نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، میاندوآب، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The Malik National Library houses a collection of nearly 4,850 lines of poetry under Access Code 6240. This manuscript is attributed to Mohammad Hossein Saqib in the library's records and is referred to as both "Kaliat Saqib" and "Diwan Saqib" in reference to Shahabuddin Saqib Dehlavi. However, it lacks a title and direct information regarding the poet's identity, aside from the poetic surname "Saqib". This study aimed to introduce the manuscript and its stylistic significance while addressing the question of which poet bearing the surname "Saqib" authored these verses.
The article analyzed the bibliographic details of the manuscript using library and document research methods, highlighting its notable features. The findings indicated that the poetry reflected the poet's engagement with new themes, particularly Indian romantic stories. Additionally, the text included Turkish verses and referenced to Fath Ali Shah Qajar, as well as elements of Indian culture. An examination of the biographies of poets known as "Saqib", especially Mohammad Hossein Saqib and Saqib Dehlavi—both listed in the Malik National Library's records—suggested that attributing this work to Mohammad Hossein Saqib was unlikely. Instead, Shahabuddin Saqib Dehlavi might be the more plausible author until further evidence would emerge.
The manuscript comprised a preface, sonnets, quatrains, masnavis, odes, humorous pieces, and compositions of stanzas. Key themes included romantic tales, anecdotes, didactic and moral topics, descriptions, debates, and praise of the Imams. The variety of poetic forms and the originality of the subject matter, particularly in the fictional masnavis, warranted significant attention.
کلیدواژهها [English]
با آنکه سالهاست کار تصحیح متون دستنویس در کشور رواج یافته؛ اما فراوانی این آثار و پراکندگی مکانی آنها موجب شده است که نسخ ارزشمند بسیاری در موزهها و کتابخانهها تصحیحنشده باقی بماند. مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک (تأسیس1278ه.ش) ازجمله کتابخانههایی است که نسخ خطی ارزشمندی را در خود جای داده است. یکی از نسخ خطی موجود در این کتابخانه، کلیات اشعاری با تخلص شعری «ثاقب»، مربوط به عهد فتحعلی شاهی است که این پژوهش به معرفی آن میپردازد.
نسخۀ کلیات ثاقب با کد دستیابی 6240، موجود در فهرست نسخ کتابخانه و موزه ملی ملک، ازجمله نسخ خطی ناشناختهای است که نگارندگان این مقاله به تصحیح آن همت گماشتهاند. آنگونه که از بررسی پژوهشهای محققین معاصر دریافت میشود، تنها در دو اثر، از این نسخه یاد شده است: شفیعیون (1389) در مقالة «سراپا؛ یکی از انواع ادبی غریب فارسی» بهتبع بخش نسخ خطی کتابخانه ملک، نسخۀ کلیات یادشده را به «محمدحسین ثاقب» نسبت داده و به مثنوی سراپای موجود در کلیات پرداخته است. شاکری و همکاران (1402) در مقالة «معرفی نسخه خطی مثنوی ثاقب، منظومهای ناشناخته منسوب به ثاقب اصفهانی» ضمن اشاره به برخی از ابیات منقبتی موجود در کلیات یادشده، شاعرِ کلیات و مثنوی حمله حیدری را ثاقب اصفهانی دانستهاند؛ اما همانگونه که در ادامه بحث خواهد شد، شاعر کلیات، جدای از سرایندۀ مثنوی مذهبی «حمله حیدری» است.
بنابراین، پژوهش حاضر، نخستین مقالهای است که تلاش میکند به معرفی کلیات ثاقب و بررسی احوال سرایندة آن بپردازد.
