تأملی در تصحیح دکتر امیرحسن یزدگردی از دیوان ظهیر فاریابی با تکیه بر نسخة حکیم اوغلو

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

استادیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران

چکیده

ظهیر فاریابی (متوفی 598 ق.) یکی از شاعران بزرگ قصیده‌سرای ایران در سدة ششم هجری است. دیوان او چندین‌بار در ایران و هند چاپ شده است؛ اما تصحیح یزدگردی از دیوان ظهیر که به‌همت شاگردش، اصغر دادبه در 1381 خورشیدی منتشر شد، می‌توانست بهترین و منقّح‌ترین تصحیح دیوان ظهیر به شمار آید؛ ولی به‌دلیل استفاده‌نکردن مصحّح از نسخه‌های قدیم‌تر مانند نسخة کتابخانة نورعثمانیه و نسخة مجموعة حکیم اوغلو و دست‌نویس سفینة تبریز اشکالاتی در آن راه یافته است. تاکنون محققان بسیاری به این عیب چاپ یزدگردی اشاره کرده‌اند؛ ازجمله سیّد علی میرافضلی و شریفی صحی که براساس دست‌نویس سفینة تبریز و نسخه کتابخانة نورعثمانیه به این اشکالات پرداخته‌اند. در این مقاله، به‌روش توصیفی ـ تحلیلی و با مقابلة تصحیح مرحوم یزدگردی با نسخة حکیم اوغلو به برخی از این کاستی‌ها پرداخته‌ایم. نسخة حکیم اوغلو ازجمله نسخه‌های به‌غارت‌رفتة آستانة شیخ صفی در اردبیل است که تاریخ کتابت ندارد و به گواهی نوع خط و محتویات آن احتمالاً در قرن هفتم هجری قمری از روی نسخه‌های اصیل نوشته شده است. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که با گردآوری نسخه‌های بهتر و مجموعه‌های دیگری مثل جُنگ‌ها و تذکره‌ها می‌توان به چاپی منقّح‌تر از دیوان ظهیر فاریابی دست یافت. همچنین این پژوهش می‌تواند مرجعی برای پژوهندگان دیوان ظهیر باشد و مانع از کاستی‌های احتمالی بعدی شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Reflection on the Correction of Amir Hasan Yazdgerdi from Zahir Faryabi's Divan Based on Hakim Oglu's Copy

نویسندگان [English]

  • Alireza Shanazari
  • Ghasem Salari
Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Yasouj University, Yasouj, Iran
چکیده [English]

Zahir Faryabi is one of the prominent figures and Iranian poets’ odes of the 13th century. His Divan has been published many times in Iran and India. Yazdgerdi's correction of Zahir Faryabi's Divan, originally published in 2013 by his student Asghar Dadbeh, can be considered the best and most revised correction of Zahir's Divan, but in this version, the corrector did not resort to the older versions, including the version of in Noor Usmaniyeh Library, the manuscript of Hakim Oglu, and the manuscript of Safineh Tabriz. Some problems in this Divan are evident. To date, many researchers have focused on the late Yazdgerdi's edition and its errors. They have addressed these problems based on the Safineh Tabriz and the manuscript of the Noor Osmaniye library. In this study, an attempt is made to address some of these shortcomings by applying the descriptive-analytical method and by comparing the late Yazdgerdi's correction with Hakim Oglu's copy. Hakim Oglu's copy is one of the looted copies of Astana Sheikh Safi in Ardabil, which has no written date, and according to the type of writing and its contents, was probably written in the 7th century AH from the original copies. Here it is revealed that by collecting better editions and other related collections like essays and tazkiras, a comprehensive and revised edition of this divan can be produced, next to being a reference for researchers.
 
Introduction
Zahir Faryabi is one of the distinguished Iranian poets’ odes in the 13th century AD. He went to Neishabur to complete his studies for six years. Apparently, during this period, he was introduced to the Taghanshah court in Neishabur but did not receive favors. After Neishabur, he went to Isfahan and he stayed there for a year and a half to two years. In Isfahan, he was treated like Neishabur, here, as well, Sadruddin Khojandi did not praise him. He traveled to Mazandaran, where, Hossam al-Daulah Ardeshir visited him and the poet received his blessings. Zahir's next destination was Tabriz, but before his trip, he stayed with a person named Safiuddin in Ardabil for two months. In Tabriz, he entered the court of Qezel Arsalan who praised him, and was given a high position. Zahir Faryabi followed Anvari's method and brought it to perfection, to the extent that, some critics have exaggerated his abilities and even preferred him to Anvari. Zahir's poetry is like Anvari's fluent and full of precise meanings. In Zahir's poetry, we rarely face complicated cases, which are not comparable with the poems of his counterparts in Iraq and Azerbaijan in terms of ambiguity. Even when he writes difficult lines, his poetry is easy and the lines are defeated by his power of expression. Zahir's power is great in the eulogy, and in this field, he has created meanings.
 
Methods and Materials
In this study, some of the drawbacks and shortcomings of Zahir’s Divan are revealed through the descriptive-analytical method, which is compared with that of the late Yazdgerdi's correction of Hakim Oglu's version. Hakim Oglu's copy is one of the remarkable copies of Astana Sheikh Safi in Ardabil, which has no written date, and according to the type of script and its contents, it was probably written in the 7th century AH from the original copies.
 
Findings
The findings indicate that by collecting better editions and other collections like related anthologies and tazkira, a more revised edition of the so-called divan can be published, which can constitute future works in this context. The drawbacks and defects of Yazdgerdi's correction, which could be minimized by referring to the two mentioned versions, are:
1) Writing two stanzas of two consecutive verses in the form of one verse:
By comparing the late Yazdgerdi’s book with the Hakimoglu library's manuscript, it is observed that only in one case the poetic stanzas were moved. In this case, due to the mistake of the scribe, a stanza of a verse that was not in the original version was added to another stanza of another verse.
2) Considerable mistakes:
In some cases, the drawbacks of Yazdgerdi's correction are the obvious errors that cannot be considered typographical errors.
3) Incorrect preferences in Yazdgerdi's correction:
There are some incorrect cases in Yazdgerdi's correction that make Hakimoglu's version preferable.
4) Typographical errors:
In Yazdgardi's correction, many cases should be considered typographical errors.
5) Correct recordings in Safine Tabriz and Hakimoglu's copy:
In Hakim Oglu's version, the recordings of the Safine Tabriz version are confirmed.
 
