نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی
2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Seyed Hasan Qaznavi is one of the great poets whose poetry and character have not been known very much due to living in one of the most fruitful periods of Persian poetry. His divan was first published with many problem in 1328 (A.H) by the correction of Muhammad Taqi Modares Razavi. These problems can be studied in the following fields: the method of correction (not specifying the basic copy and order of using other copies, not specifying the source of verses and poems, the defect of copies); variant copies (mentioning the variant copies without the sign (/) of copy, incomplete variant copies, preference of annotation over the text, sameness of annotation and text); incorrect forms; omissions (poems and verses); general problems (repetition of poems and verses, print errors, not having appendices and defection in end indices and using sources with unscientific publishing). Besides some points such as determining and explaining the specific method of correction and providing complete variant copies by considering trustworthiness which is one of the primary and obvious principles of scientific correction and should be regarded in the critical correction of this Divan, nowadays some authentic copies of this Divan have been obtained which eliminate many mistakes, Tashifs and omissions of Modares’ printed version. Proposing various instances of such mistakes and defections, this research emphasizes the necessity of recorrection of Seyed Hasan Qaznavi’s Divan.
کلیدواژهها [English]
تصحیح انتقادی و احیای متون یکی از عرصههای مهم تحقیق در ادب کهن فارسی است که به ویژه در طیّ قرن اخیر مورد توجّه مصحّحان برجستهای چون علّامة قزوینی، جلالالدین همایی، بدیعالزمان فروزانفر و دیگران قرار گرفته است. تصحیح و نشر بسیاری از متون گرانقدر گذشته به شیوهای علمی توسط این استادان، زمینهای قابل اعتماد برای تحقیقات دیگر فراهم کرده است. با این همه هنوز هم بسیاری از آثار ارجمند ادب فارسی را میتوان یافت که به طبع انتقادی نرسیدهاند و به تصحیح مجدد نیاز دارند. دیوان سید حسن غزنوی (م 556ق) یکی از این آثار ارزشمند است.
سید حسن غزنوی مشهور به سید اشرف از شاعران توانایی است که شعر و شخصیّت او سبب زندگی در یکی از پربارترین دورههای شعر فارسی، چنان که باید شناخته نشده است. دورهای که در آن شاعران بزرگی چون سنایی (م 535ق)، خاقانی (م 595ق) و نظامی (م 614/ 619ق) عرصۀ خودنمایی را بر دیگر شاعران تنگ کرده بودند. با این همه قرائنی موجود است که نشان میدهد سید حسن نزد معاصرانِ خود مورد احترام بوده است و شاعران و تذکرهنویسانِ پس از او نیز وی را میستودهاند. از آن جمله سنایی، از معاصرانِ سید حسن، در کارنامۀ بلخ (سنایی، 1348: 195) از او به عنوان شاعری خردمند و بامعانی یاد کرده است و نیز جمالالدین عبدالرزاق (م 588ق) که بسیاری از قصاید این شاعر را استقبال کرده است، سید حسن را در کنار رشید وطواط و انوری از جمله شاعرانی دانسته است که در شکوفایی شعر او مؤثر بودهاند:
اشرف و وطواط و انوری سه حکیماَند |
|
کز سخن هر سه شد شکفته بهارم
|
در میان معاصران ما، استاد مدرّس رضوی که خود مصحّح دیوان سید حسن بوده است او را از استادانی دانسته است که در بیشتر فنون سخن طبعآزمایی کرده است و از عهدۀ همۀ آنها به خوبی برآمده است (غزنوی، 1362: 395). در اهمّیت دیوان این گویندۀ زبردست برای بزرگانی همچون فروزانفر و دهخدا همین نکته بس که هر دو با وجود مشغلههای علمی دیگر، پس از خواهش مدرّس رضوی از آنها، با دقّت تمام دیوان سید حسن را مطالعه کرده، نکات فراوانی را یادآوری نمودهاند که در پایان دیوان به چاپ رسیده است. استاد صفا نیز سید حسن را از فصحای بزرگ اواسط قرن ششم دانسته است که کلامی سخته و استوار و سبکی مخصوص به خود دارد که بعد از او بر شعر شاعران نیمۀ دوم قرن ششم تأثیرگذار بوده است (1378: 2/ 592).