تحقیق حاضر، به روش کتابخانهای و سندپژوهی، نسخة خطی کلیات ثاقب را معرفی میکند. به این منظور ابتدا دستنویس این منظومه بهطور دقیق، مطالعه و مشخصات نسخه و ویژگیهای زبانی و سبکی آن استخراج شد. سپس با استناد به قرائن و شواهد متنِ نسخه و انطباق آنها با شرح احوال آن دسته از شاعران عهد قاجار که تخلص «ثاقب» داشتهاند؛ سعی شد شرح احوال درستی از شاعر ارائه شود.
کلیات ثاقب به شماره نسخۀ 6240 ازجمله وقفیات حاجحسین آقاملک است که در کتابخانه و موزۀ ملی ملک نگهداری میشود. نسخه فاقد عنوان در دیباچه و آغاز اشعار است (تصویر شماره 1). کتابت نسخه به خط شکسته نستعلیق در صفحاتی با قطع وزیری کوچک (ابعادی به طول 21 سانتیمتر و 3 میلیمتر و عرض 15 سانتیمتر)، با جلد تیماج تریاکی ضربی فراهم آمده است. جلد تیماجی، از تیماج (پوست بز) ساخته شده است و در مقابل، جلدهایی مانند میشی، خرمی و ساغری بهترتیب از پوست گوسفند، گوساله و الاغ و استر ساخته میشدند (فریدونی و عمادی، 1390، ص. 10-11). گاه تیماج را در معنی مطلق چرم نیز به کار میبرند (دهخدا، 1377). بر روی پشتوروی جلد نسخه، تصویر ترنج در وسط متن و سر ترنج در بالا و پایین صفحه درحالیکه متصل به ترنج وسط است، ضرب شده است؛ به همین دلیل، جلد نسخه را ضربی مینامند. جلد ضربی یا کوبیده یا منگنه، جلدهایی است که اثر نقوش ترنج، سرتـرنج، جـدولهـای متنـوع و لچکی با قالبهای فلزی در روی بدنة جلد مشاهده میشود و معمولاً جلدسازان قالبهای آماده را بر روی چرمهای میشن، ساغری و تیماج سرد یا گرم میساختند (دهخدا، 1377، ص. 11؛ نیز مایل هروی، 1369، ص. 111-112). جنس کاغذ نسخۀ 6240، فستقی است. کاغذ فستقی از انواع کاغذ اصفهانی محسوب میشود (تحویلدار ، 1342، ص. 105).
اشعار کلیات به دو بخش دیوان و مثنویهای عشقافروز، افسوسنگار و گلشنراز تقسیم شده است. صفحات نسخه در بخش اول، 12 سطری و در بخش دوم، 15 سطری مرتب شدهاند. اغلب صفحات دارای رکابه هستند. شیرازهبندی کتاب، در بخشهایی دچار بههمریختگی شده و در صفحهبندی نسخه، به رکابهها دقت نشده است. در بخش غزلیات، از غزل 149 تا پایان غزلیات، دوبار نوشته و تکرار شدهاند. تنظیم اشعار نیز بهخوبی انجام نشده است؛ گاه یک غزل دو بخش شده و بین آن دو بخش فاصله افتاده است. در بخش دیوان، ترتیب اشعار ازنظر توالی مثنویها، مسمطها و... رعایت نشده است. نسخۀ موجود از کلیات ثاقب، فاقد ترقیمه است. بنابراین، نام کاتب و تاریخ کتابت آن مشخص نیست (تصویر شماره 2)؛ اما در یکی از صفحات آخر کتاب، پیش از مثنوی عشقافروز، این جمله کتابت شده است: «این دیوان از یادگار ثاقب، شما را به خدا قسم میدهم هرجا غلطی بوده باشد به لطف عمیم خود اصلاح فرموده و عفو فرمائید» (ثاقب، ص. 265) (تصویر شماره 3). در همۀ غزلیات صفحات نخستین کلیات (تقریباً چهل غزل اول)، تخلص شعری خط خورده است؛ به نظر میرسد تخلص شاعر از «ساکن» به «ثاقب» تغییر کرده است، مانندِ:
نسخه با مرکب سیاه و با خط شکسته و خوانا و گاه ناخوانا نوشته شده است. خطشناسان برای کیفیت خط، درجاتی مانند ممتاز، عالی، خوش، خوانا و ناخوانا قائل بودند (ر.ک: اصغری هاشمی، 1388، ص. 359). بسیاری از صفحات بهخصوص در بخش اول، حاشیهنویسی شده است و شعرهایی از شاعر و یکی دو مورد از دیگران در حاشیه، اغلب ناخوانا، مورب و بدون جدولکشی و تنظیمات نوشته شده است. در بالای برخی از اشعار، حاشیۀ «وله» درج شده است.