Discussion and Conclusions
By assessing and comparing the proofread versions of the Yazdgerdi and the copies that he did not have access to, it can be deduced that despite the hard work of the proofreader, the drawbacks and confusion are evident in this Divan. Considering the importance of Zahir Faryabi in the history of Persian literature and the field of odes and praise poems, it is necessary to have access to a revised text of the Divan from all the manuscripts that the editor of the Divan had access to. Therefore, it is necessary to use secondary sources like Nizheh Majles of Sharvani in the upcoming revision.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Zahir Fariyabi’s Divan
  • Yazdgerdi's Correction
  • Hakim Oglu's Copy
  • Safineh Tabriz Manuscript

1ـ مقدمه

یکی از شاعران بزرگ قصیده‌سرای ایران در سدة ششم هجری قمری ظهیر فاریابی (متوفی 598 ق.) است. ظهیر در فاریاب به دنیا آمد و همانجا تحصیلات مقدماتی را فراگرفت. سپس برای تکمیل آموخته‌های خود رهسپار نیشابور شد و مدت شش سال در این شهر ماند. گویا در همین مدت به دربار حاکم نیشابور، طغانشاه راه یافت؛ ولی متناسب با حال خویش از او عنایتی ندید. ظهیر پس از نیشابور به اصفهان رفت و آنگونه که از قصایدش برمی‌آید، مدت یک سال و نیم تا دو سال در اصفهان اقامت داشت. در اصفهان هم صدرالدین خجندی چندان به او توجه نکرد. «ظهیر در قصایدی که در مدح صدر خجند گفته، یک بار به یک سال و نیم سکونت خود در عراق (اصفهان) اشاره می‌کند و معلوم است که در این مدت مال و مکنتی فراهم نیاورده بود:

«راست یک سال و نیم شد که مرا

 

در عراق است حکم آبشخور

«تنم از فاقه خشک شد که نشد

 

لبم از آب این کریمـان تر

«و باز در قصیده‌ای دیگر به دو سال اقامت خود در آستانة صدر خجند اشاره می‌کند و معلوم است که هنوز زندگانی او سامانی نیافته و گرفتار مشتی دون و ناکس شده است:

«دو سال شد که بر این فرّخ آستانه مرا

 

شده‌ست دست تفکر به زیرِ روی، ستون

«چنان مکن که مرا با هزار گنجِ هنر

 

به روزگار تو حاجت بود به مشتی دون

«بنابراین به مازندران سفر کرد. خروج ظهیر از اصفهان باید در شهور سال 585 صورت گرفته باشد» (صفا، 1369: 755‑754).

در مازندران حسام‌الدوله اردشیر او را تفقد کرد و شاعر از صله‌های او برخورار شد. مقصد بعدی ظهیر آذربایجان بود که قبل از آن، دو ماه در نزد شخصی بنام صفی‌الدین در اردبیل اقامت کرد؛ ولی او هم چنانکه انتظار شاعر بود، به او توجه نکرد؛ بنابراین از راه سراب عازم تبریز شد و به دربار قزل‌ارسلان راه یافت و به مدح او پرداخت. ظهیر در دربار قزل‌ارسلان به مرتبة بلندی دست یافت. سرانجام ظهیر در سال 598 هجری قمری از دنیا رفت.

ظهیر فاریابی شاعری مدیحه‌سرا بود و از این راه از صله‌ها و مواهب شاهان و امیران برخوردار می‌شد؛ ظهیر برای جلب توجه ممدوح گاه عزت نفس خود را زیر پا می‌گذاشت و گاه ترک ادب شرعی می‌کرد:

نُه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای

 

تا بوسه بر رکاب قزل‌ارسلان دهد

ظهیر همچون انوری، شاعر همعصر خویش، اگر از ممدوحی صله‌ای نمی‌یافت، به هجو او می‌پرداخت و اگر هم او را هجو نمی‌کرد، از اینکه قبلاً او را ستوده بوده، ابراز پشیمانی می‌کرد (نک. فاریابی، 1381: 292‑278).

ظهیر فاریابی دنبالة روش انوری را در پیش گرفته و به کمال رسانده بود. به همین دلیل عده‌ای از ناقدان سخن دربارة او مبالغه کرده و حتی او را بر انوری ترجیح داده‌اند. سخن ظهیر همانند انوری، روان و پر از معانی دقیق است. در شعر ظهیر کمتر امور پیچیده دیده می‌شود و آنها هم ازنظر غموض و ابهام به هیچ‌روی هم‌پایة اشعار شاعران معاصر او در عراق و آذربایجان نیست. ظهیر در همان حال که التزام ردیف‌های دشوار می‌کند، سخنش سهل و ردیف‌ها مغلوب قدرت او در بیان هستند. قدرت ظهیر در مدیحه‌سرایی بسیار است و در این زمینه خلّاق معانی بسیار است (صفا، 1369: 757).

دیوان ظهیر چندین‌بار در ایران و هند چاپ شده است. نخستین‌بار در سال 1268 هجری قمری (معادل 1229 شمسی) در کانپور چاپ شد. بار دیگر در سال 1884 میلادی (برابر با 1262 شمسی) به‌کوشش بزوان سعید و آدان حمید و نیز به سال 1285 قمری (برابر با 1247 شمسی) در کانپور به طبع رسید (جلال‌پور، 1394: 95). دیوان ظهیر در سال 1324 قمری (برابر با 1284 شمسی) در تهران چاپ شد که در آن، اشعار بسیاری از شمس طبسی به‌دلیل اشتباه ناشر راه یافته است (فاریابی، 1381: 380). بسیاری از غزل‌هایی که در این چاپ به اسم ظهیر فاریابی طبع شده، از شاعری به اسم ظهیر اصفهانی است که در عهد صفویان می‌زیست (صفا، 1369: 758). افزون‌بر این، دیوان ظهیر یک بار به سال 1337 هجری شمسی به‌کوشش تقی بینش و بار دیگر در همان سال به سعی هاشم رضی تصحیح شد که در هیچ‌کدام از این دو به‌دلیل نداشتن شیوة صحیح تصحیح و استفاده‌نکردن از نسخه‌های معتبر، حق شاعر چنانکه باید ادا نشده است (میرافضلی، 1381: 46). البته باید گفت تصحیح بینش نسبت‌به هاشم رضی مزیّت‌هایی دارد. بینش در کتاب خود در ذیل عنوان اشعار دخیل به مشخص‌کردن اشعاری می‌پردازد که از شاعران دیگر وارد دیوان ظهیر شده است؛ ازجمله اشعاری از انوری، ظهیر اصفهانی و بیش از همه از شمس طبسی. بینش همچنین در بخشی با عنوان ملحقات، اشعار مشکوک ظهیر را یک‌جا آورده است (کیوانی، 1391: 118). بینش با دقت نظر و پژوهشی مثال‌زدنی اشعار منسوبی را که در چاپ‌های پیشین وارد دیوان ظهیر شده بود، شناسایی و حذف کرده است (شریفی صحی، 1394الف: 55). با این حال، تصحیح تقی بینش به دلایلی ازجمله بی‌اعتنایی اصغر دادبه (گردآورندة دیوان مصحَّح یزدگردی) در نقد و ارزیابی آن، در حجاب گمنامی و خمول جای گرفته و چندان با اقبال خوانندگان روبه‌رو نشده است (رک. همان: 54).

