نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیامنور
2 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیامنور
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Epistolary or letter-writing is one of the important genres of prose literature which reached new glory in Safavid time and numerous works have been written about this. Amongst these, Nameh Nami by Khandmir is of much significance, though it has been discussed less than other epistolary texts. This work is a collection of letters and correspondences gathered from previous official and court letters and correspondences by Khandmir as an instruction of letter-writing for secretaries. He has written these letters during the years 925-926 (A.H) while he was 46 or 47 and resided in Hirat. This book consists of a preface and nine chapters each of which consists of some sections named as “Satr” or “Lafz”.
This work is one of the historical texts of Timurid and early Safavid times and, in addition to literary aspect, is significant historically. The prose of this work is not uniform; it has a plain and simple prose in describing historical evens whereas in the preface of the work, the opening section of letters and eulogy of princes and senior figures all poetic and literary delicacies have been used and a beautiful example of rhythmic epistolary prose of Persian language has been created.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ادب فارسی درخت تنومند ریشهدار پر برگ و باری است که یکی از شاخههای گرانسنگ آن، ترسل و انشاست. ترسل و انشا به لحاظ ادبی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی در دوره های مختلف تاریخی از اهمیت شایانی برخوردار بوده است. این قسم از اقسام نثر در ایران پیش از اسلام با شرایط و فنون خاص خود شهرت و رواج تمام یافته، در فن نثرنویسی ارزش و مرتبتی خاص داشته، قواعد و مختصات آن از طریق ترجمه، به طور مستقیم یا غیر مستقیم در دواوین خلفا اثرگذار بوده و در تکامل مکاتیب و ترسلات زبان عربی و فارسی سهمی به سزا داشته است. از نامههای باقی مانده دوره ساسانیان به زبان پهلوی و یا ترجمه آنها به زبان عربی می توان به «عهد اردشیر» و «مکتوب انوشیروان» و مهمترین آنها «نامه تنسر» اشاره کرد (خطیبی، 1375: 286). قدیمیترین مجموعه منشآت فارسی مربوط به دو دبیر عالیمقام اواسط قرن ششم هجری است که منشآت خود را تألیف کردند. یکی رشید الدین وطواط، دبیر خوارزمشاهیان، و دیگری همکار معاصر او، منتجب الدین بدیع اتابک جوینی منشی، صاحب دیوان انشای سلطان سنجر که اولین کتاب مستقل منشآت فارسی، عتبهالکتبه، به دست او نوشته شد. این هر دو دبیر در شیوه انشا از مترسلان عربی اثر پذیرفتند (شمشیرگرها، 1389: 72). میتوان گفت دوره سلجوقیان، خوارزمشاهیان و ایلخانان مغول به دلیل وجود آثار فراوان در زمینه انشا مهمترین دوره منشآت نویسی در زبان فارسی و دوره ترقی و رواج ترسل و انشای فارسی است (وطواط، 1338: 79). از میان آثار متعدد در زمینه ترسل و انشا در دوران تیموری و صفوی میتوان به منشآت معین الدین محمد زمچی اسفزازی، جوامع الانشای حسین هروی، منشأ الانشای عبدالواسع نظامی باخرزی، منشآت بیانی شهاب الدین عبدالله کرمانی، منشآت جامی، رقعات امیر علیشیر نوایی و نامه نامی خواندمیر اشاره کرد. در این میان، نامه نامی نیز مانند آثار نامبرده دارای اهمیت والایی است که در بین متون سبک منشیانه کمتر مورد توجه قرار گرفته و تاکنون به صورت نسخه خطی باقی مانده است. «نامه نامی، نام مجمـوعـه ای اسـت از مراسلات و منشآت که آنها را خـواندمیـر به عنوان دستور کتابت و انشـا، جهـت منشـیان و متـرسلان، از رسـایل و مکـاتیب رسمـی درباری پیشـینیان جمع آورده است» (نوایی، 1379: 27).
این اثر از یک دیباجه، نه فصل و در هر فصل از چندین بخش تشکیل شده که از نام فصل با عنوان سطر و از نام بخش با عنوان لفظ یاد شده است. نامهها، براساس سبک تیموری، از نثر متکلفانه دور شده و به سادگی و روانی معطوف است. علی رغم این، قسمتهایی از متن گاهی به نثر فنی و مزیّن نزدیک شده و گاهی ساده و بیپیرایه نوشته شده است. خواندمیر در بیان مسائل و رویدادهای تاریخی نثری ساده و روان دارد اما در مدخل نامهها و مناشیر و فتح نامه ها تا آنجا که توانسته است استعارات، کنایات و تشبیهات نغز و دلکش را به کار گرفته و از آیات، احادیث، اشعار فارسی و عربی و ضرب المثلها بهره برده است. تعداد اشعار عربی که در متن نامه نامی به کار رفته است، نسبت به بیشتر متون ترسل همچون کتاب دستور الکاتب بسیار کمتر است (ر.ک. نخجوانی، 1390 :22). همچنین به کار بردن جملات مسجع و آهنگین، جناس و تنسیق الصفات و مترادفات نیز بر زیبایی آن افزوده است.
