نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
حفظ اسرار دولتی در مکاتبات اداری از مسائل مهم حکومتها در همه دوره ها به حساب می آید وهرروز به اهمیت آن افزوده می شود، به طوری که دانشمندان کوشش می کنند، شیوه های تازه ای برای رمز کردن اطلاعات و کشف رمز نوشتجات خصم به دست آورند.امروز در دانش ریاضیات و رایانه رشته ها و گرایش هایی برای رمزنویسی ایجاد کرده اند.پیشینه این کار براساس منابع و اسنادی که به جا مانده است، به تمدن یونان برمی گردد.دربین برخی طبقات مردم همانند خلافکاران، زندانیان و گدایان حرفه ای نیز زبان های رمزی به کار می رود که Keeping governmental secrets in official letters is one of the important issues of governments in all periods and its importance increases every day so that scientists try to find new methods for encoding and decoding of information. Nowadays, in mathematics and computer science a number of fields and trends have been created for encryption. On the basis of sources and documents, the history of this practice goes back to Greek civilization. Some groups of people like criminals, prisoners and professional beggars use coded languages which linguists call them Argo.
There is almost no scientific research about history and types of puzzle language and script in Persian literature, and even there is no entry for this issue in Persian encyclopedias. The main reasons of this are that, on the one hand, there are not enough sources and references about this issue and, on the other, the rules of such knowledge were not taught to people in fear of revealing the secrets.
This article introduces not only the methods of encryption in Islamic culture but also encoding fonts, inks for invisible writing and the terminology of this science whose secrets have been hidden.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
از آغاز پیدایش خط، نامهنگاری همواره یکی از مهمترین و معمولترین راههای ارتباط و انتقال پیام بین افراد بوده است. وجود سازمانهایی برای ارسال نامه در زمانهای مختلف اهمیت نامهرسانی را نشان میدهد. از چگونگی سازمان نامهرسانی در دورههای هخامنشی و اشکانی اطّلاعات بسیار اندکی به ما رسیده است؛ اما آنچه از زمان ساسانیان در این باره به دست آمده، به گستردگی شگفتآور نامهرسانی در این عصر دلالت دارد. این سازمان تقریباً با همان چارچوب ساسانی به دولت امویان منتقل شد و با نام «سازمان برید» رشد یافت و در دوره عباسیان به اوج خود رسید. در دورة سلجوقیان، نامه رسانی و دیوانهای برید از رونق افتاد و در زمان حکومت مغولان شیوههای نامهرسانی مغولی رواج یافت.
مسئول سازمان برید که «صاحب برید» نامیده میشد، پیوسته با شخص خلیفه یا سلطان رابطه داشت و گاه حتی از میان خویشان و نزدیکان او انتخاب میشد؛ زیرا صاحب برید علاوه بر نظارت بر حرفة نامهرسانی، درمقام جاسوس مخصوص دربار، وظایف حساسی بر عهده داشت و اینجا نقش نامهرسانی او با نقش گزارشگر (منهی) یا مراقب و ناظر (مشرف) در هم میآمیخت.
کارِ نامه بران و مأموران برید همیشه آسان نبود؛ زیرا گاه دشمنان راه را بر آنان میبستند و نامههایشان را به زور میگرفتند. به همین دلیل حفظ نامه و مخفی نگهداشتن محتوای آن مهمترین عامل در کار نامه رسانی بود و پیکها تمام کوشش خود را به کار میبستند تا از نامه چون جان خود محافظت کنند و آن را سر به مهر به مقصد برسانند(آذرتاش آذرنوش،ذیل برید،1383). ترس از فاش شدن متن نامه و تبعات آن باعث شد که انواع خطوط رمزی و شیوههای مخفینویسی ابداع شود. برای نوشتن عبارات رمزی اغلب از خطوط معمولی و رایج استفاده میکردند؛ یعنی نوشته را با کمک کلید رمزهایی به نوشتهای رمزی وسرّی تبدیل میکردند؛ مثلاً واژههای یک متن را جابه جا میکردند یا با واژهها و علائم دیگر تعویض میکردند، به طوری که جملات برای کسی که کلید رمزها را در اختیار نداشت، بکلّی نا مفهوم بود. گاهی برای نوشتن یک نامة رمزی از چند خط استفاده میشد و با این کار رمزگشایی نامه دشوارتر میشد.غیر از حروف، اعداد و نشانهها نیز میتواند به جای واژههای یک نوشته قرار بگیرد و آن را مرموز کند؛ اینجاست که یک واژه یا عدد، مفهومی فراتر از معنی عادی و آشکار خود مییابد و به عنوان یک نماد رمزآلود، در جمله جای میگیرد. با پیشرفت جوامع و تحوّلات فراگیر شیوههای رمزنگاری نیز تغییر یافت و در هر دوره روشهای خاصی به این منظور ابداع شد؛ زیرا هر شیوة رمزنگاری تا زمانی کارآمد است که فقط افراد محدودی از رمزگشایی آن مطلع باشند و در ضمن با ابزار و روشهای نامه نگاری آن دوره مطابقت داشته باشد.
امروزه رمزنگاری برای ارسال نامهها و پیامهای سرّی با روشهای پیچیدة الکترونیکی همچنان ادامه دارد؛ امّا شکل نوشتاری آن تقریباً از بین رفته، مثلاً در علومی چون پزشکی و نجوم از قلمهای رمزی اثری نمانده، امّا از آنجا که خرافات هنوز بین مردم ریشه دارد، میتوان نمونههای نوشتاری رمزنگاری را در نسخههای جادوگران و رمالان جستجو کرد.
گذشته از کاربردهای مختلف رمزنگاری، امروزه جلوة جدید «رمز» بصورت شفاهی خود را نشان میدهد، در میان اقشار خاص جامعه، رمزگویی جایگاه ویژهای دارد و از آن با نامهای «زبان زرگری،1 زبان لاتی، زبان مخفی یا زبان آرگو2Argo » یاد میشود. اولین گروهی که به ابداع و استعمال زبان مخفی روی آوردند، سارقان بودند و کم کم همه افراد و گروههایی که به نحوی مخالف قوانین و هنجارهای جامعه عمل میکردند، به استفاده از این زبان میپرداختند. زندانیان، متکدّیان، بدنامان و معتادان جزء این گروهها هستند. گروه دیگری که در سطح وسیعی از زبان مخفی استفاده میکنند، نوجوانان و جوانانی هستند که اعتراض خود را نسبت به آداب سنّتی، با آرایش و لباس عجیب یا با زبان خاص رمزی اعلام مینمایند. آنان میخواهند خود را متعلق به یک گروه خاص معرفی کنند و از این طریق هویت خود را ابراز و جلب توجه نمایند(سمایی،1382:مقدمه و اکرامی،1385: 88-95). 3
نسبتی که میان خط رایج و قلمهای رمزی وجود دارد، میان زبان معیار و زبان مخفی نیز صادق است؛ زیرا زبان مخفی یک زبان مستقل نیست، بلکه یکی از شکلها و گونههای زبان معیار است و به گفتة ویکتور هوگو «زبان مخفی رختکنی است که هرگاه زبان بخواهد کار بدی انجام بدهد در آنجا لباس مبدّل میپوشد» (سمایی،1382: مقدمه، 7). ویژگی این زبانِ بین گروهی در تمام جوامع ناپایداری آن است؛ یعنی بسرعت، لغات و تعابیر ایجاد میشود و پس از مدّتی بکلّی منسوخ میشود و تعابیر دیگری جایگزین آنها میگردد.
