نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دهاقان- دانشگاه ازاد اسلامی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Abn-al-faraj Roni is among the proficient poets and his poetry enjoys significance for different reasons. This poets book of poetical works in duding odes, stanzas, quatrains and sonnets has been corrected and published twice in Iran. The first publication was in the year 1304 with the efforts chalking made and the second one in 1347 by the endeavors of mahmoud mahdavi damquani. This article, trying to investigate the recent edition, manifests the weaknesses and the recent edition, manifests the weaknesses and the inexpressive points of this version in some items, the method of correction (its indefiniteness and being non- critical), mentioning the false versions (not mentioning the false versions, not restraining the false versions appropriately, not restraining the margins of false versions), the errors concerning the attachments, deficits in the final profiles and printing errors. Therefore it is clearly observable that the presently- available correction of Abu-al-faraj Ronis book of poetical works contains much trivial and also major errors and mistakes. Which justify the need for recorrection.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ابوالفرج رونی از شاعران بزرگ قرن ششم هجری است که تاریخ تولد و وفات او در هیچ یک از تذکرهها ثبت نشده است. در تعلیقات چهار مقاله به طور مشروح و مفصل مطالب ارزشمندی دربارۀ تاریخ احتمالی وفات او آمده است که نشان میدهد ابوالفرج بعد از سال 492 ﻫ.ق که سال جلوس سلطان مسعود است قطعاً حیات داشته است. (ر.ک. نظامی عروضی، 1381: 119- 115 و نیز عثمان مختاری، 1382: 670- 667). «اصل او از رونه و مولد و منشاً او مانند مسعود سعد در لاهور بوده است» (صفا، 1362: 2/47). ابوالفرج در دربار سلطان ابراهیم بن مسعود غزنوی در شاعری به شهرت رسید و علاوه بر این شاه و پسرش، عدهای دیگر از بزرگان دربار این دو پادشاه و نیز سلطان مسعود را مدح کرد.
او از پیشروان تغییر سبک خراسانی به سبک عراقی است که توانسته است «پیش از کمال اعتلای شعر فارسی خاصه در فن قصیدهسرایی راهی نو در شاعری بگشاید و شیوهای تازه پدید آورد و تعبیرات و ترکیبات و تشبیهات و استعارات بدیع از آن گونه که به ذهن شاعری نرسیده و سیمرغ وهم هیچ گوینده را قوت عروج بدان بالا نبوده باشد در شعرهای خویش عرضه کند» (محجوب، بی تا: 578). در اهمیت شعر و روش ابوالفرج همین بس که انوری را دنباله رو او دانستهاند: «انوری در آغاز شاعری ابتدا از ابوالفرج رونی پیروی میکرده و تتبع شعر او مینموده... او به شعر ابوالفرج بیش از سایر شعرا توجه داشته و دیوانش را پیوسته مطالعه میکرده و حتی در جمع اشعار وی اهتمام داشته» (انوری، 1372: 1/100). شاید یکی از دلایل تمایل انوری به سبک ابوالفرج این باشد که او نیز همچون ابوالفرج به تقلید از شعرای متقدم میل زیادی نداشته و میخواسته است افکار و عبارات نو و تراکیب و معانی دور از ذهن را در شعر خود به کار برد (نفیسی، 1368: 44).
دیوان ابوالفرج مشتمل بر قصاید، قطعات، رباعیات و غزلیات است و فروزانفر تعداد ابیات دیوان او را حدود چهار هزار بیت نوشتهاست (فروزانفر، 1383: 318)، صاحب تذکره ریاض الشعرا تعداد ابیات دیوان او را دو هزار و دویست بیت برآورد می کند (واله داغستانی، 1384: 1/80) در حالی که در نسخ خطی در دسترس و نیز نسخههای چاپی این تعداد به حدود دو هزار بیت میرسد. آنچه مسلم است اشعار ابوالفرج به این تعداد بیت محدود نمی شود و بی شک ابیات و اشعاری از او در نسخه های موجود نیامده است.