این اثر از جنبه تاریخی دارای اهمیت است زیرا مسائل تاریخی که خواندمیر در این اثر به آن ها پرداخته است، خود می تواند روشنگر برخی مسائل تاریخی عصر نویسنده باشد. از آنجا که وی از منشیان دربار سلاطینی چون سلطان حسین بایقرا و فرزندانش بوده، اطلاعات وی در این کتاب منبع موثق و قابل اطمینانی است. از جمله نکات مهم این کتاب، اشاره به نامه هایی درباره کمال الدین بهزاد، از معروف ترین نقاشان دوره تیموری و صفوی است چنان که یکی از این نامه ها درباره واگذاری مقام کلانتری کتابخانه همایونی به بهزاد است و اطلاعات مهمی را در اختیار خواننده میگذارد (آریان،74:1362). بخش دیگری از این اثر، ذکر تعدادی ماده تاریخ است که زمان دقیق برخی وقایع مهم تاریخی و نیز تولد و وفات برخی از شخصیتهای برجستة آن روزگار را مشخص می کند.
در این مقاله کوشش شده است، ضمن بازشناسی کامل نامه نامی و ارزش و اهمیّت آن، به زندگی خواندمیر نیز به طور دقیق پرداخته شود؛ به ویژه از آن رو که با توجه به شهرت خواندمیر تا کنون زندگی نامه کاملی از او فراهم نیامده است.
پیشینه تحقیق
نامه نامی با وجود اهمیت بسیاری که در فن ترسل دارد، تاکنون به صورت نسخه خطی باقی مانده و تنها چند فرمان از این اثر توسط عبدالحسین نوایی در کتاب اسناد و مکاتبات تاریخی ایران تصحیح شده و به چاپ رسیده است(نوایی، بیتا: 381-365). همچنین گوتفرد هرمان چند فرمان تاریخی را به زبان آلمانی تصحیح و ترجمه کرده است (فراهانیمنفرد، 1381: 92). قزوینی نیز در بیست مقاله از این نامهها به عنوان اسناد مهم تاریخی درباره زندگی استاد بهزاد نام برده که برای معرفی حال و شناخت تاریخ زندگانی وی اهمیت و اعتبار دارد (قزوینی، 1363: 273- 268). با وجود این، تاکنون هیچ پژوهش مستقلی راجع به این اثر و خصوصیات و ویژگیهای آن انجام نشده و تنها در مقدمه تألیفات خواندمیر، ذیل عنوان آثارش، اشارات کوتاهی به نامه نامی شده است. در مقالهای نیز به قلم عبدالحی حبیبی با عنوان «خواندمیر هروی» و مقاله دیگری با عنوان «خواندمیر»، نوشته عباس جداری کریمیان، اشارات کوتاهی به نامه نامی شده است (جداری کریمیان، 1389: 79 و حبیبی، 1324: 351).
روش تحقیق
در این پژوهش، با استفاده از روش کتابخانه ای، به جمع آوری اطلاعات زندگانی خواندمیر و خاندان او و همچنین معرفی نامه نامی و نسخههای در دسترس آن پرداختهایم.
زندگی خواندمیر
غیاث الدّین بن همام الدّین محمّد، مشهور به خواندمیر، یکی از پرکارترین و پرآوازه ترین نویسندگان و مورخان شیعی ایرانی در دوران تیموری و صفوی است. در برخی از منابع زندگانی وی، نام دقیق وی غیاث الدّین بن همام الدّین گفته شده است. تولد او محققاً بین سالهای 880 و 881 هـ.. ق اتّفاق افتاده است چه به تصریح خود او موقعی که درمشخان به جای امیرخان به حکومت کل خراسان می رسد و کریمالدین حبیبالله ساوجی وزیر او وارد خراسان میشود، سنش هفت یا هشت مرحله از چهل تجاوز کرده بود. چون کریم الدّین ساوجی در سال 928 هـ.. ق به خراسان آمده است، شکی باقی نمیماند که خواندمیر در سال 880 یا 881 هـ.. ق متولد شده است (خواندمیر، 1372: 13).
پدر او خواجه همامالدّین محمّد، مدتی در دستگاه میرزا سلطان محمود (متوفی 900 هـ.. ق) فرزند سلطان ابوسعید گورکان، پادشاه ماوراء النهر وزارت داشت. مادرش دختر میرخواند صاحب روضه الصفا بود. (خواندمیر، 6:1332). البته در کتاب مجالس النفایس امیر علیشیر نوایی از خواندمیر به عنوان خواهرزاده میرخواند یاد شده است (نوایی، 1363: 136). همچنین مولف عرفات العاشقین به اختلاف نظر درباره پدر خواندمیر اشاره کرده و گفته خود خواندمیر را که در حبیب السیر پدرش را همامالدین امیر خواند بن خاوند شاه معرفی کرده نقل کرده است (اوحدی بلیانی، 1322: 1389). دایی او نظامالدین سلطان احمد از مردان معروف و نامی قرن نهم هجری بوده است (جداری کریمیان، 1389: 79). از اشارات خواندمیر در نوشتههایش پیداست که خاندان میرخواند به پرهیزگاری و دانش معروف بودهاند و خواندمیر نیز تحت توجهات جدّ مادری خود رشد کرد و به علم و ادب به ویژه تاریخ توجهی شایان از خود نشان داد و در تاریخنگاری از سرآمدان روزگار خود شد (خواندمیر، 1378: 76).
