نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران
2 استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران
3 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Katebi Nieshaburi is one of the famous poets of ninth century AH and is a pioneer of the Indian style. His divan (collection) of Ghazals (sonnets) has been corrected and published only once using a limited number of manuscripts. The published divan of sonnets of Katebi does not include all of his sonnets; so that there are 124 sonnets more than published version in other manuscripts that the correctors have not used them. In addition to the corrected divan, there are shortcomings that necessitate re-correction of this divan. There are defects such as lack of complete introduction and tables of content, lack of a section called glosses, incorrectness of the alphabetic order of sonnets for easy reference, existence of mistypes, missing words and incorrect refrains and so on, which necessitate exact correction of this eminent poet for eliminating these shortcomings. The purpose of this paper is to elaborate on the dimensions the defects of the Katebi’ published divan and to provide a context for improvement. To correct the problems in divan, seven new manuscripts were not used by the correctors. Because none of the manuscripts is significant in terms of accuracy, dating, and completeness over the other, problems in the published version of divan have been corrected by the eclectic method.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود |
|
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود |
کمابیش بیشتر مردم این بیت معروف را شنیده و آن را در تأیید سخن خود به کار بردهاند؛ اما کمتر کسی میداند که این بیت، مطلع غزلی از شمسالدین محمد کاتبی نیشابوری (ترشیزی) است. او یکی از معروفترین شاعران قرن نهم بود که در سرودن غزل، قصیده، مثنوی، قطعه، رباعی شهرت دارد. «کاتبی میان همعصران مقامی بلند داشت و علیالخصوص در تتبع شیوۀ قدما توانا بود. قصاید متعدد و مثنویهای او که در غالب آنها با مهارت به صنایع مختلف توجه شده، نشاندهندۀ قدرت و قریحۀ وی هنگام درافتادن در مضایق شعر است و غزلهایش همگی، هم از لطافت ذوق او حکایت میکنند و هم نظم کلام و استواری سخن در آنها قابل توجه خاص است» (صفا، 1369، ج 4: 239). اشعار کاتبی با وجود تقلید او از شاعران پیشین، از ابتکار و خلاقیت خالی نیست. بیشتر آثار او تصحیح شده؛ اما اکنون فقط دیوان غزلیات کاتبی بهصورت کتاب، چاپ و منتشر شده است. تقی وحیدیان کامیار با همکاری سعید خومحمدی خیرآبادی و مجتبی جوادینیا در سال 1382 غزلیات کاتبی را در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی تصحیح و چاپ کرد. این چاپ برپایة پایاننامۀ دکتری آقای مجتبی جوادینیاست. شاید محدودیت زمانی باعث شتابزدگی شده و به آنها فرصت تهیۀ نسخههای دیگر از غزلیات کاتبی را نداده است. همچنین کمدقتیهای برخاسته از شتابزدگی در مراحل مختلف کار، امکان فراهمکردن نسخهای بیعیب از دیوان کاتبی را از آنها گرفته و همین به راهیافتن اشکالات بسیار در دیوان تصحیحشدة ایشان انجامیده است.
در این مقاله به تعدادی از کاستیهای موجود در دیوان چاپی اشاره میشود تا لزوم تصحیح دوبارۀ این غزلها روشن شود. ازجمله ایرادهای مطرح، استفادهنکردن مصحِّحان از نسخههایی است که در کتابخانههای ایران و کشورهای دیگر موجود است. به نظر میرسد آنها تنها از نسخههایی استفاده کردهاند که دسترسی به آن آسان بوده و از نسخههای دیگر، که اعتبار بعضی از آنها بسیار است، بهرهای نبردهاند. همچنین مصحِّحان از میان هفت نسخة معرفیشده در مقدمۀ دیوان، تنها به شش نسخه در تصحیح توجه داشتهاند و از نسخۀ کتابخانۀ ملی ایران که در بخش معرفی نسخهها از آن یاد شده است، هیچ استفادهای نکردهاند. این آگاهی را از پاورقی، محل درج اختلاف نسخهبدلهای کتاب، میتوان دریافت؛ زیرا از ابتدا تا پایان کتاب حتی یکبار هم از نسخۀ نامبرده ذکری به میان نیامده است. از مشکلات دیگر دیوان چاپی، وجود اشکالات متعدد در ضبط ابیات است. اشکالات چاپی و بدخوانیها و ترجیحات نادرست ازجملۀ این مشکلات است.
در تصحیح دوباره، هفت نسخة خطی جدید به کار برده میشود که از این هفت نسخه، تنها نسخۀ کتابخانۀ ملی در دسترس مصحِّحان بوده است و البته از آن استفادهای نکردهاند. با انجام این تصحیح 124 غزل به غزلهای موجود در دیوان اضافه خواهد شد. این غزلها از نسخههای معتبر برگرفته شده است و در انتساب آنها به کاتبی هیچ تردیدی نیست. همچنین مقدمهای کامل و فهرستهای مختلف و تعلیقات ضمیمة دیوان خواهد شد و تاحد امکان همۀ کاستیهایی که شعر کاتبی را از مسیر خود دور کرده است، چه کاستیهای ناخواسته و چه آگاهانه، از دیوان این شاعر زدوده خواهد شد.
پیشینۀ پژوهش
پیشینۀ تصحیح دیوان
تقی وحیدیان کامیار و همکارانش در سال 1382 دیوان غزلیات کاتبی نیشابوری را در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی تصحیح و چاپ کردند. برپایة اظهار مصحِّحان، آنها برای تصحیح دیوان کاتبی از هفت نسخه استفاده کردهاند:
1) نسخۀ مرحوم محمود فرّخ خراسانی که در کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه مشهد نگهداری میشود. مصحِّحان این نسخه را بهسبب قدمت کتابت و کاملبودن، اساس قرار دادهاند؛
2) نسخۀ متعلق به کتابخانه آستان قدس رضوی؛
3‑5) سه نسخه از کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران؛
6) نسخۀ کتابخانۀ ملی ایران؛
7) جُنگ: مجموعهای که از نسخههای خطی کتابخانۀ آستان قدس رضوی است و دیوان کاتبی در حواشی آن آمده است.
تصحیحکنندگان همچنین یادآوری کردهاند که در میان نسخههای دیوان کاتبی، نسخۀ کتابخانۀ سلطنتی از همه معتبرتر و کاملتر است که برخلاف کوششهای بسیار و تماسهای مکرر آنها با اولیای کتابخانۀ ملی، اثری از آن به دست نیامده است. گفتنی است علت اصلی توفیقنیافتن آنها در به دست آوردن نسخة نامبرده این بوده است که آنان کتاب مربوط به کتابخانۀ سلطنتی یعنی کاخ گلستان را از کتابخانۀ ملی میجستهاند. البته در پاورقیهای دیوان، جایی که اختلاف نسخهبدلها درج شده، اثری از نسخۀ کتابخانۀ ملی نیست و این نشان میدهد که آنها نسخۀ نامبرده را بعد از پایان کار به دست آورده و نسخۀ اساس را با آن مقابله نکردهاند.
پیشینۀ نقد دیوان چاپی
مهدی نمازی در مجلۀ گزارش میراث در مقالهای با عنوان «در حواشی دیوان کاتبی» به بعضی از غلطهای موجود در دیوان چاپی اشاره کرده؛ اما بهسبب در دست نداشتن نسخههای خطی دیوان، بیشتر اشکالات را ندیده است. گاهی غلطها را درست تشخیص داده؛ اما در تصحیح آن اشتباه کرده است.
روش پژوهش
در این پژوهش برای اصلاح مشکلات نسخۀ چاپی از هفت نسخۀ خطی استفاده شد. ابتدا نسخههای خطی معرفی و سپس هریک از مشکلات دیوان چاپی جداگانه بررسی میشود. در بخش تصحیح غلطها، نخست صورت بیت از دیوان چاپی نقل و سپس برپایة نسخههای خطی معتبر، صورت صحیح بیت با توضیحات کوتاه ارائه شده است. هیچیک از نسخهها ازنظر دقت و قدمت و کاملبودن، بر دیگری برتری درخور توجهی ندارد؛ به همین سبب اشکالات دیوان چاپی با روش التقاطی تصحیح شده است.
معرفی نسخههای خطی
نسخههایی که در این بخش معرفی میشود، در تصحیح دیوان چاپی استفاده نشده است.
نسخة کاخ گلستان (کا)
این نسخه با نام مجموعة امیرخسرو دهلوی با شمارة 881 در موزه و کتابخانة کاخ گلستان نگهداری میشود. خط نسخة کا، نستعلیق و قطع آن، وزیری است. سلطانعلی شیرازی در سال 884 آن را به کتابت درآورده است. صفحات مجموعة امیرخسرو دهلوی جدول دارد و به چهار بخش تقسیم شده است. کاتب در هریک از بخشهای آن، آثار یک شاعر را جای داده است. بخش اول یعنی حاشیة کناری، حاشیة عریضی است که قسمت بالا و کنار و پایین صفحه را در بر میگیرد. در این بخش، کلیات کاتبی نیشابوری قرار گرفته است. در هر صفحة این بخش، حدود 17 بیت از اشعار کاتبی جای دارد.
بخش دوم، حاشیة دوم کناری است که بعد از حاشیة عریض یادشده قرار دارد. دیوان کمال خجندی در این بخش نوشته شده؛ بهطوریکه مصراعها مثل بخش اول و چهارم زیر هم کتابت شده است و حدود هفت بیت از اشعار شاعر یادشده را در خود جای داده است. بخش سوم، مستطیلی در وسط صفحه است که حدود چهارده بیت از اشعار امیرخسرو دهلوی در هریک از صفحاتِ آن نوشته شده است و مصراعهای دوم در امتداد مصراعهای اول قرار دارد. بخش چهارم حاشیة داخلی است که به شیرازة صفحات نزدیک است. این بخش مثل بخش دوم حدود هفت بیت است و دیوان حافظ در این بخش نگارش شده است. به این ترتیب مجموعة امیرخسرو دهلوی شامل آثار چهار شاعر برجسته است. نسخة کاخ گلستان دقیقترین و صحیحترین نسخههاست. این نسخه 4 غزل از غزلهای موجود در دیوان چاپی را ندارد؛ اما 43 غزل از غزلهای این نسخه در دیوان چاپی نیست.
