1153، 1194، 1215، 1230، 1259، 1264، 1311، 1327، 2/ 1356، 1370، 1396، 1413، 1458، 1459، 1462، 1464، 1476، 1529، 1534، 1539، 1585، 1625، 1646، 1648، 1651، 1655، 1691، 1694، 1710، 1715، 1719، 1724، 1757، 1761، 1797، 1800، 1809، 1814، 1828، 1851، 1867، 1869، 1874، 1889، 1912، 1920، 1924، 1930، 1939، 1948، 1952، 1957، 1960، 1962، 1978، 2013، 2032، 2037، 2078، 2128، 2129، 2162، 2184، 2193، 2195، 2204، 2247، 2251، 2256، 2262، 2266، 2276، 2291، 2292، 2293، 2295، 2312، 2320، 2329، 2339، 2361، 2368؛ همو، 1375، ص. 3/ 23، 38، 61، 120، 128، 251، 258، 279، 335، 340، 354، 428، 464، 483، 521، 549، 628، 654، 660.
[9] . بعضی در صحّت نسبت «طریق التحقیق» به سنائی تردید کردهاند، ازجمله احمد آتش و بو اوتاس آن را از آثار احمد بن حسن بن محمّد نخجوانی دانستهاند (رک: Utas, 1973/1381, p. 25-42؛ نیز رک: شفیعی کدکنی، 1376، ص. 17-20).
[10] . ذیل «لاهور، لوهور» (انجو شیرازی، 1375، ص. 3/637، 689)؛ «آتشخوار» (همو، 1359، ص. 1/87؛ همو، 1375، ص. 3/12)؛ «خسور، بیو» (همو، 1359، ص. 1/1289، 2/2232)؛ «کخکخ، چکچک» (همان، ص. 1/768؛ 2/1513)؛ «رُش، چکچک» (همان، ص. 2/1376، 1513)؛ «تاب، کریچه» (همان، ص. 1/255؛ 1112)؛ «رهآورد» (همان، ص. 2/2173؛ همو، 1375، ص. 3/322)؛ «گاو ورزه، ورزه» (همو، 1359، ص. 1/466، 1170)؛ «از دست، دست راست» (همان، ص. 1/1188؛ همو، 1375، ص. 3/190)؛ «وکیلدر» (همو، 1359، ص. 2/1552؛ همو، 1375، ص. 3/487)؛ «فردخانه» (همان، ص. 3/436، 650)؛ دو بیت ذیل «شانه، شنه» (همو، 1359، ص. 1/395، 2/1860) و بیتی سه بار ذیل «گاله، پوستگال، پوست باز کردن» (همان، ص. 1/461، 2/1942؛ همو، 1375، ص. 3/286).
[11] . ذیل «اسطقسات، سطقسات» (همان، ص. 3/654، 660)؛ «فتراک، تریاک» (همو، 1359، ص. 1/694، 992)؛ «چر، سر» (همان، ص. 1/929، 1008)؛ «شاه اسپرم، شمّه» (همان، ص. 1/399، 2/1719)؛ «راهنشین» (همان، ص. 1/339؛ همو، 1375، ص. 3/61)؛ «شکک، شقق» (همو، 1359، ص. 2/1534؛ همو، 1375، ص. 3/549)؛ «نارو، سریچه» (همو، 1359، ص. 1/519؛ 1037)؛ دو بیت ذیل «باد» (همان، ص. 1/179؛ همو، 1375، ص. 3/23)؛ سه بیت ذیل «استوار، شیار» (همو، 1359، ص. 1/1264، 2/2313)؛ و بیتی سه بار ذیل «خم، خم زدن، پی کور کردن» (همان، ص. 2/1691؛ همو، 1375، ص. 3/251، 335).
[12]. گاهی بیتِ شاهد از مثنویهای دیگر سنائی (یا منسوب به سنائی) بهجز حدیقه است، امّا سهواً ذیل نام «حدیقه» آمده است، برای نمونه سروری ذیل «چم» بیتی را که شاهد آورده از طریق التحقیق است، درحالیکه او از حدیقه دانسته است (سروری، 1338، ص. 1/394).
[13]. رک: سروری، 1338، ص. 1/16، 23، 24، 29، 32، 44، 51، 94، 96، 99، 133، 134، 150، 151، 155، 166، 179، 180، 189، 200، 201، 223، 231، 243، 263، 269، 272، 276، 284، 300، 310، 319، 346، 356، 372، 386، 389، 470، 472، 491، 493، 500، 2/ 507، 508، 543، 544، 549، 620، 638، 645، 670، 714، 717، 740، 745، 769، 771، 790، 794، 795، 811، 824، 834، 835، 836، 848، 852، 884، 901، 906، 3/ 932، 939، 943، 947، 965، 967، 970، 1014، 1028، 1034، 1038، 1061، 1073، 1135، 1144، 1154، 1186، 1192، 1193، 1204، 1221، 1226، 1258، 1262، 1263، 1282، 1284، 1318، 1355، 1360، 1372، 1377، 1380، 1403، 1411، 1415، 1436، 1441، 1447، 1452، 1463، 1471، 1472، 1473، 1486، 1514، 1517، 1546، 1558، 1566، 1596، 1603، 1616، 1619.
