نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Abstract The correction of the documented heritage, is a necessity in research which must be fulfilled, based on a scientific methodology, understanding of the standards of correction and critical view to the text. It is only through this procedure to do the initial correction of a text or recognize the text correction flaws and attempt to proofread and re-correct the text for a second time. In this article, it is attempted to conduct a critical study over"Emadi Shahryari" epistle(Divan)and to express briefly its flaws in five categories, alongside the flaws which has misguided the reviser. The Introduction and categorization of these flaws can lead to preventing them from being repeated and assist the other revisers not to have similar flaws. The authors have categorized the flaws under fifteen general titles, for each evidences have been delivered from "Emadi's" Divan refined by "Zabi-al-la Habibi
کلیدواژهها [English]
. مقدمه
اگر بخواهیم علل اربعه را بر فرایند تصحیح منطبق کنیم، باید مصحح را علت فاعلی، روشهای تصحیح را علت فعلی، تصحیح و کاربرد آن در دیگر پژوهشهای ادبی را علت غایی و در نهایت خود نسخه (متن) را علت مادی بدانیم. یک نسخه تصحیحشده میتواند مبنای تکوین و تدوین دیگر علوم ادبی قرار گیرد. در واقع وجود برخی علوم ادبی- به ویژه علومی چون سبکشناسی دورهای، نقد ادبی متون کلاسیک و دستور تاریخی- وابسته به وجود متون ادبی متقدم (نسخه) است و جدا از آن نمیتوان وجود این علوم را متصور شد. با این دیدگاه، میزان اهمیت تصحیح یک متن، بر اساس روششناسی علمی، دانش کافی مصحح از اصول تصحیح و شناخت آسیبهای این حوزه آشکار میشود. هر گاه به این نکته بیندیشیم که اشتباه در امر تصحیح، به اشتباه در تدوین اصول علوم ادبی و نقد ما درباره جایگاه مؤلف و متن خواهد انجامید، بیشتر به اهمیت کار تصحیح پی خواهیم برد.
بهترین راه شناخت آسیبهای تصحیح این است که تصحیحهای موجود را با رویکردی علمی و انتقادی بررسی کنیم و دریابیم که توجه نکردن به چه مسائلی سبب به وجود آمدن لغزش و اشتباه در تصحیح یک متن شدهاست. محققان برای تصحیح علمی، ضوابطی را برشمردهاند که اهمیت ضبط کامل نسخه بدلها، رعایت امانت و دخالت نکردن در متن، انتخاب و ارزیابی دقیق نسخههای مورد استفاده و اهمیت جنگهای قدیمی در تصحیح متن از آن جملهاند (ر.ک. صادقی، 1385: 210-207). شناخت این آسیبها و تقسیمبندی موضوعی آنها میتواند به یاری مصححان دیگر بیاید و راه را بر تکرار اشتباهات مشابه ببندد.
در سنت نقدنویسی بر تصحیح، در اغلب موارد منتقد تنها به بیان اشتباهاتی که به واسطه مصحح صورت پذیرفته است بسنده میکند و در نهایت گزینههایی را -بر اساس نسخههای موجود یا بر اساس قیاس- برای ضبط بهتر پیشنهاد میدهد. ضمن تأیید این روش، باید عواملی که سبب به وجود آمدن این اشکالات شده است، معرفی شود و با شناخت آنها از اشتباهاتی از این دست پیشگیری شود.
در پژوهش حاضر بعد از مطالعه دقیق دیوان عمادی شهریاری به تصحیح ذبیحالله حبیبی نژاد و تطبیق آن با نسخهها و جنگها و سفینههای خطی مشتمل بر اشعار او، همه مواردی که در نهایت، ضرورت بازنگری و تصحیح مجدد دیوان او را اثبات میکند، استخراج شدهاست و اشکالات راه یافته به دیوان از زاویههای گوناگون بررسی شدهاست و پس از آن به آسیبشناسی تصحیح دیوان پرداخته شدهاست. با توجه به گستردگی کار، تنها به آسیبشناسی تصحیح موجود پرداخته می شود و دیگر کاستیهای دیوان به اختصار برشمرده می شود.
نکته دیگری که باید در این قسمت به آن اشاره کرد، مسئله صحت و ترجیح در امر تصحیح است. در تصحیح یک متن، ضبطهایی وجود دارد که بنا بر دلایل متقن علمی (چون فساد وزن، ایراد قافیه، اشکال دستوری، بدخوانی واژهها و...) نادرستند و باید بر اساس دیگر نسخهها و در مواردی بر اساس قیاس، آنها را تصحیح و موارد نادرست را از متن خارج کرد اما مواردی هم وجود دارد که برتر دانستن یک ضبط از ضبط دیگر، موجب از بین رفتن شرط صحت نمیشود اما شرط ترجیح تصحیح را از بین میبرد. برای روشن شدن مسئله صحت و ترجیح، تنها به ذکر دو مثال بسنده میشود و مباحث مبسوط به مجال و مقال دیگری موکول میشود:
الف) مسئله صحت
* ناف آهو بدان سبب بویاست |
|
که طرب در دردمند زار کند
|
وزن و معنای مصراع دوم قطعاً فاسد است. صورت صحیح آن باید این گونه باشد:
ناف آهو بدان سبب بویاست |
|
که طرب در درمنه زار کند |
ب) مسئله ترجیح
بر در تو مقیم نتوان بود |
|
هوسی میپزند و میگذرند
|
در نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 5967 -که مصحح با حرف اختصاریD به آن ارجاع داده است- به جای «هوسی میپزند»، «حلقهای میزنند» آمدهاست که به دلیل تناسب بیشتر، بر ضبط متن برتری دارد.
همچنان که دیده میشود در این موارد میتوان با در نظر گرفتن تناسبها، صنعتها و سنتهای ادبی و... ضبطی را بر ضبط دیگر ترجیح داد.
در پژوهش حاضر تنها در مواردی به آسیبشناسی تصحیح پرداخته شدهاست که بیتوجهی به آنها سبب شدهاست در متن اشتباه فاحشی صورت پذیرد، به صورتی که رفع نکردن آن موجب فساد بیت و از بین رفتن شرط صحت میشود و گرنه در دیوان موجود موارد فراوانی از توجه نکردن به شرط اولویت در تصحیح وجود دارد که گر چه در این مقاله -به دلیل تحدید موضوع- به آنها پرداخته نشدهاست اما در تصحیح مجدد دیوان باید لحاظ شوند.
2. پیشینه تحقیق
درباره تصحیح دیوان عمادی شهریاری علاوه بر مجموعهای که مصحح دیوان فراهم کرده، سه مقاله از «سهیل یاری گلدره» در دست است که در آنها نویسنده به اشکالات امر تصحیح اشاره کردهاست و ضرورت تصحیح مجدد دیوان را متذکر شده است و منابع جدید اشعار عمادی را به دست دادهاست. این مقالات عبارتند از: 1- پژوهشی در اشعار عمادی شهریاری (1392) 2- لزوم تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری (1382) 3- بررسی اشعار نویافته عمادی شهریاری (یاری گل دره و چهری، 1392). این پژوهشها سبب شد در این مقاله بحث درباره لزوم تصحیح مجدد دیوان و دلایل آن به اختصار بیان شود و مصادیق تکمیلی و کاربردی آن به تصحیح دیوان واگذار شود.