نسخة دانشگاه استانبول (اس)
این نسخه کلیاتی از کاتبی نیشابوری است که در دانشگاه استانبول با شمارة 504 نگهداری میشود. سلطانعلی شیرازی، همان کاتب نسخة کاخ گلستان، در سال 867 هجری نسخة دانشگاه استانبول را کتابت کرده است. خط این نسخه نیز نستعلیق است. حُسن این نسخه تقدم تاریخ کتابت است. کمدقتی کاتب در ضبط صحیح و غلطهای آشکار و نداشتن تعدادی از غزلها از معایب این نسخه است. این نسخه 16 غزل از غزلهای دیوان چاپی را ندارد.
نسخة تبریز (تب)
این نسخه در کتابخانة مرکزی تبریز به شمارة 1502 نگهداری میشود. محمد بن محمود در سال 880 آن را کتابت کرده است. نسخة «تب» دربرگیرندة کلیات آثار کاتبی است. این نسخه 228 برگ و 456 صفحه دارد. در هر صفحة این نسخه حدود 14 بیت شعر به خط نسعلیق نوشته شده است. این نسخه 308 غزل دارد که 16 غزل آن در نسخۀ چاپی نیست.
نسخة کتابخانة ملی (مل)
این نسخه در سازمان اسناد و کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران به شمارة 16928 نگهداری میشود و 235 برگ دارد. غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات در متن و مثنویهای شاعر در حواشی نسخه به خط نستعلیق نوشته شده است. پس از پایانیافتن رباعیات، بقیۀ مثنویها، هم در متن و هم در حواشی صفحات ادامه دارد. منظومة «دلربای» در این نسخه نیست. در سال 888 هجری، حسن بن محمد شیخ سختکمان در استرآباد این نسخه را کتابت کرده است. تعداد ابیات متن 17 بیت و تعداد ابیات حواشی 7 یا 8 بیت است. تعداد غزلهای آن 528 است که 110 غزل آن در نسخۀ چاپی نیست.
نسخة کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران (لی)
این اثر نیز نسخۀ دیگری است که به شمارة اموال 490 در کتابخانۀ ملی ایران نگهداری میشود. این نسخه 270 صفحة 17 سطری دارد و شامل قصاید و غزلیات و قطعات و رباعیات و مثنوی مجمعالبحرین است. ترقیمة این نسخه افتاده و بنابراین تاریخ کتابت و کاتبش نامشخص است. این نسخه 358 غزل دارد که 18 غزل آن در نسخۀ چاپی نیست. مصحِّحان نسخۀ چاپیْ نام این نسخه را در بخش معرفی نسخهها آوردهاند؛ اما در تصحیح از آن استفاده نکردهاند.
نسخة مجلس (مج)
این نسخه در کتابخانة مجلس شورای اسلامی به شمارة 2615 نگهداری میشود. خطش نستعلیق است و کاتب و سال کتابت آن معلوم نیست. به گمان بسیار در قرن نهم کتابت شده است. از پنج مثنوی کاتبی فقط سه مثنوی «ده باب» و «مجمعالبحرین» و «سینامه» در این نسخه است. درمجموع 416 صفحۀ 15 سطری دارد و تعدادی از قصاید و غزلیات و قطعات کاتبی را در بر گرفته است. این نسخه 241 غزل دارد که یکی از غزلهایش در نسخۀ چاپی نیامده است.
نسخة مجلس (لس)
این اثر نسخۀ دیگری است که به شمارة 8688 در کتابخانة مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. بهسبب افتادگیهای اول و آخر آن، تاریخ کتابت و نام کاتب مشخص نیست. 410 صفحۀ 14 سطری دارد. این نسخه تنها شامل قصاید و غزلیات و رباعیات و قطعات کاتبی است. نسخۀ لس 437 غزل دارد که 75 غزل آن در نسخۀ چاپی نیست.
کاستیهای دیوان چاپی
کاستیهای مقدمۀ نسخۀ چاپی
مقدمۀ نسخۀ چاپی در 10 صفحه تنظیم شده است. این بخش دربردارندة شرح حال شاعر، ویژگیهای شعر او، معرفی نسخهها، و روش تصحیح است. مطالب مربوط به شرح حال کاتبی، کلی و برگرفته از منابع مختلف و بیشتر نقلقول مستقیم است. در ذیل عنوانِ «ویژگیهای شعر کاتبی»، هیچ ویژگی مشخصی از شعر او نیامده و فقط مطالبی کلی از منابعی مانند تاریخ ادبیات در ایران از ذبیحالله صفا نقل شده است. در معرفی نسخهها نیز اطلاعات چندانی ارائه نشده است. دربارة بیشتر نسخهها فقط سه نکته بیان شده است: 1) محل نگهداری نسخه؛ 2) شمارة نسخه؛ 3) علامت اختصاری آن. خلاصۀ مطلب اینکه مصحِّحان میتوانستند مطالب مقدمه را بسیار مفصلتر از مقدمة بیانشده ارائه کنند؛ بهگونهایکه اطلاعات مفید بیشتری داشته باشد.
کاستی فهرستها و تعلیقات
نسخۀ چاپیْ بعضی فهرستهای لازم مانند فهرست اعلام و احادیث و امثال و منابع را ندارد. لازم بود کتابْ بخشی با عنوان تعلیقات داشته باشد تا با توضیح نکات لازم، فهم اشعار برای مخاطبان آسان شود.
مشکل تبویب
ترتیب غزلها در دیوان چاپی برپایة حروف هجای آخر قوافی و سپس بهترتیب حرف اول بیت مطلع است. این شیوه مشکلاتی در یافتن ابیات به وجود میآورد؛ مثلاً اگر بخواهیم بیتی از دیوان کاتبی بیابیم که مطلع غزل نیست، یافتن آن دشوار خواهد بود. البته این ترتیب نیز در همهجا بهدرستی رعایت نشده و گاهی ترتیب الفبایی قافیهها یا مطلعهای غزل به هم خورده است؛ مثلاً غزلی با ردیف «لذیذ» داخل غزلهایی آمده است که قافیۀ آنها به حرف «د» پایان میپذیرد. گاهی نیز غزلهای مربوط به یک حرف در دو بخش آمده است؛ مثلاً غزلهایی که حرف آخر قافیۀ آنها «د» است، به دو قسمت تقسیم شده است. بخش اول با غزلهایی شروع میشود که حرف آغازین مطلع آن «الف» است. این بخش سرانجام به مطلعی با حرف «م» میرسد. دوباره مطلعها از حرف «الف» شروع میشود و تا آخرین حرف ادامه مییابد. آیا بهتر نبود مصحِّحان محترم همۀ غزلها را بدون در نظر گرفتن مطلع آنها فقط برپایة قافیهها مرتب میکردند؟ شاید گفته شود آنها از ترتیبی پیروی کردهاند که نسخۀ اساس بر آنها تحمیل کرده بود و اشکالهای ترتیب الفبایی غزلیات بهسبب نسخۀ اساس است. در اینجا این پرسش مطرح میشود که پیروی از نسخۀ اساس تا چه حد لازم است؟ آیا اگر در نسخۀ اساس غلطهای آشکار و مشخصی وجود داشته باشد، باز هم تصحیحکننده اختیار اصلاح آنها را باتوجهبه نسخهبدلها ندارد؟ اگر جواب مثبت باشد، باتوجهبه توضیحات پاورقی دیوان چاپی، مصحِّحان بارها این اصل را زیر پا گذاشتهاند. ازسوی دیگر در اساسبودن این نسخه جای تردید است؛ زیرا برخلاف ادعای مصحِّحان، این نسخه نه اقدم و نه اکمل نسخههاست. برای اثبات قدیمیبودن، تاریخِ کتابت ندارد و برای رد کاملبودنِ آن همین بس که نسخههای کتابخانۀ کاخ گلستان و تبریز و ملی و مجلس درمجموع 124 غزل از این نسخه بیشتر دارد. ترتیب غزلها در هیچیک از نسخهها مثل هم نیست؛ بنابراین بهتر است برای آسانی مراجعه، غزلها بهطور اصولی مرتب شود.
نداشتن شیوة نگارش یکسان
یکدستی شیوة نگارش باعث اعتبار و زیبایی هر کتابی است و تکلیف خواننده را مشخص میکند. گاهی در کتاب نامبرده به این موضوع توجهی نشده است.
چسبیدن پیشوند «می» به فعل
دقت در بیت زیر، مشت نمونة خروار است، نشان میدهد که در دیوان چاپی گاهی پیشوند «می» متصل به فعل و گاهی جدا از آن نوشته شده است:
هر زمان از حسن میگردد گلت آشفتهتر |
|
نو بهارت را چمنآرایی افزون میشود
|
چسبیدن پیشوند فعل مرکب به آن
مصدر و فعل مرکب باید جدا از هم نوشته شود. در نسخۀ چاپی در بیشتر موارد به این شیوه عمل شده است؛ اما گاهی مثل بیت زیر، همان شیوة نگارش به نسخۀ چاپی منتقل شده است:
دستگیر ای مه که دست هجر را تابی دهم |
|
روی چون آتش نما تا دیده را آبی دهم
|
بهجای «دستگیر»، «دست گیر» درست است.
