An Analysis of the Commonalities and Connections between the Rubaʿis of Some Ancient Collections and Rubaʿi Anthologies

Document Type : Research Paper

Author

PhD in Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Tehran, Tehran, Iran

10.22108/rpll.2024.142855.2382

Abstract

Abstract
The compilers of certain poetic safines (manuscripts) often used sources beyond the divans of poets, including other safīnes and collections. A comparative study of the contents of these sources reveals notable overlaps, suggesting that these collections were interrelated. This research examines the rubaʿis (quatrains) of Aṭṭar Nishaburi in Munis al-Aḥrar and Mukhtar-Nama, particularly focusing on the sections where these rubaʿis appear. The analysis indicates that Jajarmi likely referred to Mukhtar-Nama as a source when compiling his work. Similarly, a comparative examination of the thematic organization and shared rubaʿis in Rubaʿi-Nama (MS No. 2051, Aya Sofya Library) and Nuzhat al-Majalis demonstrates that the compiler of the Aya Sofya manuscript was influenced by Nuzhat al-Majalis in both structure and content, utilizing Jamal Khalil Shirwan’is selection alongside other sources. Furthermore, Safina-yi Kohan-i Rubaʿiyat and MS No. 487 (Lala İsmail Library) share numerous rubaʿis, suggesting a common source used by their compilers. A detailed comparison of the rubaʿis attributed to Fakhr al-Din Mubarakshah and other shared quatrains between these two sources supports this hypothesis.
Keywords: Rubaʿi, Safine, Collection, Mukhtarname, Munis al-Aḥrar, Nuzhat al-Majalis.
 
Introduction
Since approximately the seventh century AH, literary enthusiasts in Persian-speaking communities have increasingly compiled anthologies of prose and verse. These collections were often drawn from diverse sources, serving as companions during travel or at home. Some were intended for personal use, while others were prepared as gifts for dignitaries or upon their request.
The rubaʿi form held a special place in these anthologies due to its brevity, impact, and thematic versatility, making it a favorite of both poets and poetry enthusiasts. In addition to collections solely dedicated to rubaʿis, some compilers allocated sections of their safines to this poetic form. The widespread presence of rubaʿis within these manuscripts highlights their significance and popularity.
This raises three question: 1) What sources did the compilers of these poetic safines rely on for their selections? 2) Were their choices limited to the divans of individual poets? 3) What relationships existed between these safines, and what do these relationships reveal about the literary culture of their time?
Evidence suggests that divans were not the sole sources for the compilers. Other safines and collections also served as key references. Comparative analysis of these manuscripts reveals overlapping content, shedding light on the interconnections between literary works and the shared aesthetic preferences of different literary communities.
Materials and Methods
This study employs a descriptive-analytical approach to explore structural and content-based similarities among certain ancient safines and collections. It identifies shared rubaʿis and examines the relationships between these sources.
Research Findings
This research identifies a connection between Munis al-Aḥrar fi Daqiq al-Ashʿar by Muḥammad ibn Badr Jajarmi and Mukhtar-Nama by ʿAṭṭar Nishaburi, demonstrating their interrelation. A comparative analysis of the content and thematic organization of Nuzhat al-Majalis and Rubaʿi-Nama (MS No. 2051, Aya Sofya Library) reveals that the compiler of the latter was influenced by Nuzhat al-Majalis. Additionally, the study shows that one of the scribes of MS No. 487 (Lala İsmail Library), ʿAbd al-Karim ibn Aṣil Jarburdi, likely used a common source with the compiler of Safina-yi Kohan-i Rubaʿiyat when selecting rubaʿis.
Discussion of Results and Conclusion
Munis al-Aḥrar fi Daqiq al-Ashʿar is a collection compiled and written by Muḥammad ibn Badr Jajarmi in 741 AH. It is organized into 30 chapters, with Chapter 28 dedicated to rubaʿis, containing 467 quatrains divided into 35 sections. This chapter includes 40 rubāʿis attributed to ʿAṭṭar Nishaburi. The similarities between these rubaʿis and their placement in Mukhtar-Nama suggest that Jajarmi consulted Mukhtar-Nama during the compilation of his work.
Manuscript No. 2051 (Aya Sofya Library) is a compilation of treatises and poems, written by Maḥmud ibn Aḥmad ibn Maḥmud al-Tabrizi al-Sarraj in 730 AH. A significant portion (folios 253v–303r) is a Rubaʿi-Nama with 768 quatrains, organized thematically without attribution to specific poets. The orderly arrangement of its opening sections suggests that the compiler relied on specific sources, presenting rubaʿis sequentially from these references. Notably, the thematic structure and the presence of 164 shared rubaʿis in both this Rubaʿi-Nama and Nuzhat al-Majalis imply that the latter served as one of its sources. This connection highlights the prominence of Nuzhat al-Majalis in the literary culture of northwestern Iran during the eighth century AH.
Abd al-Karim ibn Aṣil Jarburdi, one of the scribes of MS No. 487 (Lala İsmail Library), compiled 34 rubaʿis by Fakhr al-Din Mubarakshah in Egypt between 741 and 742 AH. Fourteen of these quatrains also appear in Safina-yi Kohan-i Rubaʿiyat under Mubarakshah’s name. The notable overlap and consistent transcription of these rubaʿis suggest that Jarburdi and the compiler of Safina-yi Kohan-i Rubaʿiyat used a shared source for their selections.

Keywords

Main Subjects


. مقدمه

ادیبان و ادب‌دوستان در جوامع فارسی‌زبان حدوداً از قرن هفتم هجری به گردآوری گزیده‌هایی از انواع نظم و نثر گرایشی روزافزون داشته‌اند. ایشان برگزیده‌های خود را از منابع مختلف در دفاتری ثبت می‌کردند تا همدم آنها و دیگران در سفر و حضر باشد. این دفاتر گاه برای استفادۀ شخصی و گاه برای پیشکش به صاحب‌منصبان یا به سفارش آنها گردآوری می‌شده است.

گردآورندگان این مجموعه‌ها معمولا توجه ویژه‌ای به قالب رباعی داشته‌اند. قالبی که به دلیل کوتاهی، تأثیرگذاری و تنوع مضامین درخور بیان در آن، محبوب شاعران و شعردوستان بوده است. در کنار مجموعه‌هایی که صرفاً به رباعی اختصاص دارد، برخی از مدوّنان سفینه‌ها بخشی از مجموعۀ خود را به رباعیات اختصاص داده‌اند. همچنین، کثرت رباعیات پراکنده در دل سفینه‌ها و مجموعه‌ها نشان‌دهندۀ اهمیت و محبوبیت این قالب شعری است.

پرسشی که اینجا مطرح می‌شود این است که گردآورندگان سفینه‌های شعری، منتخبات خود را از چه منابعی برمی‌گزیده‌اند؟ آیا این گزینش تنها از دیوان شاعران انجام می‌شده است؟ رابطۀ این سفینه‌ها با یکدیگر چگونه بوده است؟ این روابط بیانگر چه مسئله‌ای می‌تواند باشد؟

‌چنان‌که از شواهد پیدا است، دیوان شاعران تنها منبع گردآورندگان سفینه‌های شعری نبوده است. مدوّنان این آثار، سفینه‌ها و مجموعه‌های دیگر را نیز به منزلۀ منبع پیش چشم داشته‌اند. با بررسی تطبیقی محتویات این منابع می‌توان اشتراکاتی را یافت که حاکی از این مسئله است. این اشتراکات بیانگر روابط ادیبان و روایی متون در دوره‌های مختلف است؛ همچنین، ذوق و سلیقۀ غالب در جوامع مختلف ادبی را آینگی می‌کند.

اما نشان‌دادن ارتباط میان این منابع کار چندان آسانی نیست. در کنار شباهت‌هایی که برخی از مجموعه‌ها با یکدیگر دارند، تفاوت‌هایی نیز هست که بررسی نسبت مجموعه‌ها را با یکدیگر دشوار می‌کند. ضمن اینکه تصرف کاتبان در نسخه‌های غیراصلی سفینه‌ها را نباید از نظر دور داشت. چه‌بسا شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود حاصل دخالت کاتبان نسخ باشد.

در پژوهش حاضر کوشیده شده است تا با روش توصیفی-‌تحلیلی شباهت‌های برخی از سفینه‌ها و مجموعه‌های کهن در ساختار و رباعیات مشترکشان بررسی شود و ارتباط این منابع با یکدیگر نشان داده شود.

