نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه زبان وادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
The correction of Divan-e-Nizamoddin Astarabadi have been published by the Library, Museum and Document center of Iran Parliament. Nezam is a powerful poet of the 9 and 10th century. He has a particular interest in the Iraqi style of poetry, in particular, Salman Savighi, Khaghani and Anwari. Because he had already told the brainchild, his poems are ambiguous and mysterious that remind Hindi style. He is one of the poets who changed the style from Iraqi to Isfahani. He praised Imam Ali (AS) and other Shia Imams. He was particularly interested in Shi’a literature. These poems have established his position in ritual literature. Especially since he lived in the days before Safavid Dynasti. Regarding the co-authors of this work and thanks for the efforts they have made, we have reviewed the correction of this book in this article. Due to the religious content of the book, and its affiliation with the Shia literature expected more time was spent to correct this book to be more precise. Tips were found in the analysis of this correction along with comparing it with handwritten notes. That is subject of this research. The major drawbacks of this book are: the book's introduction is incomplete; there is no scientific way to correct the text; they have made a mistake in choosing the correct words from the manuscripts; they have not taken into account the meaning of correction; very spelling and print carelessness and deleting poems. The book does not have odes list. Book poems do not have row numbers. The title of the book does not represent its content. It did not refer to Saadatnameh Masnavi and Dastur-e-Moamma.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
هریک از آثار نوشتاری که از پیشینیان بازمانده است، مانند حلقهای از زنجیرة تمدن و فرهنگ این مرزوبوم است. اگر تصحیح بر مبنای اصول و قاعدههای علمی استوار باشد، میراث نوشتاری را میتوان زنده نگاه داشت؛ همچنین برای کاملکردن زنجیرۀ علمی و شناخت درستتر از فرایند دگرگونی در زمینة زبان و ادب فارسی گامی مؤثر برداشته میشود. برای به دست آوردن این خواسته باید متون تصحیحشده، درخور اعتماد باشند تا پژوهشگران بتوانند با اطمینان بسیار در پژوهشهای خود به این منابع تکیه کنند. این ضرورت بهویژه در حوزة زبان و ادبیات فارسی بیشتر احساس میشود؛ زیرا هریک از این متون، گوشهای از ساختار و تاریخ دگرگونی زبان و ادبیات فارسی را نیز نشان میدهند. ضرورت دستیابی به این امر مهم، انگیزهای برای بررسی دیوان نظام استرآبادی بود تا کاستیها و قوّتهای آن به اهل پژوهش نمایانده شود.
نظام از شاعران توانمند در قرن نه و ده هجری است که اشعار ارزشمندی در حوزة ادبیات آیینی سروده است. او به شاعران سبک عراقی بهویژه سلمان ساوجی و خاقانی و انوری توجه ویژهای دارد. البته به سبب پیشینۀ معماگویی، ابیات مبهم و معماگونۀ بسیاری دارد که یادآور اشعار سبک هندی است؛ درواقع نظام را از شاعرانی میتوان دانست که راه را برای دگرگونی سبک عراقی به هندی هموار کردند. علاقۀ ویژة نظام به ادبیات شیعی و ستایش امام علی(ع) و ائمۀ دیگر شیعه، جایگاه او را در ادبیات آیینی استوار میکند؛ بهویژه آنکه در روزگار پیش از صفویه میزیسته است.
معرفی کوتاه شاعر
نظامالدین بن حسین بن مجدالدین استرآبادی از شاعران سدة نه و اوایل ده هجری است (دیباچة نسخة خطی دستور معما).1 در تذکرهها از او با عنوانهای مولانا نظامالدین استرآبادی و نظام معمایی و نظام استرآبادی یاد شده است. نظام تحت تأثیر اوضاع ادبی روزگار، به معماگویی گرایش یافت و به نظام معمایی مشهور شد. رسالهای نیز با عنوان دستور معما نوشت؛ اما با ظهور امیرحسین معمایی، نظام و دیگران سپر افکندند؛2 بعد از آن به قصیدهسرایی روی آورد. او مدتی در هرات، مرکز سیاسی و ادبی روزگار، در خدمت سلطان حسین میرزا معروف به سلطان حسین بایقرا بود و به وزیر دانشمند و ادیب او امیرعلیشیر، متخلص به نوایی، ارادت ویژهای داشت. مدتی بعد به زادگاهش بازگشت؛ او برای گذران زندگی، حاکمان استرآباد را میستود و افزونبر آن، به منقبتگویی پیامبر و اهل بیت نیز میپرداخت؛ در این شیوه از دیگران پیشی گرفت و بسیار نامآور شد؛ بهگونهایکه بیشتر تذکرهها او را شاعری معرفی میکنند که فقط اهل بیت را ستوده و جز آن شعری نگفته است.3 در پایان عمر تنها به این نوع شعر بسنده کرد. در سال 918 هجری مثنوی حماسی دینی به نام سعادتنامه4 سرود؛ موضوع آن، زندگی پیامبر و مبارزههای اوست. سلیمان و بلقیس، مثنوی دیگری است که نسخههای آن حفظ نشده است. نظامالدین استرآبادی در سال 925 قمری در استرآباد از دنیا رفت.5
پیشینة پژوهش
علی حیدری یساولی در مقالۀ «دیوان نظام یا دیوان بینظام» به نقد این چاپ پرداخت و نکتههای ارزشمندی را بیان کرد. او با ذکر مقدمهای که شاعر بر دیوان خود نوشته (این مقدمه فقط در دستنویس کتابخانة ملی به شمارة 2514 موجود است)، کاستی چاپ مجلس را جبران کرد. همچنین به محتوای دیوان نیز توجهی کلی داشت و برخی نکتهها و افتادگی ابیات و تصحیحهای نادرست را بیان کرده است (یساولی، 1392: 44). او در مقالۀ «خون این دیوان که را بر گردن است؟» با معرفی کهنترین دستنویس دیوان نظام و مقایسة اشعار این نسخه با نمونۀ چاپی مجلس، نکتههای مهمی را ارائه کرد که تلاشی ستودنی است (همان، 1394: 66).
روش پژوهش
در این مقاله، ساختار کلی نسخۀ چاپی مجلس، روش تصحیح و توضیحات مقدمه نقد شده است. نسخههای خطیای که تصحیحکنندگان استفاده کردهاند با متن چاپی مقایسه شد و نکاتی به دست آمد که به دو بخش «نقد کلی دیوان و مقدمه» و «ایرادهای تصحیح متن» تقسیم میشود. البته به سبب بسیاربودن شواهد پژوهش، فقط نکتههای مربوط به بخش قصاید در این مقاله ارائه شده است.
