نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
The celebrated poem of Ahmad Hatif of Isfahn, known in Persian as the Hatef’s Tarjiband is studied in the present paper from a historical point of view to reveal the status of this poet in Persian poetry, as well as its mystical content.
First a short history of Tarjiband as a poetic form is revised, then the sixteen poets who have written a mystical Tarjiband are presented. All of these Tarjibands have the same rhythm and the refrain “He is one and there is naught but He” after each strophe. The total number of these Tarjibands is twenty one because some of these sixteen poets have written two Tarjibands .
Searching the Persian poetical texts it is found that this kind of Tarjiband was begun from seventh century by Fakhr al-Din ‘Araghi and other poets before Hatif. Forsat al-Dowleh, a poet from Shiraz has continued this tradition. But among all these similar poems it is the work of Hatif that is rested popular and the others are approximately forgotten.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
معروفترین و زیباترین ترجیعبند عرفانی فارسی که موضوع آن توصیف و تبیین «وحدت وجود» است، ترجیعبند هاتف اصفهانی، با بیت برگردان زیر است:
که یکی هست و هیچ نیست جز او |
|
وحـــده لا الــــــه الاّ هــــــــو |
این ترجیع، پنج بند دارد و مجموع ابیات آن با احتساب بیت ترجیع در تمام بندها 92 بیت است. وزن آن فاعلاتن مفاعلن فعلن (فعلن) و در بحر خفیف مسدس مخبون محذوف (اصلم) است.
از هاتف اصفهانی دیوان کوچکی با دو هزار بیت شعر در قالبهای مختلف باقی مانده است که چندان دلنشین و عالی نیست؛ اما در لابلای اشعارش غزلیات زیبایی از جمله دو غزل دلنشین در بحر کامل مثمن سالم با وزن متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن وجود دارد که عروضیان آن را مخصوص شعر عربی دانستهاند، و هاتف بخوبی از عهدة آن برآمده است.
اما شهرت عمدة هاتف اصفهانی صرفاً به دلیل سرودن همان ترجیعبند است ولاغیر. به طوری که شهرت هاتف در ترجیعبندسرایی مانند شهرت خیام در رباعی، باباطاهر در دوبیتی، فردوسی در حماسه و نظامی در منظومهسرایی است.
این ترجیعبند از آن مرتبه پختگی، سلاست، رسایی، گیرایی و زیبایی برخوردار است که بتواند نام سرایندهاش را در میان شاعران بزرگ زبان فارسی قرار دهد و نام او را نه تنها در ایران و میان فارسیزبانان بر سر زبانها بیندازد، بلکه مترجمان فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی را نیز به توجه و ترجمه وادار کند. (هاتف اصفهانی،1373: 7و8)
پیشینة ترجیعبند در شعر فارسی
ترجیعبندسرایی در زبان فارسی از پیشینهای کهن برخوردار است، چنانکه فرخی سیستانی، شاعر بزرگ قرن چهارم و پنجم (ف 429 هـ.) از نخستین ترجیعبندسرایان است و از او دو ترجیعبند بلند و زیبا به جای مانده، یکی ترجیعبندی با 24 بند در مدح امیریوسف با بیت برگردان:
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی |
|
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی |
و دیگری ترجیعبندی در مدح امیرمحمدبن محمود غزنوی با بیت ترجیعِ
از این فرخنده فروردین و خرّم جشن نوروزی |
|
نصیب خسرو عادل سعادت باد و پیروزی |
با اینکه محمدجعفر محجوب حدس زده است که کهنترین ترجیعات در دورة سامانی سروده شده باشد، (محجوب، بیتا: 159) اما این دو ترجیعبند، ظاهراً نخستین ترجیعبندهای زبان فارسی است که به لطف شیرینی زبان فرخی و ساختار جالب آن، شاعران دیگر را نیز به سرودن این نوع شعر تشویق کرده، چنانکه مضامین مختلف مدحی، توصیفی، عاشقانه، عارفانه و... را در این قالب زیبا سرودهاند. مضامین ترجیعبند نیز مانند مضامین قالبهای دیگر شعر فارسی در دورههای مختلف تحول یافته است. به عبارت دیگر این قالب توانسته در روزگاران مختلف با تحول مضامین در شعر فارسی، جلوهگاه مناسبی برای تبیین اندیشههای مختلف باشد، چنانکه در دورة غزنوی و سلجوقی همچون قصیده برای مدحسرایی (اشعار فرخی و امیرمعزی و...)، در روزگار رواج سبک عراقی برای بیان مضامین عاشقانه (سعدی) و عارفانه (عطار و عراقی و سلمان و خواجو و...)، و در دورة سبک هندی و بازگشت، برای انواع مضامین عاشقانه و عارفانه (بیدل و وحشی و وصال و...) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین با مرسوم شدن مناقب و مراثی از این قالب بوسیلة محتشم، وصال و دیگران برای همین مضامین استفاده شد و در دورة مشروطه، بوسیلة بهار، نسیم شمال و دیگران برای تبیین اندیشههای اجتماعی و انقلابی به کار رفت. (نیز رک. دایرة المعارف اسلام، ذیل ترجیعبند)
در این قالب بیت ترجیع مانند قافیه و ردیف که ابیات شعر را به هم گره میزند، بندهای ترجیعبند را به زیبایی به هم میپیوندد و شاید زیباترین بخشهای ترجیعبند، بیت آخر بندها باشد که با لطافتی خاص به بیت ترجیع گره میخورد و ذوق خواننده را بر میانگیزد و به شعر گره میزند.
دربارة خوبیها و مزیتهای قالب ترجیعبند دو نکته لازم به یادآوری است؛ یکی اینکه در قالبهای قصیده و بویژه غزل، که بندهای ترجیعبند از آنها تشکیل میشود، گاهی ممکن است قافیههای همسان برای شاعر محدودیتهایی ایجاد کند که شاعر را از بیان تمام و کمال اندیشههای خود باز دارد، در حالی که بندهای مختلف ترجیعبند با قافیههای مختلف در هر بند به یاری شاعر میآید تا بتواند براحتی آنچه را میخواهد بیان کند و حتی اگر در یک بند قافیه و ردیف با مضمون شعر چندان سازگار نباشد، یا کلاً یک بند شعر به هر دلیل جالب نباشد، بند دیگر با قافیه و ردیفی زیباتر، میتواند ناسازی و ضعف بند پیش را جبران نماید.
دیگر آنکه بیت برگردان اگر عالی سروده شده باشد، با تکرار در میانة بندها، درهر بار خوانده شدن، باعث برانگیخته شدن خاطر خواننده و ایجاد شوقی تازه در او میگردد.
