خطّ معمّا (پژوهش در انواع و شیوه‌های رمزنگاری منشآت)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان

2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان

چکیده

حفظ اسرار دولتی در مکاتبات اداری از مسائل مهم حکومت‌ها در همه دوره‌ها به حساب می‌آید و هر روز به اهمیت آن افزوده می‌شود، به طوری که دانشمندان کوشش می‌کنند، شیوه‌های تازه‌ای برای رمز کردن اطّلاعات و کشف رمز نوشتجات خصم به‌دست آورند. امروزه در دانش ریاضیات و رایانه رشته‌ها و گرایش‌هایی برای رمزنویسی ایجاد کرده‌اند. پیشینه این کار براساس منابع و اسنادی که به جا مانده است، به تمدن یونان برمی‌گردد. در بین برخی طبقات مردم همانند خلافکاران، زندانیان و گدایان حرفه‌ای نیز زبان‌های رمزی به کار می‌رود که در اصطلاح زبانشناسان، به زبان آرگو (Argo) معروف است. درباره زبان و خطّ معمّا و پیشینه و انواع آن در ادب فارسی تقریباً هیچ کار علمی صورت نگرفته است، حتی در دایره‌المعارف‌های فارسی مدخلی به این عنوان وجود ندارد. دلیل عمده آن، یکی کمبود منابع و مآخذ این موضوع بوده و دیگر این که اصول این دانش را در اختیار عموم قرار نمی‌داده‌اند، تا اسرار آن برملا نگردد. مقاله حاضر درآمدی است، بر رمزنگاری مکاتبات و شیوه‌های آن در فرهنگ اسلامی و نیز معرفی انواع قلم‌های رمزی و مرکّب‌های نامریی نویسی و اصطلاحات مربوط به این دانش که اسرار آن را پوشیده و مخفی نگاه داشته‌اند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Puzzle Script (Research in varieties and methods of encryption of letters)

نویسندگان [English]

  • M Mohammadi Fesharaki 1
  • M Shirani 2
1 Assistant Professor of Persian language and literature, Isfahan University
2 PhD student of Persian language and literature, Isfahan University
چکیده [English]

حفظ اسرار دولتی در مکاتبات اداری از مسائل مهم حکومتها در همه دوره ها به حساب می آید وهرروز به اهمیت آن افزوده می شود، به طوری که دانشمندان کوشش می کنند، شیوه های تازه ای برای رمز کردن اطلاعات و کشف رمز نوشتجات خصم به دست آورند.امروز در دانش ریاضیات و رایانه رشته ها و گرایش هایی برای رمزنویسی ایجاد کرده اند.پیشینه این کار براساس منابع و اسنادی که به جا مانده است، به تمدن یونان برمی گردد.دربین برخی طبقات مردم همانند خلافکاران، زندانیان و گدایان حرفه ای نیز زبان های رمزی به کار می رود که Keeping governmental secrets in official letters is one of the important issues of governments in all periods and its importance increases every day so that scientists try to find new methods for encoding and decoding of information. Nowadays, in mathematics and computer science a number of fields and trends have been created for encryption. On the basis of sources and documents, the history of this practice goes back to Greek civilization. Some groups of people like criminals, prisoners and professional beggars use coded languages which linguists call them Argo.
There is almost no scientific research about history and types of puzzle language and script in Persian literature, and even there is no entry for this issue in Persian encyclopedias. The main reasons of this are that, on the one hand, there are not enough sources and references about this issue and, on the other, the rules of such knowledge were not taught to people in fear of revealing the secrets.
This article introduces not only the methods of encryption in Islamic culture but also encoding fonts, inks for invisible writing and the terminology of this science whose secrets have been hidden. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Puzzle script
  • Encryption
  • secret fonts
  • secret language
  • the Court correspondences

مقدمه

از آغاز پیدایش خط، نامه­نگاری همواره یکی از مهم‌ترین و معمول‌ترین راه­های ارتباط و انتقال پیام بین افراد بوده است. وجود سازمان­هایی برای ارسال نامه در زمان­های مختلف اهمیت نامه­رسانی را نشان می­دهد. از چگونگی سازمان نامه‌رسانی در دوره­های هخامنشی و اشکانی اطّلاعات بسیار اندکی به ما رسیده است؛ اما آنچه از زمان ساسانیان در این باره به دست آمده، به گستردگی شگفت‌آور نامه­رسانی در این عصر دلالت دارد. این سازمان تقریباً با همان چارچوب ساسانی به دولت امویان منتقل شد و با نام «سازمان برید» رشد یافت و در دوره عباسیان به اوج خود رسید. در دورة سلجوقیان، نامه رسانی و دیوان­های برید از رونق افتاد و در زمان حکومت مغولان شیوه­های نامه‌رسانی مغولی رواج یافت.

مسئول سازمان برید که «صاحب برید» نامیده می­شد، پیوسته با شخص خلیفه یا سلطان رابطه داشت و گاه حتی از میان خویشان و نزدیکان او انتخاب می­شد؛ زیرا صاحب برید علاوه بر نظارت بر حرفة نامه­رسانی، درمقام جاسوس مخصوص دربار، وظایف حساسی بر عهده داشت و اینجا نقش نامه­رسانی او با نقش گزارشگر (منهی) یا مراقب و ناظر (مشرف) در هم می­آمیخت.

کارِ نامه بران و مأموران برید همیشه آسان نبود؛ زیرا گاه دشمنان راه را بر آنان می­بستند و نامه­هایشان را به زور می‌گرفتند. به همین دلیل حفظ نامه و مخفی نگه­داشتن محتوای آن مهمترین عامل در کار نامه رسانی بود و پیک­ها تمام کوشش خود را به کار می­بستند تا از نامه چون جان خود محافظت کنند و آن را سر به مهر به مقصد برسانند(آذرتاش آذرنوش،ذیل برید،1383). ترس از فاش شدن متن نامه و تبعات آن باعث شد که انواع خطوط رمزی و شیوه­های مخفی­نویسی ابداع شود. برای نوشتن عبارات رمزی اغلب از خطوط معمولی و رایج استفاده می­کردند؛ یعنی نوشته را با کمک کلید رمزهایی به نوشته­ای رمزی وسرّی تبدیل می­کردند؛ مثلاً واژه­های یک متن را جابه جا می­کردند یا با واژه‌ها و علائم دیگر تعویض می­کردند، به طوری که جملات برای کسی که کلید رمزها را در اختیار نداشت، بکلّی نا مفهوم بود. گاهی برای نوشتن یک نامة رمزی از چند خط استفاده می­شد و با این کار رمزگشایی نامه دشوارتر می­شد.غیر از حروف، اعداد و نشانه­ها نیز می­تواند به جای واژه­های یک نوشته قرار بگیرد و آن را مرموز کند؛ اینجاست که یک واژه یا عدد، مفهومی فراتر از معنی عادی و آشکار خود می­یابد و به عنوان یک نماد رمز­آلود، در جمله جای می­گیرد. با پیشرفت جوامع و تحوّلات فراگیر شیوه­های رمزنگاری نیز تغییر یافت و در هر دوره روش­های خاصی به این منظور ابداع شد؛ زیرا هر شیوة رمزنگاری تا زمانی کارآمد است که فقط افراد محدودی از رمزگشایی آن مطلع باشند و در ضمن با ابزار و روش­های نامه نگاری آن دوره مطابقت داشته باشد.

امروزه رمزنگاری برای ارسال نامه­ها و پیام­های سرّی با روش­های پیچیدة الکترونیکی همچنان ادامه دارد؛ امّا شکل نوشتاری آن تقریباً از بین رفته، مثلاً در علومی چون پزشکی و نجوم از قلم­های رمزی اثری نمانده، امّا از آنجا که خرافات هنوز بین مردم ریشه دارد، می­توان نمونه­های نوشتاری رمزنگاری را در نسخه­های جادوگران و رمالان جستجو کرد.

