نقد عرفات‌العاشقین با تکیه بر مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران

2 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران

3 استاد بازنشسته گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده زبان و ادبیات فارسی، کالج دولتی گوردون، راولپندی، پاکستان

چکیده

به‌سبب شرایط نامناسب تاریخی، سیاسی و اجتماعی، بسیاری از نسخه‌های معتبر آثار ادبی ازجمله دیوان برخی از شاعران در طول تاریخ از بین رفته است؛ به همین سبب می‌توان از سفینه‌های شعری که دربردارندۀ گزیده‌ای از اشعار شاعران مختلف است، در جایگاه یکی از مهم‌ترین منابع جانبی برای تصحیح و بازتصحیح بسیاری از متون ادبی بهره برد. مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف تألیف سیف جام هرویاز کهن‌ترین سفینه‌های به‌جامانده از قرون هشتم و نهم در شبه‌قارّه است که می‌توان از آن در بازتصحیح بخشی از عرفات‌العاشقین استفاده کرد. مجموعۀ لطایف حدود دو سده پیش از تذکرۀ عرفات‌العاشقین در شبه‌قارّه نوشته شده است. به همین سبب شعر برخی از شاعرانی که در عرفات‌العاشقین آمده، تنها در مجموعۀ لطایف ثبت شده است؛ بنابراین مجموعۀ لطایف یکی از منابع معدودی است که می‌توان با تکیه بر آن به ضبط‌های صحیحی از اشعار برخی شاعران عرفات‌العاشقین دست یافت. این مقاله با تکیه بر مجموعۀ لطایف، برخی از اشتباهات موجود در دو چاپ عرفات‌العاشقین را بررسی می‌‌کند: انتساب نادرست اشعار، خطا در معرفی شاعران، خطا در ضبط نام شاعران و ضبط نادرست اشعار. افزون‌بر آنچه بیان شد، ضعف روش‌شناسی در فن تصحیح، مراجعه‌نکردن به منابعی مانند دیوان‌های چاپی شاعران و منابعی مانند مجموعۀ لطایف و نیز بدخوانی مصحّحان باعث افزایش میزان خطاهای دو چاپ عرفات‌العاشقین شده است که در این مقاله به آنها اشاره می‌شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Criticism of Arafat-ul-Asheghin based on Majmue-ye-Lataef-va-Safine-ye-Zaraef

نویسندگان [English]

  • Omid Shahmoradi 1
  • Mohammadjafar Yahaghi 2
  • Arif Naushahi 3
1 Ph.D. student of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Letterse and Humanities, Ferdowsi University of Mashhad, Iran
2 Department of Persian language and literature, faculty of literature and human science, ferdowsi university, Mashhad, Iran
3 Retired professor, Persian Language and Literature Department Government Gordon College, Rawalpindi, Pakistan
چکیده [English]

Due to inappropriate historical, political and social conditions, many authentic literary manuscripts, such as several poets' collections, have vanished throughout history. Therefore, poem anthologies comprising various poets' poem selections are considered important references for the correction and re-correction of several literary texts. Majmue-ye-Lataef -va- Safine-ye-Zaraef from Seif-e-Jam-e-Heravi is one of the oldest anthologies remained from the eighth and ninth centuries AH in Indian subcontinent; Majmue-ye-Lataef -va-Safine-ye-Zaraef can be employed to re-correct parts of Arafat-ul-Asheghin –va-arasa-ul-arefin. Majmue-ye-Lataef -va- Safine-ye-Zaraef was written two hundred years before Arafat-ul-Asheghin in the Indian subcontinent, and hence the original and correct version of several poems from the latter can be found only in the former, making the former a significant resource for the re-correction of the latter. This work, re-correct several mistakes of two printed Arafat-ul-Asheghin copies based on Majmue-ye-Lataef -va- Safine-ye-Zaraef as follows: incorrect assignment of poems, incorrect biographies of poets, mistakes in the record of poets' names, and wrong-readings of poems. Additionally, this paper points to the several other flaws increasing the mistakes existing in the two printed Arafat-ul-Asheghin copies: weaknesses of the correction methodology, failing to refer to other reliable resources (e.g., printed poets' collections, Majmue-ye-Lataef -va- Safine-ye-Zaraef), and misreading of the manuscripts.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Correction
  • Seif-e-Jam-e-Heravi
  • Majmue-ye-Lataef-va-Safine-ye-Zaraef
  • Owhadi-e-Balayani
  • Arafat-ul-Asheghin

مقدمه

سده‌های هفتم و هشتم به‌سبب پیدایش نخستین سفینه‌ها به زبان فارسی، نقطۀ عطفی در تاریخ ادبیات است. با وجود این، تعداد سفینه‌هایی که از این دوره به دست ما رسیده، بسیار اندک است و در دورۀ تیموری و صفوی نگارش آنها به اوج می‌رسد (افشار، 1389: 2). محمد قزوینی با معرفی نسخۀ مونس‌الاحرار محمد بدر جاجرمی (قزوینی، 1332، ج 2: 186) و سپس حبیب یغمایی با چاپ نمونۀ نظم و نثر فارسی از آثار اساتید متقدم (1343)، برای نخستین‌بار توجه اهل ادب را به این نوع ادبی جلب کردند. مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف به قلم سیف جام هروی یکی از مهم‌ترین و کهن‌ترینِ اینگونه مجموعه‌هاست. تدوین مجموعۀ لطایف که گمان می‌رود تا سال 804 هجری به طول انجامیده، در زمان سلطنت فیروزشاه تغلق (حک: 752 ‑790 ق) آغاز شده است(رک: نذیر احمد، 1394 ب: 347‑349). موضوع اصلی این اثر بلاغت است؛ اما جامع آن در ذیل هر صنعت بلاغی، اشعار فراوانی از سرایندگان مختلف را گرد آورده و اهمیت کتاب خود را تا حدّ یک سفینۀ شعری پربرگ بالا برده است. از این اثر تاکنون دو نسخه در کتابخانه‌های جهان شناسایی شده است: 1) نسخه لندن در 447 برگ، محفوظ در کتابخانة بریتانیا؛ 2) نسخۀ کابل در 410 برگ، محفوظ در آرشیو ملی افغانستان (برای جزئیات بیشتر رک: نوشاهی، 1378: 52‑53). مجموعۀ لطایف به‌سبب قدمتش می‌تواند در تصحیح و بازتصحیح برخی از متون شعری، به‌ویژه سفینه‌ها و تذکره‌ها، منبع جانبی مهمی باشد. اهمیت این اثر در تصحیح متن‌هایی که پس از آن در همان حوزۀ جغرافیایی به نگارش درآمده است، بیشتر و بهتر آشکار می‌شود. عرفات‌العاشقین (تألیف: 1022‑1024 ق)ازجمله تذکره‌های عمومی است که حدود دو سده پس از مجموعۀ لطایف در آگرۀ هند نوشته شد. با وجود اهمیت این تذکره، متأسفانه فقط سه نسخه از آن موجود است که آنها هم مغلوط و ناقص و متاخّر است (برای آگاهی از نسخ این کتاب رک: اوحدی، 1389: ج 1، سی ـ سی و دو)؛ پس با وجود چنین نسخی، برای به دست دادن چاپی منقّح، از مراجعه به منابع جنبی و معتبر ناگزیریم. تاکنون دو تصحیح از عرفات‌العاشقین چاپ شده است: نخستین‌بار محسن ناجی نصرآبادی در سال 1388 و بار دوم ذبیح‌الله صاحبکاری و آمنه فخراحمد در سال 1389 این تذکره را تصحیح و منتشر کردند. تصحیح دوم این تذکره نسبت‌به تصحیح نخست به‌مراتب بهتر است؛ گرچه این چاپ نیز کاستی‌هایی دارد که از مهم‌ترین آنها استفاده‌نکردن از منابع جنبی مانند سفینه‌های شعری است. این مقاله با تکیه بر مجموعۀ لطایف، به بررسی عرفات‌العاشقین پرداخته و نشان داده است استفاده از منابعی مانند مجموعۀ لطایف تا چه حدّ به تصحیح بهتر متنی مانند عرفات‌العاشقین کمک می‌کند و در کاستن لغزش‌های موجود در آن مفید است. محور این پژوهش عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری و فخراحمد است؛ اما نگارندگان افزون‌بر این چاپ در موارد اختلاف نمونه‌ها به چاپ ناجی نصرآبادی از عرفات‌العاشقین نیز مراجعه داشته‌اند.