معرفی کوتاه نسخههای خطی
نسخة اساس
این نسخه به شمارة 826 در مخزن کتابخانة شمارة دو مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. عبدالله کاتب آن را در سال 967 هجری، یعنی کمابیش 40 سال بعد از وفات شاعر با خط نستعلیق خوش در 197 برگ نوشته است. این همان نسخة کتابخانة مفتاح است که در فهرستوارة دنا جداگانه معرفی شده است؛ زیرا در صفحة اول، مُهر کتابخانة دکتر مفتاح مشاهده میشود. این نسخه، دو بخش دارد: بخش نخست تا صفحة 59 که تنها شامل قصاید است و مضامین آنها، مدح و منقبت ائمه و دعوت به درویشی و دوری از دنیاست. بخش دوم از صفحة 59 تا پایان نسخه است؛ یعنی تا صفحة 197 ادامه دارد. این بخش افزونبر قصاید مذهبی و زاهدانه، دربردارندة قصاید و ترکیببندهایی در ستایش امیر علیشیر و بزرگان دیگر است (دانشپژوه و علمی انواری، 1358، ج2: 70).
نسخة «د»
این نسخه به شمارة 26 در مخزن کتابخانة سازمان دهخدا نگهداری میشود. بعد از نسخة اساس نزدیکترین نسخه به زمان شاعر است و شامل قصاید مدحی و مذهبی است و کمابیش نسخة کاملی است. از نظر موارد اختلاف به نسخة اساس نزدیکتر و گاهی صحیحتر از آن است. برپایة تاریخی که کاتب در پایان دیوان آورده، در سال 1002 یا 1003 نوشته شده است و 207 برگ دارد.مشکل اصلی این نسخه، پراکندگی صفحات کتاب است. این اثر بسیار بدون دقت صحافی شده، بهطوریکه پیدرپیبودن صفحات رعایت نشده است و گاه ادامة قصیدهای در جای دیگری میآید.
نسخة «ل»
این نسخه به شمارة 2514 در مخزن کتابخانة ملی نگهداری میشود و در مجموعهای قرار دارد که دربرداندة دیوان نظام و برادران او (طایری و مهدی) است. این نسخه با خط نستعلیق خوش و به گمان بسیار در سدة 12 به دست کاتبی نامعلوم نوشته شده است. این اثر تنها نسخهای است که سخنان نظام به نثر در آن آمده است (انوار، 1343، ج6: 15).
نسخة «ج»
این نسخه به شمارة 13983 در مخزن کتابخانة شماره یک مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. محمدحسن مکتبدار آن را در 131 برگ در 24 ربیع الاول 1065 قمری نوشته است. این نسخه فقط قصاید را آورده که بیشتر آنها در منقبت ائمه است و بسیاری از قصاید مدحی بزرگان را ندارد؛ بنابراین نسخة کاملی نیست. این نسخه بسیار قدیمی است؛ اما با بی دقتی بسیاری نوشته شده است و با نسخة اساس اختلافهای بسیاری دارد. از نادرستیهای املایی نیز خالی نیست (صدرایی خویی، 1377، ج37: 231).
نسخة «س»
این نسخه به شمارة 2/375 در کتابخانة مدرسة عالی شهید مطهری (سپهسالار) نگهداری میشود و با خط نستعلیق در سدة 11 هجری نوشته شده است؛ فقط قصاید مذهبی و زاهدانه را دارد و در بیشتر موارد با نسخة اساس منطبق است. گاهی بیتها را ناقص نوشته یا جای واژهای را خالی گذاشته است (حدائق شیرازی و دانشپژوه، 1315، ج2: 679).
نسخة «مج»
این نسخه به شمارة 9406 در کتابخانة مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. تاریخ نگارش آن 15 شعبان 1221 هجری است؛ تنها قصاید را در بر میگیرد و 99 برگ دارد. این اثر متأخرترین نسخه است. دقت املایی خوبی دارد؛ حتی تشدیدها و نقطهها را رعایت کرده است. البته از میان قصاید بیشترین حذف را دارد (حافظیان بابلی، 1388، ج30: 113).
نقد تصحیح
نقد کلی دیوان و مقدمه (از آغاز تا صفحة 46)
عنوان روی جلد «دیوان نظام استرآبادی» است؛ اما افزونبر دیوان، مثنوی سعادتنامه و رسالۀ دستور معما را نیز در بر دارد. این دو اثر حجم بالایی (سعادتنامه: 600 صفحه) دارند و بهتر بود در مجلدی جداگانه چاپ میشد یا دستکم بر روی جلد با اشاره به این محتوا، عنوان بهتری مانند «کلیات اشعار» انتخاب میشد.
بعد از فهرست مطالب و مقدمه، برپایة رسم دیوانهای چاپی انتظار میرود فهرست قصاید نیز دیده شود؛ اما چنین فهرستی، در مقدمه و در پایان کتاب وجود ندارد؛ بنابراین تلاش برای یک نگاه کلی به دیوان و خواندن مطلع قصاید و آگاهی از حجم هر قالب شعری، تلاشی بیثمر است.
ارجاعهای ناقص کتاب همهجا دیده میشود؛ برای مثال:
الف) صفحۀ اول مقدمه در پاورقی به کتابهای مجالس المؤمنین و تاریخ ادبیات ایران از ادوارد براون ارجاع داده شده است؛ اما در کتابنامه این دو کتاب معرفی نشدهاند. همین کتابنامة ناقص بعد از حرف «س» ادامه ندارد و گویا فراموش شده است که ادامة آن به نسخۀ چاپی افزوده شود.
ب) در صفحۀ 12، پاورقی1 به خلاصهالاشعار ارجاع داده شده است؛ اما معلوم نیست این منبع، چاپی است یا نسخۀ خطی. در کتابنامه نیز نامی از خلاصهالاشعار نیست.
ج) صفحة 19، بند سوم به خلاصهالاخبار و مآثرالملوک از میرخواند ارجاع داده شده است؛ اما این دو اثر در کتابنامه معرفی نشدهاند.
د) در صفحة 22 سطر سوم نوشته است: «باتوجهبه اینکه سلطان حسن میرزا در سال 915ق فوت کرده است»؛ اما درواقع سلطان حسین در سال 911 هجری درگذشته است (خواندمیر، 1363، ج٤: 110–113؛ صفوی، 1389، 16-18).
هـ) ارجاع پاورقی 2 در صفحۀ 25 به سلطان حسین بایقراست و چنین نوشته شده است: «پسر شاهرخ (824-911)» که این، تاریخ تولد و مرگ سلطان حسین است نه شاهرخ. از سوی دیگر سلطان حسین فرزند شاهرخ نیست.
و) صفحة 27 در پاورقی 1 چنین آمده است: «حبیبالسیر، ص199»؛ یعنی بدون ذکر مجلد، شمارة صفحه آورده شده؛ حال آنکه این مطلب در جلد چهارم این کتاب آمده است.
غلط املایی
«عالیجناه»= «عالیجاه» (نظامالدین استرآبادی، 1394: 27)
غلطهای انشایی
صفحة 26 پاورقی1 سطر 1: «در زمان یعقوب، کشمکشهای سادات که در زمان اوزون حسن تا آن زمان استمرار یافته بود...»؛ درست آن، عبارت است از: «از زمان اوزون حسن...».
صفحة 32 سطر 15: «خواجه فخرالدین بتکچی از بزرگان این خاندان بود که در سال 895 تا 899ق گرفتار حبس میشود...»؛ درست آن، عبارت است از: «از سال 895 تا 899».