خواندمیر از جمله مؤلفان مشهور و معروف دوران تیموری و آغاز عهد صفوی است.وی به علت کثرت تألیفات از جمله مؤلفان پرکار است و کتاب هایش به علت سادگی و روانی انشاء شهرت و رواج بسیار یافت (خبرزاده، 1370: 2 /45). وی در سال 904 هـ.. ق، مورد توجه و عنایت امیر علیشیر نوایی، وزیر معروف هرات گرفت و به او اجازه داده شد تا از کتابخانه آن وزیر دلآگاه استفاده کند. وقتی امیرعلیشیر نوایی به استعداد این جوان پی برد او را به خدمت خود خواند. او در این زمان بیش از 24 سال نداشت و پس از 6 ماه، مندرجات کتاب خلاصهالاخبار را از کتابخانه امیر علیشیر نوایی استخراج کرد. این کتاب ظاهراً دومین اثر اوست که آن را به نام مخدوم خود امیر علیشیر نوایی تألیف کرد (خواندمیر، 1355: ث).
خواندمیر پس از مرگ بابر در سال927 هـ.. ق نزد پسرش همایون شاه مقرب گردید. در سال 941 هـ.. ق، همایون ضد بهادر شاه، حاکم گجرات، لشکر کشید و در این سفر خواندمیر را با خود برد. سرزمین خشک و گرم گجرات هند و نیز مشکلات طول راه، خواندمیر سالخورده را متأثر و بیمار کرد و به نوشته همه تذکرهنویسان وی در همان سال درگذشت اگرچه تاریخ نگار اکبرشاه (1014 هـ..ق) بر این عقیده است که خواندمیر در سال 942 هـ. ق از دنیا رفته است زیرا ماده تاریخ «شهاب ثاقب» که آن را در مرگ شهابالدین معمایی ساخته، با سال 942 هـ.. ق برابر است. پس از مرگ وی، بنابر وصیت خودش جنازه او را به دهلی بردند و در جنب مزار خواجه نظام الدین اولیا به خاک سپردند (خواندمیر، 1378: 27).
از خواندمیر دو پسر بر جای ماند: یکی، محمود که هیچ گاه به هند مسافرت نکرد و مانند پدر و جدّش از مورخان بزرگ به شمار می رود و کتابی به نام تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب اول نوشته و در آن از روزگار صفویان سخن گفته است (صفا، 1373: 4/542). وی به تشویق و ترغیب محمدخان اشرفالدین اوغلی، از سران ایل تکلو که در هرات حکومت می کرد، این کتاب را به سال953 هـ.ق آغاز کرد و چهار سال بعد در سال 957 هـ.ق به پایان رسانید (خواندمیر، 1370: 20). دوم، پسر کوچک خواندمیر، سید عبدالله که با پدر به هند رفت. او از خردسالی به دربار جلال الدین اکبر، امپراطور مغولی هند راه جست و نزد او پرورش یافت. از سال نهم سلطنت جلال الدین اکبر وارد خدمت نظام شد و تا پایان عمر وی در همان مقام باقی ماند (خواندمیر، 1378: 27). اکبر به او لقب خانی داد و به سید عبدالله خان مشهور شد و در سال 996 هـ.ق در ولایت کشمیر فوت کرد (نوایی،1379: 18).
آثار خواندمیر
خواندمیر از آغاز جوانی تا هنگام مرگ، حدود چهل سال زندگی خود را وقف نویسندگی کرد در حالی که چندان در شرایط مناسب و مطلوبی نبود. در طی این دوران، آثار گوناگون و مهمی که موضوع آن ها بیشتر درباره تاریخ است، از خود به یادگار گذاشت و هرگاه فرصت و فراغتی می یافت. در آثار خود تجدید نظر می کرد. آثار او عبارتند از:
1- مآثر الملوک:
این کتاب در سال 903 هـ. ق یا قبل از آن، به تشویق امیر علیشیر نوایی نوشته شد و شامل حکایتهایی درباره مقررات مملکتی و امور خیریه است. وی این اثر را به امیر علیشیر نوایی تقدیم کرده است (خواندمیر، 1372: 11).
2- خلاصه الاخبار فی بیان احوال الاخیار:
این کتاب پس از مرگ میرخواند به درخواست امیر علیشیر نوایی با موضوع تاریخ عمومی در یک مقدمه و ده مقاله و یک خاتمه به رشته نگارش درآمده است. به نظر الیوت، احتمالاً این کار خلاصه ای از روضه الصفا باشد. حتی احتمال داده شده است که این کتاب، طرح اولیه کتاب حبیبالسیر باشد (خواندمیر، 1378: 371).