 

  1. پیشینۀ پژوهش

در بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده دربارۀ جُنگ‌ها و سفینه‌های کهن، به ارتباط آنها با دیگر منابع اشاره‌ای شده است؛ برای مثال: میلاد عظیمی در مقدمۀ سفینۀ شمس حاجی (شمس حاجی، 1390، ص. 93-115)، اشتراکات این سفینه را با منابعی چون مونس‌الاحرار بررسی کرده است. مصحّحان سفینۀ کهن رباعیات نیز در مقدمۀ این تصحیح شباهت ساختار و رباعیات این سفینه را با نزهةالمجالس بررسی کرده‌اند (سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 30-32). همچنین، صفری آق‌قلعه در مقالۀ «جُنگ زیلوفاف»، ارتباط این جُنگ با مونس‌الاحرار جاجرمی را نشان داده است (صفری آق‌قلعه، 1391، ص. 356-357).

در میان منابع پژوهش حاضر نیز پژوهشگران پیش‌تر به ارتباط رباعی‌نامۀ مجموعۀ ایاصوفیا و نزهةالمجالس توجه کرده‌اند که در بخش مربوط به آن، توضیح داده شده است.

 

  1. بررسی اشتراکات مجموعه‌ها و رباعی‌نامه‌ها

3-1. مونس‌الاحرار و مختارنامه

مونس‌الاحرار فی دقایق‌الاشعار مجموعه‌ای است که آن را محمّد بن بدر جاجرمی در سال 741ق گردآوری و کتابت کرده است. این مجموعه در سی باب تدوین و در آن، گزیده‌ای از اشعار نزدیک به 200 شاعر در قالب‌های مختلف گرد آورده شده است.

محمّد قزوینی در یادداشتی که در سال 1308 در ابتدای عکسی که برای خود از نسخۀ مونس‌الاحرار تهیه کرده بود، نوشته است، این مجموعه را مفصلاً معرفی کرده است. این یادداشت در بیست مقالۀ قزوینی (قزوینی، 1332، ج. 2/184) و مقدمۀ متن چاپی مونس‌الاحرار (جاجرمی، 1337، ص. ب-ی) نیز چاپ شده است. میرصالح طبیبی متن مونس‌الاحرار را تصحیح و در دو جلد به سال‌های 1337 و 1350منتشر کرده است.

باب بیست‌وهشتم مونس‌الاحرار به رباعیات اختصاص یافته و در آن 467 رباعی گرد آورده شده است. رباعیات این باب در 35 فصل[1] دسته‌بندی شده است. اکثر این فصول بر اساس موضوع رباعیات تدوین شده؛ در برخی نیز صنعت و آرایۀ به کار رفته در رباعیات یا سرایندۀ آنها، مبنای فصل‌بندی بوده است.

در فصول مختلف باب بیست‌وهشتم مونس‌الاحرار 40 رباعی به نام عطار آمده است. مونس‌الاحرار و مختارنامه در رباعیات عطّار و فصولی که این رباعیات در آن آمده است، قرابت‌هایی دارند که در ادامه بررسی شده است:

ـ فصل اول باب بیست‌وهشتم مونس‌الاحرار در توحید است و با چهار رباعی از عطّار آغاز می‌شود. این رباعیات همه از باب اول مختارنامه با همین موضوع هستند و نخستین آنها، رباعی آغازین مختارنامه نیز هست:

ملک‌المحقّقین عطّار فرماید برّد الله مضجعه

 

 

ای پاکی تو منزّه از هر پاکی

 

قدّوسی تو مقدّس از ادراکی

در راه تو صدهزار عالم گردی

 

در کوی تو صدهزار آدم خاکی

(جاجرمی، 1350، ص. 1135-1136؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 75، رباعی شمارۀ 1).

ایضاً له

 

 

جان محو شد و یک سر مویت نشناخت

 

دل در خون گشت و خاک کویت نشناخت

ای از سر مویی دو جهان کرده پدید

 

کس در دو جهان ز هیچ سویت نشناخت

(جاجرمی، 1350، ص. 1136؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 75، رباعی شمارۀ 5).

ایضاً له

 

 

نه عقل به سرحدّ کمال تو رسد

 

نه جان به سراچۀ جلال تو رسد

گر جملۀ ذرّات جهان دیده شود

 

ممکن نبود که در جمال تو رسد

(جاجرمی، 1350، ص. 1136؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 77، رباعی شمارۀ 18).

رباعی فوق در سفینۀ ترمد با عنوان «و له [مولانا فخرالدّین الرازی]» نقل شده (محمّد بن یغمور، 1396، ص. 471) و در دیوان رباعیات اوحدالدّین کرمانی نیز آمده است (اوحدالدّین کرمانی، 1366، ص. 99). در میان رباعیات اوحدالدّین کرمانی رباعی دیگری هست که در بیت نخست با این رباعی مطابقت دارد (نک: میرافضلی، 1394، ص. 381).

ایضاً له

 

 

ای عین بقا در چه بقایی که نه‌ای

 

در جای نه و کدام جایی که نه‌ای

ای ذات تو از جای و جهت مستغنی

 

آخر تو کجایی و کجایی که نه‌ای

(جاجرمی، 1350، ص. 1136؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 79، رباعی شمارۀ 35).

رباعی بالا در منابع پیش رو نیز آمده است: (سرّاج تبریزی، 730ق، گ. 254ر، بدون ذکر نام سراینده؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 85، به نام «عمر خیّام»، با اختلاف در مصرع نخست؛ سفینۀ اشعار، بی‌تا، ص. 509، بدون ذکر نام سراینده؛ رشیدی، 1367، ص. 122، با اختلاف در مصرع نخست؛ باباافضل، 1363، ص. 194).

ـ فصل دوم که در نعت رسول است چهار رباعی دارد که همه از عطّار است و از باب دوم مختارنامه با همین موضوع نقل شده است:

ملک المحقّقین عطّار فرماید رحمة الله علیه

 

 

هم رحمت عالمی ز ما ارسلناک

 

هم مایۀ آفرینشی از لولاک

حق کرده ندا به جانت ای عالم پاک

 

لولاک لنا لما خلقت الافلاک

(جاجرمی، 1350، ص. 1137؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 87، رباعی شمارۀ 108).

ایضاً له

 

 

فرمان‌ده ملک انبیا کیست تویی

 

مصداق تعزّ من تشا کیست تویی

روشن‌نظر لقد رآ کیست تویی

 

هم‌دامن خلوت دنی کیست تویی

(جاجرمی، 1350، ص. 1137؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 88، رباعی شمارۀ 110).

رباعی فوق در فصل دوم از باب اول رباعی‌نامۀ پایانی مجموعۀ شمارۀ 2051 ایاصوفیا که در نعت سیّدالمرسلین است، بدون ذکر نام سراینده آمده است (سرّاج تبریزی، 730ق، گ. 254پ).

ایضاً له

 

 

صدری که ز هر چه بود برتر او بود

 

مقصود ز اعراض و ز جوهر او بود

آنجا که میان آب و گل بود آدم

 

در عالم جان و دل پیمبر او بود

(جاجرمی، 1350، ص. 1137-1138؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 87، رباعی شمارۀ 105).

ایضاً له

 

 

زآن پیش که نه خیمۀ افلاک زدند

 

وآن خیمه به گرد تودۀ خاک زدند

در عالم جان برابرش بنشستند

 

بر قصر قدم نوبت لولاک زدند

(جاجرمی، 1350، ص. 1138؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 87، رباعی شمارۀ 107).

ـ در پایان «فصل سوم در کمالیّت نفس و پیری» سه رباعی به نام عطار آمده است. یکی از این رباعیات در مختارنامه نیامده و دو رباعی دیگر در نسخۀ مورّخ 832ق، ذیل عنوان «باب بیست‌وچهارم در صفتِ پیری و آخر عمر» آمده است:

عطّار فرماید رحمة الله علیه

 

 

چون روی به پنجاه و به شست آوردیم

 

چیزی که نبایست به دست آوردیم

بسیار چو سرو سرفرازی کردیم

 

تا عاقبت کار شکست آوردیم

(جاجرمی، 1350، ص. 1139؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 362، رباعی شمارۀ 2194، با قدری اختلاف در بیت دوم).

ایضاً له

 

 

گفتم چو دمید صبح روزافروزم

 

دیگر نبود چو شمع هر دم سوزم

خود گرد رخم چو صبح پیری بدمید

 

زین صبح‌برآمدن فروشد روزم

(جاجرمی، 1350، ص. 1139؛ این رباعی در مختارنامه نیامده است).

ایضاً له

 

 

دردا که جوانی ز برم دور رسید

 

صد گونه بلا در من رنجور رسید

کافور دمید از بناگوش برون

 

یعنی که کفن ساز که کافور رسید

(جاجرمی، 1350، ص. 1139؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 362، رباعی شمارۀ 2196).

