نقد و بررسی تصحیح طرب‌المجالس

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان وادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران

2 دانشیار زبان وادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی. دهاقان، ایران

چکیده

طرب‌المجالس از میرحسینی هروی، اثری اخلاقی و تعلیمی مربوط به قرن هفتم است. سید علیرضا مجتهدزاده، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، نخستین‌بار در سال 1352 با استفاده از نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی مشهد این کتاب را مقابله و تصحیح کرد. این تلاش و تصحیح در جای خود درخور ذکر و ارج‌گذاری است؛ اما به سبب‌های گوناگون مانند اشکال‌ها و کاستی‌های نسخة اساس و نسخه‌بدل‌ها، اشکالات پی‌نوشت و وجود اشتباهات املایی بسیار که در جای‌جای کتاب وجود دارد، نارسایی‌ها و نقص‌های محتوایی و پایانی کتاب مانند درج پی‌نوشت‌های ناقص و تعلیقات و نمایه‌های ناکافی و به‌طور کلی رعایت‌نکردن شیوه‌های تصحیح علمی و انتقادی، تصحیحی ناقص با ایرادهای بسیار است. با توجه به اهمیت این اثر و نویسندۀ آن، باید این کتاب بار دیگر تصحیح و کاستی‌ها و نقص‌های آن رفع شود. این مقاله با استفاده از نسخۀ خطی شمارۀ 20667 موجود در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی، تصحیح مجتهدزاده را بررسی و نقد می‌کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Critical review of the Correction of Tareb Al-Mujales

نویسندگان [English]

  • Reza Eliyasi 1
  • maryam mahmoodi 2
1 PhD Student of Persian language and literature, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran
2 Associate professor of Persian language and literature, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran
چکیده [English]

The book of Tareb Al-Mujales by Mir Hosseini Heravi is a moral and educational work related to the seventh century. This book was first corrected in 1352 AH by Seyed Alireza Mojtahedzadeh, a professor at Ferdowsi University of Mashhad, using a written version in the library of Ferdowsi University of Mashhad. This attempt and correction is worthy of mentioning. The corrections are defective and incomplete for various reasons, such as shortcomings of the basic and duplicate versions of the book, footnotes and the existence of many spelling mistakes that are found in the book, the defects of the content and the end of the book, such as insertion of incomplete footnotes and inscriptions and inadequate indexes, and generally non-observance of the methods of scientific and critical correction. Due to the importance of this work and its author, this book has to be corrected once again and its defects should be resolved. The present paper reviews the correction of Mojtahedzadeh using the written version of number 20667 in the library of Ferdowsi University.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Correction
  • Tareb Al-Mujales
  • Mir Hosseini Heravi
  • Seyyed Alireza Mojtahedzadeh
  • Seventh Century

مقدمه

امیر فخرالسادات حسین بن عالم بن حسن حسینی غوری هروی ملقب به سید رکن‌الدین، معروف به امیرحسینی یا حسینی سادات و متخلص به حسینی، ازجمله عارفان و شاعران و نویسندگان قرن هفتم و هشتم هجری است. سال ولادت او به‌درستی معلوم نیست و شاید حدود 671 باشد (صفا، 1372، ج 3: 753). دربارة تاریخ وفات او نیز اختلاف است و سال‌های 717، 718، 719، 723، 728، 729 و 738 را برای وفات او ذکر کرده‌اند (لاهیجی، 1393: پانزده). دربارة اصل و نسبش برخی معتقدند که او از ملک‌زادگان و منتسبان پادشاهان غور بوده است (زرین‌کوب، 1363: 326). عده‌ای نیز او را دارای سلطنت دانسته‌اند (هدایت، بی‌تا: 94). بعضی هم بر این باورند که او در سپاهیگری، نوکر پادشاهان بوده است (لاهوری، بی‌تا، ج 2: 44). «مسکن سید شهر هرات بوده و سند خرقة سید به سلطان‌المشایخ شیخ شهاب‌الدین عمر سهروردی می‌رسد قدس الله سره العزیز و سالها به سلوک مشغول بوده و با بسیاری از اکابر صحبت داشته، حکایت کنند که شیخ عارف فخرالدین عراقی و شیخ اوحدی و سید حسینی هر سه فاضل مریدان شیخ شهاب‌الدین سهروردی بوده‌اند» (دولتشاه سمرقندی، 1382: 223). ذبیح‌الله صفا این سخن دولتشاه را درست نمی‌داند و معتقد است امیرحسینی دوران مجاهدتش را در خدمت شیخ بهاالدین مولتانی و پسرش صدرالدین عارف مولتانی به سر برده و چون زکریای مولتانی از تربیت‌شدگان سهروردی است از این راه، نسب تعلیم امیرحسینی به سهروردی می‌رسد (صفا، 1372، ج 3: 754). هفده پرسش منظوم مشهور او در جایگاه عارفی وارسته، زمینه‌ساز سرایش اثر ارزشمند متصوفه، گلشن راز شیخ محمود شبستری شد و نام و آوازه‌اش را در تاریخ عرفان و تصوف ماندگار کرد.

از امیرحسینی آثاری به نظم و نثر به‌جا مانده است. آثار منظوم او عبارت است از: زادالمسافرین، کنزالرموز، سی نامه، دیوان قصاید، غزلیات، ترجیعات، مقطقات، رباعیات و طرح سؤالات گلشن راز. آثار منثور او عبارت است از: نزهه‌الارواح، صراط‌المستقیم، روح‌الارواح، طرب‌المجالس ـ سعید نفیسی از این کتاب با نام نزهه‌المجالس یاد کرده است ـ (نفیسی، 1363: 169).

طرب‌المجالس یکی از آثار امیرحسینی است که در میان عارفان و اهل تصوف مقبولیت و اعتبار ویژه‌ای یافته است. این کتاب آمیزه‌ای از نثر مسجع و نظم همراه با بیانی دلپذیر است و سبک آن متأثر از شیوۀ نویسندگی خواجه عبدالله انصاری، عارف نامدار هرات است (ترابی، 1371: 15)؛ البته او این شیوۀ نگارش را تا پایان کتاب رعایت نکرده است. کتاب با نثری روان نگاشته شده و مشتمل بر موضوعات اخلاقی و حکمی و موعظه و معارف الهی و مستند به آیات قرآن و احادیث نبوی است. این اثر در پنج قسم و پنجاه و پنج فصل ترتیب یافته است. امیرحسینی در معرفی کتاب خود می‌نویسد: «این معجونی است از صورت و معنی در هم سرشته و عرجونیست از اصل به فرع باز بسته تا مردم صاحبنظر از حسن مزاج و کمال قوت انسانی خبر یابند و بقدر استعداد صلاحیت جبلی خود را از معرفت خود معذور ندارند...»1 (میرحسینی هروی، 1352: 3)

پیشینۀ پژوهش

طرب‌المجالس در سال 1352 به همت سید علیرضا مجتهدزاده، استاد دانشگاه فردوسی، در مشهد تصحیح و چاپ شد. این کتاب پیش از آن نیز دوبار به شکلی ناقص و مغلوط، یک‌بار در مطبع اسلامیۀ ستیم پریس لاهور و بار دیگر در سال 1353 هجری قمری در حاشیة اشعه‌اللعمات جامی و لعمات عراقی در تهران به چاپ رسید.

