بررسی چینش متنی گفتارهای درخواست‏محور در شاهنامۀ فردوسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران

2 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران

3 دانشیار گروه زبانشناسی، دانشکدة ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران

4 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران

چکیده

ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازندۀ آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گویندۀ توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده می‏کند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمی‏گزیند. این نکته ‏افزون‏بر سخندانی و شناخت قابلیّت‏های زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسائل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیت‏ها نقل می‏کند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستان‏ها دارد. در این مقاله، چینش متنِ چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسش‏ها پاسخ داده می‌شود: گفتار درخواست‏محور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگا‏ه هلیدی و حسن دربارۀ بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتارِ درخواست‏محور شاهنامه (نامه) تعیین می‏شود؛ سپس رابطۀ بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجۀ بررسی نشان می‏دهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گام‏های «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینه‏چینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایان‏بندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه می‏بخشد. این ساختار ثابت که نشان‏دهندۀ توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه می‏شود که با امکان پیش‏بینی‏پذیری، به فهم سریع‏تر مخاطب از متن می‏انجامد؛ نیز گام‏ «زمینه‏چینی» ـ که گامک‏های متفاوتی ‏دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است ـ نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Textual Arrangement of "Request" Speeches in Ferdowsi's Shāhnāmeh

نویسندگان [English]

  • Ashraf Seraj 1
  • Zolfaghar Allami 2
  • Farhad Sasani 3
  • Nasrin Faghih malek marzban 4
1 PhD Student in Persian Language and Literature, Faculty of Literature, Alzahra University, Tehran, Iran
2 Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature, Alzahra University, Tehran, Iran
3 Associate Professor, Department of Linguistics, Faculty of Literature, Alzahra University, Tehran, Iran
4 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature, Alzahra University, Tehran, Iran
چکیده [English]

Abstract
This study tried to explore how a competent speaker chooses a special arrangement for his/her text with his/her presupposed knowledge of the audience in his/her social and cultural contexts and how the structure of the text or, in other words, arrangement of its components plays an important role in the meanings received by the audience. With this purpose in mind, several stretches of speech with the topic of "request" were extracted out of the Shāhnāmeh to see what Ferdowsi's textual tactics were for arranging the structures of different types of requests with regard to the topic of "request", as well as the interlocutors involved. The results showed that such versified requests followed different types of patterns of arrangement. The following sequences of moves were found: "praise" (to God and the audience), "introduction" (variable), "the very request" (a story and a request), and "closing" (variable). These moves with minor variable arrangements and/or omissions showed that Ferdowsi paid attention to the cultural and social contexts of his own time. Therefore, the move patterns of "request" texts in the Shāhnāmeh were predictable, leading to a better understanding of the text by the audience. The moves of "introduction" and "closing", including different steps (sub-moves) with varied arrangements according to the subject and the context, played an important role in persuading the audience and providing the rhetoric of the request too.
Introduction
The characters’ monologues or speeches in the stories are one of the important text types in the Shāhnāmeh. By examining the subject matters and situational contexts of such speeches or monologues, it is possible both to identify Ferdowsi's tricks in representing the non-verbal context and social status at different levels of language and find out his specific methods of influencing on his audience. Just as the type of word arrangement is effective in understanding the meaning of a single utterance, arrangement of different parts of a text and their sequence type could create special semantic relationships that can affect the audience's understanding of the text as well. The textual structures of different types of speeches in the Shāhnāmeh have not yet been studied thoroughly and duly. Examining the textual arrangements of varied types of poetry and prose texts that have received less attention in traditional rhetoric and stylistic studies, in addition to identifying the rhetoric of a text and individual style and period, could reveal good cultural and social information hidden in the different layers of language.
Materials & Methods 
In this study, 10 stretches of speeches with the topic of "request" were selected from the text of Shāhnāmeh edited by Khaleghi Motlagh based on Sarami's approach (1994). Every story containing the speeches was summarized. Then, using Halliday and Hasan's approach (Halliday and Hasan, 1976, 1985) to study the texture, their contexts were described. Finally, based on Sasani and Yazdani's method of analyzing the text arrangement (Sasani and Yazdani, 2011), we found and labeled different parts of the speeches, including gāms (moves) and gāmaks (steps). We then analyzed the functions of gāms and gāmaks in producing the main meaning of the text in the desired context with their rhetorical and cognitive aspects. Since the subjects and contexts of the selected requests were different, the analysis was of a qualitative-quantitative type.
Discussion of Results & Conclusions
In some of the speeches examined, the request began with the move of "praise", which included the two steps of "praising God" and "praising the audience". The existence of this move showed Ferdowsi's adherence to the writing traditions of his own time.
The second move was the "introduction", which included different steps depending on the texture. In this move, Ferdowsi provided the necessary grounds for preparing the audience to express the request and how it differed from the textual composition of each speech. The brevity of this move also had a lot to do with the context of the situation. In a speech where the position of the audience was higher and the subject was more important, this move was expressed longer.
The third move was the "request" that was present in all the speeches and included the two steps of "description" and "request". In the step of "description", the reason for the request was stated. In the step of "request", which contained only 8% of the text on the average according to these 3 texts, the characters’ language in the story were mentioned. This section could be considered as the main step in which the subject of the text was determined. In this step, a few points affected by the non-verbal texture were visible. In the speeches where the audience's position was higher, this step was longer and the request was direct and vice versa.
The fourth move was "concluding", which had a persuasive aspect in all the speeches. What caused the step of "request" (8% of the text) to find its original and rhetorical meaning was the existence of pre- and post-small steps by which many points were stated.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ferdowsi’s Shāhnāmeh
  • request
  • speech
  • text arrangement
  • context
  • rhetoric

1ـ مقدمه

شاهنامة فردوسی اثری حماسی و شامل داستان‌های متعددی است. گفتارها از اجزای مهم داستان‏های شاهنامه‏ است که فردوسی آنها را از زبان شخصیت‏های داستان بیان می‏کند. این گفتارها شامل گفت‏وگوها، پرسش و پاسخ‏ها، باخوداندیشی‏های قهرمانان، نیایش‏ها و... می‏شود. حدود چهل درصد شاهنامه به گفتارها اختصاص یافته است (سرامی، 1373: 177). وجود گفتارهای فراوان در شاهنامه موجب پویایی داستان‌های آن و ارتباط مؤثر با خواننده می‌شود؛ زیرا نوع گفتارها با توجه به شخصیت‌ها و کنش‌های مختلف آنها متغیر است. فردوسی به گفتارها توجه خاصی دارد و از این شگرد زبانی برای گسترش داستان‏ها بهره می‏گیرد و درون‏مایۀ آنها را به نمایش می‏گذارد. همچنین او در ضمن آن، ویژگی‏های اجتماعی و طبقاتی، فرهنگی و حتی تمایلات خودآگاه و ناخودآگاه شخصیت‏ها را معرفی می‏کند و کنش داستان و وقایع و حوادث آن را به پیش می‏برد (فلاح، 1387: 84). با بررسی زبانی و ساختاری این گفتارها، با توجه به موضوع و موقعیت شخصیت‏ها و فضای داستان‏ می‏توان شگردهای فردوسی را در بازنمایی بافت غیرکلامی و وضعیت اجتماعی در سطوح مختلف زبان شناسایی کرد و به روش‏های خاص او برای نفوذ در مخاطب پی‏برد.

با وجود کتاب‏ها و مقالات بسیاری که دربارۀ شاهنامه و بلاغت آن نوشته شده، ساختار متنی انواع گفتار آن به‏صورت خاص بررسی نشده است. ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازندۀ آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. همانطور ‏که در یک بند یا جمله، نوع چینش واژگان در درک معنا و مفهوم جمله مؤثر است، چینش و آرایش بخش‏های مختلف یک متن و نوع توالی آنها روابط معنایی ویژه‏ای می‏آفریند که می‏تواند بر فهم مخاطب از متن تأثیر بگذارد (ساسانی و یزدانی، 1392: 145). در بلاغت سنتی و در علم معانی به ساختار متن و عوامل مؤثر بر آن کمتر پرداخته شده و اغلب مطالعات به جمله و واژ‏ه محدود است و بیشتر به وجه زیبایی‏شناسی متون توجه شده است؛ اما هدف بلاغت بیش از آنکه جنبۀ زیبایی‏شناسی کلام باشد، چگونگی سخن‏گفتن و استفادۀ مناسب از ظرفیت‏های مختلف زبان با توجه به موضوع کلام و بافت موقعیت است (پورنامداریان، 1380؛ صیادکوه، 1385؛ فتوحی، 1386؛ امینی، 1388؛ جعفری، 1393؛ همتیان، 1396).

هریک از گفتارهای شاهنامه شامل یک موضوع اصلی، یک یا چند موضوع فرعی، بندها، واژه‏ها و آواها می‏شود. همۀ این بخش‏ها تحت تأثیر بافت کلامی و غیرکلامی قرار دارد و در ارتباط با آن ایجاد می‏شود. راهبرد و طرح انتخابی فردوسی ـ که با توجه به موضوع و بافت برای بیان انواع گفتارش برگزیده است ـ نقش مهمی در چگونگی فهم مخاطب از مفهوم گفتارها دارد. شاهنامه حماسه‏ای ملی است و مخاطب فردوسی در این گفتارها، هم مخاطب خاص درون داستان و هم مخاطب عام است که این اثر را می‏خواند. او با انتخاب‏های مختلف در هر سطحی از کلامش اهداف ارتباطی ویژه‏ای را دنبال می‏کند و ذهن مخاطب را به جهتی می‏برد که خود در نظر دارد. سطح ساختار و چینش متن یکی از سطوح زبان است که فردوسی و نیز هر گویندۀ توانایی در آن به انتخاب می‏پردازد. در این پژوهش، نوع چینش متنیِ سه گفتارِ درخواست‏محور در شاهنامه بررسی خواهد شد تا به این پرسش اصلی پاسخ دهیم: «فردوسی با در نظر داشتن بافت کلامی و غیرکلامی از چه ساختار و چینشی برای متن این درخواست‏ها استفاده کرده است تا پیام منظور خود را از زبان شخصیت‏ها به بهترین وجه بازگو و در مخاطبش نفوذ کند؟». به این منظور از رویکرد هلیدی و حسن (1985) برای بررسی بافت و روش ساسانی و یزدانی (1392) برای بررسی چینش متن گفتارها استفاده خواهد شد؛ سپس به تحلیل بلاغی و کاربردشناسی آنها پرداخته می‏شود. سرامی گفتارهای شاهنامه را ازنظر موضوعی در دسته‏های مختلفی مانند رجزخوانی، سرزنش، پند و اندرز، پوزش‏خواهی، درخواست و... قرار داده است (1373). در گفتار درخواست، گوینده از شنونده تقاضا دارد کاری برای او انجام دهد یا اجازۀ انجام کاری را به او بدهد. شیوۀ بیان درخواست بسیار اهمیت دارد؛ زیرا درخواست‏ها به کنش می‏انجامند و برای اینکه تقاضایی به‏درستی مطرح شود و بلیغ باشد، به آشنایی با فرهنگ اجتماعی رایج، و روحیه و منش مخاطب و نیز به آگاهی از نوع روابط قدرت و جایگاه طبقاتی افراد و بازنمود آن در زبان نیاز است.