ـ چهار رباعی پایانی «فصل پانزدهم در وصف شراب» از عطّار است و از باب چهل‌وچهارم مختارنامه «در قلندریات و خمریات» نقل شده است:

عطّار فرماید رحمة الله علیه

 

 

چون صبح دمید و دامن شب شد چاک

 

برخیز صبوح کن چرایی غمناک

می نوش دمی که صبح بسیار دمد

 

او روی به ما کرده و ما روی به خاک

(جاجرمی، 1350، ص. 1175؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 298، رباعی شمارۀ 1714).

ایضاً له

 

 

مهتاب فتاد در گلستان امشب

 

گل روی نمود از گلفشان امشب

درده می گل‌رنگ که می‌نتوان خفت

 

از مشغلۀ[2] هزاردستان امشب

(جاجرمی، 1350، ص. 1175؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 299، رباعی شمارۀ 1719).

ایضاً له

 

 

خون شد جگرم بیار جام ای ساقی

 

کاین کار جهان دم است و دام ای ساقی

می ده که گذشـ[ـت] عمر و بگذاشته گیر

 

روزی دوسه نیز والسّلام ای ساقی

(جاجرمی، 1350، ص. 1175؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 294، رباعی شمارۀ 1677).

رباعی بالا در مجموعۀ شمارۀ 2051 ایاصوفیا نیز، بدون ذکر نام سراینده آمده است (سرّاج تبریزی، 730ق، گ. 260ر).

ایضاً له

 

 

تا کی گویی ز چار و هفت ای ساقی

 

تا چند ز خار و گل تفت ای ساقی

هین قول بگو که فوت شد ای مطرب

 

هان باده بده که عمر رفت ای ساقی

(جاجرمی، 1350، ص. 1175؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 295، رباعی شمارۀ 1686).

همچنین دو رباعی زیر در «فصل نهم در رباعیات نقیضه» آمده که به زعم جاجرمی، رباعی دوم را عطار در پاسخ رباعی نخست سروده است. این دو رباعی در باب چهل‌وچهارم مختارنامه با همین ترتیب، در پی هم آمده است:

لاادری قایله

 

 

هم سبزۀ سرسبز برست ای ساقی

 

هم گل به گلاب روی شست ای ساقی

چون یاسمن لطیف را شاخ شکست

 

کی توبۀ ما بود درست ای ساقی

(جاجرمی، 1350، ص.  1157؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 295، رباعی شمارۀ 1682).

عطّار فرماید:

 

 

چون گل بشکفت در بهار ای ساقی

 

تا کی نهدم زمانه خار ای ساقی

در پیش صراحیی و در کف جامی

 

با سبزه‌خطی به سبزه‌زار ای ساقی

(جاجرمی، 1350، ص. 1158؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 295، رباعی شمارۀ 1683).

ـ چهار رباعی پایانی «فصل هفدهم در وصف گل» نیز از عطّار است و از باب چهل‌وپنجم مختارنامه «در معانیی که تعلق به گل دارد» نقل شده است:

ملک‌المحقّقین عطّار فرماید

 

 

از دست گلاب‌گر گل عشوه‌پرست

 

در پای آمد ‌چنان‌که در خاک نشست

گل خون می‌شد ز درد و بلبل می‌گفت

 

آخر به چنین خون که بیالاید دست

(جاجرمی، 1350، ص. 1180؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 301، رباعی شمارۀ 1739).

ایضاً له

 

 

گل گفت که تا روی گشادند مرا

 

هم بر سر پای سر بدادند مرا

هرچند لطیف عالمم می‌خوانند

 

بنگر تو که چه خار نهادند مرا

(جاجرمی، 1350، ص. 1180؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 303، رباعی شمارۀ 1751).

ایضاً له

 

 

گل گفت مرا خون جگر خواهد ریخت

 

بر خاک رهم کنار زر خواهد ریخت

ای ابر بیا و آب زن بر رویم

 

کآب رخ من گلاب‌گر خواهد ریخت

(جاجرمی، 1350، ص. 1180؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 303، رباعی شمارۀ 1756).

ایضاً له

 

 

آن نقد نگر که در میان دارد گل

 

یعنی که کنار زرفشان دارد گل

گل می‌خندد که زعفران خورد بسی

 

شک نیست در آن که زعفران دارد گل

(جاجرمی، 1350، ص. 1180-1181؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 307، رباعی شمارۀ 1791).

ـ «فصل هجدهم در وصف شمع» با پنج رباعی از عطّار آغاز می‌شود. این رباعیات از باب‌های چهل‌وهفتم و چهل‌وهشتم مختارنامه نقل شده که دربارۀ شمع است:

ملک‌المحقّقین فریدالدّین عطّار فرماید تغمّده الله[3] برحمته

 

شمعم که چنین زار و نزار آمده‌ام

 

در سوختن و گریۀ زار آمده‌ام

از اشک بمیرد[4] آتش و من همه شب

 

چون شمع ز آتش اشک‌بار آمده‌ام

(جاجرمی، 1350، ص. 1181؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 316، رباعی شمارۀ 1852).

ایضاً له

 

 

شمعم که حریف از آتشم می‌آید

 

وز اشک همه پیش‌کشم می‌آید

در سوز مصیبت فراق تو چو شمع

 

بر خویش گریستن خوشم می‌آید

(جاجرمی، 1350، ص. 1181؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 318، رباعی شمارۀ 1867).

ایضاً له

 

 

گفتم شمعا چند گدازی مگداز

 

گفتا تو خبر نداری از پردۀ راز

چون نگدازد کسی که او را همه شب

 

بر سر دو موکّل بود از آتش و گاز

(جاجرمی، 1350، ص. 1181؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 320، رباعی شمارۀ 1886).

ایضاً له

 

 

شمع آمد و گفت تا تنم زنده بود

 

جان بر سر من آتش سوزنده بود

شاید که مرا دیدۀ گرینده بود

 

تا از چه به سر بریدنم خنده بود

(جاجرمی، 1350، ص. 1181؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 325، رباعی شمارۀ 1932).

ایضاً له

 

 

شمع آمد و گفت می‌فروزم همه شب

 

کز سوختن است همچو روزم همه شب

هرچند زبان چرب دارم همه روز

 

از چرب‌زبانی‌ست که سوزم همه شب

(جاجرمی، 1350، ص. 1181؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 331، رباعی شمارۀ 1983).

ـ «فصل نوزدهم در وصف چشم و لب و دهان و میان معشوق» است. در قسمتی از این فصل که لب و دهان معشوق وصف شده، چهار رباعی از عطّار آمده که به باب سی‌وهشتم مختارنامه «در صفت لب و دهان معشوق» متعلق است:

عطّار فرماید فی المعنی

 

 

از وعدۀ کژ دل به غمت می‌افتد

 

وز کژگویی راست کمت می‌افتد

جانا سخن شکسته زآن می‌گویی

 

کز تنگی جای بر همت می‌افتد

(جاجرمی، 1350، ص. 1186؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 272، رباعی شمارۀ 1511).

و له فی المعنی

 

 

لعل تو برات کامرانی دهدم

 

منشور به عمر جاودانی دهدم

بر روی تو صد بار بمیرم هر روز

 

تا لعل تو آب زندگانی دهدم

(جاجرمی، 1350، ص. 1186؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 350، رباعی شمارۀ 2110)[5].

و له فی المعنی

 

 

گفتم شکری از دهنت در گذری

 

ناگه ببرم که تا بیابم دگری

گفتا دهنی چو چشم سوزن دارم

 

بیرون نشود ز چشم سوزن شکری

(جاجرمی، 1350، ص. 1187؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 273، رباعی شمارۀ 1524).

و له فی المعنی

 

 

دل مست بتی عهدشکن دارم من

 

با او به یکی بوسه سخن دارم من

گفتم شکری، گفت که تعجیل مکن

 

بشنو سخنی که در دهن دارم من

(جاجرمی، 1350، ص. 1187؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 273، رباعی شمارۀ 1525).

ـ پیوسته به رباعیات فوق، رباعیات عطّار با چهار رباعی در وصف میان معشوق ادامه می‌یابد. این چهار رباعی از باب سی‌ونهم مختارنامه «در صفت میان و قد معشوق» نقل شده است. توضیح اینکه جاجرمی در عنوان رباعیات سوم و چهارم عطار در این بخش، «و له» را از قلم انداخته است. با احتساب این دو رباعی، رباعیاتی که در مونس‌الاحرار به نام عطّار آمده است، به عدد 42 می‌رسد:

و له ایضاً در وصف میان معشوق

 

 

گفتم که تو را عقل مه تابان گفت

 

گفتا که ز دیوانگی و نقصان گفت

گفتم که میان توست این یا[6] مویی

 

گفتا که در این میان سخن نتوان گفت

(جاجرمی، 1350، ص. 1187؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 275، رباعی شمارۀ 1533).