در بسیاری موارد «دگر» بهصورت «دیگر» نوشته شده است، درحالیکه باتوجهبه وزن عروضی، شاعر باید از «دگر» استفاده میکرد. مانندِ:
از بعد صدسال دیگر چون لاله از خاکم دمد |
|
آن لحظه داند آن پری حال دل رنجیده را |
شاید دلیل آن، بنابر کامل نوشتن و مختصر تلفظکردن بوده است. البته از شکلِ «دگر» نیز در متن استفاده شده است.
پای امید چه بر سنگ ملامت نزنم چه بینمش دل شیدا به تن چه آسان است |
|
سنگ طفلان شکند کی سر سودایی را طپد چه طایر بسمل به زیر میآید |
بتی خواهم که بگزینم به خوپی آفتاب اما |
|
میان مهوشان یک نقطه باشد انتخاب اما |
چه کردد کر دهی فرسوده جانی را ز نو جانی |
|
چه کردد کر ببخشائی توانی ناتوانی را |
گفتش آن دم کی بت نامهربان |
|
کی خدنگ نرگست بر دل نشان |
روزی هریک میدهد از لطف |
|
گبر و مسلمان کافر [و] ترسا |
غلطهای املائی اغلب یا ناشی از سهو و تساهل کاتب در کتابت است و یا ناشی از کمدانشی، تندنویسی، بیتنویس1 و... . در کلیات ثاقب، در همهجا الفاظ خاموش، قالب، فغان، آهوی ختایی، قرقف، متاع، غذا، ذرت، غرامت، توتیا، خواری، عظما، حاتم، نسب، جذبه، مرهم و مشغول بهترتیب بهصورت خواموش، غالب، فقان، آهوی خطایی، غرقف، مطاع، قضا، زرت، قرامت، طوطیا، خاری، عضما، حاطم، نصب، جزبه، مرحم، مشقول آمده است.
چنانکه پیشتر نیز بیان شد، نسخۀ خطی «کلیات شماره6240» در فهرست نسخ کتابخانه ملی ملک که محل نگهداری آن است، یکبار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهابالدین ثاقب دهلوی نسبت داده شده است. در متن نسخه هم، بهجز تخلص شعریِ «ثاقب»، نام یا اطلاعات مستقیمی از شاعر وجود ندارد. دربارۀ احوال شاعر از متن نسخة دستنویس کلیات شمارۀ 6240، این موارد استنباط میشود:
قلاب مهر چکدی ز یم تا من غریق |
|
قلبمده مهر شاه نجف ولایم رفیق |
هریکی از حسن چون ماه تمام |
|
لجمن آسا در مقام عشق رام |
ثاقب مگو دیگر سخن ز زلف بتان چین |
|
آغاز کن تو وصف نکویان ری حدیث |
در بیت زیر به پیری خود اشاره کرده است:
بیار اندر برم ساقی شراب ارغوانی را |
|
که در پیرانه سر باز آورم یاد جوانی را |
و در این بیت از فقر گلهمند است:
درهم ندارم و دو سه روز است زین سبب |
|
کارم چو زلف یار پریشان و درهم است |
تو رشک مه ز خورشید جبینی |
|
به رخ رشک نگارستان چینی |
که تقلید از غزل حافظ با مطلعِ:
سحرگه رهروی در سرزمینی |
|
همی گفت این معما با قرینی |