 

پیشینۀ پژوهش

برپایة جست‌وجوی نگارندگان، پژوهش‌های زیر دربارۀ مجموعۀ لطایف منتشر شده است. نخستین‌بار سعید نفیسی (1955 م) در مقاله‌ای به معرفی پنج مجموعۀ کهن ازجمله مجموعۀ لطایف پرداخت. او در این مقاله، مؤلف مجموعۀ لطایف را به‌اشتباه سیف حسام هروی معرفی کرد. پس از او، نذیر احمد (1394 الف) مقاله‌ای در اصلاح برخی نظریه‌های نفیسی ازجمله نام مؤلف مجموعۀ لطایف نوشته است. عارف نوشاهی نیز در دو جستار مستقل (1378) و (1381)، مجموعۀ لطایف را معرفی کرده است. خلیل‌الله افضلی نیز در مقاله‌ای (1395) سرگذشت نسخۀ کابلِ مجموعۀ لطایف را نوشته است. نذیر احمد (1394 ب) در مقاله‌ای دیگر چند شاعر کم‌شهرت در دورة فیروزشاه تغلق را با تکیه بر مجموعۀ لطایف بازشناسی و بررسی کرده است. همچنین او (1991 م) یک قصیده به همراه صد و بیست و شش غزل حافظ را که در مجموعۀ لطایف آمده، به‌صورت کتابی چاپ کرده است. عارف نوشاهی (1379) همچنین بخش موسیقی این اثر را تصحیح و منتشر کرد. امیرحسن عابدی نیز در جستاری (1363) دو غزل از اشعار نویافتۀ سعدی را براساس مجموعۀ لطایف به چاپ رساند. فوزیه وحید (2011 م) نیز شاعران کم‌شهرت نیمۀ اول مجموعۀ لطایف را برای رسالۀ دکتری براساس نسخۀ لندن، به‌صورتی مغلوط در دانشگاه علیگره تصحیح کرده است. این رساله بعدها (2014 م) در علیگره به‌صورت کتابی مستقل چاپ شد.

با توجه به اهمیت عرفات‌العاشقین، تاکنون تحقیقات بسیاری دربارۀ آن انجام شده است. گلچین‌معانی (1363) ضمن پرداختن به شرح حال اوحدی و توصیف نسخه‌های عرفات‌العاشقین، به‌طور گذرا به برخی از ایرادهای موجود در این تذکره، مانند در هم آمیختن شرح حال‌ها و ثبت غلط نام‌ها، اشاره کرده است (گلچین‌معانی، 1363، ج 2: 10‑11). شفیعیون (1391) نیز در نوشتاری به برخی از لغزش‌های اوحدی پرداخته است. با انتشار دو چاپ عرفات‌العاشقین در سال‌های 1388 و 1389، به نقد و بررسی این اثر بیشتر توجه شد؛ جعفری و دیگران (1393) اشعار قطران تبریزی را در مقایسه با دو چاپ عرفات‌العاشقین بررسی کرده‌اند. شفیعیون در مقاله‌ای (1389) با برشمردن برخی از ایرادهای روش‌شناسی و تصحیح، چاپ ناجی نصرآبادی را کم‌اعتبار دانسته است. علیزاده (1392) با آنکه جستارش دربارة شاعران تبریز و آذربایجان در عرفات‌العاشقین بوده، به استفاده‌نکردن مصحّحان از منابع معتبر اشاره کرده است. همچنین نحوی (1393) با‌آنکه به تحقیق دربارة شعرای فارس پرداخته، برخی از مسائل دربارة ضعف روش تصحیح و اشتباهات خود اوحدی را بررسی کرده است. همچنین شفیعیون در مقاله‌ای دیگر (1393) به برخی از لغزش‌ها مانند روش تصحیح، ضعف روش‌شناسی در تحقیق و نمایه‌های عرفات‌العاشقین (چاپ صاحبکاری و فخراحمد) پرداخته است؛ به‌طور کلی ایرادهای شفیعیون جدا از لغزش‌های چاپی و تحقیقی، به شاعران سده‌های نهم و دهم بازمی‌گردد. بیدکی و دیگران (1396) نیز به بررسی انتقادی عرفات‌العاشقین، با تکیه بر مجالس‌النّفایس پرداخته‌اند؛ نویسندگان این مقاله تنها به شاعران طبقۀ متوسط عرفات‌العاشقین توجه داشته‌اند.

چنانکه مشاهده شد، هیچ پژوهش جامعی تاکنون دربارة عرفات‌العاشقین از منظر سفینه‌ها به‌طور عام و مجموعۀ لطایف به‌طور خاص انجام نشده و درپی رفع کاستی‌های متنی عرفات‌العاشقین از این دیدگاه برنیامده است. در این پژوهش به برخی از ایرادهای دو چاپ عرفات‌العاشقین با تکیه بر مجموعۀ لطایف پرداخته و نشان داده‌ می‌شود که مجموعۀ لطایف تا چه حدّ در تصحیح عرفات‌العاشقین راهگشاست.

 

بحث و بررسی

خطاها و اشتباهات موجود در عرفات‌العاشقین رادر دو حوزه می‌توان مطرح کرد؛ این خطاها و اشتباهات یا به مؤلف آن یعنی اوحدی برمی‌گردد و یا به کار مصحّحان اثر مربوط می‌شود. در این پژوهش، اشعار و شاعرانی بررسی می‌شود که در مجموعۀ لطایف شعر و نام آنها آمده است. همة موارد ارجاعی به مجموعۀ لطایف براساس نسخۀ محفوظ در کتابخانة بریتانیا خواهد بود.

 

انتساب غلط اشعار

یکی از ایرادهای مهمی که در درجۀ اول بر اوحدی و در درجۀ دوم بر مصحّحان عرفات‌العاشقین وارد است، اشتباه در انتساب اشعار است که در ادامه، مثال‌هایی دربارة آن ارائه خواهد شد.

ـ شعری با مطلع زیر در عرفات‌العاشقین، به رودکی نسبت یافته است:

زهی فزوده جمال تو زیب و آرا را

 

شکسته سنبل زلف تو مشک سارا را
                     (اوحدی، 1389، ج 3: 1535)

 

این غزل در برگ «248 پ» مجموعۀ لطایف، به‌صورت کامل‌تر و در نُه بیت (پنج بیت اضافه‌تر نسبت‌به عرفات‌العاشقین) به نام رشید وطواط آمده است. نکتۀ مهم اینکه در بیت آخر غزل، تخلّص «رشید» نیز ذکر شده است:

رشید را به غلامی اگر قبول کنی

 

به بندگی نپسندد هزار دارا را

این غزل و نُه غزل دیگری که در مجموعۀ لطایف، ذیل نام «رشید» آمده است، هیچ‌کدام در دیوان رشید وطواط موجود نیست و این امکان وجود دارد که از او نباشد؛ اما چهار نکته درخور توجه است: نخست آنکه بیت دارای تخلّص است و نشان می‌دهد که شعر از شاعری به نام «رشید» بوده است و قطعاً از رودکی نیست. دیگر اینکه، اقدم نسخ دیوان رشید وطواط که در تصحیح نفیسی استفاده شده از قرن یازدهم است (وطواط، 1339: 42)؛ حال آنکه مجموعۀ لطایف متعلّق به قرن هشتم و نهم است. نکتة سوم اینکه رشید وطواط در دورانی می‌زیست که در کنار قالب قصیده، قالب غزل نیز در حال اوج‌گرفتن بود؛ تعداد غزلیّات موجود در دیوان‌های انوری، خاقانی، عبدالواسع جبلی و اثیر اخسیکتی که معاصر رشید وطواط بوده‌اند، گواه روشنی بر رواج غزل در این عصر است. حال آنکه در دیوان رشید فقط ده غزل به‌شکل ناقص موجود است. نکتة چهارم اینکه دولتشاه سمرقندی (قرن نهم) دیوان رشید وطواط را قریب به پانزده هزار بیت برآورد کرده است (دولتشاه سمرقندی، 1382: 89)؛ در‌حالی‌که چاپ نفیسی 8563 بیت دارد (وطواط، 1339: 42).