چسبیدن «ها»ی جمع به کلمات مختوم به «هـ» غیرملفوظ و افتادن «هـ» غیرملفوظ از آخر آن
چو باده نوش کنی یاد دردنوشان کن |
|
کباب از دل و از سینهای جوشان کن
|
بهجای «سینهای»، «سینههای» درست است.
غلطهای چاپی
گاهی تشخیص اشتباهات چاپی از اشکالاتی که با اختیار و ترجیح مصحِّحان اتفاق افتاده، کار آسانی نیست. به همین سبب در این مقاله آن اشکالاتی در شمار اغلاط چاپی ثبت شد که در پاورقی، محل ضبط اختلاف نسخهبدلها، توضیحی دربارۀ آنها نیامده است؛ هرچند ممکن است بسیاری از آنها اختیار مصحِّحان باشد. اشکالات دیگر ـ اشکالاتی که در بخش ضبط نسخهبدلها توضیح دارد ـ در بخشی با عنوان ترجیحات نادرست ذکر شد. منشأ غلطهای چاپی مختلف است؛ مانند التباس حرفی با حرف دیگر، کم یا زیادشدن نقطۀ یک حرف، جابهجایی حروف، اضافه یا کمشدن حرف یا کلمه و... .
التباس حروف باهم: گاهی حروفی مثل «ب» و «پ»، «ک» و «گ»، «ج» و «چ»، «د» و «ر» و... با هم اشتباه گرفته شده و در بیت مشکل ایجاد کرده است:
التباس حروف «ب» و «پ» در کلماتی مانند پیش و بیش، بیشتر و پیشتر، بیشه و پیشه
به سوزن مژه حورت ز پای خار کشد |
|
دمی که بازکشی باز خارزار جهان
|
مل و مج این غزل را ندارد. در نسخههای دیگر بهجای «باز»، «پا ز» آمده است که باتوجهبه معنی بیت ضبط درستی است.
لاله چو ارغوان، تو هم پیش گل عذار او |
|
بس که بیاستادهای ریخته خون به پای تو
|
در همة نسخهها مصراع دوم بهصورت «بس که به پا ستادهای ریخته خون به پای تو» ضبط شده که بدون شک درست است.
ای سوار عرصۀ خوبی! ز دستم شد عنان |
|
|
|
پیش از این تا چند باشد پای هجران در رکاب
|
|
صورت صحیح: بیش
هزار سال اگر گویمت حکایت خویش |
|
هنوز قصّۀ من اندکی بود از پیش
|
صورت صحیح: بیش
مضمونِ «اندکی از بیش گفتن» در متون ادبی پیشینه دارد؛ مثل بیت زیر از سعدی:
نیک بسیار بگفتیم در این باب سخن |
|
و اندکی بیش نگفتیم هنوز از بسیار |
||
زهراب فراق است در آن غمزۀ چون نیش |
|
هر روز از آن، ریش درون میشودم پیش
|
||
صورت صحیح: بیش
به کمی در ره فقر از همه عالم پیشم |
|
پادشاهم نتوان گفت که من درویشم
|
صورت صحیح: بیشم
طعنه کم زن که از این بیش فغان پیشت بود |
|
قوّت ناله نماندست از آن خاموشم
|
صورت صحیح بهترتیب: پیش و بیشت
یار بر دل تیرها میزد مرا زین بیشتر |
|
یاد آن کو یاد میآورد گهگاه از دلم
|
صورت صحیح: پیشتر
بیشتر زان دم که خاک ما رود بر باد عشق |
|
خویش را بر آب آتش رنگ میباید زدن
|
صورت صحیح: پیشتر
برون خرام چو شیران ز مرغزار جهان |
|
تو شیر پیشۀ عشقی مشو شکار جهان
|
صورت صحیح: بیشۀ
التباس «ج» و «چ»؛ «ش» و «س» در کلماتی مثل چشم و جسم
ضبط «جسم» یا «چسم» بهجای «چشم»
تیغ هجران کرد دیگر قصد جان مردمان |
|
رفت خورشیدی ز جسم خونفشان مردمان
|
ترکیب «چشم خونافشان» در شعر بیشتر شاعران دیده میشود؛ ازجمله در بیت زیر از حافظ:
مرا چشمی است خونافشان ز دست آن کمان ابرو |
|
|||
|
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو |
|||
کاتبی جسم خود از خون جگر تر میدار |
|
سرخرو گردی اگر گوش بدین پند کنی
|
||
مضمون «چشم خود را با خون یا آب جگر تر داشتن» از مضامین آشنا در ادبیات فارسی است؛ چنانکه در بیت زیر از عطار دیده میشود:
چون ندارم هیچ آبی بر جگر |
|
پس چگونه چشم تر دارم ز تو
|
التباس «د» و «ر»
بر مستی زاهد به خرابات نکو نیست |
|
وقت است کزو یک دو سه ساغر گذرانند
|
صورت صحیح: بدمستی
پاک کردم دل و امّید زیادم آن است |
|
که گرم تیر زند هم به دل پاک زند
|
در همۀ نسخهها «یارم» آمده است؛ بنابراین ضبط «یادم» درنتیجۀ بدخوانی یا اشتباه چاپی است.
غنیمت است حریفان سهیل طلعت ساقی |
|
که آن ستاره به هر مدّتی مدیر برآید
|
برپایة ضبط نسخهها و قافیۀ غزل و کلمۀ مجاور، «مدید» درست است. بدخوانی مصحِّحان و بیتوجهی آنها به قافیه موجب این اشتباه است.
برخویی نیکویان پروردن جان باشد |
|
گر آن منی ای دل خوگیر به بدخویان
|
برپایة ضبط همۀ نسخهها صورت صحیح مصراع اول به این شکل است: «بدخویی نیکویان پروردن جان باشد».
زلف ساقی را طناب سایهبان عمر دان |
|
باده خود کز خیمۀ افلاک میباید شدن
|
ضبط صحیح در همة نسخهها بهجای «خود»، «خور» است.
رخی است زرد مرا بهر زلف شبرنگت |
|
بلی بود زر سرخ از برای دور سیاه
|
غیر از نسخۀ تب که این غزل را ندارد، در سایر نسخهها بهجای «دور»، «روز» ضبط شده که باتوجهبه معنی بیت، درست است. در این نمونه مصحِّحان «ر» را با «د» اشتباه گرفته و نقطۀ «ز» را ندیدهاند.
میدهد چنگ تو یادش ز قدم در مجلس |
|
مطربا رحمت حق بار تو را بر سر چنگ
|
این غزل در برخی نسخهها نیست. در نسخههای اس و کا و مل بهجای «بار»، «باد» آمده که درست است.
التباس «د» با «و»
یار بر فتراک بندو صید تیر غمزه را |
|
کشتۀ آن صید و آن فتراک میباید شدن
|
ضبط صحیح در همة نسخهها بهجای «بندو»، «بندد» است.
التباس «ذ» با «ز»
مدعی پیش تو صد قصّه گذارد از من |
|
مشنو قصّۀ او و سخن من بشنو
|
این غزل تنها در نسخههای اس و کا و مل وجود دارد و در آنها کلمۀ «گذارد» با املای «گزارد» ضبط شده که باتوجهبه معنی، درست است.
التباس «ر» با «ل»
ای دل بهر سرای جهان را که دوزخی است |
|
تا در بهشت بهر تو قصری بنا کنند
|
باتوجهبه ضبط نسخههای خطی، صورت صحیحْ «بهل» است.
التباس «ر» و «و»
آب رخ ما کاهگل خانۀ تن بود |
|
بر خوان فنا دست بشوییم از این گل
|
این بیت در برخی نسخهها نیامده و در نسخههای تب، مل، اس، کا، بهجای «بود»، «برد» آمده که باتوجهبه معنی بیت، صحیح است.
وسیله مژدۀ مهری ز مهرجویی چند |
|
فلک رساند سلامی ز ماهرویی چند
|
در همۀ نسخهها بهجای «وسیله»، «رسید» است که باتوجهبه معنی بیت کاملاً درست است.
التباس «ر» و «هـ»
سپر عقل که بشکست مرو از پی او |
|
چون کسی در عقب لشکر بشکسته رود؟
|
غزلی که این بیت در آن آمده، در نسخههای مج و لس و لی نیامده است. مصراع اول در دیگر نسخهها بهصورت «سپه عقل که بشکست مرو از پی او» ضبط شده که درست است.
چون نه از دل اثری ماند و نه از جان رهی |
|
نالۀ کیست که از خانۀ تن میآید
|
بهجای «رهی» در همۀ نسخهها «رمقی» آمده که ضبط صحیحی است.
ای کاتبی افغان مکن در آستان او بسی |
|
|
|
کز قصه خود بهر گدا سلطان نمیآید برون
|
|
اس و لس این غزل را ندارد. در بقیۀ نسخهها بهجای «قصه»، «قصر» آمده که صورت صحیح کلمه است.
التباس «ز» با «ی»
دلم بگرفت از تنهانشینی |
|
بیا از درد تا تنها نباشم
|
مج این غزل و لس این بیت را ندارد. در سایر نسخهها بهجای «از»، «ای» ضبط شده که درست است.
التباس «س» و «م»
کسی کو دید چشم دلستانش |
|
سبک گردید سست و سرگرانش
|
در همۀ نسخهها بهجای «سست»، «مست» آمده که باتوجهبه معنی بیت، درست است.
خون دل بر چهرۀ زردم چو بینی مشکنش |
|
مکۀ خود حیف دان بر روی قلب اندود من
|
در همة نسخهها بهجای «مکۀ»، «سکۀ» آمده که کاملاً درست است.
با مست مگویید که میخانه گشادند |
|
بسیار کمی جان دهد از شادی ناگاه
|
در نسخههای دیگر بهجای «کمی»، «کسی» ضبط شده که درست است.