مجتهدزاده تصحیح کتاب را با استفاده از پنج نسخة خطی و چاپی موجود در کتابخانه‌های کشور به انجام رساند. نسخه‌های استفاده‌شده در تصحیح ایشان عبارت است از:

1)         نسخة خطی موجود در کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات مشهد که آن زمان در تملک محمود فرخ بوده است.

2)     نسخۀ خطی روضه خُلد که به همراه نسخۀ طرب‌المجالس میرحسینی هروی در یک مجلد در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی مشهد موجود است.

3)         نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی (مجلس سنای سابق) که آن را گلچین‌ معانی رونویسی کرده است.

4)         نسخۀ خطی موصوف به آستانه که همان نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی مشهد است.

5)         نسخۀ چاپی طرب‌المجالس که در حاشیۀ مقصدالاقصی اثر نسفی به چاپ رسیده است.

مجتهدزاده نسخۀ خطی کتابخانۀ دانشگاه فردوسی مشهد را نسخۀ اساس خود قرار داده است. مصحح در معرفی نسخه‌های خطی استفاده‌شده در این تصحیح، به ذکر نام نسخه بسنده کرده و هیچ توضیح دیگری دربارة محل نگهداری نسخه و دیگر مشخصات لازم برای شناسایی و مراجعه به آنها نداده است.

افزون‌بر نسخه‌های خطی و چاپی نامبرده، نسخه‌های گوناگون دیگری وجود دارد که می‌توان در این پژوهش از آنها یاد کرد و در مسیر تحقیق از آنها بهره برد. مجموعه‌ای از این نسخه‌ها در جلد بیست و دوم کتاب فهرستگان نسخه‌های خطی ایران (فنخا) از مصطفی درایتی، صفحات 200 تا 202 ذکر شده است که برخی از مهم‌ترین و کامل‌ترین آنها عبارت است از:

1)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ دانشگاه تهران به شمارۀ 1/2837 ف، بدون تاریخ کتابت.

2)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ همایون صنعتی‌زاده بدون شماره، تاریخ کتابت تا قرن دهم.

3)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ مرکزی تبریز به شمارۀ 3298، تاریخ کتابت 1311 ق.

4)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ ملک تهران به شمارۀ 1/1149، تاریخ کتابت 982 ق.

5)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ سپهسالار تهران به شمارة 5822، تاریخ کتابت 1096 ق.

6)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی مشهد به شمارۀ 3553، بدون تاریخ کتابت.

7)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی مشهد به شمارۀ 20667، تاریخ کتابت 834 ق.

8)         نسخۀ موجود در کتابخانۀ مسجد اعظم قم به شمارۀ 3825، بدون تاریخ کتابت.

 

بحث و بررسی

نگارندگان این مقاله برآن‌اند که تصحیح مجتهدزاده از طرب‌المجالس را بررسی و نقد کنند و با بیان دلایل و مستندات و شواهد اثبات کنند که این کتاب اشکال‌های متعدد و نقص‌های درخور توجهی دارد؛ بنابراین تصحیح دوبارة آن توجیه‌پذیر و ضروری است. این اشکالات و دلایل را می‌توان به چند عنوان کلی تقسیم‌بندی کرد: اشکالات مربوط به نسخة اساس و نسخه‌بدل‌ها، اشکالات مربوط به پی‌نوشت‌ها، رسم‌الخط و نقطه‌گذاری، نارسایی‌ها و نقص‌های کتاب، جابه‌جایی ارکان جمله و عبارت‌ها و واژه‌ها.

اشکالات مربوط به نسخۀ اساس و نسخه‌بدل‌ها

مجتهدزاده در مقدمۀ کتاب خود از چند نسخه برای منبع خود یاد می‌کند. ازجملة آنها نسخه‌ای است که آن را نسخۀ اصلی معرفی کرده است. این نسخه در آن زمان در تملک شخصی به نام محمود فرخ و جزو کتابخانة دانشگاه ادبیات مشهد بوده و در مجموعۀ 2 شمارة 38 ثبت شده است. این نسخۀ خطی اکنون نیز در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی مشهد موجود است و در فنخا با شمارة 154 از آن یاد شده؛ اما در شناسنامة کتابخانه با شمارۀ 20667 به ثبت رسیده است.

نکتة درخور توجه در این باره آن است که این نسخه به همراه نسخه‌ای از روضۀ خُلد مجد خوافی در یک مجلد قرار دارد. در شناسنامۀ کتاب، تاریخ تحریر آن سال «733 هـ» ذکر شده است. تاریخ کتابت آن نیز سال «834 هـ» است که به گمان قوی یکی از قدیمی‌ترین نسخه‌های موجود و نزدیک به زمان مؤلف است. نوع خط آن نستعلیق خوش و 297 برگ است. این نسخه با شمارۀ 20667 در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی به ثبت رسیده است. در ابتدا و مقدمه و حواشی کتاب، توضیحاتی به خط و قلم محمود فرخ در بیست صفحه نوشته شده است که اطلاعات خوب و به‌نسبت جامعی را در اختیار خواننده قرار می‌دهد. مجتهدزاده آنچنان که در مقدمه بیان می‌کند، این نسخه را نسخۀ اصلی و اساس تصحیح خود قرار داده است. در ادامه ذکر چند نکته‌ دربارة آن لازم و بایسته است.

نسخۀ موصوف، دراصل کتابی مستقل به نام طرب‌المجالس نیست؛ بلکه درواقع دو اثر در یک مجلد است که هر دو اثر به قلم یک کاتب نوشته شده است. نسخۀ دیگری که به همراه طرب‌المجالس در این کتاب آمده و مجتهدزاده به آن اشاره نکرده است، نسخه‌ای از کتاب روضۀ خلد اثر مجد خوافی است که پس از طرب‌المجالس در ادامة همین مجلد نوشته شده است. مجتهدزاده در معرفی نسخه‌های استفاده‌شدة خود، این نسخه را نسخه‌ای مجزا معرفی می‌کند؛ اما کتاب روضۀ خلد (روضه‌الخلد) هیچ‌گونه ارتباطی با طرب‌المجالس و نویسندۀ آن ندارد و اینها دو کتاب مستقل با مباحث و نویسندگان مجزاست که در یک مجلد و با کاتبانی یکسان جمع شده است. بر نگارندگان این مقاله مشخص نشد که این سهو و اختلاط به چه سبب روی داده است.