ـ در عرفات‌العاشقین قصیدۀ کوتاهی با مطلع زیر در ذیل نام لامعی گرگانی ثبت شده که البته در دو چاپ نفیسی و دبیرسیاقی نیز آمده است:

مه‌روی من بخواست به عزم شکار اسب

 

گفت ای غلام خیز و به زین اندر آر اسب

اما این قصیده به دلایلی نمی‌تواند از لامعی باشد؛ نخست همان‌گونه که دبیرسیاقی مصحّح دیوان لامعی در پانوشت آورده، این قصیده منسوب به لامعی است (لامعی گرگانی، 2535: 12)؛ دیگر آنکه این قصیده در هیچ‌کدام از نسخ موجود دیوان لامعی نبوده است؛ همچنان که در جدیدترین تصحیح دیوان او نیز در متن دیوان نیامده و مصحّح آن را در بخش ملحقّات، از روی چاپ نفیسی و دبیرسیاقی آورده است (همان، 1389: 179)؛ دلیل سوم اینکه در برگ «101 ر» مجموعۀ لطایف، این قصیده به کمال‌الدین فرقدی نسبت یافته است؛ این انتساب آنگاه قوّت می‌یابد که مجموعۀ لطایف از همة نسخه‌های دیوان لامعی کهن‌تر است. دلیل چهارم این است که این قصیده به یکی از نسخه‌های دیوان کمال‌الدین اسماعیل (به‌سبب تشابه نام او با کمال‌الدین فرقدی) وارد شده است؛ به همین سبب مصحّح دیوان کمال اسماعیل این قصیده را که تنها در نسخۀ مجلس شورای ملّی مورّخ (721 ق) موجود بوده، جزو ملحقّات دیوان کمال آورده است (کمال اصفهانی، 1348: 973‑974)؛ پنجمین دلیل منطقی این است که در سنّت ادبی، معمولاً اشعار شاعران کم‌شهرت به شاعران مشهورتر منتسب می‌شده است 1 و چون کمال اسماعیل از کمال‌الدّین فرقدی مشهورتر است، امکان این انتساب بیشتر می‌شود.

ـ شعر زیر نمونه‌ای دیگر از انتساب نادرست ابیات در عرفات‌العاشقین است:

ای رخت آیینۀ گیتی‌نمای چشم من



 

مهر روی روشنت شمع سرای چشم من

زلف و رخسار تو را شام و سحر خوانم از آنک

 

 

هست آن بند دل و این دلگشای چشم من
                              (اوحدی، 1389، ج 
4: 2147)

 

       

دو بیت بالا در عرفات‌العاشقین ذیل نام «شمس درود» آمده؛ حال آنکه بیت اول آن در جای دیگر همین تذکره، به شاعر دیگری به نام «مسعود صفی» نیز منسوب شده است (همان، ج 6: 3939). در برگ «355 پ ـ 356 ر» مجموعۀ لطایف، هر دو غزل «شمس درود» و «مسعود صفی» به‌صورت کامل‌تر به دنبال هم آمده است که نشان می‌دهد بیت اول شعر بالا در عرفات‌العاشقین، از «مسعود صفی» است؛ حال آنکه بیت نخست غزل «شمس درود» به این صورت است:

تا که شد سودای زلفت آشنای چشم من

 

شد سیه از دود دل صحن سرای چشم من

علت اشتباه اوحدی، احتمالاً وحدت وزن و قافیه در دو غزل «شمس درود» و «مسعود صفی» بوده است.

افزون‌بر آنچه بیان شد، می‌توان به نمونة دیگری از انتساب‌های اشتباه اوحدی یعنی نسبت‌دادن یک شعر به دو تن اشاره کرد:

ـ اوحدی شعری با مطلع زیر را به ابوسعید سعادت بن مسعود سعد سلمان نسبت داده است:

بر گل عبیر داری و بر لاله مشک ناب

 

بر ناردانه لؤلؤ و بر ناردان گلاب
                   (اوحدی، 1389، ج 
1: 80‑81)

 

اما در جای دیگری از تذکره (همان، ج 3: 1840)، همان شعر به‌صورت کامل‌تر و در شش بیت به نام «سعید سعد» ثبت شده است؛ با این تفاوت که تخلّص در بیت آخر، «سعید سعد» آمده است؛ در برگ «363 پ» مجموعۀ لطایف، این شعر در دوازده بیت با ذکر تخلّص، از «سعید سعد» دانسته شده و این بیانگر آن است که احتمالاً اوحدی به‌سبب تشابه اسمیِ دو شاعر، آن را به سعادت بن مسعود سعد نسبت داده است.

ـ نمونة دیگر انتساب شعری با مطلع زیر به جلال عضد است:

آتش دل چند سوزد رشتۀ جانم چو شمع

 

ای صبا تشریف ده تا جان برافشانم چو شمع
                     (اوحدی، 1389، ج 
2: 1011)

 

که هم در برگ «316 پ» مجموعۀ لطایف و هم در دیوان جلال عضد (1393: 385) به نام وی آمده است؛ اما اوحدی شعر بالا را در جای دیگری از تذکره، به شاعری با نام «جلال» نسبت داده است (اوحدی، 1389، ج 2: 1026)؛ ولی هیچ اطلاعی از هویّت و شرح حال او ارائه نمی‌دهد و به نظر می‌رسد نامی مجعول باشد.

 

خطا در معرفی شاعران

به گفتۀ اوحدی، عرفات‌العاشقین بیست و هشت عرصه به عدد حروف تهجّی دارد و در هر عرصه، سه غرفه دربارة شاعران متقدم و متوسط و متأخر موجود است (همان، ج 1: 34). یکی از ایرادهایی که بر اوحدی وارد است، خطاهای او در همین طبقه‌بندی و معرفی شُعراست. اصرار اوحدی در معرفی و بازشناسی شاعران، گاهی به طبقه‌بندی‌های نادرست، معرفی‌های اشتباه و سجع‌پردازی‌های بی‌محتوا انجامیده است. در ادامه، به بخشی از این خطاها اشاره می‌شود.

ـ ازجمله اشتباهات اوحدی می‌توان به طبقه‌بندی شاعران ذیل سه عنوان متقدم و متوسط و متأخر اشاره کرد. برای مثال، او جلال‌الدین عتیقی را که تا سال 743 قمری می‌زیسته است (عتیقی، 1388: نه) در شمار متقدمین ذکر می‌کند (اوحدی، 1389: ج 5، 2595)؛ اما شاعران مقدم بر او مانند امیرخسرو (م: 725 ق) و نزاری قهستانی (م: 720 یا 721 ق) را ذیل طبقۀ متوسطین می‌آورد. همچنین اوحدی در بخش شاعران متاخر (سخنوران اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم)، شعری را به خواجه وجیه‌الدّین منسوب می‌کند (همان، ج 7: 4575)؛ حال آنکه این شعر در برگ «426 ر» مجموعۀ لطایف نیز آمده است. به‌سبب آنکه مجموعۀ لطایف در 804 هجری تدوین یافته، اوحدی در ذکر این شاعر در طبقۀ متأخرین به خطا رفته است. همچنین اوحدیْ مجد خوافی (نویسنده و شاعر سدۀ هفتم و هشتم) را که شعر او در برگ «315 پ» مجموعة لطایف آمده، ذیل طبقۀ متأخّرین آورده است (اوحدی، ج 6: 3987‑3988).

ـ از دیگر خطاهای راه‌یافته به عرفات‌العاشقین معاصر‌دانستن شاعرانی است که به استناد منابع دیگر، هم‌دوره بودن آنها با یکدیگر ناممکن است؛ برای مثال صاحب عرفات‌العاشقین، سیفی هروی را معاصر سیفی بخاری و امیر یادگار سیفی می‌داند (همان، ج 3: 1874)؛ اما آنها با یکدیگر معاصر نیستند. نام سعدالدین سیفی هروی در برگ «337 پ» مجموعۀ لطایف آمده است و یکی از اشعاری که اوحدی به او نسبت داده، به‌صورت کامل‌تر در این مجموعه مندرج است؛ پس ممکن نیست سیفی هروی با سیفی بخاری که هم‌صحبت جامی بوده و نیز با امیریادگار سیفی که در دورۀ بابر می‌زیسته است (اوحدی، 1389، ج 3: 1871)، معاصر باشد.