شاهنامه به گواه بسیاری از منتقدان ازجمله بلیغ‏ترین حماسه‏های منظوم فارسی است که در طی قرن‏های متمادی طیف گسترده‏ای از مخاطبان را مجذوب خود کرده است؛ این مسئله نشان‏دهندۀ نفوذ و تأثیرگذاری سخن فردوسی و بلاغت شاهنامه است؛ ازاین‏رو آن را باید نمونه‏ای از متون استوار، سخته و بلیغ ادب منظوم فارسی تلقی کرد. مطالعۀ بخش‏ها و جنبه‏های مختلف شاهنامه، ازجمله در سطح چینش متن انواع گفتار، که کمتر به آن پرداخته شده است، می‏تواند کمک شایانی در طرح رویکردهای تازه‏ای از بلاغت در زبان فارسی باشد. همچنین اینگونه پژوهش‏ها برای شناسایی سبک فردی و نیز سبک دورۀ فردوسی سودمند است.

1ـ1 پیشینۀ پژوهش

دربارۀ ساختار و نوع چینش متن گفتارهایِ درخواست‏محور در شاهنامه یا دیگر متون کلاسیک، تاکنون پژوهش مستقلی انجام نشده و این بررسی، نخستین گام در این زمینه است؛ اما می‏توان به پژوهش‏هایی اشاره کرد که به جنبه‏هایی از این موضوع، ازلحاظ محتوا یا روش، در متون مختلف پرداخته‏اند:

جهاندیده (1376) به موضوع پیش‌ساختارها در متون ادبی پرداخته و تأثیر آنها را در تک‌معنایی و چندمعنایی‌بودن متن بررسی کرده است. البرزی (1386) جنبه‌های گوناگون کاربردشناسی متن را کاویده و مباحثی مانند متن‌بودگی، موضوع و ساختار متون را بررسی کرده است. برکت (1393) با معرفی دیدگاه‌های آیزر و مفهوم «انسان‌شناسی ادبی» او، به نقش تعیین‌کنندۀ بافت اجتماعی و فرهنگی در تولید معنای متن پرداخته و به اهمیت مطالعۀ جنبه‌های پیرامونی متن ادبی اشاره کرده است. سلینا کوش (1395) به ضرورت تحلیل و نقد متون ادبی با توجه به بافتار و زمینۀ اجتماعی و تاریخی آن تأکید کرده است. از دیدگاه وی با این شیوه می‌توان به معنای حقیقی کلام ادبی دست یافت. سرامی (1373) در کتاب از رنگ گل تا رنج خار در بخش تقسیم‏بندی موضوعی گفتارهای شاهنامه، یکی از این گفتارها را درخواست دانسته؛ اما دربارۀ ساختار آنها توضیحی نداده است. تاجعلی (1388) در پایان‏نامۀ خود کنش‏های گفتاری درخواست را در زبان روزمرۀ فارسی (معاصر) بررسی کرده و متغیرهای مختلفی مانند سن، جنسیّت و تحصیلات را در ارتباط با آن کاویده و نشان داده است که میان نوع و اهمیت درخواست و کنش‏های گفتاری، ارتباط معناداری وجود دارد. او در این پژوهش تعدیل‏های حاشیه‏ای را نیز در این گفتارها بررسی کرده است. صحرایی و دیگران (1390) در قسمتی از پژوهش خود یکی از موضوعات نامه‏های شاهنامه را درخواست معرفی کرده‏اند و باتوجه به جایگاه دو طرف نامه و به‏صورت کلی به توصیف آنها پرداخته‏اند. شریفی (1390) نامه‏های شاهنامه را با توجه به موضوع دسته‏بندی کرده و به‏صورت بسیار مختصر نامه‏هایِ با موضوع تقاضا و درخواست را دارای سه بخش اصلی نیایش، ستایش و پیام دانسته (همان: 138)؛ اما وارد جزئیات نشده است. سرامی و عالی (1394) در مقالۀ «شکل‏شناسی گفتارهای شاهنامه» انواع گفتارهای شاهنامه را از جنبه‏های مختلف موضوعی دسته‏بندی کرده‏اند که پیشتر در کتاب از رنگ گل تا رنج خار به آنها اشاره شده بود.

نوآوری این پژوهش علاوه‏بر تقسیم متنِ درخواست‏ها به گام‏ها و گامک‏ها، بررسی نوع چینش آنها با توجه به بافت کلامی و بافت موقعیت و بررسی بلاغت ساختار آن است. در بلاغت سنتی، به ساختار و چینش متن و نقش آن در بلاغت کلام با در نظر گرفتن موضوع و بافت موقعیت توجه نشده و گسترۀ مطالعات اغلب به جمله و یا عناصر جمله محدود بوده است.

1ـ2 روش پژوهش

برای این پژوهش، ده گفتارِ درخواست‏محورِ شاهنامه براساس تقسیم‏بندی سرامی (1373: 176) و از متن شاهنامة تصحیح خالقی مطلق (1394) انتخاب شد. سرامی (1373: 259 و 260) گفتارهای شاهنامه را ازلحاظ پاسخگویی مخاطبان در دو دستۀ کلی قرار داده ‏‏است: الف) گفتارهایی که با پایان‏یافتن سخن گوینده تمام‏اند و به پاسخ مخاطب نیازی نیست و آنها را تک‏گفتار نامیده‏ است؛ ب) دستۀ دیگر گفتارهایی است که با پایان‏یافتن سخن گوینده تمام نمی‏شود و با پاسخ مخاطب هویّت می‏یابد که آنها را ذیل عنوان دیالوگ یا گفت‏وشنود قرار داده است. وی دیالوگ‏ها را نیز به دو دستۀ رودررو و دورادور تقسیم کرده‏ است؛ دیالوگ‏های دورادور شامل نامه و پیغام می‏شود و ازنظر موضوعی آنها را در دسته‏های مختلفی مانند پوزش‏خواهی، زنهارخواهی، درخواست و... قرار داده است. گفتارهای انتخاب‏شده در این پژوهش از نوع دیالوگ‏های دورادور (نامه) است. هرچند در داستان‏های شاهنامه نمی‏توان گفتارهایی را یافت که بافت غیرکلامی یکسانی داشته باشند، در انتخاب سه گفتاری که جزئیات ساختار آنها را در مقاله بررسی کردیم (درخواست فریدون از تور و سلم، درخواست زال از سام و درخواست سام از منوچهر) چند نکته را مدّنظر قرار داده‏ایم: وجود مسائل عاطفیِ خانوادگی در روابط بین شخصیت‏های آنها (مستقیم یا غیرمستقیم)؛ وجود ترکیبی از گفت‏وگوهای پهلوانی و شاهی در آنها؛ استلزام به داشتن راهبرد در بیان درخواست به‏سبب اهمیت موضوع. طبیعی است جامعۀ آماری متفاوت، نتایج متفاوتی را درپی خواهد داشت؛ اما به نظر می‏آید نکات مشترکی در درخواست‏های با جامعۀ آماریِ متفاوت هم وجود داشته باشد. به ‌این ‌منظور، هفت گفتار (نامه) درخواست‌محور دیگر شاهنامه (درخواست‌های نوذر از سام، گژدهم از کیکاوس، پشنگ از کیقباد، افراسیاب از سیاوش، سیاوش از کیکاوس، کیکاوس از رستم و گودرز از کیخسرو) را هم از بافت‌های مختلف بررسی کردیم و نتایج آن را ارائه دادیم. گفتنی است این پژوهش درپی ارائۀ الگویی برای بررسی چینش متنِ گفتارهای درخواست‏محور با رویکردی جدید است و برای تعمیم نتایج به‏دست‏آمده به سایر گفتارهای با موضوع درخواست، به جامعۀ آماری گسترده‏تری نیاز داریم.

در این پژوهش در نظر داریم نوع چینش متن درخواست‏ها را با توجه به بافت کلامی و غیرکلامی آنها بررسی و تحلیل کنیم؛ به همین سبب از تلفیقی از رویکرد هلیدی و حسن در بررسی بافت (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392) بهره می‏بریم. به این منظور، پس از بیان مفاهیم نظری مرتبط با پژوهش، نخست خلاصه‏ای از داستانی را که متن گفتارِ درخواست در آن قرار دارد، برای بافت کلامی بازگو خواهیم کرد و بافت موقعیت آنها را مشخص می‏کنیم؛ سپس به تفکیک بخش‏های مختلف این گفتارها با عنوان «گام» و «گامک» می‏پردازیم. در ادامه دربارۀ نقش این گام‏ها و گامک‏ها در تولید معنای اصلی متن در بافت مدّنظر توضیح می‏دهیم و به وجه بلاغی و کاربردشناختی آنها می‏پردازیم. باتوجه به اینکه موضوع و بافت درخواست‏های انتخاب‏شده متفاوت است، نوع تحلیل‏ها کیفی ـ کمی است.

2ـ مبانی نظری

در این بخش، مفهوم متن و بافت کلامی و غیرکلامی را توضیح می‏دهیم و اصطلاحات خاص بافت موقعیت را معرفی می‏کنیم. سپس به نقش چینش متن در دریافت معنا می‏پردازیم و اصطلاحات گام و گامک را شرح می‏دهیم؛ درنهایت به بررسی مفهوم گفتار درخواست می‏پردازیم.

2ـ1 متن و بافت

معنا حاصل رویارویی متن و بافت (text and context) است. هلیدی و حسن (1985؛ 1393: 62) متن را زبانی نقش‏مند تعریف کرده‏اند که در بافت، کاری انجام می‏دهد. از دیدگاه آنها هرچند متن از واژه‏ها و جمله‏ها تشکیل شده، درواقع شامل معناهاست. متن می‏تواند گفتاری یا نوشتاری یا هرگونۀ دیگری باشد و از آنجا که پدیده‏ای معنایی است، لازم است هم‏زمان از دو دیدگاه محصول و فرایند بررسی شود؛ محصول است؛ زیرا نوعی برونداد است و ساختمانی خاص دارد که با اصطلاحات می‏توان آن را بازنمایی کرد؛ فرایند است؛ زیرا در شبکه‏ای از ظرفیت معنایی در حرکت بوده و رخدادی تعاملی و اجتماعی است. متن بسیار وابسته به بافت و محصول محیطی است که در آن قرار دارد. به همین سبب، متن‌شناسی را یکی از مباحث میان‌رشته‌ای دانسته‌اند که با زبانشناسی، بلاغت، جامعه‌شناسی، روانشناسی، تاریخ و... پیوندی تنگانگ دارد و در یک متن، همۀ این عوامل دخالت دارند (علوی‌مقدم، 1397: 179). درواقع متن مجموعه‌ای از واقعیت‌هاست که در جایگاه نشانه به‌ کار می‌رود. ساسانی (1389: 4) متن را آن چیزی می‏داند که در موقعیت زمانی و مکانی خاصی به‏شکل یک واحد در فرایند ارتباط عرضه می‏شود که می‏تواند در فرایندی هم‏زمان و هم‏مکان و غیرهم‏زمان و هم‏مکان خوانش و درک شود. گسترۀ متن متغیر است و می‏‏تواند یک واژه یا کمتر از آن، یک بند یا جمله، یک پاراگراف، یک فصل، یک کتاب و یا یک قطعه شعر باشد که براساس انتخاب خواننده یا تحلیلگر مشخص می‏شود و به عبارتی در قاب توجه قرار می‏گیرد. آن بخش قاب‏گرفته‏شده متن نامیده می‏شود که معنا و پیام مشخصی دارد. دو بافت جدایی‏ناپذیر کلامی و غیرکلامی، متن مدّنظر را در احاطۀ خود دارند. این دو بافت نقش مهمی در شکل‏گیری معنای متن ایفا می‏کنند.