[14]. رک: سروری، 1338، ص. 1/12، 29، 39، 40، 41، 44، 50، 60، 63، 73، 81، 106، 112، 118، 134، 140، 141، 167، 182، 186، 188، 191، 194، 201، 206، 208، 224، 243، 253، 264، 268، 277، 293، 297، 298، 309، 319، 336، 337، 340، 342، 354، 381، 391، 398، 442، 445، 489، 492، 2/ 523، 537، 558، 608، 639، 641، 657، 660، 661، 668، 694، 704، 718، 734، 737، 754، 756، 766، 772، 784، 812، 822، 823، 825، 834، 835، 852، 856، 859، 860، 866، 906، 3/ 940، 950، 959، 963، 1014، 1045، 1052، 1067، 1078، 1198، 1210، 1229، 1252، 1256، 1275، 1286، 1294، 1295، 1304، 1306، 1309، 1321، 1338، 1410، 1414، 1474، 1484، 1517، 1519، 1534، 1548، 1568، 1581، 1596، 1611، 1615، 1631، 1632، 1642.
[15] . ▪مکرّراتِ حدیقه: ذیل «جفت، ماله» (سروری، 1338، ص. 1/346، 3/1360)؛ «بخسلوس، فسوس» (همانف ص. 1/151، 3/970)؛ «اورمزد، کاخ مشتری» (همان، ص. 1/29، 3/1167)؛ «چکچک، کخکخ» (همان، ص. 1/386، 3/1035)؛ «تنفروش، خشکجنبان» (همان، ص. 3/1596، 1603).
▪مکرّراتِ دیوان: ذیل «بل، لالکا» (همان، ص. 1/167، 3/1252)؛ «ترکتاز، ترکتازی کردن» (همان، ص. 1/298، 3/1596)؛ «افشار، دستآویز» (همان، ص. 1/41، 3/1611)؛ «پشک، مشک» (همان، ص. 1/243، 3/1338)؛ «مشت، هان» (همان، ص. 3/1304، 1534).
▪مکرّراتِ کارنامۀ بلخ: ذیل «پژ، غر، کونه» (همان، ص. 1/231، 3/926، 1133).
[16]. رک: رشیدی، 1337، ص. 1/50، 53، 69، 70، 83، 113، 119، 140، 149، 152، 159، 208، 214، 227، 228، 275، 289، 300، 304، 314، 320، 328، 351، 359، 377، 394، 410، 428، 438، 441، 452، 499، 526، 559، 563، 588، 599، 602، 626، 635، 659، 677، 696، 697، 703، 712، 740، 742، 748، 752، 770، 2/ 815، 818، 871، 891، 892، 901، 910، 912، 932، 939، 940، 948، 967، 1013، 1014، 1025، 1048، 1082، 1083، 1091، 1095، 1100، 1108، 1124، 1149، 1163، 1165، 1212، 1245، 1272، 1273، 1278، 1296، 1306، 1317، 1330، 1333، 1334، 1348، 1350، 1384، 1385، 1417، 1418، 1423، 1425، 1430، 1443، 1462، 1475، 1505، 1528، 1532.
[17]. رک: رشیدی، 1337، ص. 1/44، 52، 72، 77، 85، 164، 191، 200، 237، 243، 259، 267، 279، 304، 320، 369، 387، 392، 421، 465، 482، 498، 503، 606، 681، 710، 716، 770، 781، 789، 798، 803، 2/ 818، 853، 866، 872، 877، 885، 919، 969، 1027، 1034، 1074، 1176، 1181، 1184، 1209، 1244، 1261، 1276، 1277، 1298، 1308، 1327، 1333، 1363، 1372، 1377، 1380، 1382، 1400، 1429، 1435، 1446، 1464، 1467، 1470، 1474، 1479، 1510، 1517.
[18] . مکرّراتِ حدیقه: ذیل «تگاو، خگاو» (رشیدی، 1337، ص. 1/438، 602)؛ «کاکا، گاکا» (همان، ص. 2/1083، 1095)؛ «چکچک، کخکخ» (همان، ص. 1/526، 2/1108)؛ «بالیدن، لاندن» (همان، ص. 1/208، 2/1278).