پیشینۀ پژوهش
دیوان ابوالفرج رونی ابتدا در سال 1320 ﻫ.ق در هند در حاشیۀ دیوان عنصری با چاپ سنگی به شکل ناقص و مغلوط به چاپ رسید و پس از آن دو بار در ایران به طبع رسید. نخستین چاپ آن به اهتمام چایکین در سال 1304 ﻫ.ش و به عنوان ضمیمۀ سال ششم مجلۀ ارمغان صورت پذیرفت. چایکین، مستشرق روسی و مترجم اول سفارت روسیه، در مدت اقامت در تهران با هفت نسخهای که در دست داشت این کتاب را تصحیح کرد. پس از آن میرزا محمدعلی خان ناصح، عضو مؤسس انجمن ادبی ایران، در تصحیح مجدد این متن کوشید و حاشیهای بر آن نوشت. نسخههای مورد استفاده چایکین در تصحیح متن عبارت است از:
1- نسخۀ متعلق به آقای تیمورتاش (بدون تاریخ و نسبتاً قدیمی).
2- نسخۀ هشت دیوان متعلق به مصحح (بدون تاریخ و نسبتاً تازه).
3- نسخۀ دیوان ابوالفرج و منتخبات از دیوان سوزنی (نسخۀ تازه و بدخط).
4- نسخۀ متعلق به م. بهار.
5- نسخۀ متعلق به آقای حاجی حسین آقای ملک.
6- نسخۀ تازه و بدخط دیوان ابوالفرج متعلق به مصحح.
7- جنگ آقای تیمور تاش (ابوالفرج رونی، 1304: 179).
این طبع شامل 101 قصیده، 2 هجویه، 3 غزل و 57 رباعی است. متن دیوان در 145 صفحه بدون فهرست اشعار و بدون نمایهای در پایان تنظیم گردیده است. تعلیقات محمدعلی ناصح هم در 32 صفحه در آخر دیوان آمده است.
در سال 1347 بار دیگر دیوان ابوالفرج به اهتمام محمود مهدوی دامغانی از سوی کتابفروشی باستان منتشر شد. این تصحیح همراه مقدمهای در شرح احوال ابوالفرج و معرفی ممدوحان او و بررسی مختصر ویژگیهای شعری او و شامل 72 قصیده، 4 قطعه، 3 غزل، 2 هجویه و 46 رباعی است. همچنین قطعهای که مسعود سعد در پاسخ قطعه ابوالفرج سروده و در نسخههای در دسترس مهدوی دامغانی موجود بوده در این تصحیح آمده است. قسمت پایانی دیوان شامل قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیاتی میشود که در نسخههای در دسترس دامغانی موجود نبوده اما در چاپ چایکین بوده است.
مهدوی دامغانی تعلیقات ارزشمندی نیز در 233 صفحه بر این کتاب نوشته است، اما فهارس کتاب تنها محدود به فهرست بعضی از اعلام تاریخی و جغرافیایی و فهرست پارهای از لغات و ترکیبات میشود. نسخههای مورد استفاده مهدوی دامغانی عبارت است از:
1- عکسی از نسخة موجود در انگلستان که به وسیلۀ مینوی تهیه شده است. این نسخه مجموعاً در 15 برگ عکسبرداری شده است. هر برگ آن 112 تا 119 بیت دارد و مجموعاً 1759 بیت است که از این مقدار چهل و شش بیت رباعی است. هر چند این نسخه فاقد تاریخ کتابت است اما بنا به اظهار مینوی در سال 691 یا 692 نوشته شده است (با علامت اختصاری م).
2- عکسی از نسخۀ عکسی دیوان ابوالفرج که در مجموعهای از نسخههای عکسی دیوان شعرای قرن پنجم و ششم در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود. این نسخه مجموعاً 16 برگ است و صفحات آن حداقل 110 و حداکثر 120 بیت دارد و مجموعاً 1670 بیت است که از این مقدار چهل و شش بیت رباعی است. در آخر نسخه نوشته شده است: «تم الدیوان و الحمدلله شکرا فی منتصف شوال سنه 699» (با علامت اختصاری د). (لازم به ذکر است که نگارندۀ این سطور هر دو نسخۀ «م» و «د» را در اختیار داشته است).
3- نسخهای از دیوان ابوالفرج در کتابخانه دانشکدۀ حقوق وجود دارد که بسیار تازه و با خط شکستۀ نستعلیق کتابت شده و تنها در مواردی اندک به آن اشاره شده است (با علامت اختصاری ح).