گذشته از کاربردهای مختلف رمزنگاری، امروزه جلوة جدید «رمز» بصورت شفاهی خود را نشان می­دهد، در میان اقشار خاص جامعه، رمزگویی جایگاه ویژه­ای دارد و از آن با نام­های «زبان زرگری،1 زبان لاتی، زبان مخفی یا زبان آرگو2Argo » یاد می­شود. اولین گروهی که به ابداع و استعمال زبان مخفی روی آوردند، سارقان بودند و کم کم همه افراد و گروه­هایی که به نحوی مخالف قوانین و هنجارهای جامعه عمل می­کردند، به استفاده از این زبان می­پرداختند. زندانیان، متکدّیان، بدنامان و معتادان جزء این گروه­ها هستند. گروه دیگری که در سطح وسیعی از زبان مخفی استفاده می­کنند، نوجوانان و جوانانی هستند که اعتراض خود را نسبت به آداب سنّتی، با آرایش و لباس عجیب یا با زبان خاص رمزی اعلام می­نمایند. آنان می­خواهند خود را متعلق به یک گروه خاص معرفی کنند و از این طریق هویت خود را ابراز و جلب توجه نمایند(سمایی،1382:مقدمه و اکرامی،1385: 88-95). 3

نسبتی که میان خط رایج و قلمهای رمزی وجود دارد، میان زبان معیار و زبان مخفی نیز صادق است؛ زیرا زبان مخفی یک زبان مستقل نیست، بلکه یکی از شکل­ها و گونه­های زبان معیار است و به گفتة ویکتور هوگو «زبان مخفی رختکنی است که هرگاه زبان بخواهد کار بدی انجام بدهد در آنجا لباس مبدّل می­پوشد» (سمایی،1382: مقدمه، 7). ویژگی این زبانِ بین گروهی در تمام جوامع ناپایداری آن است؛ یعنی بسرعت، لغات و تعابیر ایجاد می­شود و پس از مدّتی بکلّی منسوخ می­شود و تعابیر دیگری جایگزین آنها می­گردد.

واژگان این زبان از تغییر شکل واژه­های خارجی، الفاظ محلّی یا الفاظ اقلیت­های مذهبی شکل می­گیرد یا از طریق وند­افزایی و ساختن وندهای جدید سازماندهی می­شود. برخی از این واژه­ها کاملاً مخفی می­ماند و کسی جز افراد گروه از معنی آنها آگاه نمی­شود؛ امّا مفهوم برخی از آنها آشکار می­گردد و در کل جامعه منتشر می­شود.

 

پیشینة رمزنگاری

از زمان­های دور رمز­نگاری در نقاط مختلف دنیا به اشکال گوناگون وجود داشته­است، مثلاً اقوام اینکا (مردمی دارای تمدن نسبةً پیشرفته در پرو در آمریکای جنوبی) به منظور بر قرار کردن ارتباط با یکدیگر از ریسمان­های رنگی که به شیوه­های گوناگون آنها را گره می­زدند، استفاده می­کردند. تعداد گره­های موجود در این ریسمان­ها دارای معانی خاصی بود. این ریسمان­ها که در زبان بومی پرو «کوئیپو» نام داشت، توسط افراد خاصی که به این منظور تعلیم دیده بودند، گره زده می­شد و فقط همین افراد بودند که می­­توانستند، معنی آنها را آشکار کنند. در استرالیا نیز برای اعلام جنگ  از قطعه چوبی که چند نقطه آن کنده شده بود و به آن «چوب خط» می­گفتند، استفاده می­شد. این چوب خط­ها در تجارت نیز کاربرد داشت و هر یک از دو طرف معامله چوب خطی مشابه طرف دیگر نزد خود نگاه می­داشت و این در حکم رسید خرید و فروش کالا بود. همچنین این چوب خط­ها که نمایانگر اشیاء، افراد، حیوانات و ارقام بود در زمینه­های آماری کاربرد داشت4 (هومنه گر،1373: 23-25).

در امپراتوری روم از خط هیروگلیف مصری برای رمز نگاری  استفاده می­شد و برخی از نشانه­ها را با نشانه­هایی که به آنها شبیه بود، تعویض می­کردند و واژه­های پیچیده به وجود می­آوردند که جز برای افراد آشنا به کلید رمز، قابل فهم نبود (گاور،1367: 237).

در چین نیز از خط اندیشه­نگار که ترکیبی از واژه­ها و نمادهای ترسیمی است، برای رمز نویسی کمک می­گرفتند. یونانیان برای ارتباط فرماندهان در جبهه و پشت جبهه از خطوط رمزی استفاده می­کردند. البته «هردوت» یونانیان را اولین کسانی می­داند که از رمز و پیام­های سرّی برای انتقال مفاهیم بهره گرفتند. او می­نویسد: وقتی حاکم یونان به دست داریوش در شوش زندانی شده بود، برای این که پیام مخفیانه­ای را به برادر خوانده­اش بفرستد، موی سر غلامش را تراشید و پیغام خود را روی پوست سر او خالکوبی کرد. مدّتی بعد وقتی موی سر غلام به اندازه کافی رشد کرد، او را عازم مقصد کرد. داستان دیگری که در این باره به ما رسیده، از همین پادشاه است. وسیلة نوشتن در آن زمان لوح­هایی بوده که  آن را با موم می­پوشاندند. یکی از حکّام برای اطّلاع دادن به پادشاه دربارة این که کشورش مورد تاخت و تاز قرار خواهد گرفت، موم روی لوح­ها را پاک کرد و پیام خود را بر روی چوب آنها حک کرد سپس موم را بر روی سطح لوح­ها زد، لوح­ها بدون این که در بازرسی­ها کشف شود، به دست پادشاه یونان رسید (بنایی:1388،استگانوگرافی).

در زبان یونانی واژه Steganography به معنای پوشیده شده یا نوشتن مخفیانه است و با این که با واژة CryPtography  هم معنی است؛ ولی یکی نیست. قصد Steganography این است که پیغامی را در پیغامی دیگر به روشی پنهان کند که دشمن به وجود پیغام اول پی نبرد. اما در  Cryptographyفرد می­کوشد تا پیام موجود را به صورتی غیر قابل فهم در­آورد. در قرن پانزدهم میلادی رمزنگاری توسعه یافت و کتاب­هایی در این زمینه نوشته شد. یکی از این رساله­ها توسط شخصی به نام «جان ویلکنز» نوشته شد. او روش­های مختلفی را از کد کردن پیغام­ها تا جوهرهای نامرئی پیشنهاد داد. در جنگ جهانی دوم تجربیات زیادی دربارة رمزنگاری کسب شد. در اوایل جنگ جوهرهای نامرئی استفاده می­شد؛ اما بعد برای مخفی کردن پیام­ها به پیام­های معمولی روی آوردند. این پیام­ها به صورت جملات ساده و پیش پا افتاده­ای بود که توجه هیچ کس را جلب نمی­کرد و براحتی انتقال می­یافت. در طی جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان برای به رمز در آوردن پیام­های نظامی خود از یک ماشین رمزنگار به نام «ماشین انیگما» استفاده می­کرد. ساختار این ماشین شبیه یک ماشین تایپ معمولی بود. برای به رمز درآوردن یک پیام، حروف آن به وسیلة کلیدهای ماشین نوشته می­شد و پیام رمز شده از سمت دیگر خارج می­شد. ویژگی این ماشین رمزنگار در این بود که هر بار که یکی از کلیدهای آن فشرده می­شد، یک حرف متفاوت نوشته می­شد، مثلاً اگر کلیدE فشرده می­شد، بار اول حرف A و بار دوم حرفH ثبت می­شد. مدتی بعد انگلیسی­ها با تلاش فراوان موفق به رمزگشایی این دستگاه شدند. اختراع دیگر آلمان­ها در این زمینه «Microdot» نام داشت. Microdot عکس­های بسیار کوچکی بود که اطّلاعات مختلفی مثل متن و عکس را در خود جای می­داد. این عکس­ها به اندازة نقطه بود، پس این امکان را به رمزنگار می­داد تا تعداد زیادی از این عکس­ها را در کنار هم روی خطوط یک واژه قرار دهد و به این طریق اطّلاعات گسترده­ای را به مقصد برساند. پس از این اختراع محدودیت­های وسیعی در آمریکا و انگلیس اعمال شد، مثلاً پست شطرنج، نقشه­های بافندگی، تکّه­های روزنامه و حتی نقاشی­های کودکانه ممنوع شد.