3- دستور الوزرا:
این اثر در شرح حال وزرای خلفای اسلام و سلاطین ایران است و جنبه شرح حال نگاری دارد که خواندمیر این کتاب را به نام خواجه کمال الدین محمود، یکی از وزیران سلطان حسین بایقرا نوشته است (خواندمیر، 1333: 10).
4- مکارم الاخلاق:
این کتاب نخستین اثر خواندمیر است که به سلطان حسین بایقرا تقدیم شده و هدف اصلی خواندمیر در این کتاب قدردانی از امیر علیشیر نوایی و جاودان ساختن نام نیک اوست (خواندمیر، 1378: 31).
5- جلد هفتم روضه الصفا:
هنگامی که میرخواند در سال 903 هـ. ق درگذشت، خواندمیر کار او را ادامه داد. بدین ترتیب، دیگر بخشهای کتاب روضه الصفا از نوشتههای خواندمیر است که آن را از کتاب حبیب السیر نقل کرده و بر جلد هفتم روضه الصفا افزوده است. این کتاب به نام تکمله روضه الصفا نیز شهرت دارد (فراهانی منفرد، 1381: 373).
6- حبیب السیر فی اخبار افراد بشر:
خواندمیر به تشویق امیر محمّد میر یوسف به تألیف کتاب بزرگی در تاریخ مشغول شد و در ربیع الاول 930هـ.. ق آن را به اتمام رسانید (خواندمیر، 1355: الف). این کتاب به علت اشتمال بر قصص انبیا و احوال عده ای از رجال دوره اسلامی «آثار الملوک و الانبیاء» نیز نامیده شده است (صفا، 1373: 4/545).
7- منتخب تاریخ وصاف یا منتخب التواریخ:
خواندمیر از این کتاب که ظاهراً از بین رفته است، در مقدمه حبیبالسیر یاد میکند. درست نمی دانیم که این انتخاب او از کتاب تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار وصاف الحضره چگونه صورت گرفته بوده و خواندمیر چه قسمتهایی از آن را حذف کرده و چه قسمت هایی را باقی گذاشته بوده است (نوایی، 1379: 27).
8- همایوننامه یا قانون همایونی:
یکی دیگر از آثار خواندمیر، همایوننامه است که در سال 937 هـ..ق درباره همایون، از پادشاهان دودمان تیموری هند، به رشته نگارش درآمده و به او تقدیم شده است. خواندمیر پس از نوشتن این اثر به امیر الاخبار ملقب شد (گلچین معانی، 1369: 390).
9- نامه نامی:
این کتاب چنان که خواندمیر در اوایل آن تصریح می کند، وقتی که سنین عمر او میان چهل و شش و چهل و هفت بوده، به انجام رسیده است. نامه نامی مشتمل است بر یک مقدمه در تاریخ انشا و اصول و قواعد آن و هشت فصل به شرح زیر:
فصل اول در مراسلات سلاطین و امرا و وزرا، فصل دوم در مراسلات شیوخ و علما و قضات، فصل سوم در مراسلات حکام و مأمورین، فصل چهارم در مراسلاتی که خطاب به محترفه و پیشهوران است، فصل پنجم در مراسلات به خویشان و دوستان، فصل ششم مراسلات تهنیت، فصل هفتم در مراسلات تعزیت، فصل هشتم در مراسلات متفرقه، فصل نهم در تحریر مناشیر و خاتمه در ذکر یک عده رباعی و قطعات منظوم از خود مؤلف برای گنجاندن در مراسلات و معمیات و ماده تاریخها. نامه نامی مشتمل بر بعضی اسناد تاریخی و مراسلات رسمی بسیار مهم است (فراهانی منفرد، 1381: 28).
اهمّیّت نامه نامی
موضوع نامه نامی چگونگی نامه نگاری و شیوه نوشتن و نمونه مکاتباتی است که در عصر مؤلف رواج داشته و ظاهراً برای آن نگاشته شده است تا دبیران و نویسندگان نامه های دولتی و غیر دولتی و عامه مردم در هر طبقهای که هستند، نمونههایی در هر موضوع داشته باشند و بتوانند با توجه به این نمونه ها، نامههای خویش را به نگارش در آورند. علاوه بر این، این اثر از جنبه های زیر نیز دارای اهمیت است:
1- از لحاظ ادبی: این کتاب نمونه انشای فارسی در قرن نهم و دهم هـ. ق و نمونه ای از نثر منشیانه و مسجّع آن دوره به شمار می آید و می تواند برای مقایسه بین شیوه های مختلف انشای فارسی در دورههای مختلف، مورد استفاده ادب دوستان و علاقمندان قرار بگیرد.