واژگان این زبان از تغییر شکل واژههای خارجی، الفاظ محلّی یا الفاظ اقلیتهای مذهبی شکل میگیرد یا از طریق وندافزایی و ساختن وندهای جدید سازماندهی میشود. برخی از این واژهها کاملاً مخفی میماند و کسی جز افراد گروه از معنی آنها آگاه نمیشود؛ امّا مفهوم برخی از آنها آشکار میگردد و در کل جامعه منتشر میشود.
پیشینة رمزنگاری
از زمانهای دور رمزنگاری در نقاط مختلف دنیا به اشکال گوناگون وجود داشتهاست، مثلاً اقوام اینکا (مردمی دارای تمدن نسبةً پیشرفته در پرو در آمریکای جنوبی) به منظور بر قرار کردن ارتباط با یکدیگر از ریسمانهای رنگی که به شیوههای گوناگون آنها را گره میزدند، استفاده میکردند. تعداد گرههای موجود در این ریسمانها دارای معانی خاصی بود. این ریسمانها که در زبان بومی پرو «کوئیپو» نام داشت، توسط افراد خاصی که به این منظور تعلیم دیده بودند، گره زده میشد و فقط همین افراد بودند که میتوانستند، معنی آنها را آشکار کنند. در استرالیا نیز برای اعلام جنگ از قطعه چوبی که چند نقطه آن کنده شده بود و به آن «چوب خط» میگفتند، استفاده میشد. این چوب خطها در تجارت نیز کاربرد داشت و هر یک از دو طرف معامله چوب خطی مشابه طرف دیگر نزد خود نگاه میداشت و این در حکم رسید خرید و فروش کالا بود. همچنین این چوب خطها که نمایانگر اشیاء، افراد، حیوانات و ارقام بود در زمینههای آماری کاربرد داشت4 (هومنه گر،1373: 23-25).
در امپراتوری روم از خط هیروگلیف مصری برای رمز نگاری استفاده میشد و برخی از نشانهها را با نشانههایی که به آنها شبیه بود، تعویض میکردند و واژههای پیچیده به وجود میآوردند که جز برای افراد آشنا به کلید رمز، قابل فهم نبود (گاور،1367: 237).
در چین نیز از خط اندیشهنگار که ترکیبی از واژهها و نمادهای ترسیمی است، برای رمز نویسی کمک میگرفتند. یونانیان برای ارتباط فرماندهان در جبهه و پشت جبهه از خطوط رمزی استفاده میکردند. البته «هردوت» یونانیان را اولین کسانی میداند که از رمز و پیامهای سرّی برای انتقال مفاهیم بهره گرفتند. او مینویسد: وقتی حاکم یونان به دست داریوش در شوش زندانی شده بود، برای این که پیام مخفیانهای را به برادر خواندهاش بفرستد، موی سر غلامش را تراشید و پیغام خود را روی پوست سر او خالکوبی کرد. مدّتی بعد وقتی موی سر غلام به اندازه کافی رشد کرد، او را عازم مقصد کرد. داستان دیگری که در این باره به ما رسیده، از همین پادشاه است. وسیلة نوشتن در آن زمان لوحهایی بوده که آن را با موم میپوشاندند. یکی از حکّام برای اطّلاع دادن به پادشاه دربارة این که کشورش مورد تاخت و تاز قرار خواهد گرفت، موم روی لوحها را پاک کرد و پیام خود را بر روی چوب آنها حک کرد سپس موم را بر روی سطح لوحها زد، لوحها بدون این که در بازرسیها کشف شود، به دست پادشاه یونان رسید (بنایی:1388،استگانوگرافی).
در زبان یونانی واژه Steganography به معنای پوشیده شده یا نوشتن مخفیانه است و با این که با واژة CryPtography هم معنی است؛ ولی یکی نیست. قصد Steganography این است که پیغامی را در پیغامی دیگر به روشی پنهان کند که دشمن به وجود پیغام اول پی نبرد. اما در Cryptographyفرد میکوشد تا پیام موجود را به صورتی غیر قابل فهم درآورد. در قرن پانزدهم میلادی رمزنگاری توسعه یافت و کتابهایی در این زمینه نوشته شد. یکی از این رسالهها توسط شخصی به نام «جان ویلکنز» نوشته شد. او روشهای مختلفی را از کد کردن پیغامها تا جوهرهای نامرئی پیشنهاد داد. در جنگ جهانی دوم تجربیات زیادی دربارة رمزنگاری کسب شد. در اوایل جنگ جوهرهای نامرئی استفاده میشد؛ اما بعد برای مخفی کردن پیامها به پیامهای معمولی روی آوردند. این پیامها به صورت جملات ساده و پیش پا افتادهای بود که توجه هیچ کس را جلب نمیکرد و براحتی انتقال مییافت. در طی جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان برای به رمز در آوردن پیامهای نظامی خود از یک ماشین رمزنگار به نام «ماشین انیگما» استفاده میکرد. ساختار این ماشین شبیه یک ماشین تایپ معمولی بود. برای به رمز درآوردن یک پیام، حروف آن به وسیلة کلیدهای ماشین نوشته میشد و پیام رمز شده از سمت دیگر خارج میشد. ویژگی این ماشین رمزنگار در این بود که هر بار که یکی از کلیدهای آن فشرده میشد، یک حرف متفاوت نوشته میشد، مثلاً اگر کلیدE فشرده میشد، بار اول حرف A و بار دوم حرفH ثبت میشد. مدتی بعد انگلیسیها با تلاش فراوان موفق به رمزگشایی این دستگاه شدند. اختراع دیگر آلمانها در این زمینه «Microdot» نام داشت. Microdot عکسهای بسیار کوچکی بود که اطّلاعات مختلفی مثل متن و عکس را در خود جای میداد. این عکسها به اندازة نقطه بود، پس این امکان را به رمزنگار میداد تا تعداد زیادی از این عکسها را در کنار هم روی خطوط یک واژه قرار دهد و به این طریق اطّلاعات گستردهای را به مقصد برساند. پس از این اختراع محدودیتهای وسیعی در آمریکا و انگلیس اعمال شد، مثلاً پست شطرنج، نقشههای بافندگی، تکّههای روزنامه و حتی نقاشیهای کودکانه ممنوع شد.
عامل دیگری که در قرون اخیر به پیشرفت هنر مخفی نویسی کمک کرد، به کارگیری تلگراف و ساخت دستگاههای خودکار رمزنویس بود؛ اما همین قدر که رمزنویسی پیچیده میشد، امکان خواندن پیامهای رمزی هم بیشتر میشد و بههمین دلیل میان حفظ اسرار و بازخوانی متون رمزی، همان نسبت گذشته باقی ماند. بالاخره در قرن بیستم رمزنگاری با کمک رایانهها به طرز حیرت آوری شکوفا شد و روشهای قدیمی رمزنویسی نیرو گرفت و به مرحله تازهای وارد شد (شرقی،1387: 167-180).