2ـ1ـ1 بافت کلامی

از دیدگاه هلیدی و حسن (1393: 125 و 126)، بخشی از بافت و محیط هر متنی را متن‏های پیشین و پسین تشکیل می‏دهد. این ویژگی ابعاد معنا را هم در بر می‏گیرد. در توالی یک متن، هر بخشی بافتی برای بخش دیگر است؛ مثلاً هرکدام از فصل‏های یک کتاب برای فصل‏های پیش و پس از خود یک بافت به شمار می‏رود و در سطحی بالاتر، کتاب برای همۀ آن فصل‏ها بافت است. هر متنی برای خودش نیز یک بافت به شمار می‏آید. در هر بخشی پس از آغاز متن، آنچه پیشتر رخ داده است، محیطی را برای بخش بعدی فراهم می‏کند. متن به‏وجودآمده با آن چیزی هماهنگ می‏شود که مخاطب از بافت موقعیتی و بافت فرهنگی در ذهن دارد.

2ـ1ـ2 بافت غیرکلامی

هلیدی بافت غیرکلامی را شامل دو بخش بافت موقعیت (context of situation) و بافت فرهنگی (context of culture) می‏داند. اصطلاح بافت موقعیت را نخستین‏بار مالینوفسکی (Malinowski) (1923) به ‏کار برد و آن را محیط پیرامون متن تعریف کرد. پس از او فرث (Firth) (1935) به تکمیل نظریاتش پرداخت. هلیدی با گسترش دیدگاه‏های آنها بافت موقعیت را محیط بلافصلی تعریف کرد که متن در آن امکان وقوع می‏یابد (هلیدی و حسن، 1393: 122). هلیدی با توجه به سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی، بافت موقعیت را شامل سه بخش دانست؛ به‏طوری که هرکدام از این بخش‏ها برانگیزانندۀ معنای متناظر با خود در لایۀ معنایی زبان‏اند. در این چارچوب او بافت موقعیتی را همچون ساختار نشانه‏ای تعبیر می‏کند که کنش اجتماعی، ساختار نقشی مشارکین در کنش و سازمان نمادین سخن را شامل می‏شود؛ به‏طوری‏که معنای اندیشگانی در چارچوب کنش اجتماعی، معنای میان‏فردی در حیطۀ نقش‏ها و روابط میان مشارکین و معنای متنی از شیوۀ سازمان‏بندی کلام حاصل می‏شود. او این سه سازۀ نظام نشانه‏ای موقعیت را به‏ترتیب «گسترۀ سخن» (field of discourse)، «منش سخن» (mode of discourse) و «شیوۀ سخن» (tenor of discourse) نامید (مهاجر و نبوی، 1376: 30). این سه اصطلاح، بخش‏های انتزاعی بافت موقعیت را نشان می‏دهند:

گسترۀ سخن دربارۀ موضوع اصلی متن است و شامل یک کنش معنادار اجتماعی است که همۀ عناصر صحنۀ وقوع آن را در بر می‏گیرد؛ اگر این کنش زبان‏محور باشد، شامل موضوع نیز می‏شود.

منش سخن به مشارکان در متن و به شبکه‏ای از روابط معنی‏دار آنها اشاره دارد که هم شامل ویژگی‏های پایدار و هم نقش‏های موقعیتی و جایگاهی آنها می‏شود. روابط بین مشارکان یک کنش و نقش‏های اجتماعی آنها در موقعیتی خاص، می‏تواند پایگانی یا یکسانی باشد. در جایگاه پایگانی یکی از مشارکان جایگاه بالاتری نسبت‏به دیگری دارد و در جایگاه یکسانی هر دو هم‏سطح‏ یا هم‏طبقه‏اند.

شیوۀ سخن دربارۀ چگونگی شکل‏گیری و سازمان‏بندی کلام در یک کنش متقابل اجتماعی است. در این بخش، گفتاری یا نوشتاری بودن سخن و میزان مشارکت مخاطبان (تک‏گویی و مکالمه) نیز اهمیت دارد (هلیدی 1978: 143‑144 به نقل از مهاجر و نبوی، 1376: 29‑32).

رابطۀ نزدیک بافت و متن موجب می‏شود مخاطبان به پیش‏بینی بپردازند و اگر مخاطبان پیش‏فرض‏های مناسبِ برگرفته از بافت موقعیتی را با خود نداشته باشند، ممکن است کل مطلب یک متن را متوجه نشوند. افزون‏بر بافت موقعیت، پس‏زمینۀ گسترده‏‏تری هم وجود دارد که متن باید در آن تفسیر شود که آن بافت فرهنگی است. از دیدگاه سلینا کوش (1395: 108)، تحلیل متون در بافتارشان به معنای شناسایی و تحلیل فرهنگ موجود در بطن اثر است. هلیدی و متیسین (Halliday & Matthiessen, 2014: 33) معتقدند بافت فرهنگی به‏راحتی شناسایی نمی‏شود؛ اما می‏توان با بررسی بافتِ گونۀ زبانیِ درحال مطالعه، تاحدی آن را محدود کرد. براساس دیدگاه ساسانی (1389: 197) «بخش‏هایی از فرهنگ به‏شکل ساختارها و رابطه‏های جا‏افتادۀ اجتماعی در قالب ارتباط انسان با انسان و انسان با محیط عمل می‏کند و در لحظۀ تفسیر متن توسط سرنخ‏هایی ازسوی متن، بافت متنی، بافت موقعیتی و شرکت‏کنندگان در کنش ارتباطی به‏صورت فضاهایی ذهنی فعال می‏شود و در روند شکل‏گیری معنای متن وارد می‏شود».

2ـ1ـ3 ترکیب‏بندی بافتی و ساختار متن

حسن (هلیدی و حسن، 1392: 137) با توجه ویژه به بافت در ایجاد ساختار، معتقد است برای بررسی ساختار متن به مفهوم ترکیب‏بندی بافتی (contextual configuration) با توجه به سه عنصر گستره، منش و شیوۀ سخن نیازمندیم که از عناصر بافت موقعیت‏اند؛ زیرا هر نوع ترکیب‏بندی متفاوت آنها، معناهای خاصی را می‏آفریند و شکلی ویژه به ساختار متن می‏دهد. ترکیب‏بندی بافتی می‏تواند نشان دهد چه بخش‏هایی از متن اجباری و اصلی و چه بخش‏هایی اختیاری هستند، حتی می‏تواند نوع توالی آنها را نسبت‏به هم مشخص کند.

2ـ2 ساختار و چینش متن

درک ما از متن فقط حاصل معنای واژه‏ها و قواعد دستوری نیست و در کنار هم نشستن عناصر زبانی نیز نمی‏تواند به‏تنهایی موجب شکل‏گیری متن و درک ما از آن باشد. عوامل دیگری وجود دارد که باعث می‏شود ما متن را به‏صورت یک کل منسجم درک کنیم. همانطور‏ که در یک بند یا جمله، نوع چینش واژگان در درک معنا و مفهوم جمله مؤثر است، چینش و آرایش بخش‏های مختلف یک متن و نوع توالی آنها روابط معنایی ویژه‏ای می‏آفریند که می‏تواند بر دریافت و درک مخاطب از متن تأثیر بگذارد (ساسانی و یزدانی، 1392: 145). در متون ادبی نیز روش‌های خاصِ به‌کار‌رفته در متن برای افزودن احساس یا دلالت‌های ثانوی و تلویحی به کلمات و ایجاد پیوند بین اجزای اثر، موجد معانی و ادراک ویژه‌ای می‌شود (کوش، 1395: 68) که خود را در ساختار نیز نشان می‌دهد. بین یک اثر ادبی کلاسیک تا گفتارهای روزمره طیف وسیعی از ساختارها وجود دارد (هلیدی و حسن: 1393: 136) که عوامل بافتی متعدد، نقش مهمی در ایجاد این تفاوت‏ها دارند.

2ـ2ـ1 گام‏ها و گامک‏ها

هر متن (فراتر از جمله) در سطح ساختار شامل بخش‏های مختلفی است. ساسانی و یزدانی (1392) در بررسی متن، با توجه به موضوع و سازه‏های تشکیل‏دهندۀ آن، از اصطلاح کنش کلامی کلان و کنش کلامی میانی استفاده کرده‏اند. کنش کلامی کلان همان موضوع اصلی و غالب متن، و کنش کلامی میانی، که آن را «گام» نامیده‏اند، بخش‏هایی است که در کنار هم متن را تشکیل می‏دهد و هرکدام نقش معنایی ویژه‏ای در تشکیل متن دارد. آنها همچنین بیان کرده‏اند که هرکدام از کنش‏های کلامی میانی یا گام‏ها می‏توانند سازه‏های فرعی‏تری هم داشته باشند که آن را گامک نامیده‏اند (همان: 146‑150). در رویکرد آنها بررسی گام‏ها با دیدگاه بالا به پایین انجام می‏شود که تمرکز آن بر معناست. متن زنجیره‏ای از گام‏ها تلقی می‏شود و هر گام نمایانگر یک کارکرد ارتباطی و معنایی است. گام‏ها و گامک‏ها که تعدادشان با توجه به موضوع و بافت متغیر است، در همۀ انواع گفتارها وجود دارند و گوینده با اهدافی ویژه آنها را درپی هم می‏آورد (ساسانی و حسینی، 1395: 119). دانش و تجربۀ مخاطب از جهان خارج باعث می‏شود تا ارتباط بین گام‏ها و بخش‏های مختلف یک متن را بیابید و مفهوم کلی آن را درک کند. بایبر و کانر و اوپتون (Biber, Counnor and Upton, 2007: 15-16) نیز در تحلیل متن از اصطلاح گذر استفاده کرده‏ و متن را توالی گذرها دانسته‏اند؛ به‏گونه‏ای که هر گذر بخشی از متن است. نوع چینش این گذرها و متنی که درنتیجۀ آن حاصل می‏شود، هدف ارتباطی ویژه‏ای را دنبال می‏کند. از دیدگاه آنها (همان: 137)، گذرها بخش‏های معنایی/ کارکردی متن‏ها هستند که هم ازطریق کارکرد ارتباطی و هم با توجه به مرزهای زبانی می‏توان آنها را تشخیص داد؛ برای مثال یک مقالۀ پژوهشی ممکن است با توالی گذرهای مرور پژوهش‏های گذشته، نقد آنها، بیان مسئله، تببین آن، ضرورت پژوهش، روش پژوهش و... دنبال شود. هریک از این گذرها بخشی از متن‌اند و نقشی ویژه در مفهوم اصلی متن ایفا می‏کنند. حسن (هلیدی و حسن 1393: 151‑156) در تحلیل ساختار متن، وجود برخی از بخش‏های متن را برای ژانری خاص اجباری و برخی را اختیاری بیان کرده و دلیل آن را بافت دانسته و گفته است وجود عناصر اجباری برای ژانری خاص ضروری است؛ اما عناصر اختیاری به دلایل متعددی حضور دارند. سوئلیز (Swalez) (1993) تفاوت گام‏ها را به‏علت تغییر عناصر فرهنگی و اجتماعی می‏داند. بایبر و دیگران (2007: 24) معتقدند می‏توان گام‏هایی را که در یک ژانر بیشتر به کار می‏روند، گام اصلی و اجباری در نظر گرفت و گام‏هایی را که کمتر دیده می‏شوند، اختیاری به ‏شمار آورد.