دیوان سید حسن نخستین بار در سال 1328ش. به تصحیح محمّدتقی مدرّس رضوی و بار دیگر، در سال 1362ش. با برخی اصلاحات جزئی به اهتمام محمّد روشن منتشر شده است. این تصحیح همراه با مقدّمهای در شرح احوال سید حسن، ممدوحانِ او و بررسیِ مختصرِ شعر او شامل 97 قصیده، 18 ترجیعبند، 83 غزل، 40 قطعه و 197 رباعی به چاپ رسیده است و در طول شصت سال اخیر یگانه مرجع تحقیق دربارۀ این شاعر بوده است. کوشش مرحوم مدرّس در تصحیح دیوان سید حسن با وجود ضعف باصره ستودنی است امّا ایشان خود بیش از همه از نقصهای چاپ خویش آگاه بوده و چندین جا به این نکته اشاره کرده است. وی یکی از علّتهای تعجیل در چاپ این دیوان را با همۀ نقائص آن، مجهولالقدر ماندن سید حسن دانسته، اظهار امیدواری کرده است که بعدها کسانی شیفتۀ شعر وی شوند و با تهیۀ نسخ قدیمی و کامل و رفع نواقص، چاپ آن را تجدید کنند (غزنوی، 1362: 416).
موضوع این مقاله بررسی ایرادهای طبع مدرّس است که به روشنی ضرورت تصحیح تازۀ دیوان سید حسن را نشان میدهد. گفتنی است این موارد تنها بخشی از اشکالاتی است که نگارنده در تصحیح تازۀ خود از این دیوان به آنها برخورده است و در حدّ مجال محدود مقاله آنها را عرضه میکند. این اشکالها در چند گروه کلّی شامل شیوۀ تصحیح، نسخهبدلها، صورتهای نادرست، افتادگیها و اشکالات کلّی قابل بررسی است.
از جمله نکات مهم در باب شیوۀ تصحیحِ مدرّس رضوی در این طبع، موارد ذیل قابل ذکر است.
در مقدمة کتاب هیچ گونه اشاره و نشانهای مبنی بر تعیین نسخة اساس به چشم نمیخورد و در باب اهمیّت و اعتبار نسخهها و شیوة استفاده از آنها سخنی به میان نیامده است. مدرس شیوۀ خود را در تصحیح، به این صورت خلاصه کرده است که پس از گردآوری اشعار سید حسن از مجموعهها و تذکرهها، آنها را با نسخهای از دیوان در کتابخانۀ آستان قدس رضوی مقابله کرده است و پس از تفکیک قصاید و ترجیعات و جز آنها، برخی از اختلافات نسخ را در ذیل صفحات ذکر کرده است. از آن پس نیز تا هنگام چاپ کتاب هرگاه به نسخهای از اشعار سید حسن برخورده، آنها را با مجموعۀ خود مقابله کرده است (غزنوی، 1362: 414). بنابراین نسخة آستان قدس از نظر وی بهترین و مهمترین منبع در تصحیح دیوان بوده است امّا از آنجا که این نسخه به خط نستعلیق غیرمنقوط نوشته شده است مدرس در موارد بسیاری از آن عدول کرده، روایت نسخة ملک و مجلس را که خواناتر بوده، اختیار کرده است بی آنکه از وجه ترجیح سخنی به میان آورده باشد. چند نمونه:
عجب بماندم سوی سپاه منصورش |
|
که هر یکش ده و هر صدش صدهزار شدهست
|
نسخۀ آستان قدس، ص 12: و إن یکاد بدم بر سپاه منصورش 1
اینک ز حسن جلوۀ طاووس کز شرف |
|
درگاه تو نشیمن اهل نظر شده است
|
نسخۀ آستان قدس، ص 12: نشیمن باز ظفر
فرو نگیرد چشم از شعاع چشمۀ نور |
|
اگر ستاره ز رایش یکی نظر یابد
|
نسخۀ آستان قدس، ص 32: چشمۀ مهر
حاسدت گرچه ادب نیست برآویختهباد |
|
به همان رشته که از چاه زنخدان آرد
|
نسخۀ آستان قدس، ص 36: دشمنت گرچه؛ هم بدان رشته
به پیش آسیای آبگون ابر است چونگردی |
|
که دیدهست آسیا هرگز که گرد بحر وبر گیرد؟
|
نسخۀ آستان قدس، ص40: که گرد از بحر برگیرد
یکی از اشکالهای طبع مدرس، اشعاری است که در دیوان آمده امّا منبع آنها مشخص نیست. مدرّس غالباً دربارۀ منبع این اشعار سخنی نگفته است و گاه نیز بدون ذکر مشخصات دقیق آنها به اشاراتی مبهم بسنده کرده است. برای نمونه در بخشی از رباعیات توضیح داده است که «این رباعیها از چند تذکرۀ خطی به دست آمد» (غزنوی، 1362: 346) و یا «این رباعی در جنگی به سید حسن و در جنگی دیگر به سید حسن اشرفی 2 منسوب شده است» (غزنوی، 1362: 342). در باب اختلافات کلّی نسخهها نیز همین رویه را در پیش گرفته است مثلاً ذیل غزلی اشاره کرده که ابیات این غزل در برخی نسخ، ضمن قصیده هم آمده است (غزنوی، 1362: 289).
