نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Emphasizes the Quran to know stories of the prophets, because the life of the early years of Islam, according to the subject dealt with in the books of commentary and history and stories of the prophets Written later Independent books in describing the life of the prophets Among the many stories of the prophets, manuscript Qesas Al-anbiya by"Mohammad Ibn Hassan Dayduzami" is notable. The identity of the author is unknown.All Bibliographers who have learned of his life and his work, his book titled "Nafayes al-arayes and Qesas Al-anbiya" and those considered Persian translation of Qesas Al-anbiya by Mohammd Ibn Abodolla Kisaei.From the Arabic text of Kisaei two Persian translation of a manuscript written in the seventh century AD. By comparing the Arabic text of Kisaei and Dayduzami,s book and Persian translations of his text It can be seen there is no correlation between them. This study attempts to provide reasons and evidence, stating that Qesas al-anbiy by Dayduzami is not translation of Kisaei,s book But rewriting is the book "Taj Al-Qesas" of Abunasr Ahmad Ibn Mohammad Bokhari(fourth century AD), respectively.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
نویسندگان و تاریخنگاران مسلمان به ویژه ایرانیان از دیرباز از قصص الانبیا به عنوان گونهای از ادب داستانی بهره بردهاند. ارزش و اهمیت این آثار از چند جهت قابل توجه است؛ نخست آن که چون اینگونه متون به شرح و بسط قصص قرآن پرداختهاند، جنبه دینی دارند. از طرفی چون به ثبت وقایع تاریخ زندگی پیامبران و سایر اقوام بشری پرداختهاند، صرفنظر از هرگونه داوری در صحت و سقم مطالب آنها، باید آنها را متون تاریخی به شمار آورد. دیگر آن که چون متن آنها به لحاظ ساختار داستانی و سبکی در مطالعات ادبی مورد نظر قرار میگیرد، میتوان آنها را در زمره متون ادبی قلمداد کرد. در برخی از اینگونه متون، هنرهای دیگری همچون خط و خوشنویسی، تجلید، تذهیب و مینیاتور نیز راه یافته است و قصص الانبیاها موجب رونق اینگونه هنرها بودهاند. ارتباط اینگونه آثار با علوم اسلامی و تاریخ ادیان، سبب جذابیت آنها شده است و زمینهساز مطالعات و تحقیقات اسلامی در جهان غرب شده است. آن گونه که برخی پایاننامهها، مقالات و کتابهای محققان علاقمند به پژوهش در حوزه مطالعات اسلامی به این موضوع اختصاص یافته است. بیان اینگونه قصص تنها برای سرگرم ساختن مخاطبان نبوده بلکه با نگاهی اجمالی به این آثار میتوان دریافت که هدف غایی مؤلفان آنها تبیین الگویی اخلاقی برای زندگی بشری بوده است؛ الگویی که از رهگذر آشنایی با وقایع زندگی پیامبران الهی و شیوه ارتباط آنها با خدا و مردم میتوان ترسیم کرد. باید گفت که قصص انبیا اگر چه زندگی و منش پیامبران را به تصویر کشیده است و وقایع آنها مضمونساز برخی آثار ادبی بهویژه شعر دینی و عرفانی شده است اما نمیتواند همچون قرآن، متون تفسیری و احادیث مشهور، منبع موثق و مستقلی برای مطالعه و پژوهش درباره تاریخ زندگی پیامبران باشد.
پیشینه تحقیق
درباره قصص الانبیای دیدوزمی تاکنون هیچگونه تحقیق جامعی صورت نگرفته است و نسخ خطی موجود از آن، معرفی، تصحیح و چاپ نشدهاست.
پیشینه نگارش کتاب های قصص انبیا
سرگذشت پیامبران یکی از موضوعاتی است که از همان سالهای آغازین حیات دین مبین اسلام در میان مسلمانان به آن اقبال شد و یکی از نخستین فنون معارف قرآنی بود که در کنار علم تفسیر و سایر علوم اسلامی اهمیت یافت ابن قتیبه دینوری (م. 276) در کتاب «المعارف»، «مبتدا الخلق و قصص الانبیاء» را نخستین فن از فنون معارف معرفی کرده است (ابن قتیبه، 1969: 3). وی فصل نخست این کتاب را به بیان مختصر داستان زندگی پیامبران پیش از اسلام - به ترتیب تاریخی- اختصاص دادهاست. در کشف الظنون آمده است: «نخستین کسی که کتاب قصص الانبیاء را نوشت، وهببنمنبّه است» (حاجی خلیفه، 2007: 1328). همچنین صاحب کتاب «مصادر الفکر الاسلامی فی الیمن»، کتاب «المبتدأ» را از مؤلفات وهب در این موضوع دانسته است (محمد الحبشی، 2004: 17). در ابتدا کتاب های قصص انبیا اغلب با عنوان «المبتدأ» نامیده میشده است. کتابهای المبتدأ صرفاً داستان خلقت پدیدهها نبودند و قصه پیامبران پیش از حضرت محمد (ص) را نیز در خود جای میدادند.