سرانجام امیرحسن یزدگردی در سال 1336 از رسالة دکتری خویش تحت عنوان تتبّع دیوان ظهیر دفاع کرد که در اصل تصحیح دیوان ظهیر فاریابی بود. این تصحیح در سال 1381 به‌کوشش شاگردش دکتر اصغر دادبه به زیور طبع آراسته شد. قبل از پرداخت به این تصحیح لازم می‌دانیم از آخرین تصحیح دیوان ظهیر هم یاد کنیم که در سال 1389 به‌کوشش اکبر بهداروند به چاپ رسیده است. بهداروند عملاً تصحیحی نکرده و مطالب خود، حتی نسخه‌بدل‌ها، را عیناً از تصحیح بینش رونویسی کرده است. مقدمة کتاب هم آشفته و نابسامان است (رک. کیوانی، 1391: 116‑114).

یزدگردی در تصحیح خود از شش نسخة اصلی و هشت نسخة فرعی استفاده کرده است که نسخه‌های اصلی عبارت‌اند از:

1) نسخة کتابخانة اسعد افندی به تاریخ 717 قمری که قدیمی‌ترین نسخة دیوان ظهیر در کتابخانه‌های جهان است و بسیار صحیح و مضبوط و در بسیاری اوقات مشکول و معرب نیز هست. حدود 2400 بیت شعر دارد؛ ولی با وجود همة امتیازاتی که دارد، خالی از غلط نیست. با این حال، این نسخه در تصحیح یزدگردی اساس قرار گرفته است.

2) نسخة کتابخانة یونیورسیته 1 به تاریخ 759 قمری. نسخه‌ای نسبتاً صحیح و مضبوط است؛ ولی خالی از غلط نیست. این نسخه حدود 2600 بیت شعر دارد.

3) نسخة متعلق به مهدی بیانی به تاریخ 768 قمری که نسخه‌ای بسیار صحیح است و شاید در صحّت دست‌کمی از نسخة یونیورسیتة 1 نداشته باشد؛ تقریباً جمیع مشخصات رسم‌الخط نسخ قدیمی در آن جمع شده و با دیوان انوری در یک مجلّد فراهم آمده است. این نسخه حدود 3206 بیت شعر دارد.

4) نسخة کتابخانة یونیورسیته 2 به تاریخ 840 قمری که ازنظر صحّت متوسط است و چندان مضبوط و صحیح نمی‌نماید. این نسخه حدود 3105 بیت شعر دارد.

5) نسخة کتابخانة ملی پاریس به تاریخ 843 قمری که نسخه‌ای صحیح و منقّح است و با چند دیوان دیگر در یک مجلّد فراهم آمده است. این نسخه حدود 3465 بیت شعر دارد. مرحوم علامه قزوینی در حواشی جلد سوم تاریخ جهانگشای جوینی از این نسخه با صفت «بسیار صحیح» یاد کرده است.

6) نسخة موزة بریتانیا (بریتیش میوزیوم) به تاریخ 872 قمری که ازنظر صحّت و اعتبار در حدّ متوسط است. این نسخه 3625 بیت شعر دارد (فاریابی، 1381: 373‑370).

با این حال، یزدگردی به برخی نسخه‌های قدیم دسترسی نداشته است؛ ازجمله نسخة کتابخانة نورعثمانیه به تاریخ 844 قمری (شریفی صحی، 1394الف: 55)؛ نسخه‌های دیگری که مرحوم یزدگردی به آنها دسترسی نداشته است، از این قرار است:

1) دست‌نویس متعلق به کتابخانة مجلس مربوط‌به قرن هفتم هجری قمری؛

2) دست‌نویس سفینة تبریز مربوط‌به سال 721 قمری؛

3) مجموعة دواوین کتابخانة حکیم علی اوغلو؛

5) برخی جنگ‌های قدیمی مثل نزهةالمجالس.

جمال خلیل شروانی در نزهةالمجالس سی رباعی به نام ظهیر نقل کرده است که بعضی از آنها در دیوان‌های چاپی نیست. در جُنگ‌های دیگر هم کمابیش مقداری از اشعار ظهیر یافت می‌شود که ازجملة آنها جُنگ خطی به شمارة 2051 کتابخانة ایاصوفیه است که به همّت محمود سراج تبریزی به سال 730 هجری جمع‌آوری و کتابت شده و گزیده‌ای از دیوان ظهیر در آن موجود است (میرافضلی، 1381: 46).

در بین متون چاپی، مرحوم یزدگردی از تصحیح تقی بینش نامی نمی‌برد. تقی بینش چاپ دیوان ظهیر را در سال 1336 به انجام رسانیده و مرحوم یزدگردی طبق گفتة دادبه تا واپسین سال‌های حیات (فروردین 1365) درحال تتبّع در دیوان ظهیر بوده است؛ حال چطور می‌شود به تصحیحی که در آغاز یا میانة کار وی به چاپ رسیده است، بی‌اعتنا باشد! این مهم بر عهدة جمع‌آورندة دیوان (اصغر دادبه) بوده که متأسّفانه از عهدة آن برنیامده است (شریفی صحی، 1394الف: 55).

دیوان مصحُّح یزدگردی آنگونه که باید، انتظار مشتاقان آثار یزدگردی را برآورده نکرد. «بیش از شصت مورد غلط مطبعی، تفاوت بعضی کلمات در متن و در حواشی، عدم عنایت به استقلال کلمه یا ترکیب در تایپ، آشفتگی در ذکر نام شاعران، ناقص و ابتر بودن بعضی از یادداشت‌های قسمت تعلیقات و...» (تاکی، 1381: 98) تنها بخشی از ایرادهای این تصحیح به شمار می‌رود.

با وجود این می‌توان تصحیح یزدگردی را بهترین و منقّح‌ترین تصحیح دیوان ظهیر به شمار آورد. یزدگردی بسیاری از ایرادهای چاپ‌های پیشین را برطرف کرده و اشعار منتسب به ظهیر را کنار زده است.

یزدگردی نسخة اسعد افندی را که قدیم‌ترین نسخة موجود از دیوان ظهیر است، اساس قرار داده است و با پنج نسخة یونیورسیتة 1 و دکتر بیانی و نسخة دیگر یونیورسیته و نسخة پاریس و بریتیش میوزیوم مقابله کرده و همة اختلافات این نسخ پنجگانه را ـ به‌جز مواردی که غلطی صریح و آشکار به نظر می‌رسیده است ـ در ذیل صفحات آورده است (فاریابی، 1381: 373‑372).

حال به معرفی دست‌نویس کتابخانة حکیم علی اوغلو می‌پردازیم.

این مجموعه به شمارة 669 شامل دیوان‌های دوازده تن از شاعران قدیم است. دیوان ظهیر در بخش دوم آن قرار دارد و حدود 3000 بیت شعر دارد. این نسخه ازجمله نسخه‌های به‌غارت‌رفتة آستانه شیخ صفی در اردبیل است که تاریخ کتابت ندارد و به گواهی نوع خط و محتویات آن احتمالاً در قرن نهم از روی نسخه‌های اصیل نوشته شده است (میرافضلی، 1381: 47).