رمزنگاری در جهان اسلام
رمزنگاری، از قرن دوم هجری قمری مورد توجه دانشمندان و کاتبان جهان اسلام قرار گرفت تا جایی که به عنوان یک علم مستقل دربارة آن کتاب نوشتند. اولین کتابها را دربارة رمزنگاری و علم تعمیه5 خلیل بن احمد فراهیدی و جابر بن حیان تألیف کردند؛ اما این رسالات از بین رفته و به دست ما نرسیده است. قدیمیترین مکتوبی که از این علم به دست ما رسیده، «رساله فی استخراج المعمی» اثر دانشمند مسلمان «الکندی»6 ( متوفی260 ه.ق) است. در این رساله که قبل از سال 260 ه.ق تألیف شده، کندی روشهای مختلف رمز را معرفی کرده است. علاوه بر کتاب کندی، کتابهای دیگری نیز توسط دانشمندان مسلمان نوشته شده که فهرستوار برخی از آنها را نام میبریم:
شوق المستهام فی معرفه رموز الأقلام (241ه.ق) (ابن وحشیه) / رساله فی استخراج المعمی(322ه.ق) (ابن طباطبا) / البیان و التبیین(417ه.ق) (جاحظ) / خصائص المعرفه فی المعمیات (355ه.ق) (ابن مماتی) / الشهاب الناجم فی علم التراجم(382ه.ق) (ابن الدنینیر) / مقاصد الفصول المترجمه فی حل الترجمه (412ه.ق) (ابن الدنینیر) / المعلم المؤلف الملک الاشرف (355ه.ق) (ابن عدلان) / مختصر المبهم فی حل المترجم (420ه.ق)، قصیده فی حل رموز الاقلام المکتوبه علی البرامی (414ه.ق)، نظم القواعد فن المترجم و ضوابطه (650ه.ق)، مفتاح الکنوز فی الفیاح الرموز (750ه.ق) (ابن الدریهم) / صبح الاعشی(920ه.ق) (قلقشندی) / حل الرموز و فتح أقفال الکنوز (940ه.ق) (ابوالقاسم عراقی).
امروز نیز تلاشهایی برای معرفی و گسترش علم تعمیه و شیوههای آن صورت گرفته که مهمترین آنها تحقیقات و تألیفات چند محقّق در سوریه است. مهمترین کتاب این محقّقان- محمد مرایاتی، یحیی میرعلم و حسان الطیان- «علم التعمیه و استخراج المعمّی عند العرب» نام دارد(مرایاتی،2002 م: 44-51).
شیوههای رمزنگاری
الف)یکی از روشهای قدیمی برای نوشتن نامههای رمزی، استفاده از کاغذهای مخصوص یا جوهرهای نامرئی بوده است. برای ساخت چنین کاغذ و جوهرهایی از روشهای گوناگون استفاده میشده است. مثلاً کاغذ را در مخلوط شیر و نوشادر قرار میدادند و سپس پیام را بر روی آن مینوشتند. زمانی صورت کتابت بر این کاغذ آشکار میشد که آن را به آتش نزدیک میکردند. گاه در ساخت کاغذ از آب باران استفاده میکردند و پودر سنگ زاج را از ترکیب آن حذف میکردند. این نوع کاغذ تا وقتی مرطوب نگهداشته شود، نوشته را ظاهر نمیکند. آب پیاز و آب لیمو از معمولترین جوهرهای نامرئی بودهاست. یکی دیگر از جوهرهای نامرئی مخلوط آب و زاج است. در این روش برای ظهور پیام گیاهی به نام «عفص» را بر روی نوشته میکشیدند تا آشکار شود. جوهر دیگر صفرای لاک پشت است. متن نوشته شده با صفرای لاک پشت در روز دیده نمیشود؛ ولی شب هنگام ظاهر میشود. در روش دیگر آب لیموی سیاه، عصارة حنظل و روغن زیتون را به نسبت مساوی مخلوط میکردند و به آن روغن سفید میافزودند، سپس به وسیلة این جوهر بر پوست بدن قاصد پیام سرّی خود را مینوشتند و او را روانه میکردند. وقتی قاصد به مقصد میرسید، در محل نگارش پیام، مو روئیده بود. مؤلّف صبحالاعشی این جوهر را از عجایب اسرار میداند(قلقشندی،1407ه ق، 9/ 229).
ب)روش قابل اعتماد و رایج دیگر، استفاده از خطوط رمزی بوده است. البته بهتر است به جای «خط» از واژة «قلم» استفاده کنیم؛ زیرا مراد از خط، حروفی است که در شکل خود از دیگر اشکال مستقل باشد، مثل خط لاتین و عربی، ولی مراد از قلم، تغییراتی است که در یک خط داده میشود (بهار،1370،1/ 95).
آن گونه که نمونههای این اقلام نشان میدهد، میتوان آنها را به دو دستة کلّی تقسیم کرد؛ دستة اول این قلمهای رمزی از همان حروف الفبای عربی ساخته شده است و فقط ترتیب و نوع استفاده از این حروف متفاوت است:
الف)جابه جایی محل حروف در کلمات
در این روش حروف هر کلمه برعکس میشود؛ یعنی کلمه از آخر به اول نوشته میشود، مثلاً به جای محمد، «دمحم» مینویسند. با تغییر اندکی در این روش راه دیگری برای رمز نویسی ابداع کردهاند، به این صورت که حروف کلمه را دوتا دوتا جایگزین هم میکنند و به جای نوشتن محمد، «حمدم» مینویسند.
ب) عوض کردن جای حروف الفبا
در این روش که کندی آن را «إعاضه» نامیدهاست، هرحرف در جایگاه حرف بعد از خود قرار میگیرد؛ یعنی الف به جای ب، ب به جای ت و... ی به جای الف. همان طور که قبلاً هم اشاره شد با تغییر اندک در جایگزینی حروف، قلمهای رمزی دیگری نیز ابداع میشود. مهمترین قلمی که بر اساس این شیوه ساخته شده، قلم «کم صلا» نام دارد. در این روش حروف منقوط تغییری ندارد و در جایگاه خود قرار میگیرد؛ اما حروف بی نقطه با هم جابه جا میشود. این تغییر در بیت زیر خلاصه شدهاست:
کم صلا او حط له در سع شمار |
|
حرف منقوطش به جای خود گذار7 |
طبق این بیت کاف به میم، صاد به لام الف، الف به واو، حا به طا، لام به ه، دال به را، سین به عین و برعکس تبدیل میشود، مثلاً محمد به صورت «کط کر» و باقر به صورت «بوقد» نوشته میشود (نراقی،1380: 210).
ج )افزودن یا کاستن حرف
یکی از شیوهها در این مورد، این است که پس از هر سه حرف کلمه، حرفی را به دلخواه بیافزایند. روش دیگر افزودن حرفی به آخر هر کلمه است. قابل ذکر است که کاستن حرف از کلمه، رمز گشایی متن پیام را برای طرف مقابل دشوار میکند و به طور کلّی روش افزودن یا کاستن حروف نسبت به دو روش قبلی از ارزش چندانی برخودار نبوده است. تنها قلمی که با این شیوه ابداع و استعمال شده است، «قلم تزاید» نام دارد. در این روش برابر هر واژه یک حرف اضافه میشود و گاه ممکن است، اجزای کلمات چند جزئی، از هم جدا شود و برای هر جزء نیز حرف اضافه شود. این روش تقریباً شبیه به زبانهای رمزی امروز است، زبانهایی مثل زبان زرگری یا زبان مرغی8 که در این زبانهای رمزی وتفنّنی به ترتیب حروف «ز» و «ق» به کلمات اضافه میشود.
