سالمندی موفق از دیدگاه سعدی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترا، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران

2 دکترای تخصصی، استاد، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران

3 دکترای تخصصی، دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران

چکیده

نظریه‌های گوناگونی دربارۀ دورۀ پایانی عمر آدمی ارائه‌ شده ‌است که برجسته‌ترین آنها «سالمندی موفق» است. براساس این نظریه دوران پیری مرحله‌ای از عمر انسان است که رشد در آن ادامه دارد و درصورتی‌که سالمند خصوصیات و ظرفیت‌های آن را بشناسد می‌تواند با آرامش، در حوزۀ فردی و اجتماعی کنشگر باقی بماند. سعدی یکی از فرهنگ‌‌سازان جامعۀ ایرانی است که دورۀ سالمندی او با شکوفایی و خلاقیت همراه بوده و در آثار تعلیمی و غنائی خود دربارۀ آن سخن گفته است. این پژوهش خوانشی از آثار سعدی با روش توصیفی _ تحلیلی و در نظر داشتن دیدگاه‌های متخصصان معاصر درخصوص سالمندی موفق است. بیشتر صاحب‌نظران حوزۀ سالمندی براساس رویکرد زیست‌شناختی، روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی به تشریح ویژگی‌های سالمندی موفق پرداخته‌اند؛ اما سعدی با رویکرد اخلاقی و مبتنی بر آموزه‌های دینی و تجربه‌های فردی تلاش کرده است تا تصویری از سالمندان موفق ارائه دهد. او با ایجاز و سادگی ضمن بیان ناتوانی‌های جسمانی پیران توانسته است راهکارهایی برای جبران آنچه انسان در دورۀ سالمندی از دست می‌دهد، ارائه کند تا سالمندان با احساس آرامش بیشتری باقیماندۀ عمر را سپری کنند و در نقش‌هایی تازه متناسب با شرایط پیری در جامعه ظاهر شوند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین ویژگی‌های سالمندان موفق ازنظر سعدی عبارت‌اند از: پذیرش واقعیت‌های دوران سالمندی، هوشمندانه زندگی‌کردن و مواجهۀ خردمندانه با امور، هدفمند زندگی‌کردن، معناگرایی و تعالی‌جویی، مرگ‌آگاهی واقع‌گرایانه، امیدواربودن، نقش‌آفرینی اجتماعی، مهرورزی، کسب نیک‌نامی و توجه به ‌سلامت جسم و جان.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Successful Aging from Sa'di's Perspective

نویسندگان [English]

  • Khadigeh Parastesh 1
  • Ahmad Razi 2
  • Alireza Nikouei 3
1 Ph.D. student, Department of Persian Language and Literature, University of Guilan, Rasht, Iran
2 Ph.D., Department of Persian Language and Literature, University of Guilan, Rasht, Iran
3 Associate professor, Department of Persian Language and Literature, University of Guilan, Rasht, Iran
چکیده [English]

Abstract
This study examined Sa'di's works through a descriptive-analytical lens, drawing upon contemporary expert perspectives on successful aging. Sa'di, employing a moral approach grounded in religious teachings and personal experiences, endeavored to portray successful elderly individuals. With concision and eloquence, he proposed methods to mitigate the losses associated with aging, enabling older adults to live their remaining years with greater serenity and assume new roles befitting their circumstances in society. The research findings revealed that, according to Sa'di, the key attributes of successful elderly individuals included:

Accepting the realities of aging
Living wisely and approaching challenges prudently
Maintaining a purposeful existence
Seeking meaning and transcendence
Cultivating a realistic awareness of mortality
Preserving hope
Engaging in social roles
Practicing kindness
Cultivating a positive reputation
Prioritizing physical and mental well-being

This analysis bridged classical Persian literature with contemporary gerontological concepts, offering valuable insights into the timeless nature of successful aging strategies.
Keywords: Aging, Successful Aging, Educational Literature, Old Age, Sa'di
Introduction
Old age represents a significant phase in the human lifespan—a period when individuals, having traversed the majority of their lives, experience a decline in certain abilities and often find themselves marginalized by societal structures. However, maintaining influence and fulfilling social roles during this stage can significantly preserve or even enhance one's quality of life. This study aimed to explore the concept of successful aging as portrayed in Sa'di's works. It sought to answer the question: What characteristics did Sa'di attribute to a successfully aging individual, taking into account the social conditions of his era? To achieve this, Sa'di's literary corpus was thoroughly examined and both his explicit statements and implicit views were meticulously described and analyzed.
Materials & Methods
This research employed a descriptive-analytical approach to examine the didactic works of Sa'di Shirazi, with a focus on identifying patterns of successful aging. The methodology involved:

A comprehensive review of Sa'di's literary works
Identification and extraction of relevant passages pertaining to aging
Analysis of these passages in light of contemporary theories of successful aging
Synthesis of findings to construct a cohesive picture of Sa'di's perspective on aging well

By applying this rigorous methodology, the study aimed to bridge classical Persian wisdom with modern gerontological insights, potentially offering timeless strategies for navigating the challenges of advanced age.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Aging
  • Successful Aging
  • Educational Literature
  • Old Age
  • Sa'di

مقدمه

سالمندی یکی از دوره‌های مهم عمر انسان به‌ شمار می‌آید؛ دوره‌ای که در آن آدمی پس از گذراندن قسمت اعظم عمر خود بخشی از توانایی‎اش را از دست می‌دهد و ساختار جامعه او را به حاشیه می‌راند؛ این در حالی است که اثرگذاربودن و نقش‌آفرینی اجتماعی او در این دوران می‌تواند کیفیت زندگی‌اش را حفظ کند یا ارتقا بخشد.

افزایش سن امید به زندگی در بین مردم و افزایش طول عمر زمینه‌ساز افزایش جمعیت سالمندان در جوامع مختلف ازجمله ایران شده است. با گسترش موج افزایش جمعیت شایسته است پژوهش‌های همه‌جانبه‌ای اجرا شود تا بتوان ضمن پیشگیری از عوارض این شرایط از فرصت‌هایی نیز بهره برد که جمعیت سالمندان برای جامعه ایجاد می‌کنند؛ در همین راستا نظریه‌پردازان زیادی دربارۀ دورۀ پیری از جهات مختلف زیست‌شناسی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی ایده‌پردازی کرده‌اند. بیشتر آنان برخلاف تصورات سنتی که دورۀ پیری دورۀ ناکارآمدی و ناتوانی معرفی می‌شد، این دوره را یکی از مراحل رشد آدمی می‌دانند که در آن انسان با وجود از دست دادن بعضی از توانمندی‌های زیست‌شناختی، توانمندی‌های تازه‌ای را به‌دست می‌آورد که می‌تواند آنها را به‌عنوان جایگزینی برای آنچه از دست‌ داده، به‌کار گیرد و برای خود نقش‌هایی جدید تعریف کند و کماکان به خود و دیگران نفع برساند.

حقیقت این است که تجربۀ  کاملاً همگونی از سالمندی در جوامع مختلف وجود ندارد؛ زیرا «سالمندی تنها یک واقعیت زیستی نیست، بلکه یک واقعیت فرهنگی است» (دوبووار، 1374، ص. 20) و «سالمندان هر جامعه‌ای محصول آن جامعه و فرهنگی هستند که در آن زیسته‌اند» (پروایی و آزاد ارمکی، 1400، ص. 14). با وجود این می‌توان مشترکاتی در نحوۀ نگرش به سالمندی در بین جوامع گوناگون یافت. سالمندی موفق تازه‌ترین نظریه‌ای است که پژوهشگران به آن توجه کرده‌اند و هدف آن بهبود کیفیت زندگی سالمندان و تعریف نقش‌هایی برای مشارکت آنان در امور جامعه و ایجاد آرامش و احساس رضایتمندی در آنان است. این نظریه هرچند در دهه‌های اخیر برجسته شده، از گذشته‌های دور به‌صورت محدود، توجه حکیمان و سخنوران را به خود جلب کرده است.

در تاریخ ادب فارسی، سعدی یکی از کسانی است که در شکل‌دهی فرهنگ جامعۀ ایرانی نقش داشته و دربارۀ سالمندی و سالمندان سخن گفته است. سالمندان چه در آثار تعلیمی و پندآموز سعدی و چه در آثار غنایی و عاشقانه‌اش حضور دارند و بخشی از مضامین پندآموز او از نگاه و زبان پیران روایت می‌شود. او خود نیز گلستان و بوستان را در حدود پنجاه‌سالگی که در عصر او دورۀ سالمندی محسوب می‌شد، به مخاطبان هدیه کرده است. بخش مهمی از اشعار و نوشته‌های سعدی مربوط به بعد از این دوران است و از زبان شیرین سالمندی باتجربه و پُردانش بیان می‌شود؛ سالمندی که حدود ۳۵ سال دور از وطن، دانش و تجربه کسب کرده است؛ در نظامیّۀ بغداد دانش اندوخته و در سرزمین‌های دیگر مثل حجاز، شام، روم و لبنان در معاشرت با گروه‌های گوناگون مردم تجربه‌ها کسب کرده است و محصول اندوخته‌های فکری و تجربی خود را در دورۀ سالمندی در قالب خاطره‌ها و بیان دیده‌ها و شنیده‌ها با ایجاز و سادگی عرضه کرده است؛ به‌طوری‌که سخنانش پس از گذشت قرن‌ها توجه عوام و خواص در دوره‌های مختلف را به خود جلب کرده و موجب شده است تا «سر ادوین آرنولد شاعر انگلیسی او را متعلق به جهان قدیم و جدید بداند و همپتن در قرن بیستم وی را دوست و مشاور و راهنمای همگان بشمارد که هیچ‌کس از پیروی از او بیمناک یا شرمسار نخواهد بود» (یوسفی، 1369، ص. 240).