2- از لحاظ تاریخی: نامه نامی، بیانگر حوادث و رویدادهای تاریخی اواخر دوران تیموری و اوایل دوران صفوی است. خواندمیر علاوه بر این که منشی چیرهدستی در دربار حاکمان گوناگون بوده، توانسته است مورخی موفق باشد و حوادث تاریخی آن دوران را نیز در نامه نامی منعکس کند. وی حتی گاهی خود در این رویدادهای تاریخی دخیل بوده و نقش ایفا میکرده است. مصداق این سخن، شرکت او در جنگ مرل است که این کار را میتوان به دلیل یکی از وظایف منشیان در جنگ دانست زیرا می بایست دبیری همراه سپاه اعزام شود تا گزارش های لازم را برای امیر ارسال کند (واحد، 1378: 128). اهمیت نامه نامی از حیث تاریخی و برتری این مضمون تا بدانجاست که ادوارد براون خواندمیر را در سلسله مورخان معرفی کرده است (براون، 1339: 3/ 628-627).
3- از لحاظ ساختاری: با توجه به تقسیمات ساختاری و بافت بیرونی نامهها، نامه نامی در بردارنده نامه هایی با موضوعات اخوانیات، منشورها، فتح نامه، تعزیت نامه ها و... است(رک:قوام و همکاران: 1391: 49).
4- ماده تاریخ ها: یکی از بخش های مهم این کتاب، ماده تاریخهای آن است از جمله ماده تاریخ وفات سید امیرحسینمعمایی:
مظهـر خلـق حسن مـیر حـسین |
|
سیـد فـاضـل فـرخـنده صفات
|
تاریخ وفات امیرعلیشیر:
جناب امیر هدایت پناهی |
|
علیشیر سرو ریاض معانی |
5- اعلام تاریخی: نامه نامی علاوه بر ارزش و اهمیت ادبی که در زمینه ترسل و انشا دارد، دربردارنده اطلاعات مهمی درباره اعلام تاریخی مهمی است که برای نمونه به چند مورد از آن ها اشاره می شود:
5-1- سلطـان حسیـن بایقـرا آخرین پادشـاه تیمـوری کـه از سال 873 هـ..ق تا 911 هـ.. ق، بر قسمتی از ماوراء النهر و خراسان و گرگان سلطنت می کرد(نوایی، 1379: 19).
5-2- امیر نظام الدین علیشیر نوایی که منصب مهرداری سلطان حسین بایقرا را داشت و تا سال 906 هـ.. ق که سال مرگ اوست، شخص اول دربار سلطان حسین بایقرا بود و تا حدودی واضع ادبیات ترکی جغتایی است. دیوان اشعار وی به ترکی و فارسی مشهور است و آثار زیادی در زمینه ادبیات دارد که از جمله مهمترین آن ها می توان به خمسه المتحیرین و مجالس النفایس اشاره کرد ( نوایی، 1363: و- ط).
5-3- بدیع الزّمان میرزا آخرین پسر سلطان حسین بایقرا که به طوری که از مجالس النفایس و تحفه سامی برمی آید مانند پدر در شعر و نثر دست داشته و از اشعار او چند بیتی در تحفه سامی آمده است. این شاهزاده بسیار شجاع و دانا بود و پس از شکست های متعدد در جنگ هایش به هند رفت. پس از دو سال اقامت در هند دوباره به همراه شاه اسماعیل به آذربایجان رفت و پس از جنگ چالدران در سال 920هـ.. ق، همراه سلیم به استانبول آمد و در آنجا پس از چهار ماه به مرض طاعون مبتلا شد و مرد (نوایی،1379: 20).
5- اشعار: در لفظ دوم از خاتمه کتاب، در ایراد معماها و تواریخ وقایع، اشعاری از خواندمیر نقل شده است اما غیر از این ماده تاریخ ها و مراثی، اشعار زیادی از وی هست که در آغاز نامهها و بین نامهها به مقتضای کلام و بیان سروده شده است و بسیاری از این اشعار با موضوع مناسبت و سنخیت دارند. گلچین معانی از اشعار نامه نامی با عنوان شهرآشوب یاد می کند (گلچین معانی،1346الف: 31).
یکی دیگر از نکات قابل ذکر کتاب این است که خواندمیر هرجا از اشعار شاعران دیگر استفاده کرده، به آن ها اشاره نموده و اگر شاعر را نمی شناخته، اشعار را با عبارت هایی مثل لا ادری قائله، لواحد من الشعرا و... مشخص کرده است. همچنین وی از شعر شاعرانی مثل حافظ، سعدی، نظامی، کمال اسماعیل، سلمان ساوجی و سیفی بخاری استفاده کرده است که نمونهای از آن ها ذکر می شود:
انوری:
هزار نقش برآرد زمانه و نبود |
|
یکی چنان چه در آیینه تصور ماست |
نظامی:
الهـی تا بود افلاک و انجـم |
|
مبـادا نام نیکش از جهـان گـم
|
سیفی بخاری:
دو رود گشته روان از دو چشم تر ما را |
|
به یاد قامت سرو درودگر ما را |
اشعار بخش رباعیات و مقطعات نیز شامل 234 بیت است که نمونه ای از آن ها ذکر می شود:
تا چنـد ستـم کشـند ارباب هنـر دیدار تـو شـاد کـرد یک چنـد مـرا هر چنـد فلک بر سر کین و ستم است |
|
تا کـی ز جـفـای دهـر یابند ضـرر وز هجـر تو غـم ز پا در افـکنـد مرا وآییـن وفـا و مهـر بسـیـار کـم اسـت |
6- استفاده از صنایع بدیعی لفظی و معنوی از قبیل جناس، سجع، تضمین، تشبیه، استعاره، کنایه و... آیات و احادیث و امثال فارسی و عربی از دیگر ویژگیهای نامه نامی است. در این اثر کاربرد آیات و احادیث به گونهای است که اگر از متن حذف شوند جملات و معانی آن دچار نقصان و کاستی میشود.
