نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه خوارزمی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Sa`di is on of those poets who`s has placed a special position to preaching and guiding the people and among his works, allocated throughout the text of bustan to advice and maxim on legal and ethical various subjects. Surely, sa`di on the way of to compose this work and expression of its moral point, direct or indirect have been affected by some previous sources and possibly using their content. The main purpose of this article is that the pay review of basis and sources of bustan`s maxims and show that sa`di when expression the maxims of this work has been affected by which of the texts and works. For this purpose is tried to with search and research on the resources that have been allocated more or less to the aphorisms, to discover and extract traces of influence sa`di from their moral and didactic content. From the most important the finding of this study can be mentioned that indirect effect of some pahlavi books of maxim (like maxims of azarbad marespandan and bozorgmehr book of maxim) and also noted sa`di directly influenced of moral and ethical works of poets and writers before him, and of this, sa`di`s influence from abo- shakur balkhi maxims, ferdowsi and keikavus is remarkable and noteworthy.
کلیدواژهها [English]
1- مقدمه
بوستان یا سعدینامه منظومهای تعلیمی و اخلاقی است که سعدی آن را در سال 655 هجری قمری سروده، به اتابک ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم کردهاست؛ این آثار «از حیث مطلب پرمایهترین اثر سعدی است؛ در خلال آن بلندی مقصد، استواری فکر، نشر فضایل روحی و اجتماعی و بالجمله روح بزرگوار وی هویدا میشود» (دشتی، 1381: 249). سعدی در این مثنوی بیش از هر موضوع دیگری به دنبال نشر فضایل اخلاقی بودهاست و بدین منظور همه ابیات آن را به نوعی به پند و اندرز اختصاص دادهاست. درباره وی میتوان گفت: «اصولاً زبان سعدی زبانی است که همواره به نصیحت میگردد و خصلت اندرزآمیزی و حکمتگویی طبیعی آن است» (فوشهکور، 1377: 450)؛ فارغ از این سخن که اندکی با تسامح گفته شده -زیرا سعدی شاعری عاشقپیشه نیز هست و بخش زیادی از اشعارش را به این موضوع اختصاص دادهاست و نمیتوان صِرفاً او را شاعری موعظهگر دانست- در اهتمام سعدی به پند و اندرزگویی علاوه بر تحصیل وی در نظامیه بغداد و وظیفه موعظه و ارشاد، دلیل دیگری نیز نهفتهاست که آن را باید در اوضاع و احوال جامعه ایران، مقارن حمله مغول و آشوبها و هرج و مرجهای آن دوران جستوجو کرد: «سعدی دنیای عصر را گمراه، بیمار و محتاج هدایت و تربیت یافت و پنداشت تا وقتی نیازش به رفع ظلم و تبعیض و توهم باقی است، حکمت راستین جز آنچه تعلق به تربیت و اخلاق دارد، به کار دیگری نباید بپردازد» (زرینکوب، 1386: 115).
هر شاعر و نویسنده بزرگی در راه خلق آثارش تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم برخی منابع و آثار پیش از خود در آن زمینه قرار دارد. این امر بویژه در حوزه آثار تعلیمی و پند و اندرز که در آن تصویرآفرینی به حداقل میرسد نمود بیشتری دارد. شیخ اجل، سعدی، نیز از این قاعده مستثنی نیست و ناگفته پیداست که وی نیز در بیان اندرزهای بوستان به برخی منابع پیش از خود نظر داشتهاست و از آنها به روشهای مختلف استفاده کردهاست. هدف اصلی این پژوهش نیز آن است که نشان دهد سعدی در بیان پندهای خود در بوستان از چه منابعی استفاده کردهاست و اندرزهای این اثر تحت تاثیر کدام دسته از متون و آثار بیان شدهاست.
2- روش پژوهش
در این پژوهش ابتدا مضامین و تعابیر اندرزی بوستان استخراج و طبقهبندی شد. سپس نوشتههای بر جای مانده از زبان پهلوی و آثار ادبی دوره اسلامی (تا پیش از عصر سعدی) که کمابیش به موضوع اندرزگویی اختصاص یافته بودند، مطالعه و بررسی شدند و اندرزهای موجود در آنها نیز استخراج و دستهبندی شد؛ پس از آن به کمک مضامین و تعابیر اندرزی دستهبندی شده، سعی شد اشتراکات و همانندیهای اندرزی میان بوستان و این منابع استخراج شود. در نهایت آثاری به عنوان منابع تأثیرگذار بر اندرزهای بوستان همراه با شواهد و نمونههای کافی برای اثبات این اثرپذیریها معرفی شد؛ در برخی موارد عیناً برخی واژهها و تعابیر یک اندرز در نمونه مشابه آن در بوستان تکرار شدهاست. همچنین صِرف وجود یکی دو مورد تشابه، ملاک عمل قرار نگرفتهاست، زیرا در این صورت آن را میتوان بر سبیل توارد، تشابه موضوعی و... قلمداد کرد. در بیشتر موارد نیز برای پرهیز از اطناب، به ذکر چند نمونه بسنده شدهاست.
3- پیشینه پژوهش
درباره بررسی مآخذ اندرزهای بوستان تا کنون چند اثر به نگارش درآمدهاست که از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
- سبزیان پور، وحید. (1390). تأثیر دیدگاههای تربیتی ایرانیان باستان در ادب فارسی با تکیه بر باب هفتم بوستان سعدی: نویسنده در این مقاله سرچشمههای فکری سعدی را در بیان مسائل تربیتی، در میان برخی منابع عربی که خود نیز به میزان زیادی تحت تأثیر منابع ایرانی پیش از اسلام قرار داشتهاند، جستوجو کردهاست.
- سبزیان پور، وحید. (1390). بازتاب حکمت ایرانی در آثار سعـدی: این مقاله تکملهای بر مقاله فوق است.
- گذشتی، محمدعلی و اردستانی، حمیدرضا. (1389). دو خورشید در یک آسمان، سنجش اندرزهای فردوسی در شاهنامه و سعدی در بوستان: در این مقاله به موضوعاتی نظیر اسطوره و تمثیل در شاهنامه و بوستان، برخی پندهای همانند در این دو اثر و... پرداخته شدهاست.
