بررسی موسیقی شعر رودکی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان

چکیده

رودکی یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است. با اینکه قسمت عمده­ای از آثار او از میان رفته و بخش اندکی از آن به دست ما رسیده است، اما با همین تعداد اندک از اشعار باقی مانده‌اش توانسته است خود را به عنوان مهمترین شاعر عصر خود و یکی از مشهورترین شاعران فارسی زبان در تاریخ ادبیات ایران مطرح کند. از آنجا که تعداد اشعار باقی ماندة قبل از رودکی بسیار محدود و معدود است و قبل از او شاعر صاحب دیوانی نداریم، رودکی جایگاه ویژه­ای در ادبیات فارسی به عنوان اولین شاعر صاحب دیوان دارد. بنابرین شناخت هر چه بیشتر آثار و اشعار وی ما را در شناخت پیشینة ادبی کشورمان یاری می­رساند.یکی از مباحث مهمی که دربارة آثار و اشعار رودکی مطرح می­شود، موسیقی شعر اوست. رودکی با اینکه از سرایندگان آغازین شعر فارسی است اما موسیقی شعر در اشعار او نقش زیادی را ایفا می­کند؛ به طوری که در بعضی از موارد از بزرگترین و نامی­ترین شعرای بعد از خود پیشی می­گیرد. در این مختصر برآنیم تا به بررسی انواع موسیقی شعر در اشعار رودکی بپردازیم و با مقایسه­ای اجمالی میان او و چند شاعر بنام پس از وی، جایگاه و اهمیت ویژة رودکی را در ادب فارسی هر چه بیشتر بنمایانیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Survey of the music of Rudaki's poetry

نویسندگان [English]

  • H Agha-hosseini 1
  • A sadat Ahmadi 2
1 Associate professor Persian language and literature, Isfahan University
2 Ph. D student of Persian language and literature, Isfahan University
چکیده [English]

Rudaki is one of the greatest Persian poets. Although just some few parts of his poetry have come to us, he had been able to introduce himself as one of the most important poets of his own time and the whole Persian history as well. Since there is no conspicuous poet owning a book (Divan) prior to Rudaki, one can regard him as the first Persian poet owning a book. Hence, being familiar with Rudaki, his poetry and his works could be of great importance in this regard. One of the major topics put forth in Rudaki’s poetry is the style of his poetry's music. This is to such an extent that, some times, promotes him as one of the best-known figures who has gone far beyond other poets especially in the fields of “rhyming” and "Variety of prosodic features". This article is due to survey Rudaki's poetry and compare him with the succeeding poets in order to clarify his eminence among the others.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Rudaki
  • 4th century Persian poetry
  • prosody
  • rhyme
  • the music of poetry the rhythm of poetry

مقدمه:

رودکی شاعر نامدار قرن چهارم «نخستین بار به شعر فارسی ضبط و قاعدۀ معین داد و آن را در موضوعات مختلفی، از قبیل داستان و غزل و مدح و وعظ و رثا و جز آن به کار برد و به همین سبب نزد شاعران بعد از خود «استاد شاعران» و «سلطان شاعران» لقب یافت». (صفا؛ 1372: 437) علاوه بر این، رودکی را «آدم الشعرا»،«حکیم»، «مقدم شعرای عجم» و «پدر شعر فارسی» نیز خوانده­اند.

«‌ نظامی عروضی صاحب کتاب چهارمقاله، وی را «صاحبقران شاعری» دانسته است :

ای آنکه طعن کردی در شعر رودکی
کانکس که شعر داند، داند که در جهان

 

این طعن کردن تو ز جهل و ز ودکیست
صاحبقران شاعری، استاد رودکیست»
                                 (صفا،1368: 376 )

در اشعار او حالت طرب و شادی، سخن گفتن با مطرب و ساقی، نوشیدن باده و می، گرایش به چمن و باغ و بوستان و وصف طبیعت و بهار دیده می­شود. در عین حال، رودکی از بی وفایی دهر می­نالد و از پیری گلایه می­کند و این دنیا را ناپایدار می­شمارد.

بیشتر شاعران همعصر و یا بعد از رودکی، وی را استاد دانسته­ و اشعار او را ستوده­اند. همچنین برخی از شعرا چون ناصرخسرو، عبدالواسع جبلی، عنصری و... در اشعار خود از رودکی نام برده و از وی یاد کرده­اند و شاعرانی چون کسایی، فرخی، سنایی و سوزنی سمرقندی از اشعار رودکی تقلید کرده و گاهی اشعار او را تضمین نموده­اند. کسایی در اشعار خود چنین آورده است :

«‌رودکی استاد شاعران جهان بود

 

صد یکی از او تویی کسایی؟ پرگست »
                                (کسایی،1364: 42)

لطف سخن رودکی در تغزلات وی است که سراسر جذبه و شور و احساس است؛ تا جایی که شاعر نامدار و استاد بزرگی چون عنصری درین باره چنین می­گوید:

« غزل رودکی وار نیکو بود
اگر چه بکوشم به باریک وهم

 

غزلهای من رودکی وار نیست
بدین پرده اندر مرا راه نیست »
                     (عنصری بلخی، 1342: 303)

شهید بلخی شاعر همعصر رودکی نیز دربارۀ او چنین سروده است :

« به سخن ماند شعر شعرا
شاعران را خه و احسنت مدیح

 

رودکی را سخنش تلو نبیست
رودکی را خه و احسنت هجیست »
                                 (صفا، 1368: 376)

یکی از عوامل مؤثر در زیبایی اشعار رودکی توجه وی به موسیقی شعر است. با نگاه به اشعار معاصران رودکی، به خوبی می­توان دریافت که از لحاظ موسیقایی اشعار رودکی در سطح بالاتری از معاصرانش قرار دارد. آشنایی رودکی با موسیقی و شعر خوانی وی همراه با نواختن چنگ و رود، نقش فراوانی در روانی و برتری موسیقایی اشعارش نسبت به شعرای همعصر او دارد. شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر انواع موسیقی های زبانی در شعر را - البته به غیر از هماهنگی­های صوتی که به بررسی بیشتری نیاز دارد و در این مقال نمی­گنجد- چنین بیان می‌کند:

  1. وزن؛
  2. قافیه؛
  3. ردیف.