در این نسخه ابتدا، کتاب طرب‌المجالس به‌اشتباه با عنوان کنزالحکمه، یکی از آثار مجد خوافی معرفی شده است؛ اما بنابر گفتة محمود فرخ در مقدمه‌ای که بر همین نسخه نوشته ‌است، در سال 1344 آقای دانش‌پژوه مشخص کرد که قسمت اول کتاب، نسخه‌ای از طرب‌المجالس اثر میرحسینی هروی است که به‌اشتباه کنزالحکمه اثر مجد خوافی نامیده شده است (میرحسینی هروی، 733: 10).

این نسخۀ خطی از ابتدای کتاب تا صفحة 9 (برابر با ابتدا تا صفحۀ 23 تصحیح مجتهدزاده) و همچنین از صفحة 39 تا چند ورق دیگر بعد از آن (؟) (برابر با اواخر صفحۀ 86 تا اواسط صفحۀ 92 تصحیح مجتهدزاده) افتادگی دارد. مجتهدزاده ضمن آنکه در تصحیح خود به این نکته اشاره نکرده است، مشخص هم نکرده که این صفحات افتاده با استفاده از کدام نسخۀ دیگر تصحیح و مقابله شده است. با توجه به اینکه در چنین شرایطی «اگر نسخه‌ها مختلف باشند، یک نسخه را به‌عنوان اساس کار برمی‌گزینند تا متن اصلی حفظ شود و در پی‌نوشت به اختلاف نسخه‌ها یعنی اختلاف روایت‌ها اشاره می‌شود. اگر در یکی از نسخه‌ها مطلبی دیده شود که در اصل نیامده، بایستی آن مطلب به نسخۀ اصل افزوده گردد و در پاورقی به آن اشاره شود» (منجّد، 1377: 106). مجتهدزاده به این روش عمل نکرده است و این، یکی از عیوب مهم و رایج تصحیح ایشان است.

یکی از نکات مهمی که صاحب‌نظران و مصححان اهل فن دربارة تصحیح نسخه‌های خطی به آن اشاره و توصیه می‌کنند این است که مصحح در تصحیح نـسخ باید به نسخۀ اساس وفادار و پایبند باشد؛ متن آن را اساسِ تصحیح و کار خود قرار دهد و در هر شرایطی، متن و محتوای آن را تغییر ندهد. «رعایت امانت ایجاب می‌کند که مصحح نه‌تنها ضبط‌های نسخ خطی را به نسخۀ چاپی منتقل کند بلکه از دخالت در آنها نیز جداً بپرهیزد. منظور از دخالت این است که مصحح تنها می‌تواند یکی از نسخ خود را با استدلال در متن قرار دهد و ضبط‌های نامرجح را در حاشیه نقل کند؛ اما مجاز نیست متن را به ذوق و سلیقۀ خود تغییر دهد» (صادقی، 1384: 207). گفتنی است مجتهدزاده از این قاعده پیروی نکرده و افزون‌بر اینکه در کتاب خود به نسخۀ اساس پایبند و وفادار نبوده است، در بسیاری از موارد متن نسخه را به سلیقه و صلاح‌دید خود و یا شاید با مراجعه و مقابله با نسخه‌بدل‌های دیگر تغییر داده است. این تغییرات در یک متن و یا جمله، گاهی به یک عبارت و یا واژه منحصر می‌شود و گاهی شامل چندین عبارت و جمله است. این نوع اختلاف‌ها به معنا و مفهوم جمله‌ها و عبارات و ساختار سخن خللی وارد نمی‌کند؛ اما از مطابقت و برابری متن تصحیح‌شده با متن نسخۀ اساس می‌کاهد؛ برای نمونه در ادامه به شواهدی اشاره می‌شود:

در صفحۀ 13 از نسخۀ خطی کتابخانۀ دانشگاه فردوسی (نسخة اساس مجتهدزاده)، در ابتدای فصل هفتم چنین آمده است: «... معلوم ایشان شد که یکی از مقربان به داغ فرقت مبتلا خواهد شد. رعشه در نهاد هریک افتاد نزدیک معلّم شدند تا اشارت به ما نباشد. او را خود نخوت و عجب و کبر و غرور در باطن چنان ثابت و متمکن بود که خوف آن معنی بر خاطر او گذر نکرد.»

این متن در تصحیح مجتهدزاده به این صورت تغییر کرده است: «... معلوم ایشان شد که یکی از مقربان بداغ فرقت مبتلا خواهد شد، رعشه‌ای در نهاد هر یکی افتاد نزدیک معلم شدند گفتند دعا کن تا اشارت بما نباشد او را خود نخوت و عجب و کبر و غرور در باطن چنان ثابت و متمکن بود که خوف آن معنی بر خاطر او گذر نکرد» (میرحسینی هروی، 1352: 26).

در ابتدای صفحۀ 93 نسخة خطی کتابخانۀ دانشگاه فردوسی چنین آمده است: «... منصـف وزیـر پیـش آمد و گـفت: این محکمـۀ مناظره و مجادله است نه معرکۀ حرب و مقاتله سخن به حجت گویید و طریق انصاف سپرید و از استبداد و استنکار تجنب نمایید و از مناقشه و مکاوحت محترز باشید این همه نتیجۀ وقاحت و سفاهت است علی‌الخصوص درین مجلس که ملک ملک آسا بر سریر فلک‌سای خود نشسته است و چندین امرای نامدار و نقبای کامکار بر دو قدم ایستاده‌اند حکیم حجاز نزدیک او بود به رسم عرب بی‌توقف آواز برکشید و گفت ....»

در تصحیح مجتهدزاده متن بالا چنین آمده است: «... منصف وزیر پیش آمد و گفت: این محکمۀ مناظره ‌است و مجادله نی معرکه قتـل و محـاربه سخن بحجت گـوئید و طریق انصاف سپرید و از مناقشت و مکاوحت محترز باشید این همه نتیجۀ وقاحت و سفاهت است علی‌الخصوص در این مجلس که ملک بر ملک سایر سریر فلک‌سای خود نشسته است و چندین امرای نامدار و نقبای کامکار بر دو قدم ایستاده‌اند. حکیم حجاز نزدیک او بود برسم عرب بی‌توقف و تکلف آواز برکشید و گفت: ...» (همان: 96).