نسخههای مدرّس در تصحیح دیوان سید حسن به ترتیب عبارتاند از:
1) نسخۀ کتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار، به شمارۀ 185، سدۀ 13ق. 3
2) نسخۀ کتابخانۀ آستان قدس، به شمارۀ 4673، مورّخ 1012ق. 4
3) نسخۀ کتابخانۀ ملک، به شمارۀ 7 /5307، سدۀ 11ق. 5
4) نسخۀ کتابخانۀ مجلس، به شمارۀ 7886، سدۀ 11ق. 6
5) نسخة متعلق به مهدی بیانی، مورّخ 995ق.
6) نسخة متعلق به خانلری، مورّخ 1028ق. 7
وی در تصحیح خود از دو نسخة مهمّ و معتبر دیوان استفاده نکرده است. نخست، دستنویس کتابخانۀ ملّی به شمارۀ ف2227 که در سال 1252ق توسّط کاتبی ناشناس در 154 برگ و در 17 سطر بر روی کاغذ فرنگی و به خطّ نستعلیق کتابت شده است (انوار، 1356: 5/ 337). این نسخه شامل دو دیوان است. نخست دیوان سید حسن غزنوی که از آغاز تا صفحۀ 212 را شامل میشود و پس از آن دیوان سراج قمری که از صفحۀ 212 تا صفحه 309 را در بر گرفته است. با این حال فهرستنگار متوجّه این موضوع نشده است و تنها به معرّفی دیوان سید حسن پرداخته است. 8 مجموع ابیات دیوان سید حسن در این نسخه حدود 3500 بیت است که به این صورت بخشبندی شده است: 1. مقدمۀ جامعِ دیوان (ص 4- 1) 2. قصائد (ص 138- 4) 3. ترجیعات (ص 184- 138) 4. غزلیات (ص 212- 184). اشعار بدون رعایت ترتیب حروف تهجی ذکر شدهاند و در مواردی معدود، کاتب به این بخشبندی پایبند نبوده است؛ مثلاً در میان ترجیعات یا غزلیات، قصیدهای آورده است. نسخۀ کتابخانۀ ملی با وجود کتابتِ متأخّر، به واسطۀ امتیازهایی مانند ضبطهای دقیق، اشعار و ابیات تازه، و مقدّمۀ جامع دیوان، اساس تصحیح نگارنده قرار گرفته است.
نسخة دوّم دستنویسی از تذکرة خلاصةالاشعار و زبدةالافکار تقیالدین کاشی است که به شمارة 272 در کتابخانۀ مجلس نگهداری میشود و تاریخ کتابت آن 1007ق است. قطع نسخه رحلی بزرگ در ابعاد 19 × 33س، جلد آن تیماج قرمز و نوع کاغذ آن اصفهانی ضخیم است و اشعار در 982 صفحه در 30 سطر و 4 ستون نوشته شدهاند. (حائری، 1357: 21/ 70). این دستنویس که حدود 2300 بیت از اشعار سید حسن در آن دیده میشود از نظر امتیازهای نسخهشناسی پس از نسخة کتابخانۀ ملّی قرار دارد و در برخی موارد که ضبطهای آن نسخه، غلط مسلّم است در تشخیص ضبط درست و تأیید ضبط نسخههای دیگر بسیار راهگشاست.
عرضة نسخهبدل و گزارش روایتهای متفاوت نسخهها اگر با دقت و امانت کامل انجام گیرد، اصالت نسخهها را نشان میدهد و انتخاب ضبط اصیل و صحیح، قدرت فهم و اجتهاد مصحح را خاطرنشان میکند. کار مدرّس در این حوزه اشکالاتی دارد که به اجمال به آن اشاره میشود.