برداشتهای نادرست از اشعار
در صفحة 37 سطر 13 و 14 چنین نوشته شده است: «...در منزل اول به فرشتهای زیبا برمیخورد که پیک سریعالسیر پیامبر است...»؛ حال آنکه منظور شاعر، حضرت علی(ع) است:
بـود پیک سـریعالسّـیرِ آن شـاه فـلکمَسند |
|
که پـیـشش خسـروان گـویـنـد آمنّا و صدّقنا |
ولیّ حضرت عزّت، محیـط گــوهـــر نصرت |
|
شـــه تخـت «سـلـونی»، شهریار کـشور والا |
همچنین در سطر 20 نیز دچار همین اشتباه شده و نوشتهاند: «... نورانیتش را از سودن پیشانی به درگاه محمد(ص) دارد...»؛ حال آنکه منظور شاعر حضرت علی(ع) است:
ز رویَش نور، تابنده، مگر سوده است رخساره |
|
بــه درگـاه شهنشاه مـعالـیجــاه عـــالی را |
شه تخت امامت آن که هست و بوده و بـاشد |
|
منـیر از شمـع رخسارش اگـر دنیا اگر عـقبی |
البته این بیتوجهی به معنای اشعار در تصحیح، بسیار است و نمونههایی از آن در ادامه خواهد آمد.
در صفحة 44 در تعیین ارزش نسخة «مج» نوشته شده است: متأخرترین نسخه است و نسخۀ کاملی نیست؛ اما با کمال تعجب در بررسی متن اشعار میتوان دریافت، در بخشهای بسیاری ضبطهای این نسخه بر نسخههای دیگر ترجیح داده شده است (شاید به سبب خوانابودنش).
شیوة تصحیح
در بیان شیوۀ تصحیح چنین آوردهاند: «از میان نسخههای موجود نسخهای را که از اعتبار و اصالت بیشتری برخوردار بود و به دلایلی که ذکر شد از بقیه کاملتر و قابل استنادتر به نظر میرسید، برای متن اصلی برگزیدیم؛ سپس نسخههای دیگر را با با آن مطابقت دادیم و هرجا تفاوتی بود در پاورقیها آوردیم... هنگام مقایسۀ تفاوت نسخهها اگر در جایی، انتخاب نسخۀ دیگری از انتخاب نسخۀ اساس مناسبتر به نظر رسیده آن را برگزیده و در پاورقی توضیح دادهایم که البته تعداد این موارد اندکاند» (نظامالدین استرآبادی، 1394: 45).
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا اختلافها کم بوده است یا آنچه لازم دیدهاند در پاورقی ثبت کنند، اندک است؟ با بررسی یک قصیده میتوان دریافت اختلافها بسیار است؛ اما این اختلاف نسخهها در پاورقی بسیار اندک بیان شده است و البته نکتههای ثبتشده نیز گرهگشای معنا و کمکی برای درک شعر نیست. همچنین برخلاف توضیح بالا، تصحیحکنندگان بیشتر ضبطهای نسخههای مؤخر را بر نسخۀ اساس و دیگر نسخههای اقدم ترجیح دادهاند که شواهد آن در ادامه ارائه میشود. اگر مصححان گرامی به همین روش پیشنهادی خودشان پایبند میماندند و روش تصحیح برپایة نسخۀ اساس را ادامه میدادند، بسیاری از خطاهای تصحیح پیش نمیآمد؛ بهویژه که نسخههای «ل» و «د» ازنظر خوانش مشکلی ندارند؛ اما گویا به سبب واضحبودن و خوشخطی، نسخة «مج» 9406 در جاهای بسیاری ترجیح داده شده است. تصحیحکنندگان در همان صفحه (بند سوم) چنین گفتهاند: «در بعضی ابیات بهخصوص در قطعات، واژگانی مهجور به چشم میخورند که معنای آن را در پاورقی آوردهایم». در همة دیوان در بخش مقطعات، تنها سه واژه معنی شده است و قصاید، انباشته از لغات ناآشنا و گاه مشکلی است که (نه در پاورقی، بلکه در واژهنامهای جداگانه) نیازمند بیان معناست؛ از آن جمله است: یعسوب، یَرلغ، وِساده، وایه، نیفه، نُحاس، مُمرَّد، مَکِل، مُطلَّس، مَجبول، لَـقوَه، کوکنار، قِنطِر، قَضیم، فُواق، صَلَف، ساکِب، خَول، حِکّه، جِزِق، جَرد، تُتـَق، بَهله، إبره، آصال و... .
ایرادهای تصحیح متن
آشنانبودن تصحیحکنندگان با شیوههای نگارش کهن و خوانشهای نادرست دستنویسها
به سبب آشنانبودن تصحیحکنندگان باروشهای تصحیح و شیوههای نگارش کهن و رسمهای نوشتاری کاتبان در سدههای مختلف، در در خوانش متن بسیار دچار اشتباه شدهاند. ذکر همۀ موارد به سبب حجم بسیار شواهد ممکن نیست؛ در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
1)
کلیم بخت فرعونی جهان را ساخت ظلمانی |
|
سهیل از جرم نورانی عیان کرد آتش موسی
|
واژة «گلیم» به صورت «کلیم» ثبت شده که آشکارا نادرست است و با معنای بیت سازگار نیست. ضمن اینکه بیشتر نسخهها «گ» و «ک» را به یک شکل ثبت کردهاند.
2)
همان بادی که بُردی هر طرف تخت سلیمانی |
|
غبارش را کنون هر سو برد زین تختۀ غرا
|
واژة «غبرا» به صورت «غرا» ثبت شده که کاملاً نادرست است. نسخة اساس کاملاً خواناست (46/ 826).6
3)
نگر بر صبح کـــز بیم خدنگ شست بیداری |
|
چه سان سازد نهان انــدر بغل آیینۀ بیضا
|
واژة «بیدادی» به شکل «بیداری» ثبت شده است؛ درحالیکه نسخهها بسیار خوانا هستند و شیوة سخن نیز خود راهنمای خوبی است (46/826؛ 299/2514).
4)
به فرش خلد، فرّاش پگهخیز ازل افکند |
|
برای خیل خدّامش، کلیم سایۀ طوبا
|
«کلیم» درواقع «گلیم» است که با شیوة معنایی بیت بهآسانی دریافته میشود.
5)
زهی گوش خرد را نکتۀ لطفت، بهین گوهر |
|
به پیش گوهر لفظت بود لولو کمین لالا
|
نسخههای اساس، ملی، دهخدا «نطقت» ثبت کردهاند که با معنای بیت نیز سازگار است (49/826؛ 305/2514).
6)
تا مهد خاک گشته ممهّد جنینِ عیش |
|
صورت نبسته در رحم چرخ غصه را
|
نسخههای «د» و «ل»، «غصهزا» ثبت کردهاند که معنی بیت نیز با آن متناسب است (278/2514).
7)
دل بر جهان منه که جهانیست بس دغل |
|
غافل مشو که چرخ حریفیست بس وغا
|
همۀ نسخهها «دغا» ثبت کردهاند (برای تصویر نسخۀ «س» ر.ک: تصویر شمارة 8). ازنظر معنایی نیز «وغا» جایگاهی ندارد.