در این مقاله سعی بر آن داریم تا انواع موسیقی­های زبانی شعر را در اشعار رودکی بررسی کنیم.

  1. وزن شعر رودکی

رودکی اشعارش را در ده بحر و هفتاد وسه وزن سروده است و تقریباً بیشتر بحور فارسی و زحافات متفاوت آن را به کار برده است. بیشتر بحرهای عروضی، در دیوان رودکی به کار رفته است، بجز بحرهای جدید، طویل، مدید، مشاکل، مقتضب، وافر، متدارک و بسیط، که چهار بحر اول بندرت در زبان فارسی به کار رفته است. بحر وافر و کامل را هم شاعران فارسی زبان بیشتر در ملمعات و یا اشعار عربی خود به کار برده اند. هنر بزرگ رودکی آن است که در همان قرون اولیه پیدایش شعر فارسی اکثر وزنهای موجود در شعر فارسی را به کار می گیرد؛ حتی اگر از این دیدگاه به او و شعرش بنگریم عنوان «پدر شعر فارسی» بحق شایستة اوست.

مقایسه­ای میان شعر رودکی و شعر شاعران قبل از او و چند شاعر بزرگ بعد از او بخوبی نشان می‌دهد که نه تنها رودکی وزنهای کمتری را در اشعار خود استفاده نکرده است، بلکه در بیشتر موارد بر سرآمدترین شاعران بعد از خود از لحاظ استفاده از وزنهای شعر فارسی رجحان و برتری دارد. شاعران قبل از رودکی در دورۀ صفاری، چون حنظلة بادغیسی، محمد بن وصیف، بسام کورد، محمد بن مخلد، محمود وراق، فیروز مشرقی و ابو سلیک گرگانی تنها این بحور را در اشعارشان استفاده کرده­اند:

 

 

نام بحر

قصیده

قطعه

بیت پراکنده

جمع کل

1

خفیف

__

2

1

3

2

رمل

1

2

1

4

3

سریع

3

1

__

4

4

متقارب

__

__

1

1

5

مجتث

1

__

__

1

6

مضارع

1

__

1

2

7

هزج

1

3

2

6

 

جمع کل

7

8

6

21

شاعران دورة صفاری که در سطور پیشن از آنان یاد شد، از چهارده وزن در اشعارش بهره برده‌اند:

نام وزن

قصیده

قطعه

بیت پراکنده

جمع کل

خفیف مسدس مخبون اصلم

-

1

-

1

خفیف مسدس مخبون مقصور

-

1

1

2

رمل مسدس محذوف

-

1

1

2

رمل مثمن مخبون محذوف (مقصور)

1

1

-

2

سریع مسدس مطوی موقوف (مکشوف)

2

1

-

3

سریع مسدس مطوی مذال مقطوع موقوف

1

-

-

1

متقارب مثمن سالم

-

-

1

1

مجتث مثمن مخبون اصلم

1

-

-

1

هزج مسدس محذوف

1

1

-

2

هزج مسدس اخرب مکفوف

-

1

-

1

هزج مسدس اخرب مقبوض

-

1

-

1

هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور

-

-

2

2

جمع کل

6

8

5

19

پیش از این گفتیم که رودکی اشعارش را در ده بحر سروده است که از این نظر همردیف شاعرانی چون فرخی‌، عسجدی، سنایی، انوری و عبدالواسع جبلی و... قرار می گیرد، تنها شعرای بزرگی همچون خاقانی با چهارده بحر، مجیر بیلقانی دوازده بحر، ناصرخسرو و عطار هر کدام یازده بحر، در این زمینه از رودکی پیشی گرفته‌اند.

تعداد اوزانی که چند شاعربرجستة پس از رودکی در دیوان خود به کار برده­اند از این قرار است:

 

نام بحر

رودکی

فرخی

عنصری

منوچهری

ناصرخسرو

سنایی

خاقانی

بسیط

__

__

__

__

__

__

2

خفیف

4

4

2

__

4

5

5

رجز

2

1

__

2

1

3

5

رمل

15

16

2

14

8

17

16

سریع

5

4

__

2

2

4

2

طویل

__

__

__

__

__

__

1

قریب

2

1

__

__

2

1

__

بحر کامل

__

__

__

__

__

__

3

متقارب

3

3

3

2

3

3

4

مجتث

9

7

6

4

4

8

10

مضارع

9

6

2

5

6

3

9

مقتضب

__

1

__

1

__

__

1

منسرح

6

4

__

4

4

7

9

وافر

__

__

__

__

__

__

1

هزج

18

7

5

9

10

21

13

جمع کل

73

54

20

43

44

72

82

همان‌طور که در جدول فوق مشاهده می­شود، رودکی در تعداد اوزان به کار رفته در دیوانش حتی از سنایی پیش می­افتد و تنها خاقانی است که وزنهای بیشتری را نسبت به رودکی در دیوانش استفاده کرده است. در جدول بالا اوزان ثبت شده به غیر از اوزان رباعیاتی است که در دیوان این شاعران آمده است. اگر اوزان رباعیات رودکی را بر این تعداد بیفزاییم، اوزان دیوان رودکی با دیوان خاقانی برابر می­شود. با توجه به اینکه قسمت اعظمی از اشعار رودکی از میان رفته است و در دسترس ما نیست، بدیهی است که اگر تمام اشعار او را در اختیار داشتیم، برتری او بر دیگر شاعران از لحاظ میزان کاربرد اوزان عروضی هر چه بیشتر آشکار می­شد.