این پژوهش در واقع تکملهای بر آن سه مقاله است که به جنبههای دیگری از کاستیهای تصحیح پرداخته است. علاوه بر آن تلاش شدهاست به جای اشاره به برخی اشکالات تصحیح، به ریشهیابی اشکالات پرداخته شود و آسیبهای تصحیح موجود با توجه به کل شواهد متن در پانزده عنوان کلی تقسیمبندی موضوعی شود و درباره هر آسیب شواهد و مباحث مکفی ارائه شود.
طبیعی است منابع دیگری درباره احوال و اشعار عمادی شهریاری وجود دارد که به دلیل ارتباط نداشتن با موضوع اصلی و فرعی این مقاله از ذکر آنها صرفنظر شد.
3. معرفی اجمالی شاعر
عمادالدین شهریاری (غزنوی) از شاعران قرن ششم هـ .ق. است که ذکر احوال او در بسیاری از تذکرهها و کتب تاریخی متقدم و متأخر آمدهاست (برای نمونه ر.ک. عوفی، 1389: 2/257؛ دولتشاه سمرقندی، 1382: 98؛ صبا، 1343: 568؛ آذر بیگدلی، 1340-1336/ بخش 2و3 : 579-574 و 1097-1093؛ اوحدی بلیانی، 1389: 6/3778؛ هدایت، 1381: 2/ 1278؛ فروزانفر، 1380: 532-517 و...). میزان اهمیت مقام عمادی را در شعر، از موضعگیری ارباب تذکره و تواریخ درباره وی میتوان دریافت؛ اغلب این موارد تأکید صریح بر علو مقام وی در شعر دارد. بسیاری از فضلای معاصر از جمله بدیعالزمان فروزانفر، سعید نفیسی و سایرین نیز در این قول با قدما همداستان هستند (برای نمونه ر.ک. فروزانفر، 1380: 532-517). عمادی در دوره خود شاعری نامبردار بوده، اشعار و نام او در کتب تاریخی و دیوان معاصرانش راه پیدا کردهاست. کتابهایی چون راحهالصدور و آیهالسرور (راوندی، 1364: 57، 58، 209، 210)، اغراضالسیاسه فی اعراضالریاسه (ظهیریسمرقندی، 1349: 16، 180، 309، 357، 376و...)، سندبادنامه (ظهیریسمرقندی، 1381: 10، 12، 13، 14، 17، 34و...)، ذیل نفثهالمصدور (ابوالرجاء قمی، 1389: 33 و 34)، المعجم (شمس قیس رازی، 1314: 278، 302، 341 و...) و دیوانهای شاعرانی چون انوری ابیوردی (انوری، 1372: 1/487؛ 2/ 760)، ادیب صابر ترمذی (ر.ک. عوفی، 1389: 2/ 124)، بدرالدین قوامی رازی ( قوامی رازی، 1334: 21-20)، سید حسن غزنوی (حسن غزنوی، 1362: 228 و 190) و کمالالدین اسماعیل اصفهانی (کمال الدین اسماعیل، 1348: 325) و... متضمن اشعار یا نام او هستند.
با توجه به مطالب فوق و غیر علمی بودن تنها تصحیح موجود دیوان، نیاز به تصحیح مجدد این دیوان با رویکردی انتقادی و گردآوری اشعار مغفول او بر اساس منابع جدید احساس میشود. در این قسمت تنها به بیان اجمالی نواقص دیوان موجود پرداخته میشود و از ذکر همه شواهد پرهیز میشود زیرا بحث مکفی در این باره در حوصله و موضوع این مقاله نمیگنجد.
4. دلایل تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری
دلایل تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری را میتوان به اختصار در چهار عنوان کلی این گونه برشمرد:
4-1. کمیت اشعار
تعدادی از اشعار عمادی شهریاری در دیوان وی وجود ندارد که باید به آن افزوده شود. در این بخش به معرفی منابع نویافته پرداخته میشود. این منابع از دو جهت حائز اهمیت هستند. برخی از آنها مشتمل بر ابیاتی تازه از عمادی هستند که در دیوان او وارد نشدهاند و برخی دیگر، گر چه متضمن اشعار تازه نیستند اما زمینه را برای مقابله و تصحیح فراهم میکنند (برای اطلاع کامل از منابع نویافته ر.ک. وفایی، 1393: 112-93).
4-1-1. معرفی منابع نویافته
- تاجالمآثر به شماره 694، نسخه مجتبی مینوی.
- تذکره بتخانه، صوفی مازندرانی، قرن یازده.
- روضهالناظر و نزههالخاطر تصنیف عبدالعزیز الکاشی.
- جنگ اسکندر میرزا مورخ 814 هـ .ق.
- جنگ گنج بخش، دستنویس شماره 14456 کتابخانه گنج بخش پاکستان، قرن هفت.
- جنگ فارسی سید الهی به شماره 14432، کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
- جنگ شماره 528، کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
- جنگ شماره 651، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابت در قرن دوازده.
- جنگ مقطعات و مثنویات شعرا، شماره 86642 کتابخانه مجلس شورای ملی.
- جنگ علی بن احمد، به شماره 3528 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
- جنگ یحیی توفیق مورخ 745 هـ .ق.
- جنگ نظم و نثر، به شماره 11735، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابت اوایل قرن دوازده.
- خلاصهالاشعار و زبدهالافکار کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مورخ 1007.
- خلاصهالاشعار فی الرباعیات، تألیف محمد بن مسعود بن المظفر.
- سفینه بولونیا، قرن شش و هفت.
- نسخه خطی عمادی و دیگر شعرا، به شماره 13764 کتابخانه مجلس شورای ملی.
- نسخه خطی عمادی و دیگران، به شماره 16330 کتابخانه مجلس شورای ملی.
- مجموعه اشعار و مراسلات، دستنویس شماره 487 کتابخانه لالا اسماعیل، 741-742 هـ .ق، فیلم شماره 573 کتابخانه دانشگاه تهران.
- نسخه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 242.
- نسخهای موسوم به جنگ ملاصدرا.
- مونسالاحرار به شماره 13367 کتابخانه مجلس شورای ملی.
نویسندگان منابع نویافته را بررسی کردهاند و اشعار مغفول عمادی را در تصحیح مجدد دیوان که در قالب رساله دکتری در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام می شود، به دیوان او خواهند افزود. برای نمونه، در تصحیح مجدد، در بخش غزلیات دیوان، شعری در هشت بیت به مطلع زیر وارد شدهاست:
چو شد ز سنبله شاه سپهر در شاهین |
|
کنار باغ تهی شد ز لاله و نسرین
|
که در جنگی کهن به شماره 86642 کتابخانه مجلس شورای ملی پشت سر هم آمدهاست.
