معرفی نسخة خطّی مثنوی ثاقب، منظومه‌ای ناشناخته منسوب ‌به ثاقب اصفهانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان، رفسنجان، ایران

2 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولی‏ عصر (عج)، رفسنجان، رفسنجان، ایران

3 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران. ایران.

4 دانش‌آموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه ولی‌عصر (عج) رفسنجان، رفسنجان، ایران

چکیده

در گنجینة نسخ خطّی فارسی، منظومه‌های حماسی و دینی بسیاری با موضوعات سیره، مناقب و مغازی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر جای مانده است. مثنوی ثاقب (حملة حیدری)، منسوب‌به محمدحسین ثاقب اصفهانی (م. 1258هـ‌. ق.)، منظومه‌ای حماسی و دینی در بحر متقارب مثمن محذوف است که نسخة منحصر‌به‌فرد آن با شمارة 15752 در کتابخانة ملی ایران نگه‌داری می‌شود. نسخة خطّی این منظومة ناشناخته، در سال 1255هـ‌. ق. به کتابت درآمده است؛ اما به‌دلیل از بین رفتن برگه‌های نخستین و دیباچة آن، نام سراینده، عنوان منظومه، تاریخ و سبب نظم آن به‌طور دقیق مشخص نیست. پژوهش حاضر، ضمن معرفی این نسخة خطّی، در‌پی پاسخ‌گویی به این پرسش است که مثنوی ثاقب از نظر ادبی، بلاغی و واژه‌شناسی چه اهمیتی دارد و چگونه انتساب آن به سراینده اثبات می‌شود. تصحیح و بررسی این دست‌نویس نشان می‌دهد مثنوی ثاقب از منظومه‌های دینی مهم و باارزش است که افزون‌بر ارزش دینی و مذهبی به‌دلیل اشراف سرایندة آن بر متون کهن ادب فارسی از نظر ادبی، زبانی و اشتمال بر نوادر لغات و واژگان کهن متون فارسی در‌خور توجه است. همچنین با استناد به متن نسخه و تذکره‌های آن دوره و نیز انطباق سبک منظومه با دیوان اشعارِ شاعر، فرضیة انتساب منظومه به ثاقب اصفهانی قوّت می‌یابد. این پژوهش براساس روش کتابخانه‌ای و سندپژوهی، نسخة خطّی مثنوی ثاقب و اثبات انتساب آن به سراینده را بررسی ‌می‌کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Introduction of Saqib's Masnavi Manuscript an Unknown Epopee Attributed to Saqib Isfahani

نویسندگان [English]

  • Jalil Shakeri 1
  • Saeed Hatami 2
  • Reza Bayat 3
  • Alireza Kamalinia 4
1 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Vali-e-Asr University of Rafsanjan, Iran
2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Vali-e-Asr University of Rafsanjan,Rafsanjan, Iran
3 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities,University 0f shahid rajaee.Tehran. Iran.
4 M.A. in Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Vali-e- Asr University of Rafsanjan, Rafsanjan, Iran
چکیده [English]

In the treasure of Persian manuscripts, there exist many epic and religious verses on the subject of the biography, beneficences, and battles of the Prophet Mohammad (PBUH) and Imam Ali (AS). Saqib's Masnavi (Hamleyeh Heydari) attributed to Mohammad Hossein Saqib Isfahani, is an epic and religious epopee, a unique copy of which is kept in the National Library of Iran labeled 15752. The manuscript of this unknown epopee was composed in 1255 AH; but, due to the loss of the first pages and its preface, the name of the composer, the title of the poem, the date, and the reason for its composition is not known. While introducing this manuscript, it is sought to answer the two research questions: What is the significance of Saqib's Masnavi in literature, rhetoric, and terminology? and How can its attribution to the composer be proven? The edition and assessment of this manuscript reveal that Saqib's Masnavi is one of the most significant and precious religious poems, which, next to its religious worth, deserves attention in terms of literature, language, and the inclusion of rare ancient words of Persian texts.
 
Introduction
Correcting and introducing manuscripts, while preserving the cultural and literary heritage of the predecessors, strengthens the national, religious, historical, and social identity. Among the treasures of manuscripts, Shiite epic poems have been the focus of research by editors and researchers due to their rich cultural, literary, and religious content. Saqib's Masnavi, attributed to Mohammad Hossein Saqib Isfahani, is one of the unknown Shia epic poems that no scholar or proofreader has corrected or introduced. This epic religious epopee is written in about 4,500 verses and is composed under the influence of Ferdowsi's Shahnameh style. The narrative structure of the poem is written based on chronological order and important events of the Prophet's (PBUH) battles, from Badr, Uhud, and Ahzab to the conquest of Kheybar. For every battle, there is a narrative on the beginning of the combat, followed by the causes and the factors, the influential decisions of the Prophet (PBUH), the description of the bravery of Imam Ali (AS), the reasons for defeat or victory, and the influential people in each battle, next to the details of the events are mentioned. In the body of the poem, proportional to the description of the victories of Imam Ali (AS) in each battle, the poet writes beautiful poems about the Nabi (PBUH) and Imam Ali (AS), giving additional charm to the narration of the poem.
 
Methods and Materials
This study is based on the library and document research method, where the manuscript version of Saqib's Masnavi is introduced. The written version of this epopee is carefully studied and its linguistic and stylistic characteristics are extracted. The attribution of the poem to the composer is proven by referring to the clues and pieces of evidence of the text of the poem and the conformity of its style and content with the manuscript copy of the poet's poems and referring to contemporary biographies.
 
Findings
The findings indicate that Saqib Isfahani's epopee is valuable aspects among other religious epopees in many aspects: 1) in terms of content, this epopee is brief and far from imaginative and boring descriptions, 2) the transmission of narratives is based on the historical facts of the epopee and its validity, which originates from the history writing and history reading of its poet, and 3) has stylistic and linguistic characteristics. Although the poet is influenced by the language and style of Ferdowsi in Shahnameh, the selection of rare words and the high frequency of ancient words of Persian literature, the lexical benefits of the work, the use of the common and everyday language of the Qajar era are of its distinct stylistic features compared to the preceding religious epopees. The poem's value is the significance of its origin, that is, Isfahan one of the origins of Shiite epic poems in the Safavid era up to date.
 
Discussion and Conclusion
The correction and introduction of Saqib's Masnavi manuscript reveal that Saqib Isfahani in composing the poem adopted many literary and rhetorical techniques, like simile, metaphor, irony, pun, ambiguity, allusion, alliteration, personification, exaggeration, etc. in proportion to the words and content of his poem. In general, the language structure of his poetry is not complicated and ambiguous, while the innovative and rhetorical techniques flow naturally far from any kind of artificiality in his mind and language. The analysis of the style and content of the poem reveals that it can be attributed to Saqib Isfahani for many reasons: 1) matching the date of composing the manuscript with the year of the poet's death, 2) comparing the content of the poem with the content of the poet's poems, 3) referring to contemporary biographies in the description of the poet's life and works, 4) mentioning the poet's surname or name in two parts of the manuscript, 5) the volume and count of the poet's beneficences poems in comparison with the volume of admiration poems by Saqib Kermani, and 6) referring to Haft-Band poems of panegyric and Twelve-Band of twelve Imams.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Manuscript
  • Text Edition
  • Shiite Epic
  • Saqib’s Masnavi
  • Saqib Isfahani

- مقدمه

تصحیح و معرفی نسخ خطّی، ضمن حفظ میراث فرهنگی و ادبی پیشینیان به تحکیم هویت ملی، مذهبی و تاریخی، کمک شایانی می‌کند. مصححان و محققان در میان گنجینة نسخ خطّی به منظومه‌های حماسی شیعی به‌دلیل برخورداری از پشتوانة غنی فرهنگی، ادبی و مذهبی توجه خاصی نشان داده‌اند. نخستین بار، ذبیح‌الله صفا در پژوهش ارزندة خود حماسه‌سرایی در ایران، به معرفی چند منظومة حماسی دینی و مذهبی همت گماشت (صفا، 1333: 377-390). سپس عبدالباقی گولپینارلی و احمد آتش در پژوهش خود با عنوان «مجموعة زبان و ادبیات تُرک»، چندین نسخة خطّی مهم فارسی در قونیه از‌جمله منظومة علی‌نامه را به‌طور خیلی موجز معرفی کردند و عبدالرسول خیام‌پور آن مقاله را به فارسی ترجمه کرد (خیام‌پور، 1334: 241-242). پس از چند دهه، شفیعی کدکنی در مقالۀ جامعی نسخة خطّی علی‌نامه را معرفی نمود (شفیعی‌ کدکنی، 1379: 425-494). پژوهش‌های یادشده، سرآغاز راهی بود که باعث شد تصحیح و معرفی منظومه‌های حماسی شیعی با اقبال بیشتری مواجه شود و مصححان و پژوهشگران بی‌شماری در این حوزه، پژوهش‌های درخوری انجام دهند.