مشخصات این نسخه:

ف 170، حکیم اوغلو علی پاشا، ش 3/669، نسخه در 544 برگ 35 س، دیوان‌های انوری، عبدالواسع جبلی، شمس طبسی، مجیر بیلقانی، ظهیر فاریابی، مسعود سعد سلمان، ازرقی، امیر معزّی، نجیب‌الدین جرفادقانی، رفیع‌الدین لنبانی، اثیر اخسیکتی، ابوالفرج رونی (دانش‌پژوه، 1348: 420). این نسخه در فهرست منزوی به شمارة 23890 تحت عنوان استانبول آمده است و در پایان آن نوشته است که فیلم آن در دانشگاه به شمارة 170 موجود است (منزوی، 1349: 543).

در دست‌‌نویس حکیم اوغلو (برگ 117الف تا 118الف) بیست و چهار غزل افزون‌بر متن چاپی دیده می‌شود. همة قصاید برعکس دیوان چاپی، عنوان دارد؛ مثلاً این عنوان آمده است: در ستایش ملک نصرت‌الدین (برگ 114الف). همچنین قصیده‌ای به مطلع زیر در نسخة حکیم اوغلو آمده است که در متن چاپی نیست:

موسم نوروز و ملک خرّم و شاه جوان

 

فرصتی باشد طرب را زین نکوتر در جهان؟

 

 

(همان)

 

نسخة حکیم اوغلو قصیده‌ای به مطلع زیر ندارد:

ای قصر ملک را ز معالیت کنگره

 

حزم تو گرد مرکز اسلام دایره

 

 

(فاریابی، 1381: 163)

1ـ1 بیان مسئله

دیوان ظهیر فاریابی به‌تصحیح مرحوم یزدگردی نسبت‌به بقیة چاپ‌های دیوان یزدگردی از اقبال بیشتری برخوردار بوده است. با این حال، به‌دلیل اینکه در زمان تصحیح متن، مصحِّح به برخی دست‌نویس‌ها دسترسی نداشته است ـ که البته ایرادی در این باره متوجه مرحوم یزدگردی نیست ـ نویسه یا ضبط‌های مناسب‌تری در این دست‌نویس‌ها وجود دارد که می‌تواند در تصحیح نهایی به کار آید. در این مقاله، متن مصحَّح یزدگردی با دست‌نویس حکیم اوغلو مقابله شده و این نویسه‌های بهتر ارائه شده است.

1ـ2 پیشینة پژوهش

از سال 1381 که دیوان ظهیر به تصحیح مرحوم یزدگردی و به‌کوشش شاگردش دکتر دادبه چاپ شد، مقالاتی در زمینة نقد و بررسی آن منتشر شده است که مهم‌ترین آنها در ادامه معرفی می‌شود.

سید علی میرافضلی در همان سالِ 1381 در مقاله‌ای با عنوان «خوب است ولی بهتر از این بایستی» ضمن معرفی تصحیح یزدگردی، با مقابلة متن چاپی با دست‌نویس سفینة تبریز ضبط‌های بهتر را معرفی کرد و برخی اشتباهات چاپی را هم برشمرد.

مسعود تاکی در سال 1381 در مقاله‌ای با عنوان «قصّة عشق است این» به نقد و معرفی دیوان ظهیر فاریابی به‌تصحیح یزدگردی پرداخته است. تاکی در این مقاله صورت صحیح برخی بیت‌ها را آورده است؛ همچنین برخی رباعیات دیوان را با کتاب نزهةالمجالس مقایسه کرده که همان رباعی در نزهةالمجالس به اسم شاعری دیگر آمده است (تاکی، 1381: 102‑98).

تاکی در سال 1388 در مقاله‌ای با عنوان «اشعار تازه‌یافتة ظهیرالدین فاریابی» به معرفی این اشعار پرداخته است. او در این مقاله به معرفی اشعاری پرداخته است که در کتاب تاریخ گزیده اثر حمدالله مستوفی به نام ظهیرالدین فاریابی آمده است؛ این اشعار در دیوان مصحَّح مرحوم یردگردی یا اصلاً نیامده یا اگر هم آمده، در تعلیقات توضیحی داده نشده است (تاکی، 1388: 44).

محسن شریفی صحی در سال 1394 در مقاله‌ای با عنوان «نکاتی دربارة چاپ تصحیح دیوان ظهیر فاریابی» ضمن ادای احترام به مرحوم یزدگردی، با برخورداری از چاپ تقی بینش و برخی نسخه‌های دیگر که در دسترس یزدگردی نبوده است، ازجمله نسخة نورعثمانیه ترکیه به تاریخ 844، به نکاتی پرداخته است که بنابه نظر نویسنده می‌توان از ضمن آن، اشعار اصیل و مشکوک ظهیر را بازشناخت (شریفی صحی، 1394الف: 60‑53).

حسین جلال‌پور در سال 1394 در مقاله‌ای با عنوان «دیوان ظهیر در سفینة تبریز» به مقابلة دیوان چاپی و نسخة سفینه پرداخته است (جلال‌پور، 1394: 112‑108).

در همان سالِ 1394، محسن شریفی صحی در مقاله‌ای با عنوان «عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری» به نقد مقالة جلال‌پور پرداخته و گفته است که جلال‌پور به‌دلیل اعتماد بی‌جا به نسخة سفینة تبریز و به اعتبار اشعاری که در سفینه به‌اشتباه به ظهیر منسوب شده، دیوان مرحوم یزدگردی را نقد کرده است (شریفی صحی، 1394ب: 200‑195).

یاسر دالوند در سال 1395 در مقاله‌ای با عنوان «نقد و بررسی تصحیح دیوان ظهیرالدین فاریابی به‌کوشش استاد فقید امیرحسن یزدگردی» متن چاپی را با نسخة سفینة تبریز و متن مصحَّح تقی بینش مقابله کرده و نکاتی را هم برپایة حدس و قیاس پیشنهاد داده است (دالوند، 1395: 29‑10).

دالوند در سال 1397 در مقاله‌ای با عنوان «چند قاعده در کشف تصحیحات متون» ابیاتی از اشعار ظهیر را که در مقالة قبلی خود بررسی کرده بود، در این مقاله در ذیل قواعد خود آورده است (دالوند، 1397: 209‑190).

رضا سمیع‌زاده در سال 1397 در مقاله‌ای با عنوان «تأمّلی در متن دیوان ظهیرالدین فاریابی» براساس وزن اشعار و برخی قراین و بدون استناد به نسخه‌ای از دیوان، به بررسی برخی از کاستی‌ها پرداخته است. سمیع‌زاده در چکیدة مقاله خود می‌نویسد: مقالة حاضر با هدف رفع پاره‌ای مشکلات لفظی و معنایی و عروضی باقیمانده در دیوان تهیه شده است (سمیع‌زاده، 1397: 114).