این پژوهش درصدد است تا با روش توصیفی _ تحلیلی مفهوم سالمندی موفق را در آثار سعدی بکاود و به این پرسش پاسخ دهد که سعدی باتوجه‌به شرایط زندگی اجتماعی در عصرش چه ویژگی‌هایی برای سالمند موفق در نظر می‌گیرد. برای این منظور آثار سعدی مطالعه و دیدگاه‌های آشکار و پنهان او توصیف و تبیین شده است. این تحقیق می‌تواند ضمن تبارشناسی ایدۀ سالمندی موفق در فرهنگ بومی، آراء پراکندۀ سعدی دربارۀ پیری و سالمندی را سامان دهد و برخی از اندیشه‌های او را بشناساند که ریشه در فرهنگ این سرزمین و برای جامعۀ امروزی جنبۀ کاربردی دارد و زمینه‌ساز اصلاح نگرش به سالمندی در جامعه شود.

 

پیشینۀ تحقیق

علاوه بر منابع عمومی که دربارۀ سالمندی به زبان فارسی منتشر شده، امیر مضطرزاده (1390) در مقالۀ «مروری مختصر بر جایگاه اجتماعی سالمندان در ادبیات مکتوب و شفاهی ایران» ضرب‌المثل‌های مرتبط گردآوری و تحلیل کرده است. سیدمنصور کشفی (1393)  نیز در کتاب «سالمندی در ادب پارسی: فرزانگی، افسردگی و بیماری» تلاش کرده است شواهد شعری در این خصوص را گردآوری و منتشر کند. هاجر خادم و تورج عقدایی (1396) نیز مقاله‌ای همایشی با عنوان «پیرانه‌سری» منتشر کرده‌اند. همچنین، محمدحسین کرمی (1399) در مقاله‌ای با عنوان «پیران و پیری در نگاه سعدی» این دوران را در آثار سعدی توصیف کرده است؛ اما دربارۀ نگاه سعدی و سایر شاعران ادب فارسی به نظریۀ سالمندی موفق که با هدف فعال نگه‌داشتن سالمندان ارائه ‌شده باشد، تحقیق مستقلی منتشر نشده است.

 

سالمندی موفق

سالمندی موفق عنوان نظریه‌ای برای خوب پیرشدن است و در آن شاخص‌هایی برای مفید ظاهرشدن سالمندان در جامعه ارائه می‌شود. براساس این نظریه سالمندان با وجود از دست ‌دادن بخشی از توانمندی‌های خود می‌توانند با انتخاب درست نقش‌های تازه همچنان سالم، فعال، مولّد و پیشرو باشند؛ بنابراین، نظریۀ سالمند موفق در تقابل تصویری از سالمندان قرار دارد که از آنان با عناوینی مانند ازکارافتاده، بیمار، تنها و وابسته یاد می‌شود که هزینه‌های درمانی و بهداشتی زیادی را به جامعه تحمیل می‌کنند، بدون آنکه نفع چندانی به جامعه برسانند.

بحث دربارۀ سالمندی موفق را می‌توان در اندیشه‌های فلاسفه و صاحب‌نظران قدیمی ردیابی کرد، اما تعبیر سالمندی موفق را نخستین بار بیلتز (1993) پیشنهاد کرد؛ البته قبل از او تعابیری مثل سالمندی مولّد، سالمندی سالم، سالمندی فعال و ... در آثار صاحب‌نظران حوزۀ پیری‌شناسی رواج داشت که به سلامت جسمانی و روانی سالمندان توجه داشتند و معمولاً به بُعدی از ابعاد وجودی افراد سالمند می‌پرداختند. سالمندی موفق از نظر بیلتز «عبارت بود از: فرایند بهینه‌کردن سلامت، مشارکت و امنیت با هدف افزایش کیفیت زندگی» (صدرالهی و همکاران، 1397، ص. 67). «سالمندی به معنای استفاده از فرصت‌های زندگی سالمندی برای توسعۀ فردی و اجتماعی ازطریق فعالیت، مشارکت و فراغت در زندگی روزمره است» (پروایی و آزاد ارملکی، 1400، ص. 48). عوامل گوناگونی در این فرایند مؤثرند؛ ازجمله: عملکرد جسمی، عملکرد شناختی، عملکرد روانی، نوع نگرش سالم و محیطی که در آن زندگی می‌کنند؛ ازاین‌رو برای دستیابی به سالمندی موفق لازم است فرایند پیرشدن انسان‌ها اصلاح شود؛ برای مثال سبک زندگی انسان به‌گونه‌ای باشد که توانایی‌های جسمی او دیرتر تحلیل رود، کارایی‎‌اش حفظ شود، بیماری‌اش به تأخیر افتد، مشارکت اجتماعی او همچنان حفظ شود، فرد سالمند احساس کرامت و عزت‌نفس ‌کند و بتواند استعداد و توانایی‌های درونی خود را تقویت کند و با حفظ استقلال در انجام امور شخصی بر ناامیدی دوران پیری چیره شود. چنین شخصی خیلی از مرگ نمی‌هراسد و با پذیرش واقعیت زندگی، خود را برای کوچ به دیار باقی آماده نگه‌ می‌دارد. او به‌جای نگرانی‌هایی ناامیدکننده جنبه‌های مثبت دوران پیری را ارج می‌نهد و از اینکه موفق شده است مراحل گذشتۀ عمر را پشت سر گذاشته و به مرحلۀ نهایی راه یابد، احساس خوشایندی دارد؛ ازاین‌رو تلاش می‌کند تا به هر روز به چشم فرصتی برای کسب تجربۀ تازه نگاه کند و با تغییر عادات خود سبک زندگی‌اش را متناسب با شرایط دوران سالمندی تنظیم کند. البته حمایت‌های اجتماعی اعم از خانواده و جامعه و توجه به معنویت نیز نقش مهمی در تحقق سالمندی موفق ایفا می‌کنند.

صاحب‌نظران دربارۀ شاخص‌های سالمندی موفق و ویژگی‌های سالمندان موفق دیدگاه‌های متنوّعی دارند که در موارد زیادی بین آنها هم‌پوشانی دیده می‌شود. از نظر ریچارد لازاروس و برنایس لازاروس ویژگی‌های سالمندان موفق عبارت‌اند از: 1ـ شفاف‌بودن فرد نسبت‌به واقعیت وضعیت خود؛ 2ـ پذیرفتن واقعیت‌ها و دیدن آنها در بهترین شرایط ممکن؛ 3ـ توانایی کنارآمدن مؤثر با واقعیت‌ها؛ 4ـ توانایی جبران ازدست‌داده‎ها و کمبودها؛ 5ـ درگیربودن فعالانه در تلاشی هدفمند؛ 6ـ خردمندانه و گزینشی عمل‌کردن دربارۀ وظایف به‌عهده‌گرفته؛ 7ـ حفظ پیوندهای نزدیک با دیگران؛ 8ـ نگهداشت حرمت نفس مثبت خود با وجود از دست دادن‌ها و کمبودها (معتمدی، 1397، ص. 233)؛ اما راو و کان بر سه ویژگی 1ـ عاری‌بودن از ناتوانی یا بیماری ناتوان‌کننده؛ 2ـ داشتن توانایی‌های ذهنی و بدنی؛ 3ـ درگیری فعال با امور زندگی و تعامل با دیگران تأکید کرده‌اند (معتمدی، 1397، ص.235).

دانیل لونسیون تکالیف رشدی زیر را برای مرحلۀ سالمندی برمی‌شمارد که انجام‌ندادن آنها در سالمندی موجب کاهش رضایتمندی و بروز اختلالات روانی می‌شود: 1ـ حفظ سلامت جسمی و سازش‌یافتن با محدودیت‌ها؛ 2ـ حفظ درآمد و دارایی کافی؛ 3ـ استقرار در مسکن و شرایط زیستی قابل‌پذیرش؛ 4ـ سازش‌یافتن با نقش حرفه‌ای بازبینی‌شده؛ 5ـ حفظ هویت و موقعیت اجتماعی؛ 6ـ برقراری دوستی و رفاقت؛ 7ـ یادگیری استفادۀ لذت‌بخش از ایام فراغت؛ 8ـ استقرار نقش جدید خانواده؛ 9ـ دستیابی به یکپارچگی از طریق پذیرش زندگی (صدرالهی و همکاران، 1397، ص. 60). کارول رایف نیز شش ویژگی را برای بهزیستی روانی سالمندان برمی‌شمرد که عبارت‌اند از: 1ـ احساس استقلال و توانایی ایستادگی در مقابل فشارهای اجتماعی؛ 2ـ احساس رشد مستمر توانمندی؛ 3ـ توانایی فرد در مدیریت محیط؛ 4ـ داشتن هدف در زندگی و معنادادن به آن؛ 5ـ برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و توانایی همدلی‌کردن؛ 6ـ داشتن نگرش مثبت به خود (Riyff,1989, p. 1083).