احمد گلچین‌معانی در فهرست کتب خطّی آستان قدس رضوی از منظومه‌های حماسی شیعی، نظیر علی‌نامة ربیع (کهن‌ترین منظومة حماسی شیعی، 482 هـ‌. ق.)، خاوران‌نامة ابن حسام خوسْفی، حملة حیدری باذل مشهدی، حملة حیدری راجی کرمانی و چندین منظومۀ دیگر نام می‌برد (گلچین‌معانی، 1346: ج7، 308-325). در میان این منظومه‌ها چه بسیارند آنهایی که هنوز ناشناخته باقی مانده‌اند و تصحیح و معرفی نشده‌اند. مثنوی ثاقب منسوب‌به محمدحسین ثاقب اصفهانی (م. 1258هـ‌. ق.) یکی از آن منظومه‌های حماسی شیعی ناشناخته است که هیچ محقق و مصححی آن را تصحیح و معرفی نکرده است. این منظومة حماسی دینی، متأثر از سبک شاهنامة فردوسی، بالغ بر چهار هزار و پانصد بیت در بحر متقارب سروده شده است. مسئلة اصلی پژوهش حاضر این است که مثنوی ثاقب در بین منظومه‌های حماسی شیعی از‌نظر ادبی، زبانی و بلاغی چه اهمیتی دارد و چگونه می‌توان انتساب آن را به سراینده اثبات کرد. فرضیة نگارندگان پژوهش بر آن است که مثنوی ثاقب از منظومه‌های دینی مهم و باارزش است و افزون‌بر ارزش دینی و مذهبی از‌نظر ادبی، زبانی، بلاغی و اشتمال بر نوادر لغات و واژگان کهن متون فارسی، فواید درخور توجهی دارد؛ از‌این‌رو، تصحیح و معرفی این منظومة ناشناخته و شناساندن سرایندة آن ضروری می‌نماید.

1-1- پیشینة پژوهش

دربارة معرفی و تصحیح منظومه‌های حماسی دینی، پژوهش‌های متنوعی انجام شده است؛ از‌جمله صفا (1333) در فصل چهارم حماسه‌سرایی در ایران، دوازده منظومة حماسی دینی را در ادب فارسی معرفی می‌کند. خیام‌پور (1334) در پژوهش خود با عنوان «چند کتاب خطی مهم فارسی در قونیه» مختصری از کهن‌ترین منظومة حماسی دینی فارسی (علی‌نامه) معرفی می‌کند. شفیعی کدکنی (1379) در مقالۀ مفصلی با عنوان «حماسه‌ای شیعی از قرن پنجم» ویژگی‌های سبکی و ادبی و فواید واژگانی منظومة علی‌نامه را معرفی و تحلیل می‌کند. رزمجو (1381) در کتاب قلمرو ادبیات حماسی ایران به خاستگاه و علل رواج منظومه‌های دینی اشاره می‌کند. محمود امیدسالار (1385) در مقاله‌ای با عنوان «ملاحظاتی دربارة نسخة خطی علی‌نامه» مشخصات این نسخة خطّی را معرفی می‌کند. خالقی مطلق (1386) در مقالة ارزندة «حماسه» انواع جریان‌های حماسه‌‌سرایی و تحلیل خاستگاه حماسه‌های دینی را بیان می‌کند. شهبازی (1393) در مقالة «حماسه‌سرایی دینی در ادب فارسی» به تحلیل چگونگی شکل‌گیری، ویژگی‌ها و جایگاه منظومه‌های دینی در ادب فارسی اشاره می‌کند. در حوزة تصحیح منظومه‌های حماسی دینی نیز پژوهش‌های درخوری انجام شده است: ازجمله طالبیان و مدبری (1379) منظومة حملۀ حیدری راجی کرمانی را تصحیح و معرفی کرده‌اند. بیات و غلامی (1389) منظومة علی‌نامة ربیع و رضایی و فرحزادی (1400) منظومة تکملة آزاد بر حملة حیدری‌ باذل ‌مشهدی را تصحیح و به جامعة ادبی معرفی کرده‌اند. البته در حوزة تصحیح منظومه‌های حماسی دینی، نسخه‌های تصحیح‌نشده و ارزشمند بسیاری هنوز در کتابخانه‌ها و موزه‌های داخل و خارج از کشور ناشناخته باقی مانده است. مثنوی ثاقب از منظومه‌های ناشناختة حماسی شیعی است که به‌تازگی نگارندگان به تصحیح و شرح آن همت گماشته‌اند. بنابراین پژوهش حاضر در بین پژوهش‌های این حوزه، نخستین مقاله‌ای است که منظومة مثنوی ثاقب و ویژگی‌های نسخة خطّی آن را معرفی می‌کند و در‌پی اثبات انتساب منظومه به سراینده است.

2-1- روش پژوهش

پژوهش حاضر براساس روش کتابخانه‌ای و سندپژوهی، نسخة خطّی مثنوی ثاقب را معرفی می‌کند. به این‌گونه که دست‌نویس این منظومه به‌طور‌ دقیق، مطالعه و مشخصات دست‌نویس و ویژگی‌های زبانی و سبکی آن استخراج شده است. سپس با استناد به قرائن و شواهد متن منظومه و انطباق سبک و محتوای آن با دست‌نویس دیوان اشعار شاعر و استناد به تذکره‌های عصری، انتساب منظومه به سراینده اثبات شده است.

2- بحث و بررسی

1-2- معرفی منظومه و اهمیت آن

مثنوی ثاقب از منظومه‌های حماسی و دینی دورة قاجار است که در بحر متقارب مثمن محذوف سروده شده است. تاریخ سرودن منظومه به‌طور دقیق مشخص نیست. در متن منظومه نیز اشارة صریح یا غیرصریحی به آن نشده است، اما با توجه به تاریخ کتابتِ آن (1255هـ. ق.) و تاریخ وفات شاعر  (1258هـ ق.) و نیز سایر قرائن، احتمال می‌رود در یکی از سال‌های اواخر سدة دوازدهم یا اوایل سدة سیزدهم به نظم در‌آمده باشد. دربارۀ سراینده و عنوان دقیقِ منظومه نیز متأسفانه به‌دلیل افتادگی بخش دیباچة منظومه، اشارة صریحی به نام شاعر و عنوان منظومه نشده است؛ اما با قرائن و اشاراتی چون تطبیق سبک منظومه با دیوان اشعار سراینده، تاریخ کتابت نسخه، ذکر تخلص شاعر و سایر قرائنی که به‌تفصیل در‌باب آن بحث خواهد شد، این منظومة حماسی شیعی به محمدحسین ثاقب اصفهانی نسبت داده می‌شود. از تاریخ ولادت شاعر نیز اطلاع دقیق و مستندی در دست نیست، اما با استناد به تذکره‌هایی که شرح حالی از او گزارش داده‌اند، محمّدحسین اصفهانی متخلّص به «ثاقب» از شاعران و ادبای نیمة دوم قرن دوازدهم و نیمة نخست قرن سیزدهم، از خاندان مُلا محمَّد بن ملک احمد بوده است. او در اصفهان علم و ادب آموخته، سپس در تهران به دربارِ فتحعلی‌شاه قاجار راه یافته و تاریخ‌خوان محفل خاقانی بوده است (بهار اصفهانی، 1259: گ. 84-86؛ دیوان‌بیگی شیرازی، 1364: 351-352؛ وفا زواره‌ای، 1245: ذیل ثاقب؛ مهدوی، 1387: ج2، 772). همچنین با استناد به آثار شاعر، وی مدیحه‌سرای سرسپردة اهل بیت بوده است.

دربارۀ اهمیت این منظومة حماسی شیعی، افزون‌‌‌بر نکاتی که پیش‌ از این به آن اشاره شد، نکتة درخور توجه این است که شاعر، روایتی همراه شرح جزئیات رویدادها و وقایع غزوات حضرت نبی(ص) منطبق با برخی از منابع معتبر تاریخی اسلام، نظیر تاریخ‌الطبری یا تاریخ‌الامم و الملوک محمد بن جریر طبری (طبری، 1387ق: ج2، 568-578) و الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد محمد بن محمد شیخ مفید، از غزوة بدر، اُحُد، احزاب و خیبر ارائه می‌دهد (شیخ مفید، 1413ق: ج1، 98-104). بر اساس این، به احتمال زیاد سراینده در نظم منظومه از مأخذ معتبری بهره گرفته است که متأسفانه به‌دلیل افتادگی برگه‌های آغازی دست‌نویس، مأخذ مستند شاعر به‎طور دقیق مشخص نیست. مثنوی ثاقب برخلاف منظومه‌هایی چون خاوران‌نامة ابن‌ حسام خوسفی که به افسانه و تخیّل آمیخته است، روایتی واقعی از مغازی و مناقب حضرت نبی(ص) و علی(ع) ارائه می‌دهد؛ از‌این‌رو، این منظومه افزون‌بر ارزش‌های ادبی و زبانی بین منظومه‌های حماسی شیعی از‌حیث نقل روایت‌های واقعی، توصیف‌ دقیق صحنه‌ها، معرفی دقیق شخصیت‌ها و توصیف جزئی مکان‌ها، شایان تأمل است. نکتة مهم دیگری که در‌بارة ناشناختگی و گمنامی این منظومه باید به آن اشاره کرد، اینکه مثنوی ثاقب با این عنوان، ذیل مدخل ثاقب اصفهانی در هیچ‌یک از فهارس نسخ خطّی به‌دلیل نبود فهرست‌نگاری دقیق، بازیابی نمی‌شود (درایتی، 1391: ج. 9، ذیل ثاقب). در فهرست نسخه‌های خطی کتابخانة ملی ایران نیز از این منظومه با عنوان «مثنوی مذهبی»، یاد شده است (انوار و دیگران، 1395: ج. 44، ذیل ثاقب). این ناشناختگی و گمنامی منظومه و ارزش‌های ادبی، زبانی و واژگانی آن، ضرورت تصحیح و معرفی آن را ایجاب کرد.