همایون شکری در سال 1397 در مقاله‌ای با عنوان «صورت درست یک بیت از ظهیرالدین فاریابی» با استناد به نسخة سفینة تبریز به بررسی بیتی از دیوان ظهیر پرداخته و ترکیب ماهِ مبارک در بیت زیر را براساس شواهدی دیگر از متون نظم و نثر فارسی ماه محرّم دانسته است:

قدوم ماهِ مبارک مبارک است به‌فال

 

که باد بر ملک بحر و بر مبارک سال

 

 

(شکری، 1397: 108‑103)

 

2ـ بررسی کاستی‌های موجود در تصحیح دیوان ظهیر فاریابی

2ـ1 کتابت دو مصراع از دو بیت متوالی در قالب یک بیت

با مقابلة دیوان مصحَّح مرحوم یزدگردی با دست‌نویس کتابخانة حکیم اوغلو تنها در یک جا جابه‌جایی مصراع‌های شعری دیده شد. در این مسائل به‌دلیل اشتباه کاتب، مصراعی از بیتی که در نسخة اساس نبوده، به مصراع دیگری ملحق شده است. در دیوان یزدگردی این بیت آمده است:

شخص سعادت روا بود که ندارد

 

پای ز درگاه او که حصن حصین است

 

 

(فاریابی، 1381: 49)

 

مصراع دوم این بیت متعلق به بیتی دیگر است که در دست‌نویس حکیم اوغلو به این صورت آمده است:

شخص سعادت روا بود که ندارد

 

دست ز فتراک او که حبل متین است

صورت دولت سزد که باز نگیرد

 

پای ز درگاه او که حصن حصین است

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 102الف)

 

در دیوان مصحَّح هاشم رضی هم چنین بیتی دیده می‌شود:

ببین که چند فراز و نشیب در راه است

 

به این دو روزه اقامت چرا شوی مغرور

 

 

(فاریابی، 1338: 1)

در دستنویس حکیم اوغلو (برگ 108الف) و تصحیح یزدگردی (ص 105) به این صورت آمده است:

ببین که چند فراز و نشیب در راه است

 

ز آستان عدم تا به پیشگاه نشور

ترا منازل دور و دراز در پیش است

 

به این دو روزه اقامت چرا شوی مغرور

2ـ2 غلط‌های آشکار

گاهی کاستی‌های موجود، غلط‌های آشکاری است که نمی‌توان جزو غلط‌های چاپی به شمار آورد. نمونه‌هایی از این غلط‌ها ذکر می‌‌شود.

الف) ظهیر فاریابی در تغزّل قصیده‌ای می‌گوید:

کنی در گوش حلقه مهر و مه را

 

چو آرایی به مروارید و زر گوش

ز گوشت حلقه یابد زینت و حُسن

 

ترا از حلقه یابد زیب و فر گوش

 

 

(فاریابی، 1381: 115)

صورت صحیح بیت دوم در دستنویس حکیم اوغلو آمده است:

ز گوشت حلقه یابد زینت و حُسن

 

ترا نز حلقه یابد زیب و فر گوش

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 109ب)

در توصیف معشوق می‌گوید که گوش تو باعث زیبایی و زینت حلقه شده است.

همانگونه که سعدی می‌گوید:

به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را

 

تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی

 

 

(سعدی، 1376: 597)

 

ب) ظهیر در ستایش شهنشاه مظفّر می‌گوید:

عنفت ار پای نهد دود ز دریا خیزد

 

لطفت از دست کشد در ز سمندر گیرد

 

 

(فاریابی، 1381: 66)

مصراع دوم این بیت به این صورت معنای محصّلی ندارد. در نسخة حکیم اوغلو بیت اینگونه آمده است:

عنفت ار پای نهد دود ز دریا خیزد

 

لطفت ار دست کشد دُر ز شَمَر برگیرد

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 102ب)

در ستایش ممدوح می‌گوید اگر لطف تو دست دراز کند، می‌تواند حتی از یک آبگیر هم مروارید برگیرد. در این بیت بین شَمَر و دریا تناسب بیشتری وجود دارد تا سمندر و دریا؛ نکتة دیگر اینکه مروارید را حتی به‌صورت اغراق‌آمیز می‌توان از آبگیر بدست آورد؛ ولی به هیچ‌وجه از سمندر نمی‌توان مروارید گرفت.

ج) ظهیر در شریطة قصیده‌ای گوید:

تا خسروان دهر و ملوک زمانه را

 

باشد مدام یاره و دیهیم و گاه روی

 

 

(فاریابی، 1381: 178)

مصراع دوم بیت به این صورت معنای درستی ندارد. در دست‌نویس حکیم اوغلو چنین آمده است:

تا خسروان دهر و ملوک زمانه را

 

باشد مدام تازه ز دیهیم و گاه روی

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 117الف)

با توجه به کلمات دیهیم، گاه به نظر می‌رسد کاتب در هنگام خواندن بیت، کلمة یاره در ذهنش تداعی شده و همان را در نسخة خود نوشته است. درحالی‌که ضبط «تازه» با «روی» مناسب‌تر است.

د) ظهیر در بیت تخلص قصیده‌ای در مدح ممدوح خود (پادشاه نورالدین) می‌گوید:

بارها در دلم آمد که من این مظلمه را

 

به درِ صُدرة آفاق برم یک باری

قبله و قدوة شاهان جهان نورالدین

 

که ندارد دو جهان پیش کفش مقداری

 

 

(فاریابی، 1381: 169)

صدره به معنی سینه یا سینه‌پوش است و در بیت اوّل معنای درستی ندارد. در متن چاپی این بیت بدون نسخه‌بدل است. در نسخة حکیم اوغلو به این صورت آمده است که معنای درستی می‌یابد:

بارها در دلم آمد که من [این] مظلمه را

 

به درِ خسرو آفاق برم یک باری

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 116ب)

هـ) ظهیر در ستایش قزل‌ارسلان می‌گوید:

جایی که جلوه‌گاه عروس ظفر بود

 

بر فرض خصم گوهر تیغت نثار باد

 

 

(فاریابی، 1381: 52)

در مصراع دوم فرض اشتباه است و صورت درست آن «فرق» است:

جایی که جلوه‌گاه عروس ظفر بود

 

بر فرق خصم گوهر تیغت نثار باد

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 104ب)

جلال‌پور در مقالة خود این بیت را جزو بدخوانی‌های مصحّح شمرده است (جلال‌پور، 1394: 111). مسعود تاکی این بیت را جزو ابیاتی دانسته است که غلط چاپی‌بودن آنها مسلّم نیست (تاکی، 1381: 101).

2ـ3 ترجیح های نادرست در تصحیح یزدگردی

شواهدی در تصحیح یزدگردی دیده می‌شود که ضبط نسخة حکیم اوغلو نسبت‌به آن ترجیح بیشتری دارد. نمونه‌هایی از اینها ذکر می‌شود:

الف) ظهیر در مدح پادشاهی گوید:

آنک گر اسبش ز راه کهکشان آخور کند

 

خوشة گندم شود در آخور خورشید کاه

 

 

(فاریابی، 1381: 158)

این بیت در دست‌نویس حکیم اوغلو به‌صورت زیر آمده است:

آنک اسپش گر ز راه کهکشان آخور کند

 

خوشة گندم شود در خرمن خورشید کاه

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 114ب)

 

با توجه به کلمات خوشة گندم و کاه و با توجه به اینکه کلمة آخور در مصراع اوّل آمده است، ضبط نسخة حکیم اوغلو بهتر به نظر می‌رسد: کاه در خرمن خورشید به خوشة گندم تبدیل می‌شود.