4-2. انتساب اشعار
در دیوان موجود ابیاتی از دیگر شاعران وارد شدهاست که باید با ذکر سند از آن خارج شود. برای نمونه ابیاتی از عمعق بخاری، مجیرالدین بیلقانی، انوری ابیوردی و... به دیوان عمادی راه یافتهاست (ر.ک. یاری گلدره، 1392: 65-63).
4-3. مقدمه، تعلیقات و تبویب دیوان
مصحح درباره شاعر (شرح احوال، آثار و ممدوحان و...) و پایگاه شعری او به نقل قول مستقیم از چند منبع محدود بسنده کردهاست و از دادههای دیوان بهرهای نبردهاست (ر.ک. عمادی شهریاری، 1381: 47-15). علاوه بر آن در قسمت تعلیقات، بسیاری از غوامض دیوان را مسکوت گذاشته، تنها به ذکر واضحات پرداختهاست. در تصحیح حبیبینژاد اشکالاتی هم در تدوین و تبویب دیوان وجود دارد که باید در تصحیح مجدد اصلاح شود. برای نمونه در بخش قطعات، ابیات مقفی وجود دارد و در بخش قصاید، غزل و در بخش غزل، تشبیب قصیده و... (ر.ک. عمادی شهریاری، 1381: 138، 139، 140و...).
4-4. اعتبار تصحیح
در تصحیح موجود آسیبهایی وجود دارد که موضوع اصلی مقاله حاضر است. این آسیبها در پانزده عنوان کلی تقسیمبندی شدهاست و با بررسی تصحیح دیوان عمادی شواهد هر یک استخراج شدهاست که در ادامه خواهد آمد.
5. آسیبشناسی تصحیح مورد بحث
در این بخش پس از ذکر ضبط نادرست مصحح، تلاش میشود ابیات مورد نظر بر اساس منابع موجود-یا در صورت نیاز قیاساً- تصحیح شود. شیوه کار بدینگونه خواهد بود که بیت تصحیحشده و درست پس از ضبط دیوان آورده میشود و در صورت نیاز، ذیل آن توضیحاتی بیان خواهد شد.
5-1. توجه نکردن به موضوعات شعری
هر مصححی باید با موضوعات و مضامین شعری آشنا باشد. برای نمونه باید دانست که مدح و ذم از موضوعات ادبیاند که به واسطه صناعات ادبی به صورت مضمون عرضه میشوند. مصحح باید دقت کند که در یک قصیده مدحی خطاب به ممدوح، علیرغم تنوع مضمون، باید وحدت موضوع (مدح ممدوح) وجود داشته باشد. بیتوجهی به همین مسئله ساده، مشکلاتی را در تصحیح حاضر به وجود آوردهاست:
* خسرو گردون رکاب طغرل عرش آستان خسرو گردون رکاب طغرل عرش آستان |
|
کز تپش خصم او نوش چو سم قاتل است کز تپش خشم او نوش چو سم قاتل است |
با این ضبط، موضوع ذمی بیت به موضوع مدحی تبدیل میشود که غرض شاعر در یک قصیده مدحی است.
* درگه او فضلهای است گر هوس ملک خواست |
|
مایه آن فضل را گرز گران مسهل است |
بیت خطاب به دشمنان ممدوح است. در راحهالصدور این بیت با اختلافاتی ضبط شدهاست که موضوع بیت را از ذم به مدح تغییر میدهد:
در سر او فضلهای است گر هوس ملک خاست * هر آن کس که آید به زنهار مهرت هر آن کس که آید به زنهار مهرت |
|
مایه آن فضل را گرز گران مسهل است ببیند ز ایام زنهارخواری نبیند ز ایام زنهارخواری
|
به جای «ببیند» باید «نبیند» قرار داد تا موضوع بیت مدحی شود
* یاور عمر و دلت باد بقا و نشاط یاور عمر و دلت باد بقا و نشاط |
|
تا که بخواهد خدای از در کس یاوری تا که نخواهد خدای از در کس یاوری |
از واضحات است که خداوند از درِ کس یاوری نمیخواهد.
* چون رباب مدح تو بنواختم چون رباب مدح تو بنواختم |
|
بخت چون یارد که بنوازد مرا بخت چون یارد که ننوازد مرا |
ضبط مصحح در دیوان در واقع ذم ممدوح است، در صورتی که سخن بر سر این است که بخت، جرأت نمیکند مداح ممدوح را ننوازد.
5-2. توجه نکردن به وزن اشعار
آشنایی با وزن و معاییر آن یکی از ابتداییترین و در عین حال از مهمترین مهارتهایی است که مصحح باید از آن برخوردار باشد. آشنایی کامل با عروض فارسی و توجه به دقائق و ظرائف آن مانند زحافات و اختیارات و... میتواند بسیاری از مشکلات تصحیح را مرتفع سازد و مصحح را در قرائت درست نسخه و ضبط متقنتر ابیات یاری کند. در تصحیح مورد نظر، بیتوجهی به وزن ابیات اشکالات فاحشی را به وجود آوردهاست:
* دیدی چه زره بود که از تیغ درشکست |
|
کرده گلو خراش دم اندر جگر شکست |
وزن مصراع اول فاسد است. در لبابالالباب در مصراع اول به جای کلمه «زره»، کلمه «راز» آمده است (ر.ک. عوفی، 1389: 2/69) که دست کم مشکل وزنی بیت را حل میکند
* جولانگه بقا به کف آرد براق حسن |
|
کز جعد تو رکاب ز زلف عنان برد
|
وزن و معنای مصراع دوم فاسد است.
جولانگه بقا به کف آرد براق حسن * صعب است شراب کینه تو |
|
کز جعد تو رکاب ز زلفت عنان برد کز یک قطره او خمار گیرد |
مصراع دوم یک هجای بلند اضافه دارد.
صعب است شراب کینه تو * ناف آهو بدان سبب بویاست |
|
کز یک قطره خمار گیرد که طرب در دردمند زار کند |
با جایگزینی «درمنهزار» به جای ضبط نادرست «دردمند راز» مشکل وزنی و معنایی مصراع دوم حل میشود:
ناف آهو بدان سبب بویاست |
|
که طرب در درمنه زار کند
|
معنای بیت با ضبط پیشنهادی این گونه میشود: ناف آهو به سبب طرب در درمنه زار (خوردن گیاهان معطر آن) بویاست.
* چو نقش نام تو ببینند بیگمان گردند |
|
که این قصیده غرا مرا تواند بود |
«ب» در «ببینند» زائد است:
چو نقش نام تو بینند بیگمان گردند * فرزانهای که در همه احوال بهتر است |
|
که این قصیده غرا مرا تواند بود از آفریدگان ببر نز آفریدگار
|
وزن و معنای مصراع دوم فاسد است.