ـ از دیگر اشتباهات اوحدی می‌توان به خطاهای او در خلط شخصیت‌ها اشاره کرد؛ برای نمونه اوحدی به‌اشتباه و به نقل از تاریخ بیهقی، «سعد ضرّاب دامغانی» را از شاعران عهد غزنوی می‌داند و غزلی را از او در تذکرۀ خود می‌آورد (همان: 1749). نام «سعد ضرّاب دامغانی» و صورت کامل‌تر این غزل، در برگ «336 پ» مجموعۀ لطایف آمده است. به گمان بسیار اوحدی «سعد ضرّاب» را با «سعید صرّاف» در تاریخ بیهقی (برای شرح حال او رک: بیهقی، 1388، ج 2: 1382) خلط کرده است و مصحّحان عرفات‌العاشقین که متوجه خطای او نشده‌اند، به‌اشتباه «سعد ضرّاب» را به «سعید ضرّاب» تغییر داده‌اند. افزون‌بر این، غزل «سعد ضرّاب» شباهتی به سبک شعر عصر غزنوی ندارد.

ـ از دیگر سهوهای اوحدی، لغزش او در خلط «ابوالحسن لوکری» و «محمد لوکری» است. هرچند اوحدی هریک از آنها را ذیل عرفه‌ای مستقل آورده، با کسانی هم‌نظر است که ابوالحسن لوکری را با محمد لوکری یکی دانسته‌اند (اوحدی، 1389، ج 6: 3643‑3645). این دو فرد به دو سبب از یکدیگر متمایزند: اول اینکه، نام ابوالحسن لوکری «علی» است و از شاعران عهد سامانی بوده که «لوکری» تخلّص می‌کرده است. شرح حال و اشعار او در لباب‌الالباب آمده است (عوفی، 1390، ج 2: 253). دوم اینکه، نام لوکریِ دوم «محمد» است و افزون‌بر اینکه شعر او به شعر عهد سامانی شباهتی ندارد، تخلّص شعری او «محمد» بوده است. سه بیت غزلی که از او در عرفات‌العاشقین آمده، در برگ «303 پ ـ 304 ر» مجموعۀ لطایف با تخلّص «محمد» به‌صورت کامل‌تر ذکر شده است. مقطع این غزل اینگونه است:

ز آرزوت محمّد دوباره می‌گوید

 

بیا که با لبت امروز کارها دارم

مطالب قابل اعتمادی که اوحدی در شرح حال ابوالحسن لوکری و برخی از شاعران متقدم در عرفات‌العاشقین آورده، اغلب از لباب‌الالباب عوفی نقل شده است؛ ولی اوحدی هرجا مطلبی بر گفتۀ عوفی افزوده، یا به لفظ‌پردازی روی آورده و یا اشتباه کرده است؛ مثلاً شعر معروف لبیبی را (بیهقی، 1388، ج 1: 63) با استناد به تاریخ بیهقی از ابوالحسن لوکری دانسته است (اوحدی، 1389، ج 6: 3644)؛ بنابراین کاملاً نمی‌توان به سخن او دربارۀ لوکری و همچنین برخی از شاعران متقدم دیگر اعتماد کرد.

 

تصحیف و تحریف در عرفات‌العاشقین

عرفات‌العاشقین مشتمل بر 3492 ترجمه 2 به همراه هشتاد هزار بیت شعر است (واله داغستانی، 1391، ج 1: 304). کثرت ابیات و بسیاریِ نام شاعران سبب شده است که خطاهایی به این اثر راه یابد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود. با تکیه بر مجموعۀ لطایف، این خطاها را می‌توان در دو بخش «نام شعرا» و «متن اشعار» بررسی کرد. وجود برخی از این تصحیفات و تحریفات را افزون‌بر اشتباهات اوحدی و نداشتن نسخ معتبر می‌توان به مصحّحان نسبت داد که به‌سبب بدخوانی و مراجعه‌نکردن به منابع معتبر نتوانسته‌اند صورت صحیح اشعار را پیدا و ضبط کنند.

 

خطا در ضبط نام شاعران

ـ نام عمید لویکی، شاعر سدۀ هفتم، در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی به‌صورت «عمیدالدّین الدّیلمی اللومکی» (اوحدی، 1388، ج 4: 2428) و در چاپ صاحبکاری و فخراحمد به‌صورت «عمیدالدّین الدّیلمی النّونکی» (همان، 1389، ج 5: 2705) ضبط شده است. در برگ «9 ر» مجموعۀ لطایف، نام صحیح این شاعر به همراه شعر او آمده است. مصحّحان عرفات‌العاشقین (چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد)، ضبط «النّونکی» را تنها با مراجعه به فرهنگ سخنوران برگزیده‌اند و از مراجعه به منابع دیگر ـ مانند مجموعۀ لطایف و دیوان اشعار لویکی که مصحّح دیوان به‌صورت مستدل دربارۀ نام شاعر بحث کرده است (لویکی، 1985: 4‑5) ـ غفلت کرده‌اند. این شیوۀ نادرست در مقابلۀ اشعار نیز مشاهده می‌شود؛ برای مثال مصحّحان به‌جای مراجعه به دیوان‌های عمید لویکی، همام تبریزی، جلال عضد و غیره، یا به منابع متأخّری مانند مجمع‌الفصحای هدایت بسنده کرده‌اند و یا به تصحیح قیاسی روی آورده‌اند.

ـ همچنین مصحّحانِ هر دو چاپ عرفات‌العاشقین، ضبط صحیح «سعد ضراب دامغانی» را که در نسخۀ خدابخش عرفات‌العاشقین آمده است، به پانوشت برده و به‌جای آن ضبط نادرست «سعید ضراب دامغانی» را برگزیده‌اند (اوحدی، 1389، ج 3: 1749). در برگ «336 پ» مجموعۀ لطایف، غزل نامبرده در عرفات‌العاشقین، به‌صورت کامل‌تر همراه با تخلّص شاعر آمده است که نام صحیح او را آشکار می‌کند:

وگر به فرقت یاران هلاک گردی سعد!

 

مگر صبا ز تو گردی بدان دیار برد

ـ نمونه‌ای دیگر از اشتباهات اوحدی را می‌توان در نام «شمس جنبدی» یافت؛ اوحدی ذیل شرح حال او می‌نویسد: «شمس فلک بلاغت، اختر برج فصاحت ... سراپا نیک معرّا از لباس بدی، شمس‌الدّین جنبدی ...» (اوحدی، 1389، ج 4: 2023). پیداست اوحدی در شرح بالا با سجعِ بین «بَدی» و «جنبَدی» نام شاعر را «جنبَدی» دانسته است. نام این شاعر در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی (همان، 1388، ج 3: 1845)، فرهنگ سخنوران (خیامپور، 1372، ج 2: 512) و هفت اقلیم (رازی، 1389، ج 2: 704) نیز به‌اشتباه «شمس‌الدّین جنیدی» ثبت شده است. در مجموعۀ لطایف، نام شاعر «شمس جندی» آمده است که احتمالاً صورت صحیح نام اوست. در هفت‌اقلیم و به تبع آن در عرفات‌العاشقین، فقط سه بیت از شعر این شاعر در ستایش پیامبر نقل شده است؛ اما در برگ «16 ر» مجموعۀ لطایف، صورت کامل‌تر این شعر در دوازده بیت همراه با تخلص شاعر آمده است:

یا رسول‌الله قبولم کن به احسانی از آنک

 

شمس جندی گشت از سودای تو سودازده

ـ همچنین تحریف نام فرزدق یمینی به یمنی از دیگر اشتباهات مصحّحان (چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد) است. اوحدی ذیل نام فرزدق یمینی چنین می‌نویسد: «ازجملۀ صاحب‌کمالان گزینی گوهر یمین بی‌قرینی حکیم فرزذق یمنی ...» (اوحدی، 1389، ج 5: 3167). گلچین‌معانی دربارة این سجع‌پردازی‌های اوحدی می‌گوید: «اگرچه مؤلّف عرفات در به کار بردن مترادفات و الفاظ متشابه با نام و تخلص و حرفت شاعر زیاده‌روی کرده است، ولی گاهی که نام شاعری دستخوش تحریف و غلط‌کاری کاتب شده باشد، همان الفاظ در درست خواندن نام صاحب ترجمه مفید واقع می‌شود» (گلچین‌معانی، 1363، ج 2: 6). سجع بین «بی‌قرینی» و «یمنی» نشان می‌دهد که اوحدی به‌درستی نام شاعر را «یمینی» می‌دانسته است؛ اما مصحّحان عرفات‌العاشقین بدون توجه به سجع‌پردازی‌های اوحدی، با استناد به مجمع‌الفصحا به‌اشتباه «یمینی» را به «یمنی» تغییر داده‌اند. گفتنی است نام این شاعر در عرفات‌العاشقین (چاپ ناجی نصرآبادی) به‌درستی فرزدق یمینی ذکر شده است (اوحدی، 1388، ج 5: 2839). گواه دیگر در صحیح‌بودن ضبط «یمینی» تخلّص شاعر به «یمینی» در بیتی از سوگندنامۀ اوست که در برگ «77 پ» مجموعۀ لطایف اینگونه آمده است:

غباری هست اگر باقی ادب کن بنده را اکنون

 

ز تو تیغ از یمینی سر ز تو حکم از یمینی جان

نحویْ فرزدق یمینی را از شاعران قرن هفتم و هشتم دانسته است (نحوی، 1393: 152)؛ ولی باید فرزدق را در شمار سخنوران قرن ششم و یا حتی مقدّم بر آن دانست؛ زیرا روحانی غزنوی، شاعر عصر بهرامشاه (قرن ششم)، فرزدق را هجو کرده است:

شنوده‌ای تو که سوگندنامه‌ها دیدم

 

ز گفتۀ دو سه محراب‌کوب لت‌انبان 3 ...

چهارمین‌شان کاسۀ کجا برم باری

 

چراغ مردۀ دانش فرزدق نادان
                       (رازی، 1389، ج 
3: 1548)

 

فرزدق نامبرده در بیت بالا فرزدق یمینی سرایندۀ سوگندنامه‌ای است که در مجموعۀ لطایف و عرفات‌العاشقین آمده است.

 

ضبط نادرست اشعار

در این بخش از مقاله، با تکیه بر مجموعۀ لطایف، به نمونه‌هایی از ضبط‌های نادرست اشعار در عرفات‌العاشقین اشاره خواهد شد.

ـ در عرفات‌العاشقین قصیده‌ای از حسن کاشی یا لطف‌اللّه نیشابوری 4 به مولانا لطفی نسبت یافته (اوحدی، 1389، ج 6: 3651‑3652) که چون هویّت او بر مصحّحان آشکار نشده است، به منابع دیگر ازجمله دیوان حسن کاشی یا متنی مانند مجموعه لطایف برای تصحیح این ابیات مراجعه نکرده‌اند؛ درنتیجه متن اشعار به‌صورت ناصحیح آمده است.

یا افتخارالعالمین یا اختیارالمصطفی

 

یا انت بدرالیقین یا انت صورالاصفیا
                      (همان، 1388، ج 
5: 3252)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، مصراع دوم بیت بالا به این صورت آمده است: «یا انت بدرالمتّقین یا انت صورالاصفیا» (همان، 1389، ج 6: 3651).

در برگ «26 ر» مجموعۀ لطایف و دیوان حسن کاشی (1389: 55) مصراع دوم بیت بالا اینگونه است: «یا انت بدرالمتّقین یا انت صدرالاصفیا».

«صورالاصفیا» در بیت بالا بی‌معناست و اگر اشتباه خود اوحدی نباشد، بدخوانی مصححّان است؛ همچنین «بدرالیقین» در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی مفید معنا نیست و وزن مصراع را مختل کرده است.

ـ بیت زیر از همین قصیده، نمونۀ دیگری از اشتباهات راه‌یافته به عرفات‌العاشقین است:

تاج سر عالم تویی فخر بنی‌آدم تویی

 

در نزد حق محرم تویی یا حارث الله فی‌الدعا
                     (اوحدی، 1389، ج 
6: 3651)

 

در برگ «26 ر» مجموعۀ لطایف و دیوان حسن کاشی (1389: 55) ضبط «حارب الله فی‌الوغا» به‌جای «حارث الله فی‌الدّعا» آمده که صحیح است.

ـ و نیز این بیت:

نور بسیطی در علا بدر منیری در ضیا

 

بحر محیطی در عطا ابر مطیری در سخا
                    (اوحدی، 1389، ج 
6: 3651)

 

در برگ «26 ر» مجموعۀ لطایف و دیوان حسن کاشی (1389: 55) به‌جای «نور بسیط»، ضبط «چرخ بسیط» آمده است.

«نور بسیط» ترکیب درستی است؛ اما نمی‌توان آن را به بلندی (علا) وصف کرد. حال آنکه «چرخ بسیط» نماد بلندی است چنانکه امیرمعزّی می‌گوید:

با همّت تو چرخ بسیط است چون ثری

 

با خاطر تو بحر محیط است چون شمر
                               (معزّی، 1318: 305)

 

همچنین در برگ «26 ر» مجموعۀ لطایف و دیوان حسن کاشی (1389: 55) ضبط «مهر منیری» به‌جای «بدر منیری» آمده است. مصحّحان دو چاپ عرفات‌العاشقین، ضبط «مهر» را که در نسخ عرفات‌العاشقین موجود بوده است به‌اشتباه «هر» خوانده و آن را به پانوشت برده و با تصحیح قیاسی، «بدر» را برگزیده‌اند.

ـ همچنین این بیت از مغیث هانسوی:

فراختی به جهان در شکر پدید آید

 

چو مهر از آن شکّر تنگبار بگشاید
                    (اوحدی، 1388، ج 
5: 3424)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، ضبط «فراحتی» به‌جای «فراختی» آمده است (همان، 1389، ج 6: 3851).

در برگ «69 پ» مجموعۀ لطایف، «فراخئی» ذکر شده است.

در عرفات‌العاشقین، «فراحتی» و «فراختی» تصحیف «فراخئی» است؛ شاعر با استفاده از تشبیه مضمر، لب معشوق را به شکر تشبیه کرده است که با خندیدن معشوق، باعث فراخی و فراوانی در شکر و قند می‌شود؛ چنانکه جمال‌الدین اصفهانی در همین مضمون می‌گوید:

گشته ‌است فراخ تنگ شکّر

 

تا شکّر تنگ او سخن گفت
              (جمال‌الدین اصفهانی، 1320: 436)

 

همچنین ضبط «شکّر» (به تشدید ک) در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی غلط است و وزن را مختل می‌کند.

ـ یا این بیت از مغیث هانسوی:

سرگشتۀ تقدیر ز افلاک شب و روز

 

در بندگیت کرده میان چست به منطق
                    (اوحدی، 1388، ج 5: 3425)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، مصراع اول اینگونه آمده است: «سرگشته، تقدیر ز افلاک شب و روز» (همان، 1389، ج 6: 3852).

در برگ «11 ر» مجموعۀ لطایف، مصراع اول به‌صورت «سرگشتۀ تقدیر تو افلاک شب و روز» ضبط شده است.

در این قصیده، موضوع شعر هانسوی حمد خداوند است و معنای مصراع اول با توجه به مجموعۀ لطایف چنین است: افلاک، شب و روز، سرگشتۀ تقدیر تو هستند. درحالی‌که در ضبط عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد،  نقض غرض شده و گویی شاعر اینگونه گفته است: تقدیر تو، شب و روز، سرگشتۀ افلاک است. افزون‌بر این، وزن مصراع اول اشکال دارد. در عرفات‌العاشقین چاپ نصرآبادی نیز بیت بی‌معناست.

ـ بیت زیر از عمید لویکی نمونه‌ای دیگر از خطاهای چاپی در عرفات‌العاشقین است:

در گرد تو درآیم می‌گیر و می‌فشار


 

دست نشاط شادی و پای گلوی غم
                    (اوحدی، 1389، ج 
5: 2708)

 

در برگ «194 ر» مجموعۀ لطایف و دیوان عمید لویکی (1985: 361) «نای» آمده است.

چون «گلوی غم»، «پای» ندارد، ضبط صحیح «نای» است.

ـ و نیز این بیت از عمید لویکی:

یا رب اگرچه پیش از این بود مرا دل و جگر

 

خسته لعبت چنگل بسته دلبر یمک
                    (اوحدی، 1388، ج 4: 2429)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، مصراع دوم اینگونه آمده است: «خسته لعبت چگل بسته دلبر نمک» (همان، 1389، ج 5: 2705).