رباعی بالا در مجموعۀ شمارۀ 2051 ایاصوفیا نیز بدون ذکر نام سراینده آمده است (سرّاج تبریزی، 730ق، گ. 271ر).

و له فی المعنی

 

 

ای عقل ز شوق تو فغان دربسته

 

در وصف تو دل از دل و جان دربسته

و ای پیش میان تو که گویی عدم است

 

هر جا که وجودی‌ست میان دربسته

(جاجرمی، 1350، ص. 1187؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 275، رباعی شمارۀ 1535).

فی المعنی

 

 

جانا چو برت حریر می‌بینم من

 

دل در غم او اسیر می‌بینم من

ای موی‌میان میان چون موی تو را

 

مویی‌ست که در خمیر می‌بینم من

(جاجرمی، 1350، ص. 1187؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 275، رباعی شمارۀ 1536).

فی المعنی

 

 

جایی که چنان خط سیه‌رنگ آید

 

شک نیست که پای حسن در سنگ آید

وآن را که میان بود بدان باریکی

 

نادر نبود اگر قبا تنگ آید

(جاجرمی، 1350، ص. 1187؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 276، رباعی شمارۀ 1539).

ـ «فصل بیست‌وپنجم در وصف خط» با دو رباعی از عطار شروع می‌شود که هر دو به باب سی‌وهفتم مختارنامه «در صفت خط و خال معشوق» متعلق است:

ملک‌المحقّقین فریدالدّین عطّار فرماید تغمّده الله برحمته[7]

 

گفتی که خط از لبم جدا خواهد شد

 

وین وعده که می‌دهم وفا خواهد شد

طوطی خطت به شکّر و آب حیات

 

منقار فرو برد، کجا خواهد شد

(جاجرمی، 1350، ص. 1196؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 269، رباعی شمارۀ 1493).

ایضاً له

 

 

تا خطّ تو پشت بر قمر آورده‌ست

 

عقلم ز دلم روی به در آورده‌ست

طوطی خط زمرّدینت بر لعل

 

خطّی‌ست که بر تنگ شکر آورده‌ست

(جاجرمی، 1350، ص. 1196؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 269، رباعی شمارۀ 1496).

ـ «فصل بیست‌ونهم در وصف روی معشوق» شامل سه رباعی است که هر سه از عطّار و به باب سی‌وپنجم مختارنامه «در صفت روی و زلف معشوق» متعلّق است:

ملک‌المحقّقین فریدالدّین عطّار فرماید رحمة الله علیه

 

در جنب[8] رخت چو ماه رو[9] بنماید

 

می‌گردد و می‌کاهد و می‌افزاید

از غیرت روی همچو خورشید تو ماه

 

دیری‌ست که ماهتاب می‌پیماید

(جاجرمی، 1350، ص. 1203؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 258، رباعی شمارۀ 1413).

ایضاً له

 

 

ای حسن تو در حدّ کمال افتاده

 

شرح دهنت کار محال افتاده

خورشید که در زیر نگین دارد ملک

 

از شرم رخ تو در زوال افتاده

(جاجرمی، 1350، ص. 1203؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 258، رباعی شمارۀ 1415).

ایضاً له

 

 

ای نرگس صفرازده سودایی تو

 

تر گشته گل تازه ز رعنایی تو

در هیچ نگارخانۀ چین هرگز

 

صورت نتوان کرد به زیبایی تو

(جاجرمی، 1350، ص. 1203؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 258، رباعی شمارۀ 1417).

ـ در پایان «فصل سی‌وپنجم در رباعیات مراثی» چهار رباعی از عطّار آمده که این رباعی‌ها از باب بیست‌وپنجم مختارنامه «در مراثی رفتگان» نقل شده است:

فریدالدّین عطّار فرماید

 

 

آن ماه که از کنار شد بیرونم

 

در ماتم او کنار شد پرخونم

دوشش دیدم به خواب در خفته به خاک

 

گفتم چونی؟ گفت ببین تا چونم

(جاجرمی، 1350، ص. 1215؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 198، رباعی شمارۀ 942).

ایضاً له

 

 

با خاک تو چون بنفشه‌ام سر در بر

 

بی برگ گلت چو حلقه ماندم بر در

گر از سر خاک تو بگردانم روی

 

بادا ز سر خاک تو خاکم بر سر

(جاجرمی، 1350، ص. 1216؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 199، رباعی شمارۀ 954).

ایضاً له

 

 

چون گریۀ من ابر بهاری نبود

 

چون نالۀ من ناله و زاری نبود

چون من ز غم مرگ تو ای یار عزیز

 

در شهر به صدهزار خواری نبود

(جاجرمی، 1350، ص. 1216؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 200، رباعی شمارۀ 959).

ایضاً له

 

 

دردا که گلم میان گلزار بریخت

 

وز باد اجل به زاریی زار بریخت

این درد دلم با که بگویم که بهار

 

بشکفت گل و گل من از بار بریخت

(جاجرمی، 1350، ص. 1216؛ عطار نیشابوری، 1386، ص. 198، رباعی شمارۀ  946).

رباعی بالا در جُنگ همایی (651ق، گ. 28ب) نیز بدون ذکر نام سراینده آمده است.

این چهار رباعی، رباعیات پایانی باب بیست‌وهشتم مونس‌الاحرار است. درواقع آغاز و پایان این باب با رباعیات عطار است.

 

3-2. مجموعۀ شمارۀ 2051 ایاصوفیا و نزهةالمجالس

3-2-1. معرفی مجموعۀ شمارۀ 2051 ایاصوفیا

‌دست‌نویس شمارۀ 2051 کتابخانۀ ایاصوفیا مجموعه‌ای از رسالات و اشعار گوناگون است که به صورت بیاضی صحافی شده و به ترتیب شامل بخش‌های زیر است:

مخزن‌الاسرار نظامی، مثنوی مصباح الارواح که در این مجموعه به اوحدالدین کرمانی نسبت داده شده و سیرالعباد سنایی. بعد از این، به ترتیب گزیده‌ای از اشعار این شاعران آمده است: سنایی، انوری، فریدالدّین عطار، فخرالدّین عراقی (پیش از اشعار عراقی، لمعات او نیز آمده است)، جلال‌الدّین عتیقی، نظامی، شرف‌الدّین شفروه، اثیرالدّین اخسیکتی، جمال‌الدین عبدالرزاق، کمال‌الدین اسمعیل، افضل‌الدّین خاقانی، ظهیرالدّین فاریابی، مصلح‌الدّین سعدی، همام‌الدّین تبریزی و ناصرالدّین بجه. بعد از این، بخش اصلی در دست بررسی ما، یعنی رباعیات آمده و پس از آن، اشعاری به زبان محلی کتابت شده است.

میکروفیلمی از این نسخه در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به شمارۀ 108 نگهداری می‌شود و محمدتقی دانش‌پژوه در فهرست میکروفیلم‌های این کتابخانه، محتویات آن را برشمرده است (دانش‌پژوه، 1348، ص. 409).

در آغاز ‌دست‌نویس این مجموعه نیز فهرستی از مندرجات آن به دست داده شده است. آنچه در این فهرست به صورت مجزا از عنوان «کتاب رباعیات» و با عنوان «کتاب شکایت روزگار» آمده، در واقع فصلی از کتاب رباعیات است و جدا از آن نیست. در فهرست ابتدای نسخه بعد از «کتاب شکایت روزگار»، دو عنوان «کتاب ناصر بخاری» و «کتاب الزواید» نیز هست که در اوراق موجود نسخه چیزی با این عناوین وجود ندارد. البته به آن اشعار محلّی در فهرست ابتدای نسخه اشاره‌ای نشده است. شاید آن اشعار مربوط به یکی از این دو عنوان باشد.

در سه موضع تاریخ کتابت نسخه 730ق نوشته شده است: در پایان مثنوی منسوب به اوحدالدّین کرمانی (گ74ر)، در پایان سیرالعباد سنایی (گ86ر) و در پایان لمعات عراقی (گ146ر). در آخرین نشانی یاد شده،  نام کاتب مجموعه نیز چنین ثبت شده است: «محمود بن احمد ابن محمود التبریزی السراج». این کاتب چندان دقیق و باسواد نبوده است و خطای کتابتی در کار او زیاد به چشم می‌خورد. ‌چنان‌که در ادامه خواهد آمد، در فصول بخش رباعیات نیز آشفتگی‌های زیادی هست که احتمالاً ناشی از سهل‌انگاری و بی‌دقتی کاتب است.