فرزانهای که در همه احوال بهتر است * گویی که خور به مجلس تو خاک گشت از آنکه |
|
از آفریدگان به برِ آفریدگار بی لون گونه گشته به خاور نمیرسد
|
مصراع اول یک هجای کوتاه در آخر اضافه دارد.
گویی که خور به مجلس تو خاک گشت از آنک * بر بالا رفتم روا بین |
|
بی لون گونه گشته به خاور نمیرسد خاک سم اسب خویش انگار
|
وزن و معنای مصراع اول فاسد است.
بر بالا رفتنم روا بین |
|
خاک سم اسب خویشم انگار |
(نسخه خطی عمادی و دیگر شعرا، ورق 148)
* دگر هر آن هنری را که در جهان بوده است |
|
به دل تواند بود فزون از او صد بار
|
وزن و معنای مصراع دوم فاسد است.
دگر هر آن هنری را که در جهان بوده است * تیغ تو را بی قیاس چشم پدیدار بشد |
|
بدل تواند بودن فزون از او صد بار تا کند از یک مکان در همه جا ناظری |
«ب» در «بشد» زائد است.
تیغ تو را بی قیاس چشم پدیدار شد (تقی الدین کاشانی، ورق 351)
* فتنه هر جا زند پر و بال |
|
چون بهر در او رسد نیارد
|
وزن و معنای مصراع دوم فاسد است.
فتنه هر جا زند پر و بال * گل می رنگ دیدی توبه بشکن |
|
چون بر در او رسد نیارد می گل رنگ خوردی والله ماحی
|
مصراع دوم یک هجای بلند اضافه دارد.
گل می رنگ دیدی توبه بشکن * زشت باشد که چون منی بیند |
|
می گل رنگ خور والله ماحی پادشاه را به چشم دربانی
|
ضبط «پادشاه» وزن مصراع دوم را بر هم زده است. صورت درست پادشا است.
(تقی الدین کاشانی، ورق 351)
* چون جان را درد هجران می بگیرد |
|
دل مجروحم از جان می بگیرد
|
برای اصلاح وزن باید «چون» را در ابتدای مصراع نخست به «چو» تبدیل کرد.
* ای رای تو سپهر تدبیر |
|
صورتگر آفتاب تقدیر
|
مصراع نخست یک هجا کم دارد. صورت درست بیت چنین است:
ای رای تو بر سپهر تدبیر |
|
صورتگر آفتاب تقدیر
|
5-3. توجه نکردن به قافیه و نقش آن در تعیین قوالب ادبی
آگاهی از قافیه و حدود و اصول آن مانند عروض، دانشی است که انتظار میرود مصحح یک متن منظوم از آن برخوردار باشد. توجه به قوافی یک شعر از چند نظر اهمیت دارد: نخست نقشی که در تعیین قوالب ادبی دارد. در تصحیح مورد نظر بیتوجهی به این نقش قافیه سبب شدهاست مصحح در تبویب دیوان دچار لغزشهایی شود. به عنوان مثال اشعاری را که مطلع مقفی دارند، ذیل قطعات آوردهاست (برای نمونه ر.ک. عمادی شهریاری، 1381: 138، 139، 140). پس از آن باید به این نکته توجه کرد که قافیه نقشی انکارناپذیر در تعیین تلفظ برخی لغات مهجور دارد.
در این بخش ابیاتی خواهد آمد که بیتوجهی به قوافی آنها سبب شدهاست ضبط آنها مشکوک باشد:
* سموم بادیه عشق را پس از تسلیم |
|
دوا نسیم کف پادشاه تواند بود |
در این قصیده مصوت بلند «ا» روی قافیه است؛ بنابراین قافیه نادرست است. صورت درست آن «پادشا» است.
* مرا عشق تو از من جان بپرداخت |
|
همه تاریکی از روشن بپرداخت
|
این بیت در دیوان، مطلع یک غزل است! با توجه به قالب غزل-که در آن باید بیت نخست مقفی باشد- قافیه درست نیست. در «خلاصهالاشعار و زبدهالافکار» مصراع نخست بدین صورت آمدهاست: «مرا عشق تو جان از من بپرداخت» که دست کم مشکل قافیه را مرتفع میسازد. البته میتوان قیاسی بیت را بدین صورت تصحیح کرد: مرا عشق تو جان از تن بپرداخت. مصراع نخست در «سخن و سخنوران» این گونه ضبط شدهاست: مرا عشق تو چون از من بپرداخت (فروزانفر،1380: 524).
*با این همه بوسه میده او را |
|
کو مدح سزای پادشاهی است
|
روی در این شعر مصوت بلند «ا» است؛ بنابراین ریخت «پادشاه» قافیه را فاسد میکند. نکته دیگر اینکه ضبط «مدح سزا» هم نادرست است و صورت درست آن «مدحسرا» است.
با این همه بوسه میده او را |
|
کو مدح سرای پادشایی است |
(نسخه شماره 242 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ورق 355)
5-4. توجه نکردن به منابع معتبر و نزدیک به دوره شاعر
یافتن منابع معتبر و نزدیک به دوره شاعر که بتواند در تصحیح متن مفید واقع شود، یکی از مهمترین کارهای هر مصحح است. وجود چنین منابعی میتواند بر اعتبار تصحیح بیفزاید. هر چه منبع به دوره شاعر نزدیکتر باشد، طبعاً کمتر دستخوش تحریف و تصرف کاتبان بوده است و در نتیجه معتبرتر خواهد بود. بر چنین منابعی فواید دیگری هم مترتب است، از جمله پی بردن به میزان اشتهار شاعر در دوره خود، موضعگیری همعصرانش درباره جایگاه ادبی او، کسب اطلاعات جانبی درباره زندگینامه و آثارش و... .
در این بخش ضبط های نادرست برخی ابیات آمدهاست که با توجه به منابع کهن و معتبر میتوان صورت صحیح آنها را پیشنهاد کرد.
* از سشکین که بهلو گیتی است آگهم |
|
کز جمله دو کشور در یکدگر شکست
|
مصراع اول در لباب الالباب صورت موجهتری دارد:
از صفشکن که پهلو گیتی است آگهم |
|
کز جمله [ظ: حملهای] دو کشور در یکدگر شکست
|
موارد پیشنهادی زیر از المعجم فی معاییر اشعارالعجم نقل شده است. واضح است که این ضبطها بسیار موجهتر از ضبطهای دیوان است و مصحح در تصحیح خود از آنها استفاده نکردهاست:
*عشق تو آورد راه جستن بی همرهی عشق تو آورد راه، خستن بی مرهمی *گر چه ز حد درگذشت بر چمن باغ عشق گر چه ز حد درگذشت در چمن باغ عشق *شاه فرامرز را دولت دین را عماد شاه فرامرز راد دولت و دین را عماد * چه نکردی به جان من ز کرم |
|
وصل تو آورد رسم کشتن بی داوری هجر تو آورد رسم، کشتن بی داوری صبر تو را فربهی زخم مرا لاغری صبر مرا فربهی رحم تو را لاغری خسرو مازندران مایه نیک اختری خسرو مازندران مایه نیک اختری من به مهرت چگونه نگسارم
|
معنای بیت فاسد است. صورت صحیح بیت این گونه است:
چه نکردی به جای من ز کرم |
|
می مهرت چگونه نگسارم |
(نسخه شماره 242 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ورق 28)
*گفتم ار جز به درگه تو رسد |
|
طعنه آید مرا ز دستار
|
معنای بیت فاسد است. صورت صحیح بیت بدین گونه است:
کفشم ار جز به درگه تو رسد |
|
طعنه آید مرا ز رفتارم |
(نسخه شماره 242 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ورق 28)
خاک خور باده مخور ز آنکه دریغ است دریغ |
|
که دهد کس... رنگ گل و بوی شراب |
دو کلمه خوانده نشده «به جعل» است (تذکره بتخانه، ورق 302).