اریک اریکسون نیز که هشت مرحله برای رشد آدمی از بدو تولد تا زمان مرگ در نظر می‌گیرد و بحران‌های هر مرحله از زندگی انسان را معرفی می‌کند، معتقد است آخرین مرحلۀ رشد انسان در دورۀ سالمندی اتفاق می‌افتد. بحران چنین مرحله‌ای ناامیدی است که حاصل مرور زندگی گذشته و زیر سؤال بردن ارزشمندی آن است. در این مرحله ناخودآگاه ترسی از مرگ در انسان ظاهر می‌شود که نشان می‌دهد آمادۀ پذیرفتن واقعیت پایان زندگی نیست. رهایی از این بحران با تلاش درونی حاصل می‌شود. «در این تلاش درونی، او چرخۀ زندگی خود را به‌مثابه یگانه چرخۀ ممکن برای خود و افراد مؤثر بر این چرخه را به‌مثابه تنها افراد بایسته و بی‌بدیل می‌‌پذیرد و در این صورت به احساس انسجام خودسازه دست می‌یابد» (رفیعی، 1381، ص. 72). سالمند موفق کسی است که به انسجام درونی دست ‌یافته باشد. چنین انسجامی به او کمک می‌کند تا این واقعیت را بپذیرد که مسئولیت زندگی هر فرد با خود اوست. «فرد برخوردار از انسجام، علی‌رغم آگاهی از نسبی‌بودن همۀ آن سبک‌های زندگی که به کوشش‌های انسان معنا می‌بخشد، آماده است تا از منزلت سبک زندگی خویش در برابر همۀ تهدیدات جسمانی و اقتصادی دفاع کند» (اریکسون، 1396، ص. 111). اُرل و اسپوکتور نیز با ترکیب جنبه‌های کمّی و کیفی دورۀ پیری بر ویژگی‌هایی همچون طول دورۀ زندگی، رضایت از زندگی، سلامت بیولوژیک، قابلیت اجتماعی، سلامت روان، کنترل فردی و کارایی ادراکی برای سالمندی موفق تأکید کرده‌اند (معتمدی، 1397، ص. 233). همچنین ازنظر دنیل جی. لویتین «کنجکاوی، پذیرندگی، هم‌پیوندی (مانند معاشرت‌پذیری)، وظیفه‌شناسی و رفتارهای سالم پنج انتخاب سبک زندگی‌اند که بزرگ‌ترین تأثیر را روی باقی عمر ما دارند (لویتین، 1400، ص. 58).

نسیبه زنجری و همکاران نیز با نظرسنجی از متخصصان و سالمندان به شش گروه و شانزده ویژگی سالمندی موفق رسیده‌اند و دیدگاه آنان را رتبه‌بندی و تفاوت دیدگاه‌هایشان را بیان کرده‌اند که عبارت‌اند از: 1ـ سلامت جسمانی شامل ارزیابی مثبت سلامت جسمانی، سلامت عملکردی و نبود عوامل خطر؛ 2ـ بهزیستی اجتماعی شامل حمایت اجتماعی و حضور و تعامل اجتماعی؛ 3ـ معنویت و تعالی شامل تعالی، دین‌داری و اعتقادات؛ 4ـ بهزیستی روان‌شناختی شامل ادراک مثبت از سالمندی، برخورداری از ظرفیت فردی، داشتن سلامت روان، رضایت از کل دورۀ زندگی و خصوصیات مثبت فردی؛ 5ـ امنیت مالی شامل امنیت مالی ذهنی و امنیت مالی عینی؛ 6ـ محیط و بافتار اجتماعی دوستدار سالمند شامل نبودِ تصورات قالبی منفی سالمندی و زندگی در محیط مناسب (زنجری و همکاران، ۱۳۹۶، ص. ۲۸۳).

 

سعدی و سالمندی

آثار ادبی سعدی الهام‌بخش نویسندگان و شاعران پس از او بوده است. نثر زیبا و اشعار دل‌انگیز او در ذهن و زبان مردم فارسی‌زبان ساری و جاری است و محتوای آنها ازطریق ترجمه به زبان‌های زندۀ دنیا، شکل‌دهندۀ افکار مخاطبان زیادی بیرون از مرزهای سرزمینی است. بخشی از اثربخشی کلام سعدی در گسترۀ تاریخی و جغرافیایی ناشی از چگونه سخن گفتن اوست و بخش دیگر در محتوای سخن او ریشه دارد؛ سخنانی که محصول دانش گسترده و تجربۀ زیستۀ او در میان مردمان سرزمین‌های گوناگون است. مجموع دانش نظری و تجربۀ عملی سعدی در حوزۀ فرهنگ، دین و اجتماع که محصول حداقل پنج دهه زندگی هوشمندانۀ اوست، در اوان سالمندی در کتاب‌های گلستان و بوستان و سپس در سایر آثارش بازتاب یافته است؛ ازاین‌رو بخش اعظم آثارش باورها، اندیشه‌ها و رفتارهای یک سالمند فرزانۀ نکته‌سنج را بازتاب می‌دهد که به‌صورت آشکار و پنهان در اشعار و نوشته‌هایش به‌چشم می‌خورد. این مضامین در بیانی پُخته و سَخته چنان زیبا و هنری ارائه ‌شده است که در گوش خوش می‌نشیند و بر دل و ذهن مخاطبان اثر می‌گذارد.

چنین گفت پیری پسندیده‌هوش

 

خوش آید سخن‌های پیران به گوش[1]
                       (سعدی، 1369، ص. 347)

همین آثار ادبی گواهی است بر اینکه دوران سالمندی سعدی دورۀ شکوفایی و خلاقیت او بوده است و او در عصر خود نمونه‌ای از سالمندان موفق است که از خود نام نیک به‌جای گذاشته و شهرتش جهانگیر شده است.

شاید یکی از علت‌هایی که آثار سعدی برای سالمندان جذاب‌تر به نظر می‌رسد، این باشد که او واقع‌بینانه به مقولۀ پیری نگاه کرده و ضمن توصیف وضعیت سالمندان راهکارهایی را برای بهینهسازی بخش پایان عمر آدمی ارائه داده است؛ راهکارهایی که با در نظر داشتن آموزه‌های دینی و تجربه‌های شخصی بیان می‌شود.

سعدی به‌خوبی ناتوانی‌های جسمانی پیران را به تصویر می‌کشد. در آثار او پیران همچون شخصیت‌های اسطوره‌ای شاهنامۀ فردوسی از جهت جسمی قوی توصیف نمی‌شوند، بلکه برعکس، ناتوانی‌های گوناگون آنان برجسته می‌شود؛ مانند از دست دادن حواس ظاهری ازجمله: بینایی و شنوایی یا کاهش شور و هیجان و همچنین ناتوانی در عملکرد جنسی. این شیوۀ بیان، در نگاه رئالیستی سعدی به زندگی ریشه دارد. چنین نگاهی در گلستان پررنگ‌تر است؛ زیرا «سعدی در این کتاب انسان را، با دنیای او و با همۀ معایب و محاسن و با تمام تضادها و تناقض‌هایی که در وجود او هست تصویر می‌کند» (زرینکوب، 1343، ص. 234). با این ‌همه سعدی تنها از وضعیت موجود سخن نمی‌گوید، بلکه از بایدها نیز حرف می‌زند. اینکه سالمند موفق از نظر او چه ویژگی‌هایی را باید داشته باشد، می‌توان بیشتر در بوستان او ردیابی کرد؛ زیرا «پسندها و اندیشه‌های سعدی را در اخلاق و مسائل اجتماعی و کشورداری در بوستان می‌توان یافت. جهان آرزوی سعدی در بوستان جلوه‌گر است نه در گلستان» (یوسفی، 1367، ص. 258).

متوسط سن امید به زندگی در اروپای قرون وسطی سی‌سالگی بوده است (شوماخر، ۱۴۰۰، ص. ۲۳۵). در همین دوره سعدی در بوستان کسانی را که پا به سن گذاشته‌اند با سه عدد چهل، پنجاه و هفتاد خطاب می‌کند:

چو دوران عمر از چهل در گذشت

چـو پنجاه سالت برون شد ز دست

بیـا ای که عمرت به هفتـاد رفـت

 

مزن دست و پا کابت از سر گذشت
                       (سعدی، 1369، ص. 380)

غنیمت شمر پنـج روزی که هست
                      (سعدی، 1369، ص. 378)

مگـر خفته بـودی که بر بـاد رفت
                    (سعدی، 1369، ص. 378)

سعدی احترام ویژه‌ای برای سالمندان قائل است و جوانان را به مشورت با پیران و عمل‌کردن به پندهای آنان ترغیب می‌کند. او در مناجات پایانی کتاب بوستان، خداوند را به پیران پارسا و وارسته سوگند می‌دهد تا او را در دنیا سعادتمند و عاقبت او را ختم به خیر کند (سعدی، 1369، ص. 395). او در حکایات گوناگون بهترین حرف‌ها را در دهان پیران می‌گذارد و در بسیاری موارد از زبان آنان که سرد و گرم روزگار را چشیده‌اند، سخن می‌گوید و از این طریق به سخنانش اعتبار می‌بخشد و بر اثرگذاری‌اش می‌افزاید.