تصحیحکنندگان در بخشهای بسیاری، ثبتهای نسخة «مج» را برگزیدهاند که متأخر از همۀ نسخههاست؛ اما در این مورد املای بسیار روشن «دغا» را در این نسخه نادیده گرفتهاند (278/2514؛ 21/9406).
8)
آهسته نهْ، به خاک، قدم ز آنکه میدهد |
|
از فرق خاکیان، خبری بر نشان ما
|
همۀ نسخهها «هر نشان پا» ثبت کردهاند. تصحیحکنندگان برپایة نسخۀ «مج» از همة نسخهها متأخر است، بهجای «قبر» نیز «فرق» را برگزیدهاند (278/2514؛ 21/9406).
9)
در پایۀ نخست رضا گر کنی مقام |
|
بر دوش رفعت تو شود کهکشان روا
|
برپایة ثبت نسخة «ل» و «س»، «ردا» باید باشد (280/2514؛ 13/375).
10)
بهر غذای حرص شود پشت دل، قوی |
|
دل را اگر ز خوان ریاضت دهی غذا
|
باتوجهبه معنای بیت «غزای» حرص درست است.
11)
کوه گران عدیل رکابش گهِ وقار |
|
شیر عرین چرخ، زبونش دَمِ وغا
|
مصراع اول در نسخههای «ل، ج، د، س» چنین است: «کوه گرانرکاب، عدیلش گه وقار» (14/375).
12)
گر آفتاب تربیتت پرتو افکند |
|
گردد عدیل جزع یمان، سنگ گهربا
|
همۀ نسخهها «کهربا» ضبط کردهاند. «گهربا» معنی ندارد.
13)
فتاده تحت سلیمان ز دوش باد به خاک |
|
که افکند به زمین هرچه برگرفت صبا
|
بدون مراجعه به نسخههای خطی نیز مشخص است که باید «تخت» سلیمانی باشد. البته همۀ نسخههای موجود، این کلمه را با نقطه ثبت کردهاند.
14)
طبیب حاذق لطفش به جای شربت مهر |
|
برون بَرد ز دِماغ جهان، سحر سودا
|
همة نسخهها «جام» ثبت کردهاند. معنی بیت نیز بسیار آشکار است و «جای» در بیت جایگاهی ندارد.
15)
همنفس روح قدس در خلوات خفی |
|
همسفرش جبرئیل در درجات علا
|
نسخههای «ج، ل» «همنفسش» ثبت کردهاند. باتوجهبه قدمت نسخة «ج» و معنای بیت و داشتن قافیه درونی و ابیات بعدی بیشک ضبط «همنفسش» صحیح است. دو بیت بعدی نیز قافیه درونی دارد:
سرو خرامـــان قدش در چمن فاستــقم |
|
نیّر تابـان رُخــش بر فلک و الضــــحا |
از غضب و لطف او حالت مــوت و حیات |
|
وز رخ و گیسوی او رونق صبح و مسا
|
16)
ساحت گیتی گرفت شاه مرصّعسریر |
|
گرتۀ زر چاک زد چرخ ملمّعقبا
|
ثبت نسخة «ل» «کرته» و ثبت «ج» «درته» یا «ورته» است. «کُرتَه» به معنای پیراهن، با معنای بیت سازگار است و در فرهنگها واژۀ «گرته» و «درته» و «ورته» ثبت نشده است.
17)
از رُخِـشان یافته، چهرۀ تابان، مهر |
|
وز غمشان یافته، قدّ سپهر، انحنا
|
نسخة «ل» بدون نقطه نوشته، «ج»، «یافته» و «مج»، «تافته» ضبط کردهاند. باتوجهبه خوانش و معنای بیت و تکرار «یافته» در مصراع دوم، «تافته» صحیح است. البته بیت قبلی به درک این بیت کمک میکند؛ شاعر در وصف امام حسن(ع) و حسین(ع) میفرماید:
آن دو کریمالنسب و آن دو عظیمالحسب |
|
آن دو جلیلاللقب و آن دو جمیل اللقا |
از رُخِـشان تافــته، چــهرۀ تابــان، مهر |
|
وز غمــشان یافته، قـــدّ سپهر، انحنا
|
گفتنی است این حرکتگذاری و علایم سجاوندی در نسخۀ چاپی رعایت نشده است و برای درک یک بیت چند بار باید آن را خواند.
18)
شه زمانهام انعام داد و لطف نمود |
|
که باد به اوراد لطف منعم وهّاب
|
هر سه نسخة «اساس، ل، د»، «یاور او» ضبط کردهاند که درست خوانده نشده است (174/826؛ 108/2514).
19)
از حمر توست طاس پُر از خون و مردمک |
|
آغشته در میانۀ خون است چون ذباب
|
نسخههای اساس، دهخدا، ملی، «حمرتست» ثبت کردهاند (103/826؛ 47/2514) (حُمرَت: سرخی، نوعی آماس در بدن، باد سرخ، ورم حار صفراوی محض). درواقع بیت چنین است:
از حُمرَت است طاس پُر از خون و مردمک |
|
آغشته در میانۀ خون است چون ذباب |
معنی بیت: چشم از بیماری رَمَد سرخ شده و مثل طاس پرخون است و مردمک مانند مگسی در میانۀ طاس دیده میشود.
20)
از نور آفتاب ز دست رمد رهد |
|
چون شبپرش نمانده بر آفتاب تاب
|
هر سه نسخة «اساس، ل، د» «رمد» ثبت کرداند. شاعر با تکرار «رمد» جناس تام ساخته است. نسخهها نیز بسیار خوانا هستند (چشمم از بیماری رمد، از آفتاب میرمد، مثل شبپرهای که تاب آفتاب ندارد) (103/826؛ 47/2514). گفتنی است به سبب بسیاربودن حجم شواهد، بیان همة آنها ممکن نیست.
عیبهای عروضی
یکی از مهمترین ویژگیهای نسخههای منظوم، وزن است که اهمیت بسیاری در خوانش و اصلاح متن دارد و تصحیحکنندگان آن را در نظر نگرفتهاند و در خوانش درست بسیاری از ابیات خطا کردهاند. نمونههایی از این خطاها در ادامه بیان میشود.
1)
گهی از انکساف آثار قهر و دهرفرسایَش |
|
سیه سازد دل خور چون درون لالۀ حمرا
|
«و» در مصراع نخست زاید است و در هیچیک از نسخهها وجود ندارد (48/826؛ 302/2514).
2)
خود حسود و نوبت هیجا ز تیغ تو |
|
با زخم بیشمار چو بار صنوبر است
|
در اینجا نیز «و» زاید است (169/826).
افتادگی برخی واژهها
بسیار دیده میشود که واژههایی از ابیات افتادهاند. باتوجهبه خوانابودن بیشتر نسخهها، بهجز بیدقتی، عامل دیگری برای این موضوع نمیتوان در نظر گرفت. ذکر همۀ شواهد باعث اطناب میشود؛ به همین سبب در ادامه به برخی از آن اشاره خواهد شد:
1)
جهان، چنین که درِ خوشدلی به رویم بست |
|
چه سان خاطر غمگین وزد نسیم مراد
|
«به» در مصراع دوم افتاده است: «چه سان به خاطر غمگین وزد نسیم مراد».