2-2- مشخصات نسخه

نسخة خطّی مثنوی ثاقب، در تملّک شخصی به نام میرزا رجب‌علی خان بوده است و کاتبی به نام علی‌مردان شاه در تاریخ روز دوشنبه 20 رجب المرجب سال 1255هـ‌. ق. یعنی دقیق سه سال پیش از وفات شاعر (1258هـ‌. ق.)، کتابت آن را به پایان رسانده است. نسخة خطّی آن با جلد لاکی زرشکی، ترنج و سرترنج و کتیبة ضربی با گل و بوته، مجدول، عطف تیماج سبز با کاغذ فرنگی نخودی و خط نستعلیق خوش با شمارة 15752 در کتابخانة ملی ایران نگهداری می‌شود. در صفحة نخست این دست‌نویس، با خطّی غیر از خط کاتب که به نظر می‌رسد خطِ مالک نسخه یا صحّاف باشد، عنوانِ «مثنوی ثاقب» درج شده است. با جست‌وجو در فهرست نسخ خطّی، مشخص شد تنها نسخة خطّی موجود این منظومه در کتابخانه ملی ایران است. دربارۀ تعداد ابیات دست‌نویس این منظومه باید اشاره کرد این منظومه در 100 برگ و در مجموع در 200 صفحه و در هر صفحة آن 22 بیت کتابت شده است. صفحاتی که سرنویس دارد، سرنویس به‌جای یک بیت قرار گرفته است؛ بنابراین با احتساب 81 سرنویس نسخه که از مجموع ابیات کسر می‌شود، در‌مجموع دست‌نویس این منظومه، شامل 4319 بیت است. باوجوداین با توجه به افتادگی دیباچة این نسخة خطّی و محتوای ابیات ابتدایی موجود که نشان می‌‌دهد روایت منظومه از میانة یک داستان نقل شده است، می‌توان احتمال داد این منظومة حماسی شیعی، حدود 4500 بیت یا اندکی بیش از آن بوده است. با‌وجود از بین رفتن دیباچة این منظومه، خوشبختانه صفحات میانی و ابیات پایانی و نیز ترقیمة نسخه، موجود است و اطلاعات ارزشمندی به مخاطب می‌دهد. در‌بارة عناوین متن منظومه نیز باید گفت همة 81 عنوان آن با شنگرف و به خط خود کاتب نگاشته شده‌اند.

3-2- عنوان منظومه و سبب نظم آن

باتوجه به اینکه برگه‌های آغازین این نسخة خطّی از بین رفته و اثری از آن باقی نمانده است تا اطلاعات موثق و مستند به مخاطب ارائه دهد، به همین دلیل نام دقیق منظومه و سرایندة آن مشخص نیست، اما در میان منظومه و برگة پایانی به‌طور غیرصریح به نام شاعر و عنوان منظومه اشاراتی شده است. به‌طور نمونه در برگة پایانی به خطّی غیر از خطّ کاتب که به نظر می‌رسد خط مالک نسخه باشد، عبارت «این کتاب حملة حیدری مال میرزا رجب‌علی خان» درج شده است که به عنوان دیگر منظومه اشاره دارد. همچنین در بخش‌هایی از متن منظومه عناوینی دیده می‌شود که به نام و تخلص شاعر اشاره دارد. به‌طور مثال در برگة پنجاه و هفت دست‌نویس منظومه که موضوع بازگشت حضرت محمد(ص) از مکه به مدینه مطرح شده است، شاعر در چند بیت این‌گونه حضرت نبی(ص) را مدح می‌کند:

چو این داستان شد زِ نظمم تمام   
که در نظم فکرم بر‌آرد بلند    
که آرم دگر داستان‌ها تمام   

 

نظر دارم از لطف خیر‌الانام
لوای کلامم کِشد بر پَرند
به نام نبی نغز و دلکش به کام
                                             (گ 57پ)

سپس عنوان داستان و روایت بعدی را چنین بر‌می‌گزیند: «داستان اُحُد و اَحزاب و خیبر من کلام ثاقب مادح پیمبر»؛ گزینش این عنوان، گویای نام یا تخلص شاعر است. همچنین در جای دیگری از صفحات پایانی منظومه، شاعر آشکارا واژة «ثاقب» را در مفهوم ایهامی به‌کار گرفته ‌است:

خود این فکر من فکر صایب بود   

 

برِ بخرد این رای ثاقب بود 
                                              (گ 100رو)

گزینش واژة «ثاقب» در صفحات پایانی منظومه، نشانۀ دیگری است که شاعر به‌شیوه‌ای برای جلب نظر مخاطب آن را در متن گنجانده است. با‌وجود این اشارات اندک متأسفانه در هیچ جای دیگری از منظومه اشارة صریح یا غیر‌صریحی به نام شاعر یا عنوان منظومه نشده است. لازم است اشاره شود که این دو شاهد مثال، فقط یکی از چند استدلالی است که در انتساب منظومه به شاعر در متن دست‌نویس ذکر شده است. در ادامة بحث به شواهد و دلایل دیگر انتساب منظومه به سراینده اشاره خواهد شد. دربارۀ سبب نظم منظومه نیز به‌دلیل نبود دیباچه و نداشتن اشارة صریح یا غیر‌صریح در متن اشعار، جز انگیزة شخصی و ارادت به خاندان عصمت و طهارت، دلیل دیگری وجود ندارد.

4-2- ساختار و محتوای منظومه و منابع شاعر در روایت آن

بخواه از عنایات خیبرگشا   
که این نامة نامی آید تمام   
گر این بایدت نام در هر دو دار   
سرافکنده‌ای چون ز افعال خویش   
شود شُسته آن نامه زین نامه‌ات   
تویی مادح آن که خواندش خدا   
چه باکت ز عصیان چه بیم از گناه   
نکردی چو مداحی عمر و زید   
به مداح همت بلند چنین    
چو فردا معین تو هست آن جناب   
چو ختم آمد از نظم این داستان
به سوی فدک روی نظم آورم    
  

 

که یاری نماید به گیتی ترا
ز نظمِ تو بر نام خیر‌الانام
بلند آید و خود شوی نامدار
سیه‌نامه‌ای چون ز اعمال خویش
که مدح نبی زد رقم خامه‌ات
شفیع خلایق به روز جزا
که باشد شفیعت حبیب اله
مخور غم که فردا برونی ز قید
صله بس دهد سید‌المرسلین
خود امروز زاو می‌شوی کامیاب
ز گفتار دانندة باستان
اگر خود پیمبر شود یاورم 
                                           (گ100پ)

نکتة ظریفی که در این بیت آخر منظومه نهفته است اینکه درظاهر شاعر منظومۀ دیگری به نام «فدک» داشته و یا در ادامة غزوة خیبر در این منظومه، روایت داستان فدک در منظومۀ دیگری ادامه یافته است که می‌توانست در انتساب منظومه به سراینده راه‌گشا باشد؛ اما جست‌وجوی نگارندگان، متأسفانه راه به جایی نبرد.

5-2- رسم‌الخط نسخه

د‌ربارة رسم‌الخط نسخه و شیوة کتابت کاتب باید به دانش و احاطة علمی او بر موضوع اذعان کرد؛ زیرا متن دست‌نویس، پیراسته و بدون اغلاط فاحش نگارشی است. بررسی متن نسخة خطی، نشان از دقت او در ضبط صحیح واژگان دارد و اینکه در همة بخش‌‌های نسخه، شیوۀ یکسانی در پیش گرفته است. دربارۀ ویژگی‌های خود نسخه نیز باید اشاره کرد بیشتر برگه‌های آن جز چند صفحة معدود، مخدوش نیست و اثری از پاک‌شدگی جوهر یا نم‌زدگی ندارد. برخی از ویژگی‌های رسم‌الخط نسخه به شرح ذیل است:

  1. کتابت حرف «گ» به شکل «ک» در همة بخش‌های نسخه:

مکر فتح خیبر رساندت به کوش        

 

ز کردون کردننده اکنون سروش
                                               (گ98 پ)

  1. کتابت حرف «پ» به شکل «ب»:

به هنگام بیکار آن گنج زر    

 

مرا شد زِ دست تصرف به در
                                                (گ92 ر)

  1. کتابت حرف «ب» به دو شکل «ب» و «پ»:

چو بشنید این آن سگ بدسگال   

 

زِ شیر خدا حیدر پی‌همال
                                                (گ85 ر)

سرِ مرد مردانه در پای دار     

 

بود بِه زِ پی پایی کارزار
                                                (گ86 ر)

  1. کاربرد حرف «ژ» به دو شکل «ز» و «ژ»:

از آن روی حارث زِ آوردگاه    

 

سوی دِز پس آورد یکسر سپاه 
                                                (گ74 ر)

همه در وغا قارن و بیژنند    

 

هم‌آورد هومان و رویین تنند 
                                                (گ28 ر)

  1. اشتباهات سهوی کاتب:

علی گر به میدان غظنفر فر است   

 