بحث و بررسی
موضوع این مقاله بررسی اشکالات چاپ محمود مهدوی دامغانی از دیوان ابوالفرج رونی است که با صراحت ضرورت تصحیح مجدد این دیوان را مینمایاند. این موارد در چند دستة کلی شامل شیوۀ تصحیح، نسخه بدل ها، تعلیقات، غلط های چاپی و نقص در نمایههای پایانی قابل بررسی است. برای پرهیز از تکرار، در ارجاع به چاپ مزبور تنها به ذکر صفحه اکتفا شده است.
1- نامعلوم بودن شیوۀ تصحیح و انتقادی نبودن آن
روش تصحیح مهدوی دامغانی به گفتة خود او چنین است: «بنده متن دیوان چاپ شده [چایکین] را اساس قرار داد. اختلاف نسخی را که در دیوان ذکر شده بود در پاورقیها ذکر نکردم ولی اختلاف نسخههای م و د و ح را در پاورقی ذکر نموده قصاید و قطعاتی که در دیوان چاپ شده اما در دو نسخه نبود جداگانه در آخر قرار دارم» (چهل و هفت).
اما گاهی در متن با تصحیح چایکین اختلافاتی دیده میشود که به آن ها اشارهای نشده است مانند:
کسی که فکرت او بر نهد به ذروه قدم |
|
کسی که حکمت او برکشد به جیحون سر |
|
|
(81) |
درتصحیح چایکین در مصراع دوم به جای واژۀ حکمت، همت آمده است.
در مواردی آنچه در متن آمده در هیچ یک از نسخه بدل ها وجود ندارد و به منبع آن هم اشارهای نشده است مانند:
موکب منصور او هنوز به موهند |
|
بر تن افغان تنیده است فغان را |
|
|
(1) |
مصراع دوم در تصحیح چایکین و نسخههای م و د چنین است: «بر تن افغان همی تنید فغان را» و مشخص نیست که مهدوی دامغانی با توجه به کدام نسخه این ضبط را انتخاب کرده است. نمونه های دیگر:
|
آن سپهری تو در آورد که آورد فلک |
|
شور هیجای تو ننشاند روز هیجا |
|
||||
|
|
|
(5) |
|
||||
|
آن که بفراشت شرع را گردن |
|
وآن که بفزود ملک را بازار |
|
||||
|
|
|
(66) |
|
||||
|
آفاق بگیرد به فضل ید |
|
بخت تو تعالی مثال ملک |
|
||||
|
|
|
(89) |
|
||||
ز رشک او بخمد پشت صاحب خرچنگ |
|
ز سهم او برسد هوش راکب ضرغام |
||||||
|
|
(105) |
||||||
گاهی نیز مصحح بدون هیچ اشاره ای از نسخه بدل های تصحیح چایکین استفاده کرده است مانند:
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب |
|
جهان و ملک جهان هر دو داو یک ندب است |
|
|
(همان: 32) |
مصراع دوم در طبع چایکین به شکل ناقص آمده است: «جهان و ملک جهان...» و آنچه مهدوی در پایان مصراع افزوده یکی از نسخه بدل های چایکین است.
در تصحیح چایکین گاهی ضبط های متفاوت در متن آمده که مهدوی همان را بی کم وکاست آورده اما به ضبط صحیح اشاره ای نکرده است مانند موارد زیر:
سوی هر مرحله راهی (پیموده) برده یک تن |
|
زیر هر خار بنی شیری کشته تنها |
|
|
|
(4) |
|
بسته طالع به میان بر کمر خدمت او |
|
همه خردان و بزرگان فلک تا (چون) جوزا |
|
|
|
(4) |
|
دهر پیش تو مانده دست به کش |
|
چرخ پیش تو گشته (کرده) پشت دو تا |
|
|
|
(8) |
|
از بیان تو طبع فضل فرح (فره) |
|
وز بنان تو چشم جود کحیل |
|
|
|
(95) |
بیت های مذکور در چاپ چایکین ومهدوی به همین شکل آمده است و هیچ یک از مصححان به صورت اصح و ارجح آن اشاره نکرده اند.