مدرّس در طبع این دیوان یکی از اصول اولیۀ تصحیح را نادیده گرفته است یعنی در پای صفحات تنها به ذکر اختلاف نسخهها بسنده کرده و جز در موارد بسیار نادر اشارهای به منبع نسخهبدلها نکرده است. به همین سبب نمیتوان در باب صحّت و اصالت نسخهها هیچ نظری ارائه داد.
مصحّح چنان که خود اشاره کرده (غزنوی، 1362: 414) تنها «بعضی از نسخهبدلها و اختلافات نسخ» را ذکر کرده است. فارغ از این که معیار وی در گزینش و ذکر این اختلافات روشن نیست؛ با بررسی نسخهها به موارد متعدّدی برمیخوریم که بدون هیچ علّتی از ذکر اختلاف نسخ خودداری شده است، درحالی که این موارد جزئی و غیرضروری به نظر نمیرسند و گاه حتّی نسبت به متن ترجیح دارند. 9 ابیات زیر نمونههایی از این مواردند:
شاها به مجلس تو فرستاد خادمت |
|
خطّی چو خطّ دوست که از مشک و شکّر است
|
نسخۀ ملک، ص 12 (مصراع دوّم): مشکی چو خطّ دوست که پُر شهد و شکّر است
ترکِ این گنبد نهپوشش گردان گویند |
|
کمِ این خانۀ بیروزنِ بیدر گیرند
|
نسخۀ ملک، ص 71: پُرروزن
در بزم جام او را عشرتنسیم کن |
|
در رزم تیغ او را نصرتپناه دار
|
نسخۀ آستان قدس، ص 51: نصرتگیاه
الا تا شمع را بینند روشن چون رخجانان |
|
الا تا نیشکر یابند شیرین چون لبدلبر
|
نسخۀ مجلس، ص 56 (مصراع دوّم): الا تا لعل محبوبان دهد شیرینی شکّر
چشم اقبال و دل بخت تو باشد روزو شب |
|
از سواد و از سویدا چشم و دل راافتخار
|
نسخۀ مجلس، ص 47: بخت است و باشد
عرضة متن منقح و پیراسته و ارائة موارد اختلاف نسخ در حاشیه از اصول ضروری تصحیح متن است؛ نسخهبدلها غالباً صورت تصحیفشده یا مغلوط متن هستند و یا حدّاقل از نظر تناسب و صحّت، در درجۀ پایینتری از متن قرار میگیرند. با این حال در تصحیح مدرّس این موضوع درهمه جا رعایت نشده است و گاه حاشیه بر متن ترجیح دارد. وی در موارد فراوان روایت نسخۀ اساس را بی هیچ علّتی به حاشیه برده و روایت نسخههای دیگر را وارد متن کرده است. به چند نمونه توجه کنید:
مبارک روی محمودت بود زود |
|
که بر ملکِ سخن یابد امارت
|
نسخۀ ملک، ص 21: ملک بهحق
تا بر سر تو مردمِ چشمم گلابریخت |
|
در آتش فراق دلم همچو مجمر است
|
نسخۀ آستان قدس، ص 9: تا بر سر خیال تو چشمم
خشنود باد جانت که از تو به ذاتخود |
|
بودهست و هست و باشد خشنودکردگار
|
نسخۀ ملک، ص 79 (مصراع اوّل): خشنود باد جانت از ایشان که از تو خود
ذات پاکیزۀ او را ندهد چرخ گزند |
|
فلک آینهگون را نکند تیره غبار
|
نسخۀ مجلس، ص 49: بخار
چو شمع از دیده آب آتشین هردمفروبارم |
|
چو برق اندر فراقت چون برآید دود دل بر سر
|
نسخۀ آستان قدس، ص 44 (مصراع دوّم): چو شمعم در فراقت چون برآید دود دود از سر
تعالیالله چه ساعت بود کآمد شاه درکابل |
|
خدایش حافظ و ناصر، سپهرش مخلص و چاکر
|
نسخۀ ملک، ص 83: مخلص و یاور (چاکر در متن تکرار قافیه است).
یکی از اشکالاتی که گاه در این طبع به چشم میخورد، یکسانیِ روایت برخی از نسخه بدل ها با روایت متن است و معلوم نیست این اشتباه که مایۀ شگفتی مخاطب میشود چگونه پدید آمده است. نمونههایی از این موارد در صفحات 56 (بیت 4)، 151 (بیت 6)، 190 (بیت 6)، 191 (بیت 10)، 287 (بیت 19)، 334 (بیت 4) دیده میشود.