در دیوان رودکی گاهی لغزش‌های وزنی موجود است که این لغزشها در اشعار معاصران رودکی و شاعران قبل از وی نیز دیده می­شود. شاید برخی از این موارد که از نظر ما گاه لغزش نامیده می­شود، مربوط به تفاوت تلفظ واژگان در زمان رودکی و دورة وی یا سهوهای کاتبان و نسخه­ ­نویسان بوده است. هر چه از زمان رودکی پیشتر می­رویم و اوزان اشعار روانتر می­گردد، این لغزشها هم کمتر می­شود. در دیوان رودکی «در ترکیب و تلفیق الفاظ درشتی و خشونتی مشهود است و اوزان شعر در برخی از موارد سخته و مستقیم نیست و بسا که سکته و وقفه در آنها پیش می­آید و برای استقامت وزن باید آنها را گاه مانند خسروانیات با کشیدن آواز به صلاح باز آورد.» (زرین کوب،1370: 3) البته، برخی از این سکته­ها با کشیدن یا کوتاه و سریع خواندن ابیات هم به صلاح باز نمی­آید؛ مثلاً در وزن ابیات زیر اشکالاتی وجود دارد. در برخی از این ابیات مصراع اول بر یک وزن است و مصراع دوم بر وزنی دیگر، که با هیچ اختیار شاعری این تفاوت را نمی توان توجیه کرد. تفاوت وزنی میان دو مصراع یک بیت گاهی از این آشکارتر است و یک مصراع در یک بحر و مصراعی دیگر در بحری دیگر آمده است که اینها قابل پذیرش نیست. در ابیاتی دیگر نیز مشاهده می شود که مصراع اول دو یا چند هجا کمتر یا بیشتر از مصراع دوم دارد که این هم منطقی به نظر نمی رسد :

1- ای وید غافل از شمار چه پنداری؟

 

کت خالق آفرید بهر کاری
                               (دیوان رودکی:156)

2- تنت یک و جان یکی و چندین دانش

 

ای عجبی ! مردمی تو یا دریا !
                                         (همان:181)

3- جغد که باز و پلنگان پرد

 

بشکندش پر و بال و گردد لت لت
                                         (همان:185)

4- بدان مرغک مانم که همی دوش

 

به زار از بر شاخک همی فنود
                                         (همان:191)

5- چنان بار برآورد به خویشتن

 

که من گویم : خورده است سوسمار
                                         (همان:194)

6- ئخشک کلب سگ و بتفوز سگ

 

آن چنان که نجنبید او را هیچ رگ
                                         (همان:199)

7- یار بادت توفیق، روز بهی با تو رفیق

 

دولتت بادا حریف، دشمنت غیشه و نال
                                         (همان:200)

8- از پی الفغده و روزی به جهد

 

جانور سوی سپنج خویش جویان و روان
                                         (همان:204)

9- گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم

 

هم باد برین آید و هم باد فرودین
                                         (همان:207)

10- گاه آرامیده و گه ارغنده

 

گاه آشفته و گه آهسته
                                         (همان:209)

11- کز شاعران نوند منم و نوگواره

 

یک بیت پرنیان کنم از سنگ خاره
                                         (همان:210)

12- زر خواهی و ترنج، اینک این دو رخ من

 

می خواهی و گل و نرگس،از آن دو رخ جوی
                                        (همان: 217)

13- زلفینک او نهاده دارد

 

بر گردن هاروت زاولانه
                                         (همان:212)

رودکی در اشعارش هم از بحور مسدس و هم مثمن فراوان استفاده کرده است، در صورتی که در دورة او شاعران بیشتر اوزان مسدس را به کارمی­بردند. در یک مورد نیز رودکی وزنی را به صورت مربع در دیوانش آورده است. از میان بحرهای کم کاربرد شعر فارسی رودکی دو بحر رجز و قریب را برمی­گزیند. بحر رجز در اشعار شعرای سبک خراسانی از بحرهای کم کاربرد است و در سبک عراقی بر میزان استفاده از آن افزوده می‌شود. در جداول زیر بحرهای به کاررفته در دیوان رودکی و تعداد اشعاری که درهر بحر سروده شده و اوزان مختلف این بحور آمده و برای هر کدام از این بحور نیز از دیوان رودکی شاهدی آورده شده است:

 

نام بحر

قصیده

مثنوی

رباعی

بیت پراکنده

جمع کل

1

خفیف

26

1

3

32

62

2

رجز

1

__

__

1

2

3

رمل

12

1

__

26

39

4

سریع

8

__

__

2

10

5

قریب

1

__

__

2

3

6

متقارب

7

1

__

15

23

7

مجتث

31

__

__

22

53

8

مضارع

16

__

__

18

34

9

منسرح

7

__

__

9

16

10

هزج

20

__

42

36

98

 

جمع کل

129

3

45

164

341

 

 

بحر خفیف

قصیده

مثنوی

رباعی

بیت پراکنده

جمع کل

1

مسدس مخبون محذوف (مقصور)

12

1

__

19

32

2

مسدس مخبون اصلم(اصلم مسبغ)

14

__

3

13

30

 

جمع کل

26

1

3

32

62

 

1- این جهان را نگر به چشم خرد

 

نی بدان چشم کاندرو نگری
                                   (دیوان رودکی:154)