با رواج اندیشههای عرفانی در قالبهای قصیده و غزل و مثنوی و رباعی در شعر فارسی زمان چندانی نگذشت که از ترجیعبند نیز برای تبیین و تبلیغ اندیشههای عارفانه استفاده شد و پس از سنایی که قالبهای غزل و قصیده و مثنوی را برای بیان اندیشههای عارفانه به کار گرفت و جایگاهی ویژه بدان اختصاص داد، شاعران دیگر از جمله عطار و مولوی و عراقی و دیگران از ترجیعبند نیز برای بیان مفاهیم عرفانی استفاده کردند.
وحدت وجود
وحدت وجود چنانکه از لفظ آن پیداست، یعنی همة عالم یک وجود بیشتر نیست و آن وجود خداوند است و همة موجودات و اشیاء نمود و ظاهری بیش نیست. مانند وجود آب دریا، که موج و گرداب و حباب، چیزی جدا و اضافه از آن نیستند، و جز او هرچه هست نمودی دارد و بودی ندارد.
وحدت وجود از موضوعاتی است که سابقهای بسیار طولانی در اندیشة بشر داشته و از یونان قدیم (رواقیان و نوافلاطونیان) تا پیروان مسیحیت و هندیان برهمایی و... با اختلاف تعبیرات بدان اعتقاد داشتهاند.( برای اطلاع بیشتر رک: کتاب وحدت وجود نوشتة قاسم کاکایی)
با این که اصطلاح و اندیشة وحدت وجود هر دو فلسفی است، در جهان اسلام، بیشتر به عرفا و متصوفه اختصاص دارد و با وجود اینکه این اصطلاح در اسلام با نام ابن عربی گره خورده است، و چون سخنی از وحدت وجود گفته شود، نام او را تداعی میکند، امّا این اندیشه از زمان شکلگیری رسمی صوفیه؛ بویژه از قرن سوم هجری در میان آنان وجود داشته و به جرأت میتوان کسانی چون حسین منصور حلاّج و بایزید بسطامی را از پرچمداران آن برشمرد و جملههای معروف «اناالحق»، «لیس فی جبّتی سویالله» و «سبحانی ما اعظم شأنی» را نشانگر رسوخ، بلکه سلطة این اندیشه بر ذهن و ضمیر آنان دانست.
با اینکه سختگیری متکلمان و فقها و فرمانروایان و کشته شدن حسین منصور، از به کار رفتن اینگونه جملههای صریح و به ظاهر کفرآمیز پیشگیری کرد، امّا این اندیشه بتدریج در میان صوفیه رایج شد. و عرفا و علمای صوفیه به دفاع عالمانه از آن برخاستند و سر و شکلی علمی و قابل دفاع بدان دادند. تا نهایتاً بوسیلة اندیشمند بزرگ اسلامی، ابن عربی به کمال پختگی رسید و تأثیری شگرف بر اندیشة اسلامی، بویژه بر اندیشه صوفیان و عارفان بر جای گذاشت.
وحدت وجود در شعر فارسی
یکی از دلایل گسترش فراگیر تصوف در جهان اسلام، استفادة فراوان رهبران آن از کلام سحرانگیز و معجزهگر، بویژه از زبان شعر است. همان گونه که غالب افکار صوفیانه بتدریج به زبان شعر بیان شد، اندیشة وحدت وجود و توصیف و تبیین آن نیز یکی از مضامین اشعار عارفانه شد و در قالبهای مختلف و با زبانها و تعبیرهای گوناگون بیان گردید.
چون بررسی نخستین اشعار عارفانه و وحدتیه موضوع این مقاله نیست، همین اندازه اشاره میکنیم که این موضوع در اشعار حکیم سنایی، شاعر بزرگ غزنه کاملاً شایع و آشکار است. یک بیت که در نخستین ترکیببند وی به عنوان نخستین بیت ترکیب (میانوند) آمده چنین است:
زانکه عشق و عاشق و معشوق بیرون زین صفات |
|
یک تنند ای بیخرد، نز روی نقش از روی ذات |
برای محدود کردن این مبحث در حد یک مقاله، در ادامه موضوع وحدت وجود تنها در قالب ترجیعبند، آنهم ترجیعبندهایی که در بحر خفیف (وزن و بحر ترجیعبند معروف هاتف اصفهانی) سروده شده است بررسی میگردد.
وحدت وجود در ترجیعبندهای هموزن
زمانی که چندسال پیش نسخة خطی دیوان فهمی استرآبادی، شاعر قرن دهم هجری را دیدم، نخستین شعر آن ترجیعبندی بود با موضوع وحدت وجود، که بیت ترجیع آن چنین بود:
که جز او نیست آشکار و نهان |
|
هیچ موجود در سرای جهان
|
با توجه به قرابت مضمون و بویژه وزن و قالب مشترک و بیتبرگردان مشابه، تصور کردم که با توجه به پیشینه، هاتف اصفهانی باید تحتتأثیر این شعر قرار گرفته باشد. همین موضوع مرا به جستجو و تحقیق بیشتر برانگیخت و با جستجوهای فراوان متوجه شدم که سرودن این نوع ترجیعبند، حدود سه قرن پیش از آن، یعنی از قرن هفتم هجری آغاز شده است و توانستم ترجیعبندهای نسبتاً فراوانی در همین مضمون و قالب و وزن بیابم که برای خودم بسیار جالب بود و گمان میکنم برای خوانندگان نیز بیفایده نباشد. اینک حاصل این تحقیق با توجه به تاریخ زندگی سرایندگان به ترتیبی که در تاریخ ادبیات در ایران، اثر ذبیح الله صفا ضبط شده است، بطور مختصر بیان میشود.
1- فخرالدین عراقی و ترجیعبندهای او
با جستجوهای گسترده در دیوانهای شعر فارسی که دسترسی بدانها برایم ممکن بود، نخستین ترجیعبند را با این ویژگیها در دیوان فخرالدین عراقی یافتم.
شیخ فخرالدین ابراهیم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانی فراهانی، مشهور به عراقی، از مشایخ بزرگ و از شاعران بلندمرتبة ایران در قرن هفتم هجری است که از روزگار جوانی در حلقة متصوفه وارد شده است. سال مرگش به طور دقیق هشتم ذیقعدة سال 688 هجری ثبت شده و 78 سال عمر کرده است. با این حساب سال تولد او 610 هجری است.