*برون از تو از کس امیدی ندارم |
|
نه جایی نه مالی نه نامی نه نانی
|
صورت صحیح مصراع دوم چنین است:
نه جاهی نه آبی نه مالی نه نانی (جنگ یحیی توفیق، ورق ؟).
با پذیرش این ضبط، تناسب جاه و مال و آب و نان هم به صورت لف و نشر رعایت شده است.
*ارباب ثنای بازوی تو |
|
نگذشت ز جان من زمانی |
معنای بیت نخست مشخص نیست. صحت ضبط پیشنهادی با توجه به بیت بعد -که موقوفالمعانی است- مشخص میشود. صورت درست این بیت این گونه است:
از باب ثنای بازوی تو |
|
نگذشت زبان من زمانی |
(نسخه شماره 242 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ورق 124)
5-5. توجه نکردن به رمزهای نسخه
در نسخههای کهن رمزهایی وجود دارد که آگاهی از آنها نقشی اساسی و انکارنکردنی در روند تصحیح ایفا میکند (ر.ک. جویا، 1378: 42-38). بیاطلاعی از این رمزها یا بیتوجهی به آنها میتواند سبب لغزشهایی در فرایند تصحیح شود. یکی از این رمزها که بیتوجهی به آن در تصحیح مورد نظر سبب شدهاست مصحح دو بیت را به صورت نادرست ضبط کند، این است که گاهی کاتب در تقدم و تأخر نگارش دو واژه اشتباه کردهاست و برای پرهیز از خط خوردگی متن، تقدم و تأخر درست را با رمزی (در اغلب موارد م/خ یا عدد 1/2) متذکر شدهاست:
*این قدر نظم تو به مدح آمد |
|
عرش و کرسی فرود این قدرند
|
با توجه به رمز 1/2 در مصراع اول باید جای «نظم» و «مدح» را عوض کرد:
این قدر مدح تو به نظم آمد...
*هر که او از سر جهل از سر بر میخیزد |
|
همه بر باد و هوا تکیه کند همچو حباب
|
هر که او از سر جهل از سر مِی برخیزد...
5-6. توجه نکردن به اصل موازنه و تقابل در تصحیح
در سرودههای شاعران -به ویژه شاعران سبک خراسانی و سرایندگان حوزه اران و آذربایجان، موازنه و در یک نگاه کلی ارکان متناظر، صنعت ادبی پرکاربردی است (شمیسا، 1382: 184 و70) که در تصحیح ابیات نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. بسیاری از غوامض نسخهها را میتوان با توجه به این اصل آشکار کرد و البته بیتوجهی به آن میتواند سبب لغزش مصحح در گزینش ضبط مرجح شود:
*سرمایه اول زمان داد |
|
اقبال تو آخرالزمان را |
با توجه به املای «آخرالزمان» در مصراع دوم، به نظر میرسد باید در مصراع نخست «اولالزمان» بیاید.
*مدد گسسته ندارد ز آب و خاک و خرد |
|
نظر بریده ندارد ز جان و دل دادار |
با توجه به صنعت موازنه و نحو جمله، واو عطف میان خاک و خرد زائد است:
مدد گسسته ندارد ز آب و خاک، خرد (تقی الدین کاشانی، ورق 354)
* در لعل تو شرط عمر مضمر |
|
در جزع تو شرح فتنه و غم |
با توجه به صنعت موازنه ضبط درست مصراع دوم این گونه است:
در جزع تو شرح فتنه مدغم (تقی الدین کاشانی، ورق 353)
*بی وفق مراد تو نپوید |
|
لیلی به جنیب نوبهاری
|
با توجه به تقابل «لیل و نهار» صورت درست مصراع دوم این گونه است:
لیلی به جنیبت نهاری (تقی الدین کاشانی، ورق 355)
صعب است بی تو کارم ضعف است روزگارم |
|
صعب است سرگذشتم صعب است داستانم
|
با توجه به صنعت تکرار به نظر میرسد صورت درست مصراع اول این گونه باشد:
صعب است بی تو کارم، صعب است روزگارم...
5-7. توجه نکردن به مسئله تصحیف
مسئله تصحیف را شاید بتوان مهمترین مسئله در خواندن نسخهها به ویژه نسخههای متقدم به شمار آورد. فعالان این عرصه میدانند که کاتبان نسخههای کهن، در کاربرد نقطه و سرکش کاف و گاف ممسکند و جز در موارد خاص، از این امکانات نوشتاری بهره نمیبرند. در چنین مواردی مصحح باید تمام احتمالات ممکن را لحاظ کند تا به ضبطی قابل اطمینان یا دست کم قابل دفاع برسد. در تصحیح مورد نظر یکی از پربسامدترین اشتباهات، مربوط به توجه نکردن به مسئله تصحیف است:
*شاه بهشت مجلس طغرل که روز رزم |
|
از نعل پاره گنبد کوکب حشر شکست |
«باره» صحیح است نه «پاره».
*لاله پدیدار شد رنگ قبا چون عقیق |
|
گفتم چون است؟ گفت: ریخته انتظار |
با توجه به عقیق و ریختن، خون صحیح است نه چون:
گفتم خون است؟ گفت: ریخته انتظار (نسخه خطی عمادی و دیگران، ورق 81)
*کین تو آورد راه یافتن موی لیل |
|
مهر تو آورد رسم شستن روی نهار
|
با توجه به قرینه «موی لیل» و رکن متناظر آن (شستن روی نهار)، «بافتن» صحیح است نه «یافتن».
کین تو آورد راه بافتن موی لیل (عوفی، 1389: 2/605)
* ای گرد ره تو توتیایی |
|
کز دیده داد و دین برد نم
|
«تم» صحیح است نه «نم». تم آفتی است که در چشم پیدا میشود مانند پرده و آن را به عربی غشاوه گویند. دهخدا درباره بیتی از مولانا نوشته است: «یقیناً تم است چه نم مانع دیدن نیست و چشم همیشه نم دارد» (ر.ک. دهخدا، 1377: ذیل تم).
*اندر دل چو زاغ منه رخت عشق از آن |
|
طاووس عشق را به از این ناید آشیان |
در مصراع دوم «باید» به جای «ناید» معنای محصلی به بیت میدهد.