یل و صفدر و گندآور است 
                                                (گ18 ر)

بفرمود تا حیدر نامور     

 

بپوشد صلاح و ببندد کمر  
                                              (گ70 پ)

  1. پیوسته‌نویسی و جدانویسی واژگان:

در بارة پیوسته‌نویسی و جدانویسی واژگان، باید اشاره کرد که حرف «ب» در اغلب موارد به واژة بعد از خود، پیوسته نوشته می‌شود: بجز (گ1ر)، بکف (گ8ر)، بدست (گ24ر)، بمردان (گ32پ)، بیغما (گ37ر) بتاراج (گ56پ)؛ «می» نشانة استمراری در اغلب موارد پیوسته نوشته می‌شود: میخواستم (گ2پ)، نمیخواهد (گ7پ) میکشد (گ14ر) حرف تعریف «آن» نیز در اغلب موارد، به شکلِ پیوسته به کلمة بعد نوشته می‌شود: آنجناب (گ15ر)، آنگه (گ43ر)؛ اما گاهی نیز به شکل جدا نوشته می‌شود: آن سپه (گ53پ)       

6-2- ویژگی‌های بلاغی منظومه 

شاعر در مثنوی ثاقب به تناسب کلام و محتوای شعرش از صنایع ادبی و بلاغی متنوعی اعم از تشبیه، استعاره، کنایه، جناس، ایهام، تلمیح، ارسال‌المثل، لف و نشر، واج‌آرایی، تشخیص، تشابه‌الاطراف، اغراق و... بهره می‌گیرد، اما به‌طور کلی، ساختار زبان شعر او پیچیده و مبهم نیست و صنایع بدیعی و بلاغی، به‌طور طبیعی و به‌دور از هرگونه تصنّع، بر ذهن و زبان وی جاری می‌شوند.

تشبیه و انواع آن: شاعر به تناسب نوع حماسی اثر و شاید متأثّر از منظومه‌های حماسی متقدم، بیشتر از تشبیهات ساده از نوع حسی به حسی بهره می‌گیرد. با استناد به نمونه‌های استخراج‌شده از منظومه در کمتر بیتی دیده شده است که سراینده از تشبیهات عقلی یا تشبیهات وهمی استفاده کرده باشد:

زِ پولاد پوشانِ آهن کلاه    

 

شد آیینه‌سان عرصة رزم‌گاه
                                               (گ26پ) 

نَوندش پی رزم چون شد روان     

 

مَهِ نو شدش نعل و میخ اختران
                                                 (گ41ر)

استعاره و انواع آن: سراینده در این منظومه، از میان انواع استعاره‌های ادبی، اغلب از استعارة مصرّحه با قرینه‌های مشخص، بهره گرفته است. از‌این‌رو استعاره‌های شعر او درخور فهم و ساده است:

دَر دُرج گوهرفشانش گشود   

 

به مدح و مناقب زبانش گشود 
                                                 (گ15ر)

شه چین چو انداخت زرین لوا    

 

درفش شه زنگ آمد به پا
                                               (گ48پ)

جناس و انواع آن: با استناد به نمونه‌های استخراج‌شده از متن منظومه، شاعر از میان سایر صنایع بلاغی و بدیعی، به کاربرد انواع جناس توجه ویژه‌ای داشته و طیف وسیعی از انواع جناس تام، جناس مرکب، جناس مصحف، جناس اشتقاق، جناس ناقص حرکتی، جناس ناقص افزایشی، جناس اختلاف در مصوت، جناس لفظ و... را به‌ کار گرفته است:

روان شد پیمبر روان جهان   

 

ملک در رکابش فلک در عنان
                                                 (گ38ر)

پلنگ از پرنگش به میدان جنگ    

 

شدی رنگ رنگ و نکردی درنگ
                                                 (گ53ر)

تلمیح: با توجه به نوع حماسة دینی، ساختار بیشتر تلمیحات به ‌کار رفته در منظومه، ساختی از اشاره به آیات و احادیث یا اشاره‌گونه‌ای به ماجراهای غزوات حضرت نبی(ص) و حضرت علی(ع) است:

تُرا مغفر از لافتی بر سر است   

 

ترا جوشن از هَلْ اَتی در بر است 
                                                 (گ18ر)

ارسال‌المثل: بهره‌گیری شاعر از ضرب‌المثل‌ها به‌عنوان یکی از صنایع بلاغی، افزون‌بر ارزش ادبی منظومه، نشان از تأثیر‌پذیری وی از زبان روزمره و عامیانه دارد:

سزا نیست تنها فرازم لوا   

 

که ناید زِ یک دست هرگز صدا
                                                (گ59 ر)

چو قطره شود جمع دریا شود

 

که موجش بر اوج ثریا شود
                                               (گ82پ)

ایهام و انواع آن: با‌توجه به ساختار زبانی و سبک شاعر که تمایل به ساده‌گویی دارد، ایهام و انواع آن‌ در منظومة وی کمتر به‌ کار رفته است. با این وصف در شعر او نمونه‌هایی از ایهام‌های ظریف دیده می‌شود:

عقاب خدنگش چو بگشاد بال     

 

عدویش غراب آمد اندر جدال
                                                (گ21 ر)

کنایه:

چو عباس گفتِ پیمبر شنید     

 

زِ حیرت انامل به دندان گزید
                                              (گ51 پ)

لف و نشر:

درید و برید آن سپه را تمام     

 

بر و سر به میدان زِ رمح و حسام
                                               (گ19پ)

بسی را شکست و بسی را ببست   

 

یدالله سر و پا و بازو و دست
                                                 (گ71ر)

تشابه‌الاطراف: شاعر در مثنوی ثاقب، گاه برای تأکید بر یک موضوع مهم یا توصیف موضوع خاصی، از انواع تکرار بهره می‌گیرد. در اشعار ذیل، شاعر در وصف شجاعت و منقبت حضرت علی(ع)، برای تأکید، نام مبارک آن حضرت را در ابتدای هر مصراع به‌طور مکرر و مشابه ذکر کرده است:

علی صفدر خصم در کارزار
علی صاحب صارم لافتی      
علی علت غایی از هفت و چار   

 

علی شیر دادار و خنجرگذار    
علی گوهر افسر هل اتی   
علی در غدیر از نبی شهریار    
                                             (گ 27پ)

7-2- ویژگی‌های زبانی و سبکی منظومه

د‌ربارة زبان شعری منظومه باید به این نکته اشاره کرد که زبان بیشتر بخش‌های آن، زبان حاکم بر منظومه‌های حماسیِ دینی پیشین است؛ یعنی زبان مطنطن منظومه‌های حماسی که در بحر متقارب خوش نشسته است، اما در ابیاتی از منظومه، هر‌چند بسیار اندک، به‌وضوح نشانه‌هایی از کاربرد زبان روزمرة عصر قاجار دیده می‌شود که نشان از متأثّر‌بودن شاعر از زبان عامیانة آن دوره است. دربارۀ ویژگی‌های زبانی این منظومه در لایة آوایی و واژگانی (فتوحی، 1390: 237-240)، باید گفت سبک آن بیشتر متأثر از سبک فردوسی در شاهنامه است. مهم‌ترین مشخصه‌های زبانی و سبکی منظومه عبارتند از:

  1. کاربرد «اَبا» به جای «با»:

به تکبیر آمد حبیب اله   

 

ابا نامداران یثرب سپاه
                                                 (گ47ر)

  1. کاربرد متمَّم با دو حرف اضافه:

و دیگر که دشمن به صلح اندر است    

 

طلب‌کار باج و خراج و زر است
                                                (گ61 ر)

  1. کاربرد «اندر» به جای «در»:

بپرسید عُتبه یل اندر عرب     

 

از آن نامداران زِ نام و نسب 
                                                 (گ47ر)

  1. کاربرد «مر» پیش از مفعول:

پیمبر مر او را به بر درگرفت   

 

سرش را بر از چرخ اخضر گرفت
                                               (گ17پ)

5.کاربرد «نوز» به جای «هنوز»:

زِ سگ جانیش نوز جان در تنست    

 

به جان کندن اهریمن ریمن است
                                                (گ24ر)

  1. کاربرد الف اطلاق (الف اطلاق به سبک خراسانی در منظومه نمونه‌های معدود و محدودی دارد):

سرش بی‌تن و تن به خاک آیدا   

 

زِ ناپاکیش دهر پاک آیدا 
                                               (گ19پ)

  1. کاربرد «ایدر» و «ایدون»: کاربرد ایدر، ایدون و هم‌ایدون در مثنوی ثاقب، نمونه‌های بی‌شماری دارد؛ از‌این‌رو، این نوع کاربرد زبانی و واژگانی، ویژگی شاخص سبکی این منظومة حماسی است.