2ـ3 گفتار درخواست

درخواست نوعی گفتار است که طی آن گوینده از شنونده تقاضا دارد کاری را برای او انجام دهد یا اجازۀ انجام کاری را به او بدهد (بارون، 2003: 64). درخواست به کنش می‏انجامد؛ به همین سبب شیوۀ بیان آن بسیار اهمیت دارد؛ زیرا اگر از زبان و راهبرد مناسبی استفاده نشود، ممکن است گوینده به هدف خود نرسد؛ نیز حتی ممکن است بتوان با شیوه و بیانی مناسب و مؤثر مخاطبی را برای درخواستی نابجا مجاب کرد. از دیدگاه سیفیانو (1999) درخواست‏ها اصولاً تحمیل‏کننده‏اند؛ بنابراین ازلحاظ کاربردشناختی باید مهارت لازم را برای بیان آن دارا بود. سیمپسون (Simpson) (1398: 69 و 70) نیز با اشاره به اهمیت توانش ارتباطی، آن را مهارتی می‏داند که زبان را به بافت مناسب و کاربردی آن انطباق می‏دهد و گویندگان هوشیار با برخورداری از این مهارت می‏دانند در هر موقعیتی چه راهبردی را در زبان به‏ کار بگیرند. از دیدگاه او، بافت اجتماعی درواقع کلید اصلی گفتمان شمرده می‏شود؛ بنابراین این مهارت نیازمند آشنایی با بافت کلامی، بافت موقعیت و بافت فرهنگی رایج است. توجه به بافت موجب می‏شود گاهی درخواست‏ها به‏صورت مستقیم و امری و گاهی غیرمستقیم و در لفافه مطرح ‏شود؛ گاهی نیازمند اطناب است و گاهی اختصار و ایجاز را می‏طلبد.

معمولاً فردی که قصد دارد درخواست مهمی از دیگری داشته باشد، آن را فقط در یک جمله یا عبارت مطرح نمی‏کند؛ برای چگونگی بیان آن می‏اندیشد و پیش‏زمینه و پس‏زمینه‏هایی را در گفتار خود در نظر می‏گیرد؛ به عبارتی سناریویی می‏چیند و راهبردی برمی‏گزیند که این موضوع در اغلب مطالعات انجام‏شده دربارۀ گفتارهای درخواست‏محور پوشیده مانده است؛ یعنی معمولاً چگونگی بیان درخواست را در سطح بند یا جمله کاویده‏اند و به زمینه‏چینی‏های پیش و پس بند یا جملۀ مربوط به درخواست توجهی نشده است. درحالی‏که این زمینه‏چینی‏ها گام‏های بسیار مهمی‏ است که به‏آرامی ذهن مخاطب را آماده می‏کند و جنبۀ ترغیبی دارد. گاهی حتی درخواست به‏طور مستقیم یا حتی غیرمستقیم در جمله یا عبارتی بیان نمی‏شود و با در نظر گرفتن کل متن و نوع چینش هدفمندِ بخش‏های مختلف متن می‏توان آن را فهمید؛ درواقع شناسایی و درک درخواست نیازمند توجه به همۀ بخش‏های متن و توجه به توالی چینش آنهاست.

3ـ بررسی و بحث

همانطور که پیشتر گفته شد، برای این پژوهش، سه گفتار درخواست‏محور از شاهنامۀ فردوسی انتخاب و نوع چینش آنها باتوجه به بافت کلامی و غیرکلامی بررسی شد که در این قسمت به ارائۀ آنها می‏پردازیم. بدیهی است تحلیل چگونگی بازنمایی بافت در زبان بسیار پیچیده و چندسویه است و در این مقاله تنها به جنبه‏هایی از آن با توجه به محدودۀ پژوهش اشاره می‏شود. همچنین گفتنی است بخش‏بندی و تعیین گام‏ها و گامک‏های متن درخواست‏ها براساس تمایز موضوعی در توالی بیت‏ها صورت گرفته است. هرچند شاید نتوان مرزبندی دقیقی برای هریک از گام‏ها ارائه کرد، نویسندگان باتوجه به موضوع اصلی هر قسمت آنها را جداسازی کردند و نامی برای آن برگزیدند. شاهنامه اثری منظوم است و معمولاً موضوع‏های گوناگون با پایان‏یافتن بیت پایان می‏یابد؛ به همین سبب مبنای جداسازی ما نیز پایان بیت بوده است. به‏سبب محدودیت تعداد صفحه‏های مقاله، نوع چینش اولین گفتار درخواست را برای نمونه و به‏صورت کامل در مقاله درج و از آوردن متن بقیۀ درخواست‏ها پرهیز کردیم؛ اما چکیدۀ متن و چینش آنها در جدول نشان داده و بررسی و تحلیل می‏شود.

3ـ1 بافت کلامی و غیرکلامی و گام‏های گفتارها

3ـ1ـ1 درخواست زال از سام

بافت کلامی: سامِ پهلوان صاحب فرزندی می‏شود که از بدو تولد موی سفید و پوست تیره‏ای دارد. او این مسئله را خوش‏یمن نمی‏داند و زال را در دامنۀ البرزکوه رها می‏کند. سیمرغی زال را می‏یابد و او را به آشیانه خود می‏برد و می‏پروراند. سال‏ها بعد، سام درپی خوابی که می‏بیند، از کردار خود پشیمان می‏شود. به البرزکوه می‏رود و زال را برمی‏گرداند و قول می‏دهد برای جبران این رنجی که به او رسانده است، همۀ خواسته‏هایش را برآورده کند. پس از چندی، زال عاشق رودابه دختر شاهِ کابل می‏شود که از نژاد ضحاک است. نامه‏ای به پدرش سام می‏نویسد؛ از درد عاشقی می‏گوید و از پدر درخواست می‏کند با ازدواجش با رودابه موافقت کند. فردوسی این نامه را در بیست و نُه بیت از زبان زال می‏نویسد. موضوع اصلی این متن «درخواست» است که جدول شمارة یک، نوع چینش بخش‏های مختلف این نامه را در قالب گام و گامک‏ها نشان می‏دهد.

بافت موقعیت:

گستره: گرفتن اجازه از پدر برای ازدواج با دختر شاه کابل که از نژاد ضحاک است.

منش: گوینده/ فرستنده: زال (پسر)؛ شنونده/ گیرنده: سام (پدر/ پهلوان)؛ جایگاه: پایگانی؛ شنونده برتر از گوینده (در ادامۀ پژوهش از اصطلاح گوینده و شنونده استفاده می‏کنیم).

شیوه: نوشتاری؛ نامه

جدول شمارة 1: گام‏ها و گامک‏های درخواست زال از سام

 

گامک 1: ستایش خدا

ز خط نخست آفرین گسترید
از او دید شادی و زو جست زور
خداوند هست و خداوند نیست

 

بر آن دادگر کافرین آفرید
خداوند ناهید و کیوان و هور
همه بندگانیم و ایزد یکی است

گام 1: ستایش

گامک 2: ستایش مخاطب (پدر)

از او باد بر سام نیرم درود
چمانندۀ دیزه هنگام گرد
گرایندۀ تاج و زرین کمر
به مردی هنر در هنر ساخته

 

خداوند کوپال و شمشیر و خود
چرانندۀ کرکس اندر نبرد
نشانندۀ شاه بر تخت زر
خرد از هنر سر برافراخته

 

گامک 3: فروتنی

من او را بسان یکی بنده‏ام

 

به مهرش روان و دل آکنده‏ام

گام 2 : زمینه‏چینی

گامک 4: گله‏مندی

ز مادر بزادم بدانسان که دید
پدر بود در ناز و خز و پرند
نیازم بدان کو شکار آورد
همی پوست از باد بر من بسوخت
همی‏خواندندی مرا پور سام

 

ز گردون به من بر ستم‏ها رسید
مرا برد سیمرغ بر کوه هند
ابا بچگان در شمار آورد
زمان تا زمان خاک چشمم بخفت
بر اورنگ ‏بر سام و من در کنار

 

گامک 5: رضا به سرنوشت

چو یزدان چنین راند اندر بوش
کس از داد یزدان نیابد گریغ
سنان‏ ار به دندان بخاید دلیر
گرفتار فرمان یزدان بود

 

بر اینگونه پیش آوریدم روش
اگر خود بپرد برآید به میغ
بدرد از آواز او چرم شیر
وگر چند دندانش سندان بود

گام 3 : درخواست

گامک 6: شرح ماجرا

یکی کار پیش آمدم دل‏شکن
پدر گر دلیرست و نر اژدهاست
من از دخت مهراب گریان شدم
ستاره شب تیره یار من است
به رنجی رسیدستم از خویشتن

 

که نتوان ستودنش بر انجمن
اگر بشنود راز کهتر رواست
چو بر آتش تیز بریان شدم
من آنم که دریا کنار من است
که بر من بگرید همی انجمن

 

گامک 7: درخواست

اگرچه دلم دید چندین ستم
چه فرماید اکنون جهان پهلوان

 

نخواهم زدن جز به فرمانت دم
گشایم ازین رنج و سختی روان

گام 4: پایان‏بندی

گامک 8: تهدید

سپهبد شنید آنکه موبد چه گفت
ز پیمان نگردد سپهبد پدر
که من دخت مهراب را جفت خویش
به پیمان چنین رفت پیش گروه
که هیچ آرزو بر دلت نگسلم

 

که گوهر گشاده کنید از نهفت
بدین کار دستور باشد مگر
کنم راستی را به آیین و کیش
چو بازآوردیم از البرز کوه
کنون اندرین است بسته دلم
                 (فردوسی، 1394: 119‑120)

 

جدول شمارة دو به‏طور خلاصه چگونگی چینش این متن را نشان می‏دهد.