از برگ 253پ تا 303ر، به رباعی‌نامه‌ای نسبتاً مفصل با 768 رباعی[10] اختصاص یافته است. رباعیات این رباعی‌نامه به صورت موضوعی دسته‌بندی شده است و هیچ کدام از آنها نام سراینده ندارد. همچون دیگر رباعی‌نامه‌هایی که دسته‌بندی موضوعی دارند، مانند نزهةالمجالس، خلاصةالاشعار سفینۀ تبریز، سفینۀ کهن رباعیات، باب بیست‌وهشتم مونس‌الاحرار و ... رباعیات منبع در دست بررسی نیز با فصلی در توحید آغاز می‌شود.

در نسخۀ موجود، ابواب و فصول آغازین این رباعی‌نامه نسبتاً منظم و مرتب است. گرچه در این قسمت‌ها نیز آشفتگی‌هایی به چشم می‌خورد. برای نمونه در آغاز، باب اول مشتمل بر سه فصل معرفی شده، اما آنچه در ادامه می‌آید پنج فصل، به ترتیب در توحید، نعت سیّدالمرسلین، نصیحت، سلوک و مناجات است. باب دوم دو فصل دارد که فصل اول آن در مدح پادشاه است. عنوان فصل دوم چندان خوانا نیست، اما با توجه به مضمون رباعیات احتمالاً در دعا است، ‌چنان‌که در نزهةالمجالس نیز چنین است. سرفصل باب سوم و فصول آن را کاتب از قلم انداخته یا احتمالاً در افتادگی اوراق نسخه از دست رفته است، اما با توجه به مضمون رباعیات می‌توان گفت که این باب دو فصل در شمع و شاهد دارد، درست مانند نزهةالمجالس. باب چهارم دو فصل دارد؛ یکی در شراب و دیگری در ساقی. باب پنجم نیز دو فصل دارد؛ اول در رقص و دوم در چنگ. باب ششم نیز دو فصل دارد؛ یکی در گل و دیگری در خزان. باب هفتم در نامه، باب هشتم در عشق، باب نهم در دل و باب دهم در پیری است. باب یازدهم در آغاز دارای سه فصل معرفی شده است. فصل‌های اول و دوم آن به ترتیب در رخ و در زلف و طرّه است اما فصل سومی در کار نیست و بعد از آن فصل چهارم در ابرو می‌آید. فصل پنجم در چشم، فصل ششم در حلقۀ گوش، فصل هفتم در خط، فصل هشتم در روی، فصل نهم در قد، فصل دهم در خال، فصل یازدهم در لب، فصل [دوازدهم] در بوسه، فصل [سیزدهم] در چاه زنخدان، فصل [چهاردهم] در تنگی دهان، فصل [پانزدهم] در دندان، فصل [شانزدهم] در میان و کمر، فصل [هفدهم] در پیراهن، فصل هجدهم در خیال معشوق و فصل نوزدهم در سوال و در جواب، دیگر فصل‌هایی هستند که پشت هم آمده‌اند. از اینجا به بعد شمارۀ فصول حذف و تنها موضوع آنها بیان می‌شود.

تقریباً از اینجای نسخه آشفتگی‌های فصول و ابواب به‌ شکل اصلاح‌ناپذیری افزایش می‌یابد. در مواردی، عنوان و موضوع فصول تکرار می‌شود. گاهی رباعیاتی با موضوعاتی متفاوت ذیل عنوانی قرار می‌گیرد که ربطی به آن ندارد. در مواردی نیز تنها با ذکر «فصل» و بدون اشاره به موضوع آن، رباعیات از هم تفکیک شده است. عنوان اشتباه، در هم آمیختن فصول و ... از دیگر آشفتگی‌هایی است که در ترتیب و دسته‌بندی این بخش از رباعی‌نامه رخ داده است.

در برگ 279ر، یکباره باب سیزدهم که مشتمل بر سی صنف معرفی شده است، ظاهر می‌شود. اصنافی که بعد از این عنوان در نسخه آمده تا سه صنف شماره و موضوع دارد که البته چندان هم دقیق و درست نیست. بعد از آن فقط با عنوان «صنف» رباعیات از هم تفکیک شده است. نکتۀ درخور توجه در این بخش از رباعی‌نامه، شهرآشوب‌هایی است که در ذیل این صنوف آمده است. برخی از این شهرآشوب‌ها منحصراً در این منبع آمده و این از فواید این رباعی‌نامه است. در برگ 287پ مجدداً باب سیزدهم، این بار مشتمل بر سه فصل شروع می‌شود. بعد از این عنوان، رباعیات اکثراً بدون اینکه موضوعات چندان تفکیک‌پذیری داشته باشند، در دوازده «فصل» تفکیک شده‌اند. در برگ 292پ، ابواب عقب‌گرد می‌کنند و «باب یازدهم مشتمل بر فصول» آغاز می‌شود. در برگ 296ر، با جهشی ناگهانی به باب شصتم می‌رسیم. باب بعدی، باب شصت‌ودوم است که در برگ 297ر آغاز می‌شود و موضوع رباعیات ذیل آن ابتدا هجو و هزل است و بعد به معمّا تغییر می‌کند. در برگ 298پ، باب شصت‌وچهارم شروع می‌شود. در برگ 301ر، «باب در ختم کتاب» آمده است. موضوع رباعیات این باب «کوه و کمر!» است و پس از آن در برگ 301پ هزلیات آمده است. گرچه این موضوعات چندان مناسب ختم کتاب به نظر نمی‌آید، قراردادن هزلیات در پایان یا ابواب پایانی رباعی‌نامه‌ها گویا مرسوم بوده است. فصل سی‌وچهارم از سی‌وپنج فصلِ باب بیست‌وهشتم مونس‌الاحرار در هزلیات است. سفینۀ کهن رباعیات نیز با هزلیات به پایان می‌رسد. در برگ 302پ، عنوان «در شکایت روزگار» آمده و ذیل آن رباعیاتی نقل شده که با این عنوان چندان مناسبتی ندارند. ‌چنان‌که گفته شد، این عنوان در فهرست آغازین نسخه به صورت مجزا از عنوان «کتاب رباعیات» و پس از آن قرار گرفته است. در پایان این بخش، یک رباعی مستزاد و سه جفت رباعی پیوسته آمده است. پیوستگی این رباعیات  بدین‌گونه است که مصرع آخر رباعی اول، مصرع اول رباعی بعدی است. در دو نمونه از این سه رباعی پیوسته، چهار مصرع پایانی در منابع دیگر شناسایی شده است. گویا شاعری با افزودن سه مصرع به آغاز این رباعیات، آنها را تضمین کرده است.

 

3-2-2. اشتراکات و ارتباط رباعی‌نامۀ مجموعۀ ایاصوفیا با نزهةالمجالس و دیگر منابع

محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر احتمال داده است که رباعی‌نامۀ مجموعۀ ایاصوفیا «روایت دیگری از نزهةالمجالس» باشد (شفیعی کدکنی، 1391، ص. 557). سیّدعلی میرافضلی در کتاب رباعیات خیّام در منابع کهن با نقل دیدگاه شفیعی، این دو منبع را مقایسۀ اجمالی کرده و به نتایجی کمابیش یکسان با بررسی پیش رو رسیده است (میرافضلی، 1382، ص. 187). ‌چنان‌که در ادامه خواهد آمد، احتمالاً نزهةالمجالس تنها یکی از منابع گردآورندۀ مجموعۀ ایاصوفیا بوده و میان این دو منبع انطباق کاملی وجود ندارد.

شکل فصل‌بندی و موضوعات فصول این رباعی‌نامه تا جایی که نظم نسبی دارد و بررسی‌پذیر است، با اختلافاتی جزئی با شکل فصل‌بندی رباعیات در نزهةالمجالس مطابق است. اما تعداد رباعیات مشترک این دو رباعی‌نامه در برخی فصول در حدی نیست که بتوان میان آنها ارتباط کاملی برقرار کرد. ضمن اینکه این نوع فصل‌بندی را با قدری تفاوت در سفینۀ کهن‌رباعیات نیز می‌توان سراغ گرفت. گویا این شکل فصل‌بندی در میان رباعی‌نامه‌هایی که دسته‌بندی موضوعی داشته‌اند، به نوعی سنت ادبی بوده است. در مجموع، رباعی‌نامۀ در دست بررسی، 164 رباعی مشترک با نزهةالمجالس دارد که حدود 22 درصد کل رباعیات آن را شامل می‌شود و درخور توجه است. با توجه به شباهت در فصل‌بندی و تعداد رباعیات مشترک با نزهةالمجالس، این رباعی‌نامه نیز احتمالاً در شمال غرب ایران گردآوری و تدوین شده است. ‌چنان‌که کاتب آن نیز نسبت تبریزی دارد.