به امرت شدم راهنمای قریش    

 

که ایدر به کینم کشیده است جیش
                                                 (گ44ر)

هم ایدون به پای خود آمد به دست   

 

به کین خود آیید چون پیل مست
                                                 (گ4پ)

  1. کاربرد فعل «یارستن» در معنای جرأت‌کردن و توانستن:

نیارست چون خصم دین کارزار    

 

به حیدر نهادند رو بر فرار
                                               (گ86پ)

  1. کاربرد فعل «شدن» در معنای رفتن:

شدم من به میدان بیایید زود    

 

که شب آورم روز را بر یهود
                                                 (گ81ر)

  1. کاربرد کلمات با تغییر در مصوّت: یکی از ویژگی‌های زبانی سبک شعر خراسانی، کاربرد واژگانی است که در آن مصوت بلند به مصوت کوتاه تبدیل می‌شود (شمیسا، 1383: 61-62). در این منظومة حماسی نیز، متأثّر از سبک خراسانی، در بیشتر اوقات از شکل مخفّف و کوتاه‌شدة کلمات استفاده شده است:

در آن روز بُد در قبا مصطفی   

 

که بنهاد سر قاصدش زیر پا 
                                                 (گ31ر)

نگون شد لوای قریشی سپه   

 

سر رایت دین برآمد به مَه 
                                                 (گ39ر)

  1. کاربرد زبان عامیانه و روزمره: یکی از ویژگی‌های سبکی متمایز مثنوی ثاقب درقیاس با منظومه‌های دینی متقدم، بهره‌گیری شاعر از زبان روزمرة دورة قاجار است. شاعر در این منظومه، متأثر از فرهنگ عامیانه و زبان روزمره گاه در متن شعر، واژگان و تعبیراتی از زبان عامه را به ‌کار می‌گیرد:

زِ دو تکّه بازو یل نامور    

 

چنین زی سقر پای کردند سر
                                              (گ49 پ)

چو چشم خردشان نگردید وا     

 

فتادند در ژرف بحر بلا
                                               (گ72پ)

زِ کوپال شد خورد خود یلان   

 

بنالید بر حال گردان کمان
                                               (گ75پ)

  1. کاربرد نام‌آواها و واژگان مربوط به جنگ و جنگ‌افزارها: در بحث تحلیل آوایی، اغلب از ترادف آواها در واژگان، نوعی هم‌حروفی یا صدامعنایی جنگ‌افزارها، مثل ترنگ کمان، شپاشاپ پیکان، چکاچاک تیغ، جرنگ دبوس و... به ذهن تداعی می‌شود:

گذشت از فراز سپهر شموس   

 

چکاچاک تیغ و جرنگ دبوس 
                                                 (گ48ر)

شپاشاپ پیکان و ترنگ کمان   

 

بلند از زمین شد به هفت آسمان
                                               (گ75پ)

8-2- فواید لغوی و ارزش واژه‌شناسی منظومه

مثنوی ثاقب به‌دلیل متأثر‌بودن سرایندة آن از سبک و زبان شاهنامه، از‌نظر ساختار زبانی و ارزش واژه‌شناسی، درخور توجه است. شاعر در این منظومة حماسی دینی، طیف وسیعی از واژگان کهن و نادر فارسی را به‌ کار می‌گیرد؛ از این نظر این منظومه، گنجینة گران‌بهایی از لغات و ترکیبات فارسی کهن است که بعضی از آنها در فرهنگ‌ها شواهد اندکی دارند. شاهد مثال‌های ذیل نمونه‌ای چند از بسیار است:

اَرسَن: مجلس، انجمن (برهان، 1342: ذیل «ارسن»)؛ مجمع، مجلس بزم (دهخدا، 1377: ذیل «ارسن»).  

وز آن پس یکی اَرسَن آراستند     

 

ز لات و هُبل یاوری خواستند
                                                (گ28ر)

اسپریز: اسپرسپ، اسفرسف: میدان، رزم‌گاه (برهان، 1342: ذیل «اسپریز و اسپرسپ»)؛ اسپ‌رس، اسپ‌ریز، اسپ‌ریس، اسفریس: میدان اسب دوانی (دهخدا، 1377: ذیل «اسپ‌رس»).

برانگیختند اسب در اسپریز

 

به بازو کمان و به کف تیغ تیز
                                                (گ37ر)

اَودِر: به فتح اول و کسر دال مهمله، برادرِ پدر که به عربی عم گویند (رامپوری، 1337: ذیل «اودر»)؛ برادر پدر که عمو نیز گویند (نفیسی، 1355: ذیل «اودر»).

چو حیدر چنین اودر خویش دید

 

رخ ارغوانیش شد شنبلید
                                                (گ52ر)

بیوراسب: لقب ضحاک است (رامپوری، 1337: ذیل «بیوراسپ»)؛ اسم خاص است مرکب از بیور (ده هزار) و اسب، لقب ضحاک بوده، زیرا ده هزار اسب بر درگاه او بوده است (تَتَوی، 1337: ذیل «بیوار و بیور»).

چه غم گر بود خصم ما بیوراسب   

 

فریدون‌فش آییم در اسپرسپ 
                                              (گ32پ)

تَخشا: بر وزن احشا، سعی‌کننده و کوشنده (برهان، 1342: ذیل «تَخشا»؛ تَتَوی، 1337: ذیل «تَخشا»).

تن آسانی من ز تخشا شدی   

 

عدو زیر دستم به هیجا شدی
                                              (گ17پ)

تُرس: سپر (شاد، 1336: ذیل «تُرس»)؛ صفحة فولادی مستدیری که برای نگاهداری از آسیب شمشیر و جز آن بردارند، جمع کلمة اَتْراس، تُراس، تُروس (دهخدا، 1377: ذیل «تُرس»).

ز ترس آن لعین تُرس بر سر کشید

 

چو شمشیر دست یدالله دید
                                                (گ40ر)

ریبال: شیر بیشه (نفیسی، 1355: ذیل «ریبال»)؛ شیر که اسد باشد (شاد، 1336: ذیل «ریبال»).

گریزان شدند از هژبر اله

 

چو روبه ز ریبال در رزم‌گاه
                                              (گ86پ)

ساله: لشکری که در پسِ سر قلب نگاه دارند (برهان، 1342: ذیل «ساله»؛ دهخدا، 1377: ذیل «ساله»).

که بر ساله سالار شیر خداست

 

چو شیر خدایست خیبرگشاست
                                                (گ79ر)

شَم: ناخن و چنگال شیر یا هر حیوان درّنده (نفیسی، 1355: ذیل «شَم»)؛ چنگال شیر: چون شاه بگیرد به ‌کف خود شمشیر / از بیم بیفکند زِ کف‌ها شَم شیر (عسجدی، به نقل از دهخدا، 1377: ذیل «شَم»).

شَم از شیر افتد ز شمشیر او

 

کند کار یک‌رو ز تیغ دورو
                                                (گ53ر)

غَوْ: نعره‌کشیدن بود (اسدی طوسی، 1319: ذیل «غو»)؛ صدای سخت بلند باشد مانند فریادی که بهادران در روز جنگ کنند (انجو شیرازی، 1351: ذیل «غَو»).

غو کوسشان شد برآمد به گوش

 

فلک را بدرید گوش آن خروش
                                                (گ56ر)

کنارَنگ: (کُ / کِ) به زبان پهلوی مرزبان را گویند (دهخدا، 1377: ذیل «کنارنگ»)؛ والی و خداوند زمین باشد. چه «کنا» به معنی زمین و «رنگ» به معنی والی و خداوند هم آمده است (شاد، 1336: ذیل «کنارنگ»).

چنین است امر حبیب اله

 

پیمبر کنارنگ اورنگ جاه
                                              (گ87پ)

گَوانجی: مرکب از گَوان (جمع گَوْ) + جی (پسوند اتصاف): به معنای دلیر، پهلوان، سپهسالار (برهان، 1342: ذیل «گوانجی»)؛ عزیز و گرامی، گرانبها و پُرقیمت (شاد، 1336: ذیل «گوانجی»).

گوانجی ضراره یکی کو به جنگ

 

گشادی چو ضرغام ارغنده چنگ
                                     (گ37ر، گ61 ر)

وَخشور: به فتح اول بر وزن دستور، پیغمبر و رسول را گویند و به ضم اول هم آمده است (برهان، 1342: ذیل «وخشور»)؛ (وَ/ وُ) وخشور در لغت به معنی حامل کلام آسمانی است (دهخدا، 1377: ذیل «وخشور»).

چو وخشور دید آن لعین را زِ دور

 

به حیدر بگفت ای یل پیل زور
                                                (گ13ر)

9-2- مستندات مهم در انتساب منظومه به شاعر

در فرهنگ سخنوران، از دوازده شاعر با نام یا تخلص «ثاقب» یاد شده است. برخی از آنان چون ثاقب بخارایی و ثاقب سرهندی از سرایندگان سدة یازدهم و برخی چون ثاقب فیروزکوهی از سرایندگان قرن چهاردهم‌ و چهار تن با نام ثاقب هندی که هیچ‌یک مداح ائمة اطهار(ع) نبوده‌اند. از این میان فقط سه شاعر با نام ثاقب اصفهانی، ثاقب کرمانی (یزدی) و میرزا اسماعیل خان ثاقب از شاعران نیمة دوم قرن دوازدهم و سدة سیزدهم‌اند (خیام‌پور، 1340: 121). صاحب تذکرة ریحانه الادب نیز از دو شاعر با عنوان ثاقب، نام می‌برد که یکی با نام ثاقب هندی، مداح ائمة اطهار(ع) نبوده و دیگری از مشایخ مولویه در سدة دوازدهم است (مدرس تبریزی، 1374: ج1، 363). همچنین مؤلف تذکرة حدیقه‌الشعراء که از تذکره‌های مهم دورة قاجار در شرح حال شاعران و عارفان و صوفیان آن دوره از سال 1200 تا 1300 هجری است، از شش تن از شعرا و عرفا با نام یا تخلص «ثاقب» نام می‌برد. از این بین چهار تن با نام ثاقب هندی‌ از زمرة عرفا بوده و هیچ‌یک مداح ائمة اطهار(ع) نبوده‌اند و دو شاعر با نام ثاقب اصفهانی و ثاقب کرمانی (یزدی) در منقبت ائمة اطهار(ع) اشعاری درخور توجه سروده‌اند (دیوان‌بیگی شیرازی، 1364: 351- 358). درنتیجه با‌توجه به گزارش این تذکره‌ها، از میان این شاعران  فقط سه تن در نیمة دوم قرن دوازدهم و سدة سیزدهم می‌زیسته‌اند که در منقبت ائمة اطهار(ع) اشعار درخور توجهی سروده‌اند که درادامه ذکر می‌شوند.