بیان قصص انبیا نه تنها در قرآن که در کتب پیشین الهی نیز مرسوم بود؛ چنانکه بخش دوم عهد عتیق به قصه پیامبران اختصاص دارد. همچنین سرگذشت آفرینش عالم و حضرت آدم، نوح و طوفان، ابراهیم و اسماعیل، یعقوب و یوسف و موسی، با تمام جزئیات، در بخشهای «پیدایش و خروج» 1 تورات مذکور است و در انجیل نیز درباره وقایعی از قبیل معجزات عیسی (ع) به تفصیل سخن گفته شدهاست. مورخان و دانشمندان اسلامی به سبب اهمیت موضوع و تأکیدی که قرآن کریم به دانستن سرگذشت انبیای پیشین داشت، 2 در تدوین قصه انبیا همت کردند و از رهگذر همین مساعی، آثار فراوانی با عناوینی نظیر «قصص الانبیاء»، «تاریخ انبیاء» و «تاریخ رسل» به زبان عربی و فارسی پدید آمد. از قدیمیترین و معروفترین کتابهای قصص انبیا که به دست ما رسیدهاست، میتوان از عرایس المجالس فی قصص الانبیا اثر ابواسحاق احمد بن محمد بن نیشابوری معروف به «ثعلبی» (م. 427) نام برد که به زبان عربی نوشته شدهاست. همچنین باید به قصص الانبیاء اثر ابواسحاق ابراهیم بن منصور بن خلف نیشابوری (قرن پنجم) و تاج القصص اثر ابونصر احمد بخاری (تالیف 475)، قصص الانبیای دیدوزمی (احتمالاً قرن هفتم) به زبان فارسی و قصص الانبیاء اثر محمد بن عبدالله کسائی به زبان عربی و ترجمههای فارسی آن اشاره کرد. این منابع الگویی برای آثار سدههای میانی و بعد از آن محسوب میشوند. در سده هفتم، قصص الانبیا اثر ابوالحسن بن الهیصم البوشنجی و در قرن هشتم آثاری همچون قصص الانبیاء عمادالدین ابی الفداء اسماعیل بن کثیر (774 – 700) و قصصالانبیاء اثر قطبالدین سعید بن هبه اللهراوندی (م.786) حائز اهمیتند.
دلایل اشاعه اینگونه قصص و اقبال عامه مردم بدانها را میتوان در موارد زیر دانست:
منابعی که قصص انبیا را نقل کردهاند.
منابع متعددی به نقل و روایت قصص انبیا پرداختهاند که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- کتاب های آسمانی: از مهمترین آنها قرآن و کتب عهدین است. در این میان، قرآن از مستندترین منابع قابل اعتماد در این زمینه به شمار میآید.
2- تفاسیر قرآن: تفسیر از دیرباز یکی از شاخههای علوم قرآنی بودهاست و در این زمینه آثار فراوان و ارزشمندی پدید آمدهاست. در اینگونه منابع به فراخور موضوع، فراوان به قصه پیامبران اشاره شدهاست. برخی از معروفترین این منابع (اهل تشیع و تسنن) از این قرارند: «جامع البیان فی تفسیر القرآن» از محمد بن جریر طبری (م 310) و ترجمه آن که با نام «ترجمه تفسیر طبری» معروف است. «لطایف الاشارات» از ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیرى نیشابورى (م 405)، «تفسیر سورآبادی» نوشته ابوبکر عتیق بن محمد هروی نیشابوری (قرن 5)، «کشاف» تألیف ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد خوارزمی زمخشری (م.538)، «روض الجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن» از ابوالفتوح رازی (م.554)، «کشف الاسرار و عده الابرار» رشیدالدین میبدی (قرن 6)، «عرایس البیان» روزبهان بقلی شیرازی (م.606)، «مدارک التنزیل و حقایق تأویل» از عبدالله بن احمد نسفی (قرن 7)، «تفسیر القرآن العظیم» از اسماعیل بن عمر ابن کثیر (قرن 8)، «جواهر الحسان فی تفسیر القرآن» از عبدالرحمان بن محمد ثعالبی (قرن 9)، «منهج الصادقین فی الزام المخالفین» از فتح الله کاشانی (قرن 10)، «تفسیر صافی» از ملامحسن فیض کاشانی (قرن 11) و «المیزان فی تفسیر القرآن» (تفسیر المیزان) از علامه سید محمدحسین طباطبایی (م.1360).