جدول شمارة 2: خلاصۀ گام و گامک‏های درخواست زال از سام

گام‏ها

گامک‏ها

تعداد بیت‏ها

گام 1: ستایش

24%

گامک1: ستایش خدا

3 (10%)

گامک 2: ستایش مخاطب (پدر)

4 (14%)

گام 2: زمینه‏چینی

34%

 

گامک 3: فروتنی (در برابر پدر)

1 (3%)

گامک 4: گله‏مندی (از پدر)

5 (17%)

گامک 5: رضا به سرنوشت

4 (14%)

گام 3: درخواست

23%

 

گامک 6: شرح ماجرا

5 (17%)

گامک 7: درخواست

غیرمستقیم/ پرسشی

2 (6%)

گام 4: پایان‏بندی

17%

 

گامک 8: تهدید

5 (17%)

بررسی و تحلیل

در متن بالا (جدول شمارة یک) که شامل بیست و نُه بیت است، زال برای اینکه بتواند در دل پدر نفوذ کند و به خواسته‏اش برسد، مرحله‏به‏مرحله گام برمی‏دارد. گام اول که آن را گام «ستایش» نامیده‏ایم، شامل دو گامک «ستایش خدا» و «ستایش مخاطب» (سام) می‏شود. گام دوم که «زمینه‏چینی» است، سه گامک «فروتنی» در برابر پدر (مخاطب)، «گله‏مندی» از پدر و «رضا به سرنوشت» را در بر می‏گیرد. فردوسی از زبان زال در این قسمت مقدمات درخواست خود را مطرح می‏کند. گام سوم گام اصلی و شامل هفت بیت است؛ زال ابتدا در گامک «شرح ماجرا» ماجرای دلدادگی خود را مطرح می‏کند و در گامک «درخواست» بدون اینکه درخواست خود را به‏صورت مستقیم بگوید، در دو بیت نظر پدر را برای چگونگی رفع اندوه عاشقیش جویا می‏شود. گام پایان‏بندی شامل پنج بیت و یک گامک «تهدید» است.

در این متن فردوسی سه عنصر اصلی بافت موقعیت شامل گستره یا موضوع متن (درخواست)، منش یا مشارکان در متن (زال و سام) و شیوۀ متن (نامه) را به بافت فرهنگی گره می‏زند و در متن نمودار می‏کند. در این نامه، راهبرد زال در برابر سام جلب ترحم، ایجاد حس شرمندگی و نیز تهدید وجهۀ پدر برای رسیدن به خواسته‏اش است که از توالی گامک‏ها دریافت می‏شود؛ درواقع گامک «درخواست» نمی‏تواند این مفاهیم را به‏تنهایی نشان دهد. راهبردی که فردوسی برای چینش این نامه انتخاب ‏کرده و آن را می‏توان از توالی گامک‏های متن فهمید، بسیار متأثر از بافت غیرکلامی (بافت موقعیت و بافت فرهنگی) است. این شیوۀ بیان محافظه‏کارانه به‏سبب درخواستی (گسترۀ سخن) است که زال از سام دارد. او در همۀ بخش‏ها سخن خود را طوری می‏چیند که نظر پدر را جلب کند. اختصاص فقط دو درصد متن به گامک اصلیِ «درخواست» و بیان غیرمستقیم آن بیانگر توجه فردوسی به جایگاه اجتماعی مشارکان در سخن (منش سخن) است؛ نیز پایبندی فردوسی به ساختار ویژۀ نامه‏نگاری روزگارش، خود را در ساختار نامه (شیوۀ سخن) نشان می‏دهد.

فردوسی فرهنگ عمومی و اجتماعی عصرش را در شخصیت‏های متنش بازگو می‏کند و به‏خوبی می‏داند چطور سخن بگوید که در دل مخاطبش نفوذ کند. او، هم پسر و هم پدر و هم پهلوان است؛ هم زال سفیدموی رهاشده در کوهستان است و هم زال عاشق، و هم پدری پهلوان و خطاکار و پشیمان. این مخاطب‏شناسی دقیق فردوسی موجب می‏شود از زبان زال درخواستش را در هشت گامک طراحی و بیان کند. زال از پدر درخواست مهمی دارد و هوشیارانه گام برمی‏دارد. پس از ستایش خدا و پدر و ابراز فروتنی، در گامک «گله‏مندی» برای جلب ترحم پدر از او گله می‏‏کند و یادآور روزهای سختی می‏شود که سام او را از خود رانده و در کوهستان رها کرده است. هرچند زال از پدر گله‏مند است و در گامک‏های «گله‏مندی» و «تهدید» ناراحتی و بی‏اعتمادی خود را به سام نشان می‏دهد، پیش از آن در برابر پدر ابراز فروتنی می‏کند. درواقع به‏نوعی احساس شرمندگی در پدر ایجاد می‏کند؛ اما در گام بعدی، «رضا به سرنوشت»، پدر را مقصر نمی‏داند و این وضعیت را سرنوشت خود می‏داند که به آن گردن نهاده است. در گامک «درخواست» به‏صورت پرسش که بیانگر ادب کلامی است، درخواست خود را غیرمستقیم مطرح می‏کند. در گام آخر و پنج بیت پایانی با تهدیدِ وجهۀ پهلوانیِ پدر به بدقولی که در فرهنگ پهلوانی جرمی بزرگ است، تیرش را به هدف می‏زند و او را به پاسخ مثبت وادار می‏کند. موضوع اصلی در گامک دومِ گام درخواست، در دو بیت و به‏صورت غیرمستقیم بیان شده است و بیست و هفت بیت دیگر در حکم گام‏های فرعی‏اند؛ اما وجود همین گام‏های فرعی و نوع چینش آنها باعث می‏شود گفتار اصلی شکل بگیرد و دو بیت درخواست معنا بیابد. درواقع نود و چهار درصد متن، بافتی برای شش درصد عبارت‏ اصلی درخواست است که موجب معنادارشدن آن می‏شود. همچنین وجود گام‏های فرعی و نوع چینش آنها تأثیر بسیاری در چگونگی دریافت سام/ مخاطب از موضوع دارد.

3ـ1ـ2 درخواست سام از منوچهر

بافت کلامی: وقتی سام به فرمان منوچهرشاه آمادۀ ویران‏کردن کابلستان و کشتن خاندان مهراب می‏شود، زال که پیش از این اجازۀ ازدواج با رودابه، دختر مهراب، را از پدر گرفته بود و حالا جان معشوقش را در خطر می‏بیند، نزد سام می‏رود؛ از او بسیار گلایه می‏کند و پدر را به یاد روزهایی می‏اندازد که او را در البرزکوه رها کرده بود. زال شکوه می‏کند که هنوز همانندِ گذشته‏ قصد ستم به او را دارد و می‏گوید برای حمله به کابلستان باید نخست او را به دو نیم کند... . سام با شنیدن این سخنان، از کردۀ خود اندوهگین و پشیمان می‏شود؛ نامه‏ای به منوچهرشاه می‏نویسد و در آن ماجرای عاشقی زال را شرح می‏دهد و می‏کوشد شاه را از حمله به کابلستان منصرف کند. نامه را به زال می‏دهد تا حضوری به دست منوچهرشاه برساند. فردوسی این نامه را از زبان سام در هفتاد و سه بیت نوشته که ساختار متنی آن در جدول شمارة سه نشان داده شده است.

بافت موقعیت

گستره: درخواست سام از منوچهر شاه برای موافقت ازدواج زال با رودابه و انصراف از حمله به کابلستان

منش: گوینده: سام (پهلوان)؛ شنونده: منوچهر (پادشاه)؛ جایگاه: پایگانی؛ شنونده (منوچهر) بالاتر از گوینده (سام)

شیوه: نوشتاری؛ نامه

جدول شمارة 3: گام‏ها و گامک‏های درخواست سام از منوچهر (فردوسی، 1394: 134‑136، بیت‏های 988‑1060)

گام‏ها

گامک‏ها

تعداد بیت‏ها

گام 1: ستایش

12%

گامک 1: ستایش خدا

4 (5%)

گامک 2: ستایش پادشاه

5 (7%)

گام 2: زمینه‏چینی

71%

گامک 3: گزارش جنگ‏ها و شرح دلاروی

45 (62%)

گامک 4: ابراز بندگی

2 (3%)

گامک 5: ابراز ناتوانی

4 (6%)

گام 3 : درخواست

17%

 

گامک 6: شرح ماجرا

12 (16%)

گامک 7: درخواست غیرمستقیم/ واگذاری تصمیم

1 (1%)

بررسی و تحلیل

این نامه سه گام اصلی «ستایش»، «زمینه‏چینی» و «درخواست» دارد. گام «ستایش» دارای دو گامک «ستایش خدا» و «ستایش مخاطب» است. گام زمینه‏چینی دارای سه گامک «خودستایی»، «ابراز بندگی» و «ابراز ناتوانی» است. در گام درخواست نیز دو گامک «شرح ماجرا» و «درخواست» وجود دارد. سام می‏داند که درخواست بزرگ و سختی از پادشاه دارد. او از منوچهرشاه می‏خواهد با ازدواج پسرش، زال با دختر مهراب که از نژاد ضحاک است، موافقت کند و به همین سبب، از حمله به کابلستان و کشتن مهراب‏شاه منصرف شود. سام برای اینکه بتواند او را متقاعد و نظرش را جلب کند، پس از ستایش خدا در چهار بیت و ستایش پادشاه در پنج بیت، در چهل و پنج بیت یعنی حدود شصت و دو درصدِ نامه به ذکر پهلوانی‏ها و خدماتی می‏پردازد که در طی مدت سرسپردگی‏اش به منوچهرشاه انجام داده است؛ پس از آن در دو بیت، بندگی و سرسپردگی خود را به پادشاه ابراز و در چهار بیت بعدی با ابراز ناتوانی و سالخوردگی خود زمینه را برای طرح درخواست اصلی مطرح می‏کند. در گام «درخواست»، او به شرح ماجرای زال و رنجی که کشیده و قولی که به او داده است و شرح عاشقی‏اش می‏پردازد و در بیت پایانی در خطاب به منوچهرشاه با بیان اینکه تو خردمندی و کار عاقلانه‏ای انجام می‏دهی:

همان کن که با مهتری درخورد

 

تو را خود نیاموخت باید خرد

 

 

(فردوسی، 1394: 136)