مقصود از صورتهای نادرست ابیات مغشوش و نامفهومی است که تعداد آنها در طبع مدرّس کم نیست. در این تصحیح ابیات متعدّدی دیده میشود که برخی از آنها ضبط مغلوط و مغشوشی دارند و با علامت (؟) مشخص شدهاند و برخی دیگر ابیاتِ مبهم و نامفهومی هستند که ظاهراً در نظر مدرّس وجهی داشتهاند و علامت (؟) ندارند. علاوه بر این، ابیات فراوان دیگری نیز وجود دارد که ضبطِ آنها بسیار ضعیف به نظر میرسد امّا چون مدرّس نسخۀ دیگری در اختیار نداشته، ناگزیر همان ضبطِ ضعیف را در متن آورده است. در حال حاضر نسخههای متعدّدی از دیوان این شاعر شناسایی شده است که در دسترس مدرّس نبودهاند. با تأمل در آنها روایت صحیح و اصیلِ بسیاری از این ابیات آشکار میشود. در اینجا با ذکر نمونههایی از این موارد در طبع مدرّس، صورت صحیحِ آنها در تصحیحِ تازه نشان داده شده است.
طبعِ مدرّس:
چه حاجت است به تیه خیال خویش مرا (؟) |
|
که چون ستارۀ طبع است انتباه تو را
|
تصحیحِ تازه:
چه حاجت است به تنبیه حال خویش مرا |
|
که چون ستاره طبیعی است انتباه تو را |
تنبیه (= آگاه کردن) و انتباه (= بیداری، آگاهی) یک بار دیگر در دیوان سید حسن (1362: 198) در یک بیت به کار رفتهاند. بیداریِ ستاره اشاره به حضور شبانۀ ستارگان در آسمان است:
حال بیخوابیِ چشم من چه میداند کسی؟ |
|
کو چو اختر هر شبی تا صبحدم بیدار نیست
|
طبعِ مدرّس:
برخور که چار طبع جهان دشمن تو را |
|
اندر درون دیده و دل نیش و نشتر است
|
تصحیحِ تازه:
برخور که چار طبع جهان دشمن تو را |
|
اندر دل و دو دیده و در دست و در سر است |
«نیش و نشتر» در ضبط مدرّس رضوی تقریباً به یک معنا به کار رفتهاند و با «چار طبع» لفّ و نشر ناقصی پدید آوردهاند. علاوه بر این که ارتباط خاصّی میان آنها با چار طبع وجود ندارد. حال آن که در تصحیح تازه، لفّ و نشر بیت به این صورت کامل شده است: آتش در دل (کنایه از حسرت و اندوه)، آب در دو دیده (کنایه از اشک و اندوه)، باد در دست (کنایه از بینصیبی)، خاک در سر (کنایه از گرفتاری به مصیبت/ خواری و حقارت).
طبعِ مدرّس:
ای سخنهای تو چشمم را روشن کرده |
|
وِردم «الحمد لمن اَذهَب عنّا الحزن» است
|
تصحیحِ تازه:
ای سخنهای تو زای حزنم سین کرده |
|
وِردم «الحمد لمن اَذهَب عنّا الحزن» است |
روایت تازه علاوه بر ارتقاء غنای موسیقایی بیت از طریق واجآرایی و رفع سکتهای که ضبط مدرّس رضوی در وزن بیت به وجود آورده است، هنرِ سید حسن در مضمونسازی با شکل کلمات را نیز به نحو بارزی برجستهتر کرده است. موضوعی که در دیوان او نمونههای متعددی دارد ← (غزنوی، 1362: 124، 132، 164، 190).
طبعِ مدرّس:
چون مدبر بدخو حرمت همه بابت (؟) |
|
رمح گذارند که چو عزمت همه سر باد (؟)
|
تصحیحِ تازه:
چون حمله پذیرند چو حزمت همه پایاَند |
|
رمحی که گذارند چو عزمت همه سر باد |
چنان که دیده میشود در چاپِ مدرّس رضوی، بیت به همین صورت مغشوش آمده است و مصحّح در کنار دو مصراع علامت (؟) گذاشته است. تصحیح تازه مشخص میکند که بیت در وصفِ جنگاوری لشکریان ممدوح سروده شده است.