 

 

بحر رجز

قصیده

بیت پراکنده

جمع کل

1

مثمن سالم

__

1

1

2

مربع مخبون مرفل

1

__

1

 

جمع کل

1

1

2

 

1- خوش آن نبید غارچی با دوستان یکدله

 

گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله
                                          (همان: 211)

 

 

 

 

بحر رمل

قصیده

مثنوی

بیت پراکنده

جمع کل

1

مثمن محذوف (مقصور)

3

__

8

11

2

مثمن مخبون محذوف (مقصور)

2

__

4

6

3

مثمن مخبون اصلم (اصلم مسبغ)

2

__

__

2

4

مثمن مخبون مشعث محذوف

1

__

__

1

5

مثمن مشعث مخبون محذوف

__

__

1

1

6

مثمن مشعث مخبون اصلم

__

__

1

1

7

مثمن مشعث مخبون محجوف

__

__

1

1

8

مسدس محذوف (مقصور)

3

1

9

13

9

مسدس مخبون محذوف(مقصور)

1

__

1

2

10

مسدس مخبون اصلم

__

__

1

1

 

جمع کل

12

1

26

39

 

سرنگون مانده است جانم زان دو زلف سرنگون

پیشم آمد بامداد آن دلبر از راه شکوخ

 

 

لاله گون گشته است چشمم زان لبان لاله گون
                                           (همان:149)

با دو رخ از شرم لعل ­و با دو چشم از سحر شوخ
                                           (همان:104)

 

 

بحر سریع

قصیده

بیت پراکنده

جمع کل

مسدس مطوی مکشوف (موقوف)

5

2

7

مسدس مقطوع مطوی مکشوف (موقوف)

2

__

2

مسدس مطوی مقطوع موقوف

1

__

1

جمع کل

8

2

10

 

زلف ترا جیم که کرد آنکه او

 

خال ترا نقطة آن جیم کرد
                                        (همان: 109)

 

بحر قریب

قصیده

بیت پراکنده

جمع کل

مسدس اخرب مکفوف

__

1

1

مسدس مکفوف مقصور

1

1

2

جمع کل

1

2

3

 

ای بار خدای ای نگار فتنه !

 

ای دین خردمند را تو رخنه
                                         (همان:212)

 

 

بحر متقارب

قصیده

مثنوی

بیت پراکنده

جمع کل

1

مثمن سالم

4

__

6

10

2

مثمن محذوف (مقصور)

3

1

9

13

 

جمع کل

7

1

15

23

                 

 

1- چو دُرپاش گردد به معنی زبانم

 

رسد مرحبا از زمین و زمانم
                                        (همان:135)

 

بحر مجتث

قصیده

بیت پراکنده

جمع کل

مثمن مخبون محذوف (مقصور)

16

15

31

مثمن مخبون اصلم (اصلم مسبغ)

6

5

11

مثمن مخبون مشعث محذوف (مقصور)

7

1

8

مثمن مخبون مشعث اصلم مسبغ (اصلم)

1

2

3

مثمن مخبون مسبغ

1

__

1

جمع کل

31

23

54

 

چهار چیز مر آزاده را ز غم بخرد

 

تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
                                        (همان:106)

جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد

 

بر او به هیچ حوادث زمانه دست مداد
                                        (همان:105)

 

 

بحر مضارع

قصیده

بیت پراکنده

جمع کل

مثمن اخرب

1

__

1

مثمن اخرب محذوف(مقصور)

2

2

4

مثمن اخرب مکفوف محذوف (مقصور)

11

6

17

مثمن اخرب مسبغ

__

2

2

مسدس اخرب مکفوف

1

6

7

مسدس اخرب مکفوف مسبغ

1

__

1

مسدس اخرب اخرم

__

1

1

جمع کل

16

17

33

 

1- دریا دو چشم و آتش بر دل همی فزاید

 

 

مردم میان دریا و آتش چگونه پاید
                                        (همان:119)

 

2- جز برتری ندانی گویی که آتشی

 

جز راستی نجویی مانا ترازوی
                                        (همان:217)

 

 

 

بحر منسرح

قصیده

بیت پراکنده

جمع کل

1

مثمن مطوی منحور

__

2

2

2

مثمن مقطوع مطوی منحور

__

2

2

3

مثمن مطوی مقطوع منحور

1

1

2

4

مثمن مطوی مجدوع

5

3

8

5

مثمن مقطوع مطوی مجدوع

__

1

1

6

مثمن مطوی موقوف مقطوع

1

__

1

 

جمع کل

7

9

16

 

1- نیل دمنده تویی به گاه عطیت

 

پیل دمنده به گاه کینه گزاری
                                         (همان:215)

 

 

 

بحر هزج

قصیده

رباعی

بیت پراکنده

جمع کل

1

مثمن سالم

3

__

7

8

2

مثمن اخرب

__

__

2

2

3

مثمن اخرب مکفوف محذوف(مقصور)

6

__

7

13

4

مثمن اخرب مقصور

1

__

1

2

5

­مثمن ­اخرب ­مقبوض ­اخرم ­مخنق مقصور

1

__

__

1

6

مثمن اخرب مکفوف مخنق ­مقصور

__

6

1

7

7

مثمن اخرب محذوف

1

__

3

4

8

مثمن اخرب مسبغ

__

__

1

1

9

مثمن اخرم­ خرب مکفوف ­محذوف

__

__

1

1

10

مثمن مکفوف محذوف

__

__

1

1

11

مثمن اخرب مکفوف ازلّ

__

3

__

3

12

مثمن اخرب مکفوف ابتر

__

1

__

1

13

مثمن اخرب مقبوض ابتر

__

8

__

8

14

مثمن اخرب مکفوف مجبوب

__

6

__

6

15

مثمن اخرب مقبوض مجبوب

__

12

__

12

16

مثمن اخرب مقبوض مخنق مقصور

__

2

__

2

17

مثمن اخرم اشتر اخرب مجبوب

__

1

__

1

18

مثمن اخرب مقبوض ازلّ

__

1

__

1

19

مثمن اخرم اشتر ابتر

__

2

__

2

20

مسدس محذوف (مقصور)