التباس «ک» و «گ»
چه گم شود ز تو ای نوبهار گلشن جان |
|
که خار هجر من از وصل گلستان سازی
|
ترجیح «گم» بهجای «کم» در این بیت خطاست؛ زیرا وقتی کسی را به کاری ترغیب میکنند به او میگویند اگر تو در حق من این لطف را به جای آوری، چیزی از تو کم نخواهد شد و نمیگویند چیزی از تو گم نخواهد شد. مثال از مولانا:
ای تو ملول از کار من، من تشنهتر هر ساعتی |
|
|
|
آخر چه کم گردد ز تو کز تو برآید حاجتی |
|
مثال از حافظ:
ای شاه شیرگیر چه کم گردد ار شود |
|
در سایۀ تو ملک فراغت میسرم |
||
پی صوتش همه کوشیم چون عود |
|
به دیدارش همه چشمیم چون نی
|
||
صورت صحیح: گوشیم
شد دامن چشمم چو فلک پر گهر و لعل |
|
تا گرد شه عشق در گنج کرم باز
|
معنی: از زمانی که شاهِ عشق درِ گنج کرم را باز کرد، دامن چشمم مانند فلک پر از گوهر و لعل شد؛ بنابراین بهجای «گرد»، «کرد» درست است.
هرکس طریق نام گرفتند کاتبی |
|
دارد به دولت طریق از نام و تنگ، تنگ
|
شاعر در بیت میگوید: ای کاتبی! همهْ راهِ شهرتطلبی را در پیش گرفتند، ولی من بهسبب گرایش به عرفان، نام و ننگ را ننگ میشمارم؛ بنابراین بهجای «تنگ، تنگ»، «ننگ، ننگ» درست است.
ساقی ما کشته خضر و کاسة سرها قدح |
|
ما ز مستی نقل را ریگ بیابان کردهایم
|
باتوجهبه معنی بیت بهجای «کشته»، «گشته» صحیح است.
جهل گشته است تو را، تیغ کش و خونش ریز |
|
|
|
قصّه این بود که گفتم، برسانش به قصاص
|
|
در اینجا شاعر چنین میگوید که چون جهلْ تو را کشته پس تو نیز تیغ بکش و خون جهل را بریز و او را قصاص کن؛ پس ضبط «کشته» درست است.
گر تصوف خواهی ای صوفی، صف رندان طلب |
|
|
|
کز صفای صفّۀ صوفیه کردی سینه صاف
|
|
باتوجهبه معنی بیت، «گردی» درست است.
درویش را مفلس مبین گوهر نفس زیر زمین |
|
آتش ز آه گرمرو در گنج قارون افکند
|
در نسخههای تب، مج، لس، لی، بهجای «گوهر نفس»، «کو دمبهدم» آمده و نسخۀ مل «کو هر زمان» و در نسخههای اس، کا «کو هر نفس» ضبط شده است باتوجهبه همة ضبطها و معنی بیت، «گوهر» درست نیست و شکل درست، «کو هر» است.
چگونه کُنج غمت ماندم نهان که فراق |
|
هزار نقب ز هر سو برین خراب زده
|
باتوجهبه معنی بیت، «گنج» درست است؛ زیرا فراق برای به دست آوردن گنجِ غم از هر سو نقب میزند. اصولاً نقب را برای دستیافتن به گنج میزنند. خاقانی میگوید:
چون زکاتی به من از گنج روان میندهند |
|
نقبزن گنج روان را نظرم بایستی |
التباس «م» و «ت»
یک لحظه نمیآید در خانۀ من خوابم |
|
|
|
ترسم که در این ویران دزدی به کمین باشد
|
|
مطابق ضبط نسخهها بهجای «من»، «تن» درست است.
التباس «م» و «ن»
تا که را داوی رسد از کعبتین مهر او |
|
|
|
مزد را نتوان به دانش خوب و در خور باختن
|
|
این غزل در لس و مل نیامده در سایر نسخهها بهجای «مزد»، «نرد» درج شده که بیتردید درست است.
التباس «م» با «هـ»
در مکرمت و مرحمت او چه شک آرم |
|
|
|
چون مست یقینم که کریم است و رحیم است
|
|
برپایة همة نسخهها و معنی بیت، صورت صحیحْ «هست» است.
دوش از هوی و رخ او پیچ و تابی داشتم |
|
|
|
خوش حریفی خوش شبی خوش ماهتابی داشتم
|
|
در لس و لی بهجای «هوی»، «زلف»، و در کا و اس «موی» آمده که «موی» صحیح است. همچنین در دیوان چاپی «داشتم» که ردیف غزل است، در مصراع دوم نیامده است.
لاله ز تو سرخوش است سرو سهی سرگران |
|
هست هوای تواند بنده و آزاد هم
|
مج و تب این غزل را ندارد. در سایر نسخهها بهجای «هست»، «مست» ضبط شده که ضبط درستی است.
مطربا هست شدم چنگ به قانون بنواز |
|
تا نگویند که در میکده بی قانونم
|
غیر از مج که این غزل را ندارد، در سایر نسخهها بهجای «هست»، «مست» آمده که درست است.
چون کاتبی به مستی لعل تو جان دهد |
|
از خاک تربتش بدهد شاخهای تاک
|
در همۀ نسخهها بهجای «بدهد شاخهای»، «بدمد شاخههای» ضبط شده که صورت صحیح است.
التباس «ن» و «ی»
کاتبیا کن به من نامۀ ناموس طی |
|
غیر می عشق وی عیش مهیّات کو
|
در تعدادی از نسخهها این غزل نیست. در نسخههای کا و اس و مل بهجای «من»، «می» آمده که صورت صحیح کلمه است.
تصحیفات یا غلطهایی که اشتباه در نقطه، آن را ایجاد کرده است
زیادی یا افتادن و یا جابهجایی یک یا چند نقطه بهطور عمدی یا سهوی، عامل اشکال در بعضی از ابیات شده است که در ادامه بیان میشود.
کمشدن نقطه
کاتبی را گر بریزد خون و میرد در فراق |
|
در قیامت رو نجوید خونبهای خویش را
|
بهجای «رو»، «زو» درست است.
چو حاکم میدهد بر باد زلف عنبرافشانش |
|
در آب رویم آتش میزند چاه زنخدانش
|
صورت صحیح: خاکم
چند منّت کشم از هجر بی کشتن خویش |
|
گر اجل تا من از این منّت هجران برهم
|
نسخههای تب و مج این غزل را ندارد. در بقیة نسخهها ضبط درست بیت به شکل زیر آمده است:
چند منّت کشم از هجر پی کشتن خویش |
|
کو اجل تا من از این منّت هجران برهم |
جابهجایی نقطه
شادی و غم روز وصال و شب هجران |
|
لذّات و بلیّات نعیم است و حجیم است
|
باتوجهبه تقابل کلمۀ «جحیم» با «نعیم»، «جحیم» در این بیت درست است.
من آن صیدم که تا خنجرکشیدن |
|
ندانم زنده باشم تا نباشم
|
بهجای «تا»، «یا» درست است.
شد تنم از عشق خاک میبردش باد هم |
|
باد همیشه چنین بلکه تبر باد هم
|
در این بیت بهسبب جابهجایی نقطهها، «بتر» به «تبر» تبدیل شده است.
بیگانگی نماید میان من و سگت |
|
با جنس خویش زود توان آشناشدن
|
برپایة ضبط همۀ نسخهها و معنی بیت، «نماند» درست است.
تاب سر پنجۀ غمش نارید |
|
گر چو رستم همه به دستایند
|
نسخۀ لی این غزل را ندارد. در نسخههای مج و لس این بیت وجود ندارد. در نسخههای اس، کا، مل، تب، بهجای «دستایند»، «دستانید» آمده که باتوجهبه معنی بیت و قافیۀ غزل درست است.
ای دانۀ دُر آخر هر موج توست مجری |
|
تا چند همچو ماهی تابی به روی تابه
|
در همۀ نسخهها بهجای «مجری»، «بحری» ثبت شده که صورت درست کلمه است.
افتادگیها
گاهی افتادن حرفی از یک کلمه یا حذف آن موجب اختلال در وزن و معنی بیت شده است.
افتادگی حروف
سرای عقل و قصر صبر نیکو محکاند اما |
|
|
|
زلازل چون ز عشق آید هم این افتد هم آن لرزد
|
|
در همة نسخهها بهجای «محکاند»، «محکماند» آمده است.
ای دل از عالم به یاد دلربایی میروم |
|
چون وفادار به عشق بیوفایی میروم
|
ضبط نسخهها بهجای «وفادار»، «وفاداران» است که باتوجهبه وزن درست است.
مگر آتش شده کاتبی از سوز درون |
|
که ز سر تا قدمت جمله زبان میبینم
|
این غزل در نسخههای اس، مج، لس، لی وجود ندارد. در نسخۀ مل این بیت وجود ندارد و در کا بهجای «شده»، «شدهای» آمده که باتوجهبه وزن شعر، ضبط درستی است.
بقیۀ شواهد در جدول زیر آمده است.