3- کتاب های تاریخی: سرگذشت انبیا وقایع تاریخی مهمی در بردارد؛ از همین رو، برخی کتاب های تاریخی به بیان قصههای پیامبران پرداختهاند. از میان آنها میتوان به کتابهایی اشاره کرد که موضوع آنها تاریخ عالم است و بخشی از آنها به سرگذشت انبیا اختصاص یافته است مانند تاریخ یعقوبی احمد بن اسحاق یعقوبی (قرن 3) که برای ذکر تاریخ پیامبران از قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی و حتی کتب عهدین، اقتباسهایی داشته است (یعقوبی، 1382: بیست و هفت)، تاریخ طبری یا «تاریخ امم و الملوک» از محمد بن جریر طبری که مملو از اسرائیلیات 3 و آرا و عقاید اهل کتاب بهویژه یهودیان است و در نقل مطالب بیشتر به سخن راویانی نظیر وهب بن منبه اعتماد دارد (ر.ک. طبری، 1375) و «مروج الذهب» علی بن حسین مسعودی به سال 332 که اطلاعاتی درباره سرگذشت انبیا دارد. از دیگر آثار مهم تاریخی در این زمینه، باید به کتاب «البدء و تاریخ» تألیف به سال 355 هـ.ق. توسط مطهّر بن طاهر مقدسی اشاره کرد. فصل دهم این اثر با عنوان «در یادکرد پیامبران و مدت عمر ایشان و سرگذشت امتهای ایشان و اخبارهایشان» به داستان پیامبران اختصاص یافته است (ر.ک. مقدسی، 1374: 1تا3/413 به بعد). «سنی ملوک الارض و الانبیا» تألیف حمزه بن الحسن الاصفهانی، «تجارب الامم» اثر ابوعلی مسکویه رازی (421ـ 320 ﻫ.ق.) و «مجمل التواریخ و القصص» (از مؤلفی ناشناخته) از دیگر کتاب های تاریخیاند که قصه انبیا در آنها آمده است.
4- راویان: راویان کسانی بودند که در همان سالیان نخست اسلامی، از قصهها و سرگذشت پیامبران آگاه بوده، آنها را برای دیگران روایت کردهاند. نام برخی از آنان را در کتاب هایی که درباره انبیا سخن راندهاند 4 میتوان دید. «کعب الاحبار» (م. 38 ﻫ.ق.)، «عبدالله بن سلام» (م.40 ﻫ.ق.) «ابوهریره» (م. 58 ﻫ.ق.) و «وهب بن منبه» (م. 110 یا 116 ﻫ.ق.) از معروفترین راویان قصصند و اغلب آنان از یهودیانی بودند که اسلام را پذیرفتند و در نتیجه روایت آنها تحت تأثیر اسرائیلیات است.
5- متون ادبی: در برخی آثار ادبی، بهویژه آثار ادب فارسی به داستان پیامبران برمیخوریم. این قصهها با اجمال و ایجاز همراه بوده، بیشتر به صورت تلمیحات و اشارات بیان شدهاست. اشعار عرفانی و مذهبی و تعلیمی ادب فارسی سرشار از این نوع اشارات است. اگرچه «در شعر شاعران قرن چهارم و پنجم و بسیاری از شاعران قرن ششم، اشاره به داستان پیامبران از محدوده اشارات موجز قرآن فراتر نمیرود» (پورنامداریان، 1364: 7) اما در مثنویهای عرفانی شاعران عارف قرن ششم و پس از آن، داستان پیامبران، مثل داستانها و حکایات دیگر، وسیلهای برای بیان و تعلیم اندیشههای عرفانی و انتقال آن به دیگران است. این منظور با تکیه بر معنی ظاهری داستان از راه تفسیر و با تکیه بر معنی باطنی آن از راه تأویل و تبدیل عناصر و اجزای اصلی به مفاهیم انتزاعی برآورده میشود (پورنامداریان، 1364: 40). عالیترین نمونههای اینگونه تلمیحات و اشارات و تأویلات قصص پیامبران را در حدیقه سنایی، مثنویهای عطار، مثنوی مولوی و کلیات شمس میتوان دید.