همچنین در ابتدای صفحۀ 108 نسخۀ خطـی در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی چنین آمـده است: «... و دیگر آنک اگـر کسی از عوارض اعراض می‌کند و ازین دار فانی تجافی می‌نماید و از صحبت آدمیان عزلت اختیار می‌کند با آنک به قول خدای و رسول افضل اعمال و اشراف احوال این است مردم بالطبع از او متنفر می‌شوند و به سنگ ملامت از میان خودش بیرون می‌کنند او نیز از برای دفع شر شما مقام خود در کوه و بیشه معیّن می‌کند و با سباع و وحوش الف می‌گیرد و ایشان به حسن ادب و شرط حرمت انیس و جلیس او می‌شوند.»

و در تصحیح مجتهدزاده آمده است: «... دیگر آنک شخصی اگر از عوارض دنیاوی بکلی اعراض می‌کند با آنک بقول خدای و رسول افضل اعمال و اشرف احوال اینست مردم بالطبع از او متنفر می‌شوند و بسنگ ملامت از میان خویش بدر می‌کنند او نیز از برای دفع شر شما مقام خود در کوه و بیشه می‌گیرد و با سباع و وحوش انس معین می‌کند و ایشان بحسن ادب و شرط حرمت انیس و جلیس او می‌شوند» (همان: 109).

در تصحیح مجتهدزاده آمده است: «امروز ما را شکایتی است که در هیچ دور باتمام نرسید از بیداد بنی‌آدم بجان آمده‌ایم که بی‌جرم و جنایت عداوت ما ظاهر کردند و ضرب و قتل ما را بر خود واجب دانستند، این عداوت را سببی معین آن تغذیب را موجبی ظاهر نه مسکینی چند را امید می‌باشد که از لطف عمیم شاه بانصاف رسند و در کار ایشان نظر لطف مبذول دارد، ملک جنیان کریم‌خلق و رحیم دل بود شتر را بنواخت و بلطف و مراعات دل داد و امیدوار عدل و انصاف خودش گردانید و فرمود: که چند روزی در این ساحت مرغزار با راحت استراحت کن و دست و پای سوده را آسوده دار تا در این کار مشکل و واقعۀ مهم فکری کنیم» (همان: 84).

همین بند در صفحات 84 و 85 نسخۀ خطی در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی به این صورت آمده است: «امروز ما را شکایتی است که در هیچ عهد انصاف خود نیافته‌ایم و حکایتیست که در هیچ دور باتمام نرسید از بیداد بنی‌آدم بجان آمده‌ایم که بی‌جرم و جنایت عداوت ما ظاهر کرده‌اند و ضرب و قتل ما را بر خود واجب داشته نه آن عداوت را سببی معیّن و نه آن تعذیب را موجبی ظاهر مسکینی چند را امید می‌باشد که از لطف عمیم شاه نظر رحمت در کار ایشان مبذول دارد، ملک جنیان کریم خلق و رحیم دل بود شتر را بنواخت و بلطف و مراعات امیدوار عدل و انصاف خودش گردانید فرمود که چند روز در این ناحیت مرغزار باراحت استراحت کن و دست و پای سوده فرسوده را آسوده دار تا در این کار مشکل و واقعۀ مهم فکری فرماییم.»

در تصحیح مجتهدزاده می‌خوانیم: «حکیم حجاز گفت: نطق حیوانات بزبان حال است و نطق انسان بزبان قال این صریح است و آن مخفی. شتر گفت غلط کرده‌ای حیوانات را نیز زبان قال داده‌اند اما چون ترا مفهوم نمی‌شود نطق ایشان را می‌پنداری زبان حال است» (همان: 98).

همین بند در صفحات 94 و 95 نسخۀ خطی در کتابخانۀ کتابخانۀ دانشگاه فردوسی به این صورت آمده است: «حکیم حجاز گفت نطق حیوانات بزبان حال است و نطق انسان بزبان قال اما چون مفهوم نمی‌شود نطق ایشان را می پنداری بزبان حال است.»

مجتهدزاده، بند زیر را چنین آورده است: «شتر گفت: ما را و شما را جذب منافع و دفع مضرت یکدیگر آفریده‌اند ما را خدمت شما فرموده‌اند و شما را خادم ما گردانیده و ذکر مالکیت شما از روی مجاز است نه از روی تحقیق زیرا که: العبد و ما فی یده ملک لمولاه. اگر مالکیّت از بیع و شری ثابت می‌شود شما همه عمر با یکدیگر همین معاملت دارید» (همان: 100).

همین متن در صفحة 97 نسخۀ خطی در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی به این صورت نوشته شده است: «شتر گفت: ما را و شما را برای جذب منافع و دفع مضار یکدیگر آفریده‌اند ما را خدمت شما فرموده‌اند و شما را خادم ما گردانیده و ذکر مالکیت شما از روی مجاز است نه از روی تحقیق زیرا که: العبد و ما فی یده لمولاه. اگر مالکیّت بیع و شرا و فضیلت از آن طریق است شما همه عمر با یکدیگر همین معاملت دارید.»

 جابه‌جایی در ارکان جملات و عبارت‌ها و ترکیبات متن نسخة اساساز دیگر اشکال‌های تصحیح مجتهدزاده است که می‌توان آن را تحت دو عنوان بررسی و بیان کرد:

الف) تغییرات و جابه‌جایی ارکان و واژه‌هایی که در مفهوم و معنای کلام خلل ایجاد کرده است؛ مانند «اگر رمز و اشارت فهم نمی‌کنی صریح بشنو» (همان: 138). این جمله در صفحة 142 نسخۀ خطی در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی به این صورت آمده است: «اگر برمز و اشارت فهم نمی‌کنی صریح بشنو». آوردن حرف «ب» بر سر واژۀ «رمز» معنا و مفهوم عبارت را تا حد بسیاری تغییر می‌دهد؛ زیرا از جملۀ اول اینگونه فهمیده می‌شود که «اگر این رمز و اشارت را فهم نمی‌کنی، صریح بشنو»؛ اما از جملۀ دوم این معنا فهمیده می‌شود که «اگر به وسیلة رمز و اشارت فهم نمی‌کنی، صریح بشنو». نمونه‌های دیگر در ادامه بیان می‌شود.

«... اما از نقل اقاویل جز زحمت کاتب بیشتر فایده‌ای نیست» (همان: 145). در صفحة 153 نسخۀ اساس آمده است: «... اما از نقل اقاویل جز زحمت کتابت فایده نیست.»