درخواستش را به‏صورت غیرمستقیم مطرح می‏کند. چگونگی چینش گام‏های متن در این نامه نیز بسیار متأثر از بافت موقعیت است؛ نامه با ستایش خدا و ستایش مخاطب شروع می‏شود که بیانگر پایبندی فردوسی به بافت فرهنگی و آداب نامه‏نگاری روزگارش است (شیوۀ سخن)؛ همچنین اختصاص شصت و دو درصد متن به شرح دلاوری‏های سام در گام زمینه‏چینی راهبردی است که فردوسی آن را برای متقاعدکردن منوچهرشاه با توجه به جایگاه اجتماعی این دو شخصیت برگزیده است. سام می‏داند خواستۀ مهمی از پادشاه دارد (گسترۀ سخن)؛ ازسویی در قبال خدمات بسیاری که برای پادشاه انجام داده است، پاسخ مثبت به این خواسته را حق خود می‏داند؛ اما جایگاه اجتماعی او (منش سخن) به او اجازه نمی‏دهد به پادشاه فرمانی بدهد و یا خواسته‏اش را مستقیم مطرح کند؛ حتی منش پهلوانی او نیز مانع می‏شود از جایگاهی پایین‏ درخواستش را بگوید؛ به همین سبب به‏طور زیرکانه و غیرمستقیم از راهبرد معامله استفاده می‏کند. سام با گزارشی از دلاوری‏ها و خدمات خود، منوچهرشاه را به‏سمت هدف منظور خود می‏برد و برای این کار از اطناب در گام زمینه‏چینی بهره می‏جوید؛ اما در گامک درخواست، نهایت ایجاز را به کار می‏برد؛ ‏به‏طوری که فقط در یک درصد متن، درخواستش را به‏صورت غیرمستقیم مطرح می‏کند. چنانچه متنی خارج از بافت آن مطالعه شود، بسیاری از مسائل ریز، اما مهم از چشم مغفول می‌ماند؛ اما وقتی یک اثر ادبی براساس موقعیت فرهنگی و اجتماعی‌ای بررسی شود که اثر در آن خلق شده‌ است، می‌بینیم جزئیاتِ به‌ظاهر کم‌اهمیت بیانگر نکته‌های مهم اجتماعی است (کوش، 1395: 103).

3ـ1ـ3 درخواست فریدون از پسران

بافت کلامی: فریدون که فرمانروای کل جهان بوده است، سرزمین‏های آن را بین سه پسر خود تقسیم می‏کند؛ فرمانروایی روم و خاور را به سلم، ترک و چین را به تور و ایران‏زمین را به ایرج می‏دهد که کوچک‏ترین پسر است. درزمان سالخوردگی فریدون، سلم و تور از این تقسیم‏بندی ابراز ناخشنودی می‏کنند و ایرج را شایستۀ پادشاهی ایران‏زمین نمی‏دانند. آنان به فریدون اعلام می‏کنند اگر او را از پادشاهی ایران برکنار نکند، با سپاهیانشان به او حمله و نابودش می‏کنند. فریدون ماجرا را به ایرج می‏گوید. ایرج برخلاف نظر پدر تصمیم می‏گیرد به دیدن برادرانش برود و از آنان دلجویی کند. او حتی حاضر می‏شود از پادشاهی ایران کناره‏گیری کند تا برادرانش از او ناراحت نباشند. فریدون نامه‏ای خطاب به سلم و تور به همراه ایرج روانه می‏کند. او در این نامه از آنها می‏خواهد با برادرشان مهربانی کنند و به سلامت او را بازگردانند. فردوسی این نامه را در شانزده بیت نوشته است که جدول شمارة چهار ساختار متنی آن را نشان می‏دهد.

بافت موقعیت

گستره: درخواست فریدون از دو پسر بزرگ‏تر برای رحم‏کردن به برادر کوچکترشان و نکشتن او

منش: فریدون (پدر) و سلم و تور (پسران)؛ جایگاه: پایگانی؛ فریدون برتر از تور و سلم

شیوه: نوشتاری؛ نامه

جدول شمارة 4: گام‏ها و گامک‏های درخواست فریدون از تور و سلم (فردوسی، 1394: 68، بیت‏های 439‑453)

گام‏ها

گامک‏ها

تعداد بیت‏ها

گام 1: ستایش

18%

 

گامک 1: ستایش خدا

1 (6%)

گامک 2: ستایش فرزندان (مخاطب)

2 (12%)

گام 2: زمینه‏چینی

37%

 

گامک 3: خودستایی

5 (31%)

گامک 4: آرزو

1 (6%)

گام 3: درخواست

44%

 

گامک 5: شرح ماجرا

4 (25%)

گامک 6: درخواست مستقیم/ امری

3 (19%)

 

بررسی و تحلیل

این نامه در سه گام «ستایش»، «زمینه‏چینی» و «درخواست» نوشته شده است. گام «ستایش» مانند دو متن پیشین دارای دو گامک «ستایش خدا» و «ستایش مخاطب» و متأثر از بافت حاکم و شیوۀ نامه‏نگاری دوران فردوسی است. متن ستایش خدا در این نامه نیامده است و فقط فردوسی در یک بیت به آن اشاره می‏کند. گامک دوم ستایش سلم و تور است؛ فریدون آنها را در دو بیت با صفاتی پسندیده خطاب قرار می‏دهد. در گامک سوم بیان می‏کند که این نامه از فریدون است و خود را در پنج بیت می‏ستاید و برتری‏های خود را یادآور می‏شود. در ادامه، در گامک چهارم (آرزو) در یک بیت، آرامش و شادی را برای سه فرزند خود آرزو می‏کند. فریدون زمینۀ درخواست خود را همین‏جا مطرح می‏کند. در گام «درخواست» که گام اصلی است، ابتدا در گامک «شرح ماجرا» مقدمۀ درخواست را مطرح می‏کند و در گامک پایانی به‏صورت دستوری و آمرانه از سلم و تور می‏خواهد به برادرشان رحم کنند و او را سالم برگردانند. بررسی ساختار نامه و بافت کلامی آن (که فریدون در روزگار سالخوردگی به‏ سر می‏برده است)، نشان می‏دهد فریدون از تور و سلم احساس خطر می‏کند و ایرج را دل‏رحم‏تر از آن می‏داند که در برابر خواستۀ برادرانش مقاومت کند. او در قسمت درخواست، آنها را به مهربانی دعوت می‏کند. هرچند نوع درخواستش مستقیم و امری است، با توجه به گام‏های پیشین نوعی خواهش از روی ترس در آن نهفته است. درواقع گام‏های پیشین، بافت متنی گامک «درخواست»‏‏اند و با وجود آنهاست که معنی اصلی این سه بیت درک می‏شود. ازجمله نکته‏هایی که در این نامه نسبت‏به نامه‏های پیشین متمایز است، تأثیر بافت موقعیت در نوع بیان درخواست و نیز میزان بیت‏های اختصاص‏داده به آن است. در این متن جایگاه اجتماعی گوینده (فریدون) از مخاطبان (سلم و تور) بالاتر است؛ بنابراین نوع بیان مستقیم و آمرانه و کمی بلندتر است؛ طوری‏که نوزده درصد متن به گامک درخواست اختصاص یافته است.

3ـ2 مقایسۀ سه متن

همانطور که جدول شمارة پنج و شش نشان می‏دهد، در متن‏های بررسی‏شده، دو گفتار، سه گام «ستایش»، «زمینه‏چینی» و «درخواست» دارند و یک گفتار، چهار گام «ستایش»، «زمینه‏چینی»، «درخواست« و «پایان‏بندی» دارد. یک گفتار شامل شش گامک، یک گفتار شامل هفت گامک و یک گفتار هشت گامک است. در این متن‏ها دو گامک ابتدایی به «ستایش خداوند» و «ستایش مخاطب» اختصاص دارد و گامک‏های سه، چهار و پنج به فراهم‏کردن زمینه‏های لازم برای ورود به گام درخواست و شرح ماجراست که نوع آنها با توجه به موضوع درخواست و جایگاه گوینده و مخاطب تفاوت دارد. در گام «درخواست» هم دو گامک «شرح ماجرا» و «درخواست» وجود دارد که در همۀ آنها مشترک است. گام «پایان‏بندی» یک‏گامه است.

جدول شمارة 5: تطبیق ساختار چند متن درخواست

 

بافت موقعیت

 

 

تعداد بیت‏ها

تعداد گام‏ها

تعداد گامک‏ها

 

گام ستایش

 

گام زمینه‏چینی

 

 

گام درخواست

 

 

گام پایان‏بندی

 

نوع درخواست در گامک اصلی

گستره

 

منش

شیوه

ترحم به برادر

فریدون از پسران

(بالا به پایین)

نامه

16

3

6

18%

37%

44%

-

مستقیم/ خواهشی

اجازه برای ازدواج فرزند

سام از منوچهر

(پایین به بالا)

نامه

73

3

7

12%

71%

17%

-

غیرمستقیم/ واگذاری تصمیم

اجازه از پدر برای ازدواج

زال از سام

(پایین به بالا)

نامه

29

4

8

24%

34%

23%

17%

غیرمستقیم/ پرسشی

 

در این چند متن مربوط به درخواست، گام‏های «ستایش»، «زمینه‏چینی»، و «درخواست» مشترک‏اند؛ اما تعداد بیت‏های هرکدام در سه متن متغیر است. در متنی که مخاطب جایگاه پایین‏تری نسبت‏به گوینده داشته ‏است، مجموع تعداد بیت‏ها کمتر است. نوع بیان درخواست (در گامک درخواست) در دو متنی که مخاطبان جایگاه پایین‏تری نسبت‏به گوینده دارند، مستقیم است و در متنی که جایگاه مخاطب بالاتر است، نوع درخواست غیرمستقیم است. در دو متنی که جایگاه مخاطب بالاتر بوده، گام زمینه‏چینی بخش بیشتری از متن را به خود اختصاص داده است.

همچنین با توجه به جدول‏های شمارة دو، سه و چهار که خلاصۀ آنها را در جدول شمارة شش نشان داده‏ایم، نوع گامک‏های گام «ستایش» و «درخواست» تقریباً در هر سه متن مشابه‏اند؛ اما نوع گامک‏های «زمینه‏چینی» تفاوت‏های بیشتری دارند. بنابر این داده‏ها در سه گفتار، برخی از بخش‏های متن ثابت و برخی متغیرند. حسن (هلیدی و حسن، 1393: 137) این بخش‏های ثابت و متغیر متن را در موضوعات گفتاریِ مشابه عناصر اجباری و اختیاری (optional element and obligatory element) نامیده و از آنها برای تحلیل ژانر یا گونۀ زبانی استفاده کرده است.

3ـ3 گام‏ها و گامک‏های اجباری و اختیاری گفتارها

عناصر اجباری، که ما آنها را در این پژوهش گام‏های اجباری می‏نامیم، بخش‏هایی‏‏اند که متن با وجود آنها شکل می‏گیرد و تلویحاً ژانر متن را مشخص می‏کنند؛ اما حضور عناصر اختیاری (گام‏های اختیاری) در متن ضروری نیست. نوع ترکیب‏بندی بافتی با توجه به سه عنصر گستره، منش و شیوۀ سخن می‏تواند گام‏های اختیاری و اجباری متن و توالی آنها را نسبت‏به هم روشن کند و بر چگونگی دریافت معنای متن تأثیرگذار باشد (همان: 148). پیشتر در جدول‏های یک تا پنج ترکیب‏بندی بافتی این چهار متن مشخص شده است و جدول شمارة شش، چکیدۀ آنها را به‏صورت تطبیقی نشان می‏دهد. همچنین در این جدول، گامک‏های اختیاری و اجباری آنها نیز آورده شده است.