اندر سر تیغ او دماغی است |
|
کز نافه جان و تن برد سم |
«شم» صحیح است نه «سم». طبیعی است که شم با ناقه ملازمت دارد نه سم.
*عجب میگدازد دل پر فریبت |
|
که زنده مرا در جهان میگذاری
|
در مصراع نخست -با توجه به «میگذاری» در مصراع دوم- «میگذارد» صحیح است نه «میگدازد»:
عجب میگذارد دل پر فریبت (تذکره بتخانه، ورق 309)
با توجه به ضبط پیشنهادی، معنای بیت این گونه است: عجب است که دل پر از فریب تو اجازه میدهد مرا در جهان زنده بگذاری.
*گر خصم تو نبودی آماده سوختن را |
|
آسان برون بجستی آتش ز سنگ خاره |
با توجه به معنای بیت «نجستی» صحیح است نه «بجستی»:
آسان برون نجستی آتش ز سنگ خاره (تقی الدین کاشانی، ورق 358) |
|
در واقع حسن تعلیلی است برای بیرون جهیدن شراره از سنگ. چون خصم آماده سوختن است آتش از سنگ آسان بیرون میجهد.
*اقبال در رکاب من آمد عنان زنان |
|
تا من عنان به خدمت صدر تو یافتم
|
از تعبیر «عنان یافتن» معنایی حاصل نمیشود. صورت درست آن «عنان تافتن» است.
تا من عنان به خدمت صدر تو تافتم (تقی الدین کاشانی، ورق 358)
*گم شود هر که ره ز ما جوید |
|
رستنی چون بود ز ما که جهیم
|
با توجه به تقابل راه و چاه، «چهیم» صحیح است نه «جهیم». از سوی دیگر «رستنی» نیز بر اساس ضبط نسخه خلاصهالاشعار نادرست است و صورت صحیح آن رسنی است:
رسنی چون بود ز ما که چهیم (تقی الدین کاشانی، ورق 351)
5-8 . توجه نکردن به املای کلمات و اختلاف معانی و علائم سجاوندی
نه تنها هر مصحح ادبی بلکه هر کس که از دانش زبانی بهرهای دارد باید با املای درست کلمات آشنایی داشته باشد و اختلاف معنای ناشی از اختلاف املای دو کلمه متشابه را بداند. در تصحیح مورد نظر، بیتوجهی به این امر بدیهی و پیش پا افتاده سبب شدهاست تا معنای ابیات دچار اختلال شود و تأثیر شعر-که علت غایی شعر است- از بین رود:
گر خریدار تو آنی منم آن کس باری |
|
که به یک جرعه فروشم به تو سی روزه صواب
|
«ثواب» درست است نه «صواب». که به یک جرعه فروشم به تو سی روزه ثواب (تذکره بتخانه، ورق 202).
*کردی ز برای بیع جانها |
|
بیاع، گهی ز لعل و مرجان
|
کاربرد ویرگول نادرست است. بیاعگه به معنای محل بیع معنای محصلی به بیت میدهد در صورتی که با در نظر گرفتن ویرگول معنای بیت از بین میرود. معنای بیت با توجه به ضبط پیشنهادی این گونه میشود: برای خرید و فروش جانهای عاشقانت بازاری از لعل و مرجان (لب و دهان و دندان) بنا کردی.
*برگ ریز است شاخ، دانش را |
|
این خزان را بهار بایستی |
کاربرد ویرگول نادرست است: -برگ ریز است شاخِ دانش را... . در این صورت شاخِ دانش، اضافه استعاری است.
5-9. توجه نکردن به صنعتها و سنتهای شعری
آشنایی کامل با صنعتها و سنتهای شعری برای یک مصحح امری ضروری است. این آشنایی باید کامل باشد و به صورت ملکه در ذهن مصحح وجود داشته باشد. شاعران به ویژه شاعران فنی قرن 6، دانستههای علمی مخاطبان شعرشان را در هنگام سرایش شعر، مفروض میداشتهاند و این فرض، جزئی از روند سرایش آنها بودهاست (شمیسا، 1382: 184)؛ بنابراین بیتوجهی به این موارد میتواند سبب بروز اشتباهاتی در امر تصحیح شود:
*با لطف تو باد در کف خاک |
|
با نور تو خاک بر سر نار
|
با توجه به تناسب میان عناصر اربعه و معنای بیت و اعرف و اجلی بودن آب در لطافت، در مصراع نخست باید به جای خاک، آب باشد:
با لطف تو باد در کف آب (تقی الدین کاشانی، ورق 348).
*ای مهر تو فال سوره فخر |
|
وی کین تو خال صورت عار |
با توجه به صنعت جناس لفظ، پسندیدهتر آن است که «سوره» را در مصراع نخست با املای عربی آن ضبط کنیم: ای مهر تو فال سورت فخر...
*در بر کورهای خلاف کنند |
|
تیغ پتکی و خود سندانی |
معنای مصراع اول مشخص نیست. صورت درست مصراع اول در خلاصهالاشعار و زبدهالافکار بدین صورت آمدهاست: بر در کوره خلاف کنند... (تقی الدین کاشانی، ورق 354). «کوره خلاف» اضافه تشبیهی است. معنای بیت بر اساس ضبط پیشنهادی این گونه است: در میدان نبرد که چون کوره آهنگران است، تیغ کار پتک را انجام میدهد و خود کار سندان را؛ یعنی تیغهای همچون پتک بر خودهای همچون سندان فرود میآیند.
*گر می و گل را جهان در بوی و رنگ |
|
با لب و رویت نه در خور داشتی
|
واضح است که گل نمیتواند ساغر داشته باشد. با توجه به صنعت لف و نشر مشوش به نظر میرسد صورت صحیح بیت دوم این گونه باشد:
گل نیارستی که بزم افروختی |
|
می نشایستی که ساغر داشتی
|
به نظر میرسد شاعر در مصراع نخست، وهم را به شب تشبیه کرده باشد: بی ثنایش نتافت در شبِ وهم.
5-10. توجه نکردن به مباحث عرفانی و دینی
در شعر شاعران متقدم-قرن 3و4و5- کمتر به اشارات و مباحث دینی و عرفانی برخورد میکنیم اما در شعر شاعران نیمه دوم قرن 5 به بعد باید منتظر چنین مباحثی در شعر شاعران و نثر کاتبان بود. آشنایی با این مسائل میتواند در تصحیح متن به مصحح یاری رساند و در بسیاری موارد، مشکلات معنایی و موضوعی متن را حل کند. در تصحیح مورد نظر، در سه موضع مصحح با بیتوجهی به این موارد دچار لغزش شدهاست:
*کیمیای عشق ما گر برد عشقت گو ببر |
|
عشق تو ما را نه اول این زمان می افکند |
در مباحث عرفانی و دینی و فلسفی تقابل، میان عقل و عشق است نه عشق و عشق!