عامل دیگری که در قرون اخیر به پیشرفت هنر مخفی نویسی کمک کرد، به کارگیری تلگراف و ساخت دستگاه‌های خودکار رمزنویس بود؛ اما همین قدر که رمزنویسی پیچیده می­شد، امکان خواندن پیام­های رمزی هم بیشتر می­شد و بههمین دلیل میان حفظ اسرار و باز­خوانی متون رمزی، همان نسبت گذشته باقی ماند. بالاخره در قرن بیستم رمزنگاری با کمک رایانه­ها به طرز حیرت آوری شکوفا شد و روش­های قدیمی رمزنویسی نیرو گرفت و به مرحله تازه­ای وارد شد (شرقی،1387: 167-180).

 

رمزنگاری در جهان اسلام

رمزنگاری، از قرن دوم هجری قمری مورد توجه دانشمندان و کاتبان جهان اسلام قرار گرفت تا جایی که به عنوان یک علم مستقل دربارة آن کتاب نوشتند. اولین کتاب­ها را دربارة رمزنگاری و علم تعمیه5 خلیل بن احمد فراهیدی و جابر بن حیان تألیف کردند؛ اما این رسالات از بین رفته و به دست ما نرسیده است. قدیمی­ترین مکتوبی که از این علم به دست ما رسیده، «رساله فی استخراج المعمی» اثر دانشمند مسلمان «الکندی»6 ( متوفی260 ه.ق) است. در این رساله که قبل از سال 260 ه.ق تألیف شده، کندی روش­های مختلف رمز را معرفی کرده است. علاوه بر کتاب کندی، کتاب­های دیگری نیز توسط دانشمندان مسلمان نوشته شده که فهرست­وار برخی از آنها را نام می­بریم:

 شوق­ المستهام فی معرفه رموز ­الأقلام (241ه.ق) (ابن وحشیه) / رساله فی استخراج المعمی(322ه.ق) (ابن طباطبا) / البیان و التبیین(417ه.ق) (جاحظ) / خصائص المعرفه فی المعمیات (355ه.ق) (ابن مماتی) / الشهاب الناجم فی علم التراجم(382ه.ق) (ابن الدنینیر) / مقاصد الفصول المترجمه فی حل الترجمه (412ه.ق) (ابن الدنینیر) / المعلم المؤلف الملک الاشرف (355ه.ق) (ابن عدلان) / مختصر المبهم فی حل المترجم (420ه.ق)، قصیده فی حل رموز الاقلام المکتوبه علی البرامی (414ه.ق)، نظم القواعد فن المترجم و ضوابطه (650ه.ق)، مفتاح الکنوز فی الفیاح الرموز (750ه.ق) (ابن الدریهم) / صبح الاعشی(920ه.ق) (قلقشندی) / حل الرموز و فتح أقفال الکنوز (940ه.ق) (ابوالقاسم عراقی).

امروز نیز تلاش­هایی برای معرفی و گسترش علم تعمیه و شیوه­های آن صورت گرفته که مهمترین آنها تحقیقات و تألیفات چند محقّق در سوریه است. مهمترین کتاب این محقّقان- محمد مرایاتی، یحیی میرعلم و حسان الطیان- «علم التعمیه و استخراج المعمّی عند العرب» نام دارد(مرایاتی،2002 م: 44-51).

 

شیوه­های رمز­نگاری

الف)یکی از روش­های قدیمی برای نوشتن نامه­های رمزی، استفاده از کاغذهای مخصوص یا جوهرهای نامرئی بوده است. برای ساخت چنین کاغذ و جوهرهایی از روش­های گوناگون استفاده می­شده است. مثلاً کاغذ را در مخلوط شیر و نوشادر قرار می­دادند و سپس پیام را بر روی آن می­نوشتند. زمانی صورت کتابت بر این کاغذ آشکار می­شد که آن را به آتش نزدیک می­کردند. گاه در ساخت کاغذ از آب باران استفاده می­کردند و پودر سنگ زاج را از ترکیب آن حذف می­کردند. این نوع کاغذ تا وقتی مرطوب نگه­داشته شود، نوشته را ظاهر نمی­کند. آب پیاز و آب لیمو از معمول‌ترین جوهرهای نامرئی بوده­است. یکی دیگر از جوهرهای نامرئی مخلوط آب و زاج است. در این روش برای ظهور پیام گیاهی به نام «عفص» را بر روی نوشته می­کشیدند تا آشکار شود. جوهر دیگر صفرای لاک پشت است. متن نوشته شده با صفرای لاک پشت در روز دیده نمی­شود؛ ولی شب هنگام ظاهر می­شود. در روش دیگر آب لیموی سیاه، عصارة حنظل و روغن زیتون را به نسبت مساوی مخلوط می­کردند و به آن روغن سفید می­افزودند، سپس به وسیلة این جوهر بر پوست بدن قاصد پیام سرّی خود را می­نوشتند و او را روانه می­کردند. وقتی قاصد به مقصد می­رسید، در محل نگارش پیام، مو روئیده بود. مؤلّف صبح­الاعشی این جوهر را از عجایب اسرار می­داند(قلقشندی،1407ه ق، 9/ 229).

ب)روش قابل اعتماد و رایج دیگر، استفاده از خطوط رمزی بوده است. البته بهتر است به جای «خط» از واژة «قلم» استفاده کنیم؛ زیرا مراد از خط، حروفی است که در شکل خود از دیگر اشکال مستقل باشد، مثل خط لاتین و عربی، ولی مراد از قلم، تغییراتی است که در یک خط داده می­شود (بهار،1370،1/ 95).

آن گونه که نمونه­های این اقلام نشان می­دهد، می­توان آنها را به دو دستة کلّی تقسیم کرد؛ دستة اول این قلم­های رمزی از همان حروف الفبای عربی ساخته شده است و فقط ترتیب و نوع استفاده از این حروف متفاوت است:

الف)جابه جایی محل حروف در کلمات

در این روش حروف هر کلمه بر­عکس می­شود؛ یعنی کلمه از آخر به اول نوشته می­شود، مثلاً به جای محمد، «دمحم» می­نویسند. با تغییر اندکی در این روش راه دیگری برای رمز نویسی ابداع کرده­اند، به این صورت که حروف کلمه را دوتا دوتا جایگزین هم می­کنند و به جای نوشتن محمد، «حمدم» می­نویسند.

ب) عوض کردن جای حروف الفبا

در این روش که کندی آن را «إعاضه» نامیده­است، هرحرف در جایگاه حرف بعد از خود قرار می­گیرد؛ یعنی الف به جای ب، ب به جای ت و... ی به جای الف. همان طور که قبلاً هم اشاره شد با تغییر اندک در جایگزینی حروف، قلم‌های رمزی دیگری نیز ابداع می­شود. مهم‌ترین قلمی که بر اساس این شیوه ساخته شده، قلم «کم صلا» نام دارد. در این روش حروف منقوط تغییری ندارد و در جایگاه خود قرار می­گیرد؛ اما حروف بی نقطه با هم جابه جا می­شود. این تغییر در بیت زیر خلاصه شده­است:

کم صلا او حط له در سع شمار

 

حرف منقوطش به جای خود گذار7

طبق این بیت کاف به میم، صاد به لام الف، الف به واو، حا به طا، لام به ه، دال به را، سین به عین و بر­عکس تبدیل می­شود، مثلاً محمد به صورت «کط کر» و باقر به صورت «بوقد» نوشته می­شود (نراقی،1380: 210).

ج )افزودن یا کاستن حرف

یکی از شیوه­ها در این مورد، این است که پس از هر سه حرف کلمه، حرفی را به دلخواه بیافزایند. روش دیگر افزودن حرفی به آخر هر کلمه است. قابل ذکر است که کاستن حرف از کلمه، رمز گشایی متن پیام را برای طرف مقابل دشوار می­کند و به طور کلّی روش افزودن یا کاستن حروف نسبت به دو روش قبلی از ارزش  چندانی برخودار نبوده است. تنها قلمی که با این شیوه ابداع و استعمال شده است، «قلم تزاید» نام دارد. در این روش برابر هر واژه یک حرف اضافه می­شود و گاه ممکن است، اجزای کلمات چند جزئی، از هم جدا شود و برای هر جزء نیز حرف اضافه شود. این روش تقریباً شبیه به زبان­های رمزی امروز است، زبان­هایی مثل زبان زرگری یا زبان مرغی8 که در این زبان­های رمزی وتفنّنی به ترتیب حروف «ز» و «ق» به کلمات اضافه می­شود.