دلت را دهم مژده گر راستی

 

گر آنرا بنور حق آراستی
                                        (همان: 150)

 

این بیت در نسخۀ اساس صفحة 159 به این صورت نوشته شده است:

دلت را دهم مژده گر راستی

 

که جانرا بنور حق آراستی

ب) تغییرات و جابه‌جایی ارکان و واژه‌هایی که تأثیری در معنا و مفهوم نداشته است؛ اما با متن نسخۀ اساس مطابقت ندارد؛ مانند «یقین شد که هرکه را حیا نیست، فاجر و فاسق است» (همان: 142). در صفحة 146 نسخۀ اساس چنین است: «یقین شد که هرکه را حیا نیست فاسق و فاجر است.»

«یکی از اخلاق الهی جود است که فیض آن بروح قدسی مدام حاصل است» (همان: 143). این جمله در نسخۀ اساس صفحة 148 چنین آمده است: «یکی از جمله اخلاق الهی جود است که فیض آن مدام بروح قدسی حاصل است.»

از دیگر مواردی که می‌توان به تفاوت میان تصحیح مجتهدزاده و نسخۀ اساس اشاره کرد، این است که در بسیاری از قسمت‌های کتاب، بین تعداد ابیات متن با نسخۀ اساس اختلاف وجود دارد. برخی از ابیات در نسخه وجود ندارد و مجتهدزاده مشخص نکرده است که این ابیات را از کجا و یا براساس کدام نسخه در تصحیح خود گنجانده و در پاورقی و توضیحات کتاب خود نیز به این تفاوت‌ها اشاره نکرده است؛ برای مثال می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:

دو بیت زیر در نسخۀ اساس هم نیست و مجتهدزاده تنها در پاورقی کتاب اشاره کرده است که در نسخۀ آستانه (آستان قدس رضوی) این دو بیت نبود.

گرگان گرسنه بهر وایه

 

چون بز شده بر چراغ پایه

برده بهوا چو بز دم خویش

 

بس گفته بپوش ... ای میش
                                          (همان: 49)

 

 

همچنین است ابیات زیر:

مکن شیب و بالا بدره نگاه

 

اگر راستی گژ نیفتی ز راه
                                          (همان:150)

کوری چشم رافضی است هوا

 

خارش ... خارجی است هوا
                                         (همان: 163)

در خود نگری و سرفرازی

 

تا چند ز ... ترنج سازی

حمّال نجاستی شب و روز

 

پیچیده در انتظار یک ...

خود ریش تو بی ... مگس نیست

 

ای گنده بغل همینت بس نیست
                                         (همان: 170)

 

         

گفتنی است برخی از واژه‌ها در ابیات بالا، به رعایت ادب و شأن سخن ذکر نشده است.

در ذکر آیات، احادیث و روایات نیز اختلاف‌ها و تفاوت‌هایی بین متن کتاب با نسخۀ اساس و نسخه‌بدل‌ها وجود دارد که باید در اصلاح آنها تلاش شود تا متن کتاب از این نوع دوگانگی‌ها و اختلافات زدوده شود. در ادامه نمونه‌هایی بیان می‌شود.

«کذلک زینا لکل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبّئهم بما کانوا یعلمون» (همان: 34). این آیه در صفحة 23 نسخۀ خطی در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی به این صورت نوشته شده است: «کذلک زینا لکلّ امه عملهم».

«یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم قل فمن یملک لکم» (همان: 39). در صفحة 30 نسخۀ خطی کتابخانۀ دانشگاه فردوسی آمده است: «یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم.»

بررسی شواهد نامبرده نشان می‌دهد که مجتهدزاده به نسخة آستان قدس بیش از نسخة اساس توجه داشته است؛ زیرا همة اختلافاتی که بین متن تصحیح‌شدة مجتهدزاده و نسخة اساس ذکر شد با نسخة آستان قدس توجیه می‌شود؛ گفتنی است مجتهدزاده به این تفاوت‌ها در پی‌نوشت اشاره نکرده است. ازسوی دیگر ضبط نسخة اساس در بیشتر موارد گویا و صحیح است و مشخص نیست چرا مصحح ضبط نسخه‌بدل را ترجیح داده است.

تفاوت‌های ساختاری و زبانی متن تصحیح‌شده با نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی (نسخة اساس) تنها به این موارد پایان نمی‌پذیرد و موارد بسیار دیگری ازجمله دربارة کاربرد فعل‌ها، حروف اضافه، واژه‌ها و عبارت‌ها نیز وجود دارد که ذکر تک‌تک آنها، مطلب را به درازا خواهد کشید و از حوصلة این مقاله خارج است.

ازجمله ایرادهای دیگر در تصحیح مجتهدزاده آن است که مصحح در تصحیح خود تنها از نسخه‌ای استفاده کرده که به گمان خود بهترین نسخه برای مقابله و تصحیح بوده است؛ اما نسخه‌های معتبر و کامل دیگری از این اثر در کتابخانه‌های مختلف وجود دارد که در تصحیح دوباره می‌توان از آنها نیز برای مقابلة بهتر و کامل استفاده کرد. ایشان نیز در مقدمة کتاب این نکته را بیان کرده‌اند. برخی از این نسخه‌ها عبارت است از:

ـ نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ مرکزی تبریز به شمارۀ 3298

ـ نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ ملک تهران به شمارۀ 1/1149

ـ نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی نجفی قم به شمارۀ 3698

ـ نسخۀ موجود در کتابخانۀ مجلس شورای ملی (سابق) به شمارۀ 2609

 

اشکالات پی‌نوشت‌ها، رسم‌الخط، املا، نقطه‌گذاری و چاپی

یکی از اشکالات مشهود در تصحیح مجتهدزاده اشتباهات متعددی است که در پی‌نوشت‌ها دیده می‌شود. پی‌نوشت در هر کتابی مهم‌ترین ابزار برای دادن اطلاعات بیشتر و کامل‌تر به خواننده است؛ بنابراین باید در نگارش آن دقت کافی و لازم داشت؛ اما پی‌نوشت‌ها در تصحیح مجتهدزاده اشتباهات گوناگونی دارد که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:

پی‌نوشت‌های این تصحیح بسیار مختصر است و بیشتر به ذکر نشانی آیات و یا اشارۀ مختصری به برخی از اختلاف‌های نسخۀ اصلی با نسخه‌بدل‌ها منحصر می‌شود. مصحح از چند نسخه در تصحیح این کتاب استفاده کرده و اختلاف نـُسخ نیز فراوان است؛ اما به اختلاف نسخه‌ها در پی‌نوشت بسیار جزئی و مختصر اشاره شده است. این عیب آشکار و ناکارآمد و ناکافی‌بودن این توضیحات و ضعف این بخش در همة متن کتاب مشاهده می‌شود.