کیمیای عقل ما گر برد عشقت گو ببر... (نسخه بریتانیا کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ورق 20)
*شهد حدیث شاهد خود شهد دان از آنک |
|
قلب است نقد قالب تو همچو روزگار
|
با توجه به تفکرات عرفانی و نیز «قلب بودن امور جهان» که در مصراع دوم بدان تصریح شده است، به نظر میرسد صورت صحیح مصراع نخست این گونه باشد: زهر حدیث شاهد خود شهد دان ازآنک.
*آسمان را به جای سجده و شکر |
|
خاک فرسای گشت پیشانی
|
در مصراع نخست اصطلاح دینی «سجده شکر» مناسبتر است: آسمان را به جای سجده شکر.
5-11. توجه نکردن به اصطلاحات علمی
شعر شاعران قرن ششم مملو از اصطلاحات علمی (طبی، نجومی، فلسفی، موسیقایی و...) است. شاعران این دوره چنین موضوعاتی را به عنوان ماده خام برای مضمون سازی به کار میبرند و از این طریق میکوشند با خلق مضامین تازه، خود را از شاعران پیشین متمایز کنند. آشنایی با این علوم، برای مصحح -به ویژه مصحح متون مربوط به این دوره- امری ضروری است که در تصحیح متون به او یاری میرساند. بیتوجهی به این موارد تبعاتی را به دنبال خواهد داشت:
- زیرا کاندر نوای مدحت |
|
برداشته بود بس فرودآر
|
«برداشت» و «فرودآر» دو اصطلاح رایج در موسیقی هستند. صورت صحیح بیت این گونه است:
زیرا کاندر نوای مدحت |
|
برداشت بود پسِ فرودآر
|
5-12. توجه نکردن به تلمیحات
تلمیح اشارهای کوتاه به واقعهای است که میان مؤلف و مخاطب مفروض، به صورت یک عهد ذهنی وجود دارد؛ بنابراین اگر این عهد در ذهن مخاطب -که میتواند به صورت بالقوه، مصحح هم باشد- وجود نداشته باشد، ارتباط مورد نظر مؤلف با مخاطب برقرار نمیشود و در نتیجه جنبه هنری متن و حتی در مواردی پیام متن از بین خواهد رفت؛ بنابراین بدیهی است که برای درک جنبههای هنری و پیام یک متن باید با تلمیحات رایج در ادبیات آشنا بود و در تصحیح متن، این دانش را به کار بست. مصحح در تصحیح مورد نظر از این خطا هم مصون نماندهاست:
- از معجز عنکبوت و کوثر |
|
در دشت امان غار داریم
|
یکی از داستانهای مربوط به زندگی پیامبر، پناه گرفتن ایشان در غار و پنهان ماندن از دشمنان به واسطه عنکبوت و کبوتر بودهاست. تلمیح شعر به همین داستان است. «کوتر» بر وزن کوثر، ریختی دیگر از کبوتر است که باید جایگزین «کوثر» شود (تقی الدین کاشانی، ورق 349). معنای بیت با توجه به ضبط پیشنهادی این گونه میشود: ما به سبب معجز عنکبوت و کبوتر در دشت هم مانند غار در امان هستیم.
*به آیین نگاری به شکرانه باید |
|
که مدح خداوند بر جان نگاری
|
معنای مصراع نخست آشکار نیست. با توجه به قرینه «آیین» در مصراع نخست و «نگاریدن» در مصراع دوم به نظر میرسد بیت تلمیحی به داستان «مانی» - نگارگر ایرانی- داشته باشد. با پذیرش این نظر صورت مصراع نخست میتواند این گونه باشد: به آیین مانی به شکرانه باید. این مورد قیاسی تصحیح شد زیرا در نسخههای موجود ضبط متقنی وجود نداشت. این ضبط معنای محصلی به بیت میدهد: تو باید به شکرانه الطاف ممدوح، به شیوه مانی (که نگارگر است) مدح پادشاه را بر جان خود نقش کنی (نه اینکه به شیوه شاعران بر دفتر بنویسی).
5-13. توجه نکردن به قواعد دستوری
مصحح متن کهن علاوه بر دستور «همزمانی»، باید از قواعد دستور «در زمانی» هم آگاه باشد. این آگاهی باید به صورت کامل در سه حوزه زبان (آوایی، واژگانی و نحوی) حاصل شود. توجه نکردن به قواعد دستور به طور عام و بیتوجهی به دو ساحت مجزای دستور «همزمانی» و «در زمانی» به طور خاص و خلط این دو ساحت در تصحیح متون متقدم، یکی دیگر از آسیبهای پژوهش در جریان تصحیح است:
*خلقی ز غمش دل به هلاکت بنهادند |
|
آن نیز بر آنم که همه خلق بر آنند
|
«آن» در ابتدای مصراع دوم نادرست است و باید به جایش «من» قرار دارد که نهاد جمله است:
من نیز برآنم که همه خلق برآنند.
*محققان هوا را گذر به دل نکنند |
|
که در زمانه نشان وفا تواند بود
|
«نکنند» نادرست است. شناسه این فعل باید مفرد باشد نه جمع:
محققان هوا را گذر به دل نکند... (تقی الدین کاشانی، ورق 352).
*میگون لب و زلف تو چلیپاست |
|
بستندم چون پیاله زنار
|
با این ضبط، جمله فاعل ندارد. فاعل فعل «بستندم»، مصراع نخست است. ضبط پیشنهادی ما مشکل دستوری بیت را حل میکند:
میگون لب و زلف چون چلیپات |
|
بستندم چون پیاله زنار |
(نسخه خطی عمادی و دیگر شعرا، ورق 147)
*مرا روزگار از غمت چون رهاندی |
|
که سرمایه فتنه روزگاری
|
«رهاندی» در مصراع نخست نادرست است و نوع «ی» آن مشخص نیست. بدون «ی» نحو جمله درست است: مرا روزگار از غمت چون رهاند (نسخه خطی عمادی و دیگر شعرا، ورق 83).
*دوش گفتم تو را غلام توام |
|
گفت از طعنه خواجه سرهنگ است
|
با توجه به منطق نحوی بیت، «گفت» در ابتدای مصراع دوم به علت تطابق نداشتن نهاد و شناسه نادرست است و باید به جای آن «گفتی» بیاید:
دوش گفتم تو را غلام توام |
|
گفتی از طعنه خواجه سرهنگ است
|
5-14. آشنایی نداشتن با لغات مهجور
از مصححی که قصد دارد یک متن ادبی مربوط به قرن 6 را تصحیح کند، انتظار میرود با لغات مهجوری که در متن وجود دارد آشنایی کامل داشته باشد. البته بدیهی است که مهجور بودن یا نبودن یک کلمه، امری نسبی است و به انس مخاطب با متون کهن بستگی دارد. مثلاً آشنایی با لغات زیر میتوانست مصحح را در تصحح متن یاری کند:
*ناف آهو بدان سبب بویاست |
|
که طرب در دردمند زار کند
|
«درمنهزار» صحیح است نه «دردمند زار».