4

__

8

12

21

مسدس اخرب مقبوض

2

__

__

2

22

مسدس اخرب مقبوض محذوف(مقصور)

1

__

3

4

23

مسدس اخرم اشتر محذوف

1

__

__

1

24

مسدس اخرب مکفوف

__

__

1

1

 

جمع کل

20

42

36

98

1- نگارینا! شنیدستم که گاه محنت و راحت
یکی­از کید شد پرخون،دوم شدچاک از تهمت
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی

 

سه پیراهن­سلب بوده­است یوسف را به عمر اندر
سوم­یعقوب را از بوش­روشن گشت چشم تر
نصیب من شود در وصل،آن پیراهن دیگر ؟
                                     (همان:121)

 

                 

اوزان دوری در اشعار رودکی بسیار اندک است.  البته، این اوزان در دورة سامانی رواج چندانی ندارد و از دورۀ غزنوی به بعد کم کم در میان اشعار شاعران رایج می­شود. در جدول زیر اوزان دوری به کار رفته در دیوان رودکی آمده است:

 

 

اوزان دوری

قصیده

ابیات پراکنده

جمع کل

1

رجز مربع مخبون مرفل

1

__

1

2

مضارع مثمن اخرب

1

__

1

3

مضارع مثمن اخرب مسبغ

__

2

2

 

جمع کل

2

2

4

1-1- نمودار کاربرد اوزان عروضی دردیوان رودکی

 

همان‌طور که در این نمودار نیز مشاهده می­شود، رودکی شاعر بحر هزج است؛ هر چند که در دو بحر خفیف و مجتث هم اشعار زیادی دارد.رودکی تقریباً تمام اوزان بحر هزج را به کار برده است و به جرأت می­توان گفت که کمتر وزنی در بحر هزج یافت می­شود که رودکی در آن بیتی نسروده باشد.

2-1- اختیارات شاعری

در دوره­های نخستین شکل گیری شعر فارسی، میزان استفاده از اختیارات شاعری بسیار زیاد است. شاید یکی از دلایل آن این است که زبان شاعران هنوز زبانی نرم و لطیف نشده است و واژه های درشت و دشوار و خشن کاربرد زیادی در شعر دارند و زبان شعری هنوز صیقلی داده نشده است. هر چه پیشتر می­­رویم، بتدریج از میزان کاربرد اختیارات شاعری کاسته می­شود؛ به طوری که از قرن هفتم به بعد اختیارات شاعری در دیوان شاعران معدود و حتی گاهی انگشت شمار می­شود.

یکی از دلایلی که سبب ایجاد وزنهای فراوان در یک بحر می­شود، به کار بردن اختیارات شاعری است که نام وزن را تغییر می دهد مثلاً وزن :

_ _ U / _ U _ U / U _ _ : « مفعولُ /مفاعلن / فعولن» که آن را هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف می‌نامیم بر اثر قاعدۀ تسکین تبدیل به _ _ U / _ U _ / _ _  : مفعولن / فاعلن /  فعولن می شود که نام آن هزج مسدس اخرم اشتر محذوف است. پس ملاحظه کردید که با اعمال یک اختیار شاعری در بیت، چگونه نام وزن آن دگرگون می شود.  برای روشن شدن بهتر موضوع مثالهایی دیگر ذکر می کنیم :

: _ _ U / U _ _ U / U _ _ U / U _ _مفعولُ  / مفاعیلُ / مفاعیلُ / فعولن  بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف است که بر اثر قاعدۀ تسکین چنین می شود:

_ _ U / U _ _ U / U _ _ / _ _ _  :  مفعولن  / مفعولُ / مفاعیلُ  / فعولن : بحر هزج اخرم اخرب مکفوف محذوف

و یا  U _ _ U / U _ _ U / U _ _ U / U _ _ : مفعولُ  / مفاعیلُ / مفاعیلُ / مفاعیل : هزج مثمن اخرب مکفوف مقصور که با اعمال قاعدة تسکین تبدیل به :

U _ _ / _ _ _ U / U _ _ U / U _ _ :  مفعولُ / مفاعیلُ / مفاعیلن / مفعول : هزج مثمن اخرب مکفوف مخنق مقصور تبدیل می گردد. رودکی رباعیات خود را در ده وزن مختلف به کار برده است که حتی در شعرای بزرگ پس از وی این تنوع اوزان دررباعیات کمتر دیده می­شود. اختیارات شاعری در رباعیات بسیار زیاد است و رودکی اختیار تسکین را به وفور در رباعیاتش به کار می­گیرد و همین سبب پیدایش اوزان مختلف در رباعیات وی می­گردد.