است، مصراعی از خواجه شیراز را تضمین کرده است:
شنو ثاقب تو از گفتار حافظ |
|
«نیازی عرضه کن بر نازنینی» |
همچنین در غزلی با ردیف «حافظ» و مطلع زیر، میزان ارادت عمیق و تأثیرپذیریاش از حضرت حافظ را بیان کرده است:
شکفته شد گل ثاقب ز گفته حافظ |
|
صد آفرین به کلام شکفته حافظ |
بهر شاهد آتش تیز آورم |
|
اینچنین از شمس تبریز آورم |
همانطور که از ابیات نیز برمیآید، شاعر بیت را به «شمستبریزی» نسبت داده است، درحالیکه این بیت به بخش قصاید سعدی مربوط میشود (سعدی، 1374، ص. 813)
در ابیات زیر از مثنویهایش عیب اکفاء قوافی دیده میشود:
- چو از میبر لب جو مست افتد - دگر اهل جهان یکسر بود رذل - بت سیمین عذار ماهپیکر |
|
به روی سبزهها چون آب غلطد خوشا آنکس که الفت میکند عزل به خوبان جهان از حسن مغرور |
در ابیات زیر که بهترتیب در مثنویهای «عشق افروز» و «گلشن راز» آمده است، قافیه وجود ندارد:
خونفشان بر گل نماید لاله را چون رسیدش پیک نزد نوجوان |
|
داغ میسازد ز حسرت لاله را گفت بر گو کیستی ای نوجوان |
ازایندست است قافیهکردن «خاور» با «کشمیر»، «نمایند» و «سازند»، «عشق» با «خویش».
در یکی از مثنویها نیز بیتی را به سعدی نسبت داده که در کلیات شیخ اجل نیست:
کهن شد گفتوگو از قصة نو |
|
دلیل از سعدی شیراز بشنو |
باتوجهبه این موارد، میتوان گفت شاعر کلیات، باوجود قریحۀ شاعری، چندان در علوم ادبی تبحر نداشته است.
نگارندگان، باتوجهبه اطلاعات بالا، به جستوجو در تذکرهها و کتب تاریخ ادبیات بهخصوص تذکرههای عصر قاجار پرداخته و از میان شاعران متعدد ایرانی و هندی متخلص به ثاقب، برخی همچون ثاقب بخارایی، ثاقب سرهندی، میرثاقب، متعلق به قبل از قاجار و برخی همچون ثاقب فیروزکوهی و ثاقب افغان متعلق به سدة چهاردهم را یافتند. بااینحال، نمونه اشعار آنها به نقل از تذکرهها، با کلیات ثاقب مقابله شد؛ اما بیت مشترکی یافت نشد.
باتوجهبه گزارش تذکرهها، از میان همۀ شاعرانی که تخلص «ثاقب» دارند، تنها این موارد در فاصلۀ بین نیمۀ دوم قرن دوازدهم و سدۀ سیزدهم میزیستهاند و احتمال ارتباط آنها با دربار قاجار وجود دارد:
باتوجهبه آنکه شرایط زندگی و احوالات هیچیک از این شعرا با آنچه از کلیات ثاقب دریافت کردیم، تناسب ندارد و از آن مهمتر، ابیاتی که از این شعرا در تذکرهها و ذیل احوال آنها ذکر شده در کلیات مورد بحث یافت نشد، یقین حاصل شد که ثاقب مورد بحث، شخصی دیگری است.