گویا تصوف خود را در خدمت عارف بزرگ شیخ شهابالدین عمر سهروردی آغاز کرده و سپس از سال 641 ﻫ.ق. به خدمت بهاءالدین ذکریا مولتانی درآمده و ازو خرقه گرفته و پس از مرگ شیخ جانشین او شده است. (صفا،1369:ج1/3، 567-584)
عراقی پس از این اتفاق« به سال 666 یا 661 هـ .ق. عزیمت زیارت حج کرد و از آنجا به آسیای صغیر رفت و در قونیه درک صحبت شیخ صدرالدین قونیوی را کرد و سر درسهای او که کتاب فصوص شیخ محیالدین را شرح میکرد حاضر میشد». (رضا زاده شفق،1352: 415) در لابلای آثار و اشعار عراقی، از جمله ترجیع بندهای او تأثیرپذیری از صدرالدین قونیوی که از نخستین پیروان محیالدین عربی بود، کاملاً آشکار است.
عراقی چهار ترجیعبند زیبا سروده است که دوتای آنها در مضمون و وزن و بحر موردنظر ما سروده شده است. بند گردان نخستین ترجیعبند چنین است:
که به غیر از تو در جهان کس نیست |
|
جز تو موجود جاودان کــس نیست |
این ترجیعبند 60 بیت دارد و در 8 بند سروده شده است. نخستین بند آن چنین است:
ای زده خیمة حدوث و قدم |
|
در سراپردة وجود و عدم |
||
|
که به غیر از تو در جهان کس نیست |
|
||
ترجیع بند دوم 104 بیت دارد که در 10 بند سروده شده است. نخستین بند 14 بیت و بقیة بندها 10 بیت دارد که از میان آنها یکبند 9 بیت و دیگری 11 بیت دارد. شباهت این ترجیعبند، به ترجیع هاتف اصفهانی بسیار زیاد است و دو بیت معروف عراقی که آن را ترجمة دو بیت عربی «رقّ الرجاج و رقّتالخمر...» دانستهاند، در بند دوم همین ترجیعبند آمده است:
... از صفای می و لطافت جام |
|
درهم آمیخت رنگ جام و مدام |
خلاصة بند نخست این ترجیعبند چنین است:
طاب روح النسیم بالاسحار |
|
اَینَ دَور الندیم بالانوار |
||
|
که همه اوست هرچه هست، یقین
|
|
||
چنانکه ملاحظه میشود، باید نخستین ترجیعبند از این نوع را سرودة فخرالدین عراقی به حساب آورد و تا زمانی که ترجیعبند دیگری با موضوع وحدت وجود و در این وزن، بحر و قالب به دست نیامده است، باید او را مبتکر در به کار گرفتن این قالب و وزن برای این موضوع دانست، که انصافاً هر دو ترجیعبند بسیار خوب و خواندنی سروده شده است، و توانسته توجه بسیاری از شاعران پس از خود را به این موضوع و قالب و وزن جلب نماید.
2- اوحدی مراغهای
شیخ اوحدالدین یا رکن الدین بن حسین اوحدی مراغی اصفهانی، از شاعران قرن هفتم و هشتم و از عارفان مشهور روزگار خویش است. پدرش اصفهانی بوده؛ امّا ولادت و وفات شاعر در مراغه اتفاق افتاده است. از مثنوی جام جم استنباط میشود که ولادتش به سال 673 باشد. او در سال 738 در مراغه بدرود حیات گفت. وی را از پیروان اوحدالدین کرمانی دانستهاند.
تربیت عرفانی را در آذربایجان آغاز کرد و پس از چندگاهی سیر آفاق و انفس و درک حضور مشایخ در بلاد مختلف، چندسال در اصفهان به سر برد و سپس به آذربایجان بازگشت و به نظم اشعار عارفانة خود مشغول شد. (صفا،1369: 2و3/831- 835)
اوحدی مثنوی جام جم و قصاید و غزلیات عرفانی و از جمله ترجیعبند بلندی در 250 بیت مشتمل بر 25 بند دهبیتی سروده است که در همان بحر خفیف مسدس مخبون محذوف یا اصلم میباشد و اندیشههای بلند عرفانی، بویژه وحدت وجود از آن لایح است.
بیت برگردان این ترجیع چنین است:
من و آن دلبر خراباتی |
|
در طریق الهوی کما یأتی |
خلاصة بند نخست این ترجیعبند که مانند سایر اشعار اوحدی بیانی ساده و گیرا دارد، این است:
در خرابات عاشقان کویی است |
|
واندر آن خانة پریرویی است |
||
|
مـــن و آن دلبر خراباتــی
|
|
||
3- خواجوی کرمانی
کمالالدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری است. لقب مرشدی را به دلیل پیروی از شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی بدو دادهاند. لفظ خواجو باید مصغر خواجه و واو تصغیر باید نشانة دوستداری و حبّ به حساب آید. لقب معروف او نخلبند شعراست و او را خلاقالمعانی و ملکالفضلا نیز خواندهاند.
خواجو در پایان گل و نوروز ولادت خود را 20 ذیحجة سال 689 برابر 1610 سال رومی و 659 یزدگردی ضبط کرده است. او به سرزمینهای حجاز و شام و بیتالمقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و فارس و برخی بنادر خلیجفارس سفر کرده و در سال 736 به ایران بازگشته است.
او سالهای پایانی زندگی خویش را در شیراز به سر آورده است و با توانایی و ذوق شگفت خویش مورد توجه حافظ واقع شده و رابطهای دوستانه با او داشته و بر اندیشه و شعر خواجة شیراز پرتو تعلیم و تأثیر انداخته بود، در آثار دو شاعر، غزلها و ابیات فراوان مشابهی وجود دارد که اگر نتیجة مراوده یا مسابقهای در شاعری نباشد، به دلیل سن و سال باید خواجه از خواجو تأثیر پذیرفته باشد. (صفا،1369: 2و3/ 886- 894)
سال وفات خواجو را 750 هجری در سن 62 سالگی نوشتهاند. او در طریق تصوف ثابتقدم بوده و دست ارادت به علاء الدولة سمنانی و امینالدولة بلیانی داده بود و افکار صوفیانه و اندیشههای عارفانه در اغلب اشعار او لایح و آشکار است.
خواجو ترجیعبند زیبایی در ده بند سروده که هر بند ده بیت دارد و مجموعاً یکصد بیت میباشد. این ترجیعبند نیز مانند سایر اشعار خواجو آکنده از الفاظ، تعبیرات و خیالات باریک است که با تمثیلهای زیبا در توصیف و تبیین وحدت وجود سروده شده است. خلاصة بند اول که بیت ترجیع در پایان آن آمده چنین است:
ای غمت مرغ آشیانة دل |
|
زلف و خال تو دام و دانة دل |
||
|
که جهان صورت است و معنی دوست |
|
||
تمامی بندهای این ترجیع، با لطافتی خاص به بیت برگردان پیوند خورده است که ذکر چند مورد آن، هنر خواجو را بهتر نشان میدهد.