در حکایتی از بوستان، پیری از نردبان می‌افتد و بلافاصله جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند. پسرش او را در خواب می‌بیند و از او می‌پرسد: «که چون رستی از حشر و نشر و سؤال؟» پیر جواب می‌دهد که یکراست از نردبان به دوزخ افتادم. پیر پس از بیان عاقبت کار خود توصیه‌های اخلاقی نابی را برای رستگاری پسرش ارائه می‌دهد؛ ازجمله لزوم اخلاص‌ورزی و پرهیز از ریاکاری:

نکـوسیـرتی بــیتکلف برون
گرت بیخ اخلاص در بوم نیست
منـه آبـــروی ریـــا را محــل

 

بــه از نیکنـامـی خــراب انــدرون...
از این بر کسی چون تو محروم نیست
کـه ایــن آب در زیــر دارد وَحَــل
                    (سعدی، 1369، ص. 331)

احترام به سالمندان منحصر به پیران مسلمان و باایمان نیست. سعدی در حکایتی نقل می‌کند که ابراهیم خلیل مهمان‌دوست بود، اما هفته‌ای می‌گذرد و مهمانی به خانۀ او مراجعه نمی‌کند. او به بیرون خانه می‌رود و سالمندی سپیدمو را در بیابانی می‌یابد و از او دعوت می‌کند و با عزت و احترام او را بر سفره می‌نشاند، اما متوجه می‌شود که او در آغاز غذاخوردن بسم‌الله نگفته است. وقتی از او علت را می‌پرسد، می‌فهمد که او آتشپرست است؛ ازاین‌رو پیرمرد را از سفرۀ خود می‌راند؛ اما هاتف غیبی او را به علت چنین رفتاری با ‌پیر نهیب می‌زند و ملامت می‌کند:

سروش آمـد از کـردگـار جلیل
منش داده صد سال روزی و جان
گر او می‌برد سوی آتش سجـود

 

به هیبت ملامتکنان کای خلیل
تو را نفرت آمد از او یک زمان
تو وا پس چرا می‌کشی دست جود
              (سعدی، 1369، ص. 255ـ 256)

 

ویژگی‌های سالمند موفق از نظر سعدی

سالمند موفق از نظر سعدی فردی اخلاقمدار است؛ سالمندی که احساس رضایتمندی او در دورۀ پیری ناشی از تلاش برای جبران خطاهای گذشته و نقش‌آفرینی متناسب با خصوصیات فیزیکی خود و مبتنی بر دانش و تجربه‌ای است که در مرحله‌های پیشین عمر به دست آورده است. مهم‌ترین ویژگی سالمند موفق از نظر او عبارت‌اند از:

 

1ـ پذیرش واقعیت‌های دوران سالمندی

بیشتر صاحب‌نظران حوزۀ سالمندی بر این باورند که پذیرش واقعیت‌های دوران پایانی عمر روی کیفیت زندگی در این دوران تأثیر مثبتی دارد. این پذیرش باعث می‌شود سالمند به‌جای انکار و نادیده‌گرفتن الزامات دوران پیری، رفتار خود را متناسب با شرایط واقعی تنظیم کند و بهتر بتواند به فکر جبران ازدستداده‌ها باشد و برای کاهش عوارض پیری چارهجویی کند. سعدی به شکل‌های مختلف از عوارض پیری سخن می‌گوید؛ مثل موی سفید، چین‌وچروک صورت، خمیدگی قامت و ضعف جسمانی. او تلاش می‌کند تا از دست دادن تدریجی توانمندی‌های جسمانی را طبیعی جلوه دهد و سالمندان را به پذیرش آن ترغیب کند.

سعدی در باب ششم گلستان زیر عنوان «ضعف و پیری» از مشکلات جسمانی پیران سخن می‌گوید و ناتوانی‌های آنان را یادآوری می‌کند. او در بوستان نیز ماجراهای گوناگونی را دربارۀ این موضوع روایت می‌کند؛ ازجمله حکایت کهن‌سالی مریض که به نزد طبیب می‌رود تا بلکه نشاط ازدست‌رفتۀ دوران گذشته را بازیابد، اما طبیب به او توصیه می‌کند که با واقعیت‌های دوران کهن‌سالی کنار بیاید و به‌دنبال نشاط جوانی و هوس‌بازی در ایام پیری نباشد:

نشاط جـوانی ز پیران مجوی
بباید هوس کردن از سر به در

 

کـه آب روان باز ناید به جوی...
که دور هوسبازی آمد به سر
                     (سعدی، 1369، ص.380)

او در بوستان ناتوانی‌های عمومی سالمندان را یادآوری می‌کند، اما در گلستان بیشتر ناتوانی جنسی آنان را برجسته می‌کند و تلاش می‌کند تا از این طریق به سالمندان واقعیت‌های دوران پیری را گوشزد کند و آنان را برای پذیرش شرایط جدید آماده کند. سعدی حکایتی را از دوران جوانی خود روایت می‌کند که شبی به همراه دوستان جوان جمع شده بودند و شادی می‌کردند. پیری را که در آنجا بود دعوت کردند تا در محفل آنان به نشاط بپردازد. سعدی پاسخ هوشمندانۀ او را به «جواب پیرانه» تعبیر و به‌تفصیل نقل می‌کند. پاسخ‌های پیر نشان می‌دهد که واقعیت‌های دوران سالمندی را پذیرفته و با آنها کنار آمده است. از نظر او پیری فصل خزان و زمستان عمر آدمی است. هرگاه که صبح پیری بر عارض شخص طلوع ‌کند، غبار سالمندی بر چهرۀ او و برف پیری بر سر او فرود آید، انسان چون باز پرکنده‌ای قدرت پرواز نداشته باشد و برای ایستادن و راه‌رفتن مجبور باشد به عصا تکیه کند، در چنین شرایطی شایسته نیست پیران با جوانان هم‌نشین شوند و همچون بلبلان به تماشای باغ بنشینند. سالمندان عاقل در چنین شرایطی دست از تنعم می‌شویند و هوا و هوس‌ کودکانه را رها می‌کنند و از شرم گناهان گذشته به درگاه خداوند استغاثه می‌برند (سعدی، 1369، ص. 378 ـ 379).

 

2ـ مواجهۀ خردمندانه با امور و هوشمندانه زندگی‌‌کردن

سالمند موفق و اثرگذار معمولاً مواجهه‌ای منطقی و خردمندانه با امور دارد که نشانۀ هوشمندی اوست. «ازجمله توانایی‌هایی که احساس خوشایندی را در سالمند ایجاد می‌کند، توانایی اظهارنظرهای بهدور از هیجان، سوگیری، یکجانبه‌نگری و درمجموع اظهارنظر منطقی است. این توانایی را می‌توانیم ناشی از خردمندی بدانیم» (معتمدی، 1397، ص. 147). یکی از ویژگی‌های سالمندان موفق از نظر سعدی پرهیز از مواجهۀ هیجانی با رویدادهاست. او از سالمندان که فراز و نشیب زندگی را پشت سر گذاشته‌اند، انتظار دارد رفتاری متناسب با موقعیتشان داشته باشند و سخنانشان هوشیارانه و دوراندیشانه باشد:

اگر در جوانی زدی دست و پای

 

در ایام پیری به هُش باش و رای
                        (سعدی، 1369، ص.380)

 

سعدی در یکی از قصاید خود خطاب به پیران، پس از یادآوری سرعت گردش روزگار و لزوم بهره‌گیری از فرصت کوتاه مانده، به توصیه‌های اخلاقی می‌پردازد و آنان را از رفتارهایی مانند کبر، خشم، غرور، دلبستۀ دنیا و فریفتۀ سیم و زر شدن برحذر می‌دارد. آنگاه یادآوری می‌کند آنچه انسان را بر سایر موجودات برتری می‌دهد، خردمندی و توانایی ادراک حقایق است که در دوران پیری بسیار بهکار می‌آید:

تـو ممیّز بـه عقـل و ادراکی
قیمت خویشتن خسیس مکن

 

نـه مکرّم به جـاه و انسابـی
که تو در اصل جوهری نابی
                       (سعدی، 1369، ص.750)

 

همین رفتار خردمندانه و دوراندیشی پیران موجب می‌شود تا آنان در دوران پیری به‌عنوان مشاوری امین انتخاب شوند، چه از سوی عموم مردم و چه از سوی پادشاهان که مشاورشان بیشتر پیران باتجربه بوده‌اند و نمونه‌هایی از آنان را در حکایات باب اول گلستان و بوستان می‌بینیم.

اینکه از نظر سعدی «خوش آید سخن‌های پیران به گوش»، ناشی از رفتار خردمندانۀ همراه با مهربانی و خیرخواهی آنان است؛ ازاین‌رو سعدی بسیاری از آموزه‌ها و پندها را از زبان پیران بیان می‌کند. نحوۀ سؤال شیخ از سعدی دربارۀ زخمی که در بدن داشت، نمونه‌ای از این رفتار خردمندانه و سنجیدۀ سالمندان است: «ریشی درون جامه داشتم و شیخ هرروز بپرسیدی که چون است و نپرسیدی که کجاست؟ دانستم از آن احتراز می‌کند که ذکر همه عضوی روا نباشد و خردمندان گفته‌اند: هرکه سخن نسنجد، از جواب سخن برنجد» (سعدی، 1369، ص. 188).