دستة دوم اقلام رمزی بر اساس عدد حروف ابجد9 ساخته شدهاست و در آنها از حروف الفبا خبری نیست؛ بلکه با کشیدن اشکالی که نماد حروف است، منظور خود را بیان میکنند.مهمترین این قلمها عبارت است از:
الف) قلم شجری
این قلم را با نامهای مختلفی چون قلم مشجّر، قلم سروک، قلم سروی و خط نخلی، در کتب مختلف میتوان یافت. قلم شجری یکی از پرکاربردترین اقلام رمزی بوده و در نسخ خطی نمونههای آن باقی مانده است. در این روش، برای هر حرف، یک خط طولی کشیده میشود و در سمت چپ و راست آن خطوط مورّبی شبیه به شاخه اضافه میشود، عباراتی که به این شیوه نوشته میشود، در مجموع شبیه به انبوهی از درختان سرو کوچک است، مثلاً برای نوشتن حرف میم، اول یک خط عمودی رسم میکنیم و چون این حرف در کلمة «کلمن» قرار دارد، در سمت راست به جای کلمات ابجد، هوز و حطی، سه شاخه میکشیم و این نشان میدهد که حرف مورد نظر ما در این سه کلمه نیست. سمت چپ نشان دهندة کلمة چهارم یعنی کلمن است، حرف میم، سومین حرف این کلمه است. پس سه شاخه در سمت چپ میکشیم: ()برای نوشتن صورت رمزی کلمه محمد، سایر حروف را نیز به همین ترتیب رسم میکنیم () البته طبق توافق طرفین رمز، میتوان جای شاخههای سمت چپ و راست را با هم عوض کرد10 (نراقی،209:1380 و کسایی،1387: 186-199).
ب) قلم خار و خَسَک
قبل از توضیح دربارة این قلم، بهتر است بدانیم که در روزگار گذشته یکی از ابزارهایی که در جنگها استفاده میشد «خار و خسک» بودهاست. خار و خسک، عبارت بوده از قطعات فلزی کوچک که آنها را به هم لحیم کرده و چیزی شبیه به قاصدک تهیه میکردند و در هنگام جنگ و گریز تعداد زیادی از آن را بر سر راه دشمن میریختند تا با فرو رفتن خار و خسکها در سم اسبان، دشمن از حرکت باز ماند.
برای نوشتن هر حرف ابتدا چهار خط به صورت قطرهای مربع رسم میکنیم () تا هشت زاویه ایجاد شود. هر یک از این زوایا نشان دهندة یکی از کلمات حروف ابجد است. ترتیب زاویهها از سمت راست فوقانی آغاز میشود () یعنی زاویة اول، ابجد، زاویة دوم، هوز و به همین ترتیب، زاویة هشتم، ضظغ را نشان میدهد. اگر حرف مورد نظر ما بین 1 تا 9 باشد، بر بالای خط طولی (ه) قرار میدهیم و در زاویة مورد نظر یک نقطه میگذاریم، مثلاً برای حرف ح ()، اگر حرف مورد نظر جزء عشرات باشد، بر سر خط عرضی در سمت راست (ه) و در زاویة مربوط به آن نقطه میگذاریم، مثلاً برای حرف م () در صورتی که حرف جزء مئات باشد، باید بر سر دو خط عرضی (ه) و در خانة مورد نظر نقطه بگذاریم، مثلاً برای حرف ق () و در آخر اگر حرف مورد نظر از ألوف باشد، در خانه مورد نظر (غ) میگذاریم و برای حرف غ ().
مشکلی که در نوشتن با این قلم پیش میآید، این است که مثلاً برای نوشتن حرف م () شکلی به دست میآید که برای حروف «ک،ل،ن» نیز یکسان است و مترجم پیام رمزی در فهمیدن و تشخیص حروف دچار مشکل میشود. برای رفع این اشکال در کتابها چارهای نیندیشیدهاند (نراقی،1380: 210). البته میتوانیم تعداد نقطهها را با توجه به عدد و مرتبة آنها افزایش دهیم، مثلاً برای حرف «ک» یک نقطه،برای حرف «ل» دو نقطه، برای حرف «م» سه نقطه و برای حرف «ن» چهار نقطه در زاویة مورد نظر قرار دهیم.
ج) قلم هندسی
برای نوشتن با این قلم رمزی به جای هر کلمه یک خط عرضی رسم میشود و به جای حروف ابجد عدد آنها بر روی خط نوشته میشود، به این ترتیب که اعداد یک رقمی بالای خط قرار میگیرد، دنبالة اعداد دو رقمی بر روی خط قرار میگیرد، دنبالة اعداد سه رقمی تا پایین خط ادامه مییابد و دنبالة اعداد بیش از هزار، در پایین خط به سمت راست منحرف میگردد، به طور خلاصه:
احد به خط نرسد لیک می رسد عشرات |
|
مئات بگذرد از خط ألوف کج سوی راست |
مثلا ًبرای نوشتن کلمة «محمد»، میدانیم عدد حرف «م» چهل، حرف «ح» هشت و حرف «د» چهار است. پس () صورت رمزی کلمة محمد با قلم هندسی است. برای نوشتن کلمة مغرب، به جای «م» چهل، به جای «غ» هزار، به جای «ر» دویست و به جای «ب» دو میگذاریم: () (نراقی،1380: 208-209 و حکیم مؤمن،1378 ه ق: 288).
د)قلم عدد
در این روش به جای هر حرف دو رقم قرار میدهند؛ یکی به حروف و دیگری به عدد، که اولی نشان دهندة کلمه ابجد و دومی نشان دهندة مرتبة آن حرف است، مثلاً برای نوشتن حرف «م» به جای آن چهار3 می نویسند؛ زیرا کلمة کلمن، چهارمین کلمه در حروف ابجد است و حرف م در این کلمه مرتبة سوم را دارد. برای مثال کلمة محمد چنین نوشته میشود: (چهار3 سه 1 چهار3 یک4)(نراقی،1380: 210).