- سجع: از آرایههای پرکاربرد در این اثر، انواع سجع است. در این جا به ذکر نمونه هایی از هر مورد بسنده میکنیم:
سجع متوازی: «محب با محبوب همراز گشته و عاشق با معشوق دمساز آمده»(خواندمیر،بی تا: 226 س3 ).
سجع مطرّف: « روز حیات دلیران را به شام ممات تبدیل داده» (خواندمیر،بی تا: 306س10).
- جناس: از آرایه های دیگری که در این اثر بسامد بالایی دارد، جناس است که از انواع مختلف آن نمونههایی میتوان یافت.
جناس تام: «صدور منشرح صدور فضیلت نمای»(خواندمیر،بی تا: 271 س9).
جناس لفظ: «دود آتش آه چون علم الم بر آسمان افراخت» (خواندمیر،بی تا: 152 الف).
«وزر و وبال عاجلاً و آجلاً چه درجه خواهد داشت» (خواندمیر،بی تا: 27س8 ).
جناس زاید: «شاهیـن سرعـت آیین خامه به بال استعجـال ساحـت مسـاحت آن را طـی تواند نمود» (خواندمیر، بیتا: 42س14).
- طرد و عکس و تضاد: « صباح را به عیوق و عیوق را به صبوح پیوسته»(خواندمیر،بی تا: 93 الف).
- تضمین آیه: این صنعت از جمله آرایههایی است که بسیار مورد توجه خواندمیر بوده است و در نامه نامی دارای بسامد بالایی است.
«به طراز اعزاز قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون مطرز و مزین [زمر، 9 ] » (خواندمیر،بی تا: 211 س7).
- حل حدیث: «حدیث صحیح من الرّمی فلیس منّا بر عظمت شأن اصحاب قبضه و تیراندازان دلیلی واضح و برهانی لایح است» (خواندمیر،بی تا: 118 س 2).
- استعاره: «پنجه زورمند فراق دست بخت این مشتاق را چنان برتافته است که... » (خواندمیر،بی تا: 134 س4).
- کنایه: در مقایسه با مجاز نویسنده بیشتر از کنایه استفاده کرده است. حتی گاهی کنایه سازی می کند به شکلی که برخی کنایات خاص خود اوست مانند «پیمودن آب دریا به مشت و استیفا نمودن ریگ صحرا به انگشت» (خواندمیر، بی تا: 224س7-6).
- ضرب المثل: «علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد» (خواندمیر،بی تا: 14 ب ).
آوردن امثال بدون ترجمه: « تمام امرای عظام، کعبه جمیع طوایف انام، به موجب کلمه کریمه الناس علی دین ملوکهم عمل می نمایند» (خواندمیر،بی تا:ص43 ب).
ماده تاریخ اختتام نامه نامی
خواندمیر ماده تاریخی منظم برای زمان تألیف این اثر ساخته و آن عبارت «منشآت لطیفه» است:
شکـر ایزد کـه گشـت ایـن نـامـه |
|
منـشـآت لطـیـفـه را مظـهـر |
نسخه های نامه نامی
این نسخه به شماره 3462 ضمن مجموعهای در کتابخانه مرحوم مینوی موجود است که محتوی نامه نامی، رقعات نصیرا و ثمره الفواد یا نوباوه لاهوری است.
این نسخه در تاریخ 12 شعبان 1093 هـ.. ق، توسط ابوالمکارم در 205 صفحه نوشته شده است. نسخه با عبارت «بسم الله، ای حمد تو دیباچه منشور کمال» شروع میشود و انجام آن با عبارت «اللهم اغفر لکاتبه و صاحبه مع آباء و امهاتها و لمن نظر فیه و جمیع المؤمنات» است( افشار و دانش پژوه، 1348: 6/ 679).
ویژگی های مهم رسم الخطی نسخه عبارتند از:
1- حذف «الف» فعل «است»
2- چسباندن حرف اضافه «به» به اسم پس از آن
3- حرف "گ" بدون سرکش نوشته شده است.
4- صفات مرکب در بیشتر موارد متصل به هم نوشته شده است (مثل عالیمکان: عالی مکان).
5- حرف «آ » در کلمه آن در بیشتر موارد بدون سرکش آمده است.
6- در ترکیبهای اضافی که مضاف، مختوم به های غیر ملفوظ است یای میانجی به کار نرفته است. مثل پرده موافقت.
7-«می» استمرار در همه موارد به فعل چسبیده است.
2- نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 317
این نسخه به شماره 317 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی محفوظ است. نسخه به خط نستعلیق در تاریخ 1207 هـ.. ق نوشته شده است. نوع کاغذ آن کبود با جلد تیماج مشکی ضربی نو ربعی است. نام کاتب مشخص نیست. در یک عنوان و نه سطر و یک تتمیم و هر یک چند لفظ.
نسخه با عبارت: «بسمله، لفظ اول از عنوان این نامه بر ذکر خاتم مناسب بوده» شروع میشود و انجام آن با عبارت «در بسیط زمین فرمان ممهد و مبسوط باشد» است( افشار و دانش پژوه،1348: 6/531).
ویژگیهای مهم رسم الخطی نسخه عبارتند از:
1-اکثر کلمات مشدد عربی بدون تشدید هستند.
2- «می» استمرار در همه موارد به فعل چسبیده است.
3- پیشوند «بی» صفتساز به کلمه پس از خود چسبیده است.
4-ضمیر اشاره آن در همه موارد به کلمه پس از خود چسبده است.
5-حرف گ بدون سرکش نوشته شده است.
3- نسخه آستان قدس رضوی
این نسخه به شماره 7075 در کتابخانه آستان قدس رضوی محفوظ است. تعداد اوراق نسخه 97 برگ است و به خط نستعلیق توسط احمد بن حسن علی اسفادی در تاریخ سه شنبه 24 شوال 1024 هـ. ق نوشته شده است ( گلچین معانی، 1346ب:7/ 874).
نسخه با این بیت شروع می شود:
«بشر گشت از محض جودت پدید |
|
ز احسان تو چین صورت ندید» |
انجام آن با ماده تاریخ تألیف کتاب است:
«گر تو خواهی زمان تألیفش |
|
منشـآت لطیـفه را بـشمر» |
ویژگیهای مهم رسم الخطی نسخه عبارتند از:
1-صفات مرکب گاهی متصل به هم و گاهی جدا نوشته شده است.
2- حذف الف اسم اشاره «این» پس از حروف اضافه در و بر
3- چسباندن حرف اضافه «به» به اسم پس از آن در همه موارد
4-در بیشتر موارد در حالت اضافه، «های» غیرملفوظ کرسی یای میانجی قرار گرفته است.
4- نسخه کتابخانه ملک
این نسخه با شماره ثبت 3788 در این کتابخانه موجود است. کاتب محمدعلی بن محمد شفیع آشتیانی است که این نسخه را در سال 1299-1298 به خط نستعلیق شکسته به رشته تحریر در آورده است. نوع کاغذ آن فرنگی با جلد میشن تریاکی است. نسخه در 220 برگ و هر برگ18 سطر و 437 صفحه نوشته شده است. آغاز نسخه با لفظ اول از عنوان... و انجام آن افتاده و نامشخص است ( افشار و دانش پژوه، 1369: 7/47-41).
5- نسخه مجموعه حسین مفتاح
این نسخه به شماره 1307 در این مجموعه وجود دارد. کاتب نامشخص و تاریخ کتابت سده دهم و به خط نستعلیق است. صفحات آغاز و انجام نسخه افتاده است. جلد خشتی ربعی است ( افشار و دانش پژوه، 1353: 7/ 304).
6-نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی
این نسخه با شماره 9667، در کتابخانه مجلس شورای اسلامی محفوظ است. نسخه به خط نستعلیق بدون نام کاتب و بدون تاریخ کتابت است. تعداد اوراق آن 170 برگ است که از برگ 148 به بعد، نامه و منشآت قاضی محی الدین را شامل میشود. در آغاز نسخه، یادداشت تملک از مهدی قلی و یادداشت دیگری درباره کتاب و مؤلف به خط سعید نفیسی آمده است. با توجه به نوع خط کتابت نسخه، احتمالاً تاریخ کتابت آن مربوط به قرن های یازدهم و دوازدهم است. این نسخه در تصحیح نامه نامی به عنوان نسخه اساس مورد استفاده قرار گرفته است ( ر. ک. دانش پژوه و علمی انواری، 1348: 31/41).
ویژگیهای مهم رسم الخطی نسخه عبارتند از:
1-حذف «الف» فعل «است».
2-در واژگان مختوم به مصوت بلند «آ» در حالت اضافه، با همزه، ارتباط مضاف و مضاف الیه برقرار گردیده است.
3-چسباندن حرف اضافه «به» به اسم پس از آن.
همزههای پس از «الف» نیز که به حرف «ت» می چسبد و ما امروز به شکل «ئت» می نویسیم، بدون کرسی همزه به صورت «ء ت» آمده است.
4-حذف الف اسم اشاره «این» پس از حرف اضافه «در». مثل «درین».
5- نوشتن کلمه زیاد به صورت زیاده.
6- صفات مرکب در بیشتر موارد جدا نوشته شده است مثل عالی شأن و صواب نمای.
7- حرف گ بدون سرکش نوشته شده است.
8- املای کلمات به شیوهای قدیمی که امروز در زبان معیار غلط املایی محسوب می شوند مثل رقبت و طاب.