[19]. رک: هدایت، 1338، ص. 78، 79، 84، 85، 94، 99، 107، 109، 112، 118، 120، 129، 131، 132، 135، 137، 145، 148، 154، 159، 160، 165، 166، 168، 170، 172، 182، 188، 190، 194، 197، 201، 202، 206، 210، 211، 217، 220، 224، 228، 229، 232، 238، 239، 240، 247، 248، 251، 252، 258، 262، 272، 292، 296، 306، 310، 317، 318، 322، 327، 330، 340، 342، 344، 347، 353، 358، 362، 371، 373، 389، 392، 393، 398، 401، 408، 410، 412، 413، 416، 418، 426، 439، 446، 449، 450، 452، 460، 461، 467، 469، 472، 477، 485، 489، 492، 496، 497، 498، 500، 506، 508، 511، 514، 519، 524، 529، 531، 534، 539، 549، 563، 564، 567، 571، 575، 578، 584، 589، 596، 603، 611، 618، 619، 622، 624، 626، 627، 629، 632، 634، 645، 647، 648، 651، 654، 655، 660، 662، 664، 669، 675، 676، 682، 683، 690، 697، 702، 703، 707، 715، 716، 717، 719، 720، 723، 726، 729، 736، 741، 756، 764، 767، 771، 778، 785، 786، 787، 788، 791، 793، 795، 796، 800، 801، 805، 817.
[20]. رک: هدایت، 1338، ص. 29، 47، 78، 86، 89، 105، 107، 108، 121، 123، 126، 131، 133، 134، 135، 139، 141، 142، 144، 156، 161، 164، 167، 172، 173، 182، 187، 191، 214، 215، 223، 232، 240، 246، 263، 264، 265، 283، 287، 289، 302، 306، 308، 310، 312، 314، 323، 335، 337، 339، 350، 352، 356، 382، 388، 390، 397، 419، 425، 440، 446، 449، 455، 456، 464، 466، 472، 475، 478، 484، 494، 498، 502، 504، 512، 514، 519، 523، 526، 538، 545، 559، 565، 568، 585، 586، 593، 595، 624، 626، 642، 645، 655، 660، 661، 664، 665، 667، 673، 690، 695، 697، 700، 702، 707، 708، 723، 724، 726، 730، 737، 738، 740، 741، 744، 758، 760، 774، 777، 783، 794، 798، 808، 825.
[21] . ▪مکرّراتِ حدیقه: ذیل «چکاوک، سرخاب» (همان، 1338ف ص. 318، 467)؛ «خرسول، سول» (همان، ص. 340، 485)؛ «بیرنگ، رنج» (همان، ص. 202، 412)؛ «ترتومرت، تکسین» (همان، ص. 262، 272)؛ «بیو، خسر» (همان، ص. 206، 344)؛ «چاکاچاک، چکاچاک» (همان، ص. 306، 317)؛ «گران، گری» (همان، ص. 627، 632)؛ «تگاو، روستا» (همان، ص. 272، 418)؛ «بنکان؛ پنکان» (همان، ص. 188، 238)؛ «پوستگاله، پوست باز کردن» (همان، ص. 239، 778)؛ «زنده، ژنده» (همان، ص. 439، 446)؛ «پاینده، سای» (همان، ص. 217، 452)؛ «خس، کس» (همان، ص. 344، 634)؛ «راهآورد، رهآورد» (همان، ص. 795، 796)؛ «چاکاچاک، چکاچاک؛ کخکخ» (همان، ص. 306، 317، 575).
▪مکرّراتِ دیوان: ذیل «چر، سر» (همان، ص. 310، 464)؛ «پاوند، چارپایبند» (همان، ص. 215، 783)؛ «بدسگال، سگالش» (همان، ص. 156، 475).
[22]. در صِحاح الفُرسِ چاپی ذیل «پرتاب» بیتی منسوب به سنائی آمده که اصلاً محتویِ واژۀ «پرتاب» نیست، بلکه مشتملبر لغتِ «پایاب» است و پیداست که بخشی از متن چاپی افتاده است.
[23]. بنائی هروی (857- 918ق) صاحب دیوان و نیز مثنوی بهرام و بهروز است. شگفتانگیز است که مثنوی بهرام و بهروز از قدیم (کهنترین مأخذی که ما دیدهایم، فرهنگ جهانگیری است) سهواً به سنائی منسوب شده است و باوجودِ آنکه بعضی از تذکرهنویسان به این انتساب نادرست اشاره کردهاند (برای نمونه رک: عاشقى عظیمآبادى، 1391، ص. 1/219)، امّا تا همین روزگارِ ما بعضی این مثنوی را از آثار سنائی شمردهاند و به نام او منتشر کردهاند (مانند خلیلی، 1315، ص. 95-96؛ جلالی، 1332).
[24] . این بیت در فرهنگ آنندراج (تألیف 1306ق) ذیل لغتِ «خم» منسوب به سوزنی سمرقندی است (محمّد پادشاه شاد، 1363، ص. 2/1696). ما آن را در دیوان چاپی سوزنی نیافتیم.
چون کودک دبستان اخلاص و فاتحه |
|
دشنام آن سیاههزن از بر همىکنم |
(دهخدا، 1377، ذیل «اخلاص» و «سیاهه»). ما آن را در دیوان چاپی سوزنی نیافتیم.