6- کتاب های قصص الانبیا: این آثار قصههای پیامبران را با استناد به آیات و احادیث و روایت راویان بیان میکنند. گرچه بیشتر این کتاب ها به شرح زندگانی انبیای الهی از آدم تا خاتم (ص) پرداختهاند، با این حال کتابهای دیگری نیز در دست است که در هر یک از آنها، قصه یکی از انبیا آمده است. گفتنی است در بیشتر این منابع ـ جز قرآن ـ این قصص با شرح و تفصیل و تأویل همراه است. اگرچه اعتقاد به معجزه و رسالت پیامبران از سوی خداوند بسیاری از اعمال و حوادث خارقالعاده این داستانها را که با واقعیت و منطق عادی بشر مطابقت نمیکند قابل قبول و توجیهپذیر میسازد اما از آنجا که همیشه از یک طرف گروهی در صحت این داستانها شک کردهاند و از طرف دیگر فرقههای متعدد پیدا شدند که برای اثبات حقانیت عقیده خود به تفسیر و تأویل آیات قرآنی توسل جستهاند، داستانهای کتابهای دینی نیز در کنار آیات و مطالب، عرصه تکلفات بسیار در تفسیر و تأویل شده است (پورنامداریان، 1389: 205).
قصص الانبیای دیدوزمی
برخی فهرستنویسان در معرفی مصنفان قصص انبیا از فردی به نام محمد بن حسن الدیدوزمی الداندورمی یا الدیرومی، دیوزمی و دیدوزی یاد کردهاند. قدیمترین آنها حاجی خلیفه است که در کتاب «کشف الظنون» ذیل قصص الانبیا آورده است: «قصص الانبیاء للکسائی و... فارسی لمحمد بن حسن الداندورمی (الدیرومی) اقتفی فیه اثر الثعلبی» (حاجی خلیفه، 2007: 2/ 1328).
در فهرستها و کتابشناسیهای دیگر، ضمن معرفی قصص الانبیایی از «محمد بن عبدالله کسائی»، از ترجمههای فارسی آن با نام «نفایس العرایس و قصص الانبیاء» یاد میشود که به دست محمدبنحسن دیدوزمی نوشته شده است. «الذریعه الی التصانیف الشیعه» در معرفی کتاب نفایس العرایس آورده است: «(نفایسالعرایس) فی قصصالانبیا، ترجمه فارسیه لقصص الأنبیاء تألیف الکسائی، محمد بن عبدالله، مؤلف عجایب الملکوت، المذکور فی کشف الظنون. ألف الکسائی المتن العربی قبل سنه 617 م (تاریخ إحدى نسخ الکتاب الموجوده فی المتحف البریطانی رقم (or 3054 و طبع المتن فی لیدن 1922 - 1923 و الترجمه الفارسیه لمحمد بن الحسن الدیدوزمی. یوجد نسخه منه بباریس (بلوشه، 1،366) کتابتها 673. و باستانبول (عمومیه) کتابتها حدود 950 و بغداد کشکو، کتابتها 983 کما فی (خطى فارسی) ص 4562 و مر عرائس المجالس و عرائس النفائس فی ذ 15: 343 – 342» (طهرانی، 1978: 24/ 240).
جلد دوم کتاب «ادبیات فارسی بر مبنای استوری» به نقل از فهرست ادگار بلوشه، ذیل کلمه «نفایسالعرایس»، آن را چنین معرفی می کند: «نفایس العرایس و قصص الانبیا اثر محمد بن حسن دیوزمی» (ر.ک. فهرست بلوشه: 1/ 366)» و در ادامه میآورد: «کتاب نوشته به سال 673 ﻫ.ق. /1274م. محل نگهداری کتابخانه عمومی بایزید ترکیه» (استوری، 1362: 727).
کتاب «دستنوشتههای ایران (دنا)» ذیل کلمه «قصص» این اثر را چنین معرفی کرده است: «قصصالانبیاء/تاریخ پیامبران/ فارسی/ دیزبونی، محمد بنحسن/ کاتب یوسف بن محمد بن حمید بن سعید بناحمد/ خط: نسخ/ نزدیک به پایان جمادیالثانی 673 ﻫ.ق.» (درایتی، 1389: 8/ 204).