9-عدم رعایت واو معدوله در فعل خواستن که در زبان امروز به دو صورت خواستن و خاستن با دو معنی متفاوتبه کار برده میشود.
7 – نسخه کتابخانه بنیاد خاورشناسی دوشنبه
این نسخه به شماره757 در کتابخانه بنیاد خاورشناسی شهر دوشنبه نگهداری میشود. تاریخ کتابتنسخه سال 1064 و بدون نام کاتب است (دانش پژوه، 1358: 11/21).
8- نسخه اول دانشگاه لس آنجلس
این نسخه به شماره m595 در کتابخانه نسخههای فارسی دانشگاه لسآنجلس موجود است. تاریخ کتابت سده دهم و به خط نستعلیق است و نیمه دوم کتاب افتاده است (دانش پژوه و حاکمی، 1362 :11/ 87).
9- نسخه دوم دانشگاه لس آنجلس
این نسخه به شماره m585 در کتابخانه نسخههای فارسی دانشگاه لسآنجلس وجود دارد. تاریخ کتابت سده 11و به خط نستعلیق است. آغاز و انجام نسخه افتاده است (دانش پژوه و حاکمی، 1362: 11/ 87).
10- نسخه کتابخانه ابوریحان بیرونی تاشکند
این نسخه به شماره 1882 در کتابخانه ابوریحان بیرونی بنیاد خاورشناسی فرهنگستان علوم آذربایجان در شهر تاشکند موجود است. نسخه به خط نستعلیق در سده 10و11 و عنوان شنگرف و جلد ربعی نوشته شده است (دانش پژوه، 1358: 9/ 159).
11- نسخه اول فرهنگستان علوم جمهوری ازبکستان
در مجموعه نسخههای خطی فارسی فرهنگستان علوم جمهوری ازبکستان سه نسخه از نامه نامی با شمارههای متفاوتی وجود دارد که نسخه اول به شماره 4528 دارای 203 برگ است. تاریخ کتابت قرن 12 هـ. ق است و انجام و آغاز نسخه افتاده است (سیمیوئوف، 1375: 5/268).
12- نسخه دوم فرهنگستان علوم جمهوری ازبکستان
این نسخه به شماره 801 در اندازه 22× 14 س م با 220 برگ است. تاریخ کتابت سده 10 هـ. ق است.( سیمیوئوف، 1375: 5/31)
13 - نسخه سوم فرهنگستان علوم جمهوری ازبکستان
این نسخه به شماره3/286 و با اندازه 24×18س م در سده 11 هـ. ق نوشته شده است (سیمیوئوف، 1375: 1 /30).
14- نسخه فرهنگستان علوم روسیه
این نسخه به شماره 2398b در موسسه خاورشناسی روسیه محفوظ است و آغاز آن افتاده است (آکیموشکپنو همکاران، 1375: 442)
پنج نسخه دیگر از این اثر در سایت آقابزرگ بدین گونه معرفی شده است:
«تاشکند(153:4:1ش362تا366و182: 5 ش3771 و3770 ) و دیوان هند (ش2055) و آکادمی علوم آذربایجان (فهرست سلطانوف1224) و لنینگراد (فهرست ص567 و 581) و پاریس (ش2337 )و ملافیروز (فهرست رهاتسک) و موزه بریتانیا، ش10112 or و نشریه 689:4 (فهرست اونس ص 77) » (رک: www.Aghabozorg.ir).
نتیجه
سبک نثر تیموری در اکثر متون این دوره رو به سهولت و سادگی است. این ویژگی را میتوان در نامه نامی هم دید، هر چند نثر این اثر نیز همچون سایر آثار ترسلی این دوره گاهی مزین و مصنوع می شود. برخی ویژگیهای این اثر عبارتند از: استفاده از کلمات ترکی مغولی، ترکیبات عربی، جملات دعایی، کثرت لغات و عبارات عربی، القاب و عناوین سرشار از تعارفات که متناسب با شغل و منصب و پایه اجتماعی فرد مخاطب است،استشهاد به آیاث و احادیث، اشعار فارسی و گاهی عربی، کثرت واژگان دیوانی و واژههای احترامآمیز، وجه دعایی فعل فارسی هر چند بیشتر جملات دعایی عربی هستند، سجعپردازی و بهرهگیری از انواع جناس، تشبیه، استعاره و.... اقسام مختلف نامهها از قبیل امثله، مناشیر، سلطانیات،اخوانیات، تسلیت نامهها، فتح نامه ها، نشانها و... .
نامه نامی علاوه بر ارزش ادبی میتواند در زمینههای سیاسی و تاریخی مثل تاریخ جنگها، شناخت اماکن جغرافیایی، آشنایی با سایر حرف و موقعیت اجتماعی صاحبانشان در جامعه و... اطلاعات مفیدی در اختیارخوانندگان قرار دهد.
صفحه آغاز نسخه مجلس اسلامی به شماره9667
صفحه آغاز نسخه کتابخانه مینوی به شماره 3462
صفحه آغاز نسخه مجلس اسلامی به شماره317