اول، میرزا اسماعیل ثاقب اصفهانی (1276-1360ق.) که در دست‌نویسِ تذکرة گنج شایگان، متخلص به «شهاب»، ملقب به «تاج‌الشعرا»، مظهر فصاحت و بلاغت است. نیاکان او همه اهل علم و فضلیت معرفی شده‌اند که به‌واسطة یکی از اعمامِ خود که از اکابر انام و نوادر ایام بود، به دارالخلافه راه می‌یابد (دیباچه‌نگار اصفهانی، 1272: 244-248). همچنین در تذکره‌القبور، وی فرزند میرزا نصرالله لاوی سمیرمی، معروف به «ثاقب دوم» و برادرزادة محمدحسین ثاقب اصفهانی، معرفی شده است (مهدوی، 1348: 221). بنابراین با توجه به تاریخ تولد و به‌ویژه تخلص او و تاریخ نظمِ منظومه، انتساب منظومه به وی منتفی است.

دوم، میرزا زین‌العابدین ثاقب کرمانی (یزدی) متوفی در سال 1271هـ‌. ق. از عرفا و حکما و پزشکان کرمانی مقیم یزد است که در سرودن انواع شعر مهارت داشت. بیشتر اشعار او مشتمل بر معارف و توحید و مدایح ائمة اطهار(ع) است (وامِق یزدی، 1371: 295). در تذکرة حدیقه‌الشعراء در شرح حال ثاقب کرمانی (یزدی) آمده است: «از سلسلة بزرگان و اجلة عرفا و حکمای دارالأمان کرمان است. پدر نامدارش میرزا محمد سعید نیز سرآمد حکما و اطبای زمان خود بود.... قریب سی سال را در کرمان به تحصیل علوم پرداخت. سپس به یزد آمده، مشغول تحصیل انواع علم، خاصه طب شده تا در آن فن سرآمد اقران گردید.... . در مراتب سخن‌گویی و انشاء شعر بر همه قسم قادر بوده، از اوایل عمر، چندان در قید تدوین اشعار نبوده، در اواخر به‌اصرار دوستان، بنای تدوین گذاشته، قریب چهار هزار بیت از قصاید و غزلیات و مثنویات جمع کرد که اغلب مشتمل بر معارف و توحید و مدایح ائمة اطهار(ع) می‌باشد (دیوان‌بیگی شیرازی، 1364: 352-353).

بنابر گزارش تذکرة حدیقه‌الشعراء و تذکرة میکده، هر‌چند ثاقب کرمانی (یزدی) نیز اشعار زیادی در مدح و منقبت ائمة اطهار(ع) دارد، به سه دلیل احتمال انتساب این منظومه به ثاقب کرمانی (یزدی)، ضعیف است: دلیل اول اینکه بیشترین شُهرت او در حرفة طبابت بوده است تا شعر و شاعری و طبق قرائن، چندان مداومتی در حرفة شاعری نداشته است تا چنین منظومه‌ای مستقل بسراید؛ دلیل دوم اینکه بنابر قول صاحب حدیقه‌الشعراء، ثاقب کرمانی (یزدی) از اوایل عمر، چندان در قید تدوین اشعارش نبوده است تا منظومه‌ای به این طول و تفصیل تدوین کند؛ دلیل مهم دیگر اینکه طبق گزارش این دو تذکره، مجموع اشعار او اعم از غزل، قصیده و مثنوی، بیش از چهار هزار بیت نبوده است، در‌حالیکه مثنوی ثاقب به‌تنهایی، متجاوز از چهار هزار و پانصد بیت است.

سومین شاعری که می‌شود این منظومة حماسی شیعی را به او نسبت داد، محمدحسین ثاقب اصفهانی، متخلص به «ثاقب» است. در دست‌نویسِ تذکرة مدایح معتمدیه که دقیق یک سال پس از وفات شاعر در سال 1259هـ‌‌. ق. نگاشته شده است، ذیل واژة «ثاقب» در معرفی این شاعر آمده است: «نام نامی و اسم گرامی‌اش میرزا محمدحسین، اَعلَی اللهُ فی رُوضات الجِنان جَنانه، آسمان فصاحت را مهر، آفتاب بلاغت را سپهر، دانشوری بود به کمال فضایل آراسته و سخن‌گستری به جمیع محامد و محاسن شایسته، از دودمان سعادت‌نشان ملا ملک احمد قاضی عسکر است. الحق ادیبی بود اَریب و فاضلی بود لَبیب، مترسلّی شیرین‌بیان و مورّخی چرب‌زبان. در بدایت حال تحصیل انواع کمال نموده و گوی بلاغت از میدان درایت ربوده. نظماً و نثراً از همگنان طاق و قولاً و فعلاً خمیرمایة اخلاق بود... . در فن شعر استادی کامل و با فحول شعرای دیرین مقابل بود که در سنة هزار و دویست و پنجاه و هشت هجری، طایر روحش از عالم اُنس به حظیرة قدس پرواز نمود» (بهار اصفهانی، 1259: گ84-85). همچنین در تذکرة مآثرالباقریه، ذیل مدخل «ثاقب» آمده است: «اسمش، آقا محمدحسین، خلف الصدقِ جنابِ ستوده‌آداب، مولانا ملک احمد بن مولانا محمّد، الشهیر به قاضی عسکر است، مشارالیه جوانی است ستوده‌خصال، پسندیده احوال، رفیقی مهربان و شفیقی نکته‌دان. طبعش بلند و نظمش دلپسند است» (وفا زواره‌ای، 1245: ذیل ثاقب). نیز در تذکره‌القبور ذیل مدخلِ «ثاقب» آمده است: «میرزا محمدحسین خان لاوی، عموی شهاب لاوی می‌باشد. شاعر و ادیب بوده و به ثاقب اول معروف است و میرزا اسماعیل خان را ثاقب دوم گویند (مهدوی، 1348: 221). صاحب تذکرة مکارم الآثار (شرح حالی در احوال رجال دو قرن سیزده و چهارده هجری)، ذیل مدخل «میرزا محمدحسین ثاقب» می‌نویسد: «وی از شعرای زمان خود بوده که کتابی به نام تاریخ جهان‌آرا دارد و در سال 1258ق. فوت کرده است» (حبیب‌آبادی، 1364، ج4: 1577).

بنابر گزارش این تذکره‌ها، گرچه هر دو شاعر اخیر، یعنی میرزا زین‌العابدین ثاقب کرمانی (یزدی) و میرزا محمدحسین ثاقب اصفهانی در منقبت ائمة اطهار(ع) اشعاری سروده‌اند و انتساب منظومه کم و بیش به هر دو شاعر محتمل است، اما چند نکتة مهم، انتساب منظومه را به ثاقب اصفهانی، بیشتر تقویت می‌کندکه در ادامه بیان می‌شود.

 نکتة اول، تخلص او به «ثاقب» در بخش غزلیات و قصایدِ دیوان اشعارش است. در غزلیات و به‌ویژه قصاید مدحی با ذکر تخلص «ثاقب» که بخش عظیمی از دیوان او را در برگرفته است، شاعر ائمة اطهار(ع) به‌ویژه حضرت علی(ع) را مدح و منقبت می‌گوید (ثاقب اصفهانی، 1259: گ 23-132).

سرور دین و باعث ایجاد   
آن امامی که حق ولیّش خواند    
شاه دین شیر بیشة هیجا   
یا علی یک نظر به ثاقب کن   

 

ولیّ حق وصیّ پیغمبر
از تبارک سرش نهاد افسر
صاحب تیغ و دلدل و قنبر
که شفیع‌اش شوی تو در محشر   
                                             (گ126پ)

آنکه بر آستان او جبریل   
تشنه کامان عشق را یکسر   
خوش دلم زآنکه کار حشر تمام   
سر فرازد به اوج مهر برین
دارم امید سال‌ها که نظر
ثاقب مبتلا مدام به مل
تا به سویش علی شه مردان

 

بهر جاروب شهپر اندازد
مست از جام کوثر اندازد
با علی حیّ داور اندازد   
هر که دل به مهر حیدر اندازد
 بر من زارِ ابتر اندازد
 مهر شُبَیر و شبر اندازد
 یک نگاهی به محشر اندازد
                                               (گ123ر)

برجستگی تخلص «ثاقب» در قصایدی که ثاقب اصفهانی در آنها حضرت علی(ع) را منقبت می‌گوید، به‌دلیل همسانی با مضمون مثنوی ثاقب به‌صورتی انتساب این منظومه را به او تقویت می‌کند.