سالمندان خردمند به‌جای آنکه به عیبجویی دیگران بپردازند، به کشف عیوب خود مشغول می‌شوند. آنان به‌خوبی می‌دانند که «پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست» ( سعدی، 1369، ص.180). از نظر آنان «آدمی را بتر از علت نادانی نیست» (سعدی، 1369، ص. 708)؛ ازاین‌رو سؤال‌کردن را عیب نمی‌دانند و چیزی را که نمی‌دانند، می‌پرسند؛ زیرا «خلاف راه صواب است و عکس رای اولوالألباب، دارو به گمان خوردن و راه نادیده بی‌کاروان رفتن. امام مرشد محمد غزالی را (ره) پرسیدند: چگونه رسیدی بدین منزلت در علوم؟ گفت بدانکه هرچه ندانستم از پرسیدن آن ننگ نداشتم» (سعدی، 1369، ص. 186ـ 187). آنان به‌اندازه سخن می‌گویند و تا شرایط فراهم نباشد، دیگران را نصیحت نمی‌کنند:

مجـال سخـن تا نیابی مگوی

 

چـو میـدان نبینی نگهـدار گوی
                    (سعدی، 1369، ص. 336)

 

3ـ هدفمند زندگی‌کردن

یکی از ویژگی‌های سالمندان موفق آن است که دورۀ پیری را دوران مازاد عمر نمی‌دانند، بلکه آن را مرحله‌ای از مراحل عمر می‌شمارند که اگر به‌درستی زندگی شود، می‌تواند موجب جبران گذشته شود و زمینۀ سعادت ابدی انسان را فراهم سازد. لازمۀ این امر پرهیز از روزمرّگی و داشتن هدفی مشخص متناسب با شرایط دوران سالمندی است؛ به‌طوری‌که فعالیت‌های این دوران معطوف به آن هدف شود و سالمند با وجود از دست دادن برخی از توانمندی‌هایش بداند که «جهان جای تن‌آسانی نیست» و با انجام فعالیت‌ها احساس کند به هدفی که از پیش تعیین کرده است، نزدیک می‌شود و درحال‌رشد است.

هرچند سعدی برای آماده‌سازی پیران در مواجهه با واقعیت‌های دوران سالمندی بارها به بیان ضعف و سختی‌های دوران پیری می‌پردازد، اما بارها بر اغتنام فرصت تأکید می‌کند. او در بوستان پس از بیان خاطره‌ای از یکی از سفرهایش که بانگ جرس ساربان، او را از خواب نوشین صبحگاهی باز داشت، به دوران پیری گریزی می‌زند و متذکر می‌شود حال که بخش اصلی عمر گذشته است، نباید حسرت خورد، بلکه باید فرصت مانده را غنیمت شمرد و با هدفگذاری درست برای رستگاری در آخرت تلاش کرد:

گذشت آنچه در ناصوابی گذشت
کنون وقت تخم است اگر پـروری
بـه شهـر قیـامت مـرو تنگـدست

 

ور ایـن نیـز هـم درنیابـی گذشت
گـر امـیـد داری کـه خـرمـن بـری
که وجهی ندارد به حسرت نشست
                       (سعدی، 1369، ص. 381)

سعدی هرچند خود دریغاگوی عمر ازدسترفتۀ خویش است، اما حسرت‌خوردن در دوران پیری را بیراه، فرصت باقیمانده را گران‌بها و وقت را شمشیر بران می‌داند:

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف

 

که فرصت عزیز است و الوقت سیف
                       (سعدی، 1369، ص.382)

هدفگذاری سعدی برای باقی‌ماندۀ عمر کسب نیکنامی در این دنیا و جلب رضایت پروردگار در آخرت است. هدفگذاری او معطوف به امور جاودانی است. از نظر او نیکنامی تنها پدیدۀ این دنیاست که می‌تواند پایدار باشد:

جهـان نمانَـد و خـرم روان آدمی‌ای

 

که باز ماند ازو در جهان به نیکی یاد
                        (سعدی، 1369، ص.710)

4ـ معناگرایی و تعالیجویی

توجه به امور معنوی و ارزش‌های متعالی می‌تواند به انسجام درونی فرد سالمند کمک کند. «نتایج برخی مطالعات بیانگر آن است که بدون سلامت معنوی، دیگر ابعاد زیستی، روان‌شناختی و اجتماعی نمی‌تواند عملکرد درستی داشته باشد یا به حداکثر ظرفیت خود برسد» (ترابی چافجیری و همکاران، 1398، ص. 63). کوئینگ و کوهن نیز در تحقیقات متعدد میدانی خود نشان دادند که باورهای دینی و انجام عبادات مذهبی در بهزیستی و احساس رضایتمندی بیشتر و شادمانی تأثیر زیادی دارد (Koenig & Cohen, 2002). سعدی نیز یکی از شیوه‌های مهم رسیدن به اهدافی را که می‌توان برای دوران پیری در نظر گرفت، معناگرایی و تعالیجویی می‌داند. او گرایش به معنویت را عامل انسجام روحی و روانی پیر می‌داند و توجه به ‌حق‌تعالی و دینورزی را مایۀ رستگاری او معرفی می‌کند. سعدی بارها دریغاگوی آن بخش از عمرش بهویژه در جوانی بوده است که به ‌غفلت گذشت و او نتوانست آن‌چنان‌که شایسته بود به امور دینی بپردازد؛ ازاین‌رو مهم‌ترین وظیفه در ایام باقی‌ماندۀ عمر را توبه از گناهان گذشته و به‌جا آوردن طاعات و عبادات برای برانگیختن لطف و بخشایش خداوند می‌داند:

دریغـا کـه فصل جوانـی بـرفت
ز سودای این پوشم و این خورم

 

بـه لهـو و لعب زندگـانی برفـت
نپرداختــم تـا غـم دین خــورم
                        (سعدی، 1369، ص.380)

از نظر سعدی پرداختن به ‌صورت و ظاهر عبادت کفایت نمی‌کند، بلکه آنانی رستگار واقعی‌اند که به معنا توجه داشته باشند نه به دعوی، اهل عمل باشند و تنها به سخنگفتن بسنده نکنند؛ زیرا «به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست». لازمۀ معناگرایی هوشمندی، دانشورزی، تقواپیشگی و جود و کرم است:

اگر هوشمندی بـه معنی گـرای
اگر دانش و جـود و تقـوا نبـود

 

که معنی بماند ز صورت به‌جای
به صورت درش هیچ معنی نبود
                     (سعدی، 1369، ص. 254)

 

به همین دلیل شخصیت‌های معنوی مانند بایزید بسطامی را برمی‌کشد و نحوۀ مواجهۀ او را با ماجرای ریختن طشتی خاکستر بر سر او می‌ستاید؛ زیرا او در چنین شرایطی به‌جای عصبانیت و دشنام‌دادن به دیگران خطاب به نفس خود می‌گوید:

که ای نفس من در خـور آتشم

 

به خاکستری روی در هم کشم؟
                     (سعدی، 1369، ص. 298)

 

و یا از هم‌سفر خود، پیری از فاریاب حکایت می‌کند که چگونه سجاده بر آب پهن و از آب عبور کرد:

چرا اهل معنی بدیـن نگرونـد

 

که ابـدال در آب و آتش رونـد
                       (سعدی، 1369، ص. 289)

 

معناگرایی و دین‌ورزی سعدی با اندیشۀ تقدیرگرایی پیوند یافته است؛ ازاین‌رو در همۀ آثارش نقش خداوند را در پیشبرد امور و شکل‌گیری حوادث یادآور می‌شود و از بی‌اثربودن تلاش انسان در اموری سخن به میان می‌آورد که مقدر شده‌ است:

ای خواجه برو که جهد انسان

 

بـی تیـر قضـا سپـر نبــاشـد
                    (سعدی، 1369، ص. 483)

اما نمونه‌های فراوانی در آثارش وجود دارد که نشان می‌دهد، نباید از تلاش و کوشش دست کشید. باران رحمت خداوند خواهد بارید، اما «تا دانه نیفکنی نروید» (سعدی، 1369، ص . 827).

تـوقع مدار ای پسر گر کسی

 

که بی‌سعی هرگز به منزل رسی
                       (سعدی، 1369، ص. 286)

5ـ کسب نیکنامی

خوش‌نامی سبب می‌شود تا سالمندان احساس کنند که هنوز مفیدند؛ زیرا خوش‌نامی و نیک‌نامی نشانۀ مقبولیت اجتماعی و نشان‌دهندۀ شایستگی‌های آنان است و سبب جلب احترام و حمایت دیگران می‌شود و حس رضایتمندی را در افراد تقویت می‌کند. همچنین، نیک‌نامی موجب می‌شود تا پس از مرگ نیز مردم از افراد به‌‌خوبی یاد کنند و برایشان از خداوند بخشایش و خیر بخواهند. سعدی تنها اثر ماندگار از انسان در این دنیا را نیک‌نامی می‌داند و همه را به اندوختن چنین سرمایۀ پایداری فرامی‌خواند. اصولاً از نظر او مرد نکونام هرگز نخواهد مرد، زیرا «مرده آن است که نامش به نکویی نبرند».

نیامـد کس انـدر جهـان کـو بماند

جهان بی ما بسی بوده است و باشد

 

مگـر آن کزو نـام نیـکو بمانـد
                    (سعدی، 1369، ص. 214)

برادر جز نکـونامـی مینــدوز
                       (سعدی، 1369، ص. 526)

یکی از راه‌های کسب خوش‌نامی از نظر سعدی کرم‌کردن و بخشش به دیگران است:

خواهی که ممتّع شوی از دنیی و عقبی

 

با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد
                       (سعدی، 1369، ص. 285)

حکایت توصیۀ پیر مبارک‌قدم به پادشاهِ بیمار، نشان از اهمیت بخشایش دارد. پادشاه از پیر می‌خواهد تا برای شفای او دعایی کند؛ اما پیر با تندی به او جواب رد می‌دهد و از او می‌خواهد تا زندانیان بی‌گناه را از بند آزاد و به آنان نیکی کند تا خیر خداوند نیز شامل حال او شود. پادشاه این کار را می‌کند و شفا می‌یابد.