در برگ «10 ر» مجموعۀ لطایف و دیوان عمید لویکی (1985: 187)، مصراع دوم بیت بالا به این صورت ذکر شده است: «خستۀ لعبت چگل بسته دلبر یمک». ضبط «چنگل» در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی، افزون‌بر اینکه مفید معنا نیست، اشکال عروضی نیز دارد. در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، ضبط «نمک» تصحیف «یمک» است؛ «یمک» از شهرهای حسن‌خیز ترکستان است که کلمۀ «چگل» در همان مصراع آن را تأیید می‌کند.

ـ یا در شعر زیر از شمس جندی:

تا وجود تو شود موجود نقّاش ازل

 

نقش نیرنگ بر وجود آدم و حوّا زده
                    (اوحدی، 1388، ج 3: 1845)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، مصراع دوم اینگونه آمده است: «نقش هریک بر وجود آدم و حوّا زده» (همان، 1389، ج 4: 2044).

در برگ «16 ر» مجموعۀ لطایف، مصراع دوم به‌صورت «نقش نیرنگ وجود آدم و حوّا زده» ضبط شده است.

ضبط عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد مفید معنا نیست. یکی از معانی «نیرنگ» طرح و نقش است. در برهان قاطع، ذیل واژۀ نیرنگ آمده است: «آنچه مرتبۀ اوّل، نقاشان به انگشت و زغال نقش و طرح کنند و بکشند» (تبریزی، 1342: ذیل نیرنگ). کلمۀ «نقّاش» در شعر بالا نیز تأییدکنندة درستی ضبط «نیرنگ» است. نیرنگ به این معنا در شعر معزّی نیز استفاده شده است:

همیشه تا که ز نیرنگ خامۀ نقّاش

 

بر آب نقش نیفتد به چاره و نیرنگ
                               (معزّی، 1318: 636)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی، ضبط «نیرنگ بر» صحیح نیست؛ چون برای خلقت پیامبر (ص) نیرنگ بر وجود آدم و حوّا نمی‌زنند؛ بلکه نیرنگ (طرح) آدم و حوّا را می‌زنند. چنانکه در مرصادالعباد این ترکیب اینگونه آمده است:

سوز دل خسته از وصالش ننشست

 

وین تشنگی از آب زلالش ننشست

نیرنگ وجود و نقش هستی برخاست

 

وز سر هوس عشق جمالش ننشست
                          (نجم رازی، 1365: 320)

 

ـ این بیت از همان قصیده نیز همچنین است:

طرّقواگوی سر کوی تو طاووس فلک

 

ماسوی الله آنچه دیده جمله پشت پا زده
                    (اوحدی، 1389، ج 4: 2044)

 

مصراع دوم در برگ «16 ر» مجموعۀ لطایف به‌صورت «غلغله در ساکنان عالم بالا زده» آمده است.

براساس مجموعۀ لطایف، مصراع دوم این بیت با بیت قبل از آن در عرفات‌العاشقین خلط شده است؛ بنابراین ارتباط منطقی بین دو مصراع بیت بالا برقرار نیست. صورت صحیح این دو بیت را در برگ «16 ر» مجموعۀ لطایف، اینگونه می‌خوانیم:

چشم مازاغ البصر در عالم عین‌الیقین

 

ماسوی الله آنچه دیده جمله پشت پا زده

طرّقواگوی سر کوی تو طاووس ملک

 

غلغله در ساکنان عالم بالا زده

ـ شعر زیر از نظام‌الدّین اعرج، نمونه‌ای دیگر است:

دلی چه باشد جانی که آن به ناز کند

 

محبّت دوست چه پروای این و آن دارد
                     (اوحدی، 1388، ج 
6: 3855)

 

در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد، بیت اینگونه آمده است:

دلی چه باشد و جانی که آن نیاز کند

 

محبّ دوست چه پروای آن و این دارد
                       (همان، 1389، ج 
7: 4306)

 

در برگ «340 پ» مجموعۀ لطایف، مصراع اول به‌صورت «دلی چه باشد و جانی که آن نثار کنند» ضبط شده است.

«نیاز کند» در بیت بالا، مفید معنایی نیست و مصحّحان عرفات‌العاشقین به‌اشتباه«نثار کنند» را به «نیاز کند» تبدیل کرده‌اند. همچنین در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی، افزون‌بر بی‌معنایی بیت، مصراع دوم اختلال وزنی دارد.

ـ نمونه‌ای دیگر از خطاهای موجود در عرفات‌العاشقین، بیت زیر از عزیزالله بسطامی است:

ای بلاانگیزی چشمت بلای چشم من

 

چشم من دل را بلا، چشمت بلای چشم من
                    (اوحدی، 1388، ج 4: 2483)

 

بیت در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد چنین است:

ای بلاانگیزی چشمت بلای چشم من

 

چشم من دل را بلا جسته برای چشم من
                      (همان، 1389، ج 5: 2767)

 

درک نادرست مصحّحان عرفات‌العاشقین از معنای بیت باعث شده است که آنها ضبطِ به‌نسبت صحیح نسخۀ خدابخش را به پانوشت برند و به تصحیح قیاسی روی آورند. معنای مصراع دوم با توجه به ضبط عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد اینگونه است: چشم من برای دل برای چشمم بلا جسته است. ضبط عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی نیز نادرست است؛ زیرا بیت قافیه ندارد. در حالی که صورت صحیح بیت را در برگ «356 ر» مجموعۀ لطایف اینگونه می‌خوانیم:

ای بلاانگیزی حسنت برای چشم من

 

چشم من دل را بلا، حسنت بلای چشم من

ـ و نیز بیت زیر از همان غزل عزیزالله بسطامی:

ور سرود از رودها چون پرده‌ها آید برون

 

رودهای خون می‌رود از پرده‌های چشم من
                     (اوحدی، 1388، ج 4: 2483)

 

بیت در عرفات‌العاشقین چاپ صاحبکاری ـ فخراحمد اینگونه آورده شده است:

در سرود از رودها چون پرده‌ها [آید] برون

 

رودها خون می‌رود از پرده‌های چشم من
                       (همان، 1389، ج 5: 2767)

 

بیت در برگ «356 ر» مجموعۀ لطایف به این صورت است:

در سرود از رودها چون پرده‌ها آید برون

 

رودها چون می‌رود از پرده‌های چشم من

ربط و معنای دو مصراع در بیت بالا، براساس تضاد بین آن دو استوار است. مصحّحان بدون توجه به این نکته، تناسبی بین خون و چشم تصور کرده و «چون» را به «خون» تبدیل کرده‌اند؛ درنتیجه آرایۀ هنری نهفته در بیت از بین رفته است. در عرفات‌العاشقین چاپ ناجی نصرآبادی، افزون‌بر مورد گفته‌شده، وزن مصراع دوم نیز مختل است. معنای بیت با توجه به ضبط مجموعۀ لطایف چنین است: هنگام سرود از رود، پرده (نغمه) بیرون می‌آید؛ حال چون (چگونه) است که چشم من برعکس عمل می‌کند و از پردۀ چشمم رود جاری می‌شود؟

ـ و یاشعر زیر از قطب‌الدّین شیرازی:

یا رب این بندۀ بیچارۀ بی‌فایده عمر

 

همچنان از کرمت برنگرفته است امید

ور به زندان عقوبت بریم روز شمار

 

دارم امّید که امید بمانم جاوید
                    (اوحدی، 1389، ج 6: 3378)

 

در برگ «415 پ» مجموعۀ لطایف به‌جای «امید بمانم»، «نومید نمانم» آمده است.

«امید بمانم» در بیت بالا، مفید معنایی نیست. ضبط بیت براساس مجموعۀ لطایف صحیح و معنای آن چنین است: خداوندا، اگر تو مرا در قیامت به جهنّم بری، امید دارم که همیشه نومید نمانم (و از جهنّم به بهشت درآیم). با این ضبط، بیت با داشتن معنای مستقیم، به یکی از عقاید مهم اشاعره اشاره دارد که به قول شهرستانی «صاحب گناه کبیره چون بی‌توبه بمیرد حکم او به مشیّت الهی تعلّق دارد یا به رحمت او را بیامرزد ... و یا آنکه عذاب کند او را به مقدار گناهش و بعد از آن به رحمت به بهشت درآورد؛ و روا نیست که در دوزخ جاوید بماند ...» (شهرستانی، 1361، ج 1: 129).