غیر از قلم هندسی و قلم عدد روشهای دیگری نیز بر اساس اعداد حروف ابجد وجود داشته است. یکی از این روشها نوشتن عدد حروف ابجد به صورت حرفی است نه عددی، مثلاً به جای محمد (اربعون و ثمانیه و اربعون و اربعه) نوشته میشود. در روش دیگر به جای هر حرف، حروفی را جایگزین میکنند که جمع عدد ابجدی آنها با عدد آن حرف برابر باشد، مثلاً به جای محمد (لی بولی اج) مینوشتند که اعداد حروف «لی» (30و10) برابر با چهل است و حرف «م» را نشان میدهد و إلی آخر (قلقشندی،1407 : 1/ 232). 11
رمزنگاری در ایران
در تمدّن کهن ایران نیز نامه نگاری و نامه رسانی از دیرباز رواج داشته است و در کنار آن تلاش برای مخفی کردن برخی از پیامها و نامههای خاص به صورتهای گوناگون در تاریخ ثبت شده است. یکی از این راهها، فرستادن قاصدان و جاسوسان در لباس بازرگانان، سیّاحان، دارو فروشان یا درویشان بوده است. این افراد غالباً نامهها را در جاهایی که بآسانی قابل کشف نباشد، پنهان میکردند. نمونههایی از این روش نامهرسانی را در «تاریخ بیهقی» میتوان یافت:
- کسی که به نوشتن نامة دروغین وادار شده بود، چنین مینویسد:
«...و هرچه من پس از این مینویسم به مراد و املاء ایشان باشد بر آن هیچ اعتماد نباید کرد که کار من با سیاحان و قاصدان پوشیده افتاده و بیم جان است» (بیهقی، 1386: 2/ 463).
«گفتند سیاحی بر در است...درآمد و خالی خواست و این عصایی که داشت بر شکافت و رقعتی خرد...برون گرفت و به من داد» (همان، 461).
«پس کفشگری را به گذر آموی بگرفتند متهم گونه...معترف شد و آلت کفشدوزان از توبره بیرون کرد و میان چوبها تهی کرده بودند و ملطفههای خرد آنجا بنهاده، پس به تراشه چوب آن را استوار کرده و رنگ چوبگون کرده تا به جای نیارند» (همان، 750).
«سیاحی رسید از خوارزم و ملطّفههای خرد آورد و در میان رکوه دوخته، از آن صاحب برید...»(همان، 647).
اما روش مطمئنتر و معمولتر برای ارسال نامههای محرمانه، همان ابداع خطوط رمزی براساس حروف ابجد بوده که در متون کهن فارسی از آن با واژههایی چون معما و رمز یاد شدهاست:
«من نسخت کردم تا آنچه نبشتنی بود به ظاهر و معما نبشت و گسیل کرده آمد» (همان، 466).
«کاتب باید که اسرار کاتبی نیک بداند و سخنهای مرموز را نیک اندر یابد» (عنصر المعالی، 209:1364)
«در زهد نه بینایی لیکن به طمع در |
|
برخوانی در چاه به شب خط معمّا» |
کاتب سرّ
ترجمه و تفسیر متون رمزی از روزگار گذشته جزء وظایف کاتبان توانا بودهاست. دبیران و کاتبان موفق علاوه بر داشتن انشای بلیغ، دانش کافی و خط خوش، به رمزنگاری و شیوههای آن نیز اشراف داشتند. در عصر غزنویان بونصر مشکان و شاگردش بیهقی، نمونة چنین کاتبانی بودند. در عصر عباسی به این کاتبان «کاتب السّر» و درعصر فاطمی «کاتب السّر» و «کاتب الدّست» میگفتند. کاتبالسر(کاتب سرّ) به کاتب و نویسندهای گفته میشد که نامههای محرمانه شاه و حاکم را کتابت میکرد. البته پس از مدتی لقب کاتبالسّر به «کاتمالسّر» تغییر یافت. کاتبالدست (کاتب دست ) نیز به کاتب و نویسندهای گفته میشد که هنگام خواندن شکایتها در حضور شاه یا حاکم بر مسندی مینشست و اوامر شاه را در ذیل عرایض مینوشت (مایل هروی،735:1372 ).
به این دلیل که مقام کاتب السّر یکی از مناصب مهم و مورد توجه در دربارها بود، مراتب و القاب متعددی برای آن در نظر میگرفتند، القابی چون (حافظ الاسرار، رأس البلغاء، سفیرالأمه، سیرالرؤسا فی العالمین، لسان الدّوله، لسان السلطنه، لسان الممالک، لسان ملوک الامصار، مالک زمام الادب، مدبر امور السلطنه و ملاذ الکّتاب) (قلقشندی، 1407: 6/ 46-73 ؛ حسن پاشا،1957 م:442).
چنان که از کتب تاریخ بر میآید، لقب کاتب السّرّ در عهد قاجار نیز به کاتبان زبر دست داده میشد، مثلاً «میرزا سعید خان انصاری» که فردی فاضل و خوش خط بود، در زمان ناصر الدین شاه به خدمت امیر کبیر درآمد و در سال 1264 ه.ق کاتب اسرار و منشی او شد. میرزا سعید خان چند سال بعد مسئول وزارت امور خارجه شد و در سال1269ه.ق، ناصر الدین شاه لقب «مؤتمن الملک» را به او داد (بامداد،1347: 2/ 66).
در همین دوره، شخص دیگری به نام «میرزا محمود خان منشی» در دربار قاجار خدمت میکرد. او که نامهها و عبارات رمزی دشوار را بدون کلید رمز، رمزگشایی و ترجمه میکرد، در سال 1299 ه.ق کتابی به نام «ناسخ الرموز» نوشت و در آن روش رمزنگاری که خودش ابداع کرده بود، شرح داد. در صفحات پایانی همین کتاب، ناصرالدین شاه به مهارت او در رمزخوانی اشاره کرده و او را به لقب «مفتاح الملکی» مفتخر نمودهاست.13
معمّا (در عربی معمّی)
معمّا، کلمهای عربی است (اسم مفعول)، به معنی سخن پوشیده و سربسته و در متون فارسی در مفهوم رمزنگاری فراوان به کار رفته است. ترکیبات این واژه در متون عبارت است از:
معما نبشتن: رمزنویسی. «و آن گاه بنده پوشیده او را بگوید تا معمّا نویسد...»(بیهقی، 1386: 465).
معمّا نامه (ملطّفة معما): نامه آمیخته به معما؛ نامهای بوده که مطالب محرمانه در آن به صورت رمزی نوشته میشده تا اگر به دست دشمنان و بیگانگان افتد، فهم آن مقدور نباشد (فرق عمدة معمّانامه با ملطّفه، همین رمزی بودن آن است).
«نامة دربند با ملطّفة معمّا با ترجمه در میان رقعتی نهادم، نزد آغاجی بردم» (بیهقی، 1386 983).
خط معمّا: خط رمزی.
ز اشکال تیغ او قلم تیر هندسی |
|
بر سطح ماه خط معما بر افکند |
معمّا نهادن: توافق دو طرف برای معمایی، به طوری که فقط نویسنده وگیرندة نامه از مفهوم آن آگاه بودند. «من آنجا رفتم و باری معمّا نهادم و پدرود کردم و بازگشتم» (بیهقی، 1386: 3/ 982).
بیرون آوردن معما: خواندن یا ترجمه کردن رمز، که منوط به دانستن کلید رمز بودهاست. «معما بیرون آوردم نبشته بود...» (همان، 983).
رمز
رمز نیز کلمهای عربی است (مصدر مجرّد از باب فَعَلَ یَفعُل) که در زبان فارسی بسیار کاربرد دارد. رمز یعنی به لب یا به چشم یا به ابرو یا به دهان و زبان اشارت کردن. این واژه به معانی دیگری نیز به کار رفته است: اشاره، رمز، سّر، ایما، دقیقه، نکته، معمّا، نشانه، اشارت پنهان، نشانة مخصوصی که از آن مطلبی درک شود، چیز نهفته میان دو یا چند کس که دیگری بر آن آگاه نباشد و بیان مقصود با نشانهها و علائم قراردادی و معهود. آنچه در تمام این معانی مشترک است عدم صراحت و پوشیدگی است (پورنامداریان،1367: 1). با وجود این معانی، تاریخ رمز نه به قدمت تاریخ روم و یونان که به درازای تاریخ انسان است.