نکتة دومی که احتمال انتساب منظومه را به ثاقب اصفهانی قوّت می‌بخشد، گفتۀ صاحب تذکرة مدایح معتمدیه در معرفی وی است که در آن بر جنبة مورّخ‌بودن او تأکید شده است: «وی مترسلّی شیرین‌بیان و مورّخی چرب‌زبان بود که در دیوان اعلی صاحب منصب جلیل بوده و در اوایل عمر از خاقان عرش مأوا به نگارش تاریخ جهان‌آرا مأمور گردیده» (بهار اصفهانی، 1259: گ84). بنابراین با‌توجه به منصب تاریخ‌خوانی و تاریخ‌نویسی ثاقب اصفهانی و آشنایی او با منابع تاریخی، روایت منظومة او از وقایع صدر اسلام، غزوات پیامبر(ص)، شخصیت‌ها و شرح اعمال آنها با مضمون اسناد تاریخی، کم‌و‌بیش منطبق است؛ بنابراین استدلال مورخ‌بودن او و تطبیق روایت منظومه با اسناد تاریخی تا حد زیادی، احتمال انتساب این منظومه را به وی بیش از پیش تقویت می‌کند. به‌طور مثال در صفحة 122 نسخة خطی منظومه، شاعر در روایت غزوة اَحزاب از پنج تن از لشکریان دشمن به نام عمر بن عبدُوُد، عِکرِمَه ابن ابی جهل، هُبیره بن ابی وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطّاب، نام می‌برد که می‌توانند از خندق بگذرند؛ این موضوع در منابع تاریخی نیز دقیق تأیید شده است (طبری، 1387ق: ج2، 573-574 و شیخ مفید، 1413ق: ج1، 100-101). از این نمونه روایت‌های مستند‌ وقایع تاریخی در منظومه شواهد بسیار دیده می‌شود.

نکتة سومی که احتمال انتساب منظومه را به ثاقب اصفهانی قوّت می‌بخشد، حجم و تعداد آثاری است که وی در منقبت ائمة اطهار(ع) سروده است و در مجموع بیش از سروده‌های ثاقب کرمانی (یزدی) است. ثاقب اصفهانی، علاوه‌بر مثنوی ثاقب که متجاوز از چهار هزار و پانصد بیت است، در بخش عظیمی از دیوان اشعارش (افشار و دیگران، 1354: ج9، ذیل ثاقب اصفهانی)، به‌ویژه در قصایدِ هفت‌بند مدیحه، تخمیس دوازده‌بند محتشم کاشانی و دوازده‌بندِ دوازده‌امام، حضرت علی(ع) و ائمة اطهار(ع) را مدح می‌کند:

ادخلت یا حسینِ علی روحنا فداک
از لطف، یا حسین به فریاد ما برس    
چو رخت برکشم من ازین وادی بلا  

 

 

 

ای تشنه کام دشت بلا من ترا هلاک
چون رخت برکشم ز فنا بستر مغاک
جا چون کنم به ورطة تاریک خوفناک

دسـتم بـود بـه دامـنت آن لحـظـه یـا حسـین
ای نـونــهال بــاغ عـلـی مــاه مـشــرقـیـن

دارد امید ثاقب مسکین روسیاه

 

از لطف یا حسین به سویش کنی نگاه
                     (دیوان اشعار، گ128پ)

بنابراین با‌توجه به مباحثی که تا‌کنون طرح شد، دلایل انتساب منظومه به ثاقب اصفهانی این‌گونه است: دلیل نخست، مطابقت واژة «ثاقب» در دو بخش از دست‌نویس منظومه با تخلص شاعر در غزلیات و به‌ویژه قصاید منقبتی دیوان اشعارش است که با مثنوی ثاقب، هم‌مضمون است؛ دلیل دوم، استناد به تذکره‌های عصری در شرح احوال و آثار شاعر است که همة قرائن و شواهد، احتمال انتساب را قوّت می‌بخشد؛ دلیل سوم، مقایسة سبک و محتوای منظومه با سبک و محتوای دیوان اشعارِ سراینده است که نشان از نوعی همسانی سبک و محتوا دارد؛ دلیل چهارم، انطباق تاریخِ کتابت نسخه (1255هـ ق) با سال‌ وفات شاعر (1258هـ ق) است که احتمال انتساب منظومه را به وی تقویت می‌کند؛ دلیل پنجم، روایت‌های مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی از غزوات پیامبر(ص) است که قول صاحب تذکرة معتمدیه مبنی بر مورّخ بودن سراینده، این موضوع را تا حد زیادی تقویت می‌کند؛ دلیل ششم، استناد به قصایدِ هفت‌بند مدیحه، تخمیس دوازده‌بند محتشم کاشانی، دوازده‌بندِ دوازده‌امام و بسیاری از قصاید منقبتی شاعر با تخلص «ثاقب» است که از نظر محتوا، با محتوای مثنوی ثاقب، همخوان است و دلیل آخر، حجم و تعداد آثاری است که ثاقب اصفهانی در مدح و منقبت ائمة اطهار(ع) سروده است که د‌رمجموع بیش از سروده‌های ثاقب کرمانی (یزدی) است. یکی از زیباترین اشعار ثاقب اصفهانی که به مدح و منقبت ائمة اطهار(ع) اختصاص یافته است، دوازده‌بند دوازده‌امام اوست. این دوازده‌بند، در آخرین برگه‌های دست‌نویس دیوان اشعارش، بر‌ جای مانده است که به‌واقع، حُسن ختام آن و بهترین نشانة مذهب شیعة اثنی‌عشری وی و دلیل دیگری بر انتساب منظومه به اوست:

دوازده امام

از عدم این نکتة دُرِّ ثمین

 

گشت عیان نام رسول امین

اوست چو زیـــنـــت‌ده عـــرش بـــریـــن

فاخته‌ای داشت به سروی مقام
هست مرا وِرد همین صبح و شام
فاطمة بنت رسول الانام

 

دوش همی‌خواند ز صوت این کلام
تا که رسم من ز دو عالم به کام
صلِّ علی بابک ام البتول

 

یــا عــلــیاً انــت وصـــیُّ الـرّســول

 

حیدر صفدر شَه والا تبار

 

چون ز نیام آوَردَش ذوالفقار

بــر کــشــد آن دم ز خـــوارج دمـــار

واقف اسرار نهان و عَلَن

 

سرور دین پادشه صف شکن

ســرو گـلــسـتـان عـلـی آن حـســن

وصف حسین ابن علی گو سخن

 

تا شودَت نکته چو دُرِّ عدن

کـرب و بـلا گـشـتــه جـدا سـر ز تـن

خاک ره مقدم زین العبا

 

می‌کشم آن را به بصر توتیا

ابــن حـسـیـن آن شــه لـب تــشـنـه‌هـا

باقر ابنِ علی آن خوش صفات

 

بحر علومست و حلِ مشکلات

از کــرمــش دارم امــیــد نــجــات

جعفر صادق مَه برج کمال

 

هادی دین صاحب عزّ و جلال

از شـــفـق روش هــلال انفعال

موسی کاظم شه دنیا و دین

 

داده صفا وز ره دین مبین

بـر هـمـه اشــیـا بـود عـلـم الـیـقــیـن

معدن جود است امام تقی

 

لطف عمیم‌اش به هر متقی

کــور شـــود چــشـم تــمـام شـقـی

هست امام نقییم تاج سر

 

آنکه بروبند وِرا خاک در

خـلــق ز مـــژگـان و ملائــک ز پــر

عسکریم نور دو چشم تر است

 

او شجر باغ نقی را بَر است

در هـمـه جـا بر هـمـه کـس یـاور اسـت

مهدی دین پای نهد در رکاب

 

تخم خوارج بکند آن جناب

از دم تـیـــغـش هـمـه در اضــطـراب

فاخته‌ای داشت به سروی مقام
هست مرا وِرد همین صبح و شام
صلِّ علی بابک ام البتول

 

دوش همی‌خواند ز صوت این کلام
تا که رسم من ز دو عالم به کام
یا علیاً انت وصیُّ الرّسول
            (نسخة خطی دیوان اشعار، گ132ر)