در تعریف نقد و تصحیح متون گفتهاند: «به حاصل آوردن نسخهای از اثری که بر اساس عرض دادن و مقابله کردن نسخههای خطی معتبر و موثق آن اثر فراهم آمده باشد به طوری که نسخة مذکور، چه از جهت مفهوم و معنی و چه از باب لفظ و صورت، عین نخستین نسخهای باشد که مؤلف عرضه داشته است و یا لااقل هیأتی داشته باشد که مؤلف اثرش را به مانند آن و یا نزدیک به آن فراهم آورده است» (مایل هروی، 1369: 270). با روشی که مهدوی دامغانی در تصحیح این دیوان برگزیده است قطعاً این هدف تأمین نمی شود زیرا به جز مواردی که در پاورقی به اصح و انسب بودن آن اشاره شده مشخص نیست که ضبط صحیح کدام است؛ بدین ترتیب این چاپ به هیچ روی تصحیح انتقادی محسوب نمیشود. در یک تصحیح انتقادی و علمی هم باید متن اصلاح شود و هم نسخه بدل ها به درستی و دقت و امانت در اختیار مخاطب قرار گیرد. «رعایت امانت ایجاب می کند که مصحح نه تنها ضبط های نسخ خطی را به نسخۀ چاپی منتقل کند بلکه از دخالت در آن ها نیز جداً بپرهیزد. منظور از دخالت این است که مصحح تنها می تواند یکی از نسخ خود را با استدلال در متن قرار دهد و ضبط های نامرجح را در حاشیه نقل کند اما مجاز نیست متن را به ذوق و سلیقۀ خود تغییر دهد» (صادقی، 1384: 207).
شیوة تصحیح این دیوان با هیچ یک از شیوههای چهارگانه، یعنی تصحیح متون بر مبنای نسخۀ اساس، تصحیح التقاطی، شیوۀ بینابین و تصحیح قیاسی مطابقت ندارد و با توجه به نمونه هایی که ذکر شد در مواردی به تصحیح ذوقی نزدیک می شود.
یکی دیگر از اشکالات در تصحیح مهدوی دامغانی وجود اشعار منسوب به ابوالفرج است زیرا در تصحیح چایکین 28 قصیده و قطعه موجود است که در نسخه های م و د نیست. مهدوی دامغانی این قصاید و قطعات را جداگانه در آخر چاپ خود قرار داده است با اعتقاد به این که «به احتمال قوی آن قصاید هم از ابوالفرج رونی است» اما بررسی دیوان رکن الدین دعویدار قمی مشخص می کند برخی از این قصاید و قطعات متعلق به اوست که ابیات آغازین آن ها در ادامه می آید:
با اهل خرد جهان به کین است میمون شد و فرخ و مبارک زهی دست وزارت از تو با نور سوار صبحدم هر روز کز مشرق برون تازد سر رشته خویش گم کرده ام گردون ز برای هر خردمند به گردون نور اختر می فرستم گلی سوی خلد برین می فرستم بدان خدای که بر روی رقعه عظمت چنان به طبع کف راد اوست عاشق جود بدان خدای که هر دم به شکر نعمت او به حکم ایزد و اقرار جمله تاجوران ای باد صبحدم که ز دم روح پروری ای بنان جود تو بر کاغذ روز سپید سر افرازا تو آن صدری که طبعت بر آمد یکی آرزو ملک را به خدایی که ره معرفتش |
|
مرد هنری از آن غمین است بفراخت ز چرخ تاج و تارک ندیده چشم گیتی چون تو دستور سپر بر گیرد و شمشیر و با من جنگ آغازد ز عالم یکی رهبرم آرزوست صد شربت جان ستان در آمیخت به دریا در و عنبر می فرستم شبه پیش در ثمین می فرستم کمینه بیدق حکمش هزار فرزین است که آن یکی است چو خسرو دگر چو شیرین است زبان علم تر و کام عقل شیرین است پناه و پشت جهان عز دین تواند بود خوش خوش چو نو بهاری و خوشبو چو عنبری نقش کرده خامه قدرت به زیر آفتاب به جز تخم نکوکاری نکارد که بود اندر آن آرزو سال ها روز و شب مسلک صاحب نظر است |
2- نسخه بدل ها
درج اختلاف نسخهها در تصحیح متون از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا فرصتی را فراهم میآورد تا «منتقد با سنجش و قیاس آن با ضبط های متن، استواری کار مصحح و درست خوانیها و احیاناً بدخوانیها و غلطخوانیها و پختگی یا نارسیدگی روش او را بررسی کند» (صادقی، 1384: 328). در ادامه عیوب و نواقص تصحیح مهدوی از این لحاظ بررسی می شود.