بند 2:
... هر زمان منهیـان عالــــم غیـــب |
|
ســـوی جانـــم خطــاب میکردند |
||
|
که جهان صورت است و معنیدوست |
|
||
بند 3:
...این نوا مرغ خوشنــوا میساخـــت |
|
ویـــن غـــزل مــاه چنگزن میزد |
||
|
که جهان صورت است و معنی دوست |
|
||
بند 4:
... دوش در گوش جان فرو میگفت |
|
هر دمــــــم هاتــــفی ز گوشة دل |
||
|
که جهان صورت است و معنیدوست |
|
||
4- ناصر بخارایی
درویش ناصر یاشاه (خواجه) ناصر بخاری از شاعران بزرگ پارسیگوی در قرن هشتم هجری است. در بخارا متولد شد و در ماوراءالنهر به سنین جوانی رسید و از مشایخ آنجا کسب فیض کرد. وی پای پیاده به مسافرتهای دور و دراز میرفت و خرقة درویشان و لباس فقیران میپوشید. در بغداد با سلمان ساوجی ملاقات داشته و به وسیلة او به دربار ایلکانیان بغداد معرفی شده است.
مدتی در بغداد و تبریز در خدمت سلطان اویس بود، سپس از دربار کنار گرفت و به عرفان روی آورد و به جرگة درویشان درآمد تا به مقام شیخی و دستگیری رسید، چندین چله به جای آورد و دوبار به سفر حج رفت. او در سفر دوم حج به سال 773 بدرود حیات گفت. دیوانش 4000 بیت قصیده و غزل و قطعه و ترجیع و رباعی دارد و بسیاری از اشعارش در توحید باری، نعت رسول و وعظ و اندرز سروده شده است. (صفا،1369: 2و3/ 995- 1003)
در مقدمة دیوانش، سال تولد او را حدود 715 تا 720 در بخارا و سال مرگش 781 تا 790 درج شده و به تأثیرپذیری او از حافظ اشاره شده است.
از ناصر بخارایی دو ترجیعبند در معنی وحدت وجود، در بحر خفیف به جای مانده است که نخستین ترجیع در ده بند هشت بیتی سروده شده و هشتاد بیت است. بیت ترجیع آن چنین است:
در رخ غیر مینمایـد یار |
|
خالی از یار کی بود اغیار |
وی در بند نخست این ترجیع به شکلی تمثیلی در خطاب به محبوب ازلی سروده است:
ای فلک همچو گرد در کویت |
|
گشته و ره نیافته سویت |
||
|
در رخ غیـر مینماید یار
|
|
||
ترجیعبند دوم ناصر بخارایی از نخستین زیباتر است و بیت ترجیع آن چنین است:
که جهان پرتوی است از رخ دوست |
|
جملة کاینات سایة اوست |
این ترجیعبند نیز در دهبند هشت بیتی سروده شده است، هشتاد بیت دارد و به ترجیعبند خواجو شباهت زیادی دارد. خلاصة بند نخست این است:
ای رخت آفتاب کشور دل |
|
تاب مهرت مه منور دل |
||
|
که جهان پرتوی است از رخ دوست
|
|
||
مهدی درخشان، مصحح دیوان تصریح کرده که مولانا کمالالدین فارسی، این ترجیعبند را با بند زیر استقبال کرده است.
ای رخت آفتاب انور دل |
|
زده عشق تو حلقه بر در دل |
(همان، نقل از نسخة خطی مدرسة سپهسالار، شماره 27)
پس کمالالدین فارسی نیز در این موضوع و وزن و قالب ترجیعبندی دارد که فعلاً در دسترس اینجانب نیست.
5- سلمان ساوجی
ملکالشعرا خواجه جمالالدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد ساوجی، که در شعر سلمان تخلص میکرد، ولادت او در سال 709 در ساوه اتفاق افتاد. سلمان شاعری خود را در عهد غیاثالدین محمد وزیر ابوسعید (م 736) آغاز کرد و سپس به شیخ حسن ایلکانی پیوست و پس از او به مدح پسرش سلطان اویس روی آورد.
او در اواخر عمر (پس از مرگ اویس) انزوا انتخاب کرد و در 778 بدرود حیات گفت. مجموع اشعار او حدود 11000 بیت از قصیده و غزل و قطعه و ترجیع و ترکیب و رباعی و مثنوی است.
سلمان در ردیف بزرگترین غزلسرایان قرن هشتم است و سبک غزل سلمان چنان به حافظ نزدیک است که با هم قابل اشتباه است و نزدیکی وزن و قافیه در بسیاری از غزلهای آنها این امر را به ذهن میآورد که دو شاعر با هم مکاتبه و مشاعره داشتهاند. (صفا،1369: 2و 3/ 1004- 1022)
سلمان ترجیعبندی عرفانی در وزن و بحر مورد مطالعة ما با زبان و بیان و تعبیرات قلندرانه سروده است و بیت برگردان آن نیز با تفاوتی ملموس نسبت به ترجیعبندهای دیگر، مضمونی قلندری و ملامتی دارد و شباهت این ترجیعبند با مضامین اشعار حافظ در آن آشکار است.
این ترجیعبند یازده بند دارد و 112 بیت است. چند بیت از این ترجیعبند و بیت گردان آن را نقل میکنیم:
ما مریدان کوی خمّاریم |
|
سر به مسجد فرو نمیآریم |
||
|
زاهدان از کجا و ما ز کجـا |
|
||
با خیال تو عشق میرانیم |
|
وز لبان تو نقش میخوانیم |
||
6- شمس مغربی
مولانا محمدبن عزالدین بن عادل بن یوسف تبریزی، ملقب به شیرین، از شاعران متصوفة ایران در قرن هشتم هجری است. جامی و خواندمیر سال مرگش را در شصتسالگی 809 نوشتهاند و بنابراین تولدش باید 749 باشد. مولدش روستای امند از بلوک رودقات تبریز است. و دلیل تخلصش به مغربی را رفتن به دیار مغرب و گرفتن خرقه از دست یکی از مشایخ که نسبتش به شیخ محیالدین عربی میرسیده، دانستهاند.