طبعِ مدرّس:
قمر کو پیکر دیوش نبودی (؟) |
|
زدستی خاک در چشم قمر باد
|
تصحیحِ تازه:
قمر گر پیک دیوانش نبودی |
|
زدستی خاک در چشم قمر باد |
ارتباط «پیکر دیو» با «قمر»، در چاپ مدرّس رضوی روشن نیست و موجب اخلال در معنای بیت شده است. ضبط تازه، به درستی ابهام بیت را برطرف کرده است. تشبیه ماه به پیک از مضامین رایج در شعر فارسی است و در دیوان سید حسن نیز سابقه دارد:
تیر است کاتب تو و برجیس کدخدای |
|
ماه است قاصد تو و خورشید پاسبان
|
چنان که گفته شد مدرّس در تصحیح خود از دو نسخۀ مهمّ دیوان استفاده نکرده است و این موضوع موجب شده است اشعار و ابیات فراوانی از سید حسن غزنوی از دیوان مصحَّح او ساقط شود. همچنین در منابع دیگر نیز اشعاری به نام سید حسن آمده است که در طبع مدرّس نشانی از آنها نیست. از آن جمله در کتاب نزهةالمجالس که در حدود یک قرن پس از مرگ سید حسن تدوین شده، 89 رباعی به اسم این شاعر آمده است که از میان آنها تنها 22 رباعی در دیوان چاپی او وجود دارد (شروانی، 1375: 100).
یک قصیده، 10 غزل، 3 قطعه و یک رباعی در دو نسخۀ کتابخانۀ ملّی و تذکرة خلاصةالاشعار وجود دارد که در متن چاپیِ دیوان نیامده است. قرائن سبکشناسی مشابهت تام این اشعار را با سبک سخن سید حسن غزنوی تأیید میکند. مطلع این اشعار و شمارِ ابیات آنها از این قرارند:
قصیده
ألا قُل لِداعی الهَوی زمزم |
|
و اقبل بأعذب مِن زمزم
|
(12 بیت) |
غزلیات
حُسن یارم به کمال افتادهست دل در خم آن زلف دلآزار بماندهست عاشقان وقت است راه بوستان باید گرفت طارم ازرق ضیا زآن ترک خرگاهی گرفت زه ای میمونلقا خورشید جاهت دل رفت و با خودم برِ جانان نمیبرد نگار ما چنان از ما گریزد ای شده جان با جمالت همنفس خیز تا روی به کار دل و دلدار آریم ای دل اندر عشق جانان جان بده |
|
یا رب آن خود چه جمال افتادهست دل در هوس آن رخ جاندار بماندهست گوشهای از سبزه و آب روان باید گرفت نام [و] بانگ حُسن او از ماه تا ماهی گرفت جهان در سایۀ پرّ کلاهت هرچند میبکوشم فرمان نمیبرد که شادی از دل دانا گریزد از همه خلقم تو میبایی و بس از خود و مستی خود یک دمه انکار آریم یا به زلف کافرش ایمان بده
|
(9 بیت)
(8 بیت)
(9 بیت)
(9 بیت)
(6 بیت)
(5 بیت)
(5 بیت)
(5 بیت)
(6 بیت)
(8 بیت) |
قطعات
حکیم حاذق فرّخپیِ مبارکدست نه هر آنکو بود به صورت مرد هر که با تو چو کاغذ و چو قلم |
|
ز دست زرّافشانِ ملِک عقیق فشاند بایدش خواند مرد بر اطلاق دوزبان و دوروی شد به سخن
|
(2 بیت)
(2 بیت)
(2 بیت) |
رباعی
آمد گه سور و نوبت ماتم رفت |
|
بشکفت گل شادی و خار غم رفت
|
نسخۀ ملّی و تذکرة خلاصةالاشعار در مجموع 55 بیت تازه دارند که در طبعِ مدرّس رضوی نیامده است. این افتادگیها در میان قصاید، غزلیات و ترجیعات دیده میشوند و به طور کلّی دو دستهاند: نخست ابیاتی که حذف آنها خللی در معنا یا ساختار شعر ایجاد نکرده است مانند این ابیات که از قصیدۀ شمارۀ 66 (غزنوی، 1362: 135) ساقط شده است:
ای مریمت برفته چو عیسی، بسیبپای |
|
وی آسیهت گذشته چو موسی، بسیبمان
|
و یا این بیت که در غزل شمارۀ 12 (غزنوی، 1362: 268) نیامده است:
زلف او جوشن مه گشت و نمیدانم هیچ |
|