4- مآخذ و منابع برخی اندرزهای بوستان
سعدی در انتخاب قالب و وزن بوستان از سنتهای پیشینیان پیروی کردهاست. اندرزگویی و بیان نکات اخلاقی در ادب فارسی بیشتر در قالب مثنوی رایج بودهاست مانند کلیله و دمنه منظوم رودکی؛ بحر متقارب نیز که وزن شاهنامهفردوسی و اسکندرنامه نظامی است، از مدتها قبل از سعدی برای بیان نکات اخلاقی وزن مناسبی تشخیص داده شده بود و نه تنها نظامی و فردوسی پند و اندرزهای اخلاقی و فلسفی خود را در این وزن به نظم کشیدهاند بلکه ابوشکور بلخی در آفریننامه و شاعری به نام بدیع یا بدایعی بلخی در منظومهای به نام راحهالانسان -که پندنامه منسوب به انوشیروان است- نیز اشعار خود را در این وزن سرودهاند(نک. زرینکوب، 1386: 75).
در بوستان بسامد اندرزهای سیاسی و کشورداری بیشتر از سایر مضامین است و بیش از چهارصد بیت آن به این مضمون اختصاص یافتهاست؛ پس از این مضمون بیشترین فراوانی مربوط به مسائل دینی، اجتماعی، فردی و... است؛ باب اول، در عدل و تدبیر و رای، بیشترین حجم اندرزهای بوستان (بیش از یک سوم) را در خود جای دادهاست. این اندرزها از زبان افراد مختلفی بیان شدهاست؛ بخش زیادی از آنها از زبان خود سعدی و برخی نیز از زبان پادشاهان، بزرگان و شخصیتهای حکایتها نظیر بزرگان تصوف، حاتم طایی و... بیان شدهاست.
وجود شباهتهایی میان اندرزهای بوستان با برخی متون گذشته فارسی سبب شد در این مقاله ریشه اندرزهای این اثر در دو حوزه بررسی شود: الف) منابع پهلوی ب) آثار شاعران و نویسندگان ایرانی پیش از سعدی.
بخش قابل توجهی از اندرزهای بوستان نیز تحت تأثیر آیات قرآن کریم و احادیث بزرگان دین بیان شدهاست ولی از آنجا که در کتابهایی نظیر شرح بوستان سعدی از غلامحسین یوسفی و تجلی قرآن و حدیث درشعر فارسیاز سید محمد راستگو و... به موارد قابل توجهی از این اثرپذیریها اشاره شدهاست، در اینجا از پرداختن به آنها خودداری شد.
4-1- منابع پهلوی
«اندرز و پند بیشتر به سخنانی اطلاق میشود که از سوی شخص برجستهای نظیر پادشاه یا روحانی بلندمرتبهای خطاب به فرزند، ندیمان، مردم جهان و... بیان شود» (2011: 11،shaked & safa). «اندرز و پند که بر مبنای هنجارهای اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و نیز شرایط اقتصادی زمان و مکان پدید میآید، چکیدهای است از اندیشه و تفکر کس یا کسانی که با مهربانی، دستاورد سالها تجربه و آزمون حیات را برای شنونده و نیوشنده سخن خویش هوشمندانه به یادگار نهادهاند» (مزداپور، 1386: 105).
اندرزها در ایران از همان آغاز با استقبالی نیک روبهرو شد و دلیل آن تعداد زیاد آثار اندرزی و تعلیمی در ادبیات پهلوی و پیش از اسلام است اما باید اذعان کرد که دوران پادشاهی آل ساسان و بویژه شخص خسرو انوشیروان، دوره اوج و اعتلای اندرزنامهنویسی در ایران است؛ در این دوره شاه، وزیر، موبد و... همه به اندرزگویی میپرداختند و این امر در این دوره چنان اهمیت یافت که حتی در دل صخرهها، حاشیه فرشها و در میان نقش و نگار ظروف نیز به یادداشت کردن اندرزها میپرداختند. از مهمترین اندرزهای به جا مانده از زبان پهلوی میتوان به اندرز اوشنر دانا، اندرز آذرباد مارسپندان، پندنامه بزرگمهر و کتاب جاویدان خرد اشاره کرد (نک. محمدی ملایری، 1384: 260).
در ادامه تأثیرپذیری سعدی در بوستان از چند متن پهلوی با ذکر نمونههایی نشان داده شدهاست.
4-1-1- اندرزهای آذرباد مارسپندان
«آذرباد مهراسپندان یا مارسپندان از موبدان بزرگ دوره ساسانی است که در زمان شاپور دوم (379-310 میلادی) سمت دستوران دستور ایران را داشتهاست... این موبد بزرگ به دستور شاپور، کتاب اوستا را مرور کرد و آن را منظم ساخت» (عفیفی، 1383: 415-414). از وی چندین اندرزنامه بر جای ماندهاست که از مهمترین آنها میتوان «اندرز آذرباد مهرسپندان، پتت (=توبه) آذرباد مهرسپندان، واچک (=سخنی) چند از آذرباد مهرسپندان، نام ستایش و آخرین گهنبار را نام برد» (عفیفی، 1383: 415). از این میان، اندرز آذرباد مهرسپندان از بقیه مفصلتر و مهمتر است و اندرزهای آن «همه کوتاه و از نوع اندرزهای تجربی و مربوط به مسائل عملی زندگی و اخلاق عمومی است» (تفضلی، 1389: 182).
میان برخی اندرزهای بوستان و اندرزهای آذرباد شباهتهایی دیده میشود که میتواند دلیلی برای تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای وی باشد؛ هر چند مستقیم یا غیرمستقیم بودن این نوع تأثرات را نمیتوان بررسی کرد اما مشابهتهای آنها جالبتوجه است:
- نظیر مضمون «آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز مپسند»، در میان اندرزهای دو اثر دیده میشود:
«هر چه به تو نه نیکو (است)، تو نیز به دیگر کس مکن» (مارسپندان، 1339: 518).
«اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی، به کسی دشنام مده» (مارسپندان، 1339: 523).
که با این بیت بوستان انطباق دارد:
مـگـوی آنچـه طاقت نـداری شنـود |
|
کـه جـو کشتـه گنـدم نخـواهی درود |
- «به بادافراه به مردمان کردن بیتاب مباش» (مارسپندان، 1339: 519).
به تندی سبـک دسـت بـردن بـه تیـغ |
|
بـه دنـدان بـرد پـشـت دسـت دریـغ |
- یا تعبیر «اول اندیشه سپس گفتار»:
«پس و پیش پاسخ را بسنج» (مارسپندان، 1339: 519).
«جز به اندیشه سخن بمگوی» (مارسپندان، 1339: 521).
که با این ابیات از بوستان مطابقت دارد:
نـبـایـد سـخـن گـفـت نـاسـاخـتـه به دهقان نادان چه خوش گفـت زن |
|
نـشــایــد بُــریـــدن نـیـنــداخـتـه بـه دانـش سـخـن گــوی یـا دم مـزن |
این اندرز در اندرزنامه آذرباد به گونهای دیگر نیز بیان شدهاست: «سخن به نگرش (=تأمل- احتیاط) گوی چه سخنی است که گفتن به و (سخنی) است که پادنش (= نگاهداشتنش) و آنکه نگاه داشته شود به از آن است که گفته شود» (مارسپندان، 1339: 521).
- در سفارش به فروتنی و اینکه فروتنی سبب گرامیشدن فرد میشود:
«فروتن باش که بسیاردوست باشی» (مارسپندان، 1339: 522).
تـو آنگـه شوی پیـش مـردم عـزیـز |
|
که مـر خـویـشتـن را نگیری به چیـز |
- در نفی شکمپرستی:
«چه مردِ شکمانبار (=کسی که شکم خود را به صورت انبار غذاهای گوناگون درمیآورد)، بیشتر آشفتهروان (=کسی که آخرت خود را تباه کرده باشد) بود» (مارسپندان، 1340: 24).
که با این دو بیت از بوستانشباهت دارد:
هـمـی مـیـردت عـیسـی از لاغـری |
|
تــو در بـنـد آنـی کـه خــر پـروری |
در این بیت مقصود از عیسی و خر به ترتیب روح و جسم است.
شکـم بندِ دست اسـت و زنجیرِ پای |
|
شـکـمبـنـده، نـادر پـرسـتـد خــدای |
- در سفارش به نکوداشت بازرگانان و کاروانیان در اندرزهای آذرباد آمدهاست:
«کاروانیانپذیر باشید، کتان ایدر و آنجا بهتر پذیرند» (مارسپندان،1340: 24).
نکـو بـایـدت نـام [و] نـیکـو قـبـول |
|
نــکـــو دار بــازارگـــان و رســول |
- یا این قضیه که:
«به بدان بدی مکنید چه بدی او، خود، از کردار خویش (بدو) رسد» (مارسپندان، 1340: 149).
غـریـبـی کـه پـرفتـنه بـاشـد سـرش |
|
مـیـازار و بـیـرون کـن از کـشـورش |
4-1-2- سخنان بختآفرید و آذرباد زردشتان
این اندرزنامه شامل دو قطعه کوتاه اندرزی است؛ یکی متعلق به بختآفرید که ظاهراً یکی از روحانیان زمان خسرو انوشیروان بودهاست و از او اندرزهایی در کتاب ششم دینکرد نیز نقل شدهاست. قطعه دیگر متعلق به آذرباد زردشتان، نوه آذرباد مهرسپندان، روحانی معروف زمان شاپور دوم ساسانی است؛ در آغاز متن آمدهاست که وی صد و پنجاه سال زندگی کرد که نود سال آن را موبدان موبد بودهاست. چندین اندرزی که از او نقل شده، اندرزهای تجربی است (تفضلی، 1389: 195).
میان برخی مطالب و مضامین این متن و اندرزهای بوستان مشابهتهایی دیده میشود که میتواند دلیلی بر تأثیرپذیری غیرمستقیم سعدی از اندرزهای این اثر باشد؛ در زیر به برخی از این مشابهتها اشاره شدهاست:
- در سفارش به صلح و آشتی در این اندرزنامه آمدهاست:
«آشتیکردن بهتر است و نه جنگکردن» (آسانا، 1391: 95).
اگـر پـیـل زوری و گـر شیـر چنـگ |
|
بـه نزدیک من صلح بهـتر کـه جنـگ |
- «کسی(که) یزدان او را یار نیست، او از همه بدبختتر است» (آسانا، 1391: 95).
که مطابق با این ابیات سعدی در خطاب به پروردگار است:
گـرم ره نـمـایـی رسـیـدم بـه خـیـر |
|
و گـر گـم کنـی بـازمـانـدم ز سـیر |
4-1-3- اندرزنامه بزرگمهر
یکی از متون پهلوی که به احتمال زیاد سعدی از فحوای آن اطلاع داشته، از آن در آثارش بویژه بوستان بهره بردهاست، متنی پهلوی موسوم به یادگار بزرگمهر یا پندنامه بزرگمهر بُختگان است و «این پندنامه بیگمان سرچشمه عمده داستانها و پند و اندرزهایی است که سعدی از خسروانوشیروان و بزرگمهر خردمند در بوستان و گلستان آوردهاست» (هخامنشی، 1355: 113).
در ادامه نمونههایی از اقتباس از این متن ذکر شدهاست:
- در سفارش به نیکیکردن و نیکنامی جستن:
«که خسرو (= خوشنام، مشهور) تر؟. آنکه نیکی به مردمان کردن را به دادتر دارد (= سرآمد هر کار داند)» (بزرگمهر بختگان، 1349: 95).
و گــر پــرورانـــی درخــت کــرم |
|
بــرِ نـیـکنـامــی خــوری لاجــرم |
«کمگزیدارتر؟ (چه کسی گزیدارتر)؟ دانای بسیار آزموده» (بزرگمهر بختگان، 1349: 95).