بیشترین اختیار شاعری که در دیوان رودکی به کار رفته است «قاعدۀ تسکین» است که رودکی آن را در بحور و زحافات مختلف به کار می­گیرد :

  1. آوردن مفعولن ( _‌ _ _ ) به جای فعلاتن( _ _ UU ) در بحر رمل :

هر که را رفت همی باید مرده شمری

 

هر که را مرد همی باید مرده شمرا
                                (دیوان رودکی: 93)

  1. آوردن مفعولن( _ _ _ ) به جای مفتعلن( _UU_ ) در بحر سریع و منسرح :

چادرکی دیدم رنگین برو

 

رنگ بسی گونه بر آن چادرا
                                    (همان: 93)

  1. آوردن مفعولن( _ _ _ ) به جای فعلاتن( _ _ UU ) در بحر مجتث :

مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
همان که درمان باشد، به جای درد شود

 

نبود دندان لا، بل چراغ تابان بود
و باز درد، همان کز نخست درمان بود
                               (همان: 115- 116)

  1. تبدیل فاعِلاتُ/ مفاعیلُ ( U_ _ U / U_U_ ) به فاعلاتن / مفعولُ ( U_ _ / _ _U_ ) در بحر مضارع :

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

 

با هر که نیست عاشق،کم­گوی و کم نشین
                                           (همان:49)

  1. تبدیل فاعِلاتُ/ مفاعیلان (U_ _ _U / U_U_  ) به فاعلاتن / مفعولان ( U_ _ _ / _ _U_ ) در بحر مضارع :

بِد تا خوریم باده که مستانیم

 

وز دست نیکوان می بستانیم
                                         (همان:136)

  1. تبدیل مفاعیلُ / مفاعیلُ (U_ _ U / U_ _ U  ) به مفاعیلن/ مفعولُ( U_ _ /_ _ _ U ) در بحر هزج:

چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
گفتا که کرا کشتی تا کشته شدی زار؟

 

نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت
                                         (همان:103)

گاهی اوقات اختیار شاعری تسکین در آخر مصراعها روی می­دهد، مانند نمونه های ذیل :

  1. آوردن فع لن ( _ _ ) به جای فَعِلن (  _ UU) و فع لان ( U_ _ ) به جای فَعِلات ( U_ U U ) در بحور رمل، خفیف و مجتث :

او مرا پیش شیر بپسندد

 

من نتاوم برو نشسته مگس
                                         (همان:130)

کسان که تلخی زهر طلب نمی­دانند

 

ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
                                         (همان:132)

به غیر از تسکین دیگر اختیار شاعری که در دیوان رودکی به چشم می­خورد، آوردن فَعِلاتن(_ _UU ) به جای فاعلاتن (  _ _U_) در رکن اول است که در دو بحر رمل و خفیف در دیوان رودکی به کار رفته است :

نه چنانم که پیش از این بودم

 

یارکی داشتم به بر هر دم
                                         (همان:137)

گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور

 

بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
                                           (همان:93)

یک بار هم اختیار شاعری قلب در قصاید وقطعات رودکی آمده است که به جای مفتعلن( _UU_ ) مفاعلن  _U_U )) در بحر منسرح به کار رفته است:

نیز ابا نیکوان نمایدت جنگ فند

 

لشکر فریاد نی، خواسته نی سودمند
                                         (همان،112)

اما کاربرد قلب در رباعیات از بسآمد بالایی برخوردار است و مفاعلن (_U _U) و مفاعیلُ  (U_ _U ) به جای هم استفاده شده است.

جز حادثه هرگز طلبم کس نکند

 

یک پرسش گرم جز تبم کس نکند
                                         (همان:168)

همان‌طور که پیش از نیز یادآور شدیم، فراوان ترین اختیار شاعری دیوان رودکی تسکین است که بیشتر در دو بحر مضارع و هزج روی می­دهد.

2- قافیه

قافیه علاوه بر نقش موسیقایی که در شعر ایفا می­کند، نقشهای دیگری را نیز بر عهده دارد؛ مثلاً در اهمیت قافیه همین بس که قالبهای مختلف شعری بیشتر به وسیلة جایگاه قرار گرفتن قافیه در آن از یکدیگر متمایز می‌شود. همچنین قافیه لذت خواننده را از شعر بیشتر می­کند، زیرا خواننده منتظر است که بیت با آهنگی خاص به پایان رسد، اما به قول مولانا «قافیه اندیشی» مانند اندیشیدن به ردیف ممکن است شاعر را محدود کند و مانع از بیان احساسات و عواطف درونی وی می‌گردد.

در جدول زیر حروف قافیه و تعداد تکرار هر کدام در دیوان رودکی آمده است :

 

حروف قافیه

تعداد تکرار

1

ان

22

2

ار

11

3

ا

7

4

-َ ند

6

5

از، ام

5

6

ام، این، اد،-َ ر، ایر،-َ نگ

4

7

ایَد، اون، اه،-َ ری،اری،انی

3

8

-ُ رد، -َ رد، اور، اوز، ایش،-َ م،ایم،اینم، دَم،-َ ن، ابی،ایی،-َ نی، او،اخت، ایب

2

9

-َ د، -َ رَد،اینیا‌‌،-ُ شت، -َ نج،اوخ، دَند‌،ایمند‌، اود،اید، ایذ، ایز، -َ س، اوش، -َ ک، اوک،ال،-ِ ل، انم،غَن،-ِ ه، رِ،شِ،-ِ له،ای،آی، -َ می،اوی، اۀ، اب،-َ ست، لِ،-ِ ی، آمی، اویی، -َ رم، امت،-َ بم، امِ،-َ ش،ایری، اک،اغی

1

همان‌طور که در جدول بالا مشاهده می­شود، علاوه بر قافیه­های پر کاربرد و مشهور شعر فارسی، همچون «ان، ار، ا، -َ ند» که در دیوان دیگر شاعران فارسی نیز به وفور دیده می­شود، قافیه های دشوار و نادر هم در اشعار رودکی استفاده شده است، مانند «اوخ، اک، اغی، غَن،ایذ، -َ نج».