ب): ظهیر در تغزل قصیده‌ای گوید:

ای هندوان زلف تو تُرک‌آیین

 

وی آهوان مهر تو شیر اوژن

 

 

(فاریابی، 1381: 144)

در نسخة حکیم اوغلو مصراع دوم به این صورت آمده است که با توجه به زلف در مصراع اوّل و با توجه به اینکه چشم را به آهو تشبیه می‌کنند، این ضبط مناسب‌تر است:

ای هندوان زلف تو تُرک‌آیین

 

وی آهوانِ چشم تو شیر اوژن

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 113الف)

حافظ می‌گوید:

به آهوان نظر شیر آفتاب بگیر

 

به ابروان دو تا قوس مشتری بشکن

 

 

(حافظ، 1387: 312)

ضبط نسخة سفینة تبریز هم مؤیّد «آهوان چشم» است (میرافضلی، 1381: 50).

ج) ظهیر در قطعه‌ای خطاب به پادشاه وقت می‌گوید:

وجوه روزی خلق از عطا و بخشش توست

 

کنون به عدل نگه دار قسمت روزی

گدایی است در این پرده من بگفتم و رفت

 

تو دانی ار دری این پرده وگر دوزی

 

 

(فاریابی، 1381: 225)

در حاشیة دست‌نویس حکیم اوغلو به‌جای گدایی، کنایتی آمده است که با توجه به کلمة پرده، مناسب‌تر می‌نماید:

کنایتی است در این پرده من نگفتم و رفت

 

تو دانی ار دری این پرده را وگر دوزی

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 125الف)

ممکن است در این باره هم با توجه به وجوه روزی و عدل و داد و مضمون قطعه که دربارة تقاضاست، کلمة گدایی به ذهن کاتب تداعی شده باشد. اختلاف دیگر در نگفتم (نسخة حکیم اوغلو) و بگفتم (نسخة تصحیح یزدگردی) است. همچنین «را» که در نسخة تصحیح یزدگردی نیست و در نسخة حکیم اوغلو آمده است، نبودش در نسخة یزدگردی، وزن را دچار اختلال می‌کند.

د) ظهیر در قصیده‌ای در مدح ابوبکر بن محمد بن ایلدگز می‌گوید:

روی فلک سیه شود آنگاه رای تو

 

بر چهرة زمانه ز عصیان کشد رقم

 

 

(فاریابی، 1381: 135)

این بیت در نسخة حکیم اغلو با تغییر «گاه» به «دم» و اضافه‌شدن حرف ربط «که» در مصراع اوّل معنای مناسبی می‌یابد:

روی فلک سیه شود آن دم که رای تو

 

بر چهرة زمانه ز عصیان کشد رقم

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 111الف)

هـ) ظهیر در قطعه‌ای در ستایش جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی می‌گوید:

از برای ثنای طبع تو چرخ

 

عقد گوهر گشاده از اکلیل

 

 

(فاریابی، 1381: 214)

صورت درست مصراع اول چنین است:

از برای نثار طبع تو چرخ

 

عقد گوهر گشاده از اکلیل

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 123الف)

با توجه به اینکه آسمان عقد گوهر را باز کرده است، قصد دارد تا آن را نثار طبع ممدوح کند.

و) ظهیر در مدح شرف‌الملک می‌گوید:

وآنک گردون لگام باز کشد

 

چون کند موکب عزیمت زین

 

 

(فاریابی، 1381: 153)

صورت درست در مصراع دوم مرکب عزیمت است؛ موکب را زین نمی‌کنند مرکب را زین می‌کنند:

وآنک گردون لگام بازکشد

 

چون کند مرکب عزیمت زین

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 113ب)

 

ز) ظهیر در مدح نصرت‌الدین گوید:

جهان زمان تصرف به دست ملک تو داد

 

هنوز گردون از روی همّت تو خجل

 

 

(فاریابی، 1381: 126)

در مصراع اوّل زمام تصرّف درست‌تر است:

جهان زمام تصرف به دست حکم تو داد

 

هنوز گردون از روی همّت تو خجل

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ112الف)

ح) ظهیر در قصیده‌ای در مدح ابوبکر بن محمد بن ایلدگز می‌گوید:

از حضرت تو تیره شود ساحت فلک

 

در مجلس تو رشک برد روضة ارم

 

 

(فاریابی، 1381: 136)

صورت درست مصراع اوّل که در نسخه‌بدل یزدگردی هم آمده است، چنین است:

از حضرت تو طیره شود ساحت فلک

 

در مجلس تو رشک برد روضة ارم

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ111الف)

با توجه به کلمة رشک در مصراع دوم، این ضبط صحیح‌تر است. «ضبط مصراع اوّل (در تصحیح یزدگردی) خلاف منظور شاعر است و بیشتر ذمّ است تا مدح. ظاهراً به‌جای تیره، طیره بوده است. در سفینه به‌جای تیره، خیره آمده» (میرافضلی، 1381: 50).

ط) ظهیر در بیتی در مدح سلطان زمان خویش می‌گوید:

ز جام مهر تو نوشد زمانه شربت نوش

 

ز دست قهر تو یابد سپهر قربت نیش

 

 

(فاریابی، 1381: 212)

در نسخة حکیم اوغلو به‌جای قربت در مصراع دوم، ضربت آمده است که صورت صحیح‌تری است:

ز جام مهر تو نوشد زمانه شربت نوش

 

ز دست قهر تو یابد سپهر ضربت نیش

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 122ب)

ی) ظهیر در تغزّل قصیده‌ای در مدح سلطان نصرت‌الدین می‌گوید:

رخسار خوب و خرّم همچون بهشت تو

 

آرامگاه جادو و مأوای کافرست

 

 

(فاریابی، 1381: 41)

ضبط این بیت در نسخة حکیم اوغلو به این صورت آمده است:

از زلف و غمزه چهرة همچون بهشت تو

 

آرام‌جای جادو و مأوای کافرست

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 100ب)

با توجه به آرایة لفّ‌و‌نشر مشوشی که دارد «کفر زلف و جادوی غمزه» به نظر ضبط درست‌تری است.

ک) ظهیر در قصیده‌ای می‌گوید:

بلرزد از نفس چاوشان درگاه باد

 

چهار حد وجود از صدای نفخة صور

چنانک دور نباشد که او صوامع خاک

 

مجاوران عدم سرنهند سوی نشور

 

 

(فاریابی، 1381: 107)

بیت اوّل اشکال وزنی دارد و در بیت دوم به نظر می‌رسد که اشتباه چاپی رخ داده است. صورت درست این دو بیت در نسخة حکیم اوغلو اینگونه است:

بلرزد از نفس چاوشانش درگه باد

 

چهار حد وجود از صدای نفخة صور

چنانک دور نباشد که در صوامع خاک

 

مجاوران عدم سرنهند سوی نشور

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 108ب)

 

در نسخة سفینه هم درگه باد آمده است (میرافضلی، 1381: 50).