بـه رای جـهــانـدیـدگـان کـار کـن خـردمـنـد بـاشـد جـهانـدیــده مرد |
|
کـه صیـد آزمـودهسـت گـرگ کـهـن کـه بسیـار گـرم آزمـودهسـت و سرد |
- توصیه به نیکی با بدان نکردن یا نیکی در جای خود کردن:
«و چه بی برتر؟ دهشن به ناسپاسان و پیوند با بدتران» (بزرگمهر بختگان، 1349: 99).
که با این دو بیت از بوستان تناسب معنایی دارد:
مـکـن بـا بـدان نیـکـی ای نیکبخت |
|
کـه در شـوره نـادان نـشانـد درخـت |
4-1-4- جاویدان خرد
«یکی از کتابهایی که در زمینه ادب و اخلاق از فارسی ساسانی به عربی ترجمه شدهاست و آثاری از آن در دست است، کتابی است که هم در فارسی و هم در عربی به نام جاودان خرد خوانده شده، ظاهراً با عنوان نامه هوشنگ نیز معروف بودهاست» (محمدیملایری، 1388: 35). اندرزهای این مجموعه را به هوشنگ، فرمانروای اساطیری ایران نسبت میدهند که البته خالی از اشکال به نظر نمیرسد. این کتاب نیز از جمله متونی است که به نظر میرسد سعدی از مطالب آن بسیار سود جستهاست. برای مثال:
- توانگری واقعی را در خرسندی دانستن:
«توانگری در خرسندی و بسندهکردن است» (ابنمسکویه، 1350: 49).
قـنـاعـت تـوانـگــر کـنـد مــرد را |
|
خـبر کـن حـریـص جـهـانـگرد را |
«هزل آفت جد است... چو مهتر هزل کند، هیبت و شکوه او از دلها برود» (ابنمسکویه، 1350: 62).
نـبـایــد کــه بسـیـار بـازی کـنــی |
|
کـه مـر قیـمـت خـویـش را بشکنـی |
- درباره مضمون مکافات عمل در جاویدان خرد آمدهاست:
«چو بدیکردن به دیگران را آسان شمری، از دیگران هرگز نباید چشم نیکی داشته باشی» (ابنمسکویه، 1350: 81).
که با این ابیات از بوستان مطابقت دارد:
چـه نیکـو زدهست این مثـل برهمـن |
|
بـود حـرمـت هـر کـس از خـویشتن |
مـضـامیـن دیـگـری از جـملـه تمـجیـد از زنـان خـوب و نـکوهـش زن بـد، رعایت حـق دوسـتـان و... نیز هستند که برای پرهیز از اطاله کلام از ذکر نمونههای آنها خودداری شد.
4-1-5- الادبالکبیر و الادبالصغیر
این دو کتاب را عبدالله بن مقفع در نیمه اول سده دوم هجری قمری به عربی برگرداندهاست و به درستی معلوم نیست که آیا ابن مقفع این منتخبات را خود از منابع پهلوی گردآورده یا اینکه کتابی به همین صورت در زبان پهلوی وجود داشتهاست و او تنها به ترجمه آنها به عربی همـت گماشتهاسـت؛مطالب این دو کتاب شامل اندرزها و پندهایی در موضوعات مختلف ادب و اخلاق و تربیت است(محمدی ملایری، 1388: 113).
بسیاری از پندهای بوستان با محتوای این دو کتاب مشابهت دارد؛ البته با توجه به تحصیل سعدی در نظامیه بغداد، ارتباط وی با متونی از این دست محتمل به نظر میرسد. برخی از مشترکات آنها از قـرار زیـر اسـت:
- از ادبالکبیر:
«یک کلمه که درست و بجا ادا شود، بهتر از صد کلمه است که بیجا و در وقت نامناسب گفته شود» (ابن مقفع، 1375: 47).
سعدی همین مضمون را در بوستان چنین بیان میکند:
صد انداختی تیر و هـر صـد خطاست |
|
اگـر هـوشـمـندی یک انداز و راست |
- در تأکید این نکته که خاموشی، وقار را برای انسان به ارمغان میآورد:
«خاموشی بر وقار و دوستی مردم نسبت به تو میافزاید» (ابن مقفع، 1375: 59).
تـو را خـامشـی ای خـداونـد هـوش |
|
وقـارست و نـااهـل را پـرده پـوش |
- در سفارش به فروتنی:
«در هر مجلس و مقام و نزد هر کس اگر بتوانی نفس خویش را جایی قرار دهی که پایینتر از جای مورد نظر و خواسته توست، بکن و همیشه بر این باش» (ابن مقفع، 1375: 74).
بـه عـزت هـر آن کـو فروتـر نـشسـت |
|
بـه خـواری نـیـفـتـد ز بالا بـه پـسـت |
- یا مضمون زیر که در ارتباط با مسائل مربوط به قضا و قدر گفته شدهاست:
«بسا هست که در بعض از امور دنیا درماندگان پیش میروند ولی هوشمندان در آن باره درماندهاند» (ابن مقفع، 1375: 84).
بـسـا چــاره دانـا بـه سـخـتـی بـمرد |
|
کـه بـیـچـاره، گـوی سـلامـت بـبـرد |
از ادبالصغیر:
- «دنیا دگرگون و همواره در تغییر است. پس آنچه از آن تو و به سود توست، هر چقدر ناتوان باشی به تو خواهد رسید و آنچه نمیپسندی و به زیان توست، هر چند توانا باشـی نمیتوانـی آن را از خود دور کنـی» (ابن مقفع، 1375: 104).
نظیر این مضمون را سعدی در بوستان چنین آوردهاست:
چـو نـتـوان بـر افلاک دسـت آختـن |
|
ضـروری اسـت با گـردشش ساختـن |
- درباره اهمیت سرشت و ذات در کتاب ادبالصغیر آمدهاست:
«سگ نزد مردم بیمقدار است وگرچه به گردنبند و پای برنجن آراسته باشد» (ابن مقفع، 1375: 131).