مغربی دارای اشعاری به عربی و فارسی است. اشعارش بسیار متوسط و غالباً در ذکر معانی عرفانی، خاصه بیان وحدت وجود است. همچنین پر از تکرار و بدون لطف و دلانگیزی سایر اشعار عرفانی فارسی است. هدایت دربارة او نوشته: «مذهبش وحدت وجود است و مشربش لذّت شهود و بجز یک معنی در همة گفتارش نتوان یافت. ترجیعات و غزلیاتش همه مشحون به حقایق توحید است.» (صفا، 1369: 3/1137- 1139)
از مغربی ترجیعبندی بسیار طولانی با حدود 324 بیت در مفهوم وحدت وجود باقی مانده است که نشان میدهد اندیشة او از اندیشههای ابن عربی بسیار تأثیر پذیرفته است. بندهای این ترجیعبند نیز هرکدام حکم یک قصیده دارد و از همة ترجیعبندهای دیگر طولانیتر است، به طوری که کل این ترجیعبند، فقط در ده بند سروده شده است. این ترجیع بیشتر از همة ترجیعات دیگر رنگ فلسفی دارد و مانند سایر اشعار شاعر از شور و حالِ ذوقبرانگیز، بهرة چندانی ندارد. در زیر چند بیت از بند اول و بیت ترجیع میآید:
آفتاب وجود کرد اشراق |
|
نور او سر بسر گرفت آفاق |
||
|
که جز او نیست در سرای وجود |
|
||
7- شاه نعمتالله ولی
سیدنورالدین نعمتالله بن عبدالله بن محمد کوه بنانی کرمانی مشهور به «ولی» از کبار عرفای ایران در قرن هشتم و نهم هجری و از مؤلفان پر کار است. او در شعر گاهی سید و گاه نعمتالله تخلص میکرد. از سادات حسینی بود و نسبش به امام محمد باقر میپیوست.
نعمتالله در سال 730 یا 731 در کوه بنان کرمان دیده به جهان گشود و در جوانی مقدمات علوم گوناگون را از استادان عصر فراگرفت و نوشتهاند که فصوص الحکم ابن عربی را از حفظ داشت. او پس از کسب کمال در علوم ظاهری به سیر و سلوک و سیاحت پرداخت و به مصر و دیار مغرب و مکه و مدینه و خراسان و ماوراءالنهر و سمرقند سیاحت و در آن شهرها اقامت کرد و مشایخ این سرزمینها را زیارت نمود. او سپس به کرمان رفت و پس از آن مدتی به شیراز آمد و سرانجام به کرمان بازگشت و در ماهان خانقاهی ساخت و گروه زیادی برای ارشاد روی بدو آوردند و بدین ترتیب سلسلة نعمت اللهیه که یکی از نخستین گروههای صوفی مبتنی بر تشیع است بنیان نهاده شد و پیروان زیادی از ایران و هند به دست آورد. او سرانجام در سال 834 پس از 103 یا 104 سال زندگی بدرود حیات گفت.
سید در انواع قالبها، شعر سروده و اغلب اشعار او در بردارندة افکار صوفیانه است. (صفا، 1369: 4/228- 231)
این نکته که نوشتهاند فصوصالحکم را از بر داشته، حتی اگر درست نباشد، نشان میدهد که شاه نعمتالله با افکار ابن عربی آشنایی فراوانی داشته و در لابلای آثارش نشانهای آشنایی و تأثیرپذیری، فراوان به چشم میآید. بویژه در ترجیعبندهای او اندیشة وحدت وجود به خوبی آشکار است.
سید سه ترجیعبند با مضمون وحدت وجود سروده است که نخستین آنها ترجیعبندی است در وزن و بحر مورد مطالعة ما که بیت برگردان آن چنین است:
که سراسر جهان و هرچه در اوست |
|
عکس یک پرتوی است از رخ دوست |
این ترجیعبند 90 بیت دارد که در 9 بند دهبیتی سروده شده است و رنگ و محتوایی کاملاً عارفانه دارد و مبتنی بر وحدت وجود و تمثیلهایی در تبیین و توصیف آن است. بند زیر را با بندی از ترجیعبند هاتف که با مطلع «دوش رفتم به کوی بادهفروش/ ز آتش عشق دل به جوش و خروش» سروده شده، مقایسه کنید.
شاهدی از دکان بادهفروش |
|
به رهی میگذشت سرخوش دوش |
||
|
که سراسر جهان و هرچه در اوســـت |
|
||
ترجیعبند دوم نیز عرفانی است، امّا در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف است. و بیت ترجیع آن این است:
جامی و شراب و رند و ساقی |
|
هم مغربیی و هم عراقی |
امّا سومین ترجیعبند عرفانی او نیز در همان وزن و بحر مورد مطالعة ماست که فقط 42 بیت دارد و در پنجبند سروده شده است. بیت برگردان آن چنین است:
که همه ظاهرند و باطن یار |
|
لیــس فیالدار غیره دیــار |
مصرع دوم بیت برگردان این ترجیعبند با اندکی تفاوت در ضمیر (غیره، غیرنا) در لابلای ترجیعبند عراقی آمده است.
کاشکار و نهان هم ماییم |
|
لیس فیالدّار غیرنا دیّار |
8- شاه داعی شیرازی
الداعی الیالله، سید نظامالدین محمود بن حسن الحسنی معروف به شاه داعی یا داعی از سادات علوی شیراز و از اعقاب قاسم بن حسن معروف به داعیالصغیر است که چهارمین داعی طبرستان و گرگان بوده و همین نسبت را برای تخلص خود برگزید.