دستة دوم اقلام رمزی بر اساس عدد حروف ابجد9 ساخته شده­است و در آنها از حروف الفبا خبری نیست؛ بلکه با کشیدن اشکالی که نماد حروف است، منظور خود را بیان می­کنند.مهمترین این قلم­ها عبارت است از:

الف) قلم شجری

این قلم را با نام­های مختلفی چون قلم مشجّر، قلم سروک، قلم سروی و خط نخلی، در کتب مختلف می­توان یافت. قلم شجری یکی از پرکاربردترین اقلام رمزی بوده و در نسخ خطی نمونه­های آن باقی مانده است. در این روش، برای هر حرف، یک خط طولی کشیده می­شود و در سمت چپ و راست آن خطوط مورّبی شبیه به شاخه اضافه می­شود، عباراتی که به این شیوه نوشته می­شود، در مجموع شبیه به انبوهی از درختان سرو کوچک است، مثلاً برای نوشتن حرف میم، اول یک خط عمودی رسم می­کنیم و چون این حرف در کلمة «کلمن» قرار دارد، در سمت راست به جای کلمات ابجد، هوز و حطی، سه شاخه می­کشیم و این نشان می­دهد که حرف مورد نظر ما در این سه کلمه نیست. سمت چپ نشان دهندة کلمة چهارم یعنی کلمن است، حرف میم، سومین حرف این کلمه است. پس سه شاخه در سمت چپ می­کشیم: ()برای نوشتن صورت رمزی کلمه محمد، سایر حروف را نیز به همین ترتیب رسم می­کنیم () البته طبق توافق طرفین رمز، می­توان جای شاخه­های سمت چپ و راست را با هم عوض کرد10 (نراقی،209:1380 و کسایی،1387: 186-199).

ب) قلم خار و خَسَک

قبل از توضیح دربارة این قلم، بهتر است بدانیم که در روزگار گذشته یکی از ابزارهایی که در جنگ­ها استفاده می‌شد «خار و خسک» بوده­است. خار­ و­ خسک، عبارت بوده از قطعات فلزی کوچک که آنها را به هم لحیم کرده و چیزی شبیه به قاصدک تهیه می­کردند و در هنگام جنگ و گریز تعداد زیادی از آن را بر سر راه دشمن می­ریختند تا با فرو رفتن خار و خسک­ها در سم اسبان، دشمن از حرکت باز ماند.

برای نوشتن هر حرف ابتدا چهار خط به صورت قطرهای مربع رسم می­کنیم () تا هشت زاویه ایجاد شود. هر یک از این زوایا نشان دهندة یکی از کلمات حروف ابجد است. ترتیب زاویه­ها از سمت راست فوقانی آغاز می­شود () یعنی زاویة اول، ابجد، زاویة دوم، هوز و به همین ترتیب، زاویة هشتم، ضظغ را نشان می­دهد. اگر حرف مورد نظر ما بین 1 تا 9 باشد، بر بالای خط طولی (ه) قرار می­دهیم و در زاویة مورد نظر یک نقطه می­گذاریم، مثلاً برای حرف ح ()، اگر حرف مورد نظر جزء عشرات باشد، بر سر خط عرضی در سمت راست (ه) و در زاویة مربوط به آن نقطه می­گذاریم، مثلاً برای حرف م () در صورتی که حرف جزء مئات باشد، باید بر سر دو خط عرضی (ه) و در خانة مورد نظر نقطه بگذاریم، مثلاً برای حرف ق () و در آخر اگر حرف مورد نظر از ألوف باشد، در خانه مورد نظر (غ) می­گذاریم و برای حرف غ ().

مشکلی که در نوشتن با این قلم پیش می­آید، این است که مثلاً برای نوشتن حرف م () شکلی به دست می­آید که برای حروف «ک،ل،ن» نیز یکسان است و مترجم پیام رمزی در فهمیدن و تشخیص حروف دچار مشکل می‌شود. برای رفع این اشکال در کتاب­ها چاره­ای نیندیشیده­اند (نراقی،1380: 210). البته می­توانیم تعداد نقطه­ها را با توجه به عدد و مرتبة آنها افزایش دهیم، مثلاً برای حرف «ک» یک نقطه،برای حرف «ل» دو نقطه، برای حرف «م» سه نقطه و برای حرف «ن» چهار نقطه در زاویة مورد نظر قرار دهیم.

ج) قلم هندسی

برای نوشتن با این قلم رمزی به جای هر کلمه یک خط عرضی رسم می­شود و به جای حروف ابجد عدد آنها بر روی خط نوشته می­شود، به این ترتیب که اعداد یک رقمی بالای خط قرار می­گیرد، دنبالة اعداد دو رقمی بر روی خط قرار می­گیرد، دنبالة اعداد سه رقمی تا پایین خط ادامه می­یابد و دنبالة اعداد بیش از هزار، در پایین خط به سمت راست منحرف می­گردد، به طور خلاصه:

احد به خط نرسد لیک می رسد عشرات

 

مئات بگذرد از خط ألوف کج سوی راست

مثلا ًبرای نوشتن کلمة «محمد»، می­دانیم عدد حرف «م» چهل، حرف «ح» هشت و حرف «د» چهار است. پس () صورت رمزی کلمة محمد با قلم هندسی است. برای نوشتن کلمة مغرب، به جای «م» چهل، به جای «غ» هزار، به جای «ر» دویست و به جای «ب» دو می­گذاریم: () (نراقی،1380: 208-209 و حکیم مؤمن،1378 ه ق: 288).

د)قلم عدد

در این روش به جای هر حرف دو رقم قرار می­دهند؛ یکی به حروف و دیگری به عدد، که اولی نشان دهندة کلمه ابجد و دومی نشان دهندة مرتبة آن حرف است، مثلاً برای نوشتن حرف «م» به جای آن چهار3 می نویسند؛ زیرا کلمة کلمن، چهارمین کلمه در حروف ابجد است و حرف م در این کلمه مرتبة سوم را دارد. برای مثال کلمة محمد چنین نوشته می­شود: (چهار3 سه 1 چهار3 یک4)(نراقی،1380: 210).

غیر از قلم هندسی و قلم عدد روش­های دیگری نیز بر اساس اعداد حروف ابجد وجود داشته است. یکی از این روش­ها نوشتن عدد حروف ابجد به صورت حرفی است نه عددی، مثلاً به جای محمد (اربعون و ثمانیه و اربعون و اربعه) نوشته می­شود. در روش دیگر به جای هر حرف، حروفی را جایگزین می­کنند که جمع عدد ابجدی آنها با عدد آن حرف برابر باشد، مثلاً به جای محمد (لی بولی اج) می­نوشتند که اعداد حروف «لی» (30و10) برابر با چهل است و حرف «م» را نشان می­دهد و إلی آخر (قلقشندی،1407 : 1/ 232). 11

 

رمزنگاری در ایران

در تمدّن کهن ایران نیز نامه نگاری و نامه رسانی از دیرباز رواج داشته است و در کنار آن تلاش برای مخفی کردن برخی از پیام­ها و نامه­های خاص به صورت­های گوناگون در تاریخ ثبت شده است. یکی از این راه­ها، فرستادن قاصدان و جاسوسان در لباس بازرگانان، سیّاحان، دارو فروشان یا درویشان بوده است. این افراد غالباً نامه­ها را در جاهایی که بآسانی قابل کشف نباشد، پنهان می­کردند. نمونه­هایی از این روش نامه­رسانی را در «تاریخ بیهقی» می­توان یافت:

- کسی که به نوشتن نامة دروغین وادار شده بود، چنین می­نویسد:

«...و هرچه من پس از این می­نویسم به مراد و املاء ایشان باشد بر آن هیچ اعتماد نباید کرد که کار من با سیاحان و قاصدان پوشیده افتاده و بیم جان است» (بیهقی، 1386: 2/ 463).

«گفتند سیاحی بر در است...درآمد و خالی خواست و این عصایی که داشت بر شکافت و رقعتی خرد...برون گرفت و به من داد» (همان، 461).

«پس کفشگری را به گذر آموی بگرفتند متهم گونه...معترف شد و آلت کفشدوزان از توبره بیرون کرد و میان چوب‌ها تهی کرده بودند و ملطفه­های خرد آنجا بنهاده، پس به تراشه چوب آن را استوار کرده و رنگ چوب­گون کرده تا به جای نیارند» (همان، 750).