3- نتیجه‌گیری

مثنوی ثاقب، منسوب به محمد‌حسین ثاقب اصفهانی، منظومه‌ای حماسی و دینی با موضوع مناقب و مغازی حضرت نبی(ص) و حضرت علی(ع) است که در حدود نیمة دوم قرن دوازدهم یا در اوایل قرن سیزدهم به نظم در آمده است. این منظومة حماسی دینی به سبک و سیاق شاهنامه و سایر منظومه‌های حماسی شیعی نظیر علی‌نامة ربیع، خاوران‌نامة ابن حسام خوسفی و حملة حیدری باذل مشهدی، در بحر متقارب سروده شده است. نسخة خطی منحصر‌به‌فرد این منظومة ناشناخته، با عنوان «مثنوی مذهبی» به شمارة 15752 در کتابخانة ملی ایران نگه‌داری می‌شود و تاکنون محقق و مصححی آن را معرفی و تصحیح نکرده است. دربارة اهمیت موضوع باید اشاره کرد که در بین آثار حماسه‌پژوهان، تاکنون از مثنوی ثاقب، نام و ذکری به میان نیامده است؛ از‌این‌رو پژوهش حاضر برای نخستین بار، این منظومة حماسی دینی را به جامعة ادبی معرفی می‌کند. تصحیح و معرفی نسخة خطی منظومه، نشان می‌دهد این اثر در بین انواع منظومه‌های دینی دیگر از چند جنبه دارای ارزش است: نخست اینکه از نظر محتوایی این منظومه گرچه به مانند منظومه‌های متقدم و هم‌عصر خود، دربردارندة مناقب و مغازی و سیرة پیامبر(ص) است، اما ایجاز، اختصارگویی، پرهیز از توصیف‌های تخیلی و ملال‌آور، وجه متمایز این اثر است؛ جنبة دوم، نقلِ روایت‌های مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی منظومه و اعتبار آن است که از تاریخ‌نویسی و تاریخ‌خوانیِ سرایندة آن، نشأت می‌گیرد؛ جنبة سوم از نظر ویژگی‌های سبکی و زبانی، گرچه سراینده در سرودن منظومه، متأثر از زبان و سبک فردوسی در شاهنامه است، اما گزینش واژگان نادر و کم‌کاربرد و بسامد زیاد واژگان کهن ادب فارسی، ضمن فواید لغوی و واژه‌شناسی اثر، از سویی و از سوی دیگر، بهره‌گیری از زبان عامیانه و روزمرة دورة قاجار از ویژگی‌های سبکی متمایز آن درقیاس با منظومه‌های دینی متقدم است؛ جنبة دیگر ارزش منظومه در صورت انتساب آن به سراینده (ثاقب اصفهانی)، بیانگر اهمیت خاستگاه آن، یعنی اصفهان در‌جایگاه یکی از خاستگاه‌های منظومه‌های حماسی شیعی، از دوران صفویه تاکنون است. مسئلة دیگری که به‌نوعی ضرورت انجام پژوهش را توجیه می‌کرد، شناساندن و معرفی سرایندة این منظومة حماسی شیعی و اثبات انتساب منظومه به وی بود؛ در این راستا، تصحیح و بررسی سبک و محتوای منظومه نشان می‌دهد که این اثر به چند دلیل به ثاقب اصفهانی منسوب می‌شود: انطباق تاریخ کتابت نسخه با سال‌ وفات شاعر، مقایسة محتوای منظومه با محتوای دیوان اشعارِ سراینده، استناد به تذکره‌های عصری در شرح احوال و آثار شاعر، ذکر تخلص یا نام شاعر در دو بخش از دست‌نویس منظومه منطبق با تخلص وی در قصاید و غزلیات دیوان اشعارش، حجم و تعداد اشعار منقبتی سراینده در‌قیاس با حجم اشعار منقبتی ثاقب کرمانی و استناد به قصایدِ هفت‌بند مدیحه، تخمیس دوازده‌بند محتشم کاشانی و دوازده‌بند دوازده‌امام.

اسدی طوسی، علی بن احمد (1319). لغت فُرس، به تصحیح و اهتمام عباس اقبال، تهران: چاپخانه مجلس.
افشار، ایرج و همکاران (1354). فهرست کتاب‌های خطی کتابخانة ملی ملک، ج9، تهران: دانشگاه تهران.
امیدسالار، محمود (1385). «ملاحظاتی در بارة نسخة خطی علی‌نامه»، مقدمة علی‌نامه، تهران: میراث مکتوب.
انجو شیرازی، میرجمال‌الدین حسین بن فخر‌الدین (1351). فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، 3ج، مشهد: دانشگاه مشهد.
انوار، عبدالله و دیگران (1395). فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی ایران، ج44، تهران: کتابخانة ملی ایران.
برهان، محمد حسین بن خلف تبریزی (1342). برهان قاطع، به اهتمام دکتر محمد معین، 4ج، چاپ دوم، تهران: کتاب‌فروشی ابن سینا.
بهار اصفهانی، محمدعلی (1259). مدایح معتمدیه، نسخة خطّی به شمارة 20056، کتابخانة ملی ایران.
بهار اصفهانی، محمدعلی (1259). مدایح معتمدیه، نسخة خطّی به شمارة 1192، کتابخانة مجلس شورا.
بیات، رضا و غلامی، ابوالفضل (1389). تصحیح منظومة علی‌نامه، با مقدمه محمدرضا شفیعی‌کدکنی و محمود امیدسالار، تهران: میراث مکتوب.
تَتَوی، عبدالرشید بن عبدالغفور (1337). فرهنگ رشیدی، تصحیح محمد عباسی، 2ج، تهران: کتابخانه بارانی.
ثاقب‌ اصفهانی، محمد حسین (1255). مثنوی ثاقب (منسوب به سراینده)، نسخة خطّی به شمارة 15752، کتابخانه ملی ایران.
ثاقب‌ اصفهانی، محمد حسین (1259). دیوان ثاقب، نسخة خطّی به شمارة 6240، کتابخانه و موزة ملی ملک.
ثاقب‌ اصفهانی، محمد حسین (1269). تخمیس دوازده بند محتشم کاشانی، نسخة خطّی به شمارة 3/11614، کتابخانة دانشگاه تهران.
حبیب‌آبادی، محمدعلی (1364). مکارمُ الآثار در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری، ج4، اصفهان: انجمن کتابخانه‌های عمومی اصفهان.
خالقی مطلق، جلال (1386). «حماسه» در دانشنامة زبان و ادب فارسی، ج2، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 738- 745.
خیام‌پور، عبدالرسول (1334). «نشریات ترکیه، چند کتاب خطی مهم فارسی در قونیه»، مجلة دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، دورة 7، شمارة 34، 241-248.
خیام‌پور، عبدالرسول (1340). فرهنگ سخنوران، تبریز: شرکت سهامی کتاب آذربایجان.
درایتی، مصطفی (1391). فهرستگان نسخه‌های خطی ایران (فنخا)، ج 8 و9، تهران: سازمان اسناد و کتابخانة ملی.
دهخدا، علی اکبر (1377). لغت‌نامة دهخدا، چاپ دوم، تهران: موسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
دیباچه‌نگار اصفهانی، طاهر بن زین‌العابدین (1272). تذکرة گنج شایگان، نسخة خطی به شمارة 428، کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
دیوان‌بیگی شیرازی، سید احمد (1364). حدیقه الشعراء، تصحیح عبدالحسین نوائی، ج1، تهران: زرین.
راجی کرمانی، بمانعلی (1379). حملة حیدری، تصحیح یحیی طالبیان و محمود مدبری، کرمان: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کرمان.
رامپوری، غیاث‌الدین محمد (1337). غیاث اللغات، به کوشش محمد دبیر سیاقی، 2ج، تهران: کانون معرفت.
رزمجو، حسین (1381). قلمرو ادبیات حماسی ایران، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
رضایی، امیرحسین و فرحزادی، نیلوفر (1400). منظومة حماسی تکمله‌ آزاد بر حملة حیدری باذل مشهدی، تهران: کلام سلیس.
شاد، محمد پادشاه (1336). فرهنگ جامع فارسی آنندراج. زیر نظر محمد دبیر سیاقی، 7ج. تهران: کتاب‌فروشی خیام.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1379). «حماسه‌ای شیعی از قرن پنجم»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، دورة 33، شمارة4، 425-494. 
شمیسا، سیروس (1383). سبک‌شناسی شعر، تهران: میترا.
شهبازی، اصغر. (1393) «حماسه‌سرایی دینی در ادب فارسی»، آینة میراث، دورة 12، شمارة 2 (پیاپی 55)، 210-183.
شیخ مفید، محمد بن محمد (1413ق). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج1، قم: موسسة آل‌البیت.
صفا، ذبیح الله (1333). حماسه‌سرایی در ایران، تهران: امیرکبیر.
طبری، محمد بن جریر (1387ق). تاریخ‌الطبری: تاریخ‌الامم و الملوک. تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج2، بیروت: روائع التراث.
فتوحی، محمود (1390). سبک‌شناسی، نظریه‌ها، رویکردها، روش‌ها، تهران: سخن.
گلچین‌معانی، احمد (1346). فهرست کتب خطی کتابخانة آستان قدس رضوی، ج7، مشهد: سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی.
مدرس تبریزی، محمد علی (1374). ریحانه الادب، در شرح احوال و آثار علما، عرفا، فقها، شعرا و خطاطین بزرگ اسلامی از آغاز تا عصر حاضر، چاپ چهارم، ج1، تهران: خیام.
مهدوی، سید مصلح‌الدین (1348). تذکره ‌القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان: ثقفی اصفهان.
مهدوی، سید مصلح‌الدین (1387). اعلام اصفهان، تصحیح، تحقیق و اضافات غلامرضا نصرالهی، جلد دوم، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان و مرکز اصفهان‌شناسی.
نفیسی، علی‌اکبر (1355). فرهنگ نفیسی (ناظم الاطبا)، 5 ج. تهران: خیام.
وامِق یزدی، محمد علی (1371). تذکرة میکده، به کوشش حسین مسرّت، سلسله نشریات ما.
وفا زواره‌ای، محمد علی (1245). تذکرة مآثرالباقریه، نسخة خطّی به شمارة 20205، کتابخانة ملی ایران.