2)
نزد جلالت تو سلیمان نزد نفس |
|
مُهری که داشت ملک به آن بر زبان...
|
«نهاد» در جایگاه ردیف قصیده از مصراع دوم افتاده است. البته بدون حرکتگذاری و علایم نگارشی خوانش بیت نیز مشکل شده است:
نزْد جلالت تو، سلیمان نزَد نفَس |
|
مُهری که داشت مُلک به آن، بر زبان نهاد |
3)
کسی که راغب انعام دعوتش نبود |
|
بود ز جمع کالانعام بلکه ... اضل
|
«بلکه هست اضل»؛ واژة «هست» از قلم افتاده است.
4)
از پی طی طریق حرم وصل حبیب |
|
خیز از جا بشنو قمقم ... آواز حمام
|
در هر سه نسخۀ «اساس، ل، د» که این قصیده را ثبت کردهاند، مصراع دوم چنین است: «خیز از جا بشنو قمقم از آواز حمام».
5)
وقت سحر چـو دیـد علو تو را سپهر |
|
خوی ریخت از ستاره ز بس انفعال یافت |
لرزید بعد از آن ز نهیبت بدان صفت |
|
کز وی خط شهاب خم و پیچ و نال یافت
|
نسخة «ل» با «و» نوشته است. «و» زاید است. حرکت شهاب به پیچ و خم نی تشبیه شده است:
لرزید بعد از آن ز نهیبت بدان صفت |
|
کز وی خط شهاب خم و پیچِ نال یافت |
برتردانستن ضبطهای نادرست از نسخهبدلها
1)
برای گوهر مقصود ای غواص کوتهدست |
|
چه یازی دست بر ساحل که بس ژرفست این دریا
|
سه نسخۀ اساس و ملی و دهخدا، «دست از ساحل» و دو نسخة مجلس «دست بر ساحل» ثبت کردهاند؛ اما تصحیحکنندگان «بر» را برگزیدهاند. باتوجهبه معنای بیت آشکار است که باید «از» باشد نه «بر»؛ زیرا گوهر در ته دریاست و نمیتوان «از» ساحل دست دراز کرد و آن را به دست آورد.
2)
مرآت دل زدای ز زنگ هوس که هست |
|
از انخساف، مشعلۀ مهر کم ضیا
|
نسخههای «د، ل، س»، «ماه» ثبت کردهاند؛ پیام بیت نیز بیانگر خسوف ماه است نه کسوف مهر (12/375).
3)
زهی ز لنگر حلم تو اصل و فرع درنگ |
|
زهی ز رشتۀ عزم تو تار و پود شباب
|
هر سه نسخهای که این قصیده را دارند (اساس، ل، د)، در مصراع دوم «خهی» نوشتهاند. نسخة «ل»، «شباب» را بدون نقطه و نسخة اساس، «شباب» نوشته است؛ اما نسخة «د»، «شتاب» ضبط کرده است. باتوجهبه معنای بیت و تضاد بین «درنگ» و «شتاب»، انتخاب «شتاب» درست است.
4)
گر سواد سخن من شنود نصبالعین |
|
شوی آگه که ز شعرم چه نصیب است و نصاب
|
نسخة اساس «شودت» و دهخدا «شنود» ثبت کرده است. آشکار است که «شنود» در این بیت معنایی ندارد:
گر سواد سخن من شودت نصبالعین |
|
شوی آگه که ز شعرم چه نصیب است و نصاب
|
5)
تو را هم شد میسّر دولت معراج، آن ساعت |
|
که بنْهادی رسول یثربی را پای بر مرکب
|
نسخههای «ج، د، ل»، «مَنکِب» ثبت کردهاند؛ اما نسخۀ «س»، «مرکب» ضبط کرده است. باتوجهبه موضوع بیت (بالارفتن حضرت علی(ع) از شانههای پیامبر) و معنی واژة «مَنکِب» (بازو، کتف، دوش) بیشک «مَنکِب» صحیح است.
6)
خاست چون غوغا نشستن از سیاست کس ندید |
|
غیر نوک نیزه، کان در سینۀ اعدا نشست
|
نسخۀ اساس «سپاهت» ضبط کرده است؛ اما در متن چاپی، ضبط نسخهبدلها نوشته شده است که با معنای بیت سازگار نیست.
7)
صد شط بغداد، خالی ساختی از خون خصم |
|
تا شهنشاه رسل بر مسند بطحا نشست
|
نسخههای «اساس، ل، س»، «جاری» ضبط کردهاند. تنها نسخۀ «ج»، «خالی» ثبت کرده است که با معنای بیت متناسب نیست.
8)
زین آسمان کج رو ناراحت هیچگه |
|
تیر از کمان داعیۀ ما نرفت راست
|
نسخههای «ل» و «ج»، «ناراست» ضبط کردهاند که بر نسخة «حت» ترجیح دارد و با معنای بیت متناسب است. همچنین با «راست» در پایان بیت تضاد زیبایی میسازد.
3ـ2ـ5 کاستیهای املایی، نوشتاری (تایپی) و ویرایشی
در این چاپ نادرستیها و بیدقتیهای املایی و ویرایشی بسیاری دیده میشود که سزاوار چنین اثری نیست؛ چند نمونه در ادامه ذکر میشود.
1)
به گوگرد قناعت گرکشی سیماب حرص ای دل |
|
به گنج فقر ازین اکسیر، یابی خط مستوفا
|
نبود فاصله بین «گر» و «کِشی» خوانش را مشکل میکند (به گوگرد قناعت گر، کشی سیماب حرص ای دل...).
2)
بر ارباب رازش روز قدر و قیمتی نبود |
|
هرانکو شمعسان راز شب تاری کند رسوا
|
منظور، «هر آن کو» است که سرهمنویسی، آن را به این شکل درآورده است.
3)
بحر قناعتست به موج اندر آمده |
|
عریان تنی که هست منقش زبوریا
|
در این بیت سه مشکل دیده میشود؛ سرهم نوشته شدن «قناعت است»؛ نداشتن تشدید «منقّش»؛ نداشتن فاصله در «ز بوریا».
4)
در منهج مسافت قرب جناب او |
|
اعمی و شیم و هادی ما شرع مصطفی
|
درواقع واژۀ منظور «اعمی وشیم» است؛ یعنی «اعمیوش هستیم» (نابینا هستیم).
5)
در عنفوان عهد شباب از علوشان |
|
شد عقل و دولت تو مهم ساز شیخ و شباب
|
منظور از «علوشان»، «علو شأن» است. «مهم ساز» یک واژه است و باید با نیمفاصله (مهمساز) نوشته شود.
6)
دارای عهد خسرو غازی که از علو |
|
بر آسمان ز دست سراپردۀ جلال
|
«زدست» در اصل «زده است» بوده و به خاطر وزن شعر اینگونه خوانده و نوشته شده است؛ البته املای دستنویسها بسیار درست است و فاصلهها رعایت شده است (187/926).