در کتاب «تاریخ نظم و نثر در ایران» ذیل نفایس آمده است: «نفایس العرایس و قصص الانبیا از محمد بن حسن دیدوزمی که در قرن پنجم به فارسی ترجمه کردهاست» (نفیسی، 1344: 1/ 64).
مولف «فهرستواره کتابهای فارسی» مترجم قصص الانبیای کسائی را «دیزیدوزی (دیدوزی)» معرفی میکند (ر.ک. منزوی، 1382: 1/ 488).
«ویلر تاکستون، مترجم انگلیسی قصص الانبیای کسائی در مقدمه کتاب خود، به نام دیدوزمی اشاره دارد و نفایس العرایس وی را ترجمه کتاب کسائی میداند (Thackston,1997:xxiii).
از نشانیهایی که در این منابع یاد میشود، میتوان چنین نتیجه گرفت:
از هویت و شرح حال و زمان حیات محمد بن عبدالله کسائی اطلاع چندانی در دست نیست. وی کتابی با نام قصص الانبیاء به زبان عربی نوشته که در سرزمینهای اسلامی با اقبال عموم مواجه شده است. بروکلمان تاریخ تألیف قصص الانبیای وی را ابتدای قرن پنجم میداند (بروکلمان، 1993: 6/151) اما استوری معتقد است در قرن هفتم نوشته شده است (استوری، 1362: 727). از کتاب کسائی دو ترجمه فارسی به صورت نسخه خطی، بدون ذکر نام مترجم یا مترجمان، موجود است 5 و در هیچکدام از این ترجمهها به نام «نفایس العرایس» و «محمد بن حسن دیدوزمی» اشاره نشدهاست؛ بنابراین در صحت و سقم گزارشی که فهرستنویسان مذکور دراینباره میدهند، باید شک کرد. درباره هویت دیدوزمی نیز اطلاع چندانی در دست نیست اما قصص الانبیایی از او در دست است که نسخهای از آن در کتابخانه عمومی بایزید شهر استانبول ترکیه به شماره 5275B نگهداری میشود. نام کاتب آن ذکر نشده، تاریخ کتابت آن 950 ﻫ.ق. بیان شده، با خط نستعلیق نگارش یافتهاست. تعداد صفحات آن 325 برگ و در هر صفحه 18 سطر درج شدهاست. اندازه کتاب 32.5×21.7، جلد آن تیماج مذهب و سرلوحه آن نیز مذهب است. متن با حاشیه مزدوج طلایی مزین شدهاست. دو صفحه آغاز کتاب شبیه به صفحات قرآن کریم، مزین و مذهب است. از نکات برجسته این نسخه که آن را علاوه بر یک متن ادبی به اثری هنری بدل نمودهاست، مینیاتورهای زیبا از وقایع و صحنههای برخی قصص است. تعداد آن 42 نقاشی و همه بسیار پررنگ، شفاف، با رنگبندی زیبا و روی کاغذی متفاوت ترسیم شدهاست. اندک خطاهای املایی (نظیر سطبر، موصی و بختالنسر) در متن کتاب دیده میشود. با مشاهده رکابه صفحات به نظر میرسد ترتیب برخی از آنها به هم خورده، صفحهای چند از پایان کتاب افتاده است. با آنکه آثار رطوبت در آن دیده میشود اما متن بسیار واضح و خوانا و در حاشیههای یک دست نگاشته شده است. آیات و احادیث در آن به رنگ طلایی و گاه با شنگرف تحریر شدهاست. نام مؤلف آن «محمد بن الحسن الدیدوزمی» ذکر شدهاست.
تصویر 1: صفحه نخست نسخه کتابخانه بایزید استانبول
به احتمال قریب به یقین و با دلایل زیر میتوان گفت این اثر ترجمه قصص الانبیای کسائی نیست:
الف- در هیچ بخش از متن کتاب، چه در مقدمه و چه مؤخره و حتی در صفحه انجامه آن، به نام محمد بنعبدالله الکسائی اشارهای نشدهاست. تنها در صفحه بدرقه و صفحه پایانی کتاب، نام و مُهر «بزم عالم سلطان، والده عبدالمجید اول» 6 آمدهاست که کتاب را در تاریخ 1266هجری قمری، گویا وقف کتابخانه بایزید کردهاست.
ب- مؤلف، داستانهای کتاب خود را از پدر خویش، حسن بن عبدالله، و از فقیهی شنیدهاست. وی در یکی از صفحات آغازین کتاب به این امر اشاره دارد: «ما این کتاب بر خط پدر خویش خواندیم، الحسن بن عبدالله رحمه الله علیه و سماع از فقیه اجل العالم الواعظ ابوالفوارس الحجاف بن عبدالله 7 کردیم به قرائت خویش و چندانکه اندر خورد بود، اندرین کتاب آوردیم» (دیدوزمی، 8 الف).