از بررسی فصول نسبتاً منظم آغازین این رباعی‌نامه چنین می‌توان نتیجه گرفت که گردآورنده در هر بخش، منبعی را پیش چشم داشته و رباعیات را پی‌درپی از آن نقل کرده است؛ برای مثال: رباعیات فصل دوم از باب اول که در نعت سیّدالمرسلین است (گ 254پ و 255ر)، جز دو تا، همه در دیوان باباافضل نیز آمده است[11]. یا پنج رباعی نخست از هشت رباعی فصل چهارم باب اول که در سلوک است (گ 256پ)، از مرصادالعباد نقل شده است[12]. در برخی از فصول نیز احتمالاً منبع گردآورنده، نزهةالمجالس بوده است؛ برای مثال: رباعیات زیر که در یک فصل جای گرفته (گ289 ر وپ)، همه نقل از نزهةالمجالس است و جز رباعی نخست آن، باقی نقل از نمط نهم از باب دوازدهم این منبع، در قناعت به دیدار و نظر است:

روزی که ز تو سلام باشد ما را

 

آن روز فلک غلام باشد ما را

از تو نکنم توقّع پرسیدن

 

اندیشۀ تو تمام باشد ما را

(شروانی، 1375، ص. 592، بدون ذکر نام سراینده).

رباعی فوق در منابع پیش رو نیز آمده است: (جُنگ نظم و نثر، بی‌تا، ص. 303، بدون ذکر نام سراینده؛ المتطبّب، 763ق، گ. 69پ، بدون ذکر نام سراینده؛ سمعانی، 1368، ص. 21؛ میرافضلی، 1394، ص. 15، رباعیات سنایی غزنوی).

با بندۀ خود وفا نداری شاید

 

میلی به من گدا نداری شاید

راضی شده‌ام به یک نظر از رخ تو

 

آن نیز به من روا نداری شاید

(شروانی، 1375، ص. 542، به نام «جمال خلیل»).

ای برده قرار دل شوریدۀ من

 

غم داده بدین دل ستم‌دیدۀ من

از دور به دیدار تو بودم خرسند

 

آن نیز حرام کرد[ه] بر دیدۀ من

(شروانی، 1375، ص. 542، بدون ذکر نام سراینده)؛ [در نزهةالمجالس رباعی بعدی به نام «سیّد اشرف» است و احتمال جابه‌جایی عناوین وجود دارد].

رباعی بالا در این منابع نیز آمده است: (مسعود تبریزی، 1381، ص. 601، به نام «سیّد اشرف»؛ غزنوی، 1397، ص. 371).

در دل غم تو نشسته، تو بی‌غم از این

 

بپسندی اگر کنند با تو هم از این[13]

از دور به دیدار تو قانع شده‌ایم

 

زین بیش طمع ندارم، آخر کم از این

(شروانی، 1375، ص. 542، بدون ذکر نام سراینده).

من عشق تو از دل نگذارم هرگز

 

جز با تو نباشد سر و کارم هرگز

در مدّت عشقت ز تو چندین نظری

 

والله که نداشتم، ندارم هرگز

(شروانی، 1375، ص. 542، بدون ذکر نام سراینده).

با این حال، مثلاً در پنج فصل باب نخست این رباعی‌نامه هیچ رباعی مشترکی با نزهةالمجالس وجود ندارد؛ گرچه فصل‌بندی این باب با اختلافاتی مانند نزهة است.

 

3-3. مجموعۀ لالااسماعیل و سفینۀ کهن رباعیات

مجموعۀ لالااسماعیل را که شامل اشعار فارسی و عربی و منشآت و رسالات فارسی است، محمّد بن حیدر حسینی، عبدالکریم بن اصیل جاربردی، عبدالمجیب بن محمد اصفهانی و چند کاتب دیگر در فاصلۀ سال‌های 741 و742ق در کشور مصر و شهر قاهره کتابت کرده‌اند. ‌دست‌نویس این مجموعه به شمارۀ 487 در کتابخانۀ سلیمانیۀ استانبول (مجموعۀ لالااسماعیل) نگهداری می‌شود. از این ‌دست‌نویس، میکروفیلمی به شمارۀ 573 در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است و محمدتقی دانش‌پژوه در فهرست میکروفیلم‌های این کتابخانه، آن را معرفی کرده و مندرجاتش را برشمرده است (دانش‌پژوه، 1348، ص. 499-504). مجموعۀ لالااسماعیل را حیدر حسن‌لو با نام «سفینه‌ای کهن از نظم و نثر» به عنوان رسالۀ دکتری تصحیح و در سال 1381 از آن دفاع کرده است.

عبدالکریم بن اصیل جاربردی که یکی از کاتبان این مجموعه است، در برگ‌های 78ب تا 81الف، 34 رباعی از فخرالدّین مبارکشاه کتابت کرده است[14].

فخرالدّین مبارکشاه بن حسین مرورودی (م 602ق) از صاحب‌منصبان در دربار غوریان بوده است. به گفتۀ عوفی در لباب‌الالباب، مبارکشاه رباعی‌سرایی توانا بوده و «رباعیات او در اطراف جهان مشهور» بوده است (عوفی، 1335، ص. 117). از این شاعر یک مثنوی عرفانی به نام رحیق‌التحقیق نیز باقی مانده که متن آن را به انضمام دیگر اشعار پراکندۀ مبارکشاه در جُنگ‌ها و تذکره‌ها، نصرالله پورجوادی تصحیح و منتشر کرده است. مجموعۀ لالااسماعیل یکی از منابع آقای پورجوادی در گردآوری رباعیات مبارکشاه بوده است.

از 34 رباعی مبارکشاه در این موضع از مجموعۀ لالااسماعیل، 14 رباعی در سفینۀ کهن رباعیات نیز به نام مبارکشاه آمده است.

سفینۀ کهن رباعیات نامی است که مصحّحان رباعی‌نامۀ پایانی نسخۀ شمارۀ 12598 کتابخانۀ مرعشی، به آن داده‌اند. این رباعی‌نامه شامل 1258 رباعی است و احتمالاً در نیمۀ نخست سدۀ هشتم هجری یا پیش از آن در شمال غرب ایران تدوین شده است. در این منبع 27 رباعی به نام مبارکشاه آمده است.

در میان رباعیاتی که در مجموعۀ لالااسماعیل و سفینۀ کهن رباعیات به مبارکشاه منسوب شده است، ضبط‌های مشترک درخور توجهی نیز وجود دارد؛ برای مثال: قوافی بیت دوم رباعی زیر که به نظر می‌آید دچار تحریف شده، در هر دو منبع یکسان است:

و له [فخرالدّین مبارکشاه]

 

 

چون چرخ فلک در تک و تازم همه شب

 

بر نطع کبود مهره بازم همه شب

چون شمع ز سوز می‌گدازم همه شب

 

می‌گریم[15] زار و می‌گدازم همه شب

(جاربردی، 741-742ق، گ. 78ب؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 241).

همچنین، رباعی زیر که در نزهةالمجالس و خلاصةالاشعار سفینۀ تبریز به نام مهستی آمده، در مجموعۀ لالااسماعیل و سفینۀ کهن رباعیات به نام مبارکشاه آمده است:

 

 

 

تب را گفتم رنجه مکن بسیارش

 

از بهر خدای بگذر و بگذارش

تب گفت که بر تنش ز من بیش ملرز

 

آخر ز تو من گرم‌ترم در کارش

(شروانی، 1375، ص. 442؛ مسعود تبریزی، 1381، ص. 607؛ جاربردی، 741-742ق، گ. 81 الف؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 287).

نزهةالمجالس یکی دیگر از منابع ارزشمند در شناسایی رباعیات مبارکشاه است. جمال خلیل شروانی 54 رباعی از این سراینده را در گزیدۀ خود آورده است. اما رباعیات منسوب به مبارکشاه در نزهة و مجموعۀ لالااسماعیل اشتراک درخور توجهی با هم ندارند[16]. وضعیت رباعیات مبارکشاه در سفینۀ کهن رباعیات و نزهة نیز همین‌گونه است.