ـ همچنینبیت زیر از ظهیر فاریابی:

شمعی است چهره تو که هر شب حدیث خویش



 

پروانه عطا همه آسمان دهد
                                (اوحدی، 1389، ج 4: 2524)

 

     

در برگ «57 پ» مجموعۀ لطایف این بیت اینگونه ضبط شده است:

شمعی است چهره تو که هر شب ز نور خویش



 

پروانۀ ضیا به مه آسمان دهد

     

و در دیوان ظهیر فاریابی بیت با ضبطی نزدیک به مجموعۀ لطایف اینگونه آمده است:

شمعی است چهره تو که هر شب ز نور خویش

 

 

پروانۀ عطا به مه آسمان دهد
                                  (ظهیر فاریابی، 1384: 85)

 

     

با مقایسۀ عرفات‌العاشقین و مجموعۀ لطایف و با توجه به دیوان ظهیر، پیداست که این بیت براساس ضبط عرفات‌العاشقین، معنای محصّلی ندارد و مصراع دوم آن خالی از اشکال عروضی نیست. در عرفات‌العاشقین (چاپ ناجی نصرآبادی) این بیت حذف شده است.

ـ از دیگر ضبط‌های اشتباه در عرفات‌العاشقین، می‌توان به ابیات زیر از اشعار فرزدق یمینی اشاره کرد:

پیام آورد از دولت سعادت سوی انس [و] جان

 

 

که خواهم گفت یک نکته که هست آن نکته سرّ جان
                                  (اوحدی، 1389، ج 
5: 3168)

 

     

در برگ «77 ر» مجموعۀ لطایف به‌جای «سرّ جان»، «انس جان» آمده است.

ضبط عرفات‌العاشقین بی‌معنا نیست؛ اما ضبط مجموعۀ لطایف ارجح می‌نماید؛ زیرا شاعر به جناس بین «انس و جان» در مصراع اول با «انس جان» در مصراع دوم توجه داشته است؛ چنانکه قطران می‌گوید:

خدای ما که پیدا کرد از ناچیز انس و جان

 

ز بهر انس و جان او را پدید آورد انس جان
                             (تبریزی، 1362: 272)

 

ـ همچنین این بیت:

محال است این که بی‌همّت شود کس [میر] بحر و برّ

 

 

گزاف است این که بی‌امکان شود کس صید انس و جان
                                  (اوحدی، 1389، ج 
5: 3168)

 

     

بیت در برگ «77 ر» مجموعۀ لطایف به این صورت آمده است:

گزاف است آنکه بی‌همّت شود کس فخر بحر و برّ

 

 

محال است آنکه بی‌امکان شود کس صدر انس و جان

     

مصحّحان هر دو چاپ عرفات‌العاشقین، «فخر» را که در نسخۀ خدابخش موجود بوده است، به پانوشت منتقل کرده و به پیروی از هدایت در مجمع‌الفصحا «میر» را برگزیده‌اند. همچنین ضبط «صید» در مصراع دوم عرفات‌العاشقین مفید معنا نیست.

ـ و یا بیت زیر:

که تا دولت بود قاهر، که تا ملّت بود زاهر

 

 

که تا قرآن بود معجز، که تا ایمان [بود] عریان

مشهّر باش چون ملّت مطهّر باش چون دولت

 

 

مکرّم باش چون ایمان، مشرّف باش چون قرآن
                                (اوحدی، 1389، ج 
5: 3171)

 

     

در برگ «78 ر» مجموعۀ لطایف «مظفّر باش چون دولت» ضبط شده است.

«مطهّر» در این بیت تصحیف «مظفّر» است و ضبط مجموعۀ لطایف یعنی «دولت مظفّر» صحیح است؛ چنانکه این ترکیب در شعر معزّی نیز آمده است:

گرچه سپهر بر همه کس هست کامکار

 

بر دولت مظفّر او کامکار نیست
                                 (معزی، 1318: 89)

 

 

نتیجه‌گیری

مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف تألیف سیف جام هرویاز کهن‌ترین سفینه‌های به‌جامانده از قرون هشتم و نهم در شبه‌قارّه است که از آن می‌توان در بازتصحیح بخشی از عرفات‌العاشقین بهره برد. عرفات‌العاشقین حدود دو سده بعد از مجموعۀ لطایف در شبه‌قارّه نوشته شده است. وحدت جغرافیایی دو اثر اشتراکاتی را در اشعار انتخابی دو متن ایجاد کرده است. با توجه به اشتراکات دو اثر و قدمت مجموعۀ لطایف نسبت‌به عرفات‌العاشقین، در این پژوهش سعی شد که برخی از خطاهای راه‌یافته به عرفات‌العاشقین با تکیه بر مجموعۀ لطایف بررسی شود. این خطاها یا به اوحدی، صاحب عرفات‌العاشقین مربوط است و یا به مصحّحان هر دو چاپ آن تذکره برمی‌گردد.در این مقاله، اشتباهات در چند حوزه بررسی شد که عبارت است از: انتساب اشتباه اشعار؛ خطا در معرفی شاعران؛ لغزش در ضبط نام شاعران و نیز ضبط نادرست متن اشعار. به این ترتیب با مراجعه به مجموعۀ لطایف و سفینه‌های مشابه آن، می‌توان بسیاری از خطاهای راه‌یافته به عرفات‌العاشقین چاپی را تصحیح کرد و به متن معتبرتر و منقّح‌تری از این تذکرۀ مهم دست یافت.

 