ج- محتویات این کتاب در مقایسه با متن ترجمههای فارسی اثر کسائی بسیار متفاوت است. مصنف، متفاوت با آنچه در اثر کسائی آمدهاست، پس از بیان تحمیدیه کوتاهی به زبان عربی، آوردهاست: «قال محمد بن الحسنالدیدوزمی غفرالله له و الوالدیه و الاستادیه و مشایخ اهل سنته و الجماعه گفت یکی از دوستان ما، ما را سؤال کرد که کتاب فارسی تصنیف کردم به عون الله تعالی و به توفیقه... ابتدا اعتقاد یاد کردیم از اصول دین، چنانکه در خورد بود و بعد از آن اصلی از آفریدن عرش و کرسی و آسمان و زمین و بهشت و دوزخ و آدم و آدمی بگفتیم و بعد از آن نور مصطفی صلّیاللهعلیه و آله و سلّم یاد کردیم و هر چیزی که سزای این کتاب بود، از فضایل اعمال، گفتهآمدهاست تا آن کسی که که این کتاب دارد، از دیگر کتابها مستغنی باشد« (دیدوزمی: 1 الف)
وی مطالب کتاب خود را با «باب شناختن اصول دین»، «باب بناء اسلام» و «باب ارکانهای ایمان» در موضوع فضایل اعمال و حکمت و بیان اقاویل مشایخ آغاز کردهاست و سپس با طرح پرسشهایی که گاه رنگ و بوی کلامی میدهد، خود به پاسخ آن ها مبادرت کردهاست: «روایت است از ابوالحسن مروزی رحمه الله که گفت: دلم سخت مشغول شد بدین آیه الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى. پیغامبر علیه السلام در خواب دیدم؛ گفتم معنی این آیه چیست؟ پیغامبر اندر من نظر کرد و فرمود سوره لقمان دانی؟ گفتم بلی! گفت آخرش برخوان و از من غایب شد. بدانستم که پیغامبر اشارت به آخر این سوره از بهر آن کرد که علم استوی به جز خدای تعالی کس نداند» (دیدوزمی: 5 الف). «اگر پرسند که معنی این آیه چیست که خدای فرمود که الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى از صفتهای ذاتست نه از صفتهای فعل که نشاید که خدای تعالی را حد نهند که وی را حد نیست و نه محتاجست به جایگاه. اگر گویند که استوی اندر لغت آن باشد راست باشند بر هر چیزی، چنانکه گویند استوی فلان قاعد علی السریر، جواب بگو که اگر استوی باری تعالی بر عرش است، آنگه که عرش نبود، استوایش کجا بود زیرا که او بود و هیچ چیزی نبود و او باشد؛ هیچ چیز نباشد، دلیل است که او به عرش محتاج نباشد» (دیدوزمی: 4 الف).
مؤلف ضمن یادکردی از بزرگان سلف، سخن خود را در باب «ابتدای آفریدن آفریدهها» ادامه میدهد و از نور مصطفی، قصه عرش و کرسی، فرشتگان، قلم و لوح، دوزخ و بهشت سخن میراند و در ادامه، به بیان داستان انبیا میپردازد اما سرآغاز قصههای کتاب کسائی پس از تحمیدیهای نسبتاً مفصل، «قصه آفرینش لوح و قلم و عرش و کرسی» است.
د- دیدوزمی به برخی از قصههایی که در اثر کسائی آمدهاست، نظیر قصه شیث، موسی بن میشا، یوشع بن نون، یوشافاس، یسع، اشعیا، حزقیل و خروج مهدی (عج) اشارهای ندارد (ر.ک. کسائی، 1992). در عوض، قصههای ذوالکفل، ذوالقرنین، اصحاب کهف، بخت النصر و دانیال، عُزیز، حضرت محمد (ص)، علی (ع) و حسن بن علی (ع) را در اثر او میتوان خواند.
و- وی برخلاف نظر کسائی که با استناد به قول راویان، نخستین آفریده خدا را لوح دانستهاست: «قالَ ابن عَبّاس اوَّلّ ما خَلَقَ اللّه اللوح المَحْفوظ» (کسائی، 1922: 6)، معتقد است که لوح پس از قلم آفریده شد. نور مصطفی (نور محمدی) نخستین آفریده است و خاطرنشان میسازد: خدای تعالی هر چیزی را که آفرید، از نور مصطفی آفرید (دیدوزمی: 9 الف).