جدول شمارة 6: ترکیب‏بندی بافتی و گامک‏های اختیاری و اجباری سه متن درخواست

گام‏ها

نوع گامک‏ها

گامک‏ها

 

سام از منوچهر

جایگاه:

پایین‏تر از بالاتر

زال از سام

جایگاه:

پایین‏تر از بالاتر

فریدون از پسران

جایگاه:

بالاتر از پایین‏تر

گام 1:

ستایش

 

اجباری

گامک 1

ستایش خدا

ستایش خدا

ستایش خدا

اجباری

گامک 2

ستایش مخاطب (پادشاه)

ستایش مخاطب

( پدر)

ستایش مخاطب (فرزندان)

گام 2:

زمینه‏چینی

اختیاری

گامک 3

گزارش جنگ‏ها و دلاوری‏ها

ابراز فروتنی

خودستایی

اختیاری

گامک 4

ابراز بندگی

گله‏مندی

آرزو

اختیاری

گامک 5

ابراز ناتوانی

رضا به سرنوشت

-

گام 3: درخواست

 

اجباری

گامک 6

شرح ماجرا

شرح ماجرا

شرح ماجرا

اجباری

گامک 7

درخواست

درخواست

درخواست

گام 4:

پایان‏بندی

اختیاری

گامک 8

-

تهدید

-

 

علت انتخاب برخی از گام‏ها در جایگاه اختیاری و برخی در جایگاه اجباری با توجه به مشابهت‏ها و تفاوت‏هایی است که در تعداد گام‏های سه متن وجود دارد. در این سه گفتار که به‏صورت نامه‏ است، گامک‏های «ستایش خدا»، «ستایش مخاطب»، «شرح ماجرا» و «درخواست» تکرار شده است که ما آنها را گام‏های اجباری به‏ شمار آورده‏ایم (گفتنی است با بررسی نمونه‏های بیشتر، این الگو خود را بهتر نشان می‏دهد). دو گام نخست، عرف نامه‏نگاری روزگار فردوسی است 1 که به آنها پایبند است و «شرح ماجرا» و «درخواست» نیز گامک‏هایی اساسی‏اند که گفتار درخواست، بدون وجود آنها معنا ندارد. برای بررسی ملموس‏تر، ساختار این سه گفتار را به‏صورت خطی زیر ترسیم می‏کنیم. علامت Ω نشان‏دهندۀ فاصلۀ بین گامک‏هاست و گامک‏هایی که زیرشان خط کشیده شده، اختیاری‏ و بقیه اجباری است.

نمونۀ 1: درخواست سام از منوچهر

ستایش خدا Ω ستایش مخاطب Ω گزارش جنگ‏ها و دلاوری ابراز بندگیابراز ناتوانی Ω شرح ماجرا Ω درخواست

نمونۀ 2: درخواست زال از سام:

ستایش خدا Ω ستایش مخاطب Ω ابراز فروتنیگله‏مندیرضا به سرنوشت Ω شرح ماجرا Ω درخواست Ω تهدید

نمونۀ 3: درخواست فریدون از پسران:

ستایش خدا Ω ستایش مخاطب Ω خودستایی آرزو Ω شرح ماجرا Ω درخواست

همانطور که نمونه‏های یک تا سه نشان می‏دهد، گامک‏های اختیاری در هر متنی موضوعی ویژه دارند که با توجه به ترکیب‏بندی بافتی متغیرند. این گامک‏ها نقش مهمی در آماده‏سازی و ترغیب مخاطب برای طرح درخواست دارند؛ برای مثال در درخواست زال از سام، گامک‏های «ابراز فروتنی»، «گله‏مندی»، و «رضا به سرنوشت» زمینه را برای جلب ترحم سام فراهم می‏کنند و یا در گامک پایانی همین متن که «تهدید» است، زال با تهدید وجهۀ پهلوانی پدر به بدقولی، او را برای پاسخ مثبت ترغیب می‏کند (رک. بخش 3ـ1ـ1). وجود این گامک‏ها در متن ضروری نیست؛ اما استفاده از آنها موجب نفوذ بهتر در ذهن مخاطب می‏شود؛ نیز در درخواست سام از منوچهر، فردوسی شصت و دو درصد از متن نامه را به گزارش جنگ‏ها و شرح دلاوری‏های سام اختصاص می‏دهد تا بتواند پادشاه را ترغیب کند برای جبران این همه دلاوری و خدماتی که انجام داده است، کاری برایش انجام دهد و خواسته‏اش را بپذیرد (رک. بخش 3ـ1ـ2)؛ اما موضوع گامک‏های اجباری در هر سه متن ثابت است. برای بررسی بیشتر، گام‌ها و گامک‌های هفت گفتار دیگر درخواست‌محور شاهنامه را، که در بخش روش پژوهش به عنوان‌های آنها اشاره شد، از بافت‌های مختلف بررسی کردیم. گامک‌های اجباری در آنها نیز شامل «ستایش خدا»، «ستایش مخاطب»، «شرح ماجرا»، و «درخواست» هستند و گام‌های اختیاری ـ «زمینه‌چینی» و «پایان‌بندی» ـ باتوجه به بافت، جایگاه و گامک‌های متغیری دارند. این الگوی گام‏بندی و چینش متن و تعیین گام‏های اجباری و اختیاری به‏خوبی می‏تواند سبک ژانر یا گونۀ معیار گفتاری خاص و نیز سبک فردی شاعران و نویسندگان یا سبک دورۀ آنها را نشان دهد که نیازمند مطالعات تطبیقی است.

اگرچه با اندکی تسامح می‏توان وجه اشتراکی را در گفتارهای با موضوع یکسان استخراج کرد، باید توجه داشت که هیچ دو متنی در شاهنامه یافت نمی‏شود که بافت موقعیت مشابهی داشته باشند؛ چه در گفتارهای مربوط به درخواست و چه در انواع دیگر گفتار؛ زیرا این اثر دارای داستان‏ها، شخصیت‏ها و کنش‏های متعددی است که هرکدام کلام ویژۀ خود را می‏طلبد؛ اما در نظر داشتن چارچوب اصلی هر گفتار که ما در این پژوهش آنها را گام‏های اجباری نامیدیم، به ما کمک می‏کند تغییرات موجود در هر گفتار خاص را نسبت‏به آن بسنجیم و تفاوت‏ها را بهتر ببینیم و بررسی کنیم. در این میان نوع و موضوع گام‏های اختیاری و جایگاه آنها و نیز توجه به اطناب و ایجاز همۀ گام‏ها و گامک‏ها می‏تواند دست‏مایه‏های خوبی برای بررسی بلاغت و سبک متن در سطح ساختاری باشد که پیشتر به بخش‏هایی از آن اشاره شد. برای نمونه‌های دیگر، در نامۀ افراسیاب به سیاوش که رویکردی فریبکارانه دارد، گام پایان‌مندی که شامل تطمیع مخاطب است، حدود 64 درصد متن را به خود اختصاص داده که در مقایسه با دیگر گفتارهای بررسی‌شده، بسیار مهم است. در دو نامه‌ای که پهلوانان جنگی از پادشاهان، نیروی کمکی و یاری درخواست کرده‌اند (گژدهم به کیکاوس و گودرز به کیخسرو)، پس از بیان درخواست، گام پایان‌بندی با محتوای تهدید و ترس وجود دارد. همچنین در این نامه‌ها که موضوع جنگی مهم و فوری مطرح شده است، گامک شرح ماجرا طولانی‌تر از دیگر نامه‌هاست و گامک ستایش بسیار مختصر بیان شده است. در دو نامه‌ای که در آن پادشاه از پهلوانی درخواست کمک داشته است (نوذر به سام و کیکاوس به رستم) گامک ستایش مخاطب طولانی‌تر از گامک‌های دیگر است و با گام زمینه‌چینی یکی شده است و نمونه‌های فراوان دیگری که ذکر آنها در محدودۀ این مقاله نمی‌گنجد.

آنچه باعث استفادۀ متکلم از گام‏ها به‏ویژه گام‏های اختیاری می‏شود، مخاطب و ویژگی‏های شخصیتی و روانشناختی اوست که گویندۀ توانمندی مانند فردوسی با آگاهی از آنها سخنش را بر زبان می‏آورد. فردوسی در سخنگویی فقط شخصیت داستانی را مخاطب قرار نمی‏دهد؛ بلکه مخاطبان او همۀ مردم‏اند؛ زیرا شاهنامه اثری ملی است و موضوع آن برساخته از اندیشۀ مردم در طول نسل‏ها و قرن‏هاست؛ بنابراین آنچه فردوسی در شاهنامه بیان می‏کند، بازتاب فرهنگ عمومی و اجتماعی عصر و دوره‏اش است؛ زیرا هرگونه اظهار نظر فردی دربارۀ موضوعات و موقعیت‏ها مانع از درک عمومی می‏شود. هدف شعر حماسی برانگیختن هیجان و انگیزۀ عموم مردم است؛ بنابراین باید از زاویۀ دید آنها به مسائل نگریست و سخن گفت تا ارتباط مؤثر شکل بگیرد. شاعران حماسه‏سرایی مانند فردوسی برای مخاطبانی شعر می‏سرودند که با فرهنگ عمومی و روحیات آنها آشنا بودند. در شعر حماسی معنا در متن جامعه وجود دارد؛ شاعر از آن بهره می‏گیرد و فقط باتوجه به احساسات خود شعر نمی‏سراید. قدما بلاغت را مطابقت کلام با مقتضای حال یا به تعبیر امروزی بافت (صیادکوه، 1385) می‏دانستند؛ بنابراین کلامی بلیغ بود که متکلم آن را مناسب بافت و موقعیت مخاطب بیان می‏کرد. پورنامداریان (1380) نیز توجه به مخاطب را در بلاغت کلام بسیار مهم دانسته است؛ بنابراین آگاهی متلکم از موقعیت و شناخت مخاطب اساس بلاغت است. متکلم دانا می‏داند کجا به ایجاز سخن بگوید؛ کجا اطناب به کار ببرد و چه عنصری را حذف کند و بر چه نکته‏ای تأکید بورزد. اگرچه اغلب مطالعات مربوط به بلاغت متون معمولاً در سطح بند و جمله انجام شده است، برای درک بلاغت متن، بررسی سطوح فراتر از جمله نیز ضروری است که در این پژوهش به‏ جنبه‏ای از آن پرداخته شد.