ماه را باز چو ماهی هوس جوشن چیست
|
امّا گروه دوّم ابیات و مصراعهایی است که حذف آنها معنا یا ساختار شعر را گنگ و مبهم کرده است به ویژه مواردی که در اصل چهار مصراع بوده و با ساقط شدن مصراعهای دوم و سوم به صورت یک بیت درآمدهاند. ابیات زیر نمونههایی از این موارد است:
طبعِ مدرّس:
فلک گر نافهای گردد پُر از مشک |
|
اگر رنگ است آن جز رنگ خون نیست (؟)
|
تصحیحِ تازه:
فلک گر نافهای گردد پُر از مشک |
|
بدین نیکی مدان کو بددرون نیست |
طبعِ مدرّس:
شاها چو ملک یافت تو را بهتر از همه |
|
چون مهر سرخروی تو را کرد پادشاه (؟)
|
تصحیحِ تازه:
شاها چو ملک یافت تو را بهتر از همه |
|
بهتر همی کند به تو و حال تو نگاه |
طبعِ مدرّس:
ز ایزد جان او خواهد همانا |
|
که میگردد به گرد بحر و بر باد
|
تصحیحِ تازه:
ز ایزد جان او خواهد همانا |
|
که خوش گردد چنان وقت سحر باد |
گذشته از اشکالات مهمّ طبع مدرس که پیش از این گذشت نقصهای جنبی دیگری نیز در این تصحیح وجود دارد که در اینجا به نمونههایی از آنها اشاره میشود.
در طبع مدرّس رضوی ابیات مفردی هست که گاه در دو یا سه شعر متفاوت تکرار شدهاند و چون این تکرارها در اغلب نسخههای دیوان دیده میشود میتوان احتمال داد که شاعر به علل مختلف چندبار از آنها استفاده کرده است امّا گذشته از اینها در برخی موارد چندین بیت از یک قصیده به صورت غزلی مستقل ضبط شده است و این موضوع با هیچ یک از نسخههای مورد استفادۀ مدرس تطابق ندارد. برای نمونه ابیاتی از قصیدۀ 59 (غزنوی، 1362: 120) و قصیدۀ 69 (غزنوی، 1362: 143) بار دیگر به صورت غزلهایی مستقل (غزنوی، 1362: 285؛ 289) آمدهاند.
غلطهای چاپی در طبع نخست دیوان چندان بوده است که مرحوم مدرّس غلطنامۀ مفصلی در ابتدای دیوان آورده است. در چاپ محمد روشن بسیاری از این غلطها اصلاح شده امّا هنوز هم غلطهایی در متن دیوان دیده میشود:
غلط |
صحیح |
صفحه |
بیت |
|
غلط |
صحیح |
صفحه |
بیت |
ببرد |
بپرد |
62 |
3 |
|
بند |
بنده |
320 |
10 |
زبور |
زیور |
88 |
5 |
|
دگرکون |
دگرگون |
330 |
9 |
کمنی |
کنمی |
161 |
16 |
|
خظ |
خط |
335 |
7 |
بازنده |
بارنده |
170 |
8 |
|
نماست |
نماندست |
335 |
9 |
فارون |
قارون |
310 |
1 |
|
سینۀ |
سینه |
339 |
11 |
انگین |
انگبین |
312 |
16 |
|
کتم |
کنم |
341 |
11 |
نمایههای پایانی طبع مدرّس بسیار مختصر و تنها شامل فهرست اعلام و اماکن و نام کتابها است و جا دارد که نمایههایی چون احادیث و عبارات عربی، لغات، ترکیبات و تعبیرات، امثال و حکم و... به آن افزوده شود. برای دریافت بهتر متن نیز وجود تعلیقات در پایان دیوان ضروری به نظر میرسد.
بسیاری از منابعی که مدرس در تصحیح دیوان سید حسن به عنوان منابع جانبی از آنها سود جسته است، در زمان وی یا به چاپ نرسیده یا تصحیح قابل قبولی از آنها ارائه نشده بوده است و این موضوع احتمالاً در ورود برخی اشتباهات در کار وی بیتأثیر نبوده است. از جملۀ این منابع میتوان به این موارد اشاره کرد: لبابالأنساب بیهقی نسخۀ کتابخانۀ آستان قدس، تذکرۀ عرفاتالعاشقین نسخۀ کتابخانۀ ملک، تذکرۀ هفت اقلیم و تذکرۀ آتشکده نسخۀ کتابخانۀ سپهسالار، طبقات ناصری و تاریخ فرشته طبع هند.