2-1- ضبط نکردن نسخه بدل ها
ضبط نسخه بدلها از روش های علمی در تصحیح متون به شمار میرود اما در تصحیح دیوان ابوالفرج نواقصی در این مورد دیده میشود که به آن ها میپردازیم:
مهدوی دامغانی از دو نسخۀ م و د (نسخۀ مینوی و دانشگاه تهران) به عنوان نسخه بدل استفاده کرده است اما در موارد عدیدهای به اختلاف نسخ اشاره نمیکند، به گونهای که گاه ضبط نسخة د و گاه ضبط نسخة م و گاه ضبط هر دو نسخه ضبط نشده است. ابیات زیر نمونههایی از این موارد است:
|
قبضة چرخ تو شیطان ببسود و بگریخت |
|
گفت این نیست مگر عهده لا حول و لا |
|
|||||
|
|
|
(5) |
|
|||||
|
از این چهار مصدَر که آخشیجانند |
|
قویترند همین دو مصدَر آتش و آب |
|
|||||
|
|
|
(21) |
|
|||||
ای نام تو بخشیدۀ بخشندۀ ارواح |
|
آیات رسالت را انفاس تو الواح |
|
||||||
|
|
(42) |
|
||||||
پاک است شغل خیر تو از روی و از ریا |
|
دور است کار غزو تو از لهو و از شراب |
|
||||||
|
|
(26) |
|
||||||
بنمود برق هیبت تو خاصیت به سنگ |
|
بشکافت سنگ و جوهر او پر شرار شد |
|||||||
|
|
(48) |
|||||||
جرم خوان قمر تو را سفره |
|
نعل خنگ تو را شهاب شراک |
|
||||||
|
|
(85) |
|
||||||
بسته حکم تو در قلوب و رقاب |
|
جسته امر تو در سنین و شهور |
|
||||||
|
|
(85) |
|
||||||
یکی از موارد قابل توجه در این تصحیح، اهمال در ضبط حروف است. بسیار دیده می شود که مصحح به تفاوت حروف در نسخه ها اعتنایی نکرده است مثلاً در بیت زیر:
چنان بر بأس و امنش غالب آمد |
|
که گفتی امن او فصل بهار است |
|
|
(37) |
در تصحیح چایکین و نسخۀ د، مصراع اول بدون حرف ربط و به این شکل آمده است: «چنان بر بأس امنش غالب آمد» و این گونه بیت قابل توجیه است در حالی که مهدوی نسخۀ م را که به شکل زیر آمده اصح و انسب دانسته است:
چنان فرمان و امرش غالب آمد |
|
که گفتی امر او فصل بهار است |
|
|
(37) |
همچنین است بیت زیر:
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ |
|
از برگ نوا داد دگر شاخ نوان را |
|
|
(12) |
در تصحیح چایکین و نسخۀ م، مصراع اول بدون حرف ربط آمده است: «گر شاخ نوان بود ز بی برگی بیبرگ» که موجهتر است.
به بیت های زیر دقت کنید:
تا بر افراز باشد و به نشیب |
|
آتش و آب را ره رفتار |
|
|
(72) |
آتش برق و بانگ رعد آمیز |
|
پیش فرمان امتحان تو شاک |
|
|
(85) |
در نسخه های م و د بیت اول «ره و رفتار» و بیت دوم «فرمان و امتحان» است در حالی که اولاً این صورت ها ضبط نشده است و از سوی دیگر توضیحات مهدوی در تعلیقات نشان از آن دارد که در بیت دوم برای ایشان نیز ترکیب «فرمان امتحان» قابل قبول نبوده است. وی در معنی بیت می نویسد: «آتش برق و بانگ رعد در قبال فرمان تو آماده و سلاح در بر هستند یا آن که در نزد امتحان تو با خوف و ترس یک پا حاضر می شوند» (241).