«سیاحی رسید از خوارزم و ملطّفه­های خرد آورد و در میان رکوه دوخته، از آن صاحب برید...»(همان، 647).

اما روش مطمئن­تر و معمول­تر برای ارسال  نامه­های محرمانه، همان ابداع خطوط رمزی براساس حروف ابجد بوده که در متون کهن فارسی از آن با واژه­هایی چون معما و رمز یاد شده­است:

«من نسخت کردم تا آنچه نبشتنی بود به ظاهر و معما نبشت و گسیل کرده آمد» (همان، 466).

«کاتب باید که اسرار کاتبی نیک بداند و سخن­های مرموز را نیک اندر یابد» (عنصر المعالی، 209:1364)

«در زهد نه بینایی لیکن به طمع در

 

برخوانی در چاه به شب خط معمّا»
                  (ناصرخسرو،  1365: 5) 12

کاتب سرّ

ترجمه و تفسیر متون رمزی از روزگار گذشته جزء وظایف کاتبان توانا بوده­است. دبیران و کاتبان موفق علاوه بر داشتن انشای بلیغ، دانش کافی و خط خوش، به رمز­نگاری و شیوه­های آن نیز اشراف داشتند. در عصر غزنویان بونصر مشکان و شاگردش بیهقی، نمونة چنین کاتبانی بودند. در عصر عباسی به این کاتبان «کاتب السّر» و درعصر فاطمی «کاتب السّر» و «کاتب الدّست» می­گفتند. کاتب­السر(کاتب سرّ) به کاتب و نویسنده­ای گفته می­شد که نامه­های محرمانه شاه و حاکم را کتابت می­کرد. البته پس از مدتی لقب کاتب­السّر به «کاتم­السّر» تغییر یافت. کاتب­الدست (کاتب دست ) نیز به کاتب و نویسنده­ای گفته می­شد که هنگام خواندن شکایت­ها در حضور شاه یا حاکم بر مسندی می­نشست و اوامر شاه را در ذیل عرایض می­نوشت (مایل هروی،735:1372 ).

به این دلیل که مقام کاتب السّر یکی از مناصب مهم و مورد توجه در دربارها بود، مراتب و القاب متعددی برای آن در نظر می­گرفتند، القابی چون (حافظ الاسرار، رأس البلغاء، سفیرالأمه، سیرالرؤسا فی العالمین، لسان الدّوله، لسان السلطنه، لسان الممالک، لسان ملوک الامصار، مالک زمام الادب، مدبر امور السلطنه و ملاذ الکّتاب) (قلقشندی، 1407: 6/ 46-73 ؛ حسن پاشا،1957 م:442).

چنان که از کتب تاریخ بر می­آید، لقب کاتب السّرّ در عهد قاجار نیز به کاتبان زبر دست داده می­شد، مثلاً «میرزا سعید خان انصاری» که فردی فاضل و خوش خط بود، در زمان ناصر الدین شاه به خدمت امیر کبیر در­آمد و در سال 1264 ه.ق کاتب اسرار و منشی او شد. میرزا سعید خان چند سال بعد مسئول وزارت امور خارجه شد و در سال1269ه.ق، ناصر الدین شاه لقب «مؤتمن الملک» را به او داد (بامداد،1347: 2/ 66).

در همین دوره، شخص دیگری به نام «میرزا محمود خان منشی» در دربار قاجار خدمت می­کرد. او که نامه­ها و عبارات رمزی دشوار را بدون کلید رمز، رمزگشایی و ترجمه می­کرد، در سال 1299 ه.ق کتابی به نام «ناسخ الرموز» نوشت و در آن روش رمزنگاری که خودش ابداع کرده بود، شرح داد. در صفحات پایانی همین کتاب، ناصرالدین شاه به مهارت او در رمزخوانی اشاره کرده و او را به لقب «مفتاح الملکی» مفتخر نموده­است.13

 

معمّا (در عربی معمّی)

معمّا، کلمه­ای عربی است (اسم مفعول)، به معنی سخن پوشیده و سربسته و در متون فارسی در مفهوم رمزنگاری فراوان به کار رفته است. ترکیبات این واژه در متون عبارت است از:

معما نبشتن: رمزنویسی. «و آن گاه بنده پوشیده او را بگوید تا معمّا نویسد...»(بیهقی، 1386: 465).

معمّا نامه (ملطّفة معما): نامه آمیخته به معما؛ نامه­ای بوده که مطالب محرمانه در آن به صورت رمزی نوشته می­شده تا اگر به دست دشمنان و بیگانگان افتد، فهم آن مقدور نباشد (فرق عمدة معمّانامه با ملطّفه، همین رمزی بودن آن است).

«نامة دربند با ملطّفة معمّا با ترجمه در میان رقعتی نهادم، نزد آغاجی بردم» (بیهقی، 1386 983).

خط معمّا: خط رمزی.

ز اشکال تیغ او قلم تیر هندسی

 

بر سطح ماه خط معما بر افکند
                        (خاقانی، 1357: 137)

معمّا نهادن: توافق دو طرف برای معمایی، به طوری که فقط نویسنده وگیرندة نامه از مفهوم آن آگاه بودند. «من آنجا رفتم و باری معمّا نهادم و پدرود کردم و بازگشتم» (بیهقی، 1386: 3/ 982).

بیرون آوردن معما: خواندن یا ترجمه کردن رمز، که منوط به دانستن کلید رمز بوده­است. «معما بیرون آوردم نبشته بود...» (همان، 983).

 

رمز

رمز نیز کلمه­ای عربی است (مصدر مجرّد از باب فَعَلَ یَفعُل) که در زبان فارسی بسیار کاربرد دارد. رمز یعنی به لب یا به چشم یا به ابرو یا به دهان و زبان اشارت کردن. این واژه به معانی دیگری نیز به کار رفته است: اشاره، رمز، سّر، ایما، دقیقه، نکته، معمّا، نشانه، اشارت پنهان، نشانة مخصوصی که از آن مطلبی درک شود، چیز نهفته میان دو یا چند کس که دیگری بر آن آگاه نباشد و بیان مقصود با نشانه­ها و علائم قراردادی و معهود. آنچه در تمام این معانی مشترک است عدم صراحت و پوشیدگی است (پورنامداریان،1367: 1). با وجود این معانی، تاریخ رمز نه به قدمت تاریخ روم و یونان که به درازای تاریخ انسان است.

رمز در قرآن یک بار آمده است: «قالَ ربِّ اجعَل لی آیَه قالَ آیَتُکَ ألّا تُکَلِّّمَ النّاسَ ثَلاثَهَ أیّامٍ إلّا رمزاً»(آل عمران/41)

در این آیه واژة رمز به معنی سخن گفتن با ایما و اشاره است. در این مفهوم نیز این واژه در متون فارسی به کار رفته است: «برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند. خواهر از غرفه بدید، دریچه بر هم زد. پسر دریافت و دست از طعام کشید» (سعدی،1383: 38-40).

«چون به هوش آمدم، دیدم که آیینه و دستارچه سرخ در دست دارد. چون مروارید آستین بالا زد و پنج انگشت بگشود و بر سینه خود نهاد. پس از آن با هر دو دست آیینه برداشت و از منظره‌اش باز نمود. آن گاه دستارچه سرخ بگرفت و سه بار دستارچه از منظره فرو آویخت و بالا کشید. پس از آن دستارچه را بفشرد و سر از منظره بیرون کرده به چپ و راست نظاره کرد و سر از منظره باز پس کشیده، منظره فروبست و برفت و با من هیچ سخن نگفت و مرا حیران بگذاشت و اشارت­های او را ندانستم» (طسوجی،1383: 414).

با خواندن این دو قسمت درمی­یابیم، همان قدر که رمزگویی اهمیت دارد، کشف رمز و دریافتن قصد گوینده نیز مهم است. در حکایت اوّل، اگر پسر مفهوم به هم زدن دریچه را نمی­یافت و غذای آلوده به زهر را می­خورد کشته می­شد. در حکایت دوم، راوی که در طول قصه چندین بار با این رمزگویی­ها مواجه شده، دوباره به سراغ دختر عمویش می­رود تا معنی این رموز را از زبان او بشنود: «گفت ای پسر عم اشارتی که با پنج انگشت کرده، تفسیرش این است که پس از پنج روز بیا و نمودن آیینه و سر از منظره به درآوردن و دستارچة سرخ گرفتن و فشردن، اشارت است به این که به دکان صبّاغ اندر بنشین تا رسول من نزد تو بیاید» (همان، 414).