ولادت او در سال 810 هجری در شیراز اتفاق افتاد. او پس از کسب فنون ادب و علوم متداول زمان، خاصه علوم شرعی، هم از آغاز شباب قدم در راه سیر و سلوک نهاد و به خدمت مرشدالدین ابواسحاق بهرانی که خود از مریدان شاه نعمتالله ولی و پیشوای نعمت اللهیه در شیراز بود، رسید و سپس به زیارت شاه نعمتالله در ماهان کرمان شتافت و از دست او خرقه دریافت کرد و پس از مرگ مرشدالدین در شیراز (سال 950) به پیشوایی صوفیان نعمتالهی رسید و تا آخر عمر سرگرم وعظ و ارشاد خلق در شیراز بود و باقیماندة اوقات خود را به سرودن شعر و نوشتن رسالههای خود گذراند تا در سال 870 در سن شصت سالگی در شیراز درگذشت. (صفا، 1369: 4/333- 338)
شاهداعی شش مثنوی در شش وزن اصلی مثنویهای فارسی سروده است که همگی در بردارندة موضوعات عرفانی همراه با تمثیلات و حکایات است. او چندین ترجیعبند در توحید و موعظه سروده است که همه خواندنی است. از این میان دو ترجیعبند در مضمون و وزن و بحر مورد نظر ما (خفیف مسدس مخبون) سروده شده است و نخستین ترجیع 203 بیت دارد که از 29 بند هفت بیتی تشکیل شده و بیت آغازین آن چنین است:
ای که گفتی سخن بگو ز خدا |
|
بیشتر از تعیّن اشیا |
بیت برگردان این ترجیع بلند و زیبا این است:
چند پرسی ز قطره و دریا |
|
هر دو هستند در ظهور از ما |
ترجیعبند دیگری که در همین وزن و بحر سروده شده، ترجیعبند کوتاهی است که مجموعاً سی بیت دارد و در پنج بند 6 بیتی سروده شده و صرفاً در مفهوم و توصیف توحید یا وحدت وجود است. بیت برگردان این ترجیعبند، بویژه مصراع دوم، میتواند منشاء بیت گردان ترجیعبند هاتف اصفهانی باشد، زیرا بیشترین شباهت را با آن دارد. یعنی این بیت:
هرچه خواهی بگوی ها یا هو |
|
لیس ما فیالوجود الاّ هو |
بیت آغازین بند دوم چنین است:
یار بی پرده در میان آمد |
|
گرچه همرنگ جسم و جان آمد |
مصرع نخست را با مصرع نخست این بیت از هاتف اصفهانی قیاس کنید:
یار بی پرده از در و دیوار |
|
در تجلّی است یا اولیالابصار |
9- جامی
نورالدین عبدالرحمان بن نظامالدین، شاعر، نویسنده و عارف نامآور قرن نهم و بزرگترین استاد سخن بعد از عهد حافظ و به نظر بسی از پژوهندگان خاتمالشعرای بزرگ پارسیگویی است. وی به دو دلیل جامی تخلص کرده است: ولادت در جام و پیروی از شیخ احمد جام، معروف به «ژندهپیل».
ولادت او در سال 817 در خرجرد جام و مرگ او در سال 898 اتفاق افتاد. او در نظامیة هرات نزد بزرگترین دانشمندان شهر کسب فیض نمود و سپس در سمرقند بر کمالات خود افزود و بسرعت علوم عصر خود؛ یعنی علوم لسانی و بلاغی و منطق و حکمت و کلام و فقه و اصول و حدیث و قرائت و تفسیر قرآن و ریاضیات و هیأت را فراگرفت و سپس با شوق سیر و سلوک در هرات به خدمت شیخ بزرگ نقشبندیه، سعدالدین کاشغری درآمد و پس از مرگ او به جانشینش عبیدالله احرار ارادت ورزید.
بجز مثنویهای هفتگانة عارفانه و قصاید و غزلیات و مقطعات دیوان، به شیوة مشایخ نقشبندیه که اعتقاد خاصی به آثار ابنعربی دارند، ابتدا در کتاب لوامع، به شرح فصوص الحکم ابن عربی و در کتاب نقدالفصوص به نقد فصوص شیخ صدرالدین قونوی، شاگرد ابن عربی، پرداخت. (صفا،1369: 4/ 347)
بدین ترتیب اندیشة وحدت وجود در جامی رسوخ و استحکام تام داشته و علاوه بر انعکاس آن در مثنویها و بسیاری از اشعار دیوان، دو ترجیع زیبا در وزن و بحر مورد نظر ما در این موضوع سروده، که عنوان نخستین ترجیعبند «بیان معرفت صوفیان» است. این ترجیعبند یکصد بیت دارد که در دهبندِ دهبیتی سروده شده و شباهت زیادی به ترجیع هاتف دارد. بند آغازین آن چنین است:
صبحدم بادة شبانه زدیم |
|
ساغر عیش جاودانه زدیم |
||
|
که می عشق را تویی ساقی |
|
||
همه عالم خیال میبینم |
|
پرتو آن جمال میبینم... |
||
ترجیعبند دوم نیز ده بند دارد که بندها هفت بیتی است و در مجموع، ترجیعبند هفتاد بیت دارد. همچنان که در عنوان آن آمده، این ترجیع «در لباس مجاز گفته شده است» ابیات آغازین و بیت برگردان آن چنین است:
ای به روی تو چشم جان روشن |
|
وز فروغ رخت جهان روشن |
||
|
کز دو عالم همین وصال تو بس |
|
||
10- بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی از شاعران مشهور نیمة دوم قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است. در غزل سرآمد شاعران عهد خود است. اقسام شعر از قصیده و ترکیب و ترجیع خوب میساخته است. کلام منسجم جزیل و پر از تعبیرات و ترکیبات جدید او همراه است با امواجی از احساسات شورانگیز و عواطف رقیق عاشقانه؛ به همین جهت سخنسنجان پس از وی، او را «حافظ کوچک» نامیدهاند.
اصل او از شیراز است و پس از سیسالگی به خراسان رفت و جامی را ملاقات کرد. سپس به سلطان یعقوب آق قوینلو پیوست. پس از مرگ یعقوب به شیراز آمد و سپس به مشهد رفت و در همانجا به سن شصت و چند سالگی به سال 922 یا 923 بدرود حیات گفت.
فغانی پیشرو شاعران قرن دهم در سبک سخنوری است و باید او را بنیانگذار سبک هندی به حساب آورد. (صفا،1369: 4/411- 414)
برخی او را آغازگر سبک وقوع شمردهاند (رک: گلچین معانی، 5) فغانی ترجیعبندی بسیار زیبا و روان در مفهوم وحدت وجود ساخته است، که باید او را نمایندة شعر شاعران خوشذوق شیرازی شمرد. این ترجیعبند از ده بند دهبیتی تشکیل شده که مجموع آن یکصد بیت میباشد. نخستین بند آن خطاب به خداوند است:
ای ز غیبالغیوب کرده نزول |
|
به سراپردة نفوس و عقول |
||
|
هرچه در کـارگاه امکان است |
|
||
بندهای بعدی این ترجیعبند بهصورت حکایتهای تمثیلی با بیانی بسیار زیبا سروده شده است. آغاز بند دوم چنین است:
چینیی در نگارخانة چین |
|
مجلسی ساخت همچو خلد برین |
و بند سوم چنین آغاز میشود:
بلبلی نالهای عجب میکرد |
|
در چمن بود و گل طلب میکرد... |
11- اهلی شیرازی
شیخ محمد اهلی شیرازی از شاعران معروف قرن نهم و دهم هجری است. او دربارهای تیموری و ترکمان و صفوی را دیده و مدتی را به گوشهنشینی گذرانده است. هشتاد و چهار سال (858-942) عمر کرده و در جوار مرقد خواجه حافظ به خاک سپرده شده است.