ز گنج او شره و آز فانی او باقی |
|
ز بخت او شغب و فتنه خفته او بیدار |
|
|
(63) |
این صورت ضبط شده هر چند موجه تر به نظر می رسد اما یکی از نسخه بدل های چایکین است و بیت در تصحیح چایکین و نسخه های م و د چنین است:
ز گنج او شره و آز فانی و باقی |
|
ز بخت او شغب و فتنه خفته و بیدار |
نمونههای دیگر از عدم ضبط اختلاف حروف:
طمع خلق مقتدی است بر او |
|
کعبۀ جود مقتدا باشد |
||
|
|
(46) |
||
از چرخ مشعبد نخورد شعبده لیکن |
|
خواهنده بر او شعبدۀ طمع روا کرد |
||
|
|
(53) |
||
ایا گشته مخالف تو را مطیع |
|
ویا داده زمانه تو را زمام |
||
|
|
(همان:102) |
||
من رهی نیز بازگشته به کام |
|
دیده اقبال شاه و صرف غریم |
||
|
|
(110) |
||
مسکین من بیدل چه به شب های دراز |
|
چون چشم فلک نیامدم چشم فراز |
||
|
|
(165) |
||
2-2- ضبط نادرست نسخه بدل ها
در مواردی آنچه به عنوان نسخه بدل از نسخ م و د در پی نوشت آمده با اصل آنها تفاوت دارد که نشان از بدخوانی نسخه است. نمونههای زیر از این موارد است:
از اوج فلک همت او ساخته مرکب |
|
بر فرق زحل رفعت او سوده قدم را |
|
|
(1) |
شکل صحیح مصراع اول در نسخۀ د به جای واژة همت، حشمت است در حالی که در پی نوشت، نسخۀ د به شکل متن ضبط شده است.
ز امن او نکشد شور و فتنه رنج سپهر |
|
ز سهم او نچشد پیل و پشه راحت خواب |
|
|
(24) |
در نسخۀ د مصراع اول چنین است: «ز امن او نکشد شور فتنه رنج سهر» اما در پی نوشت به جای سهر، سپهر ضبط شده است.
با روی تو آبله بسی کوشیده است |
|
تا خلعتی از مهر در او پوشیده است |
|
|
(161) |
مصراع چهارم این رباعی در نسخه های م و د چنین است: «زو صد گل و یاسمن برون جوشیده است» در حالی که در پی نوشت آمده است: «روضه گل و یاسمین بر او جوشیده است».
به زیر عقل کی آرد شمار معروفش |
|
به زیر عقل گر آمد شمار آتش و آب |
|
|
(20) |
مصراع اول در نسخه های م و د این گونه است:
م: به زیر عقل که آرد شمار معروفش؛ د: به زیر عقل کی آرد شمار معروفش
در حالی که در پی نوشت چنین است: م و د: به زیر عقل کی آید شمار معروفش.
در مواردی مهدوی دامغانی صورت اصح و انسب را بر اساس ضبط نادرست نسخه بدل مشخص کرده است چنان که در بیت زیر:
بس گرد نان که گردن چون گوی بردرند |
|
گردد همی ز صولت تو صولجانیا |
|
|
(9) |
شکل درست مصراع اول نسخۀ م چنین است:«بس گردنا که گردن چون گوی او بر او» اما مهدوی آن را این گونه ضبط کرده است: «بس گردنا که گردون چون گوی او برد» و همین صورت نادرست را اصح و انسب دانسته است.
گاهی بیتی در متن آمده است اما در یک نسخه نیست در حالی که در پی نوشت اشاره شده که «در هر دو نسخه نیست» مثلاً بیت زیر:
رای او برگشاده گوش یقین |
|
جود او بر کشیده دیدة آز |
|
|
(82) |
در نسخة د نیست اما در م هست درحالی که در پی نوشت گفته شده است: «در دو نسخه نیست».
گاهی برخی از قصاید با عنوان یا بدون عنوان در نسخۀ م یا د آمده است اما در پی نوشت در این باره به اشتباه توضیح داده شده است؛ مثلاً قصیدة 69 در نسخۀ د با ذکر عنوان آمده در حالی که در پی نوشت گفته شده است: «در صفحۀ 13 و 14 نسخۀ د بدون ذکر عنوان مکتوب است». قصیدة 52 نیز در نسخۀ د بدون عنوان است اما در پی نوشت به اشتباه گفته شده است: «در صفحۀ اول نسخۀ د با ذکر عنوان آمده است».