7)
آمد ندا ز غیب که ای خورده بیجهت |
|
از دست روزگار سمتکاره گوشمال
|
«ستمکاره» باید نوشته شود.
8)
نداده مشلعۀ قدرتش فروغ خطا |
|
ندیده آینۀ عزتش غبار ذلل
|
«زلل» به معنی «لغزیدن و خطا» است.
9)
به روز حشر که صعبست کار بر کل ران |
|
تساهلات مرا بر طریقۀ اسهل
|
در همۀ نسخهها «برگذران» ثبت شده است.
10)
ارقام کلک معرفتش زینت علوم |
|
ذُرّ نفیس منقبتش زیور کلام
|
«دُرّ» صحیح است.
11)
مشعل خور نشست و خواست ازو |
|
دود ظلمانی شب شبه فام
|
ثبت همۀ نسخهها «خاست» است. البته بدون مراجعه به نسخهها نیز معنی راهنماست.
12)
اشهب و ادهم دهرند تو را در فرمان |
|
ساعد و هابط چرخند تو را از خدّام
|
در هر سه نسخۀ «اساس، ل، د» که این قصیده را ثبت کردهاند، «صاعد» ضبط شده است.
13)
ز شوق بار وقار زمین ثبات تو است |
|
که کوه یافته اندام کوهنۀ جملی
|
ثبت همۀ نسخهها «کوهۀ» است.
14)
نهان شد گرچه زیر خط مشکین عارضت لیکن |
|
هنوزت هست پیدا در چنین آثار زیبایی
|
این قصیده در دو نسخة اساس و «د» ثبت شده است و در آنها این کلمه به صورت «جبین» آمده است.
15)
ز ابر سرمدی لطف قطرهای بچکید |
|
به بجر جاه تو شد نقش چرخ دایرهسان
|
کلمة درست، «بحر» است.
16)
به خنده گفت که ای در بلای غصه اسیر |
|
بلا بگفت که ای از جفای چرخ زبون
|
همة نسخهها «بلابه گفت» نوشتهاند که در اصل «به لابه گفت» است.
حفظ شیوة نگارش نسخهها
کاتبان نسخههای خطی برای ثبت «ب، پ» و «ک، گ» و «ج، چ» تفاوتی در نظر نمیگیرند. همچنین بسیاری از کلمات را پیوسته مینویسند. تصحیحکنندگان نیز با همین شکل واژهها را ثبت کردهاند که گاهی موجب بدخوانی و ناآشنایی شکل املایی واژهها شده است. بیدقتی در نوشتن (تایپ) و رعایتنکردن فاصله و نیمفاصله نیز بر عیبها و کاستیهای دیگر افزون شده است.
1)
حریص مال در تنگی به اندک قانعست آری |
|
به یک دیدن شود راضی گهی کاحول شود اعما
|
«که احول» با املای سرهم به کندی خوانش و درک بیت میانجامد.
2)
برای گردن بدخواه سرکشت هر سو |
|
کمند برق نگر کابر نوبهار انداخت
|
بهتر بود «که ابر» نوشته میشد.
3)
زان مانده جان ما که ازین درد سینه سوز |
|
پایش فکار متصل از خار ابتلاست
|
«فگار» به معنای مجروح است.
4)
تا بود راست، خط صفحۀ دیباجۀ ملک |
|
فکرت راستروت رشتۀ مسطر شده است
|
فکرت «راسترُوَت» یعنی «فکر راستروندۀ تو»؛ اما با این املای پیوسته، خواننده در نگاه اول درمانده میشود.
5)
کشور عقل، تو را گشته مسخّر ز انسان |
|
که مرا مملکت نظم، مسخّر شده است
|
کلمة منظور، «زان سان» است. همچنین نبود ویرگول بعد از «عقل» و «نظم» خوانش را دچار خطا میکند.
6)
نام خصمت راند هر کو بر زبان چون خامه گشت |
|
رشتۀ جانش طناب جاه محنت همچو نال
|
شیوة نگارش همۀ نسخهها «جاه» است؛ اما باتوجهبه معنی بیت میتوان دریافت که منظور «چاه» بوده است.
حرکتگذاریها
الف) نبود حرکتگذاری
1)
حرامست انبیا را باد جنت بیرضای او |
|
ز مفتی قدم اول مسجّل گشت این فتوا
|
«قدم» لازم است با کسره نوشته شود (قِدَم) تا موجب بدخوانی و برداشت نادرست نشود.
2)
مسلم گرددم ملک سلامت با فراغ دل |
|
به عون رأفتت نبود ز هول محشرم پروا
|
«مسلّم» و «مُلک» بدون حرکت، موجب خوانش نادرست میشود.
3)
زین زمین و زمن باب حسین و حسن |
|
دافع ظلم و فتن والی ملک ولا
|
واژۀ منظور «زَین» یعنی «زینت» است و جالب آنکه نسخۀ «مج» آن را با حرکت نوشته است (5/9406).
4)
چون به غضب برکشی تیغ نماند عدو |
|
مدفن اشیا شود خاکگه انقلاب
|
لازم است بعد از «تیغ» نشانۀ درنگ گذاشته شود تا بیت از معنی دور نشود. «خاکگه» درواقع «خاک، گه» است:
چون به غضب برکشی تیغ، نماند عدو |
|
مدفن اشیا شود خاک، گهِ انقلاب |
ب) حرکتگذاری نادرست
1)
رفته هر جا عامل خاصت به ضبط ممکلت |
|
هیچکس نادیده دستانداز الاّ در سماع
|
تشدید بهجای لام بر روی الف گذاشته شده است و نادرست است.
2)
در کنج خانه مروّحه مال مگس مکن |
|
جان طرف باغ تازه کن از جنبش شمال
|
تلفط درست واژه، «مِروَحه» است و تشدید ندارد. با تشدید وزن شعر نیز پریشان میشود.
3)
دل سرد ساخته فلک گرم کینهاش |
|
از بس که کوبد آهن سرد دُر لیام
|
«دَر» حرف اضافه است و معلوم نیست با ضمه در این بیت چه معنی میدهد. همچنین «دلسرد» یک واژه است؛ اما با فاصله نوشته شده است.
4)
که عزل میشدم از زندگی اگر نشدی |
|
ممّد من کرم نکتهدان شرع و فنون
|
در «ممدّ» دال مشدّد است نه میم.
جا افتادن ابیات
1) در صفحة 71 بعد از بیت 1 در همة نسخهها، این بیت ثبت شده است:
بهر عـروج، ذروة بـام بـلنـدِ چـــرخ |
|
زیـر سم بُـراق، زمـین گشت از هـوا |
2) در صفحة 81 بعد از بیت 3 در نسخههای «اساس، ل، ج» این بیت آمده است:
بر خوان این فریق مبر دست احتیاج |
|
گر بایدت ز خون جگر ساختن غذا
|
3) در صفحة 100 بعد از بیت 7 این بیت در نسخههای «س، ج، ل» ضبط شده است که هیچگونه توضیحی در پاورقی نیامده و در متن نیز ثبت نشده است.