قاعده در ذکر پی‌نوشت این است که شمارة موردی که توضیح آن در پی‌نوشت آورده می‌شود، در پایان همان عبارت و یا واژه در متن نوشته شود؛ اما این شیوه در بیشتر بخش‌های این اثر رعایت نشده است و در بیشتر موارد، شماره در متن کتاب، قبل از نکته‌ای نوشته شده ‌است که باید در پی‌نوشت توضیح آن آورده شود. این شیوۀ اشتباه باعث سردرگمی خواننده و دشواری دسترسی سریع و راحت به توضیح منظور می‌شود.

از دیگر اشکالات پی‌نوشت‌ها آن است که توضیحات آن بیشتر اشتباه و یا ناقص و گمراه‌کننده است و نمی‌توان از آنها برای منبع اطلاعات تکمیلی این کتاب استفاده کرد؛ برای مثال به چند نمونه اشاره می‌شود:

در پی‌نوشت 3 صفحۀ 72 نوشته شده که در نسخۀ خطی آستان قدس و مجلس سنا، جملۀ «... و جن و انس را بشرع و اسلام دعوت کند» آمده است؛ اما این جمله فقط در نسخۀ مجلس سنا به این صورت آمده و در نسخۀ آستان قدس به شکل «و جن و انس را بشرع و دین خود دعوت کند» است.

در پی‌نوشت 5 صفحۀ 85 در توضیح مصراع دوم بیت پایانی این صفحه نوشته شده است که این مصراع در نسخۀ آستان قدس و مجلس سنا به‌صورت «که خالی مبادا ز تو تخت و گاه» آمده؛ اما این مصراع در نسخۀ خطی آستان قدس به‌صورت «که خالی مباد از تو این تختگاه» است.

در پی‌نوشت 2 صفحۀ 95 نوشته شده است که در نسخۀ خطی آستان قدس و مجلس سنا جملۀ «شتر چنانچه شرط ادب است» آمده است؛ اما این جمله در نسخۀ خطی آستان قدس به‌صورت «چنانچه داّب اهل ادب است» و در نسخۀ خطی مجلس سنا به‌صورت «چنانچه رسم و ادبست» نوشته شده است و در هیچ‌کدام از دو نسخه، این جمله به‌صورتی نیست که مجتهدزاده بیان کرده است.

در پی‌نوشت صفحة 111 نوشته شده نسخة آ. ق: چرنده؛ اما مرجع آن در متن مشخص نشده است.

به‌طور کلی کتاب ویرایش مناسبی ندارد. اشکالات حروف‌چینی و توجه‌نکردن به فاصلة بین حروف و واژه‌ها باعث بدخوانی عبارت‌ها شده است. برای نمونه در مقدمة صفحة 2 آمده است: «و بنسبت از مبدا اصلی خود و اصل شوند.» و در صفحة 8 می‌خوانیم: «اجزای آن جوهر باجماع او صاف و اخلاق معهود گشت»؛ چنانکه دیده می‌شود فاصلة بین حروف در کلمات «واصل و اوصاف» موجب بدخوانی شده است.

جدا یا متصل‌نویسی نیز از نکاتی است که مصحح کمتر به آن توجه داشته است؛ مانند پیوسته‌نوشتن حرف اضافة «به» به واژه‌های پس از آن مانند «بغفلت، بتحقیق، بمدد، بنور» و جدا‌نوشتن حرف «ب» از فعل مانند «به بین» به‌جای ببین و جدا‌نوشتن نون نفی از فعل مانند «نه بینی» به‌جای نبینی و نیز پیوسته‌کردن جزو پیشین «می» در فعل‌های مضارع مانند «میگوید، میشود، میفرماید».

توجه‌نکردن به نشانه‌های سجاوندی نیز در این متن دیده می‌شود؛ برای مثال مصحح در نخستین صفحة کتاب حتی یک‌بار از نقطه استفاده نکرده است. در بیشتر صفحات کتاب مصحح تنها در پایان هر بند علامت نقطه را به کار برده است. حتی مصحح در پایان جملات پرسشی نیز از علامت پرسش استفاد نکرده است: «ملک پرسید که حیوانات چند صفتند. شتر گفت عدد اصناف ایشان فهم و وهم را احاطت بکنه آن ممکن نیست...» (همان: 88).

«راه‌یابی اغلاط املایی به هر کتابی برای خواننده ناخوشایند است و حتـی گاهی اعتماد او را به اصل کتاب کم می‌کند» (باهر، 1382: 113). ازجملـه نکاتی که باعث اعتبار یک اثر در بین مخاطبان و خوانندگان می‌شود، مبرابودن از اشتباهات املایی است. تصحیح مجتهدزاده ازنظر املایی نیز گرفتار مشکلات و غلط‌هایی است. برخی از این غلط‌ها به واژگان هم‌آوا مانند «گزاردن/ گذاردن» مربوط می‌شود که اگر اشتباه مصحح باشد بسیار ناخوشایند و نامقبول است؛ برای نمونه می‌توان به این شواهد اشاره کرد:

«... و از سر وعونت جاه و طلب شهرت این طریق را برسم و عادت اقدام نمایند.» (میرحسینی هروی، 1352: 148)؛ واژة رعونت صحیح است.

«حکیم خراسـان گفـت شـرف مردان بدان خاصیّت است که باطن ایشان تسویه می‌یابد» (همان: 127)؛ در این جمله واژة «تصفیه» درست است

«بزرگان را نباشد خورده گیری» (همان: 148) که در این مصراع واژۀ «خرده‌گیری» درست است.

در صفحة 85 تحت عنوان مثنوی، دو بیت آمده که بیت اول آن چنین است:

زمین بوسید و گفتا جاودان باش

 

بتخت و کامرانی در امان باد

«باد» در مصراع دوم نادرست و «باش» صحیح است.

«شیر گفت او شخصی دلیر است و گریز است طریق تجسس نیک داند...» (همان: 89)؛ «گربز» صحیح است.

«کوسج گفت بیشتر قوم بطلب معاش متفرق شده‌اند سرطان و ضفدع و مارماهی و کشف اینجایند. گفت این کژ روی ناخوش منظور بگذار مارماهی نیکست و صورت او با معنی ابنای روزگار نسبتی دارد...» (همان: 92)؛ «منظر» صحیح است.

البته این اشتباهات به‌جز مواردی است که در غلط‌نامۀ پایان کتاب آمده است.