رمز در قرآن یک بار آمده است: «قالَ ربِّ اجعَل لی آیَه قالَ آیَتُکَ ألّا تُکَلِّّمَ النّاسَ ثَلاثَهَ أیّامٍ إلّا رمزاً»(آل عمران/41)
در این آیه واژة رمز به معنی سخن گفتن با ایما و اشاره است. در این مفهوم نیز این واژه در متون فارسی به کار رفته است: «برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند. خواهر از غرفه بدید، دریچه بر هم زد. پسر دریافت و دست از طعام کشید» (سعدی،1383: 38-40).
«چون به هوش آمدم، دیدم که آیینه و دستارچه سرخ در دست دارد. چون مروارید آستین بالا زد و پنج انگشت بگشود و بر سینه خود نهاد. پس از آن با هر دو دست آیینه برداشت و از منظرهاش باز نمود. آن گاه دستارچه سرخ بگرفت و سه بار دستارچه از منظره فرو آویخت و بالا کشید. پس از آن دستارچه را بفشرد و سر از منظره بیرون کرده به چپ و راست نظاره کرد و سر از منظره باز پس کشیده، منظره فروبست و برفت و با من هیچ سخن نگفت و مرا حیران بگذاشت و اشارتهای او را ندانستم» (طسوجی،1383: 414).
با خواندن این دو قسمت درمییابیم، همان قدر که رمزگویی اهمیت دارد، کشف رمز و دریافتن قصد گوینده نیز مهم است. در حکایت اوّل، اگر پسر مفهوم به هم زدن دریچه را نمییافت و غذای آلوده به زهر را میخورد کشته میشد. در حکایت دوم، راوی که در طول قصه چندین بار با این رمزگوییها مواجه شده، دوباره به سراغ دختر عمویش میرود تا معنی این رموز را از زبان او بشنود: «گفت ای پسر عم اشارتی که با پنج انگشت کرده، تفسیرش این است که پس از پنج روز بیا و نمودن آیینه و سر از منظره به درآوردن و دستارچة سرخ گرفتن و فشردن، اشارت است به این که به دکان صبّاغ اندر بنشین تا رسول من نزد تو بیاید» (همان، 414).
نمونههای دیگری از این رمز گوییها را در کتاب ادوارد براون میتوان یافت. البته چند روشی که در این کتاب ذکر شده، کاملاً جنبه تفننی دارد و از این نظر با زبان زرگری و مرغی امروزی شبیه است. طبق سخن ادوارد براون در روش اول برای هر کلمه از ابجد، دوضربه روی دیوار یا میز میزنند و برای هر حرف از حروف ابجد، یک ضربه، مثلاً وقتی میخواهند بگویند «آب»، چون حرف اول آن، حرف اول ابجد است، فقط دو ضربه روی دیوار یا میز مینوازند و سپس یک ضربه میزنند که بگویند حرف در کلمه ابجد مقام اول را داراست. برای حرف «ب» نیز به همین صورت ابتدا دو ضربه میزنند و بعد دو ضربة کوتاه و با فاصله تا نشان دهند، حرف مورد نظر در کلمة ابجد، مرتبة دوم را دارد. روش دیگری که براون دربارة آن توضیح میدهد، بیشتر در قهوهخانههای زمان قاجار مرسوم بوده است؛ کسی که مشغول کشیدن قلیان بود، اگر در حساب ابجد مهارت داشت، بسهولت با دیگران ارتباط برقرار میکرد و با زدن پکهای کوتاه و بلند به قلیان با طرف مقابلش سخن میگفت. روش سوم، برقراری ارتباط با تاب دادن سبیل است. اگر فرد دست به طرف سبیل راست ببرد، علامت کلمه و اگر دست به طرف سبیل چپ ببرد علامت حرف خواهد بود (براون،1371: 351-352).
همان طور که قبلاً اشاره شد، در رمزنویسی نیز ترجمه رمز و بیرون آوردن معمّا نیاز به مهارت و ذکاوت مترجم دارد و داستان نقل شده در قابوس نامه، شاهدی بر این سخن است. در این داستان پادشاه به کاتب خود امر میکند تا نامهای برای یکی از حاکمان مبنی بر فرستادن سر کاتب خود نزد پادشاه بنویسد. از آنجا که کاتب سلطان با کاتب مزبور دوستی دیرینه دارد، به خاطر نوشتن این حکم بسیار غمگین میشود و به دنبال راه چارهای میگردد، عاقبت آیة «أن یُقتَّلوا أو یُصَلَّبوا أوتُقَطَّعَ أیدیهِم وَ أرجُلُهُم مِن خِلافٍ أویُنفَوا مِنَ الارضِ» (مائده/ 33) به یادش میآید و با قلمی باریک در یک سمت نامه الفی مینویسد و در طرف دیگر نون. وقتی نامه به دست حاکم میرسد، طبق عادت آن را به کاتب خود میدهد تا بخواند. کاتب زیرک با دیدن الف و نون دربالای نامه مقصود نویسنده را میفهمد و به بهانة این که از بینیاش خون میآید، مجلس را ترک میکند و میگریزد (عنصر المعالی،1364: 210-213).
البته رمزنگاری ایرانیان به سالها قبل از نوشته شدن متون یاد شده، برمیگردد و طبق گفتة «ابن ندیم» ایرانیان هفت نوع خط داشتهاند که هریک از آنها ویژگی و کاربرد خاصی داشتهاست:
1- دین دبیره: مخصوص نوشتن اوستا و سایر کتب دینی.
2- ویش دبیریه: شامل 365 حرف بوده، با کمک این خط میتوانستند آثار قیافه، انواع صداها مثل شرشر آب، اشارات چشم، چشمک زدن و سایر ایما و اشارات را بنویسند. متأسفانه از این خط و حروف آن اثری نمانده است.
3- کشتج: دارای24 حرف بوده و در نوشتن عهود و اقطاعات و نقش انگشتر و نگارهای جامه و فرش و سکّة فارسی کاربرد داشته است.
4- نیم کشتج: 28 حرفی بوده و مسائل طب و فلسفه را با آن مینوشتند.
5- شاه دبیریه: مخصوص مکاتبات پادشاهان بوده وآموختن آن را بر مردم عادی ممنوع کرده بودند تا افراد دیگر بر اسرار شاهان آگاهی نیابند.
6- نامة دبیریه یا هام دبیریه: این خط 33 حرف بینقطه داشته و ویژة همه طبقات مملکت، جز شاهان بوده است.