چکید هر طرفی در فضای بزم افق |
|
هزار قطرۀ سیمین ز ساغر می ناب |
4) در صفحة 116، سه بیت ثبت نشده است. بعد از بیت 3 این بیت جا افتاده است که در سه نسخۀ «د، ل، س» ثبت شده است:
فروغ شمع دین، هرکس که خود را از اهل دین داند |
|
بود بی مهر او، مانند صبح اولین، کاذب |
بعد از بیت 7 این بیت جا افتاده است که در چهار نسخۀ «د، ل، ج، س» ثبت شده است:
تمامش گرچه بودی دل ولی از راستی هرگز |
|
به کار دنیی و عقبی نیفتادی به یک جانب |
بعد از بیت 10 این بیت جا افتاده است که در چهار نسخۀ «د، ل، ج، س» ثبت شده است.
تو را گَـردون گَردان آمد ای مطلوب هر سالک |
|
فروزانْ شمع بر کف در شبستانِ جهان، طالب |
5) در صفحة 130 بعد از بیت ده، در نسخههای «ل، س» این بیت ضبط شده است:
بهر گردنبند بکر مدحت، پهلوی هم |
|
چون گهر ترکیب این دیباچۀ غرّا نشست |
6) در صفحة 186 بعد از بیت 2 بیت زیر در همۀ نسخهها بهجز «مج» آمده است:
نظر به عیب مکن زانکه عیبناک شود |
|
کسی که بر کجی ناوکی نظر دارد |
7) در صفحة 220 بعد از بیت 9 بیت زیر در نسخههای «م، ل» ثبت شده است:
شیوۀ ثابت و سیاره به ما استغناست |
|
کس نداند که چه منّت بر سر ما دارند |
8) در صفحة 241 بعد از بیت 9 این بیت جا افتاده است که در همة نسخهها وجود دارد:
در عالم خلاف تو خذلان بود نصیب |
|
در راه خدمت تو سعادت شود دوچار |
مشخصنبودن ابیات تضمینشده
بهتر است ابیات تضمینشده در داخل گیومه قرار داده شود.
1)
به شعر، وقت بیان، کرده ظاهر، این معنی |
|
«ظهیـرِ» پـاکضمیـر، آن مهندس استـاد
|
هنــر نهفته چـو عنقا بماند زانـک |
|
نماند کــسی کــه باز شناسد همای را از خاد
|
2)
ز گفتههای ظهیر از رهی شنو بیتی |
|
که در شریعت شعر است این روش مسنون |
تو راست معجره سروری به استقلال |
|
نه چـــون نبوت موسی به شرکت هارون
|
3)
خجسته بیتی از اشعار دلکش سلمان |
|
درین مقام ز انصاف میکنم تضیمن |
مرا تصور مدحت چنان بود کــه بود |
|
شکستهپر مگـسی را هوای علیّین
|
تکراری چاپشدن ابیات و مصراعها
در صفحة 198 بیت 36 و 38 یکی است که در اصل، بیت 36 اضافه است.
در صفحة 460 قصیدة 119: پنج بیت نخست قصیده درهم و پریشان است و ترتیب چینش ابیات برپایة هیچ نسخهای نیست؛ هرچند نسخة اساس و دیگر نسخهها را بهراحتی میتوان خواند. مصراع «طعنه بر انفاس باد بوستانپیما زده» هم در بیت 2 و هم در بیت 4 نوشته شده است.
در صفحة 474 بیت 1 و 10 یکی هستند. درواقع بیت 10 تکراری است.
برای نامۀ حکمش در ابتدا شده است |
|
خط جبین قضا نامزد به عنوانی |
نداشتن شمارة ابیات
این موضوع بهگونهای است که نمیتوان فهمید، قصیده چند بیت است و یا بیت چندم قصیده یا صفحه خوانده میشود.
اگر نسخهای ادامة شعر را ندارد، به آن اشاره نمیشود.
چند مثال:
صفحة 291: نسخة «مج» تا بیت 12 این صفحه را دارد و ادامة قصیده را ندارد. صفحة 390، نسخة «مج» بیت 7 به بعد را ندارد. در صفحة 409 از قصیدة 103، نسخة «د» بیت 51 به بعد را ندارد. صفحة 397، قصیدة 99، نسخة «د» فقط بیت 40 به بعد را دارد.
صفحة 494، نسخة «د» بیت 7 به بعد را ندارد.
مشکلات پاورقیها
پاورقی در تصحیح متون، راهنمای مناسبی برای خوانندة اهل پژوهش است تا از متن نسخهبدلها آگاه شود؛ گاهی نیز به کمک آنها مقصود بیت را درمییابد و یا انتخاب مناسبتری خواهد داشت. در تصحیح، پاورقیها اصول مشخصشدهای دارند. تصحیحکننده در مقدمه نیز خواننده را راهنمایی میکند؛ اما خواننده در این دیوان با مسائل زیر روبهرو میشود:
الف) ابداع روش تازه در پاورقینویسی: تصحیحکنندگانبرای نسخهبدلها از (+ و –) استفاده کردهاند؛ بدون آنکه در مقدمه روش کار را توضیح داده باشد. برای مثال پاورقیهای صفحة 88 چنین است: پاورقی 3: «د، ج، مج، س:- از»؛ پاورقی 4: «د، ج، مج، حت، س: +تو» و یا در صفحة 124 اینگونه آمده است: پاورقی 2: «حت، ج: - و»؛ پاورقی 3: «حت: - بار».
ب) اطلاعات نادرست پاورقی دربارة نسخهها
این مسئله بسیار زیاد است و کمابیش در همۀ قصاید و اشعار دیگر نیز دیده میشود. برای نمونه چند شاهد ذکر میشود:
در صفحة 49، پاورقی 1: مشخص نشده است نسخۀ «د» 27 بیت نخست را ندارد.
در صفحة 59، پاورقی 2: نسخۀ «س» را جزو نسخههایی آورده است که این قصیده را دارد؛ اما درواقع نسخۀ «س» این قصیده را ندارد.
در صفحة 68، پاورقی 1: اساس را جزو نسخههایی معرفی میکند که این قصیده را دارد؛ اما چنین نیست.
ج) آشفتگی و بیدقتی پاورقیها در ارجاع به نسخهبدلها
چند نمونه:
صفحة 54، شمارة 4: «ج» آورده؛ درحالیکه «مج» است./ صفحة 54، شمارة 6: ««حت، ج»: طرفه». نسخۀ «د» را ذکر نکرده که ضبطش همین است./ صفحة 62، شمارة 4: «ل، حت: دردا»؛ درحالیکه ضبط «اساس» و «د» نیز «دردا» است و بر متن کنونی برتری دارد./ صفحة 64، شمارة 1: «اصل: برون». حال منظور از اصل چیست؟/ صفحة 65، شمارة 3: «ج، ل: قدر»؛ درحالیکه «س، د» نیز همین را ضبط کردهاند؛ اما اشارهای به آنها نشده است./ صفحة 69، شمارة 1: «مج: سما»؛ درحالیکه ضبط این نسخه «وطا» است./ صفحة 73، شمارة 1: «اساس، ج، مج، حت، ل (اساس و مج نیز 10 بیت نخست قصیده را ندارند)»؛ حال معنی این جملۀ داخل کمانک چیست؟ در بررسی مشخص شد که نسخۀ اساس، این قصیده را ندارد و نسخۀ «مج» اتفاقاً ده بیت نخست را دارد؛ اما از بیت 11 تا 40 را ندارد. ده بیت اول در برگ 9 نوشته شده و ادامۀ قصیده در برگ 17 نوشته شده است که این شاید به سبب آشفتگی صفحات نسخۀ دستنویس باشد.