نخستین تصحیحِ دیوان سید حسن غزنوی در سال 1328ش. به همّت مرحوم محمّدتقی مدرّس رضوی صورت گرفته است امّا به علّت اشکالات اساسی از قبیل نامشخص بودن شیوۀ تصحیح، ذکر نسخهبدلها بدون علامت/ رمز نسخه و یا ذکر ناقص آنها، وجود برخی ضبطها و صورتهای نادرست و سقطات و افتادگیها، کاستیهای بسیاری در آن راه یافته است. در این مقاله با بررسی مختصر این ایرادات نمونههایی از هریک ارائه شد که ضرورت تصحیح مجدّد دیوان این شاعر را آشکار میکند.
1- «و إن یکاد» بخشی از آیۀ 51 سورۀ قلم است که برای دفع چشمزخم میخوانند و بر کسی یا چیزی میدمند.
و إن یکاد همی خواند جبرئیل امین |
|
همی دمید بر آن پادشاه ملکستان |
2- دربارۀ این شاعر ← (بگجانی، 1391: 19).
3- نسخۀ کتابخانۀ سپهسالار به شمارۀ 185 شامل دیوان سید حسن غزنوی و عثمان مختاری است و ظاهراً در نیمۀ اول قرن 13ق، به خطّ نستعلیق کتابت شده و 1280 بیت از اشعار سید حسن مشتمل بر قصیده، غزل و ترجیعبند در آن آمده است. جلد نسخه تیماج و کاغذ آن ترمه است (شیرازی، 1318: 2/ 588).
4- این نسخه به شمارة 4673 در کتابخانة آستان قدس رضوی محفوظ است و محمدحسین جُنابذی به تاریخ محرم 1012ق آن را به خط نستعلیق تحریری در 58 برگ کتابت کرده است. جلد نسخه از نوع روغنی بوده و دارای گل و بوته است. نوع کاغذ آن نخودی و جداول آن شنگرف است و کاتب مطالب را در متن و هامشِ هر صفحه نگاشته است. در این نسخه 4500 بیت از اشعار سید حسن به همراه مقدمة جامع دیوان آمده است (فاضل، 1354: 7/ 397).
5- نسخۀ کتابخانۀ ملک به شمارۀ 5307، مجموعهای از دواوین سی سراینده از جمله سید حسن غزنوی است. این نسخه در سدۀ 11ق بر روی کاغذ ترمه و در 387 برگِ 31 سطری کتابت شده است. ابعاد آن 17× 25 و نوع جلد آن تیماج یشمی سیر و ضربی است. نسخة مذکور حدود 3800 بیت از اشعار سید حسن را در بر دارد (افشار، 1370: 8/ 281).
6- نسخۀ کتابخانۀ مجلس به شمارۀ 7886، مجموعهای از دواوین ازرقی هروی، حسن غزنوی، اثیر اومانی، مختاری غزنوی و... است. این نسخه به خط نستعلیق در 371 برگ و احتمالاً قرن 11ق نوشته شده است و در ابتدای هر رساله فهرستی از قصائد و سپس کتیبهای مرصّع و مذهّب وجود دارد که نام شاعر به رنگ لاجوردی در داخل آن نوشته شده است. در این نسخه حدود 4500 بیت از اشعار سید حسن در 39 برگ کتابت شده است (صدرایی خویی، 1376: 26/ 362).
7- دو نسخۀ اخیر چنانکه از توضیح مدرّس رضوی (غزنوی، 1362: 412) برمیآید در تملّک شخصی بودهاند و امروز هیچ نشانی از آنها در دست نیست.
8- این نسخه، نخستین بار در جلد پنجم فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ ملّی معرفی شده که در سال 1356ش (28 سال پس از چاپ دیوان) به طبع رسیده است و احتمالاً در این زمان بوده است که مدرّس رضوی از آن اطلاع یافته و به بررسی آن پرداخته است. مدرس در بررسیِ این نسخه اشعاری از دیوان سراج قمری را در انتهای این نسخه یافته و چندی بعد یدالله شکری - مصحّح دیوان این شاعر- را از این موضوع آگاه کرده است. ← (قمری، 1368: 52)
9- مرحوم مدرّس در تصحیح دیوان انوری نیز همین روش را به کار بسته است. ← (انوری، 1364: 1/ 150)