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
18 |
هر ریگ و سنگ تربتم لعل و یاقوتی شود |
لعلی |
193 |
دلکه معلوم نمیشد کز کجا گم کردهام |
معلومم |
36 |
چو خم ز باده چنان که دورم ار شکند |
چنانم |
194 |
کاتبی چو رسید مژدۀ قتل |
چون |
66 |
کاتبی مویش چو دیدی از غلوی غم پیچ |
مپیچ |
206 |
یا گل خودروی نگین است یا خود روی او |
رنگین |
68 |
تا بگویم که مرا نیز تمنّایهست |
تمنّایی |
219 |
بتان شهر مسیحا دمند کشته بسی |
دمند و |
159 |
چون طبق آمد میان دیگ که برخواند سبق |
دیگر |
226 |
پی تسخیر زلف همچو شتش |
شستش |
187 |
آفرین بر چشم ما بادا که جان پرودهایم |
پروردهایم |
229 |
که هست در دلش از داغ عشقی دردی |
عاشقی |
187 |
توتیای بهر چشم مردمان پروردهایم |
توتیایی |
230 |
دل شد از دست من افتاده چنین بیسَروپا |
دست و |
191 |
مگشای کاتبی اگر نیست مردمی |
اگرت |
230 |
همه مردند و ندادی به کس حلوایی |
کسی |
192 |
نوشتم نامه چون کاتبی نزد تو برخوانش |
نامهای |
|
|
|
افتادگی کلمه
گنج مراد را خط خوبان بود طلسم |
|
وین گنج نامهای که هیچ اژدها نیافت
|
در مصراع دوم، بعد از«نامهای» در همة نسخهها، «است» ضبط شده که ضبط درستی است. وزن بیت نیز این نکته را تأیید میکند.
تا عرق دیدم بر آن رخ مست و بیخود گشتهام |
|
باشد از مخموری افتاده بر رویش عرق
|
وزن مصراع دوم درست نیست. تعدادی از نسخهها این غزل را ندارد. مصراع دوم در لس بهصورت «باشد از میخوارگی افتاده بر رویش عرق»، در نسخههای کا و اس «باشد از مخموریی افتاده بر رویش عرق» و در نسخة مل «باشد از مخموری ار افتاده بر رویش عرق» است که صورت اخیر درست به نظر میرسد. شواهد دیگر در جدول زیر آمده است.
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی
|
صورت درست |
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
64 |
شمشیر عشق تیز ز سنگ مزار است |
مزار ماست |
170 |
این غبار بروبم ز آستانۀ دل |
که این غبار... |
66 |
کاتبی مویش چو دیدی از غلوی غم پیچ |
مپیچ |
176 |
ز رمح حاصل که بر سماک کشم |
ز رمح آه چه حاصل |
70 |
هر شبی بر جگر هزاران داغ است |
جگر چرخ |
184 |
صد شکر چون بخت همایون نشستهایم |
چون به بخت |
94 |
کاتبی نظم تر و آب و دامنپاک |
آب رخ و |
200 |
وجود خشک من از نقش سبزه توست |
نقش سبزۀ خط تو |
135 |
گر چه دست رسول همه آن روز مباد |
گرچه بادست |
202 |
فراغت کاتبی مرگ است و من هجر کی مانم |
من در هجر |
148 |
یک دم از عاشقی شو غایب |
مشو غایب |
210 |
هیچ مست نیفتاد چنین از هر سو |
مستی نفتادست چنین |
157 |
نقش پیچاپیچ زلف کو سر کفر آمدست |
زلفت |
217 |
چو درویشی که در رفتن بر آستان بوسه |
در رفتن دهد بر |
159 |
حسن دلبر جان عشق جان عاشق است |
جان عشق و عشق جان |
227 |
ببُر خنجر چون آب حلق کاتبی امّا |
ببر به خنجر |
162 |
مبارزی که به شمشیر گشت هلاک |
شمشیر عشق گشت |
229 |
در این جهان و آن بی نیاز و بیزار است |
جهان و در آن |
اضافهبودن یک حرف
در بعضی ابیات حرفی به کلمه اضافه شده است:
ساقی خوش آمدی که ز قد چو طوبی است |
|
صد کوثر روان شده در ساغر دو چشم
|
بهجز مج که این غزل را ندارد، در نسخههای دیگر بهجای «طوبی است»، «طوبیات» آمده که باتوجهبه معنی بیت درست است. شواهد دیگر در جدول زیر آمده است.
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی
|
صورت درست |
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
120 |
چه مرغی زیرکی ای کاتبی که وقت سخن |
مرغ |
199 |
منال کاتبی از صورت الله الله صوفی |
صوت |
121 |
زنده آن دل که چون بختش به وفا یاری داد |
چو |
218 |
زمزم برِ چاره ذقنت آبفروشی |
چاه |
186 |
هرچه آید به غیر تو در چشمم |
چشم |
219 |
چه حالت است که کسی را نمیرسد نفسی |
کس |
187 |
زانکه ما قدّ و لب و دلدار را دانستهایم |
لب دلدار |
|
|
|
اضافهبودن یک کلمه
گاهی حرف یا کلمهای بهاشتباه به مصراع اضافه شده است:
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی
|
صورت درست |
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
63 |
کوه غم ای دل همآواز از من تنها بس است |
همآواز من |
205 |
جوهر سر شناس عقل نداند که عشق چیست |
جوهرشناس |
173 |
در درون خلوت ما خلوت ما آنچه بود آوردهایم |
درون خلوت ما آنچه بود |
216 |
ما را به سخن بیقدمان کی برد از راه |
ما را سخن |
183 |
بستهایم احرام و جان به قربان جانان کردهایم |
جان قربان |
|
|
|
جابهجایی حروف
گاهی جابهجایی حروف در سطح کلمه باعث ایراد شده است:
ای کاتبی ار طاقت دستان غمت نیست |
|
در عرصۀ مردی به از این رسمیّتی نیست
|
در همۀ نسخهها بهجای «رسمیّتی»، «رستمیی» آمده است؛ در درستی این ضبط شکی نیست و معلوم است که اشتباه نوشتاری (تایپی) است. وجود کلمۀ «رسمیّتی» قافیه و وزن و تناسبات موجود در «دستان» و «مردی» را مختل میکند.
فاصله میان دو کلمه
گاهی منشأ مشکل، فاصلة ایجادشده در میان دو بخش از یک کلمه است که در خوانش صحیح آن، اشکال ایجاد کرده است. گاهی نیز رعایتنکردن فاصلۀ بین دو کلمه به اشکال در خوانش انجامیده است.
نبودن فاصله
گاهی حذف فاصلۀ بین دو کلمه، آنها را به هم متصل کرده و کلمۀ جدیدی به وجود آورده است:
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی
|
صورت درست |
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
41 |
ایثار کرد تن، سرو آن خاک پا نیافت |
سر و آن |
169 |
رستهام از بدو از نیک مرا قیدی نیست |
بد و از |
51 |
که راست درد و جهان این چنین بهجا درخواست |
در دو جهان |
193 |
دردسرای کاتبی زان نزد دلبر بردهام |
درد سر ای |
75 |
نقاب هشت عربوار دختر رزو برد |
رز و برد |
221 |
هزار قاصد از این درد می روان سازی |
در دمی |
80 |
غنچهها راز رخ ای باد برانداز نفاب |
را ز رخ |
|
|
|
اعمال فاصله بین دو بخش از یک کلمه
با این کار، یک کلمه به دو کلمه یا بیشتر تبدیل شده است:
همه تن جان شوم و بر تو فشانم چون شمع |
|
گر به مانند شبی بر سر بالین توام
|
مصحِّحان محترم در این بیت بدون توجه به متعدیبودن فعلِ «بمانند»، آن را به صورت «به مانند» ضبط کردهاند و کاملاً نادرست است.
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی
|
صورت درست |
صفحه |
شکل موجود در دیوان چاپی |
صورت درست |
22 |
چو رهروی که کند و رد خرقهدوزی را |
کند ورد |
174 |
گرد و صد سوگند خواهی خوردن از مهر و وفا |
گر دو صد |
44 |
دل که بسیاری به گرد آن ز نخدان میدوید |
آن زنخدان |
188 |
دو رها شد که در این دایرۀ پرگاریم |
دورها |
98 |
از شرب تو به غایت بیمشربی بود |
توبه |
190 |
هرگه ز سر و قامت او یاد کردهایم |
سرو قامت |
122 |
چو دید کاتبی خسته را و داعی گفت |
وداعی |
196 |
که روز فکر چو شب با دو روزگار جهان |
باد و روزگار |
129 |
که می چو کم شو دم محتسب گمان نبرد |
کم شودم |
199 |
نمای زلف کج ای ساقی ور با دل و جانم |
ساقی و ربا |
146 |
کاتبی جمله را نیاز به دوست |
بدو (به او ) |
203 |
به رو رها نتوانست برد چرخ برون |
به روزها |
147 |
بر دو ز چشم صورت اگر اهل معنیی |
بر دوز |
|
|
|
ترکیبی از چند ایراد
گاهی در یک کلمه چند اشکال دیده میشود؛ جابهجایی نقطه و حروف و اعمال فاصله یا رعایتنکردن فاصلة بین حروف یک کلمه و مشکل تشخیص تعداد نقطه باعث شده است که یک کلمه به کلمه یا کلمات دیگری تبدیل شود:
گرچه از نزد امانانم لیک خون آید نه آب |
|
دامن خود گر بیفشارم وگر تابی دهم
|
اشتباه در تشخیص تعداد نقطه و جای آن و ایجاد فاصله بین دو بخش از یک کلمه باعث شده تا مصحِّحان «تردامنانم» را «نزد امانانم» بخوانند. صورت صحیح مصراع اول در نسخههای دیگر چنین است: «گرچه از تردامنانم لیک خون آید نه آب»
کاتبی صبر در عدم پنهانست |
|
جانب او فرست زود مرا
|
افزودهشدن نقطه و جابهجایی آن و اضافهشدن حرف «نون» به کلمه، آن را به کلمۀ دیگری تبدیل کرده است. صورت صحیح مصراع اول در همة نسخهها چنین است: «کاتبی صبر در عدم تنهاست». کاتبی در جایی دیگر از غزلیاتش مضمون این بیت را به شکل دیگری تکرار کرده است:
رفتی سوی شهر عدم ای صبر من هم میروم |
|
|||
|
بهر من آنجا چون رسی بنیاد افکن خانهای |
|||
ریزدم خون و هیچ باکش نیست |
|
شوخ از نیسان ندیدهام بی باک
|
||
جابهجایی نقطه و افتادن حرف «ا» و در نظر نگرفتن فاصله، دو کلمه را به یک کلمه تبدیل کرده است. مصراع دوم در همة نسخهها بهصورت «شوخ از اینسان ندیدهام بی باک» آمده است که باتوجهبه وزن شعر و معنی آن، درست است.