7- رازسهریه: شاهان اسرار خود را به وسیله آن برای سایر افراد مینوشتهاند. 14 (ابن ندیم، 1366: 20-25)
نتیجهگیری
علم تعمیه یا رمزنگاری یکی از علوم کهن محسوب میشود و قدما آن را برای کسانی که با مناصب دولتی و درباری سر و کار داشتند- مخصوصاً دبیران _ ضروری میدانستند. بتدریج این علم و اصطلاحات خاص آن مانند سایر علوم، وارد متون مختلف فارسی شده و به دست ما رسیده است. البته این علم در گذشته، محصور ومتوقف نشد و کم و بیش سیر خود را ادامه داد. به طوری که امروز، میتوان علم تعمیه را در دو شاخة علمی و اجتماعی و همچنین در دو قالب شفاهی و مکتوب، بررسی کرد؛ همان طور که گفته شد، جنبههای علمی این دانش در دنیای مجازی و رمزنگاریهای رایانهای جایگاه ویژهای دارد و جنبههای عامی و اجتماعی آن، چه به صورت مکتوب (در نسخه های رمالان و خرافه پردازان) و چه به صورت شفاهی (زبان مخفی) در میان مردم جریان دارد و به خوبی قابل ارزیابی است. با وجود این قدمت و کاربرد وسیع، علم مخفینویسی و مخفیگویی، مخفی و مغفول مانده است. از سوی دیگر دانستن معانی و اصطلاحات این علم به دلایل زیر لازم مینماید:
1. مسائل مربوط به علم تعمیه بخشی از تاریخ سیاسی و ادبی ما را تحت الشعاع قرار داده است. آشنایی با این علم میتواند برخی از مشکلات متون ادب فارسی را رفع کند و منظور دقیق نویسنده یا شاعر را از «خطّ معمّا»، «خط رمز»، «ملطّفة معما» و... آشکار کند.
2.در فرهنگها و دایرةالمعارفهای فارسی، مدخلی برای معرفی این علم وجود ندارد. هرچند منابع و شواهد مربوط به رمزنگاری به اقتضای موضوع آن اندک است و آثار مستقل و مفصّلی دربارة آن نوشته نشده؛ اما با توجه به اهمیت این علم از گذشته تاکنون، میتوان با جمعآوری مطالب و شواهد بیشتر، از متون فارسی و عربی، مدخلی با عنوان «خطّ معمّا»، درکتب مرجع مطرح کرد.
پینوشتها
1 - زبان زرگری: زبان غیرمعمول و تصنعی؛ به این صورت که معمولاً دویا چند کس قرار میگذارند که بین خودشان با افزودن واجی به ویژه حرف «ز» به هریک از هجاهای کلمات صحبت کنند، مانند: می زی خوازا هزم بزرزوزم دازانزشگاه (انوری،1381: ذیل زبان زرگری).
2- آرگو: زبان تبهکاران فرانسه.
3- البته این امر منحصر به زمان ما نیست؛ بلکه در گذشته نیز گروهی از گدایان که خود را «بنی ساسان» مینامیدند، از چنین زبانی استفاده میکردند. بارزترین ویژگی آنان زیرکی و ادب ورزی بود. بنیساسان شامل افرادی از طبقات مختلف مانند گدایان، درویشان، بوزینه داران، خرس گردانان، گربه رقصانان، متظاهران به انواع بیماری و... بود. بدیهی است که شعبده بازان، رمالان و فالگیران و جادوگران نیز در این گروه قرار میگرفتند. بنیساسان از قرن 3ه.ق مورد توجه ادیبان قرار گرفتند و اوج توجه به آنها را در آثار جاحظ (255 ق ) میتوان دید. درقرن 4 ه.ق بزرگترین شاعر بنیساسان؛ یعنی جهانگرد معروف به «ابودلف خزرجی» به تشویق «صاحب بن عباد» قصیدة ساسانیه را با مطلع «جُفونُ دَمعُها یَجری / لِطولِ الصّدِ وَ الهَجرِ» سرود (ثعالبی،1403ق، ج 3: 413-435).
نکتة مهم در این قصیده، شرح مصطلحات این گدایان است که برای دیگران قابل فهم نبود. در همین زمان ادیب دیگری به نام «بدیع الزمان همدانی» درفضای همین گونه ادب، دست به تدوین مقامات زد که یکی از آنها به مقامات الساسانیه معروف شد. این گروه خود را به شیخی به نام «ساسان» منسوب میکردند. سپس نویسندگان کوشیدهاند تا این نام را بر شاهان ساسانی یا افسانهای مربوط به آنان منطبق نمایند. اما به قول سنایی: «کی توان مر ساسیان را تخم ساسان داشتن» (سنایی، 1354: 463)
صاحب کتاب «تاریخ بیهق» نیز در اینباره مینویسد: هر فرومایه راکه عیب و سرزنش کنند ساسی میخوانند و گدایان را ساسی و ساسانی گویند...
با توجه به سخن سنایی و بیهقی معلوم میشود، اصل این کلمه ساسی بوده و ربطی به شاهان ساسانی نداشته است. البته در وجه تسمیة این گروه بسیار اندک سخن گفتهاند.( آذرنوش، بنی ساسان، در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی،1383؛ عوفی، 1350: 107).
4- چوب خط: در ایران نیز چوب خط تا چند سال پیش نزد بازاریان و کسبه کاربرد داشت و یکی از ابزار کار آنها محسوب میشد. چوب خط، باریکه چوبی بود که افراد بیسواد با کشیدن یا کندن خطها و علامتهایی بر آن، حساب بدهکاران را ثبت میکردند (انوری،1381: ذیل چوب خط ).
5- علم تعمیه: تعمیه در لغت به معنی کور کردن، پوشیدن و پوشیده گفتن، معمّی گفتن، بیان کردن امری به وسیلة قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا به وسیلة رموز و محاسبات ابجدی که پس از تعمّق کشف گردد (معین،1357: ذیل تعمیه).
6- کندی، معروف به «فیلسوف العرب»، همان طور که از نام و نسبش برمیآید، از قبیله کنده و از اولاد «اشعث بن قیس کندی»، صحابی معروف پیامبر است. کندی، در بغداد به رشد عقلی و علمی رسید و مانند پدرش به دربار خلفا راه یافت. روش او در علم فلسفه یک روش التقاطی بود؛ یعنی آنچه از آراء فلاسفه دیگر مطابق نظر خود مییافت، برمیگزید و آنها را با هم تلفیق میکرد و فلسفهای خاص خود را میآفرید. تمام سعی او در این بود که اصول فلسفهاش مطابق با اصول اسلام باشد و به همین دلیل در بسیاری از اعتقادات دینی با معتزله همراه شد. کندی علاوه بر فلسفه و منطق در علوم متداول زمان خود مثل حساب، هندسه، نجوم، طب و...مهارت داشت (مصاحب، ذیل کندی).
7- کم صلا: بیت مذکور در کتاب صبح الاعشی به صورت دیگری آمدهاست و در آن حرف منقوط نیز جابه جا میشود و مؤلف کتاب از این خط با نام « قلم قمی» یاد کردهاست:
کَم اَوحَط صَلا لَهُ دَرسَع |
|
فی بَزخَشٍِ غَضّ ثَج تَدفَق |
همان طور که می بینیم حروف «ذال،ظاء، نون» در این بیت وجود ندارد؛ به احتمال قریب به یقین حرف دال در کلمه تدفَق باید ذال باشد وحرف فاء در این کلمه نون است؛ زیرا حروف دال و فاء قبلاً تکرار شده است. پس کلمة آخر «تدنق» بوده است.(رک.قلقشندی،1407: 9/ 231)
8- زبان مرغی: این زبان نیز مانند زبان زرگری از زبانهای ساختگی است که برای ادای آن حروف «ر» و «ق» به حروف کلمات اضافه میشود: یکی درب مکتبی گذشتی... فریاد برآورد که وادنیا، از ممالک اسلامی زبان مرغی میآموزند...معلوم شد امر از «وقی یقی» صرف میکردهاند (انوری، 1381: ذیل زبان مرغی).