ز- دیدوزمی در میانه داستان بخشهای کوتاهی با عنوانهای «لطیفه» و «حکایت» میآورد. چنین ساختاری در متن قصههای کسائی دیده نمیشود.
دیدوزمی در ابتدای کتاب قصص الانبیا، برخی موارد را به اجمال می آورد و تصریح میکند: «اندر حدیث اربعین گفتهایم» (دیدوزمی: 5 ب). این سخن گویای آن است که وی کتاب دیگری به نام «حدیث اربعین» داشته است. درباره حدیث اربعین و اربعینات کتابهای بسیاری تألیف شده است اما از کتاب دیدوزمی نشانی بهدست نیامد.
پیشتر اشاره شد که تحریر نسخه خطی قصص الانبیای دیدوزمی در قرن دهم هجری صورت گرفتهاست اما در نثر آن، آثار کهنگی را میتوان مشاهدهکرد. گرچه از زمان واقعی حیات مؤلف اطلاعی در دست نیست اما به نظر میرسد نگارش آن نباید قبل از قرن هفتم صورت گرفته باشد. شاهد این احتمال، ابیاتی است که ضمن داستان موسی با عنوان «ابیات فی معنی لن ترانی» آمدهاست:
به هــر کــویی مـرا تا کی دوانی |
|
ز هر زهری مرا تا کی چشانی
|
برخی از این ابیات را در غزلی از شیخ فریدالدین عطار (627-537 ﻫ.ق.) میتوان یافت (ر.ک. عطار، 1368: 661، غزل 824). در صورت صحت انتساب این ابیات به عطار، نباید زمان تصنیف قصص الانبیای دیدوزمی را قبل از قرن هفتم دانست در حالیکه برخی از جمله سعید نفیسی، زمان تصنیف این کتاب را قرن پنجم دانستهاند (ر.ک. نفیسی، 1344: 1/64).
نگارندگان با مراجعه به نسخ خطی کتابخانههای معتبر در ایران، نسخه دیگری از این اثر را در میان مجموعه نسخ خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی یافتند. این اثر با عنوان قصص الانبیا (تکمله اللطایف و نزهه الظرایف احمد بن محمد بن منصور ارفنجی) به شماره ۲۸۶۶IR به ثبت رسیدهاست. تاریخ کتابت آن قرن دهم و به خط نستعلیق است. در یادداشت کلی این نسخه آمده است: «ترجمه و گزارشی از قصص الانبیای ابواسحاق بن ابراهیم بن خلف نیشابوری». 8 صفحه نخست و چند صفحه از پایان این نسخه افتادهاست اما متن آن دقیقاً شبیه نسخه خطی قصص الانبیای دیدوزمی متعلق به کتابخانه بایزید استانبول است، تنها از نقاشیهای مینیاتور در آن استفاده نشدهاست. پس از بررسی دقیق و مقایسه محتوای متن این دو نسخه، با متن نسخه عربی قصص الانبیای کسائی و نسخ خطی ترجمههای فارسی آن و نیز قصص الانبیای نیشابوری، هیچگونه نشانهای مبنی بر این که کتاب دیدوزمی ترجمهای از اثر کسائی و یا گزارشی از قصص الانبیای ابواسحاق بن ابراهیم بن خلف نیشابوری باشد، به دست نیامد. سپس متن آن با دیگر آثاری از این دست، بهویژه یکی از کهنترین داستانهای انبیا به فارسی به نام تاج القصص مقایسه گردید. تاجالقصص در حدود سال 475 هجری در حوزه فرهنگی خراسان بزرگ، به خامه ابونصر احمد بن محمد بخاری نگاشته شده است. وی مطالب این کتاب را از استادش، ابوالقاسم محمود جیهانی، در بلخ گرفتهاست (ر.ک. بخاری، 1386). در این مقایسه، شباهتهای بسیاری میان روایتهای این اثر و قصص الانبیای دیدوزمی مشاهده شد. همین امر ظن نگارندگان را متوجه آن ساخت که به احتمال قریب به یقین، اثر دیدوزمی میتواند برداشتی از تاجالقصص و یا تحریر جدیدی از آن باشد. با این حال میتوان گفت عقیده فهرست نویسانی که قصص الانبیای دیدوزمی به نام نفایس العرایس را ترجمه فارسی قصص الانبیای کسائی دانستهاند، خطا بودهاست.