سعدی همین مضمون را با تغییر تصویر اینگونه بیان میکند:
خـبـزدو هـمـان قـدر دارد که هست |
|
و گــر در مـیـان شـقـایـق نـشـست |
درباره کیفیت و چگونگی تأثیر این متون بر اندرزهای بوستان ذکر چند نکته ضروری است:
نخست اینکه بر اساس پژوهشهای محققان نه تنها سعدی زبان پهلوی را نمیدانسته بلکه «در میان شعرای فارسی زبان، غیر از فخر گرگانی که در میانه قرن پنجم هجری زندگانی میکردهاست و زردشت بهرام پژدو که در 647 یزدجردی ماه آبان روز آذر کتاب زردشتنامه را به نظم آورده، شاعری دیگر سراغ نداریم که بتوان احتمال داد بر اینکه زبان پهلوی میدانسته» (بهار، 1379: 141). این بدان معناست که تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای پهلوی، غیرمستقیم و به واسطه منابع دیگر صورت گرفتهاست؛ نکته دیگر اینکه پارهای از «نوشتههای فارسی میانه دست کم به صورت قطعاتی پراکنده از دستبرد حوادث مصون ماند ولی بخش به مراتب بزرگتری از آن وارد ادبیات تازی شد و بعدها در آنجا حتی به صورت نوشتههای خاص درآمد که به آن ادب میگفتند؛ این نوشتهها در هر وضع و مورد مراجع و مشاور بود و دستورات مندرج در آن رهنمون موفقیت؛ این بخش در کسوت فارسی دری دوباره به ایران بازگشت؛ پندنامهها که معروفترین آنها پندنامه سعدی یا عطار است... قابوس نامه... تا گلستان که در اوج پایه هنری قرار دارد و جز آنها» (ریپکا، 1385: 192-191).
علاوه بر این بخشی از «اندرزنامههای پهلوی در طول سه یا چهار قرن اول هجری به زبان عربی ترجمه شد؛ بخشهایی از این اندرزنامهها در کتابهای معروف عربی، بویژه در کتاب جاویدان خرد مسکویه، غُرر ثعالبی و کتاب التاج فی اخلاق ملوک محمد بن حارث ثعالبی نقل شدهاست» (مشرف، 1389: 17). همین کتابها و امثال آنها میان اندرزنامههای پهلوی و آثار ایرانی دوره اسلامی نظیر شاهنامه فردوسی، قابوسنامه، بوستان و گلستان و... ارتباط برقرار میکنند. در زیر به ذکر یک نمونه از این موارد اشاره شدهاست:
- نرمش و خشونت:
اگـر جــادهای بـایــدت مسـتـقـیـم |
|
ره پـارسـایـان امـیـد اســت و بیـم |
در ابیات بالا سعدی امنیت و آرامش هر کشوری را در گرو دو عنصر خشونت و نرمش میداند. این بینش در ایران باستان معروف و شناخته بودهاست زیرا از انوشروان نقل شدهاست: «انِ هذا الأمر لا یَصلَحُ لَهُ الا لینٍ فی غَیرِ ضعفِ و شده فی غَیرِ عُنفٍ» (سبزیانپور، 1390: 57).
4-2- تأثیرپذیری سعدی از شاعران و نویسندگان پیش از خود
بدون شک سعدی در آثار و دیوانهای نویسندگان و شاعران پیش از خود تتبّع زیادی داشتهاست. نظامی عروضی در این زمینه میگوید: «شاعر بدین درجه نرسد الّا که در عنفوان جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متقدمان پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همیخواند و یاد همیگیرد» (نظامیعروضی، 1387: 47)؛ سعدی در این نوع ممارستها بیشک از آنها تأثیر پذیرفته، اقتباسهایی نیز کردهاست؛ در ادامه تأثیرپذیری سعدی از آثار برخی شاعران و نویسندگان پیش از وی با ذکر نمونههایی نشان داده خواهد شد:
الف) ابوشکور بلخی (معاصر رودکی) از نخستین شاعران ادبیات فارسی است که در اشعارش برای ادبیات تعلیمی و پند و اندرز جایگاه ویژهای قائل شد و با نظم مثنوی آفریننامه یکی از نخستین گامها را در پیدایش مثنویهای تعلیمی در ادبیات فارسی برداشت و از پیشگامان راهی شد که بعدها شاعران زبردستی نظیر سعدی و نظامی دنبال کردند. متأسفانه از اشعار وی چیز زیادی به دست ما نرسیدهاست اما در میان همین ابیات کم و پراکنده نیز میتوان شاهد تأثیر آنها بر اشعار سعدی بود:
درخـتـی کـه تـلخـش بـود گـوهـرا |
|
اگر چـرب و شـیـریـن دهی مـر وُرا |
که با ابیات زیر از بوستان مطابقت دارد:
هـمـه فیــلسـوفــان یـونـان و روم |
|
نـدانـنـد کـرد انـگـبـیــن از زقــوم |
- و این مضمون:
نـه هـر بـار بـر تـو هـمـان بـگـذرد |
|
نـه آهـو هـمـه سـالـه سـبـزی چـرد |
که سعدی آن را با تغییر تصویر، چنین بیان میکند:
نـه هـر بار خـرما تـوان خورد و بـُرد |
|
لـت انبـار بُـد عـاقـبت خورد و مُـرد |
- در سفارش به خاموشیگزیدن:
سخـن تـا نـگـویـی تـو را زیـردســت |
|
زبـردسـت شـد کز دهـان تـو جست |
که با این بیت از بوستان مطابقت دارد:
سخن تا نگویـی بر او دسـت هسـت |
|
چـو گفته شـود یابد او بـر تـو دست |