که حق مهربان است بر دادگر
دعای مَنَت کی شود سودمند
تو ناکرده بر خلق بخشایشی

 

ببخشای و بخشایش حق نگر
اسیران محتاج در چـاه و بند؟
کجا بینی از دولت آسایشی؟
                     (سعدی، 1369، ص. 236)

 

توصیۀ‌ هاتف غیبی به پیری که در سفر به مکه پی‌درپی نماز می‌گزارد و از عبادت زیاد به وسواس افتاده بود، نشان می‌دهد که از نظر سعدی خیر‌رساندن به دیگران ارزشی هم‌پایه و حتی بیش از بسیاری از عبادت‌ها دارد و اصولاً طریقت درست، به خلق خدمت‌کردن و حتی انسان‌های بد را نواختن است:

به احسانـی آسـوده کردن دلی

بدان را نوازش کن ای ‌نیکمرد

 

بـه از الف رکعـت بـه هـر منـزلـی
                      (سعدی، 1369، ص. 260)

که سگ پاس‌ دارد چو نان تو خورد
                      (سعدی، 1369، ص. 265)

باب دوم بوستان به احسان اختصاص دارد و سعدی در آن دربارۀ فواید و مزایای نیکی‌رساندن به دیگران سخن می‌گوید و همگان را به خیرخواهی برای دیگران ترغیب می‌کند.

 

6- مرگآگاهی واقع‌گرایانه

 مرگ واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است که ذهن بشر را در طول دوران زندگی به خود جلب می‌کند. عموم انسان‌ها در برابر مرگ رفتاری مبتنی بر انزجار آمیخته با ترس از خود بروز می‌دهند. این احساس در افراد گوناگون متفاوت است و برحسب شدت، زمان، نژاد، مذهب و فرهنگ فرق می‌کند (منصور، ۱۳۹۶، ص. ۲۴۹)؛ اما مرگ برای سالمندان به مسئلۀ‌ای جدی تبدیل می‌شود. آنان نوعی اضطراب ناشی از مرگ‌هراسی را تجربه می‌کنند که گاه با افسردگی و خشم همراه است. «آنها از تغییرات جسمانی، میزان بالای بیماری و معلولیت و از دست دادن خویشاوندان و دوستان، شواهد بیشتری برای مرگ به دست می‌آورند» (صدرالهی و همکاران، 1397، ص. 272). شیوۀ سعدی برای غلبه بر وحشت ناشی از مرگ، ‌آگاهیِ واقع‌گرایانه از این پدیده و کسب آمادگی لازم برای مواجهۀ طبیعی با آن است. سعدی نه مرگ‌هراسی را ترویج می‌کند و نه مرگ‌ستایی را که در آثار برخی از عارفان دیده می‌شود. او در آثار تعلیمی خود تلاش می‌کند تا تصویری رئال از مرگ ارائه دهد؛ تصویری که اضطراب طبیعی از مرگ‌اندیشی را به رسمیت می‌شناسد، اما ارزش بخش کوتاه باقی‌ماندۀ عمر را برجسته می‌کند و سالمندان را برمی‌انگیزاند تا قدر آن را بدانند و به تلاشی مضاعف دست زنند و همچنان امیدوار زندگی کنند.

خنک هوشیـاران فرخنـده‌بخـت
کنـون بایـد ای خفتـه بیـدار بـود
چو شیبت درآمد به روی شبـاب
کنون وقت تخم است اگر پروری
غنیمـت شمـار ایـن گرامی‌نفس

 

کـه پیش از دُهُـل‌زن بسازنـد رخـت...
چو مرگ اندر آرد ز خوابت چه سود؟
شبـت روز شد دیده برکن ز خـواب
گـر امیــد داری کــه خـرمـن بـری
کـه بـی‌مــرغ قیمـت نــدارد قـفس
              (سعدی، 1369، ص. 381ـ382)

مرگ از نظر سعدی یک بن‌بست نیست، بلکه گذرگاهی است که همۀ انسان‌ها ناگزیر از آن عبور خواهند کرد. کسی رستگار می‌شود که چگونگی عبور موفقیت‌آمیز از این گذرگاه را بداند. هرچند توصیه‌های سعدی برای رهایی از مرگ‌زدگی و هراس از مرگ بیشتر معطوف به فعالیت‌های معنوی است، اما عمل به توصیه‌های او احساس رضایتمندی را در سالمندان تقویت می‌کند که شاخص مهمی در سالمندی موفق به‌شمار می‌رود.

 

7- امیدواری

از نظر اریک اریکسون اصلی‌ترین بحران دورۀ سالمندی ناامیدی است. «نومیدی بیانگر این احساس است که زمانی اندک باقی‌مانده، بسیار کوتاه‌تر از آنکه بتوان برای آغاز زندگی دیگر و آزمودن دیگر راه‌ها جهت دستیابی به انسجام تلاش کرد» (اریکسون، 1396، ص. 111). سالمند گاه این ناامیدی را از دیگران پنهان می‌کند، اما آثار آن را می‌توان در رفتار او دید. از نظر سعدی آنچه در دورۀ سالمندی پیران را بیشتر نگران می‌کند و زمینه‌ساز مرگ‌هراسی و یأس می‌شود، فکرکردن به خطاها و گناهان گذشته و خطر مبتلاشدن به پیامدهای منفی آن در آخرت است. از نظر سعدی شیوۀ درست در زندگی شیوه‌ای آمیخته از بیم و امید است.

اما دربارۀ سالمندان بیشتر از امید سخن می‌گوید. سعدی تلاش می‌کند تا با یادآوری لطف و رحمت خداوند بر یأس و ناامیدی که در پایان عمر به سراغ آدمی می‌آید، غلبه کند و با امیدوارکردن سالمندان به امکان رستگاری در آخرت، آرامش را به زندگی آنان هدیه کند تا بتوانند سختی‌های دوران پیری را با امید و گشاده‌رویی تحمل کنند و کماکان فعال باشند و دست از تلاش برندارند. حکایات متعددی در بوستان وجود دارد که باوجود اینکه عده‌ای سالمندان را از درگاه خداوند ناامید می‌کنند، اما آنان رو برنمی‌گردانند و موفق به کسب رضایت پروردگار می‌شوند؛ ازجمله پیری که شب‌زنده‌داری می‌کرد و به علت سوابق عملکردش هر شب یکی او را ناامید می‌کرد، اما او با امید، به کوشش خود ادامه می‌داد و می‌گفت:

به نومیـدی آنگـه بگردیـدمی
مپندار گر وی عنان بر شکست
در این بـود سر بر زمین خـدا
قبول است اگرچه هنـر نیستش

 

از این ره که راهی دگر دیدمی
کـه مـن بـاز دارم ز فتـراک دست...
که گفتند در گـوش جـانش نـدا
کـه جـز مـا پنـاهـی دگـر نیستش
                    (سعدی، 1369، ص. 285)

مناجات پیرمردِ مست که به مسجد رفته بود و مؤذن قصد بیرون‌راندن او را از مسجد داشت، نمونۀ زیبایی از امیدواری به لطف خداوند است. تصویری که او از لطف و کرم خداوند ارائه می‌دهد این است که حق از موی سپید سالمندان شرم دارد، ازاین‌رو آنان را عفو خواهد کرد.

دلم می‌دهد وقت وقت این امید
بـضـاعـت نـیـاوردم الا امیــد

 

که حق شرم دارد ز موی سپید...
خدایـا ز عفــوم مکـن ناامیـد
             (سعدی، 1369، ص. 398 ـ 399)

8- نقش‌آفرینی اجتماعی

 یکی از ویژگی‌های سالمندان موفق داشتن فعالیت‌های اجتماعی است. سالمندان درصورتی‌که به دورۀ سالمندی به چشم فرصت نگاه کنند، می‌توانند به علت برخورداری از دانش تجربی دربارۀ زندگی و نقش کاریزمایی به‌عنوان مرجع در روابط خانوادگی و اجتماعی به کنشگری بپردازند. نظریه‌های مختلفی دربارۀ چگونگی حضور فرد سالمند در جامعه ارائه شده است (نک: میشارا و رایدل، ۱۳۷۱) که یکی از آنها نظریۀ نقش است. براساس این نظریه سالمندان متناسب با موقعیت جدید لازم است به‌دنبال نقش‌های متفاوت اجتماعی بروند که گستره و دامنۀ فعالیت آنها با شرایطشان سازگارتر باشد. یکی از نقش‌هایی که سالمندان می‌توانند تا پایان عمر ایفا کنند، انتقال دانسته‌ها و تجربیات خود به دیگران است. آنان با این کار، احساس مفیدبودن خواهند داشت و به نسل جدید نیز کمک می‌کنند تا با آگاهی از دانش و شیوۀ زندگی پیشینیان، متناسب با شرایط خود مسیری درست‌تر را برای آینده انتخاب کنند؛ بدین ترتیب آنان ارتباطات بین‌نسلی را برقرار می‌سازند. توصیه‌های انوشیروان در پایان عمر به جانشین خود، هرمز، در باب اول بوستان نمونه‌ای از انتقال تجربیات مدیریتی و حکومتی است که به نسل بعدی منتقل می‌شود (سعدی، 1369، ص. 211-212). رسالۀ نصیحۀالملوک سعدی که حاوی ۱۵۱ توصیه به پادشاهان است، نمونه‌ای کاربردی از این‌دست و دستورالعملی برای حکومت‌کردن بر مبنای عدل و انصاف است. سعدی در این رساله سیاست‌های راهبردی و برنامه‌های عملی کشورداری را به‌اختصار نوشته است. او در یکی از توصیه‌هایش به حاکمان از آنان می‌خواهد که به نقش مشورتی و بهره‌گیری از رأی و تدبیر پیران توجه داشته باشند و آنان را در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دهند: «رای و تدبیر از پیر جهاندیده توقع دار و جنگ از جوان جاهل» (سعدی، 1369، ص. 875).