او شیعة اثنیعشری بوده، مشرب تصوف داشته و از صفای عرفان به کلام خود تازگی و لطافت میبخشیده است. مثنوی گل و پروانة اهلی، تمثیلی از جذبه و انجذاب طالب و مطلوب در طریق عارفان و صوفیان است و اهلی آن را با زبانی شیرین پرورده است. (صفا،1369: 4/ 447- 450)
او ترجیعبندی زیبا با بیانی تغزلی و عاشقانه خطاب به ساقی، که باید ساقی ازلی باشد، سروده است که مجموعاً 48بیت دارد، و در شش بند میباشد بخشی از نخستین بند و بیت برگردان آن در زیر نقل میشود:
ای دهان و لبت ز جان خوشتر |
|
دهن از لب، لب از دهان خوشتر |
||
|
هرچه غیر از تو هست ساقی هیچ |
|
||
12- اشرف مراغی
از سخنوران گمنام آذربایجان است که در قرن نهم هجری زندگی کرده و دیوان شعری از او باقی مانده که قریب ششهزار بیت غزل و قصیده و ترجیعبند و رباعیات و مقطعات دارد. کسی از بزرگان روزگار خود را مدح نکرده و به هجو کسی نیز نپرداخته است. اشرف مراغی درویشمسلک بوده و منسوب به فرقة نعمتاللهی است. او در سال 824 مادة تاریخی در مرثیه و وفات شاه نعمهالله ولی گفته است. علیقلی خان واله داغستانی در ریاضالشعرا نام او را درویش اشرف نوشته است. وی خمسة نظامی را تقلید کرده و در سال 854 یا 864 از دنیا رفته است.
دیوان درویش اشرف مراغی هنوز به چاپ نرسیده، یا من ندیدهام. زندگینامة مختصر و معرفی آثارش در مقالهای به وسیله آقای حاج حسین نخجوانی نوشته شده و در مجلة دانشکدة ادبیات تبریز بهار سال دوازدهم به چاپ رسیده که دو بند از یک ترجیعبند وی نیز که مشخصات مورد نظر ما را در بر دارد، در این مقاله درج شده است.
اینکه ترجیعبند اشرف مراغی چند بیت و چند بند دارد، و آیا ترجیعبندهای دیگری نیز در این موضوع و بحر سروده است یا نه اطلاعی نداریم، امّا نزدیکترین بیت ترجیع به ترجیعبند هاتف متعلق به همین شاعر است. یعنی:
لیس ما فی الوجود الاّ هو |
|
الذّی لا اله الا هـــــــو |
برخی از ابیات نخستین بند این ترجیع چنین است:
ما که از بادة ازل مستیم |
|
تا ابد با پیاله پیوستیم
|
13- فهمی استرآبادی
ملافهمی استرآبادی یکی از شاعران خوشذوق و نیکوشعر قرن دهم هجری است که متأسفانه تذکرهنویسان اطلاع دقیقی از زندگی او ثبت نکردهاند. از نوشتههای آنان همین اندازه معلوم میشود که شاعر قرن دهم هجری است، مدتی پیشة تجارت داشته و سرانجام به هندوستان رفته است.
از قرائن موجود در اشعارش؛ بویژه از ممدوحان وی مشخص میشود که مدتی در خدمت آقا رستم و فرزندش آقا محمد روزافزون از حاکمان طبرستان بوده که تا سال 954 هجری صاحب قدرت بودهاند و پس از آن باید راهی هندوستان شده باشد.
هنر عمدة فهمی، سرودن ترکیببندهای عاشقانه و عرفانی زیبایی است که بعدها اوج آن را در اشعار وحشی بافقی و هاتف اصفهانی میبینیم و غزلیات زیبا و روانی است که به سبک وقوع مشهور است. در آغازِ تنها نسخة خطی به جامانده از دیوان وی، که به وسیله اینجانب تصحیح و آمادة چاپ شده است، ترجیعبند زیبایی در وزن و بحر و مضمون مورد مطالة ما ضبط شده، که بندها یا ابیات آغازین آن از میان رفته است. نخستین شعری که آن را مشابه ترجیعبند هاتف دیدم و مرا به تحقیقات بعدی برانگیخت، همین ترجیع بود که با ابیات زیر آغاز میشود:
... کرده چون گردباد در طلبش |
|
خاکسارانه دشت پیمایی |
||
|
که جز او نیست آشکار و نهان
|
|
||
14- هاتف اصفهانی
سید احمد هاتف اصفهانی در نیمة اول قرن دوازدهم در اصفهان به دنیا آمد و در همین شهر ریاضی و حکمت و طب را از میرزا محمد نصیر و شعر و شاعری را از مشتاق اصفهانی آموخت. او سیدی کریم و خلیق بوده و مشرب عرفانی است. وی در اصفهان و کاشان و قم میزیست و سالهای آخر عمر در قم به سر برد و در همین شهر به سال 1198 درگذشت. او از سلسلة جلیلة سادات حسینی است. در نظم و نثر قدرت و رتبت کافی داشت و طبابت نیز میکرد و در فن خود مبتکر و سرآمد شعرا بود. او با صباحی شاعر و لطفعلی بیگ آذر بیگدلی دوست و همعصر بوده و آذر با اینکه ده صفحه از کتاب خویش را به اشعار او اختصاص داده، از زندگیش جز چند سطر ستایش چیزی نگفته است.
در مقدمة دیوان آمده است که «ترجیعبند هاتف سرآمد تمام اشعار صوفیانهای است که در قرن دوازدهم هجری قمری شعرا گفتهاند.»( هاتف،1373: 5)
در آغاز مقاله از ارزشمندی ترجیعبند هاتف اصفهانی سخن گفتیم. پس از معرفی 19 ترجیعبند که در مضمون و وزن و بحر، مشابه ترجیعبند هاتف اصفهانی است و از قرن هفتم هجری آغاز شده و تا قرن دوازدهم ادامه یافته، باید به یک پرسش پاسخ گفت که چرا از میان این همه ترجیعبند، تنها ترجیعبند هاتف مشهور است و بقیه ترجیعبندها تقریباً ناشناخته مانده است؟
این که هاتف چه مقدار از ترجیعبندهای پیش از خود را دیده است معلوم نیست، اما بدون تردید، اغلب آنها را خوانده بوده، زیرا با مقایسة آنها مشابهت فراوانی نمایان میگردد که به برخی از موارد در لابلای مقاله اشاره شد.
در این امر نیز تردیدی نیست که در زمینة شعر و هنر هیچ کس و هیچچیز بیدلیل مشهور نشده و بر سر زبانها نیفتاده، بلکه باید اشعار یک شاعر ویژگیهایی ممتاز داشته باشد تا ذوق و سلیقة جمعی ادبا و سخنشناسان و حتی عامة شعرخوانان، آن شعر را بپسندد و بتواند شهرتی بیابد و بر زبانها جاری شود، که شعر هاتف نیز از این ویژگیها برخوردار است.