و البته بعضی ابیات دیگر بوستان که در فضیلت خاموشی، راز خود را فاش نکردن و... بیان شدهاست؛ نظیر این بیت:
زبـان درکـش ای مـرد بـسـیــاردان |
|
کـه فـردا قـلـم نـیسـت بـر بـیزبان |
- انعطاف در برابر غالبان:
سخندان بگفت این سخن بر فسوس |
|
کـه دستـی کـه نتـوان بریـدن، ببـوس |
سعدی همین مضمون را با اندکی تغییر این گونه بیان میکند:
چـو دستی نـشایـد گـزیـدن، ببـوس |
|
که با غالبان چاره زرق است و لـوس |
- و یا این مضمون:
ز انـدازه بـرتـر مـبر دسـت خـویـش |
|
فـزون از گـلیمـت مکن پـای پـیش |
که با این بیت از بوستان مطابقت دارد:
مـگـوی و مـنـه تـا تــوانــی قــدم |
|
از انــدازه بـیــرون و ز انــدازه کــم |
ب) سعدی در آثارش توجه ویژهای به فردوسی و شاهنامه وی داشتهاست. به نظر میرسد وی بارها شـاهنامـهرا خوانده، مطالب آن را به خاطر سپردهاست و در آثارش بویژه در گلستان و بوستان ماجراهایی از داستانها و شخصیتهای شاهنامه نقل کردهاست؛ نظیر این دو بیت:
شـنـیــدم کـه در وقــت نــزع روان |
|
بـه هـرمـز چـنیـن گفـت نوشیـروان |
وی در آغاز باب پنجم در اثر شنیدن سخنان شخصی حسود، عنان تمالک و خویشتنداری خود را از دست میدهد و به جنگ با فردوسی میرود:
شبـی زیـت فکـرت همـی سـوخـتم |
|
چـــراغ بـلـاغــت مـیافــروخـتـم |
علاوه بر اینها، سعدی به اندرزهای شاهنامه نیز نظر خاصی داشته، از آنها اقتباسهای قابلملاحظهای کردهاست. در ادامه با ذکر نمونههایی این موضوع به خوبی نشان داده شدهاست:
- در پادشاهی، بندگی حق را کردن:
چه گفت آن سخنگوی باترس و هوش |
|
کـه خسـرو شـدی بنـدگـی را بکوش |
سعدی همین مضمون را با اندکی تفصیل این گونه بیان میکند:
دعا کن به شب چون گدایان به سـوز |
|
اگــر مـیکـنـی پـادشـاهی بــه روز |
- مرگ برای همه است:
نبـاشـد جـهـان بـر کســی پـایــدار |
|
هـمــه نـام نـیــکــو بــود یـادگـار |
که با این ابیات از بوستان منطبق است:
کــه را دانــی از خـسـروان عـجــم |
|
ز عـهـد فـریـدون و ضـحــاک و جم |
- در نگاه اول گناهکار را نکشتن:
کـه هر کس که برگردد از دین پـاک |
|
ز یـزدان نـدارد بـه دل بـیـم و بـاک |
که با ابیات زیر از بوستان تطبیق دارد:
گــر آیــد گـنـهکـاری انـدر پـنـاه |
|
نـه شـرط اسـت کشتـن بـه اول گناه |
- فرار به موقع را بر قرار ترجیح دادن:
هـزیمـت بـهنگـام بهـتر ز جـنـگ |
|
چـو تنـهـا شـدی نیست جای درنگ |
مقایسه شود با این بیت بوستان:
چـو بیـنـی کـه یـاران نبـاشـند یـار |
|
هـزیمـت ز مـیـدان غنـیـمت شمـار |
- در سفارش به مجازات عاملان ظالم:
مبخشـای بـر هـر که رنجسـت از اوی |
|
اگــر چـنـد امـیـد گنـجسـت از اوی |
که سعدی همین اندرز را اینگونه بیان میکند:
مبخشـای بر هـر کجا ظالمـیسـت |
|
که رحمت بر او جور بر عالمیست |
ج) ناصرخسرو قبادیانی از دیگر شاعرانی است که در ادامه سعی شدهاست با ذکر نمونههایی، تأثیرگذاری وی بر پارهای اندرزهای بوستان نشان داده شود:
کار خر است سوی خردمند خـواب و خـور جز خواب و خور نبینم کارت، مگر ستوری؟ |
|
ننـگ اسـت ننگ با خـرد از کار خـر مـرا به سیرت ستـوران گـر مردمـی چـرائـی؟ |
که با ابیات زیر از بوستان مطابقت دارند:
بـه اسـت از دد انسـان صاحـبخرد |
|
نه انسـان که در مردم افـتـد چـو دد |
و این مضمون:
پـیمانـه این چـرخ را سـه نام اسـت |
|
مـعـروف بــه امـروز و دی و فـردا |
که با این بیت از بوستان منطبق است:
چـو دی رفـت و فـردا نیامـد به دست |
|
حساب از همین یک نفس کن که هست |
- مضمون «چاهکن را عاقبت چاه است»:
چـنـد نـاگاهان بـه چـاه انـدر فـتـاد |
|
آنکـه او مـر دیـگـری را چـاه کـنـد |
که مطابقت کاملی دارد با این بیت از بوستان:
تـو مـا را هـمـی چـاه کنـدی بـه راه |
|
بـه سـر لاجـرم درفـتـادی بــه چـاه |
ناصرخسرو مضمون فوق را به گونهای دیگر نیز بیان میکند:
نبـیـنـی کـه گـر خـار کـارد کـسـی |
|
نـخـست آن نـهالش مـر او را خـلـد؟ |
د) همانندیهای فراوانـی میان مضامین شعری نظامی و سعدی و بویژه ابیـات اندرزی آنها وجود دارد که نشان از غور بسیار سعدی در خمسه نظامی دارد. مانند:
- نکوهش عیبجویی کردن:
چشـم فروبستهای از عیـب خویـش منـه عیـب خلـق ای خردمنـد پیـش |
|
عـیـب کسـان را شـده آیـیـنـه پیـش که چشمت فرو دوزد از عیب خویش |
- دشمن را کوچک نشمردن:
مـشـمـار عـدوی خــویـش را خـرد عـدو را به کـوچـک نـبایــد شـمـرد |