علاوه بر رباعیات فخرالدّین مبارکشاه، در بخش‌هایی از مجموعۀ لالااسماعیل که احتمالاً عبدالکریم بن اصیل جاربردی آن را کتابت کرده، رباعیات مشترک دیگری نیز با سفینۀ کهن رباعیات وجود دارد. چهار رباعی زیر در هر دو منبع، انتسابی یکسان دارند:

نظام بخاری

 

 

یک ذرّه بر این سوخته دلسوز نه‌ای

 

جز در دل و جانم آتش‌افروز نه‌ای

دی گفته بدی با تو نکو خواهم کرد

 

فردا شوی آن مگر که امروز نه‌ای

(جاربردی، 741-742ق، گ. 201 الف؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 237، به نام «نظام بخاری»).

زکی مراغی

 

 

از حسن تو بهره جز رخ زردم نیست

 

جز چشم پرآب و دل پردردم نیست

بود[17] از تو چو خورشید دلی[18] گرم مرا

 

و امروز چو صبح جز دم سردم نیست

(جاربردی، 741-742ق، گ. 201 الف؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 249، به نام «زکی مراغی»).

عبدالرزّاق

 

 

از ناله که بر پشت شتر می‌کردم

 

در پای شتر نثار دُر می‌کردم

هر چشمه که کاروان همی‌کرد تهی

 

از آب دو دیده باز پر می‌کردم

(جاربردی، 741-742ق، گ. 202ب؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 263، به نام «عبدالرزّاق»).

رباعی بالا در نزهةالمجالس با عنوان «و لها [مهستی]» آمده است (شروانی، 1375، ص. 531).

سیّد حسن

 

 

ای دولت و دین را به‌سزا شاهنشاه

 

وی عدل تو بر دوام عمر تو گواه

امشب می خور که مشتری با همه جاه

 

بر چرخ به روی تو همی‌بیند ماه

(جاربردی، 741-742ق، گ. 202ب؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 125، به نام «سیّد حسن»).

رباعی فوق در دیوان سیّدحسن غزنوی نیز آمده است (1397، ص. 374).

با این حال، مجموعۀ لالااسماعیل و سفینۀ کهن رباعیات در رباعیات مشترک تفاوت‌هایی نیز دارند که مانع از اظهار نظر قطعی دربارۀ ارتباط آنها می‌شود؛ برای مثال انتساب رباعی زیر در این دو منبع متفاوت است:

سراج قمری

 

 

..ری دارم که ..ن دراند خر را

 

دندان شکند به حمله شیر نر را

گفتند که کافور بخور تا برهی

 

کافور چه سود دارد این کافر را

(جاربردی، 741-742ق، گ. 133 الف[19]؛ سفینۀ کهن رباعیات، 1395، ص. 318، به نام «سوزنی»).

رباعی بالا در منابع پیش رو نیز آمده است: (جاجرمی، 1350، ص. 1213، بدون ذکر نام سراینده؛ قمری آملی، 1368، ص. 579).

  1. نتیجه‌گیری

از بررسی رباعیات عطّار در مونس‌الاحرار و مختارنامه می‌توان به این نتیجه رسید که احتمالاً جاجرمی در تدوین کتاب خود، مختارنامه را پیش چشم داشته و از آن به منزلۀ منبع استفاده کرده است؛ بنابراین می‌توان در تصحیح رباعیات مشترک این دو منبع در مختارنامه، از مونس‌الاحرار نیز به منزلۀ منبعی کهن از نیمۀ نخست سدۀ هشتم هجری بهره گرفت.

با توجه به قرابت‌هایی که در شکل فصل‌بندی رباعی‌نامۀ مجموعۀ ایاصوفیا و نزهةالمجالس وجود دارد، احتمالاً گردآورندۀ مجموعۀ ایاصوفیا در این باره از نزهة الگوبرداری کرده است. همچنین، تعداد رباعیات مشترک این دو رباعی‌نامه، مخصوصاً در برخی فصول، حاکی از این امر است که احتمالاً نزهةالمجالس یکی از منابع گردآورندۀ مجموعۀ ایاصوفیا در گزینش رباعیات بوده است. این مسئله، نشان‌دهندۀ شهرت نزهةالمجالس در شمال غرب ایران (محل گردآوری هردو منبع)، در سدۀ هشتم هجری است. اما ‌چنان‌که توضیح داده شد، نزهة تنها منبع این مجموعه نبوده و نمی‌توان رباعی‌نامۀ مجموعۀ ایاصوفیا را «روایت دیگری از نزهةالمجالس» یا رونویسی از آن برشمرد.

با توجه به آنچه دربارۀ اشتراکات رباعیات مجموعۀ لالااسماعیل و سفینۀ کهن رباعیات گفته شد، اگر از برقراری ارتباط مستقیم بین این دو منبع صرف نظر کنیم، می‌توان با قید احتمال گفت که عبدالکریم بن اصیل جاربردی و گردآورندۀ سفینۀ کهن رباعیات، برخی از رباعیات منتخب خود را از منبعی مشترک نقل کرده‌اند.

 

[1] . در فهرست آغازین این باب 36 فصل برشمرده شده، اما آنچه در این فهرست با عنوان «فصل سی‌وپنجم در بیچارگی» آمده است، در متن وجود ندارد.

[2] . اصل: مشعلۀ.

[3] . اصل: تغمد الله.

[4] . اصل: ﯨـمیرذ.

[5] . این رباعی در متن چاپی مختارنامه، در قسمت «افزوده‌ها» از نسخۀ سَل (نسخۀ شمارۀ 443 کتابخانۀ سلطنتی) نقل شده است.

[6] . اصل: تا.

[7] . اصل: تغمد الله رحمته.

[8] . اصل: حَیب.

[9] . اصل: روی.

[10] . با احتساب 6 رباعی تکراری، تعداد رباعیات غیرتکراری این منبع به 762 می‌رسد.

[11] . مصرع نخست این رباعیات و وضعیتشان در دیوان باباافضل چنین است: دل مغز حقیقت است و تن پوست ببین (باباافضل، 1363، ص. 159)؛ ای ذات تو در [دو] کون مقصود وجود (باباافضل، 1363، ص. 68)؛ تا حی و دو میم و دال نامش کردند (باباافضل، 1363، ص. 72، با ضمیر دوم‌شخص مفرد در کلمۀ قافیه)؛ ای قبّۀ طاق عرش سوده قدمت (باباافضل، 1363، ص. 20)؛ ای پای شرف بر سر افلاک زده (باباافضل، 1363، ص. 175)؛ ای ذات [تو] محمود و محمّد نامت (باباافضل، 1363، ص. 19)؛ ای تاج لعمرک ز شرف بر سر تو (باباافضل، 1363، ص. 169)؛ ای آمده از دو کون ذاتت افزون (باباافضل، 1363، ص. 154).

[12] . مصرع نخست این رباعیات و وضعیتشان در مرصادالعباد چنین است: با عشق جمال ما اگر هم‌نفسی (نجم رازی، 1379، ص. 331، به نام «نجم دایه»)؛ زآن باده نخورده‌ام که هشیار شوم (نجم رازی، 1379، ص. 324، به نام «نجم دایه»)؛ ای دل بی‌دل به نزد آن دل‌بر رو (نجم رازی، 1379، ص. 172)؛ جان باز که وصل او به دستان ندهند (نجم رازی، 1379، ص. 222)؛ ای عاشق اگر به کوی ما گام زنی (نجم رازی، 1379، ص. 218، به نام «نجم دایه»).

[13] . اصل: اکر با تو کنند بتر ازین.

[14] . با احتساب دو رباعی دیگر که به نام «مبارکشاه غوری» در برگ‌های 196ب و 201الف آمده است، مجموع رباعیات او در مجموعۀ لالااسماعیل به 36 می‌رسد.

[15] . اصل: +و.

[16] . برخی از رباعیاتی که در مجموعۀ لالااسماعیل به مبارکشاه نسبت داده شده، در نزهةالمجالس با انتسابی متفاوت آمده است. رباعی منسوب به مهستی در نزهة که پیش از این درباره‌اش بحث شد، نمونه‌ای از این رباعیات است. همچنین، رباعی زیر که در مجموعۀ لالااسماعیل به نام مبارکشاه آمده، در چاپ نخست نزهةالمجالس به این شاعر نسبت داده شده، اما در چاپ دوم به نام اثیر اخسیکتی ثبت شده است:

پنداشتم آتش جگر می‌خواهد

 

یا رویم از آب دیده تر می‌خواهد

بازآنکه در این شیوه بسی کوشیدم

 

امروز کسی گفت که زر می‌خواهد

(جاربردی، 741-742ق، گ. 80ب؛ شروانی، 1375، ص. 575).

[17] . اصل: نور.

[18] . اصل: دل.

[19] . این رباعی نیز در بخشی آمده که احتمالاً کاتبش جاربردی بوده است.