ل) ظهیر در تغزّل قصده‌ای در مدح ممدوحی به نام سلیمان پادشاه می‌گوید:

ای نگاری کز کمال حُسن تو اندر جهان

 

هرکه خواهد تا بیان صنع ربّانی کند

 

 

(فاریابی، 1381: 79)

این بیت ازنظر معنایی ناتمام به نظر می‌آید و بیت بعدی نیز آن را تکمیل نمی‌کند (میرافضلی، 1381: 49).

ضبط درست مصراع اوّل در نسخة حکیم اوغلو بدین صورت آمده است:

ای نگاری کز کمال حُسن تو راند سخن

 

هرکه خواهد تا بیان صنع ربّانی کند

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 106الف)

در نسخة سفینه هم به این صورت آمده است (میرافضلی، 1381: 49‌).

م) ظهیر در بیتی می‌گوید:

هرچند من به گنج قناعت توانگرم

 

بی برگی تمام گلم را غبار داد

 

 

(فاریابی، 1381: 55)

این بیت در نسخة سفینة تبریز به این صورت آمده است:

هرچند من به گنج قناعت توانگرم

 

بی برگی تمام زرم را عیار داد

افضلی در مقالة خود احتمال داده است که شاید ضبط درست تلفیقی از دو نسخه باشد:

بی برگی تمام زرم را غبار داد (میرافضلی، 1381: 48‑47). در نسخة حکیم اوغلو این ضبط دیده می‌شود که به نظر مناسب‌تر می‌نماید:

هرچند من به گنج قناعت توانگرم

 

بی برگی تمام دلم را غبار داد

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 103الف)

 

ن) ظهیر در بیتی می‌گوید:

لطایف سخنش نفع نوش‌دارو داد

 

برای تربیت روح زهر افعی را

 

 

(فاریابی، 1381: 34)

 

در نسخة حکیم اوغلو بدین صورت آمده است:

لطایف سخنش طبع نوش‌دارو داد

 

برای تربیت روح زهر افعی را

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ100الف)

 

س) ظهیر در بیتی می‌گوید:

سنان رمح تو در سینه‌ها گزید وطن

 

خیال تیغ تو در دیده‌ها گرفت وثاق

 

 

(فاریابی، 1381: 117)

در گزارش نسخه‌بدل‌ها، به‌جای سنان، نهیبت آمده است که ضبط نسخة حکیم اوغلو هم آن را البته به‌صورت نهیب تأیید می‌کند:

نهیب رمح تو در سینه‌ها گزید وطن

 

خیال تیغ تو در دیده‌ها گرفت وثاق

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ110الف)

با توجه به کلمة خیال در مصراع دوم به نظر می‌رسد همین ضبط صحیح باشد.

ع) ظهیر در بیتی می‌گوید:

عجب نبودی اگر تندباد دولت تو

 

ز بیخ و بار بکَندی درخت طوبی را

 

 

(فاریابی، 1381: 34)

در نسخة حکیم اوغلو در مصراع اوّل به‌جای دولت، هیبت آمده که صحیح‌تر است (برگ 100الف).

ف) ظهیر در یک رباعی که فقط در سه نسخه از نسخه‌های مرحوم یزدگردی آمده است، می‌گوید:

رخسارة نازنینت ای سرو سهی

 

هم نام سعادت است و هم روز بهی

پهلو که کند ازو چو زلف تو بهی

 

کو را نه چو خال تو بود روسیهی

 

 

(فاریابی، 1381: 274)

 

با توجه به تکرار قافیه در مصراع‌های دوم و سوم، صورت صحیح مصراع سوم چنین است:

پهلوی کند ازو چو زلف تو تهی (نسخة حکیم اوغلو، برگ 128ب). در نسخة حکیم اوغلو، به‌جای هم نام سعادت، هم بام سعادت آمده است. به نظر می‌رسد بهی در تصحیح یزدگردی خطای چاپی باشد (نیز رک. سمیع‌زاده، 1397: 141).

ص) ظهیر در مدح قزل‌ارسلان می‌گوید:

سبزه چون تازگی افزود به سرسبزی سال

 

گلبن فتح ملک سرّ ثریا دارد

 

 

(فاریابی، 1381: 62)

در نسخة حکیم اوغلو به‌صوت زیر آمده است:

سبزه چون تازگی افزود به سرسبزی سال

 

گلبن فتح ملک سر به ثریا دارد

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 105ب)

فتح و پیروزی پادشاه به درخت گلی تشبیه شده که تا اوج ثریّا سر برافراشته است.

2ـ4 اشتباه‌های چاپی

در تصحیح یزدگردی اشتباه‌های بسیاری دیده می شود که باید آنها را اشتباه چاپی در نظر گرفت؛ برای نمونه چند شاهد ذکر می شود.

الف)

گرچه یک شخم از ره صورت

 

دارم از علم لشکری جرّار

 

 

(فاریابی، 1381: 97)

صورت درست مصراع اوّل چنین است:

گرچه یک شخصم از ره صورت

 

دارم از علم لشکری جرّار

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 108الف)

 

ب)

وی ز شکرت دهان اصل هنر

 

گشته چون کام نیشکر شیرین

 

 

(فاریابی، 1381: 97)

اصل هنر باید اشتباه چاپی باشد و صورت درست آن اهل هنرست (نسخة حکیم اوغلو، برگ 114الف). نسخة سفینة تبربز هم این ضبط را تأیید می‌کند (جلال‌پور، 1394: 111).

ج)

ای که بر اوج برج تعظیمت

 

سر طایر ز بیم بنهد پر

 

 

(فاریابی، 1381: 100)

صورت درست در نسخة حکیم اوغلو اینگونه آمده است:

ای که بر اوج برج تعظیمت

 

نسر طایر ز بیم بنهد پر

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 108ب)

دالوند در مقالة خود این بیت را نمونه‌ای از تصحیفات کاتب و جزو قاعدة کاهش دانسته است که در آن یک حرف از حروف کلمه کاسته می‌شود (دالوند، 1397: 207). با توجه به شمار بسیار اشتباه‌های چاپی در تصحیح یزدگردی و با توجه به اینکه در نسخة سفینة تبریز هم این ضبط به کار رفته است (جلال‌پور، 1394: 107)، به نظر نمی‌رسد که این اشتباه جزو تصحیفات کاتب باشد (نیز نک. سمیع‌زاده، 1397: 123).

د)

ولیکن این همه چندان بود که بگشایم

 

به دست نطق سر حقّه‌های انثی را

 

 

(فاریابی، 1381: 33)

صورت درست کلمة «انثی» در این بیت «انشی» است که ممال انشاست (نسخة حکیم اوغلو، برگ 100الف).