اصولاً بخش مهمی از آثار سعدی تعلیمی است. «ادبیات تعلیمی منبعی ارزشمند برای به دست آوردن دانش و پیداکردن شناخت نسبت به خود، دیگران و جهان است» (رضی، 1391، ص. 98). سعدی در آثار تعلیمی‌اش دانسته‌های نظری و تجربی خود را در قالب حکایات پندآموز از زبان دیگران به مخاطبان منتقل می‌کند و خود نیز با پند و اندرز به‌صورت مستقیم به خوانندگان درس زندگی می‌دهد. سعدی را شاعری ناصح دانسته‌اند که در اندرزگویی استاد است. او که خود نصیحت پیران بسیار شنیده است، انتظار دارد که دیگران نیز نصیحت‌های خیرخواهانۀ او را جدی بگیرند: «زنهار پند من پدرانه است گوش گیر» (سعدی، 1369، ص. 754). آموزه‌ها و پندها در ادبیات تعلیمی فارسی با لحن‌های گوناگونی بیان شده‌اند؛ از لحن‌های آمرانه و خشن گرفته تا لحن‌های فروتنانه و نرم. لحن بیشتر نقش بلاغی دارد و از عوامل برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب است (نک. رضی و فرهنگی، 1392، ص. 80-83). سعدی نیز برای پرهیز از یکنواخت و بی‌تأثیرشدن پند و اندرزهایش، آنها را در لحن‌های گوناگون بیان می‌کند؛ برای مثال «لحن سعدی در قصیده‌هایش خطابی، آمرانه و تند است، اما در بوستان آرام، پدرانه و مهربان» (موحد، 1373، ص. 82). از نظر او «یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد» (سعدی، 1369، ص. 708)؛ ازاین‌رو یکی از نقش‌های اجتماعی سالمندان باصفا نصیحتگری است. حکایات گوناگونی در آثار سعدی، اندرزگویی  پیران و مشورت‌گرفتن از آنها را روایت می‌کند؛ مانند نوعروسی که نزد پیری فرخنده‌فال از شوهر بدرفتارش شکایت می‌کند که روزگار را برایش تلخ کرده است. پیرِ سخن‌دان مهربانانه و خیرخواهانه به او چنین مشورت می‌دهد:

یکی پاسخش داد شیرین و خوش
دریـغ اسـت روی از کسـی تافتن

 

که گر خوبروی است بارش بکش
که دیـگر نشایــد چنــو یـافتــن
                    (سعدی، 1369، ص. 286)

یکی دیگر از نقش‌های پیران در آثار سعدی رساندن حرف مردم به گوش حاکمان است که به شکل‌های گوناگون حکایت می‌شود. یکی از قهرمانان حکایات باب اول بوستان پیران جسور، عدالت‌خواه و حاضرجوابی‌اند که بی‌محابا از حاکمان ستمگر انتقاد می‌کنند. در حکایت پادشاهان غور، زمانی که سالمندی «ز پیران مردم‌شناس قدیم» به علت بدگویی علیه شاه احضار می‌شود، با جسارت و صراحت تمام زیر تیغ شمشیر شاه چنین می‌گوید:

نه تنهـا مَنَت گفتم ای شهــریـار
چـرا خشم بر من گرفتـی و بس
چـو بـیـداد کـردی توقـع مـدار
تو را چاره از ظلم برگشتن است

 

که برگشته بختی و بدروزگـار
منت پیش گفتم همه خلق پس
که نامت به نیکی رود در دیار
نه بیچـارۀ بـی‌گنه کشتن است
                    (سعدی، 1369، ص. 242)

در حکایتی دیگر پادشاهی از سخنان برحقِ نیک‌مردی برآشفته می‌شود و او را زندانی می‌کند. او تحمل زندان را آسان می‌شمرد، حتی اگر تا آخر عمر زندانی شود. پادشاه ستمگر دستور می‌دهد که زبان از کام او درآورند. باز او تسلیم نمی‌شود ؛زیرا از نظر او رساندن حقیقت به گوش دیگران نوعی عبادت به‌شمار می‌آید.

رسانیدن امر حق طاعت است

 

به زندان نترسم که یک ساعت است
                    (سعدی، 1369، ص. 245)

9- توجه به‌ سلامت جسم و جان

 سلامتی جسم یکی از شاخص‌های مهم «سالمندی سالم» است، اما بعضی از صاحب‌نظران آن را جزء شاخص‌های ثابت سالمندی موفق نمی‌دانند. از نظر آنان با وجود بیماری و معلولیت نیز می‌توان سالمند موفق بود. سعدی نیز اشاراتی به لزوم توجه به‌ سلامت جسم دارد، اما بیشتر به ‌سلامت روح و روان می‌پردازد و خداباوری، معناگرایی و تعالی‌جویی را عامل مهم سلامت روان معرفی می‌کند.

سعدی به‌عنوان یک سالمند در ابیات آغازین باب شکر بر عافیت از بوستان ابتدا اقرار می‌کند که نمی‌تواند آن‌چنان‌که شایسته است، شکرگزار نعمت‌های خداوند باشد. آن‌گاه نعمت‌های جسمانی انسان را از نوزادی تا سالمندی برمی‌شمارد و توضیح می‌دهد که چگونه هرکدام از اجزای بدن به‌خوبی در جای خود قرار گرفته و به‌درستی با سایر اجزا هم‌نشین شده است؛ سپس تأکید می‌کند که باید سپاسگزارِ خداوند بود و در حفظ سلامت جسم و جان کوشید. او در حکایات متعدد، شخصیت‌ها را با افرادی مواجه می‌کند که به علت نداشتن یکی از همین نعمت‌هایی ‌که عادی شمرده می‌شوند، از سلامتی محروم‌اند؛ آن‌گاه بر لزوم قدردانی از داشته‌های خود و صبرکردن بر نداشته‌ها تأکید می‌کند.

سلامتی و تندرستی یکی از نعمت‌های خداوند است. لازمۀ تندرستی توجه به درمان بیماری‌ها و مراجعه به حکیم و طبیب است:

امید عافیت آنگه بود موافق عقـل

 

که نبض را به طبیعت‌شناس بنمایی
                    (سعدی، 1369، ص. 835)

برای حفظ سلامت جسمانی باید در تغذیه اعتدال را رعایت کرد؛ نه‌چندان زیاد خورد که انسان بالا بیاورد و نه‌چندان کم که باعث ضعف جسمانی شود. رعایت اعتدال در غذا برای سالمندان مهم‌تر است؛ زیرا آثار کمّیت و کیفیت غذا را سریع‌تر می‌توان در آنان مشاهده کرد:

با آنکه در وجود طعام است عیش نفس

 

رنج آورد طعام که بیش از قدر بود
                    (سعدی، 1369، ص. 102)

البته توصیه‌های سعدی دربارۀ تغذیه بیشتر مبتنی بر پرهیز است. او بیشتر از نخوردن‌ها حرف می‌زند تا چیزهایی که لازم است پیران بخورند. او در ابیات زیر به طنز شکم‌بارگی را نکوهش می‌کند که تهدیدکنندۀ بدن است:

بـه انــدازه خـور زاد اگـر مـردمـی
درون جای قوت است و ذکر و نفس
نـــدارنـد تـــن‌پــروران آگهــی

 

چنیـن پـرشکـم آدمـی یـا خمـی؟
تو پنداری از بهر نان است و بس
کـه پُرمعده باشد ز حکمت تهـی
                    (سعدی، 1369، ص. 334)

10- مهرورزی

 یکی از ویژگی‌های سالمند موفق برخورداری از سلامت عاطفی است که می‌تواند در پیری دایرۀ شمول آن گسترده‌تر شود و سالمند به همۀ انسان‌ها و سایر موجودات مهر بورزد. از نظر سعدی مهرورزی فضای زندگی را بهشتی می‌کند: «به‌نقد اندر بهشت است آنکه یاری مهربان دارد»؛ ازاین‌رو در همۀ آثارش توصیه به رفتار مهربانانه و همدردی با همه (به‌جز ستمگران)  به‌چشم می‌خورد، حتی در مواجهه با حیوانات و حشرات. تحسین شخصی که در بیابان سگی تشنه یافت و به کمک کلاه و دستارش از چاه آب کشید و سگ را از تلف شدن نجات داد، نمونه‌ای از ترویج مهرورزی است (سعدی، 1369، ص. 262). نمونۀ دیگر حکایت شبلی است که موری را شبانه از خانه به دکان گندم‌فروش برمی‌گرداند تا به‌دور از لانه‌اش تنها نماند (سعدی، 1369، ص. 264). اصولاً مهرورزی به دیگران باعث می‌شود تا مهر آنان نیز به انسان برانگیخته شود؛ زیرا «که رحمت برندت چو رحمت بری» (سعدی، 1369، ص. 255)؛ علاوه بر آن زمینه‌ساز بارش رحمت خداوند و آمرزش گناهان و کسب آرامش روحی پس از مرگ می‌شود.