نمونه­های دیگری از این رمز گویی­ها را در کتاب ادوارد براون می­توان یافت. البته چند روشی که در این کتاب ذکر شده، کاملاً جنبه تفننی دارد و از این نظر با زبان زرگری و مرغی امروزی شبیه است. طبق سخن ادوارد براون در روش اول برای هر کلمه از ابجد، دوضربه روی دیوار یا میز می­زنند و برای هر حرف از حروف ابجد، یک ضربه، مثلاً وقتی می­خواهند بگویند «آب»، چون حرف اول آن، حرف اول ابجد است، فقط دو ضربه روی دیوار یا میز می­نوازند و سپس یک ضربه می­زنند که بگویند حرف در کلمه ابجد مقام اول را داراست. برای حرف «ب» نیز به همین صورت ابتدا دو ضربه می‌زنند و بعد دو ضربة کوتاه و با فاصله تا نشان دهند، حرف مورد نظر در کلمة ابجد، مرتبة دوم را دارد. روش دیگری که براون دربارة آن توضیح می­دهد، بیشتر در قهوه­خانه­های زمان قاجار مرسوم بوده است؛ کسی که مشغول کشیدن قلیان بود، اگر در حساب ابجد مهارت داشت، بسهولت با دیگران ارتباط برقرار می­کرد و با زدن پک­های کوتاه و بلند به قلیان با طرف مقابلش سخن می­گفت. روش سوم، برقراری ارتباط با تاب دادن سبیل است. اگر فرد دست به طرف سبیل راست ببرد، علامت کلمه و اگر دست به طرف سبیل چپ ببرد علامت حرف خواهد بود (براون،1371: 351-352).

همان طور که قبلاً اشاره شد، در رمزنویسی نیز ترجمه رمز و بیرون آوردن معمّا نیاز به مهارت و ذکاوت مترجم دارد و داستان نقل شده در قابوس نامه، شاهدی بر این سخن است. در این داستان پادشاه به کاتب خود امر می­کند تا نامه­ای برای یکی از حاکمان مبنی بر فرستادن سر کاتب خود نزد پادشاه بنویسد. از آنجا که کاتب سلطان با کاتب مزبور دوستی دیرینه دارد، به خاطر نوشتن این حکم بسیار غمگین می­شود و به دنبال راه چاره­ای می­گردد، عاقبت آیة «أن یُقتَّلوا أو یُصَلَّبوا أوتُقَطَّعَ أیدیهِم وَ أرجُلُهُم مِن خِلافٍ أویُنفَوا مِنَ الارضِ» (مائده/ 33) به یادش می­آید و با قلمی باریک در یک سمت نامه الفی می­نویسد و در طرف دیگر نون. وقتی نامه به دست حاکم می­رسد، طبق عادت آن را به کاتب خود می‌دهد تا بخواند. کاتب زیرک با دیدن الف و نون دربالای نامه مقصود نویسنده را می­فهمد و به بهانة این که از بینی‌اش خون می­آید، مجلس را ترک می­کند و می­گریزد (عنصر المعالی،1364: 210-213).

البته رمزنگاری ایرانیان به سالها قبل از نوشته شدن متون یاد شده، برمی­گردد و طبق گفتة «ابن ندیم» ایرانیان هفت نوع خط داشته­اند که هریک از آنها ویژگی و کاربرد خاصی داشته­است:

1- دین دبیره: مخصوص نوشتن اوستا و سایر کتب دینی.

2- ویش دبیریه: شامل 365 حرف بوده، با کمک این خط می­توانستند آثار قیافه، انواع صداها مثل شرشر آب، اشارات چشم، چشمک زدن و سایر ایما و اشارات را بنویسند. متأسفانه از این خط و حروف آن اثری نمانده است.

3- کشتج: دارای24 حرف بوده و در نوشتن عهود و اقطاعات و نقش انگشتر و نگارهای جامه و فرش و سکّة فارسی کاربرد داشته است.

4- نیم کشتج: 28 حرفی بوده و مسائل طب و فلسفه را با آن می­نوشتند.

5- شاه دبیریه: مخصوص مکاتبات پادشاهان بوده وآموختن آن را بر مردم عادی ممنوع کرده بودند تا افراد دیگر بر اسرار شاهان آگاهی نیابند.

6- نامة دبیریه یا هام دبیریه: این خط 33 حرف بی­نقطه داشته و ویژة همه طبقات مملکت، جز شاهان بوده است.

7- رازسهریه: شاهان اسرار خود را به وسیله آن برای سایر افراد می­نوشته­اند. 14 (ابن ندیم، 1366: 20-25)

 

نتیجه­گیری

علم تعمیه یا رمزنگاری یکی از علوم کهن محسوب می­شود و قدما آن را برای کسانی که با مناصب دولتی و درباری سر و کار داشتند- مخصوصاً دبیران _ ضروری می­دانستند. بتدریج این علم و اصطلاحات خاص آن مانند سایر علوم، وارد متون مختلف فارسی شده و به دست ما رسیده است. البته این علم در گذشته، محصور ومتوقف نشد و کم و بیش سیر خود را ادامه داد. به طوری که امروز، می­توان علم تعمیه را در دو شاخة علمی و اجتماعی و همچنین در دو قالب شفاهی و مکتوب، بررسی کرد؛ همان طور که گفته شد، جنبه­های علمی این دانش در دنیای مجازی و رمزنگاری‌های رایانه­ای جایگاه ویژه­ای دارد و جنبه­های عامی و اجتماعی آن، چه به صورت مکتوب (در نسخه های رمالان و خرافه پردازان) و چه به صورت شفاهی (زبان مخفی) در میان مردم جریان دارد و به خوبی قابل ارزیابی است. با وجود این قدمت و کاربرد وسیع، علم مخفی­نویسی و مخفی­گویی، مخفی و مغفول مانده است. از سوی دیگر دانستن معانی و اصطلاحات این علم به دلایل زیر لازم می­نماید:

1. مسائل مربوط به علم تعمیه بخشی از تاریخ سیاسی و ادبی ما را تحت الشعاع قرار داده است. آشنایی با این علم می­تواند برخی از مشکلات متون ادب فارسی را رفع کند و منظور دقیق نویسنده یا شاعر را از «خطّ معمّا»، «خط رمز»، «ملطّفة معما» و... آشکار کند.

2.در فرهنگ­ها و دایرة­المعارف­های فارسی، مدخلی برای معرفی این علم وجود ندارد. هرچند منابع و شواهد مربوط به رمزنگاری به اقتضای موضوع آن اندک است و آثار مستقل و مفصّلی دربارة آن نوشته نشده؛ اما با توجه به اهمیت این علم از گذشته تاکنون، می­توان با جمع­آوری مطالب و شواهد بیشتر، از متون فارسی و عربی، مدخلی با عنوان «خطّ معمّا»، درکتب مرجع مطرح کرد.

 

پی­نوشت­ها

1 - زبان زرگری: زبان غیرمعمول و تصنعی؛ به این صورت که معمولاً دویا چند کس قرار می­گذارند که بین خودشان با افزودن واجی به ویژه حرف «ز» به هریک از هجاهای کلمات صحبت کنند، مانند: می زی خوازا هزم بزرزوزم دازانزشگاه (انوری،1381: ذیل زبان زرگری).

2- آرگو: زبان تبهکاران فرانسه.

3- البته این امر منحصر به زمان ما نیست؛ بلکه در گذشته نیز گروهی از گدایان که خود را «بنی ساسان» می­نامیدند، از چنین زبانی استفاده می­کردند. بارزترین ویژگی آنان زیرکی و ادب ورزی بود. بنی­ساسان شامل افرادی از طبقات مختلف مانند گدایان، درویشان، بوزینه داران، خرس گردانان، گربه رقصانان، متظاهران به انواع بیماری و... بود. بدیهی است که شعبده بازان، رمالان و فالگیران و جادوگران نیز در این گروه قرار می­گرفتند. بنی­ساسان از قرن 3ه.ق مورد توجه ادیبان قرار گرفتند و اوج توجه به آنها را در آثار جاحظ (255 ق ) می­توان دید. درقرن 4 ه.ق بزرگ‌ترین شاعر بنی­ساسان؛ یعنی جهانگرد معروف به «ابودلف خزرجی» به تشویق «صاحب بن عباد» قصیدة ساسانیه را با مطلع «جُفونُ دَمعُها یَجری  /  لِطولِ الصّدِ وَ الهَجرِ» سرود (ثعالبی،1403ق، ج 3: 413-435).