پیشم آمد بامداد آن دلبر از راه شکوخ

 

با دو رخ از شرم لعل و با دو چشم از سحرشوخ
                                        (همان: 104)

در رهگذر باد چراغی که توراست

 

ترسم بمیرد از فراغی که توراست

بوی جگر سوخته عالم بگرفت

 

گر نشنیدی، زهی دماغی که توراست
                                        (همان: 165)

جمله صید این جهانیم ای پسر

 

ما چو صعوه، مرگ بر سان زغن

هرگلی پژمرده گردد زو نه دیر

 

مرگ بفشارد همه در زیر غن
                                        (همان: 137)

دریغ! مدحت چو درّ آبدار غزل

 

که چابکیش نیاید همی به لفظ پدیذ

 

اساس طبع ثنای است، بل قوی‌تر از آن

 

ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ
                                       (همان: 120)

 

مهر مفکن برین سرای سپنج

 

کین جهان پاک بازی نیرنج
                                       (همان: 104)

 

رودکی مهارت و تبحر خود را در سرودن شعر فارسی، در برگزیدن قافیه های متفاوت در دیوان خود نیز به اثبات رسانده است، به طوری که از میان قوافی اشعار او حدود چهل وسه قافیة آن فقط یک بار در دیوانش آمده و شانزده قافیه دوبار استفاده شده است. پس تنوع قافیه در دیوان رودکی بسیار بالاست و همین بر موسیقی شعر وی می­افزاید. قافیه­های طولانی چون « ایمند »،« ایری »،« اینیا» و... در دیوان رودکی کم نیست و همین قوافی بیشتر گوش را می­نوازد.

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

 

با هر که نیست عاشق کمتر کن قرینا

باشد گه وصال ببینند روی دوست

 

تو نیز در میانه ایشان ببینیا
                                          (همان: 97)

تا کی گویی: که اهل گیتی

 

در هستی و نیستی لئیمند؟

چون تو طمع از جهان بریدی

 

دانی که همه جهان کریمند
                                        (همان: 114)

حروف قافیه در شعر رودکی بیشتر از حروف نرم و روان انتخاب شده است؛ حروفی مانند «ر»، «م» «ن» و یا مصوت «ای». اما در برخی از موارد رودکی برای اینکه نشان دهد فرزند زمان خویش است، حروفی درشت و خشن «خ»، «گ»، «ج» و «ذ» را به عنوان روی در قافیه به کار می­برد.

بیشترقافیه­هایی را که رودکی در اشعارش به کار می ­برد، خواننده خوش ذوق به راحتی پس از شنیدن چند بیت می‌تواند حدس بزند. بدین ترتیب رودکی در آوردن قوافی نوعی ارصاد و تسهیم ایجاد می­کند و خواننده را در گزیدن قافیه سهیم می­کند. بنابرین لذت خواننده ازشعر رودکی دو چندان می­شود؛ مثلاً درابیات زیر با کمی دقت نظر می‌توان قافیه راپیش بینی کرد:

مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
سپید سیم رده بود، درّ و مرجان بود
یکی نماند کنون زان همه بسود و بریخت

 

نبود دندان لا، بل چراغ تابان بود
ستارۀ سحری بود و قطره باران بود
چه نحس بود ؟همانا که نحس کیوان بود
                                         (همان:115)

قافیة درونی فقط یک باردر دیوان رودکی آمده است:

گل بهاری، بت تتاری

 

نبیذ داری، چرا نیاری ؟
                                         (همان:156)

این نوع قافیه در اوزان دوری و یا در اوزانی که یک رکن سه یا چهار بار عیناً تکرار می­شود، می­آید. چون تعداد اوزان دوری در دیوان رودکی بسیار محدود است، طبیعی است که قافیة درونی یا داخلی در اشعار رودکی نیز کمتر به چشم خورد. در دیوان رودکی قافیه درقصاید، قطعات، رباعیات و ابیات پراکندة به هم پیوسته بررسی شده است، زیرا در دیگر ابیات باقی مانده که به صورت تک بیت ضبط شده است، قافیه مشخص نیست.

3- ردیف

شعرهای مردف به شرطی که ردیف به خوبی در ابیات نشسته باشد و نه فقط برای پر کردن یک واژه، موسیقی بیشتری را در ذهن خواننده ایجاد می­کند، زیرا پس از آمدن چند واژه ردیف تکرار می­شود و این تکرار در نظرخواننده لذت بخش است. بیشترین ردیف ها را در دیوان رودکی فعلها تشکیل می­دهند و حرف و اسم کمترین را. ردیف در اشعار رودکی به خصوص در رباعیات وی جایگاه ویژه­ای دارد. از میان سی وهشت رباعی رودکی که به دست ما رسیده است هفده رباعی آن بدون ردیف است و بیست و یک رباعی مردّف. «رباعی اندیشه­های لطیف و لحظه­های کوتاه تأملات شاعرانه را به خوبی می­پذیرد و و به خواننده انتقال می دهد». در رباعی تمام سخن شاعر در چهار مصراع خلاصه می‌شود، بنابراین شاعر عرصة جولان زیادی برای نمایاندن هنر خود و استفاده از موسیقی شعر ندارد، پس شاعر می‌کوشد تا با آوردن ردیف و یا قافیه­های طولانی بر موسیقی شعر خویش بیفزاید و کلام خود را بیشتر مطبوع طبع خواننده گرداند. پس طبیعی است که ردیف نقش پر رنگ تری را در رباعی ایفا کند. رودکی نیز بدین نکته به خوبی پی برده و رباعیات خود را بیشتر مردف سروده است.