عشقورزی به تو غیر از دهنت حق نبود |
|
طبع موزون نفروشند به دنیا و درم
|
جابهجایی نقطه و افتادن حرف «ر»، کلمۀ «دینار» را به «دنیا» تبدیل کرده است. مصراع دوم در همة نسخهها به شکل زیر آمده است: «طبع موزون نفروشند به دینار و درم » که ضبط درستی است.
یار مشکین خط ما رفت و سلای تو نوشت |
|
کاتبی بیخط آن یار چه گویم چونم
|
افتادن «م» از «سلامی» و افزودهشدن «تو» به جمله و افتادن «ن» از «ننوشت»، موجب اشکال در مصراع اول شده است. بهجز مج که این غزل را ندارد، مصراع اول در دیگر نسخهها چنین ضبط شده است: «یار مشکین خط ما رفت و سلامی ننوشت».
برسد چار سوی تو بهر نظری |
|
خاک شد دایرۀ صد گوشهنشین از هر سو
|
این بیت در سه جا افتادگی و بدخوانی دارد و باتوجهبه ضبط همة نسخهها، با اندکی اختلاف در نسخهها، شکل درست بیت چنین است:
بر سر چار سوی مهر تو بهر نظری |
|
خاک شد دیدۀ صد گوشهنشین از هر سو |
ترجیحات نادرست
تفاوت این اشکالات با اشکالهای بخش قبلی در آن است که گویا ایرادهای بخش قبلی سهوی بوده است و معلوم نیست که مصحِّحان به وجود چنین اشکالاتی آگاهی داشتهاند یا نه؛ اما خطاهای این قسمت آگاهانه و عمدی انجام شده و صورتهای اشتباهِ این بخش با توضیحاتی در پاورقی همراه شده است. آشکار است که این صورتها، ترجیحات مصحِّحان است و چون نادرستی این ترجیحات با دقت در نسخههای معتبر برای نگارندگان این مقاله اثبات شد، برای عنوانِ این بخش، ترجیحات نادرست در نظر گرفته شد.
بودیم همچو نافه همه عمر در ختا |
|
موی سفید بین و درون سیاه ما
|
مصحِّحان گمان بردهاند کلمه «خطا» با «ط» در معنی «شهری از ترکستان» درست نیست؛ به همین سبب آن را برخلاف نسخۀ اساس خود بهصورت «ختا» ثبت کردهاند. باتوجهبه اینکه در لغتنامههای معتبری مانند دهخدا و معین هر دو شکل آن در معنی شهری در ترکستان است، ترجیح «ختا» بر «خطا» اشتباه است؛ زیرا با اختیار «خطا» زیبایی شعر افزوده میشود و «خطا» ایهام خواهد داشت؛ یکبار به معنی ختن و یکبار به معنی گناه و اشتباه. خطا در معنی ختن در شعر شاعران دیگر نیز آمده است:
ای مشک خطا خط سیاهت |
|
خورشید درم خرید ماهت |
||
جگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیباید |
|
|||
|
جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم |
|||
امید برگ ز باد است بینوایان را |
|
که از کریم طمعها بود گدایان را
|
مصحِّحان در نسخة چاپی بهجای «یار»، «باد» ضبط کرده و در پاورقی توضیح دادهاند که در نسخة اساس، «یاد» آمده بود که باتوجهبه سایر نسخهها تصحیح شد. گفتنی است در نسخة اساس نیز «یار» ثبت شده که بهسبب التباس «ر» و «د»، آن را «یاد» خواندهاند؛ همچنین در بعضی از نسخهبدلهای ایشان (نسخة د2) نیز «یار» آمده است. دیگر آنکه باتوجهبه معنی بیت، «یار» نیز درست به نظر میرسد؛ زیرا بینوایان از یار و نه از باد، امید نوا و بخشش دارند. ضبط شماری از نسخهها، ازجمله نسخة کاخ گلستان، خوانش «یار» را تأیید میکند.
مرا آن مهر روشن گفت کز مهرم شوی پیدا |
|
|
|
هر آن چیزی که آن مه گفت این مه میشود پیدا
|
|
مطابق ضبطِ بیشتر نسخهها، صورت مصراع اول چنین است: «مرا آن ماه روشن گفت کز مهرم شوی شیدا». افزونبر اشارة آشکار نسخهها، برای اثبات درستی صورت اخیر میتوان گفت همانطور که در مصراع دوم، «آن مه گفت» درست است، در مصراع اول نیز «آن ماه روشن گفت»، صحیح است. همچنین تکرار قافیه، مانع درستبودن «پیدا» در مصراع اول است.
به سگان سر کویش چه کنی حمله به خویش |
|
|
|
با بزرگان نتوان گفت حکایت بهتعب
|
|
غزل مربوط به این بیت در بیشتر نسخهها، بهجز نسخۀ اساس دیوان چاپی و نسخههای تب و مل و لس، نیامده است. در نسخۀ تب بهجای «حمله به خویش»، «حمله به شب» آمده و در نسخههای لس و مل، «حمله به خشم» ضبط شده است. باتوجهبه اینکه «به سگان سر کوی حمله به خویش کردن» معنی مشخصی ندارد، ضبط نسخههای لس و مل درست به نظر میرسد. همچنین در نسخههای لس و مل در مصراع دوم بهجای «حکایت بهتعب»، «حکایت بهغضب» آمده است. برای آنکه با بزرگان حکایت بهتعب گفتن وجهی ندارد و باتوجهبه ارتباط معنایی دو مصراع، ضبط نسخههای لس و مل درست است.
تشنهلب و خاکیم مپیچ عنان را |
|
گرچه سمندی است همچو باد روانت
|
«آب» در این بیت بنابر علتهایی که ذکر میشود، ضبط درستی است: الف) در یکی از نسخهبدلهای مصحِّح نیز «آب» آمده است؛ ب) در شش نسخه، از نسخههای نگارندگان این مقاله (همۀ نسخههایی که این غزل را دارد)، «آب» ضبط شده است؛ ج) صفت «روان» برای آب مناسبت بیشتری دارد؛ د) تناسب «آب» با ترکیب «تشنهلب» در مصراع اول زیبایی بیت را افزون میکند.
ساقی بیا که دور فلک همچو آفتاب |
|
با صد هزار تیغ مرا در زمان گرفت
|
این غزل تنها در نسخههای اس و مل و کاخ وجود دارد. ضبط نسخههای اس و کاخ، بهجای «زمان»، «زبان» است. در نسخۀ مل، «میان» آمده است که درست به نظر میرسد. زیرا میان با «دور» تناسب دارد و همچنین کسی را با تیغ در میان گرفتن به معنی محاصرهکردن اوست؛ اما دربارة ضبطهای دیگر، معنای روشنی وجود ندارد.
3ـ6ـ7
چون سر بُرد بهجور و کشد در زمین بهناز |
|
|
|
نازش برم که نازک و سرکش فتاده است |
|
در همۀ نسخهها بهجای «برم»، «کشم» آمده است که ضبط درستی است. افزونبر آن، ترکیب «ناز کسی را کشیدن» بیشتر کاربرد دارد و وجود «کشم» در مجاورت «نازک» و «سرکش» گوشنوازی بیشتری دارد.
در پاش میرم ارچه گویند |
|
در سایۀ سرو خواب خوش نیست
|
در نسخۀ تب این غزل وجود ندارد. در سایر نسخهها بهجای «میرم»، «بمیرم» ضبط شده است که ضبطی درست است؛ زیرا با این انتخاب افزونبر تأیید نسخهها، اختلال وزن بیت نیز اصلاح میشود.
کاتبی، ناله چو بلبل مکن از گلرویان |
|
زانکه ایشان چو تو هر لحظه شکاری گیرند
|
در همۀ نسخههای نگارندگان این مقاله و در سه نسخه از نسخهبدلهای دیوان چاپی بهجای «شکاری»، «هزاری» ضبط شده است. همچنین مصحِّحان در توضیحات خود «هزاری» را برتر دانستهاند؛ اما به متن وارد نکردهاند. بیتردید باتوجهبه ضبط بیشتر نسخهها و زیباییهای دیگری که با وجود آن به بیت اضافه میشود، ضبط «هزاری» درست است.
تو در نقاب شوی، ماه در نقاب شود |
|
فکن نقاب که هر ذرّه آفتاب شود
|
در نسخههای کا، مج، لس، مل، لی، تب، «چو» بهجای «تو» آمده است. باتوجهبه این علتها ضبط «چو» به «تو» برتری دارد: 1) در بیشتر نسخهها «چو» آمده است؛ 2) از فعل جمله نیز مفهوم «تو» (شخص) را میتوان دریافت؛ 3) با کاربرد «چو» بهجای «تو»، معنی شرط و زمان به کلام افزوده میشود.
پنداشتم ز موج غمت جان برم؛ ولی |
|
این سیل تند خانه به یکبار میبرد
|
در نسخۀ تب بهجای «به یکبار»، «ز دیوار» و در مل و نسخۀ اساسِ دیوان چاپی «ز بنیاد» (این ضبط باتوجهبه قافیه درست نیست) و در کا، لس، لی و در یکی از نسخهبدلهای دیوان چاپی، «پندار» آمده است. در این بیت، «پندار» به علتهای زیر صحیح است: 1) ضبط چهار نسخه به این شکل است؛ 2) وجود «پنداشتم» در اول بیت که به زیباییهایی مانند اشتقاق و تصدیر انجامیده است.