کسی خسبد آسوده در زیـر گـل

 

که خسبند از او مردم آسوده‌دل
                       (سعدی، 1369، ص. 254)

سالمندان اگر روحیۀ مهربانی و مدارا را در خود تقویت کنند، دوست‌داشتنی‌تر خواهند شد و پند و اندرزهای آنان نیز بر جوانان گران جلوه نخواهد کرد و اثرگذارتر می‌شود.

 از نظر سعدی عشق از خصوصیات مشترک جوان و پیر است؛ ازاین‌رو گروهی از سالمندان عشق پیرانه‌سر را نیز تجربه می‌کنند. از چنین عشقی در گلستان سعدی انتقاد می‌شود، اما در غزلیاتش ارج می‌بیند، همچنان‌که عشق شیخ صنعان در منطق‌الطیر عطار ارج می‌بیند و سرانجام ختم به خیر می‌شود:

عشق پیرانه‌سر از من عجبت می‌آید
عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند

 

چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر
برو ای خواجه که عاشق نبود پنـدپذیر
                    (سعدی، 1369، ص. 524)

نتیجه‌گیری

مرور نظریه‌های سالمندی نشان می‌دهد که در هرکدام از آنها یکی از رویکردهای زیست‌شناختی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی برجسته‌تر شده است؛ اما در نظریۀ سالمندی موفق که در دهه‌های اخیر، صاحب‌نظران به آن توجه کرده‌اند، تلاش می‌شود به مقولۀ سالمندی جامع‌تر نگاه شود. سعدی یکی از فرهنگ‌سازان جامعۀ ایرانی است که دورۀ سالمندی او با خلاقیت و شکوفایی همراه بوده است. بررسی آثار تعلیمی سعدی نشان می‌دهد که او نگاهی واقع‌بینانه به سالمندی و سالمندان زمان خود دارد. او به‌خوبی تصویری از ناتوانی‌های سالمندان ارائه می‌دهد؛ ازجمله کاهش عملکرد حواس ظاهری، کاهش هیجان و شادابی، کاهش قدرت حافظه و همچنین مبتلاشدن به یأس و ناامیدی؛ اما با یادآوری ویژگی‌های مثبت سالمندان مثل پختگی، برخورداری از دانش تجربی، ایفای نقش مرجعیت و کاریزمایی و ایجاد روابط بین‌نسلی تلاش می‌کند تا نگرش آنان را به پیری اصلاح کند و راه‌های احساس رضایتمندی و مفیدبودن را به آنان نشان دهد.

موارد زیر را می‌توان از ویژگی‌های سالمندی موفق دانست که در آثار تعلیمی سعدی بازتاب یافته است. این ویژگی‌ها زمینه‌ساز خودشکوفایی و تقویت احساس خوشایندی در افراد سالمند خواهد شد و آنان را برای زندگی موفق در مرحلۀ پایانی عمر آماده می‌کند:

  • پذیرش واقعیت‌های دورۀ سالمندی به‌جای انکار، شکایت و افسردگی که سالمندان را برای انجام فعالیت‌های جبرانی آماده می‌کند.
  • زندگی هوشمندانه و رفتار خردمندانه به‌جای مواجهۀ هیجانی با رویدادها که نشان‌دهندۀ پختگی و سلامت ذهنی آنان است.
  • داشتن هدفی مشخص در زندگی و پرهیز از روزمرگی، به‌طوری‌که زمینه‌ساز جلب رضایت خداوند و کسب نیک‌نامی شود.
  • گرایش به معنویت و تعالی‌جویی، به‌طوری‌که سالمند از این طریق احساس آرامش کند و باور کند که می‌تواند رشد روحی داشته باشد و به تعالی برسد و زمینۀ رستگاری ابدی خود را فراهم کند.
  • کسب نیک‌نامی و خوش‌نامی که احترام و حمایت دیگران را به دنبال خواهد داشت و حس رضایتمندی را در آنان تقویت خواهد کرد.
  • مرگ‌آگاهی واقع‌گرایانه به‌جای مرگ‌هراسی، به‌طوری‌که باعث شود انسان فرصت کوتاه باقیماندۀ عمر را غنیمت بشمرد و خطاهای گذشته را جبران کند.
  • امیدواری به لطف و رحمت خداوند و غلبه بر یأس دوران پیری، به‌طوری‌که بتواند در آرامش به زندگی خود ادامه دهد.
  • نقش‌آفرینی اجتماعی ازطریق انتقال دستاوردهای تجربۀ زیستۀ خود به دیگران که به ‌اصلاح جامعه و برقراری ارتباطات بین‌نسلی منجر خواهدشد.
  • برای حفظ سلامت خود تلاش کند و به درگاه خداوند برای داشته‌هایش شکرگزاری کند.
  • به دیگران مهرورزی و مهربانی کند.

سعدی درمجموع بیشتر به مسائل روحی و روانی سالمندان توجه کرده است و با ترویج اندیشۀ گذرابودن عمر آدمی و لزوم دلبسته‌نبودن به تعلقات دنیوی به مسائل مربوط به جسم سالمندان اهتمام جدی نداشته است. دغدغه‌های او بیشتر از جنس فرهنگی و اخلاقی است و راهکارهای او برگرفته از دانش دینی و تجربۀ شخصی است. بدیهی است که دیدگاه سعدی جامعیت نظریۀ سالمندی موفق در دورۀ معاصر را نداشته باشد و برخی از ویژگی‌های سالمند موفق که امروزه مطرح است، توجه او را جلب نکرده باشد؛ مثل داشتن امنیت مالی، زندگی در محیط مناسب، بهزیستی اجتماعی سالمند و وجود محیط اجتماعی دوستدار افراد سالم.

1  همۀ شواهد از کلیات سعدی به اهتمام محمدعلی فروغی نقل ‌شده است که شمارۀ صفحۀ آنها در کنار ابیات و عبارات نوشته می‌شود.

اریکسون، اریک (1401). مقدمات روانشناسی اریکسون (سهیلا خداوردیان و سعید حسن زاده، مترجم). پندار تابان.
پروایی، شیوا، و آزاد ارمکی، تقی (1400). جامعه‌شناسی سالمندی. آگاه.
ترابی چافجیری، راضیه، کریمی، هنگامه، و شیرین کام جوری، فاطمه (1398). شادکامی و سبک زندگی در سالمندان. نارون دانش.
خادم، هاجر، و عقدایی، تورج (1396). پیرانه‌سری (نگاه روان شناختی سعدی و عنصرالمعالی به دوره کهنسالی) (به کوشش فاطمه حدادی).  کنگرۀ علوم اسلامی، علوم انسانی، یاس بخشایش.  
دوبووار، سیمون (1374). کهنسالی (ج. 1، 2). (محمدعلی طوسی، مترجم). شباویز.
رضی، احمد (1391). کارکردهای تعلیمی ادبیات فارسی. پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، 15(4)، 97-120.
رضی، احمد، و فرهنگی، سهیلا (1392). لحن تعلیمی در دیوان حافظ. پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، 18(5)، 79-102. https://sanad.iau.ir/journal/parsadab/Article/640519?jid=640519
رفیعی، حسن (1381). اریکسون فرزند و معمار هویت. دانژه.
زرین‌کوب، عبدالحسین (1343). با کاروان حله. علمی.
زنجری، نسیبه، شریفیان ثانی، مریم، حسینی چاوشی، میمنت، رفیعی، حسن، و محمدی شاهبلاغی، فرحناز (1396). مقایسۀ دیدگاه متخصصان و سالمندان پیرامون سالمندی موفق. مجلۀ دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، 9(2)، 279 -290. http://dx.doi.org/10.18869/acadpub.jnkums.9.2.279  
سعدی، مصلح‌الدین (1369). کلیات سعدی (به اهتمام محمدعلی فروغی). زوار.
شوماخر، بیورن (1400). چرا پیر می‌شویم؟ (یاشار مجتهدزاده و مهسا شهرابی فراهانی، مترجم). سبزان.
صدرالهی، علی، خلیلی، زهرا، و احمدی خطیر، مریم (1397). روان‌شناسی سالمندی. جامعه‌نگر.
کرمی، محمدحسین (1399). پیران و پیری در نگاه سعدی. سعدیشناسی، (8)، 80-95.
کشفی، منصور (1393). سالمندی در ادب پارسی: فرزانگی، افسردگی و بیماری. همسایه.
لویتین، دنیل جی (1400). سالمندی موفق (مینا صفری، مترجم). نوین‌توسعه.
معتمدی، عبدالله (1397). روان‌شناسی سالمندی، سمت.
مضطرزاده، امیر (1390، 5 مرداد). مروری مختصر بر جایگاه اجتماعی سالمندان در ادبیات مکتوب و شفاهی ایران. وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ. https://B2n.ir/n49695
منصور، محمود (1396). روان‌شناسی ژنتیک: تحول روانی از تولد تا پیری. سمت.
موحد، ضیا (1373). سعدی. طرح نو.
میشارا، بریان ل.، و رایدل، روبرت ج. (1371). روانشناسی بزرگسالان (حمزه گنجی و همکاران، مترجم). مؤسسۀ اطلاعات.
ﯾﻮﺳـﻔﯽ، غلامحسین (1369). چشمۀ روشن. علمی.
ﯾﻮﺳـﻔﯽ، غلامحسین (1367). دیداری با اهل قلم. علمی.