 

کمبودها و نقص‌های کتاب

تعلیقاتی بر این کتاب نوشته شده است که بیشتر به معرفی اعلام و اشخاص و ذکر مآخذ روایات و احادیث اختصاص دارد. این توضیحات مناسب است؛ اما ناکافی به نظر می‌رسد و لازم است اطلاعات و توضیحات بیشتری برای استفادة بهتر و بیشتر خوانندگان، به این قسمت اضافه شود. چه‌بسا این افزودن‌ها شامل مواردی باشد که در ادامه بیان می‌شود:

الف) معنی لغات، اصطلاحات، کنایات و تلمیحات؛

ب) شرح اسم‌ها و اعلامی که در متن کتاب آمده و مصحح به آنها نپرداخته است؛

ج) ترجمه و شرح آیات، احادیث و روایاتی که در کتاب از آنها استفاده شده است؛ زیرا از ویژگی‌های برجستة این کتاب به کار بردن بسیار و درخور توجه آیات قرآن و روایات و احادیث اسلامی است که مؤلف به اقتضای کلام و گاهی برای استشهاد از آنها بهره برده است. مصحح تنها در پایان کتاب، فهرست آیات را درج کرده؛ اما هیچ‌کدام از این آیات قرآنی و یا اخبار و احادیث را ترجمه نکرده است؛

د) شرح و توضیح واژگان و اصطلاحات عرفانی و صوفیانه که در متن به کار رفته است. طرب‌المجالس کتابی با محتوای اخلاقی و تعلیمی است که در آن، امیرحسینی هروی با تکیه بر مبانی تصوف و عقاید و شیوۀ متصوفه، در تبیین و تعلیم فضیلت‌ها و سفارش به دوری از رذیلت‌های اخلاقی می‌کوشد. این کتاب تا حدی به سبک نثر خواجه عبدالله انصاری نگارش یافته است و محتوایی درخور فهم برای بسیاری از مخاطبان و اهل فن دارد؛ اما باید در تعلیقات آن، بخشی برای توضیح و شرح برخی از عبارات و اصطلاحات متصوفه آورده شود تا خواننده را تا حد امکان از مـراجعه بـه منابـع دیـگر بی‌نیاز کند؛ برای نمونه، مـوارد زیر تعدادی از اصطلاحـات و واژگانی است که در متن این کتاب به توضیح و شرح نیاز دارد: «واجب‌الوجود، عین‌القین، عالم غیب و شهادت، حجاب، عجب، کبر، خوف، استغنا، قدیم، روح اعظم، لم‌یزلی، ملاءاعلا، اخلاط اربعه، نفس، توحید، معرفت، استعداد جبلـّی، حسنات، سیئات، فیض، ارباب تجرید، ریاضت، مجاهدت، تقوی، مراقبت، عالم جزوی، جذبه، ارباب معنی، خرابات، نفی، اثبات، اوصاف ذمیمه، هوا، یقین، تأویل، ارباب فقر، زندیق، اباحت، مشایخ، فقر، طریقت، شطح و طامات، اولیا، وارد رحمانی، ضلالت، بدعت، سیر و سلوک، احوال، جبه، خرقه، طلیسان، مستحب، واجب، زرق، وعظ و...».

نیز در تعلیقات کتاب گاهی توضیحات اشتباه و ناکافی دیده می‌شود؛ برای مثال مصحح در صفحة 209 در بیان ضرب‌المثل «بعد خراب البصره» فقط به ذکر دو شاهد دیگر برای این مثل از مثنوی و تاریخ جهانگشای جوینی بسنده کرده؛ اما به مفهوم و ریشة تاریخی آن اشاره‌ای نکرده است. در این بخش لازم بود به ریشة تاریخی آن اشاره می‌شد تا مشخص شود منظور نویسندة طرب‌المجالس از ذکر این مثل چه بوده است؛ این توضیح‌دادن با ذکر تنها دو شاهد از مثنوی و تاریخ جهانگشا متفاوت است (رک: امینی، 1388: 183‑185).

در صفحة 17، مثنوی پنج‌بیتی آمده که مطلع آن چنین است:

به رنگ و بوی این زال کهنسال

 

مشو غره که بدمهر است و بدفال

در تعلیقات «زال» به نقل از دایرهالمعارف فارسی به‌اختصار معرفی شده؛ اما در این بیت «زال کهنسال» کنایه از دنیاست.

این زال گوژپشت که دنیاست همچو چنگ

 

از سر بریده موی و به پای اندر آمده
                             (خاقانی، 1373: 533)

چرخ زال گوژپشت است و تو مردی بچه طبع

 

 

بچه زان مغرور شد کاین زال غرق زیور است
                                           (عطار، 1380: 750)

 

         

در صفحة 105 طربالمجالس دو بیت زیر آمده است:

چون خروسان سحر بال طرب برهم زدند

 

ماکیان شب ز شادی بیضة زرین نهاد

تا مگر خسرو به عزم این رواق بی‌ستون

 

آمد از شبدیز خود بر پشت گلگون زین نهاد

مجتهدزاده در شرح بیت دوم نوشته است: «مراد خسرو دوم مشهور به خسرو پرویز است...»؛ اما خسرو و شبدیز و گلگون در این بیت استعاره از خورشید و شب و روز است. نظامی سروده است:

به شبدیز و به گلگون کرد میدان

 

چو روز و شب همی کردند جولان
                              (نظامی، 1374: 191)

چو بر شبدیز شب گلگون خورشید

 

ستام افکند چون گلبرگ بر بید
                                        (همان: 200)

 

         

در صفحة 229 حدیثی به نقل از مسند احمد بن حنبل نقل شده است: «من کظم غیظه و هو یقدر علی ان ینتصر ...» این حدیث در تمام منابع با اندکی اختلاف به این صورت ضبط شده است: «من کظم غیظه و هو یقدر علی ان ینفذه ...» که قطعاً صحیح است (رک: نهج‌الفصاحه، ح 2778).

در صفحة 232 بیتی به‌اشتباه به سنایی نسبت داده شده که از ناصرخسرو است:

شرم از اثر عقل و دین است

 

دین نیست تو را اگر حیا نیست
                         (ناصرخسرو، 1368: 116)

 

اعراب‌گذاری آیات و اخبار و احادیث، با توجه به اهمیت این موضوع در زبان عربی، نکتة دیگری است که در این کتاب از آن غفلت شده است. مصحح حتی در پایان کتاب و بخش تعلیقات کتاب نیز به این مهم نپرداخته است.

گاهی به‌سبب سبک ویژة کتابتِ کاتب در نسخۀ اساس، مصحح محترم به‌اشتباه بیت شعری را جمله‌ای از متن کتاب به شمار آورده است؛ برای نمونه در ابتدای فصل هفتم در صفحۀ 90 نسخۀ خطی چنین نوشته شده است: «... و در تنفیذ امور شرعی بغایت ماهر بود و در تمشیت احکام ملک قادر و قاهر. بیت

فریدون فّر جم همت قباد آیین شه عادل

 

سکندر ملک دارا شکل بهمن خوی رستم دل»

«... و در امور شرعی بغایت ماهر بود و در تمشیت احکام ملک قادر و قاهر فریدن فـَّر جم همت قباد آیین شه عادل سکندر ملک دارا شکل بهمن خوی رستم دل چون خبر رسول بشنید ...» (همان: 94).