نکتة مهم در این قصیده، شرح مصطلحات این گدایان است که برای دیگران قابل فهم نبود. در همین زمان ادیب دیگری به نام «بدیع الزمان همدانی» درفضای همین گونه ادب، دست به تدوین مقامات زد که یکی از آنها به مقامات الساسانیه معروف شد. این گروه خود را به شیخی به نام «ساسان» منسوب می­کردند. سپس نویسندگان کوشیده­اند تا این نام را بر شاهان ساسانی یا افسانه­ای مربوط به آنان منطبق نمایند. اما به قول سنایی: «کی توان مر ساسیان را تخم ساسان داشتن» (سنایی، 1354: 463)

صاحب کتاب «تاریخ بیهق» نیز در این­باره می­نویسد: هر فرومایه راکه عیب و سرزنش کنند ساسی می­خوانند و گدایان را ساسی و ساسانی گویند...

با توجه به سخن سنایی و بیهقی معلوم می­شود، اصل این کلمه ساسی بوده و ربطی به شاهان ساسانی نداشته است. البته در وجه تسمیة این گروه بسیار اندک سخن گفته­اند.( آذرنوش، بنی ساسان، در دایرة­المعارف بزرگ اسلامی،1383؛ عوفی، 1350: 107).

4- چوب خط: در ایران نیز چوب خط تا چند سال پیش نزد بازاریان و کسبه کاربرد داشت و یکی از ابزار کار آنها محسوب می‌شد. چوب خط، باریکه چوبی بود که افراد بی­سواد با کشیدن یا کندن خط­ها و علامت­هایی بر آن، حساب بدهکاران را ثبت می‌کردند (انوری،1381: ذیل چوب خط ).

5- علم تعمیه: تعمیه در لغت به معنی کور کردن، پوشیدن و پوشیده گفتن، معمّی گفتن، بیان کردن امری به وسیلة قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا به وسیلة رموز و محاسبات ابجدی که پس از تعمّق کشف گردد (معین،1357: ذیل تعمیه).

6- کندی، معروف به «فیلسوف العرب»، همان طور که از نام و نسبش برمی­آید، از قبیله کنده و از  اولاد «اشعث بن قیس کندی»، صحابی معروف پیامبر است. کندی، در بغداد به رشد عقلی و علمی رسید و مانند پدرش به دربار خلفا راه یافت. روش او در علم فلسفه یک روش التقاطی بود؛ یعنی آنچه از آراء فلاسفه دیگر مطابق نظر خود می­یافت، برمی­گزید و آنها را با هم تلفیق می­کرد و فلسفه­ای خاص خود را می­آفرید. تمام سعی او در این بود که اصول فلسفه­اش مطابق با اصول اسلام باشد و به همین دلیل در بسیاری از اعتقادات دینی با معتزله همراه شد. کندی علاوه بر فلسفه و منطق در علوم متداول زمان خود مثل حساب، هندسه، نجوم، طب و...مهارت داشت (مصاحب، ذیل کندی).

7- کم صلا: بیت مذکور در کتاب صبح الاعشی به صورت دیگری آمده­است و در آن حرف منقوط نیز جابه جا می­شود و مؤلف کتاب از این خط با نام « قلم قمی» یاد کرده­است:

کَم اَوحَط صَلا لَهُ دَرسَع

 

فی بَزخَشٍِ غَضّ ثَج تَدفَق

همان طور که می بینیم حروف «ذال،ظاء، نون» در این بیت وجود ندارد؛ به احتمال قریب به یقین حرف دال در کلمه تدفَق باید ذال باشد وحرف فاء در این کلمه نون است؛ زیرا حروف دال و فاء قبلاً تکرار شده است. پس کلمة آخر «تدنق» بوده است.(رک.قلقشندی،1407: 9/ 231)

8- زبان مرغی: این زبان نیز مانند زبان زرگری از زبان­های ساختگی است که برای ادای آن حروف «ر» و «ق» به حروف کلمات اضافه می­شود: یکی درب مکتبی گذشتی... فریاد برآورد که وادنیا، از ممالک اسلامی زبان مرغی می­آموزند...معلوم شد امر از «وقی یقی» صرف می­کرده­اند (انوری، 1381: ذیل زبان مرغی).

9- ابجد: نخستین لفظ از هشت لفظ الفبای عربی. الفاظ مذکور چنین خوانده می­شوند: ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفض، قرشت، ثخذ، ضظغ. دراین دسته­بندی شش دستة اول طبق ترتیب الفبای فنیقی است و دو دستة اخیر متشکل از حروف مخصوص زبان عربی است. اعراب مانند یونانیان برای هر یک از حروف حساب جمل الفبا مقدار عددی قرار داده بودند و اعداد را به وسیله آنها نمایش می­دادند. به وسیلة این اعداد حساب می­کردند و این حساب به «حساب جمل» معروف است. حساب جمل سابقاً نزد منجمین و محاسبین در تنظیم جداول نجومی و عددی معمول بود. ولی امروزه گذشته از علوم غریبه، استعمال آن تقریباً منحصر است به ساختن ماده­تاریخ و شماره­گذاری مقدمه و فهرست کتاب­ها. عدد مربوط به این حروف عبارت است از: ابجد، هوز، حطی، شامل اعداد1 تا 10 می­شوند. کلمن و سعفص نشان دهنده اعداد 20 تا 90 هستند. قرشت، ثخذ و ضظغ اعداد 100 تا 1000 را صدتا  صدتا در بر­می­گیرند (مصاحب، ذیل ابجد و جمالزاده: 4-8).

10- قلم مشجّر: کسایی به نقل از هوشنگ جاوید می­نویسد: قلم شجر یکی از خطوطی است که برکنارة اکثر کتیبه­های کهن ایران فرهنگی باستان نیز یافت می­شود. زنان ایران این خط نقش را سینه به سینه و بدون آموزش معنوی آن یاد گرفته و بر دست بافته­های خود نقش زده­اند، امّا متأسفانه علم خواندن آن را به فراموشی سپرده­اند و فقط نقشی بر فرش می­زنند (کسایی،1387: 194). دربارة این قلم باید گفت که نوعی رسم الخط نیز میان خطاطان رایج است که به آن خط شجری گویند. شکل ظاهری کلمات در این خطاطی­ها شبیه به شاخه­های برگ­دار است (رک.فضائلی،1350: ذیل خط شجری).

11- خطوط دیگر: خط دیگری که در میان کاتبان رایج بوده، خط سیاق (سیاقت) است که امور سری دولت را با آن می­نوشتند. این خط دشوارخوان را کاتبان ترک در عصر سلجوقی رواج دادند. پایه و اساس این خط بر حذف و اختصار حروف، نقاط و کلمات نهاده شده­است، به طوری که کاتبان در بعضی از کلمه­ها اجزای آنها را به هم متصل می­کردند و حروفی را که در نزد آنها معلوم بود، می­انداختند، چنانکه جز اهل صلاح دیگری آنها را نمی­دانست، از این رو دیگران از درک این کلمات عاجز بودند. در سده­های نهم تا سیزدهم این روش با حساب سیاق قرابت و آمیختگی یافت و اسناد دیوانی عهد تیموریان و صفویان و قباله­های دولت عثمانی با آن کتابت می­شد. غیر از خط سیاق و اقلام گوناگونی که در متن ذکر شد، شیوه­های دیگری نیز برای رمز­نگاری وجود داشته است که البته ارزش و اهمیت چندانی ندارند، مثلاً به جای حروف، نام انسان، خوشبوها، میوه­ها، پرندگان، یا نام منازل بیست و هشت­گانة فلکی را می­گذاشتند (مایل هروی،1372: 644) علاوه بر این، قلم­هایی وجود دارد که از رمزگشایی آنها تقریباً اطلاعی نداریم.