2-3- ضبط نکردن حواشی نسخۀ م
در نسخۀ م در حواشی برخی از ابیات نکاتی آمده است که مهدوی دامغانی در ضبط نسخه بدل های این نسخه، گاهی متن و گاهی بدون هیچ اشارهای حاشیه را ذکر کرده و در مواردی که متن چاپی با این نسخه مطابقت داشته از ضبط حاشیه خودداری کرده است. مثلاً در بیت زیر:
کامران بادی در گیتی تا گیتی هست |
|
بسته در دامن امروز تو دامن فردا |
|
|
(5) |
در حاشیه به جای «امروز» واژۀ امید آمده اما ضبط نشده است. موارد دیگر:
با همت تو وهم نداند برید راه |
|
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب |
|
|
(25) |
گر قضا آسمان بفرساید |
|
اوج قدر تو آسمان تو باد |
|
|
(57) |
اختر او چو نام او مسعود |
|
مجلس او چو طبع او خرم |
|
|
(112) |
در بیت های زیر بر عکس موارد فوق، حاشیه آمده اما متن ضبط نشده است:
باغ پیراسته گلزار بهشت |
|
گلبن آراسته حورالعین است |
||
|
|
(30) |
||
روضۀ عشرت است و بیضۀ لهو |
|
موقف رامش است و موضع سور |
||
|
|
(73) |
||
مقدم عقل و در جمع اواخر |
|
موخر عهد با علم اوایل |
||
|
|
(93) |
||
صحن زمین کنام ستور سپاه توست |
|
اوج سپهر صحن ستون خیام توست |
||
|
|
(130) |
3- اشکالات مربوط به تعلیقات
مهدوی دامغانی تعلیقات نسبتاً مفصلی بر دیوان ابوالفرج نوشته است که شامل معانی لغات، اصطلاحات، کنایات و تلمیحات و ذکر اختلاف نسخه ها و در مواردی نقد و ارزیابی آن ها و شرح برخی مصراع ها و ابیات است. بی تردید این تعلیقات با ارزش و سودمند در فهم بسیاری از ابیات مؤثر است اما نقاط ضعفی نیز در آن ها به چشم میخورد.
مطابقت نداشتن تعلیقات و صورت ضبط شده یکی از اشکالات است؛ مثلاً در توضیح بیت 11 صفحۀ 64 از نسخۀ م ضبطی آورده شده که به نظر مهدوی اصح است در حالی که در پی نوشت ملحوظ نشده است. همچنین در توضیح بیت 2 صفحۀ 69 صورتی که از نسخۀ م آمده با آنچه در پی نوشت ذکر شده تفاوت دارد.
همان طور که گفته شد یکی از اشکالات وارد بر چاپ مهدوی ضبط نکردن همۀ نسخه بدل هاست. در تعلیقات گاهی از یکی از نسخه ها ضبطی آمده است که در پی نوشت نیست؛ مثلاً در توضیح بیت 7 صفحۀ 73 ضبطی از نسخة م آورده شده اما در پی نوشت چنین ضبطی دیده نمیشود.
گاهی توضیحات مربوط به ضبط نادرست نسخههاست مثلاً در پی نوشت بیت زیر:
تا به شاهین تو بربست قضا پر عقاب |
|
به حجاب عدم از بیم تو در شد عنقا |
نسخه م این گونه ضبط شده است: «تا به شاهین قضا پر تو بود دست عقاب...» و در توضیح آن گفته شده است: «نسخۀ م سکتۀ وزنی دارد»؛ این در حالی است که مصراع به درستی ضبط نشده است و صورت صحیح آن به شکل زیر و بدون سکتۀ وزنی است:
تا به شاهین قضا پرّ تو بوده است عقاب |
|
به حجاب عدم از بیم تو زان شد عنقا |
در توضیح بیت:
صد بار به چنگ آمد معلوم جهانش |
|
زین دست به چنگ آمد و زان دست عطا کرد |
|
|
(53) |
گفته شده است: «ظاهراً نسخۀ م که به این صورت "صد بار به چنگ آمد معمور جهانش" می باشد اصح و انسب است چه معمور یعنی آبادی و در بیت مراد مال و نعمت است» (304). در حالی که معلوم در معنای مال، وجه، پول، زر، درم و دینار است (معین: 1364: ذیل معلوم) و به نظر مناسب تر است.