*تا مغز مخالفانش بیند |
|
خرمن خرمن به کوه و بر در
|
«گردر» صحیح است نه «بر در». «گردر به معنای زمین سخت است که در دامن کوه واقع است» (دهخدا، 1377: ذیل گردر). این بیت به همین صورت، ذیل «گردر» در لغتنامه به نقل از سندباد نامه آمده است.
*آنجا که جز جمال تو بینند اکممم |
|
و آنجا که جز مدیح تو خوانند الکنم
|
«اکمهام» صحیح است نه «اکممم».
*بحر است از آن شدهاست درآشفته کار او |
|
نبود عجب که باشد آشوب در بحار
|
فعل پیشوندی «برآشفته» از مصدر «برآشفتن» مناسبتر است.
5-15. نداشتن روششناسی علمی در تعیین نسخه اساس
نسخه اساس در تصحیح حبیبینژاد نسخه خطی کتابخانه پاریس به شماره s.p.799 است. تنها دلیل مصحح برای اساس قرار دادن نسخه پاریس «دارا بودن اشعار بیشتر از عمادی است» (عمادی شهریاری، 1381: 48). برای تعیین ارزش یک نسخه، سه معیار محل اجماع اهل فن است: صحت، قدمت و اصالت (ر.ک. جویا، 1378: 17)؛ بنابراین دلیل مصحح برای اساس قرار دادن نسخه پاریس در تصحیح دیوان موجه به نظر نمیرسد. در این بخش سعی بر آن است با ذکر شواهدی صحت نسخه پاریس بررسی شود.
در استنساخ نسخه پاریس غلطهای فراوانی راه یافتهاست که صلاحیت نسخه مزبور را برای اساس قرار گرفتن در تصحیح رد میکند. در ادامه به تصحیح چند بیت از دیوان پرداخته میشود که ضبط آنها بر اساس نسخه پاریس است. در تصحیح ابیات به قسمتی از تذکره خلاصهالاشعار و زبدهالافکار تقی الدین کاشانی که مشتمل بر اشعار عمادی است، استناد شدهاست. این نسخه در مقایسه با نسخه پاریس به مراتب، صحت بیشتری دارد. مشخصات کامل این نسخه به شرح زیر است: «خلاصهالاشعار و زبدهالافکار، تقیالدین محمد بن شرفالدین علی الحسینی الکاشانی، تهران، مجلس، شماره 272، خط نستعلیق، بی کا، تا 1007ق، جا: کاشان، تملک: فرهاد میرزا با مهر "ابن محمد علی محمد حسین"، با کاغذ اصفهانی ضخیم، جلد تیماج قرمز، 982 ص، 30 سطر چهار ستونی، اندازه 33 در 19».
* شمشیر تو را سخن فراوان |
|
این هر دو ز چرخ اخضر آمد
|
شمشیر تو را، سخن مرا دان (تقی الدین کاشانی، ورق 351).
*بی هوا خاطری برای خدا |
|
در چوبین کجا نثار کند
|
دُرّ چونین کجا نثار کند (تقی الدین کاشانی، 352).
* دانی از مرغان کدامین بگسلاند مثل خویش دانی از مرغان کدامین بگسلاند نسل خویش تا قضا را به عجز آن کامل |
|
آنکه جوزه از برون آشیان میافکند آنکه جوژه از برون آشیان میافکند دیده اعتبار بایستی
|
ناقصان را به عجز آن کامل (تقی الدین کاشانی، ورق 357).
*خشم تو بر بد سگال زخم چنان زد |
|
گر جگر مرگ زینهار برآمد
|
کز جگر مرگ زینهار برآمد (تقی الدین کاشانی، ورق 357).
*پیش دانا زبان شدت وی |
|
قصه راحت بهار کند
|
پیش دانا زبان شدت دی (تقی الدین کاشانی، ورق 352).
*بگری که عنکبوت سعادت همیتند |
|
در خانه نجات به از آب دیده تار
|
بگری که عنکبوت سعادت نمیتند (تقی الدین کاشانی، ورق 356).
*امروز نوش باده فردا به قحف وی |
|
امسال روی سال دگر بین به چشم پار
|
امروز نوش باده فردا به قحف دی (تقی الدین کاشانی، ورق 356).
*اندر بنه صد شتر بدیدیم |
|
اکنون غم یک بهار داریم
|
اکنون غم یک مهار داریم (تقی الدین کاشانی، ورق 349).
*جهل از در تو شکست چونانک |
|
بر کوی قمر ز طوق چوگان
|
بر گوی، کمر ز طوق چوگان (تقی الدین کاشانی، ورق 349).
*جاوید همان که از سعادت |
|
عمر تو ذخیره بقا شد
|
جاوید بمان که از سعادت (تقی الدین کاشانی، ورق 358).
*ای خوشتر از جوانی در بند توست جانم |
|
بخشایش از بر من کاخر چو تو جوانم
|
بخشایش آر بر من کاخر چو تو جوانم (تقی الدین کاشانی، ورق 358).
آسیبهای موجود در امر تصحیح محدود به موارد ذکرشده نیست و موارد دیگری را هم در بر میگیرد. در این پژوهش تنها به آسیبهایی پرداخته شد که در تصحیح مورد نظر وجود داشت.
6. نتیجه
بهترین راه برای آسیبشناسی تصحیح، بررسی متون تصحیح شده با رویکردی انتقادی است. در این روش به جای برشمردن اشتباهات مصحح، اشکالات راه یافته در تصحیح را میتوان ریشهیابی و آسیبهای آن را در عناوینی کلی تقسیمبندی کرد. این امر سبب میشود مصححان دیگر در تصحیح خود، از خطاهای مشابه مصون بمانند. در این مقاله نخست به صورت گذرا در چهار محور کلی، دلایلی اقامه شد که بر اساس آنها ضرورت تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری با روشی علمی و رویکردی انتقادی به اثبات رسید. این دلایل به ترتیب عبارتند از: کمیت اشعار، انتساب اشعار، مقدمه و تعلیقات و تبویب دیوان و اعتبار تصحیح. توجه نکردن به مسائلی چون موضوعات شعری، وزن اشعار، قافیه و نقش آن در تعیین قوالب ادبی، منابع معتبر و نزدیک به دوره شاعر، رمزهای نسخه، اصل موازنه و تقابل در تصحیح، مسئله تصحیف، املای کلمات و اختلاف معانی و علائم سجاوندی، صنعتها و سنتهای شعری، مباحث عرفانی و دینی، اصطلاحات علمی، تلمیحات، قواعد دستوری، لغات مهجور و روششناسی علمی در تعیین نسخه اساس، آسیبهای تصحیح مورد نظر هستند. با بررسی کل دیوان، شواهد و مباحث هر آسیب ذیل هر عنوان تقسیمبندی شد تا اشکالات مصحح در تصحیح دیوان آسیبشناسی موضوعی شده باشد. بر اساس نتایج این مقاله، تصحیح انتقادی دیوان عمادی شهریاری با توجه به آسیبشناسی تصحیح موجود و دسترسی به منابع تازه، ضرورتی پژوهشی است.