12- نمونه­های دیگر:

بر صورتت از دست خط یزدان

بر نقره خام تو بتا خامه خوبی

بی کلک طبع شاخک شاهسپرغم را

ز قرآن ربوده کمال فصاحت

کنم تفسیر سریانی ز انجیل

از نام شاه و نام بداندیش او فلک

معما بر از ابجد آمد به معنی

خط معما شوی و نقطه زند عشق

کسی برخواند این خط معما

حال مسمی بگو ز تسمیه بگریز

 

فصلی است نوشته همه معمّا
                    (ناصرخسرو، 1363: 14)

بنگاشته از غالیه دو خط معما
                     (مسعود سعد، 1364: 5)

بر حرفهای خط معما کند همی
                                  (همان، 730)

وز انجیل خط معما گرفته
                         (انوری، 1372: 433)

بخوانم از خط عبری معما
                         (خاقانی، 1357: 25)

بر لوح بخت خط معما برافکند
                                  (همان، 137)

چو معنی که هم برتر آمد ز اسما
                                  (همان، 814)

صورت حال تو را به خال حقیقت
         (سیف فرغانی، 1341- 1343: 95)

که در عالم نه خود بیند نه عالم
          (شاه نعمت الله ولی، 1368: 217)

حل معما بکن ز تعمیه بگذر
                           (قاآنی، 1317: 57)

13- میرزا محمود خان، در آغاز این کتاب، پس از مقدمه به شرح «خطوط مرموزه متداوله» در آن روزگار، مانند قلم مشجّر، قلم طبرقال، قلم پهلوی و... پرداخته است. همچنین رمزهای جمل، یوسفی، فلکی، رحوی و ثنایی را ذکر کرده­است. رمز «ناسخ الرموز» به گفتة مؤلّف، رمز ثلاثی بوده­است؛ یعنی عبارات و کلمات را طی دو مرحله رمز می­کردند، ابتدا در برابر هر کلمه یا عبارت، حروف ثلاثی قرار داده و سپس این مجموعه حروف سه تایی را توسط کلیدهای فارسی یا فرانسه رمز کرده و به مقصد می­فرستادند. نویسنده پس از شرح این روش رمزنگاری، کلمات وعبارات متداول زمان خود و رمز ثلاثی معادل آنها را فهرست کرده­است. صفحات آخر این کتاب به فرمان ناصرالدین شاه در محرم 1300ه.ق مبنی بر اعطای لقب «مفتاح الملک» به مؤلف اختصاص دارد.43 سال بعد «مسعود مفتاح الدوله» فرزند میرزا محمود خان، کتاب ناسخ الرموز را با اندکی تغییرات به صورت چاپ سنگی عرضه کرد (سالاری، 1377: 194-198)

14- راز سهریه: وجه تسمیة این خط معلوم نشد. درپاورقی صفحه (24) الفهرست آمده­است: کلمه سهریه در «راز سهریه» و همچنین در «رأس سهریه» را نتوانستیم صحیحاً بدست آوریم که چیست و ممکن است که چیز دیگری بوده و تحریف شده است.

(البته در این بیت رابطه ضعیفی میان خواندن و سهر وجود دارد که قابل بررسی است:

خورشید جهان کی شود از علم کسی کو

 

در شب چو مه او را بر خواندن سهری نیست
                         (سنایی، 1354: 101)

15- تصویر قلم­هایی که در پی­می­آید، برگرفته از دو کتاب «تحفة حکیم مؤمن،1378ق و خزائن نراقی،1380» است. لازم به یادآوری است که ترتیب اقلام تصویری در پیوست، اغلب به ترتیب الفبای ابجدی است، مگر چند مورد که ابتثی است.

 

1- ابن ندیم.(1366). الفهرست، ترجمه و تحقیق محمدرضا تجدّد، تهران: امیرکبیر.
2- اکرامی، محمود.(1385). مردم شناسی اصطلاحات خودمانی، مشهد: ایوار، چاپ سوم.
3- انوری، علی بن محمّد .(1372). دیوان، به اهتمام مدرس رضوی، تهران: علمی فرهنگی.
4- انوری ،حسن.(1381). فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن.
5- بامداد، مهدی.(1347). تاریخ رجال ایران، تهران: زوار.
6- براون، ادوارد.(1371). یکسال درمیان ایرانیان، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران: صفار.
7- بنایی، حامد.«استگانوگرافی»10/7/1388، WWW.hamed banaei.Com
8- بهار، محمدتقی.(1370). سبک شناسی، تهران: امیرکبیر، چاپ ششم.
9- بیهقی.(1386). تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران: مهتاب، چاپ یازدهم.
10- پاشا، حسن.(1957م). القاب الاسلامیه فی التاریخ والوثائق و الآثار، قاهره: مکتبه النهضه المصریه.
11- پورنامداریان، تقی.(1367). رمز وداستان های رمزی درادب پارسی، تهران: شرکت در انتشارات علمی و فرهنگی.
12- جمالزاده، محمد علی. «ابجد هوّز...»،کاوه، ج5، شماره10.
13- خاقانی، بدیل بن علی .(1357). دیوان، تصحیح ضیاء الدین سجادی، تهران: زوار.
14- ثعالبی، ابی منصور عبدالملک.(1403ق).یتیمة الدهر، شرح دکتر مفید محمد قمیحه، بیروت: دارالکتب العلمیه.
15- حکیم مؤمن.(1378ق). تحفه، بامقدمه محمود نجم آبادی، تهران: کتابفروشی مصطفوی.
16- سالاری، علیرضا.(1377). فهرست کتب خطی و قدیمه وزارت امورخارجه، تهران: اداره انتشارات مطالعات سیاسی و بین المللی.
17- سعدی، مصلح بن عبدالله .(1383). کلیات سعدی، به اهتمام محمد علی فروغی، تهران: امیر کبیر، چاپ سیزدهم.
18- سمایی، مهدی.(1382). فرهنگ لغات زبان مخفی، تهران :مرکز.
19- سنایی، ابوالمجدمجدود بن آدم .(1354). دیوان، به اهتمام مدرس رضوی، تهران: سنایی.
20- سیف فرغانی .(1341- 1344). دیوان، به اهتمام و تصحیح ذبیح الله صفا، تهران: دانشگاه تهران.
21- شاه نعمت الله ولی .(1368). دیوان، تهران: گلی.
22- شرقی، هوشنگ.(1387). «ریاضیات و کد و رمزها»، دانش و مردم، سال هفتم، شماره3-4.
23- طسوجی، عبداللطیف.(1383). هزار و یکشب، تهران: هرمس.
24- عوفی، محمّد بن محمّد .(1350). برگزیده جوامع الحکایات، به اهتمام جعفر شعار، تهران: امیرکبیر.
25- عنصرالمعالی،کیکاووس.(1364). قابوس نامه، به اهتمام غلامحسین یوسفی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
26- فضائلی،حبیب الله.(1350). اطلس خط، اصفهان: نشریه انجمن آثارملی اصفهان.
27- قلقشندی، احمد.(1407ق). صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، بیروت: دارالفکر.
28- قاآنی شیرازی، حبیب الله .(1317). دیوان قاآنی، تهران: بی‌نا.
29- کسایی، علی.(پائیز1387). «خط شجری»آئینه میراث، سال ششم، شماره3.
30- گاور، آلبرتین.(1367). تاریخ خط، ترجمه عباس مخبر و کوروش صفوی، تهران: مرکز.
31- مایل هروی، نجیب.(1372). کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
32- مرایاتی، محمد.(2002م).«علوم التعمیه فی التراث العربی»، الفصیل، سال 2002م، شماره311.
33- مسعود سعد سلمان .(1364). دیوان، به تصحیح و اهتمام مهدی نوریان، 2جلد، اصفهان: کمال
34- مصاحب، غلامحسین .(1345). دایرة المعارف فارسی، ج1، (الف – س) تهران: فرانکلین. 
35- معین، محمد.(1375).فرهنگ فارسی، تهران: امیر کبیر، چاپ نهم.
36- آذرنوش، آذرتاش .(1383). «برید»، ج4، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
37- میرزا محمود خان منشی، ناسخ الرموز، چاپ سنگی.
38- ناصرخسرو .(1363). دیوان، به تصحیح مجتبی مینوی، مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران.
39- نراقی، احمد.(1380).خزائن، تصحیح و تعلیق حسن زاده آملی، تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه.
40- هومنه گر،آلفرد.(1373). نمادها و نشانه‌ها، ترجمه علی صلح‌جو، تهران: سازمان چاپ وانتشارات فرهنگ وارشاد اسلامی.