ابوالمجد محمّد بن مسعود تبریزی (1381). سفینۀ تبریز، چاپ عکسی از روی نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی. مرکز نشر دانشگاهی.
اوحدالدّین کرمانی (1366). دیوان رباعیات (به کوشش احمد ابومحبوب). سروش.
باباافضل (1363). دیوان حکیم افضل‌الدّین محمّد مرقی کاشانی (تصحیح مصطفی فیضی، حسن عاطفی، عباس بهنیا، علی شریف). زوّار.
جاجرمی، محمّد بن بدر (1337). مونس‌الاحرار فی دقائق‌الاشعار (به اهتمام میرصالح طبیبی) (ج. 1). اتحاد.
جاجرمی، محمّد بن بدر (1350). مونس‌الاحرار فی دقائق‌الاشعار (به اهتمام میرصالح طبیبی) (ج. 2). انجمن آثار ملی.
جاربردی، عبدالکریم بن اصیل و دیگران (742-741ق). مجموعۀ اشعار و مراسلات، نسخۀ خطی، کتابخانۀ سلیمانیه ترکیه (مجموعۀ لالااسماعیل)، ش 487R.
جُنگ نظم و نثر (بی‌تا). نسخۀ خطی، کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، ش 2449.
جُنگ همایی (651ق). نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، ش 1194478.
دانش‌پژوه، محمّدتقی (1348). فهرست میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران (ج.1). انتشارات دانشگاه تهران.
رشیدی، یاراحمد (1367). رباعیات خیّام؛ طربخانه (تصحیح جلال‌الدّین همایی). هما.
سرّاج تبریزی، محمود بن احمد (730ق). مجموعۀ اشعار، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ایاصوفیا، ش 2051.
سراج‌الدّین قمری آملی (1368). دیوان (به اهتمام یدالله شکری). معین.
سفینۀ اشعار (بی‌تا). نسخۀ خطی، کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، ش 900.
سفینۀ کهن رباعیات (1395). تصحیح ارحام مرادی، محمّد افشین‌وفایی. سخن.
سمعانی، شهاب‌الدّین احمد (1368). رَوح‌الارواح فی شرح اسماء الملک الفتّاح (تصحیح نجیب مایل هروی). انتشارات علمی و فرهنگی.
شروانی، جمال خلیل (1375). نزهةالمجالس (تصحیح محمّدامین ریاحی). انتشارات علمی.
شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1391). موسیقی شعر. آگاه.
شمس حاجی (1390). سفینۀ شمس حاجی (تصحیح میلاد عظیمی). سخن.
صفری آق‌قلعه، علی (1391). جُنگ زیلوفاف. در نذر عارف: جشن‌نامۀ دکتر عارف نوشاهی (به خواستاری سعید شفیعیون، بهروز ایمانی). کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 347-404.
عطار نیشابوری، فریدالدّین (1386). مختارنامه (تصحیح محمّدرضا شفیعی کدکنی). سخن.
عوفی، محمّد (1335). لباب‌الالباب (به کوشش سعید نفیسی). کتابفروشی ابن‌سینا.
غزنوی، سیّدحسن (1397). دیوان (تصحیح عباس بگ‌جانی). کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
قزوینی، محمّد (1332). بیست مقالۀ قزوینی. کتابفروشی ابن‌سینا.
المتطبّب، مسعود بن منصور بن احمد (763ق). جُنگ نظم و نثر، نسخۀ خطی، کتابخانۀ سلیمانیه (مجموعۀ چلبی عبدالله افندی)، ش 280.
محمّد بن یغمور (1396). سفینۀ ترمد (به کوشش امید سروری با همکاری سید باقر ابطحی). انتشارات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن.
میرافضلی، سیّدعلی (1382). رباعیات خیّام در منابع کهن. مرکز نشر دانشگاهی.
میرافضلی، سیّدعلی (1394). جُنگ رباعی: بازیابی و تصحیح رباعیات کهن پارسی. سخن.
نجم رازی (1379). مرصادالعباد (به اهتمام محمدامین ریاحی). انتشارات علمی و فرهنگی.
 
References
Abu al-Majd Mohammad ibn Mas’ud Tabrizi (2002). The Safina of Tabriz, facsimile edition from the manuscript preserved in the Library of the Islamic Consultative Assembly. Markaz-e Nashr-e Daneshgahi. [In Persian].
al-Mutaṭabbib, M. M. A. (1361). Jung of poetry and Prose, manuscript, Sulaymaniyah Library (Chalabi Abdullah Efendi Collection), No. 280. [In Persian].
Attar Neyshaburi, F. (2007). Mukhtarname (M. R. Shafiee Kadkani, Ed.). Sokhan. [In Persian].
Awfi, Mohammad (1956). Lubab al-Albab (S. Nafisi, Ed.). Ebn-e Sina bookstore. [In Persian].
Awhad al-Din Kermani (1987). Diwan of Rubaʿiyyat (A. Abu-Mahbub, Ed.). Soroush. [In Persian].
Baba Afẓal (1984). Divan Ḥakim Afẓal al-Din Muḥammad Maraqi Kashani (M. Fayżi, Ḥ. Aṭifi, A. Bahniya, & A. Sharif, Eds.). Zavvar. [In Persian].
Danesh-Pazhuh, M. T. (1969). Catalogue of Microfilms of the Central Library of the University of Tehran (Vol. 1). University of Tehran Press. [In Persian].
Ghaznavi, S. H. (2018). Diwan (A. Begjani, Ed.). Library, Museum and Documentation Center of the Islamic Consultative Assembly. [In Persian].
Jajarmi, M. B. (1958). Munis al-Aḥrar fi Daqaʾiq al-Ashʿar (M. Ṭabibi, Ed.; Vol. 1). Ittiḥad. [In Persian].
Jajarmi, M. B. (1971). Munis al-Aḥrar fi Daqaʾiq al-Ashʿar (M. Ṭabibi, Ed.; Vol. 2). Anjuman Asar Melli. [In Persian].
Jarbardi, A. K. & et al. (1341–1340). Collection of Poems and Correspondences, manuscript, Suleymaniye Library, Turkey (Lala Ismail Collection), 487R. [In Persian].
Jung-i Humayi (1253). Manuscript, National Library, MS No. 1194478. [In Persian].
Jung-i Naẓm wa Naṣr (n.d.). Manuscript, Tehran University Library, MS No. 2449. [In Persian].
Mirafzali, S. A. (2003). The Rubaʿiyyat of Khayyam in Ancient Sources. Markaz-e Nashr-e Daneshgahi. [In Persian].
Mirafzali, S. A. (2015). Jung of Rubaʿiyyat. Sokhan. [In Persian].
Moḥammad ibn Yaghmur (2017). Safina-yi Tirmid. (By O. Soruri & S. Baqir Abṭaḥi). Maḥmud Afshar Publications. [In Persian].
Najm Razi (1379/2001). Mirṣad al-ʿIbad. (M. A. Riyaḥi, Ed.). ʿIlmī wa Farhangī. [In Persian].
Old Safine of Rubaʿiyyat (2016). edited by Arham Moradi and Mohammad Afshin-Vafaee. Sokhan. [In Persian].
Qazvini, M. (1953). Bist Maqala-yi Qazvini. Ibn Sina. [In Persian].
Rashidi, Y. (1988). Rubaʿiyyat of Khayyam; Ṭarabxane (J. Homaei, Ed.). Homa. [In Persian].
Ṣafari Aq-Qalʿa, ʿA. (2012). Jung-i Zilūfaf. In Naẓr-i ʿArif: Jashn-Nama-i Duktur Arif Nowshahi, (ed. Saʿid Shafiʿiyun & Bahruz Imani). Majlis Library, pp. 347–404. [In Persian].
Safine of Poems (n.d.). manuscript, Library of the Islamic Consultative Assembly, No. 900. [In Persian].
Sam’ani, Sh. A. (1989). Rawḥ al-Arwaḥ fi Šarḥ Asmaʾ al-Malik al-Faṭṭaḥ (N. Mayel Heravi, Ed.). Elmi va Farhangi Publication. [In Persian].
Seraj al-Din Qamari Amuli (1989). Divan. (Y. Shokri, Ed.). Moin. [In Persian].
Sarraj Tabrizi, M. A. (1330). Jung of Poems, manuscript, Ayasofya Library, No. 2051. [In Persian].
Shafiʿi Kadkani, M. R. (2012). Mūsiqi-yi Shiʿr. Agah. [In Persian].
Shams Haji (2011). Safina-yi Shams Haji. (M. Aẓimi, Ed.). Sokhan. [In Persian].
Shervani, J. Kh. (1996). Nuzhat al-Majalis (M. A. Riahi, Ed.). Entesharat-e Elmi. [In Persian].