صفحة 180، پاورقی 1 نوشته است: «اساس، بیت را ندارد»؛ اما اساس، این بیت را دارد (ر.ک: تصویر شمارة 29).
نتیجهگیری
تصحیحکنندگان گرامی کوشیدهاند اثری ارزشمند در زمینة ادبیات آیینی به جامعۀ علمی و ادبی کشور معرفی کنند. پیشتر فقط در متون تاریخ ادبیات اسمی از این اثر بود که البته خود کوششی ارجمند است. درمجموع باتوجهبه پژوهش انجامشده و نقد این دیوان نکتههای زیر را میتوان بهطور فشرده بیان کرد.
بهترین شیوة تصحیح برپایة ارزشگذاری نسخهها که در مقدمة دیوان نیز آمده، تصحیح برپایة نسخة اساس است. نویسندگان بر آناند که چنین تصحیحی انجام دادهاند؛ اما در عمل به نسخۀ اساس و اقدم پایبند نبودهاند. درمجموع نکتههای زیر دربارة این تصحیح بیان میشود:
1) عنوان روی جلد هرگز بیانگر محتوای کتاب نیست؛
2) تصحیحکنندگان روش علمی برای تصحیح انتقادی نداشتهاند؛
3) تصحیحکنندگان برخلاف آنچه در مقدمه دربارة اعتبار نسخهها توضیح دادهاند، رفتار کردهاند و در بیشتر انتخابها به قدمت و اعتبار نسخهها توجهی نداشتهاند؛ بنابراین تصحیح از شکل انتقادی دور شده است و درخور اعتماد نیست؛
4) در اختلافهای نسخهبدلها و انتخاب، به معنا بیتوجه بودهاند و تنها ضبط یکی از نسخهها را بدون مبنای دقیق علمی برگزیدهاند که نتیجۀ آن آشفتگی متن است؛
5) به سبب تسلطنداشتن به متون شعری از ابیات، برداشتهای نادرست شده است که هم در توضیحات مقدمه و هم در تصحیح متن میتوان آنها را دید؛
6) به سبب توجهنداشتن به وزنهای عروض در خوانش اشعار خطاهای آشکاری مشاهده میشود که موجب برداشتهای نادرست از ابیات شده است؛
7) ناآشنایی تصحیحکنندگان با شیوة نگارش کاتبان و سنتهای نگارش کهن موجب شده است در خوانش متن خطاهای بسیاری دیده شود؛
8) تصحیحکنندگان گاهی کوشیدهاند شیوة نگارش کهن نسخهها را حفظ کنند که به سبب تناسبنداشتن با نگارش معیار امروزی به بدخوانی و برداشتهای نادرست از مفاهیم ابیات انجامیده است؛
9) ایجاد روش تازه در پاورقینویسی برای نسخهبدلها با بهرگیری از (+ و –) بی آنکه در مقدمه، روش کار را توضیح داده باشند؛
10) متن چاپی، ویرایش نشده و نادرستیهای املایی بسیاری دارد که مناسب چنین کار علمیای نیست؛
11) برای قصاید و قالبهای دیگر شعر، فهرست ننوشتهاند؛ بنابراین برای دستیابی به شعر منظور باید مدتها کتاب را ورق زد؛
12) ارجاعات متن مقدمه و پاورقیها ناقص و آشفته است؛
13) نبود تعلیقات، فهم بسیاری از ابیات را دشوار کرده است؛
14) فهرست آیات و احادیث ندارد؛
15) به سبب کلمات ناآشنای بسیار، لازم است واژهنامهای نوشته شود؛
16) فهرست منابع ناقص است؛
17) بیان مطالب تاریخی که ازنظر علمی نادرست است؛
18) وجود غلطهای املایی، انشایی، بیدقتی در نوشتن و نداشتن ویرایش، به آشفتگی بسیار در متن انجامیده است؛
19) کمابیش بیشتر نسخهبدلها در پاورقی نیامده است؛ بهجز تعداد اندکی که معلوم نیست بر چه مبنایی استوار است؛
20) افتادگی واژهها از بیتها، بسیار دیده میشود؛
21) ترجیحهای نادرست از نسخهبدلها بسیار است؛
22) حرکتگذاریهای نادرست و نگذاشتن حرکت، خوانش متن را مشکل کرده است؛
23) ابیاتی از میان قصاید یا دیگر قالبها افتاده است؛
24) ابیات تضمینشده مشخص نشده است؛
25) گاهی ابیات و مصراعهایی در یک شعر، تکراری چاپ شدهاند؛
26) ابیات قصاید و قالبهای دیگر شماره ندارند؛ بنابراین برای فهم تعداد ابیات یک شعر باید آن را شمارهگذاری کرد؛
27) پاورقیها اطلاعات نادرستی دربارة نسخههایی میدهند که اشعار را دارند؛
28) پاورقیها در ارجاع به نسخهبدلها آشفته و بیساماناند.
پینوشتها
1. دستور معما رسالهای در آموزش فنون معماست که نسخههای آن به شمارة «44 ج» و «555» در کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه تهران موجود است (حجتی و دانشپژوه، 1344، ج1: 159).
2. در نسخة خطی 1/2514 کتابخانة ملی، برگهای 200 تا 206 نوشته است: به نثر از زبان نظام که این موضوع را کامل توضیح داده است.
3. در تذکرة هفت اقلیم آمده است: «و او به غیر مدح اهل بیت شعری نگفته، به ترّهات اهل دنیا زبان نیالوده...» (رازی، بیتا، ج3: 107)
4. مثنوی سعادتنامه، بر وزن خسرو و شیرین (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) هزج مسدس مقصور محذوف است. موضوع آن زندگی حضرت محمد(ص) و جنگهای اوست و بیانی حماسی دارد. این اثر حدود ده هزار بیت دارد و نسخهای از آن به شمارة «3642» در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران موجود است (دانشپژوه، 1348: 2646 و 2647)
5. برای شناخت بیشتر شاعر ر.ک: (حمزهپور سوینی، 1393؛ همان، 1392؛ وفایی و چالاک، 1392؛ حیدری یساولی، 1394؛ همان، 1392؛ پاشایی و حمزهپور سوینی، 1396).
6. شمارة سمت راست، شمارة برگه در نسخة خطی و شمارة سمت چپ، شمارة نسخه است (برگه 46/ نسخه شمارة 826).