|
خـار از ره خـود چـنـیـن تـوان بـرد کـه کـوه کلان دیـدم از سنـگ خـرد |
- یا این مضمون:
در گــل شــوره دانــه افــشـانــی |
|
بــر نـیــارد مـگـــر پـشــیـمـانـی |
که سعدی آن را با اندکی تغییر این گونه بیان میکند:
مـکـن با بـدان نیکـی ای نیـکبخـت |
|
که در شـوره نـادان فـشـاند درخـت |
و این مضمون:
آن چنـان زی کـه گـر رســد خـاری چنان زی که ذکرت به تحسـین کنند |
|
نـخــوری طـعـن دشـمـنـان بــاری چو مُـردی، نـه بـر گـور نفرین کننـد |
هـ) عطار نیشابوری از دیگـر شـاعرانی اسـت که به نظر میرسد سعـدی در اشعـارش به آثار وی نظـر داشتهاست؛ از آنجا که عطار یکی از بزرگترین شاعران عارف ادب فارسی به شمار میرود، موارد اشتراک دو شاعر نیز بیشتر در حوزه عرفان و آموزههای عرفانی است:
بس که تو در خاک خواهی بود و زین طاق کبود |
|
بر سر خاک تو میتابـد بـه زاری ماهـتاب |
که سعدی آن را با تغییر تصویر این گونه بیان میکند:
دریـغــا کــه بـی مـا بسـی روزگـار |
|
بـرویـد گـل و بـشـکـفــد نـوبـهار |
- در سفارش به گوشهگیری از خلق:
نیست ممکن در همه گیتی کسی را خوشدلـی |
|
گر هـوای خوشدلی داری ز دنیا کـن کنار |
و سخن سعدی در این باره:
اگر در جهان از جهان رستهای اسـت |
|
در از خلـق بر خویشتن بستهای است |
- و یا این مضون عرفانی:
و آن کـس کـه بـیـافـت سـرّ ایـن راه |
|
شــد کــور اگــر چــه دیـدهور بـود |
که با ابیات زیر از بوستان انطباق دارد:
و گـر سـالـکـی مـحـرم راز گـشـت |
|
بـبـنـدنــد بـــر وی در بـازگـشـت |
- خطرِ دشمن نفس:
بیـا تا ترک خـود گیـرم کـه خـود را |
|
بـتـر از خـویـش دشـمـن مینـدانـم |
نظیر این مضمون را سعدی این گونه بیان میکند:
تـو بـا دشـمـن نفــس هـمخـانـهای |
|
چـه در بـنـد پـیـکــار بـیـگـانــهای |
علاوه بر تأثرات سعدی از شعر شاعران پیشین، دنباله این اثرپذیریها را میتوان در میان برخی متون نثر گذشته نیز جستوجو کرد. متونی نظیر قابوسنامه، کلیلهودمنه و... .
و) قابوسنامه از آثاری است که میتوان اطمینان داشت سعدی آن را مطالعه کردهاست و در آثارش و بویژه بوستان، از مطالب مندرج در آن استفادههایی نیز کردهاست؛ در ذیل به برخی مشابهتهای اندرزی این دو اثر اشاره شدهاست:
- «در وقت پیری جوانی نزیبد» (عنصرالمعالی، 1390: 59).
نـزیـبـد مــرا بـا جــوانـان چـمـیـد |
|
کـه بـر عـارضـم صبـح پیـری دمیـد |
- در مفلسی از عاشقی پرهیز کردن:
«از عاشقی بپرهیز که عاشقی بلاست خاصه به هنگام مفلسی» (عنصرالمعالی، 1390: 80).
اگـر تـنـگدسـتـی مـرو پـیـش یـار تـهـیدسـت در خـوبرویـان مپـیـچ |
|
و گــر ســیــم داری بـیــا و بـیـار کـه بـی هـیـچ مـردم نیـرزنـد هیـچ |
- فریب دشمن را نخوردن:
«به کردار نیک و گفتار خوش دل در دشمن مبند و اگر از دشمن شکر یابی آن را بیگمان شرنگی شمر» (عنصرالمعالی، 1390: 144).
که با این بیت بوستان تناسب دارد:
بـدانـدیـش را لفـظ شیـریـن مبـیـن |
|
کــه ممـکـن بـود زهـر در انگـبـین |
«هرکه به یک نَفَس از پس دشمن میرد، آن مرگ را به غنیمت باید داشت اما چون دانیم که بخواهیم مرد شادمانه نباید بود» (عنصرالمعالی، 1390: 148).
نظیر این اندرز را سعدی در حکایتی از بوستان آوردهاست که خلاصه آن در این دو بیت دیده میشود:
پس از مرگ آن کس نبایـد گـریسـت |
|
که روزی پس از مرگ دشمن بزیست |
- در سفارش به اینکه به افراد مفلس و تهیدست نباید کار سپرد:
«مفلس و بینوا را عمل مفرمای» (عنصرالمعالی، 1390: 220).
که سعدی آن را با اندکی تغییر اینگونه بیان میکند:
عمـل گـر دهـی مـرد منعـم شنـاس |
|
کـه مفلـس نـدارد ز سـلطان هـراس |
- در منع تعقیب هزیمتیافتگان:
«چون ظفر یافتی از پس هزیمتی بسیار مرو که در رجعت بسیار خطاها افتد و نتوان دانستن که حال چون باشد» (عنصرالمعالی، 1390: 225).
چـو دشمـن شکسـتی بیفگـن عـلـم |
|
کـه بـازش نـیـابـد جـراحـت به هـم |
- در سفارش به اینکه باید لشکر را آسوده و مرفه داشت:
- «لشکر خویش را همیشه دل خوش دار. اگر خواهی که جان از تو دریغ ندارند، تو نان از ایشان دریغ مدار» (عنصرالمعالی، 1390: 226-225).
سپـاهـی در آسـودگـی خـوش بـدار |
|
کـه در حالـت سختـی آیـد بـه کـار |
ز) «منشأ دیگر تأثیر ادبیات اندرزی بر سعدی، کلیلک یا کلیلهودمنه، رهآورد برزویه پزشک خسرو کواتان از سفر وی به هند است» (هخامنشی، 1355: 14).