پی‌نوشت‌ها

  1. مانند انتساب رباعیّات رباعی‌گویان دوران مختلف به نام خیّام و انتساب اشعار ابن‌یمین شبرغانی به ابن‌یمین فریومدی.
  2. برای اطلاع بیشتر دربارۀ این اصطلاح رک: شفیعیون، 1391: 322.
  3. در هفت‌اقلیم «کعب‌انبان» آمده است که براساس برگ «94 پ» سفینۀ 651 سنا، به «لت‌انبان» اصلاح شد.
  4. این قصیده در دیوان حسن کاشی به نام او آمده است (کاشی، 1389: 55)؛ اما در دیوان لطف‌الله نیشابوری (نیشابوری، 1390: 46) و تشیّع و ولای اهل بیت در ادب قدیم فارسی (عبدالکریم مدّاح، 1390: 61) به لطف‌الله نیشابوری منسوب است. اوحدی این قصیده را ذیل نام شاعری مجهول و احتمالاً مجعول به نام «مولانا لطفی» آورده است که شاید همان لطف‌الله نیشابوری باشد.
1- افشار، ایرج (1389). سفینه و بیاض و جنگ (مقاله‌های سفینه‌پژوهی)، گردآوری میلاد عظیمی، تهران: سخن.
2- افضلی، خلیل‌الله (1395). «سرگذشت نسخۀ کابل مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف»، فصلنامۀ دانش، اسلام‌آباد، شمارۀ 124، 7‑12.
3- اوحدی بلیانی، تقی‌الدین محمد بن محمد (1388). عرفات‌العاشقین و عرصات‌العارفین، مقدمه، تصحیح و تعلیق سید محسن ناجی نصرآبادی، تهران: اساطیر.
4- -------------------------- (1389). عرفات‌العاشقین و عرصات‌العارفین، تصحیح ذبیح‌الله صاحبکاری و آمنه فخراحمد، تهران: میراث مکتوب و کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
5- بیدکی، هادی و دیگران (1396). «بررسی انتقادی شاعران مجالس‌النفایس در عرفات‌العاشقین»، جستارهای نوین ادبی، سال پنجاهم، شمارۀ سوم، 97‑115.
6- بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین (1388). تاریخ بیهقی، مقدمه، تصحیح، تعلیقات، توضیحات و فهرست‌ها محمدجعفر یاحقی، مهدی سیّدی، تهران: سخن.
7- تبریزی، محمد حسین بن خلف (1342). برهان قاطع، به اهتمام دکتر محمد معین، تهران: کتابفروشی ابن‌سینا.
8- تبریزی، قطران (1362). دیوان حکیم قطران تبریزی، به اهتمام محمد نخجوانی، تهران: ققنوس.
9- جام هروی، سیف (تألیف 804 ق الف). مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف، لندن: کتابخانۀ بریتانیا، شمارۀ Or. 4110 [نسخۀ خطّی]، تاریخ کتابت نامعلوم.
10- ----------- (تألیف 804 ق ب). مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف، کابل: آرشیو ملّی افغانستان، شمارۀ 14.761 [نسخۀ خطّی]، تاریخ کتابت نامعلوم.
11- جعفری جزی، مسعود و دیگران (1393). «اشعار قطران تبریزی در تذکرۀ عرفات‌العاشقین در سنجش با دو تصحیح موجود از این تذکره»، ضمیمۀ آینۀ میراث، شمارۀ 35، 51‑74.
12- جمال‌الدین اصفهانی، محمد بن عبدالرزاق (1320). دیوان کامل جمال‌الدّین محمّد بن عبدالرزّاق اصفهانی، با تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، تهران: چاپخانۀ ارمغان.
13- خیّامپور، عبدالرسول (1368). فرهنگ سخنوران، تهران: طلایه.
14- دولتشاه سمرقندی، دولتشاه بن بختیشاه (1382). تذکرة‌الشّعرا، به تصحیح ادوارد براون، تهران: اساطیر.
15- رازی، امین احمد (1389). تذکرۀ هفت اقلیم، تصحیح و تعلیقات و حواشی سید محمدرضا طاهری «حسرت»، تهران: سروش.
16- سفینۀ 651 سنا. تهران: کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، [نسخۀ خطّی]، تاریخ کتابت سدۀ 12 ق.
17- شفیعیون، سعید (1389). «که کارهای چنین: نقدی بر چاپ تذکرۀ عرفات‌العاشقین»، آینۀ میراث، شمارۀ 47، 131‑152.
18- ---------- (1391). «عرفات‌العاشقین، تذکره‌ای ممتاز»، نذر عارف (جشن‌نامۀ دکتر عارف نوشاهی)، به خواستاری سعید شفیعیون، بهروز ایمانی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 321‑346.
19- ---------- (1393). «نقد چاپ عرفات‌العاشقین، مصداقی برای بایسته‌های تصحیح تذکره‌های ادبی فارسی»، متن‌شناسی ادب فارسی، سال ششم، زمستان 1393، شمارۀ 4 (پیاپی 24)، 103‑116.
20- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم بن احمد (1361). توضیح الملل ترجمۀ الملل و النحل، تحریر مصطفی بن خالقداد هاشمی عبّاسی، به تصحیح سید محمدرضا جلالی نائینی، تهران: شرکت افست سهامی عام.
21- عابدی، امیرحسن (1363). «غزلیّات ناشناخته سعدی». کیهان فرهنگی، شمارة 10، 33‑34.
22- عبدالکریم مدّاح (1390). تشیّع و ولای اهل بیت در ادب قدیم فارسی (جنگ عبدالکریم مدّاح، مورّخ 849)، به کوشش امینه محلّاتی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
23- عتیقی تبریزی، جلال‌الدین بن قطب‌الدین (1388). دیوان عتیقی، به کوشش نصرالله پورجوادی، سعید کریمی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
24- عضد، جلال (1393). دیوان جلال عضد، به تصحیح علیرضا قوجه‌زادۀ هلانی، رسالۀ دکترای ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز.
25- علی‌زاده، جمشید (1392). «شاعران تبریز و آذربایجان در عرفات‌العاشقین»، گزارش میراث، سال هفتم، شمارۀ پنجم و ششم، 98‑101.
26- عوفی، محمّد (1390). لباب‌الالباب، تصحیح ادوارد براون و محمّد قزوینی؛ به اهتمام سعید نفیسی، تهران: پیامبر.
27- ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد (1381). دیوان ظهیرالدّین فاریابی، تصحیح امیرحسن یزدگردی؛ به اهتمام اصغر دادبه، تهران: قطره.
28- قزوینی، محمّد (1332). بیست مقالۀ قروینی، با مقدّمۀ عباس اقبال، تهران: کتابفروشی ابن‌سینا.
29- کاشی، کمال‌الدین حسن بن محمود (1389). دیوان حسن کاشی، به کوشش سیّد عباس رستاخیز؛ با مقدمۀ حسن عاطفی، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
30- کمال اصفهانی، ابوالفضل کمال‌الدّین اسماعیل (1348). دیوان خلّاق‌المعانی ابوالفضل کمال‌الدّین اسماعیل اصفهانی، به اهتمام حسین بحرالعلومی، تهران: کتابفروشی دهخدا.
31- گلچین‌معانی، احمد (1363). تاریخ تذکره‌های فارسی، تهران: کتابخانۀ سنائی.
32- لامعی گرگانی، ابوالحسن بن محمّد (2535). دیوان لامعی گرگانی، به کوشش محمّد دبیرسیاقی، تهران: سازمان انتشارات اشرفی.
33- --------------------- (1389). تصحیح انتقادی دیوان لامعی گرگانی با تحقیق در آثار، احوال و سبک شاعر، به تصحیح محمد درزی، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، دانشگاه سمنان.
34- لویکی، فضل‌الله عمید (1985). دیوان عمید لویکی، به تصحیح نذیر احمد، لاهور: مجلس ترقّی ادب.
35- معزّی، محمّد بن عبدالملک (1318). دیوان امیرالشّعرا محمّد بن عبدالملک نیشابوری متخلّص به معزّی، تصحیح عبّاس اقبال، تهران: کتابفروشی اسلامیّه.
36- نحوی، اکبر (1393). «شاعران منطقۀ فارس در تذکرۀ عرفات‌العاشقین»، ضمیمۀ آینۀ میراث، شمارۀ 35، 141‑155.
37- نجم رازی، نجم‌الدّین ابوبکر (1365). مرصادالعباد، به اهتمام محمدامین ریاحی، تهران: علمی و فرهنگی.
38- نذیر احمد (1991 م). غزل‌های حافظ براساس مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف، دهلی: خانۀ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران.
39- ------ (1394 الف). «کهن‌ترین مجموعه‌های شعر فارسی»، ترجمۀ شیوا امیرهدایی، اطلاعات حکمت و معرفت، سال دهم، شمارۀ 2، 17‑22.
40- ------ (1394 ب). «چند شاعر فارسی‌گوی عهد فیروزشاه تغلق»، ترجمۀ شیوا امیرهدایی، نامۀ فرهنگستان، شمارۀ 4، 347‑377.
41- نفیسی، سعید (1955 م). «کهن‌ترین مجموعه‌های شعر فارسی»، ارمغان علمی بخدمت پروفسیر داکتر محمّد شفیع؛ مرتّبه داکتر سیّد عبدالله، لاهور: پنجاب مجلس ارمغان علمی، 125‑129.
42- نمونۀ نظم و نثر فارسی از آثار اساتید متقدم (1343). به اهتمام و تصحیح حبیب یغمایی، تهران: چاپخانۀ تابان.
43- نوشاهی، عارف (1378). «مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف منبعی کهن در شعر فارسی و صنایع ادبی»، معارف، دورۀ 16، شمارة 1 (پیاپی 46)، 50‑65.
44- -------- (1379). «فصل موسیقی مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف»، معارف، دورۀ هفدهم، شمارۀ 2، 135‑140.
45- -------- (1381). «مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف»، دانشنامۀ ادب فارسی، جلد سوّم، 879‑880.
46- نیشابوری، لطف‌الله بن سلیمان شاه (1390). دیوان لطف‌الله نیشابوری، به کوشش رسول جعفریان، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
47- واله داغستانی، علیقلی خان (1391). تذکرۀ ریاض‌الشّعرا، تصحیح، مقدّمه و فهرست‌ها از ابوالقاسم رادفر، گیتا اشیدری، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
48- وحید، فوزیه (2011). بررسی انتقادی جلد اوّل مجموعۀ لطایف و سفینۀ ظرایف نوشتۀ سیف جام هروی، رسالۀ دکترای ادبیات فارسی، دانشگاه علیگره.
49- ------- (2014). هندو ایرانی شعرا کانو دریافت مجموعۀ کلام، علیگره: مشکوة پرنترس.
50- وطواط، رشیدالدین محمد (1339). دیوان رشیدالدّین وطواط، با مقدمه و مقابله و تصحیح سعید نفیسی، تهران: کتابخانۀ بارانی.