دالوند در مقالة خود این اشتباه را نمونه‌ای از تصحیفات کاتب و جزو قاعدة تبدیل حرف «ش» به «ث» دانسته است (دالوند، 1397: 194). با توجه به اینکه همین بیت در لغتنامة دهخدا برای شاهدمثال برای لغت انشی (ممال انشاء) به کار رفته (دهخدا، 1325: ذیل انشی و انشاء) و با توجه به اینکه در تصحیح تقی بینش هم همین ضبط به کار رفته است (فاریابی، 1337: 14)، به نظر نمی‌رسد که این اشتباه جزو تصحیفات کاتب باشد (نیز نک. سمیع‌زاده، 1397: 118).

هـ)

بر جهان دیدم که از مشرق برآوردند سر

 

جمله در تسبیح و در تهلیل حیّ لایموت

 

 

(فاریابی، 1381: 192)

با توجه به اینکه در بیت بعد نام برج‌ها را ذکر می‌کند، ضبط درست همان برج‌هاست که در نسخة حکیم اوغلو هم آمده (برگ 119ب) و در تصحیح یزدگردی اشتباه چاپی رخ داده است.

3ـ ضبط‌های درست در نسخة سفینة تبریز و حکیم اوغلو

در نسخة حکیم اوغلو ضبط‌هایی هم دیده می‌شود که ضبط نسخة سفینة تبریز آنها را تأیید می‌کند. به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:

الف)

بر در صومعه بنشست و سلامی در داد

 

سر خُم را بگشاد و درِ غم را در بست

 

 

(فاریابی، 1381: 247)

صورت صحیح بیت همانگونه که در سفینه (جلال‌پور، 1394: 107) آمده است، چنین است:

بر در صومعه بگذشت و صلایی در داد

 

سر خُم را بگشاد و درِ غم را در بست

 

 

(فاریابی، بی‌تا: برگ 126الف)

ب)

خدایگـانی که نسبت معــانی او

 

حساب هفت فلک چون یکی است از هفتاد

 

 

(فاریابی، 1381: 59)

صورت صحیح مصراع اوّل در نسخة سفینه (میرافضلی، 1381: 49) و نسخة حکیم اوغلو (برگ 105الف) چنین آمده است: خدایگـانی کز نسبت معــالی او (نیز نک. سمیع‌زاده، 1397: 120).

ج)

تن قضا را نهاده‌ام چه کنم

 

که نه بیدار تو همین قدرست

 

 

(فاریابی، 1381: 43)

 

در دست‌نویس حکیم اوغلو مصراع دوم چنین است:

 نه که بیداد تو همین قدرست (برگ 101الف).

در سفینه هم به‌جای بیدار، بیداد آمده است: «از هر لحاظ بیداد بر بیدار مرجّح است و اگر نبود درج نسخه‌بدل در حاشیه، آن را خطای چاپی می‌دانستم» (میرافضلی، 1381: 49؛ نیز نک. سمیع‌زاده، 1397: 119).

 

4ـ نتیجهگیری

با بررسی و مقابلة دیوان مصحَّح مرحوم یزدگردی و نسخه‌هایی که به آنها دسترسی نداشته است، این نتیجه به دست می‌آید که با وجود همّت بلند مصحّح دیوان، کاستی‌ها و آشفتگی‌هایی در تصحیح دیوان راه یافته است. با توجه به اهمیتی که ظهیر فاریابی در تاریخ ادبیات فارسی و در زمینة قصیده‌سرایی و اشعار مدحی دارد، لازم است برای دست‌یافتن به متنی منقّح، در تصحیح مجدّد دیوان از همة دست‌نویس‌هایی بهره برد که آن زمان مصحّح دیوان به آنها دسترسی نداشته است. افزون‌بر این ضرورت دارد که از منابع فرعی مانند نزهةالمجالس شروانی هم در تصحیح مجدّد استفاده کرد.

تاکی، مسعود (1381). قصّة عشق است این، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، 73، 102‑98.
تاکی، مسعود (1388). اشعار تازهیافتة ظهیرالدین فاریابی، کتاب ماه ادبیات، 26، پیاپی 140، 46‑44.
جلال‌پور، حسین (1394). دیوان ظهیر فاریابی در سفینة تبریز، متن‌شناسی ادبی، 1 (25)، 112‑108.
حافظ، شمس‌الدین محمد (1387). دیوان حافظ، براساس نسخة غنی ـ قزوینی، تهران: پیام عدالت.
دالوند، یاسر (1395). نقد و بررسی تصحیح دیوان ظهیرالدین فاریابی به‌کوشش استاد فقید امیرحسن یزدگردی، جستارهای ادبی، 8 (4)، 29‑10.
دالوند، یاسر (1397). چند قاعده در کشف تصحیحات متون، آینه میراث، 62 (16)، 209‑190.
دانش‌پژوه، محمدتقی (1348). فهرست میکروفیلم‌های کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، جلد اوّل، تهران: دانشگاه تهران.
دهخدا، علی‌اکبر (1325). لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران: سازمان لغت‌نامه.
سعدی، مصلح‌الدین عبدالله (1376). کلیات سعدی، به‌اهتمام محمد‌علی فروغی، چاپ دهم، تهران: امیرکبیر.
سمیع‌زاده، رضا (1397). تأمّلی در متن دیوان ظهیرالدین فاریابی، نامة فرهنگستان، 1 (65)، 142‑114
شریفی صحی، محسن (1394الف). نکاتی دربارة چاپ تصحیح دیوان ظهیر فاریابی، نقد کتاب میراث، 8، 60‑53.
شریفی صحی، محسن (1394ب). عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری، نقد کتاب میراث، 6 و 7، 200‑195.
شکری، همایون (1397). صورت درست یک بیت از ظهیرالدین فاریابی، مجلة پاژ، 31، 108‑103.
صفا، ذبیح‌الله (1369). تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، چاپ هشتم، تهران: فردوس.
فاریابی، ظهیرالدین (1381). دیوان، تصحیح، تحقیق و توضیح امیرحسن یزدگردی، به‌اهتمام اصغر دادبه، تهران: نشر قطره.
فاریابی، ظهیرالدین (1337). دیوان، تصحیح تقی بینش، مشهد: باستان.
فاریابی، ظهیرالدین (1338). دیوان، به‌اهتمام هاشم رضی، تهران: کاوه.
فاریابی، ظهیرالدین (بی‌تا). دیوان، نسخة کتابخانة حکیم اوغلو، فیلم شمارة 170، کتابخانة دانشگاه تهران.
کیوانی، مجدالدین (1391). تصحیح یا تخریب، گزارش میراث، 2 (3)، 119‑114.
منزوی، احمد (1349). فهرست نسخه‌های خطی فارسی، تهران: مؤسّسة فرهنگی ـ منطقه‌ای.
میرافضلی، سیّد علی (1381). خوب است ولی بهتر از این بایستی، نشر دانش، 3 (102)، 52‑45.