4ـ نتیجه‏گیری

در گفتارهای درخواست‏محورِ بررسی‏شده در شاهنامه، شاهد چینش متنی به‏نسبت ثابتی هستیم که از توجه فردوسی به بافت و فرهنگ کلامی رایج در آن زمان ناشی می‏شود؛ در عین حال تفاوت‏های ناشی از بافت غیرکلامی در چگونگی بیان آنها به‏خوبی نمایان است. چینش متنیِ سه گفتار بررسی‏شده به این صورت است که متن درخواست با گام «ستایش» شروع می‏شود که خود شامل دو گامک «ستایش خدا» و «ستایش مخاطب» است. وجود این گام بیانگر پایبندی فردوسی به رسوم نامه‏نگاری آن روزگار است. گام دوم «زمینه‏چینی» است که با توجه به موضوع و بافتِ غیرکلامی شامل گامک‏های گوناگونی می‏شود. فردوسی در این گام، زمینه‏های لازم را برای آماده‏کردن مخاطب و نفوذ و تحت تأثیر قراردادن او برای بیان درخواست فراهم می‏کند که در هریک از گفتارها چگونگی آن با توجه به ترکیب‏بندی بافتی تفاوت دارد. ایجاز و اطناب این گام نیز ارتباط بسیاری با بافت موقعیت دارد؛ در گفتاری که جایگاه مخاطب بالاتر بوده و موضوع اهمیت بسیاری داشته، این گام طولانی‏تر بیان شده است. گام سوم، گام «درخواست» و گام اصلی متن است که در همۀ گفتارها وجود دارد. این گام شامل دو گامک «شرح ماجرا» و «درخواست» می‏شود. در گامک «شرح ماجرا» علت درخواست بیان می‏شود و در گامک «درخواست» که با توجه به این سه متن به‏طور میانگین فقط هشت درصد متن را در بر می‏گیرد، فردوسی از زبان شخصیت‏های داستان خواستۀ مدّنظر را مطرح می‏کند. این بخش را می‏توان اصلی‏ترین گامک به‏ شمار آورد که موضوع متن نیز براساس آن تعیین می‏شود. در این گامک چند نکتۀ متأثر از بافت غیرکلامی به‏خوبی نمایان است؛ در گفتارهایی که جایگاه مخاطب بالاتر بوده، این گامک طولانی‏تر و شیوۀ بیان آن مستقیم است؛ اما در گفتارهایی که جایگاه مخاطب پایین‏تر است، این گامک کوتاه و درخواست غیرمستقیم بیان می‏شود. گام چهارم «پایان‏بندی» است که فقط در یک گفتار وجود دارد که جنبۀ ترغیبی داشته است. گامک‏های «ستایش خدا»، «ستایش مخاطب»، «شرح ماجرا» و «درخواست» را می‏توان گامک‏های اجباری یا چارچوب اصلی گفتار درخواست در شاهنامه به ‏شمار آورد که این گفتار با وجود آنها شکل می‏گیرد. این ساختار ثابت ازلحاظ بلاغی موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن عظیم شاهنامه می‏شود که با امکان پیش‏بینی‏پذیری، به فهم سریع‏تر مخاطب (خواننده) از متن می‏انجامد؛ اما گام‏های «زمینه‏چینی» و «پایان‏بندی» را می‏توان گام‏های اختیاری به ‏شمار آورد. این دو گام نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت متن درخواست دارد. با توجه به متن‏های بررسی‏شده، آنچه سبب می‏شود گامک «درخواست» (هشت درصد متن) معنای اصلی و بلاغی خود را بیابد، وجود گامک‏های پیش و پس آن است که فردوسی بسیاری از مطالب را به‏طور ضمنی ازطریق آنها بیان کرده است؛ به‏طوری که حتی گاهی اطناب یا ایجازِ بخشی از گامک‏ها هدفمند است و دلایل بلاغی دارد که در طی مقاله به آنها اشاره شده است. در این پژوهش سعی شد با روشی ترکیبی و نو، چینش چند متن برای نمونه با توجه به بافت موقعیت با رویکردی زبانشناسی مطالعه شود. با بررسی نمونه‏های بیشتری از متن شاهنامه می‏توان به نتیجه‏گیری دقیق‏تری از ساختار بخش‏های مختلف آنها دست یافت. بررسی چینش متنی انواع متون نظم و نثر که در بلاغت سنتی و نیز در مطالعات سبک‏شناسی کمتر به آن توجه شده است ـ افزون‏بر شناسایی بلاغت متن و سبک فردی و دوره ـ اطلاعات فرهنگی و اجتماعی خوبی را آشکار خواهد کرد که در لایه‏های مختلف زبان پنهان است.

پی‏نوشت‏‏

1. درگذشته آیین و الگوی خاصی برای نامه‏نگاری وجود داشت که دبیران از آن پیروی می‏کردند. این الگوی نامه در رساله‏ای کوچک با عنوان «آیین نامه‏نویسی» ظاهرا‏ در اواخر دوران ساسانی نگارش یافته که در مجموعه متون پهلوی به چاپ رسیده و به فارسی نیز ترجمه شده است (تفضلی، 1376: 227). علاوه‏بر آن در کتاب‏هایی مثل التوسل الی الترسل، ادب الکلام، دستور الکتاب و... نیز آداب این فن نوشته شده است. نخستین وظیفه‏ای که بر هر دبیر لازم بود، تسلط او به نثر وزین و آراسته به انواع هنرها و صنایع سخن است. دومین ادب نامه‏نگاری شناختن قدر و منزلت و مرتبت مخاطبان نامه است؛ زیرا لغزش در احترام و رعایت شأن او مشکل ایجاد می‏کرده است؛ همچنین نوشتن نامه مطابق نظر و سلیقۀ مخدوم بسیار مهم بوده است (شریفی، 1394: 50 و 51).

  1. البرزی، پرویز (1386). مبانی زبانشناسی متن، تهران: امیرکبیر.
  2. امینی، محمدرضا (1388). «بازنگری مبانی علم معانی و نقد برداشت‌های رایج آن»، پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، دورۀ جدید، شمارۀ 3، 59‑76.
  3. برکت، بهزاد (1393). «کنش خواندن و انسان‌شناسی ادبیات: تصویری از اندیشۀ ولفگانگ آیزر»، جستارهای ادبی، شمارۀ 184، 51‑71.
  4. پورنامداریان، تقی (1380). «بلاغت و گفتگوی با متن»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم، دورۀ 9، شمارۀ 32، 53‑74.
  5. تاجعلی، محبوبه (1388). تعدیل‏های حاشیه‏ای در کنش گفتاری درخواست در زبان فارسی، پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
  6. تفضلی، احمد (1376). تاریخ ادبیات پیش از اسلام، تهران: سخن.
  7. جعفری، مرتضی (1393). «نقدی بر بلاغت سنتی»، پژوهش‏های سبک‏شناسی و نقد ادبی، شمارۀ 16، 11‑42.
  8. جهاندیده، سینا (1376). از معنای خطی تا معنای حجمی، رشت: چوبک.
  9. ساسانی، فرهاد (1389). معناکاوی: بهسوی نشانهشناسی اجتماعی، تهران: علم.
  10. ساسانی، فرهاد؛ یزدانی، نسترن (1392). «بررسی تأثیر چینش سازه‌های متن بر کنش کلامی کلان در گفت‌وگوهای روزمره»، مجموعه مقالات سومین هماندیشی زبانشناسی و مطالعات بینارشتهای: مطالعات اجتماعی و فرهنگی زبان، به کوشش فرهاد ساسانی، تهران: نشر نویسۀ فارسی، 143‑168.
  11. ساسانی، فرهاد؛ حسینی، نینا (1395). «بررسی متن التماس‏نامه‏های برگه‏های امتحانی: مطالعۀ گام‏ها و گامک‏ها». جستارهای زبانی، دورۀ 7، شمارۀ 4، پیاپی 32، 103‑123.
  12. سرامی، قدمعلی (1373). از رنگ گل تا رنج خار، شکلشناسی داستانهای شاهنامه، تهران: علمی و فرهنگی.
  13. سرامی، قدمعلی؛ عالی، فاطمه (1394). «شکل‏شناسی گفتار در داستان‏های شاهنامه»، مجموعه مقاله‏های دهمین همایش بین‏المللی ترویج زبان و ادب فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، 1‑14.
  14. سیمپسون، پاول (1398). سبک‏شناسی، ترجمۀ نسرین فقیه ملک‏مرزبان، تهران: دانشگاه الزهرا (س).
  15. شریفی، حسن (1390). ساختار نامه‏های شاهنامه، پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه حکیم سبزواری.
  16. صحرایی، قاسم و همکاران (1390). «پژوهشی در نامه­های شاهنامۀ فردوسی»، متنپژوهی ادبی، شمارۀ 50، 133‑157.
  17. صیادکوه، اکبر (1385). «جایگاه رعایت مقتضای حال و مخاطب در نظریه‌های ادبی سنتی و نوین»، علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دورۀ بیست‌وپنجم، شمارۀ سوم، پیاپی 48، 117‑132.
  18. علوی‌مقدم، مهیار (1397). مطالعات ادبی هرمنوتیک متن‌شناختی، تهران: سخن.
  19. فتوحی، محمود (1386). «نگاهی انتقادی به مبانی نظری و روش‌های بلاغت سنتی»، ادب‏پژوهی، شمارۀ سوم، 9‑37.
  20. فردوسی، ابوالقاسم (1394). شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: سخن.
  21. فلاح، غلامعلی (1387). «گفت و گو در شاهنامه»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سال 6، شمارۀ 60، 84‑103.
  22. کوش، سلینا (1395). اصول و مبانی تحلیل متن ادبی، تهران: مروارید.
  23. مهاجر، مهران؛ نبوی، محمد (1376). به‏سوی زبانشناسی شعر، رهیافتی نقشگرا، تهران: نشر مرکز.
  24. هلیدی، مایکل؛ حسن، رقیه (1393). زبان، بافت و متن، ترجمۀ محسن نوبخت، تهران: سیاهرود.
  25. همتیان، محبوبه (1396). «ویژگی‏های متکلم بلیغ از دیدگاه بلاغیون از آغاز تا امروز»، فنون ادبی، شمارۀ 21، 91‑102.
  26. Barron, A. (2003). Acquisition in interlanguage pragmatics: learning how to do things with words in a study abroad context. Amsterdam: John Benjamins.
  27. Biber,D., Connor, U and Upton T.A. (2007). Discourse on the Move: Using Corpus Analysis to Describe Discourse Structure, Amsterdam/ Philadelphia: John Benjamins Publishing Company.
  28. Halliday, M. A. K. (1978). Language as Social Semiotic,The Social Interpretation of Language and Meaning. London: Edward Arnold
  29. Halliday, M. A. K. and Ruqaiya Hasan,R. (1976). Cohesion in English. London: longman. .
  30. _______________ (1985). Language Context and Text: Aspects of Language in a Social Semiotic Perspective. Oxford University.
  31. Halliday, M. A. K. and Matthiessen, C. (2014). Hallidays Introduction to Functional Grammer. Routledge.
  32. Sifianou, M (1999). Politeness Phenomena in England and Greece: A cross-Cultural Perspective. Oxford: Oxford University Press.
  33. J. m. (1990). Genre Analysis: English in Academic and Research Setting. Cambridge: Cambridge University Press.