9- ابجد: نخستین لفظ از هشت لفظ الفبای عربی. الفاظ مذکور چنین خوانده میشوند: ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفض، قرشت، ثخذ، ضظغ. دراین دستهبندی شش دستة اول طبق ترتیب الفبای فنیقی است و دو دستة اخیر متشکل از حروف مخصوص زبان عربی است. اعراب مانند یونانیان برای هر یک از حروف حساب جمل الفبا مقدار عددی قرار داده بودند و اعداد را به وسیله آنها نمایش میدادند. به وسیلة این اعداد حساب میکردند و این حساب به «حساب جمل» معروف است. حساب جمل سابقاً نزد منجمین و محاسبین در تنظیم جداول نجومی و عددی معمول بود. ولی امروزه گذشته از علوم غریبه، استعمال آن تقریباً منحصر است به ساختن مادهتاریخ و شمارهگذاری مقدمه و فهرست کتابها. عدد مربوط به این حروف عبارت است از: ابجد، هوز، حطی، شامل اعداد1 تا 10 میشوند. کلمن و سعفص نشان دهنده اعداد 20 تا 90 هستند. قرشت، ثخذ و ضظغ اعداد 100 تا 1000 را صدتا صدتا در برمیگیرند (مصاحب، ذیل ابجد و جمالزاده: 4-8).
10- قلم مشجّر: کسایی به نقل از هوشنگ جاوید مینویسد: قلم شجر یکی از خطوطی است که برکنارة اکثر کتیبههای کهن ایران فرهنگی باستان نیز یافت میشود. زنان ایران این خط نقش را سینه به سینه و بدون آموزش معنوی آن یاد گرفته و بر دست بافتههای خود نقش زدهاند، امّا متأسفانه علم خواندن آن را به فراموشی سپردهاند و فقط نقشی بر فرش میزنند (کسایی،1387: 194). دربارة این قلم باید گفت که نوعی رسم الخط نیز میان خطاطان رایج است که به آن خط شجری گویند. شکل ظاهری کلمات در این خطاطیها شبیه به شاخههای برگدار است (رک.فضائلی،1350: ذیل خط شجری).
11- خطوط دیگر: خط دیگری که در میان کاتبان رایج بوده، خط سیاق (سیاقت) است که امور سری دولت را با آن مینوشتند. این خط دشوارخوان را کاتبان ترک در عصر سلجوقی رواج دادند. پایه و اساس این خط بر حذف و اختصار حروف، نقاط و کلمات نهاده شدهاست، به طوری که کاتبان در بعضی از کلمهها اجزای آنها را به هم متصل میکردند و حروفی را که در نزد آنها معلوم بود، میانداختند، چنانکه جز اهل صلاح دیگری آنها را نمیدانست، از این رو دیگران از درک این کلمات عاجز بودند. در سدههای نهم تا سیزدهم این روش با حساب سیاق قرابت و آمیختگی یافت و اسناد دیوانی عهد تیموریان و صفویان و قبالههای دولت عثمانی با آن کتابت میشد. غیر از خط سیاق و اقلام گوناگونی که در متن ذکر شد، شیوههای دیگری نیز برای رمزنگاری وجود داشته است که البته ارزش و اهمیت چندانی ندارند، مثلاً به جای حروف، نام انسان، خوشبوها، میوهها، پرندگان، یا نام منازل بیست و هشتگانة فلکی را میگذاشتند (مایل هروی،1372: 644) علاوه بر این، قلمهایی وجود دارد که از رمزگشایی آنها تقریباً اطلاعی نداریم.
12- نمونههای دیگر:
بر صورتت از دست خط یزدان بر نقره خام تو بتا خامه خوبی بی کلک طبع شاخک شاهسپرغم را ز قرآن ربوده کمال فصاحت کنم تفسیر سریانی ز انجیل از نام شاه و نام بداندیش او فلک معما بر از ابجد آمد به معنی خط معما شوی و نقطه زند عشق کسی برخواند این خط معما حال مسمی بگو ز تسمیه بگریز |
|
فصلی است نوشته همه معمّا بنگاشته از غالیه دو خط معما بر حرفهای خط معما کند همی وز انجیل خط معما گرفته بخوانم از خط عبری معما بر لوح بخت خط معما برافکند چو معنی که هم برتر آمد ز اسما صورت حال تو را به خال حقیقت که در عالم نه خود بیند نه عالم حل معما بکن ز تعمیه بگذر |
13- میرزا محمود خان، در آغاز این کتاب، پس از مقدمه به شرح «خطوط مرموزه متداوله» در آن روزگار، مانند قلم مشجّر، قلم طبرقال، قلم پهلوی و... پرداخته است. همچنین رمزهای جمل، یوسفی، فلکی، رحوی و ثنایی را ذکر کردهاست. رمز «ناسخ الرموز» به گفتة مؤلّف، رمز ثلاثی بودهاست؛ یعنی عبارات و کلمات را طی دو مرحله رمز میکردند، ابتدا در برابر هر کلمه یا عبارت، حروف ثلاثی قرار داده و سپس این مجموعه حروف سه تایی را توسط کلیدهای فارسی یا فرانسه رمز کرده و به مقصد میفرستادند. نویسنده پس از شرح این روش رمزنگاری، کلمات وعبارات متداول زمان خود و رمز ثلاثی معادل آنها را فهرست کردهاست. صفحات آخر این کتاب به فرمان ناصرالدین شاه در محرم 1300ه.ق مبنی بر اعطای لقب «مفتاح الملک» به مؤلف اختصاص دارد.43 سال بعد «مسعود مفتاح الدوله» فرزند میرزا محمود خان، کتاب ناسخ الرموز را با اندکی تغییرات به صورت چاپ سنگی عرضه کرد (سالاری، 1377: 194-198)
14- راز سهریه: وجه تسمیة این خط معلوم نشد. درپاورقی صفحه (24) الفهرست آمدهاست: کلمه سهریه در «راز سهریه» و همچنین در «رأس سهریه» را نتوانستیم صحیحاً بدست آوریم که چیست و ممکن است که چیز دیگری بوده و تحریف شده است.
(البته در این بیت رابطه ضعیفی میان خواندن و سهر وجود دارد که قابل بررسی است:
خورشید جهان کی شود از علم کسی کو |
|
در شب چو مه او را بر خواندن سهری نیست |
15- تصویر قلمهایی که در پیمیآید، برگرفته از دو کتاب «تحفة حکیم مؤمن،1378ق و خزائن نراقی،1380» است. لازم به یادآوری است که ترتیب اقلام تصویری در پیوست، اغلب به ترتیب الفبای ابجدی است، مگر چند مورد که ابتثی است.