در توضیح بیت:
وهم او دیده باد را صورت |
|
سهم او کرده کوه را شدیار |
|
|
(71) |
آمده است: «از معانی باد یکی هدف است و در این صورت معنی مصراع اول روشن است، یعنی وهم ممدوح صورت هدف و کنه خواستۀ همگان را درک میکند» (326). بیتردید قصد شاعر آن است که وهم ممدوح را از نظر سرعت بر باد برتری دهد. در بیتی دیگر هم حلم ممدوح را به باد تشبیه میکند:
اگر شمایل حلمش به باد در گذرد |
|
دهد شکوه تجلیش باد را لنگر |
|
|
(81) |
دربارۀ بیت:
آمد آن تیر ماه سرد سخن |
|
گرم در گفتگوی شد با من |
|
|
(123) |
گفته شده است: «آقای ناصح در تعلیقات به صورت مهرماه تصحیح نموده اند و علی القاعده باید همین طور باشد» (388). ظاهراً هم ناصح و هم مهدوی به واژۀ تیر در معنای فصل پاییز و خزان توجه نکرده اند. استعمال تیر و ماه تیر به معنی پاییز و ماه های نزدیک زمستان از ویژگی های سبکی شعر عصر غزنوی است (محجوب، بی تا:236). جلال الدین همایی نیز در توضیح بیت زیر از عثمان مختاری:
وصف نگار و باده به تحویل سال و عید |
|
نعت بهار و تیر به نوروز و مهرگان |
می نویسد: «تیر و مهرگان که در این بیت آمده نه به معنی معروف است که تیر ماه تابستان و جشن مخصوص مهرگان یعنی 16 مهر ماه باشد بلکه منظور اصطلاح دیگری است که در عرف شعرا و لغت نویسان قدیم معمول و متداول بوده است که غالب هر دو کلمه تیر و مهرگان و معربش مهرجان را به معنی فصل پاییز و گاهی مهرگان را به معنی آغاز فصل استعمال می کرده اند» (عثمان مختاری، 462:1382).
4- نقص در نمایههای پایانی
در یک متن مصحح فهرست ها از بخش های مهم است که موجب تسریع در مراجعه و نمونهبرداری میشود. فهرست های پایانی چاپ مهدوی دامغانی بسیار مختصر و تنها محدود به فهرست بعضی از اعلام تاریخی و جغرافیایی و فهرست پارهای از لغات و ترکیبات میشود. به این فهرست ها میتوان فهرست آیات و احادیث، فهرست بیتها و مصراع ها، فهرست اصطلاحات، فهرست امثال و حکم و... را اضافه کرد.
5- غلط های چاپی
هر چند غلطنامهای در دو صفحه در آغاز دیوان گنجانده شده است با این حال اغلاط بسیاری در متن دیوان و پی نوشتها دیده میشود که به برخی از آن ها در جدول زیر اشاره میشود.
غلط |
صحیح |
صفحه |
بیت |
زیر فلق خجیدن بخیت محمد مهییال پذیرد دهد زفان رانی ادهم گه بر |
زبر قلق چخیدن نجیب معمد مهیال پذیره رهد زمان دانی اوهم که پر |
5 11 28 29 37 63 63 63 71 95 101 116 148 |
پی نوشت 6 پی نوشت پی نوشت 2 پی نوشت پی نوشت پی نوشت پی نوشت پی نوشت 2 پی نوشت 7 |
نتیجه
ابوالفرج رونی از شاعران بزرگ زبان فارسی در دورۀ دوم غزنوی است. او در نو کردن سبک سخن بسیار کوشید به گونه ای که شیوه ای ممتاز در سخنوری در بین معاصران خود به دست آورد. در این مقاله دیوان ابوالفرج رونی تصحیح محمود مهدوی دامغانی مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت و به دلایل متعدد غیر انتقادی بودن این تصحیح نشان داده شد و معلوم شد که برای دستیابی به متنی منقح، تصحیح مجدد و علمی این دیوان ضرورت دارد. دلایل ارائه شده عبارت است از:
1- نامشخص بودن شیوۀ تصحیح و غیر انتقادی بودن آن.
2- اشکالات مربوط به نسخه بدل ها از جمله ذکر نکردن نسخه بدل ها، ضبط نادرست نسخه بدل ها، ضبط نکردن حواشی نسخه بدل ها.
3- اشکالات مربوط به تعلیقات.
4- نقص در نمایههای پایانی.
5- غلط های چاپی.
پی نوشت
این مقاله مستخرج از طرح پژوهشی با عنوان تصحیح دیوان ابوالفرج است که در مرکز پژوهشی نسخه پژوهی وتصحیح متن دانشگاه اصفهان در حال انجام است