در زیر به چند نمونه از موارد اقتباس سعدی از این کتاب اشاره شدهاست:
- در سفارش به مجازات گناهکاران:
«هر که نابکاری را زنده گذارد، در فجور با او شریک گردد» (نصرالله منشی، 1386: 144).
که به این ابیات از بوستان شبیه است:
نـکــوکـار پــرور نـبـیــنــد بــدی |
|
چو بـد پـروری خـصم خون خـودی |
- شرط دوستی:
«علامت مودت یاران آن است که با دوستانِ مردم، دوست و با دشمنان، دشمن باشد» (نصرالله منشی، 1386: 167).
که سعدی آن را اینگونه بیان میکند:
تـو با آن کـه مـن دوستـم، دشمـنـی |
|
نـپــنــدارمــت دوســتــدار مـنــی
|
- یا تعبیرِ کعبتین دشمن را به لطف بازمالیدن:
«ملوک را یکی از رایهای صائب و تدبیرهای مصیب آن است که کعبتین دشمن به لطف بازمالند و مال را سپر مُلک و ولایت و رعیت گردانند» (نصرالله منشی، 1386: 194).
چو نتـوان عـدو را به قوت شکسـت |
|
بـه نـعـمـت بـبـاید در فـتـنـه بست |
«عاقل ظفر شمرد دشمنان را از یکدیگر جدا کردن و به نوعی میان ایشان دوگروهی افکندن که اختلاف کلمه خصمان موجب فراغ دل و نظام کار باشد» (نصرالله منشی، 1386: 215-214).
که تداعیکننده این ابیات بوستان است:
چـو گـرگـان پسندنـد بر هم گـزنـد |
|
بـرآسـایـد انــدر مـیـان گـوسـفـنـد
|
- «از مضمون ضمیر مصیبتزده آن کس تنسم تواند کرد که بارها به سوز آن مبتلا بوده باشد و هم از آن نوع شربتهای تلخ تجرع کرده باشد» (نصرالله منشی، 1386: 298).
مــرا بـاشــد از درد طـفـلان خـبـر |
|
کــه در طفلـی از سـر بـرفـتـم پـدر |
ح) یکی دیگر از منابعی که به نظر میرسد در مطالب اندرزی بوستان مؤثر بودهاست، نوشتههای امام محمد غزالی (450-505 هجری قمری) است. «در آثار سعدی تأثیر امام محمد غزالی بیش از آن است که به چشم میآید و بررسی خاستگاه عقاید و افکار سعدی بدون بررسی آثار غزالی تمام نیست» (موحد، 1388: 53).
-در فضیلت قناعت:
«محمد واسع (ره) نان خشک اندر آب همیزدی و همیخوردی و میگفتی هر که بدین قناعت کند از همه خلق بینیاز بود» (غزالی، 1384: 2/161).
«اگر طمع بِبُرد و به اندک قناعت کند، خویشتن را هیچ نظیر نبیند» (غزالی، 1384: 2/165).
که با این ابیات بوستان تناسب دارد:
قنـاعـت کـن ای نفــس بـر انـدکـی بـلاجــوی بــاشــد گـــرفـتــار آز |
|
کـه سـلطان و درویـش بیـنـی یکـی مـن و خـانـه مِن بـعـد و نان و پیاز
|
«و دیگر حکمت آنکه دو گوهرِ عزیزند که با ایشان همه چیز به دست آید و همه کس در ایشان رغبت کند که هر که زر دارد همه چیزی دارد... . خدای تعالی زر و سیم بیافرید و عزیز کرد» (غزالی، 1384: 2/368).
خـداونـد زر بـرکـنــد چـشـم دیـو |
|
بـه دام آورد صخـر جـنّــی بــه ریـو
|
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که نظیر بابهای توبه، شکر و رضای کیمیای سعادت، در بوستان سعدی نیز آمدهاست. دیگـر اینکـه سعدی و غزالی، هر دو بخشـی از عمـر خـود را در محیـط نظامیـه بغداد بـه سـر بردهاند و اینها خود میتوانند دلایل محکمی بر تأثیرپذیری سعدی از آثار غزالی باشد.
نتیجه
بی شک هر شاعر و نویسنده بزرگی در آثارش تحت تأثیر برخی منابع پیش از خود در آن زمینه قرار داشتهاست و مستقیم یا غیرمستقیم از آنها استفاده کردهاست؛ این امر بویژه در حوزه آثار تعلیمی و پند و اندرزگویی نمود بیشتری دارد زیرا در این حوزه معنیآفرینی به حداقل میرسد و بیشتر معانی و مضامین همانهایی است که قبلاً گفته شدهاست. شاعران و نویسندگانی که به این حوزه روی میآورند، میکوشند معانی را به گونهای جدید و هنریتر بیان کنند و لباس برازندهتری به آنها بپوشانند.
سعدی نیز در بوستان از این امر مستثنی نبوده، در بیان پند و اندرزهای خود به میزان زیادی تحت تأثیر برخی منابع و آثار تعلیمی پیش از خود از جمله منابع پهلوی و متونی نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان، یادگار بزرگمهر، ادبالصغیر و ادبالکبیر و... قرار داشتهاست؛ محتمل مینماید که سعدی به شکل غیرمستقیم و از طریق منابع عربی سدههای نخستین هجری نظیر غرر ثعالبی، عیونالاخبار ابن قتیبه و... که خود نیز در بیشتر موارد تحت تأثیر و منعکسکننده اندرزهای پهلوی هستند، با این منابع آشنا شده باشد؛ مورد دیگر، تأثیرپذیری سعدی از آثار شاعران و نویسندگان پیش از خود همچون فردوسی، نظامی، عنصرالمعالی کیکاووس و... است و در حقیقت بیشترین تأثیرپذیری در اندرزهای بوستان مربوط به این دسته از منابع است؛ در این میان، تأثیرپذیری سعدی از دو کتاب قابوسنامه و کلیلهودمنه و نیز اندرزهای موجود در شاهنامه فردوسی چشمگیر و قابلتوجه است.