شد پهلوی چاه ذقن پنهان چو صیّادان دهن |
|
|
|
بنگر که صید تشنه را چون قصد پنهان میکند
|
|
ضبط شماری از نسخهها «صیادان» است. تنها در نسخههای تب و اس، «صیاد آن» آمده که «آن» در اس بدون علامت مد و در تب با علامت مد است. بر صاحبان ذوق پوشیده نسیت که «دهن» بدون «آن» چیزی کم دارد و معلوم نیست به کدام دهان اشاره میکند؛ بنابراین بهتر است مصراع بهصورت «شد پهلوی چاه ذقن پنهان چو صیّاد آن دهن» باشد. علت اصلی برای ضبط نسخههای دیگر بهشکل «صیادان» شاید کمیِ جا و پایبندنبودن به ایجاد فاصله بین کلمات و رعایتنکردن علامت مد باشد.
رخش را کاتبی گه شمع خواندی گاه مهر و مه |
|
|
|
نگو تقریر کردی نور از این تقریر میبارد
|
|
مصراع دوم بهصورت «نکو تقریر کردی نور از این تقریر میبارد» درست است. معنی بیت اینچنین است که ای کاتبی، صورت معشوق را گاهی به شمع تشبیه کردی و گاهی به ماه و خورشید. چهرۀ او را خوب توصیف کردی که از این توصیف تو نور میبارد. اشتباهْ برخاسته از توجهنکردن به معنی بیت است؛ «نگو» در همة نسخهها بهصورت «نکو» ثبت شده است.
سوختم زین دل صد پاره که هر روز ز نو |
|
پنجه در پنجۀ زرین کمری اندازد
|
آقای مهدی نمازی در مقالۀ «در حواشی دیوان کاتبی» نوشتهاند: «به تصریح مصحِّح محترم در مصراع نخست مصراع اساس بهجای «هر روز ز نو»، «هر ذره از او» و مصحِّح آن را باتوجهبه نسخههای دیگر تغییر داده است؛ در صورتی که نهتنها ضبط نسخۀ اساس فاقد اشکال است و وجهی در تغییر آن نیست، بلکه باتوجهبه مصراع دوم مناسبتر هم هست» (نمازی، 1391: 130). نظر آقای نمازی را نسخههای کا و اس ـ هر دو از نسخههای معتبر دیوان کاتبی است ـ تأیید میکند.
کاتبی هرکه ز زلف و رخ یار آگه بود |
|
وقت رفتن ز غم هر دو جهان رسته رود
|
در نسخههای مج و لس و لی غزل مربوط به این بیت نیامده است. در نسخههای دیگر بهجای «بود»، «شد» ضبط شده است که مناسب به نظر میرسد.
ز جان همیشه قدش سرو ناز میخوانند |
|
چه سرو ناز که عمر دراز میخوانند
|
در دیوان چاپی، ردیف غزل تا پایان «میخوانند» ضبط شده است. مصحِّح در پاورقی اشاره کرده که در سه نسخه از نسخهبدلهای او، «میخواند» ردیف این غزل است. از میان نسخههای خطیِ نگارندگان این مقاله نیز تنها در نسخۀ اس ردیف «میخوانند» ضبط شده است و در بقیۀ نسخهها، «میخواند» ردیف است. باتوجهبه بعضی از ابیات این غزل، «میخواند» صحیح است و «میخوانند» قطعاً ردیف این غزل نیست؛ ازجمله در ابیات زیر:
در آن هوا که کبوتر نمیکند پرواز |
|
پراند مرغ دلم را و بازمیخواند |
کسی ز تربت محمود میرسد به مراد |
|
که پیش فاتحه بهر ایاز میخواند |
حقیقتی نبود کاتبی به تحقیقش |
|
کسی که عشق چنین را مجاز میخواند |
در بیت اول، فاعل فعلهای «پراند» و «بازمیخواند» یکسان است و ممکن نیست فعل اول مفرد و فعل دوم، جمع باشد. در بیت دوم و سوم، «کسی» فاعل است و برای هر دو، فعل مفرد لازم است.
چنین اول که در کین داشت کین کاتبی زلفش |
|
|
|
دویی گر داشت در سر پیش از این اکنون یکی باشد
|
|
دربارة مصراع نخست این بیت، دو مشکل وجود دارد:
الف) در نسخههای اس و کا، بهجای «کین»، «سر» ضبط شده که اگر در سایر کلمات این مصراع اختلافنظر نباشد، ضبط اس و کا دربارة این کلمه درست است.
ب) در نسخههای مج، لس، مل، لی، تب، مصراع اول بهصورت «چنان اولی که در سودا به مسکین کاتبی زلفش» آمده است. ضبط نسخۀ اساس دیوان چاپی نیز به این صورت بوده که مصحِّحان مطابق نسخههای دیگر متن را اصلاح کردهاند.
ضبط «چنان اولی که در سودا به مسکین کاتبی زلفش» را به علتهای زیر بر ضبط متن میتوان ترجیح داد:
1) این صورت با ضبط بیشتر نسخهها ازجمله ضبط نسخۀ اساس دیوان چاپی مطابق است؛
2) با اختیار این صورت، معنی بیت روشنتر میشود؛
3) ضبط «چنین اول» ازنظر دستوری خالی از ایراد نیست؛ اما در ضبط «چنین اولی»، از این دیدگاه ایرادی وجود ندارد.
گناهبخشی آن چشم آهوانه نگر |
|
که خون من به سگ تازیانه میبخشد
|
بهجز نسخۀ اس که ضبط آن مطابق با متن دیوان چاپی است، در سایر نسخهها بهجای «تازیانه»، «آستانه» آمده است که به علتهای زیر، ضبطی درست است:
1) قافیۀ بیت پیشین نیز «تازیانه» است و تکرار قافیه در غزلیات کاتبی پیشینه ندارد؛
2) افزونبر پنج نسخه از نسخههای خطیِ نگارندگان این مقاله، ازجمله نسخۀ معتبر کا، دو نسخه از نسخهبدلهای مصحِّحان نیز همین ضبطِ «سگ آستانه» را تأیید میکند.
3) کاربرد ترکیب «سگ تازیانه» در شعر کاتبی و در سایر متون ادبی پیشینه ندارد. همچنین معنی درستی نیز از آن به دست نمیآید. ترکیب «سگ آستانه » در بیت زیر آمده است:
وحشی چرا به ننگ نمیری که پیش او |
|
از غیر کمتری ز سگ آستانه هم |
مرا گویی برآور جان، روان ازبهر ایثارم |
|
گناه از جانب جان است، جانم برنمیآید
|
در چهار نسخه از نسخهبدلهای دیوان چاپی و در نسخههای کا، لس، لی، مل بهجای «جان نیست»، «من نیست» آمده است که ضبطی درست است. درواقع شاعر با این ضبط بدون تکرار کلمۀ «جان»، خود را تبرئه کرده است.
با کوی تو با نیاز آیم |
|
سجده ز پی نماز باشد
|
صورت درست بیت در همة نسخهها به شکل زیر است:
در کوی تو با نیاز آیم |
|
مسجد ز پی نماز باشد |
چه غم ای خسرو خوبان تو را بر بستر غیرت |
|
|
|
گدای دربهدر گر همچو سگ بر آستان لرزد
|
|
مج و لس و لی این بیت را ندارد و در نسخۀ مل بهجای «بستر غیرت»، «مسند عشرت» آمده است. در نسخههای اس و کا، بهجای «غیرت»، «عشرت» ضبط شده است. باتوجهبه معنی بیت، ضبط «عشرت» صحیح است.
مرا آن غمزه غارت کرد و باز از جنگ میپرسد |
|
|
|
چه حال است اینکه ره میبیند و فرسنگ میپرسد
|
|
ضبط نسخههای اس و مج و لی مطابق متن است. در نسخههای کا و تب و لس و در دو نسخهبدل از دیوان چاپی بهجای «ره»، «ده» ضبط شده است. در امثالالحکم نیز به این شکل آمده است: «ده بینی و فرسنگ میپرسی» (دهخدا، 1383: 844). در خسرو و شیرین نظامی این مثل بهصورت زیر آمده است:
چو کوران گر نه لعل از سنگ پرسم |
|
چرا ده بینم و فرسنگ پرسم |
در دیوان چاپی کاتبی نیز در غزل دیگر همین ضربالمثل تکرار شده و در آن بیت، مَثَل به شکل درست ضبط شده است:
کعبه دور است دلا بادیه پیمای چو باد |
|
سعی آن نیست که ده بینی و پرسی فرسنگ
|
با این شواهد در درستی ضبط «ده» بهجای «ره» شکی نمیماند.
کاتبی را سوی مسجد مطلب زان ابرو |
|
کعبه آنجاست که روی دل شاهد باشد
|
در بیشتر نسخهبدلهای دیوان چاپی و در همة نسخههای نگارندگان این مقاله، بیت بهشکل زیر ضبط شده است:
کاتبی را سوی مسجد مطلب زان ابرو |
|
کعبه آنجاست که روی دل ساجد باشد |
یازده نسخه این ضبط را تأیید میکند. همچنین دقت در معنی بیت نیز نشان میدهد کاتبی ابروی شاهد را قبلۀ خود دانسته و روی دل خود (ساجد) را بهسوی آن (شاهد) کرده است؛ نیز آرایهای که بین مسجد و ساجد وجود دارد، بین مسجد و شاهد نیست.