یکی دیگر از نقص‌ها، نبود نمایه‌های آغازین و پایانی کتاب است. فهرست‌های پایانی منحصر به فهرست آیات و احادیث و اعلام و غلط‌نامه می‌شود. برای چنین کتابی با چنین دایرة وسیعی از اطلاعات، فهرست‌های دیگری مانند فهرست مکان‌ها و اصطلاحات و ترکیبات ادبی و... لازم و ضروری است.

مقدمة کتاب مختصـر و ناکـافـی و بدون عنوان‌بندی است. با توجه به ارزش‌های متنوع ادبی و سبکی و عرفانی کتاب بایسته است مقدمه به بخش‌های مجزا و مشخص تقسیم شود. آوردن مطالبی مانند معرفی کامل‌تر و مشروح‌تر مؤلف و اثر، توضیحاتی دربارة سبک‌شناسی و محتوای اثر و معرفی بیشتر و دقیق‌تر نسخه‌ها و رسم‌الخط آنها ضروری است.

در پایان این نکته نیز گفتنی است که افزون‌بر آنچه گفته شد، مجتهدزاده خود نیز به لزوم تصحیح دوبارة این اثر اشاره و توصیه کرده است. در مقدمه در شرح چگونگی و شرایط تصحیح این کتاب می‌نویسد: «... و همچنین از دوست محترم آقای عباسعلی پاسبان ِرضوی مدیر کتابفروشی باستان ناشر این کتاب که سه سال سرمایة خود را معطل کردند تا من ِبیحوصله مقدمه بر این کتاب نوشتم تشکر مینمایم و باید اعتراف کنم که این کتاب از روی دقت تصحیح نشده و باید حوصله بیشتری بخرج می‌دادم و با نسخ بیشتری آنرا مقابله میکردم» (همان: نه).

 

پی‌نوشت

1. در نقل شواهد، رسم‌الخط کتاب طرب‌المجالس به تصحیح دکتر مجتهدزاده حفظ شده است.

 

نتیجه‌گیری

امیر فخرالسادات رکن‌الدین حسین بن عالم بن حسن الحسینی غوری ملقب به میرحسینی هروی عارف و نویسنده و شاعر ایرانی قرن هفتم است. کتاب طرب‌المجالس او اثری عرفانی و اخلاقی به نظم و نثر و سرشار از آیات و روایات و نکته‌های آموزنده است. این اثر به نثر زیبای مسجع‌گونه نگارش یافته است و نسخه‌های خطی متعددی از آن در کتابخانه‌ها و مؤسسات علمی کشور یافت می‌شود. این کتاب نخستین‌بار در سال 1352 به همت سید علیرضا مجتهدزاده، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، با استفاده از نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ دانشگاه فردوسی، تصحیح و چاپ شد. این تصحیح به‌سبب نقص‌ها و اشکالات گوناگونی مانند اشکالات مربوط به منابع و نسخۀ اساس و نسخه‌بدل‌ها، اشکالات پی‌نوشت‌ها و رسم‌الخطی و املایی و ویرایشی، کمبودها و نقص‌های کلی کتاب مانند نمایه‌های آغازین و پایانی، تعلیقات و نقص غلط‌نامه، نیازمند تصحیح دوباره است.

 1- قرآن کریم، ترجمة الهی قمشه‌ای.
2- نهج الفصاحه (1383). گردآوری ابوالقاسم پاینده، به اهتمام غلامحسین مجیدی خوانساری، قم: انصاریان.
3- امینی، امیرقلی (1388) داستانهای امثال، تهران: فردوس.
4- باهر، محمد (1382). «چاپ جدید روضه الصفا تصحیحی برگزیده یا اثری نیازمند تصحیح»، مجله آینۀ میراث، شمارة 1 (2)، 95‑118.
5- ترابی، سید محمد (1371). مثنویهای عرفانی امیر حسینی هروی، تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
6- خاقانی، افضل‌الدین بدیل (1373) دیوان، تصحیح ضیاء‌الدین سجادی، تهران: زوار.
7- درایتی، مصطفی (1334). فهرستگان نسخه‌های خطی ایران (فنخا)، جلد 22، تهران: سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران
8- دولتشاه سمرقندی (1382). تذکره الشعرا، تصحیح ادوارد براون، تهران: اساطیر.
9- زرّین‌کوب، عبدالحسین (1363). جستجو در تصوف ایران، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
10- صادقی، علی اشرف (1384). «ضوابط تصحیح متنهای کهن»، مجلۀ نامۀ بهارستان، شمارة 6 (1 و 2)، 307‑310.
11- صفا، ذبیح‌الله (1372). تاریخ ادبیات در ایران، تهران: فردوس، چاپ نهم.
12- عطار، فریدالدین (1380). دیوان، تصحیح تقی تفضلی، تهران: علمی و فرهنگی.
13- لاهوری، غلام سرور (بی‌تا). خزینه الأصفیا، جلد دوم، کابل: انصاری کتب‌خانه.
14- لاهیجی، محمد بن یحیی (1393). مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران: زوّار، چاپ دهم.
15- منجّد، صلاح‌الدین (1377). «روش تصحیح نسخه‌های خطی»، ترجمۀ سیّد حسین خدیوجم، مجلۀ آیینة میراث، شمارة 3 و 4، 23‑37.
16- میرحسینی هروی، امیرحسین بن امیرعالم (1352). طرب المجالس، به اهتمام علیرضا مجتهدزاده، مشهد: کتابفروشی باستان.
17- میرحسینی هروی، امیرحسین بن امی عالم (تحریر 1023 ق). طرب المجالس، نسخۀ خطی، تهران: کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی (سنا سابق)، شمارة ثبت 127.
18- میرحسینی هروی، امیرحسین بن امیرعالم (تحریر 733 ق). طرب المجالس، نسخۀ خطی، مشهد: کتابخانۀ دانشگاه فردوسی، شمارة ثبت 20667.
19- ناصرخسرو، ابومعین (1368). دیوان، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران.
20- نفیسی، سعید (1363). تاریخ نظم و نثر در ایران، تهران: فروغی.
21- نظامی گنجوی (1374). خمسة نظامی، تصحیح وحید دستگردی، تهران: راد.
22- هدایت، رضاقلیخان (بی‌تا). مجمع الفصحاء، به کوشش مظاهر مصفّا، تهران: امیرکبیر.