مهمترین ویژگی ممتاز هر شعر تأثیرگذاری بر خواننده است که ترجیعبند هاتف از این نظر کمنظیر است. هاتف تعدادی از ترجیعبندهای پیشین را خوانده و تمامی ویژگیهای ممتاز آنها را هنرمندانه برگزیده و در ترجیعبند خویش آورده است. زبان و بیان لطیف، صمیمی و به دور از پیچیدگی و تعقید، که نمونهای عالی از سهل ممتنع است، گزینش الفاظ زیبا، چینش واژگان در کنار هم به مانند دانههای جواهر، مضمون عاشقانه و فراگیری که سن و سال نمیشناسد و از همه مهمتر مفهوم بلند عارفانهای که با هر روح لطیف، بویژه روح ایرانی سازگاری شگفتانگیزی دارد، از عواملی است که ترجیعبند هاتف را بر سر زبانها انداخته است.
علاوه بر همة اینها شک ندارم که این اشعار در زمان و حالتی عادی سروده نشده، بلکه حاصل زمانی است که روح شاعر در بلندای ملکوتی فارغ از خویش پرواز میکرده؛ لحظاتی که از مضیق حیات درگذشته و چشم دلش گشوده بوده و جان را میدیده، آفاق برایش گلستان بوده و آنچه را میدیده دلخواهش همان بوده است.
از سوی دیگر میتوان کار هاتف را در این ترجیعبند با کارهای حافظ در غزلسرایی مشابه دانست. هر دو مانند زنبور عسل هستند که از گلهای فراوانی بهره بردهاند، اما نهایتاً عسلی ساختهاند که هم همة آنهاست و هم هیچکدام نیست و از همة آنها برتر است!
نهایت اینکه، شهرت یافتن هاتف پس از این همه شاعر و شعرهایی که در این مضمون و با این وزن و بحر سرودهاند، بسیار مهمتر است، گویی هاتف به میدانی وارد شده که قهرمانانی بزرگ حضور داشتهاند و توانسته همگان را پشت سر بگذارد و سرآمد همگان گردد.
جالب است که این نوع ترجیعبند به هاتف اصفهانی ختم نشد و پس از او نیز ادامه یافت. به عنوان مثال میرزا محمدنصیر شیرازی معروف به فرصتالدوله، شاعر، عالم و نویسندة مشهور قرنهای سیزده و چهارده هجری (1271 -1339 قمری) نیز، ترجیعبندی با اوصاف ترجیعبندهای مورد بررسی، در پنج بند و هفتاد و یک بیت سروده است که ابیات آغازین و بیت ترجیع آنچنین است: (فرصت شیرازی، 1375: 1-42)
ای به روی تو دیدة دل باز |
|
وی به ناز تو عالمی به نیاز |
بدون تردید اگر برخی از دیوانهای چاپ شده که ما ندیدیم و دیوانهای چاپ نشده مورد بررسی دقیق قرار گیرد، تعداد دیگری از این نوع ترجیعبند به دست خواهد آمد که سیر تدریجی آن را بخوبی آشکار خواهد کرد.
هماکنون تمام ترجیعبندهایی را که شناسایی کرده بودیم به طور مختصر معرفی کردیم، شما نیز یک بار دیگر همة آنها را با نگاهی مقایسهای بخوانید، و این بار به نوعی دیگر از ترجیعبند هاتف لذت ببرید. یادآوری میکنیم که موضوع این مقاله، شناسایی و معرفی ترجیعبندهایی است که در مضمون و وزن و بحر با ترجیعبند هاتف اصفهانی مشترک است و میتواند پیشینة این ترجیعبند را نشان دهد. تحلیل و مقایسة ساختاری و مفهومی این ترجیعها از حوصلة این مقاله خارج است و میتواند موضوع مقالهای جداگانه یا حتی موضوع یک رسالة تحصیلی باشد.
نتیجهگیری
از مجموعه مباحث این مقاله نتایج زیر حاصل میشود.
1- ترجیعبند از قالبهای نسبتاً کهن شعر فارسی است که نخستین شعر بازماندة آن از فرخی سیستانی است. از این قالب همگام با دگرگونی مضامین شعر فارسی به ترتیب برای تبیین موضوعات مدحی، عاشقانه، عارفانه، مراثی و مضامین اجتماعی و وطنی استفاده شده است.
2- این قالب به دلیل داشتن بندهای مختلف با قوافی متفاوت یکی از قالبهای موفق است که بیت ترجیع زیبایی که بندهای مختلف را به هم گره میزند بر جذابیت آن میافزاید.
3- با اینکه اندیشة وحدت وجود در اسلام با نام ابنعربی گره خورده است، امّا چند قرن پیش از او در میان عرفا و متصوفة اسلامی رواج داشته است و سالها پیش از ابن عربی، به شعر و ادبیات فارسی نیز راه یافته است. امّا ورود این اندیشه به ترجیعبندهای مورد بررسی ما به وسیلة شاعرانی است که مستقیم و اغلب غیرمستقیم با تفکر و آثار ابن عربی آشنا بوده و کم و بیش تحت تاثیر این گونه تفکر بودهاند.
4- وحدت وجود یکی از مضامین پرکاربرد در ترجیعبندهای زبان فارسی در مقایسه با قالبهای دیگر شعر است.
5- پیش از هاتف اصفهانی ترجیعبندهای زیادی در موضوع وحدت وجود و هم وزن با ترجیعبند او سروده شده که بدون تردید هاتف تعدادی از آنها را خوانده و از آنها سود برده است.
6- با وجود این همه شاعر توانا و ترجیعبندهای زیبا، هاتف اصفهانی توانسته ترجیعبندی بسراید که سرآمد همگان باشد. این امر نشان میدهد که هر موضوعی با وجود اینکه بارها و به اشکال مختلف بیان شده، بازهم میتواند تازگیهای فراوانی داشته باشد که شاعر هنرمندی چون هاتف، توانایی کشف و بیان آن را دارد. به قول صائب:
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت |
|
در بند آن مباش که مضمون نمانده است |
توفیق از جانب خداست!
7- جایگاه هاتف در ترجیعبند عرفانی مانند باباطاهر در دو بیتی، خیام در رباعی و نظامی در منظومهسرایی است. و شیوه کار هاتف برای ترجیعبندسرایی در برخورداری از اشعار گذشتگان و سرودن مضامین تازه مانند حافظ در غزل است.