در حشر که پرتو شود مشعل خورشید |
|
روشن شود آتشکدۀ ما ز دم صور
|
در نسخههای تب و لس بهجای «پرتو»، «بیتاب» آمده و در نسخههای کا، اس، مج، مل، «پُرتاب» آمده است. مصحِّحان دیوان چاپی نیز پُرتابشدن مشعل خورشید در روز قیامت را پذیرفته و نوشتهاند: «ظاهراً «پرتو» که تحت تأثیر لهجه است، مناسبتر باشد». برخی بر این باورند که «پُرتاب» با تأثیرپذیرفتن از لهجه به «پرتو» تبدیل شده است؛ در رد این نظریه علتهای زیر را میتوان بیان کرد: الف) کمابیش در همۀ نسخهها، بهجز نسخۀ اساسِ دیوان چاپی، «بیتاب» یا «پرتاب» ضبط شده است و هیچیک از آنها «تاب» را به شکل «تو» نیاورده است؛ ب) در هیچ کلمهای از کلمات اشعار کاتبی، تأثیرپذیری از لهجۀ محلی دیده نمیشود؛ بنابراین نمیتوان حکم داد که تنها در اینجا، لهجه در شعر او تأثیر گذاشته است. باتوجهبه ضبط نسخههای معتبر و معنی بیت و شاهدی که از صائب دربارة پُرنوری و گرمبودن خورشیدِ قیامت در دست است، ضبط «پُرتاب» مناسب به نظر میرسد.
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا |
|
از فروغ عشق خورشید قیامت کن مرا |
طریقی داشت این درویش با خال سیهپوشت |
|
|
|
خطت آورد برگ سبزی و از خط ببرد آنش
|
|
ضبط نسخة اس مطابق با متن است. مصراع دوم در نسخههای دیگر بهصورت «خطت آورد برگی سبز و از خاطر ببرد آنش» آمده که باتوجهبه معنی بیت مناسب است.
سوی من میآ صد دل زانکه شه را عیب نیست |
|
گر گذر در صیدکردن بر خرابی باشدش
|
ضبط همۀ نسخهها بهجای «میآید صید»، «میآ به صید» است که باتوجهبه وزن و معنی بیت درست است.
تا که ای دل بودت فکر روایات قصص |
|
آدمی باشد که این است سخن را مخلص
|
این غزل تنها در نسخههای کا و اس و مل آمده و در این نسخهها بهجای «که»، «کی» و بهجای «باشد»، «باش» ضبط شده که صورت درست بیت است.
دلم رفت و با درد و غم شد رفیق |
|
نکو رفت آخر خوش است این طریق
|
مطابق ضبط همۀ نسخههای خطی و چهار نسخهبدل از دیوان چاپی، مصراع دوم بهصورت «نکو رفتی ای دل خوش است این طریق» آمده است و مناسب به نظر میرسد.
گل همیگیرد صباح از دفتر حسنش ورق |
|
|
|
ای صبا گل چیست باری بازگردان این ورق
|
|
ضبط نسخة اس مطابق با متن است. در نسخههای کا و مل و لس، همچنین در دو نسخه از نسخهبدلهای دیوان چاپی، در مصراع اول بهجای «ورق» «سبق» آمده است. بقیۀ نسخهها این غزل را ندارد. مطابق معنی بیت و قافیۀ غزل و ضبط تعدادی از نسخهها، در مصراع اول بهجای «ورق»، «سبق» درست است.
چو زلف خویش اگر هم سر بری و گر بندی |
|
به خاک پای تو کز هیچ سر نپیچانم
|
این غزل تنها در نسخههای کا و اس و لس وجود دارد. در این نسخهها بهجای «اگر هم»، «اگرم» آمده که باتوجهبه وزن و معنی درست است.
گر کباب دل نخورد آن مست معذور است ازآنک |
|
|
|
زهر پیکان دارد این زهر نمکسود دلم |
|
این بیت را فقط کا و مل دارد. مصراع دوم در این دو نسخه بهصورت «زهر پیکان دارد این مرغ نمکسود دلم» ضبط شده که باتوجهبه معنی بیت و ضبط نسخهها، صورتی درست است.
دلم را آرزو دار است و خود را کشته میخواهی |
|
|
|
چه بویم میوهای چون خشک نخل آرزوی من
|
|
مل و لس این بیت را ندارد. ضبط اس مطابق با متن است. بیت در مج به این صورت است:
دلم را آرزو دار است و خود را کشته میخواهد |
|
|
|
چه گویم میوهای چون خشک نخل آرزوی من |
|
بیت در نسخة کا به این صورت است:
دلم را آرزو دار است و خود را کشته میخواهد |
|
|
|
چه بویم میوه چون شد خشک نخل آرزوی من |
|
بیت در نسخههای تب و لی به این صورت است:
دلم را آرزو دار است و خود را کشته میخواهد |
|
|
|
چه جویم میوه چون خشک است نخل آرزوی من |
|
ضبط نسخههای تب و لی از سایر نسخهها مناسبتر و معنی آن روشنتر است.
بردوز دیده کاتبی و دم ز فقر زن |
|
بازیچه نیست در دو جهان پارساشدن
|
مج این غزل را ندارد. ضبط کا و اس مطابق با متن است. در نسخههای لس، تب، مل، لی بهجای «پارسا»، «پادشا» ضبط شده است که مناسب به نظر میرسد.
ناصح مگو که از سخن عشق دور باش |
|
دوری حکایت تو شنفتن نمیتوان
|
این غزل در مج نیامده است. ضبط نسخههای لی، لس، اس، کا مطابق با متن دیوان چاپی است. مصراع دوم در نسخۀ تب چنین است: «دوری حکایتی است شنفتن نمیتوان». این ضبط ازنظر معنی مناسب است؛ اما مشکلی در وزن دارد. بنابراین ضبط نسخۀ مل، «دوری حکایتی که شنفتن نمیتوان»، مناسبتر است.
در چمن پرده براندازد و چو گل بر سر شاخ |
|
بلبلی کشته و آویخته بین از هر سو
|
به اشارة خود مصحِّحان در پاورقی و ضبط سایر نسخهها بهجای «براندازد و»، «برانداز و» درست است.
گو دردی غم را مفروشید عزیزان |
|
کو یوسف مصر است گرفتار تک چاه
|
در دو نسخه از نسخهبدلهای دیوان چاپی و همۀ نسخهها، بهجز تب که این غزل را ندارد، بهجای «غم»، «خم» ضبط شده است که دربارة این بیت مناسبت بیشتری دارد.
اگر خواهی ستادن جان و دان بوسه عاشق را |
|
|
|
روان اولی است دادن جان و بستان روان بوسه
|
|
یکی از خطاهای مصحِّحان در این بیت که در جاهای دیگر نیز گاهی دیده میشود، یکسانبودن ضبط متن و پاورقی است. شکل صحیح بیت در همة نسخهها بهصورت زیر است:
اگر خواهی ستاندن جان و دادن بوسه عاشق را |
|
|
|
روان اولی است دادن جان و بستادن روان بوسه |
|
کاتبی یکدم بمیر گر کشد خود را چو شمع |
|
گر نشیند بی چراغ عارضش در خلوتی
|
در نسخههای مختلف دربارة مصراع اول این بیت چند اختلاف وجود دارد. نسخۀ اس فقط بهجای «بمیر»، «بمیرد» ضبط کرده و در سایر موارد مطابق با متن دیوان چاپی است. مصراع دوم در نسخۀ کا بهصورت «کاتبی یکدم بمیرد گه کشد خود را چو شمع» ثبت شده و در نسخههای دیگر بهصورت «کاتبی در دم بمیرد یا کشد خود را چو شمع» آمده است. بهعلت آشکاربودن معنی و ضبط بیشتر نسخهها مورد اخیر را بر بقیه میتوان ترجیح داد.
نتیجهگیری
پانزده سال پیش (1382)، تقی وحیدیان کامیار و همکارانش نخستین تصحیح دیوان غزلیات کاتبی نیشابوری را ارائه دادند که مشکلات بسیاری دارد. دیوان چاپی بهسبب شتابزدگی، کمدقتی در مقابلۀ نسخهها، استفادهنکردن از نسخههای موجود ـ که اعتبار بعضی از آنها از نسخههای استفادهشدة مصحِّحان بیشتر است ـ و کمدقتی در مراحل مختلفِ چاپ، اشکالات زیر را در بر دارد:
1) نداشتن مقدمهای کامل و شایسته؛
2) نداشتن فهرستهای لازم مانند فهرست اعلام، احادیث، آیات، امثال، منابع؛
3) آشفتگی ترتیب غزلها و مشکل مراجعه به آنها؛
4) استفادهنکردن از همۀ نسخههای خطی موجود در کتابخانهها؛
5) بهرهنبردن از نسخۀ کتابخانۀ ملی که مصحِّحان آن را یکی از نسخههای استفادهشده معرفی کردهاند؛
6) یکساننبودن شیوة نگارش کتاب؛
7) 149 اشتباه چاپی که به سببهای مختلف وارد کتاب شده است. این 149 اشتباه عبارت است از: الف) 47 اشتباه چاپی بهسبب التباس حروف؛ ب) 41 اشتباه چاپی بهسبب افتادگی حرف یا کلمهای از بیت؛ ج) 21 اشتباه بهسبب حذف یا ایجاد فاصله در کلمات؛ د) 13 اشتباه چاپی بهسبب اضافهبودن یک حرف یا کلمه در بیت؛ هـ) 10 اشتباه بهسبب جابهجایی حروف و نقطه یا کم و زیادشدن نقطه؛ و) در 6 بیت ترکیبی از چند مشکل وجود دارد که مجموع آنها 17 اشکال است.
8 ) ایجاد مشکل در 38 بیت از کتاب بهسبب ترجیحات نادرست؛
9) 124 غزل در نسخههای خطی معتبر وجود دارد که در دیوان چاپی نیامده است.
برای رفع همة این کاستیها لازم است دیوان کاتبی دوباره از روی نسخههای خطی جدید، با دقتی بیشتر تصحیح شود تا چاپی منقّح و کمعیب از غزلیات این شاعر در اختیار دوستداران شعر و ادب قرار گیرد.