 

نوع دستوری

ردیف

تعدادتکرار

1

فعل کامل

دهد، کرد، لیسد، آمد، آید، نداشت، اندازد، ماند، گیرد، نَهَم، کردی، زدی، بِزی

13

2

عبارت (اسمی یا فعلی)

تویی، مرا، چه سود کند، آید همی، تویی، که تو راست، کس نکند، کرد دلم، مائیم، ست نه دل

10

3

فعل ربطی

ست، -َ ستی، است، بُوَد، مباد

5

4

حرف

را، نی

2

5

اسم

کجه، پیچیده

2

مانند بیشتر شاعران فعل ربطی «است» در ردیف اشعار رودکی بسیار تکرار شده است. البته تعداد ردیفهای غیر تکراری نیز در دیوان رودکی کم نیست. گاهی برخی از این ردیفها از چند واژه ترکیب شده است وغیر ازیکی دوکلمه بقیة مصراع ردیف است مانند:« که تو راست »، « چه سود کند»، « ماند گره » و «ست نه دل».

 

ردیف

تعداد تکرار

1

است

8

2

-َ ستی

2

3

ست

2

4

را

2

5

تو را، مرا، دهد، کرد، لیسد، آمد، چه سود کند، بود، آید، آید همی، نی، تویی، که تو راست،نداشت، مباد،اندازد، ماند، کس نکند، شود، گیرد، کرد دلم، نَهَم، مائیم،کجه،پیچیده، ماند گره، کردی، مَردی، زدی، بِزی، ست نه دل

1

نتیجه گیری

رودکی با اینکه در قرون اولیة شکل گیری شعرفارسی به سر می برد، از معدود شاعرانی است که از بیشترین اوزان شعر فارسی در اشعارش استفاده می‌کند؛ به طوری که از زمان رودکی تا پایان قرن ششم تنها خاقانی است که اوزان عروضی بیشتری را در دیوانش به کار برده است. اوزان دوری دراشعار رودکی بسیار محدود است به همین دلیل قافیة درونی یا داخلی در اشعار رودکی کمتر دیده می‌شود.. تعداد زیادی از اشعار رودکی در بحر هزج سروده شده و او چیره دستی خود را در این بحر به اثبات رسانده است.

اختیارات شاعری در دیوان رودکی بسیار فراوان است در میان اختیارات شاعری تسکین سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است. تسکین و قلب در رباعیات رودکی نیز به وفور دیده می شود.

تنوع قافیه در شعر رودکی بسیار بالاست؛ به طوری که از میان قوافی اشعار او حدود چهل وسه قافیة آن فقط یک بار در دیوانش آمده و شانزده قافیه دو بار استفاده شده است.

ردیف ها در دیوان رودکی بیشتر از نوع فعل کامل است. عبارتهای اسمی و فعلی نیز سهم زیادی را در ردیف اشعار ایفا می کند. تکرار فعل ربطی «است» در ردیف ها بیشتر به چشم می خورد.بیشتر رباعیات رودکی مردف است؛ چون تعداد ابیات رباعی محدود است، شاعر قدرت هنرنمایی و استفاده از موسیقی شعر را به صورت گسترده ندارد، بنابرین با آوردن ردیف در رباعیات بر موسیقی شعر خود هر چه بیشتر می افزاید.

1- امامی، نصرالله: رودکی استاد شاعران، جامی،  تهران،1373.
2- حاکمی،اسماعیل: برگزیدۀ اشعار رودکی و منوچهری، چاپ سوم،  اساطیر، تهران 1373.
3- خانلری، پرویز: وزن شعر فارسی، چاپ دوم، توس، تهران، 1367.
4- درخشان، مهدی: اشعار حکیم کسایی مروزی، دانشگاه تهران، تهران، 1364.
5- ذوالفقاری، محسن: «نقد موسیقی بیرونی در شعر فارسی»، مجلة علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، بهار1381.
6- رودکی سمرقندی: دیوان، به کوشش جهانگیر منصور، ناهید، تهران، 1373.
7- رودکی سمرقندی: دیوان، به کوشش سعید نفیسی و ی. براگینسکی، انتشارات نگاه،  تهران، 1373
8- ریاحی، محمد امین: کسایی مروزی؛ زندگی اندیشه و شعر او، چاپ دوم، توس، تهران، 1368.
9- زرین کوب، عبدالحسین: با کاروان حله، چاپ ششم، علمی، تهران،1370.
10- زرین کوب، عبدالحسین: سیری در شعر فارسی، چاپ سوم، علمی، تهران،1371.
11- شفیعی کدکنی، محمد رضا: موسیقی شعر، چاپ چهارم، آگاه، تهران، 1373.
12- صفا، ذبیح الله: تاریخ ادبیات در ایران، چاپ ششم، فردوسی، تهران،1363.
13- عباسی، حبیب الله: عروض و قافیه، درسنامة دانشگاهی، ناژ، تهران، 1381.
14- عنصری: دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، کتابخانة سنایی، تهران، 1342.
15- فضیلت، محمود: آهنگ شعر فارسی، سمت و دانشگاه رازی، تهران، 1378.
16- کامگار پارسی، محمد: رباعی و رباعی سرایان، به کوشش اسماعیل حاکمی، دانشگاه تهران، تهران، 1372.
17- لازار، ژیلبر: اشعار پراکندة قدیمترین شعرای فارسی زبان، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه، تهران،1341/1962.
18- مدرسی، حسین: فرهنگ کاربردی اوزان شعر فارسی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و سمت، تهران،1384.
19- مسگر نژاد، جلیل: مختصری در شناخت علم عروض و قافیه، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، 1370.
20- میر باقری فرد، علی اصغر و دیگران: تاریخ ادبیات ایران، سمت، تهران،1381.
21- نفیسی، سعید: محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، چاپ سوم، امیر کبیر، تهران، 1336.