تصویر 2: از تاج القصص، نسخه کتابخانه مجلس
تصویر 3: از قصص الانبیای دیدوزمی، نسخه کتابخانه مجلس
تصویر 4: از قصص الانبیای دیدوزمی، نسخه کتابخانه بایزید استانبول
نسخه خطی دیگری از این اثر در کتابخانه موزه توپقاپی سرای استانبول ترکیه نگهداری میشود. تاریخ کتابت آن سال 983 ﻫ.ق. درج شده، به شماره 250. TSMK Bبه ثبت رسیده است. نام مؤلف آن محمد بن الحسن الدیدوزمی آمدهاست اما کاتب آن ذکر نشدهاست. این اثر نیز با 21 مینیاتور زیبا و در 276 صفحه و اندازه 23×35 فراهم آمده است. کتاب با خط نستعلیق تحریر شده، محتویات آن نیز کاملاً شبیه به نسخه کتابخانه بایزید استانبول و نسخه موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی است.
تصویر 5: از نسخه کتابخانه موزه توپقاپیسرای
نتیجه
فهرستنویسان و کتابشناسان، قصص الانبیای محمد بن حسن دیدوزمی را ترجمه فارسی قصص الانبیای محمد بن عبدالله کسائی دانسته اند و آن را با نام نفایسالعرایس آوردهاند. در این پژوهش، ضمن مطابقت متن کتاب دیدوزمی و ترجمههای فارسی قصص الانبیای کسائی و با استناد به قرائن و نشانههای درون متنی و برشمردن تفاوت ها در آرا و نیز ساختار قصص و شخصیتپردازی داستانها، دلایلی ارائه شد که مشخص میکند میان این دو اثر هیچگونه ارتباطی نیست و گزارش فهرست نویسان در این باره نادرست است. در مقایسه متن کتاب دیدوزمی با کتاب تاج القصص ابونصر بخاری مشاهده میشود که میان آنها شباهتهای فراوانی است و میتوان گفت قصص الانبیای دیدوزمی بازنویسی و برداشت آزادی از متن کتاب تاج القصص است.
پینوشتها
1- تورات یا کتابهای شریعت شامل پنج کتاب است: «پیدایش (که مبادی جهان شروع میشود)، خروج (که با خروج حضرت موسی از مصر آغاز میشود)، لاویان (که حاوی قوانین سبط لاوی است)، اعداد و تثنیه. (برای آگاهی بیشتر ر.ک. عهد عتیق، 1393: 101 به بعد).
2- «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی اْلأَلْبابِ» (یوسف، 111) و «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلى بَنی إِسْرائیلَ أَکْثَرَ الَّذی هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ» (نمل، 76).
3- واژه اسرائیلیات جمع اسرائیلیه است و اسرائیل، نامی برای یعقوب پیامبر بوده است. این اصطلاح به آن دسته از روایات و قصص و مفاهیم اشاره دارد که نه از قرآن و احادیث نبوی بلکه در تعالیم امم پیشین به ویژه بنیاسرائیل ریشه دارند و حاصل جریانی است از داستانسرایی، اسطوره پردازی و وجوهی دیگر از تعالیم غیر اصیل که به ویژه در سدههای نخست هجری توسط گروهی - بیشتر از یهودیان اسلام آورده- صورت گرفتهاست و به حاشیه آموزشهای مسلمانان راه یافته است (حاج منصوری، 1367: 1/290).
4- از جمله در تاریخ طبری و کتاب های قصص انبیا نظیر قصص الانبیای نیشابوری، قصص الانبیای کسائی، قصص الانبیا ثعلبی (ثعلبی، 2006)، قصص الانبیای راوندی (راوندی، 1409) و قصص الانبیای پوشنجی (بوشنجی، 1384) و... نام آنها آمده، اقوال آنان روایت شدهاست.
5- یکی از این نسخهها به شماره R7843 متعلق به کتابخانه ملی پاریس است و میکروفیلم آن در فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ثبت و موجود است (ر.ک. دانش پژوه، 1348). نسخه دیگر در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی در قم به شماره 4459 نگهداری میشود.
6- پادشاه عثمانی بین سالهای 1861- 1839
7- درباره این شخصیت اطلاعی به دست نیامد.
8- حاجی خلیفه نیز معتقد است که دیدوزمی در تصنیف اثر خود از قصصالانبیای نیشابوری پیروی کرده است (ر.ک. حاجی خلیفه، 2007: 2/1128).