میرزا شهابالدین دهلوی خراسانی: نگارندگان این پژوش پس از تفحص بسیار دربارۀ میرزا شهابالدین ثاقب دهلوی که در کتابخانه و موزۀ ملک نیز به او اشاره شده است، دریافتند که از زندگی او اطلاعی در تذکرهها موجود نیست؛ اما پس از جستوجوی فراوان در کتابها، تنها به یک شخصیت با این نام دست یافتند:
میرزا شهابالدین ثاقب دهلوی الخراسانی که مترجم کتاب اسرارالاطباء یا مجربات ایلات جغتایی است. این اثر را حکیم طرلوزان یونانی در سال 911ه.ق به ترکی جغتایی تألیف و ثاقب دهلوی در سدۀ دوازدهم، آن را ترجمه و چاپ کرد. وی در مقدمۀ اثر بیان میکند که از مدتها قبل آرزو داشته تا اثر سودمندی در پزشکی و مبتنیبر تجارب خویش بهجای گذارد؛ اما طی بیست سال ممارست، تنها توانسته است، 45 مورد از تجارب ویژه را یادداشت کند؛ تا اینکه شاهزاده محمدعظیم طوره که عازم حج بوده، نسخهای خطی از کتاب اسرارالاطباء به زبان اصلی را در بمبئی به وی داده است. ازاینرو، او به ترجمه آن مبادرت ورزیده و طی چهارسال تجربه، فواید فراوانی از آن حاصل یافته است.
در مقدمه اصفهانی بر اسرارالاطباء آمده است: «شهابالدین دهلوی در اصل خراسانی است؛ اما نحوۀ ترجمه او بهگونهای است که نشان میدهد فرهنگ هندی تأثیر فراوانی بر زبان فارسی او داشته است» (اصفهانی، 1383، مقدمه). باتوجهبه آنچه گفته شد، ثاقب دهلوی، افزونبر اینکه طبابت میدانسته، با فرهنگ هندی نیز آشنایی داشته و به زبان ترکی جغتایی3 هم مسلط بوده است.
ناگفته نماند، باوجود جستوجوی فراوان در متون، سندی مبنیبر شاعربودن شهابالدین دهلوی و یا بیتی منسوب به او یافت نشد. بااینحال، باتوجهبه اطلاع وی از زبان ترکی و فرهنگ هندوستان و همعصری او با عهد قاجار و تطبیق تقریبی زندگی او با احوالاتِ صاحب کلیات، تا زمانی که سند و دلیل متقن و معتبری در ردّ انتساب کلیات ثاقب به او و یا اطلاع دقیق از شاعر نسخه یافت نشود، باید انتساب این اثر به وی را همانگونه که در فهرست کتابخانه و موزۀ ملی ملک درج شده است، پذیرفته شود.
متن کلیات ثاقب شامل موارد زیر است:
در دیباچۀ منثور و بدون عنوان که حدود یک صفحه حجم دارد؛ ثاقب با نگاهی عرفانی به حمد و ثنای الهی پرداخته و آن را با ذکر لاالهالاالله و صلوات بر پیامبر اکرم (ص) به پایان برده است.
کلیات ثاقب شامل 184 غزل و 1867 بیت است. اغلب غزلهای او، هفت یا هشت بیتی است و برای آنکه قدرت شعری خود را بنماید، گاه به اقتفای شعر شاعران دیگر بهخصوص حافظ رفته است. اینگونه اشعارش -عاشقانه یا عارفانه- مجموعهای آمیخته از شیوة سعدی، حافظ و حتی شاعران سبک هندی است. بیشتر غزلیات ثاقب، وقوعی و دارای بیانِ ساده، محاورهای و عامیانه است و گاه با نشانههای واسوخت یعنی شِکوه و بیاعتنایی عاشق نسبت به معشوق همراه است. اصطلاحات، اوزان و قوافی در غزلهای او اغلب متعارف و تکراری است. شاعر گاه از ردیفهای جدید مثل حدیث، چه احتیاج، ملیح، گستاخ، ای شوخ، آوخ، کاغذ، اما، فرض، عرض، محفوظ، شد حیف حیف، کنم طمع، چراغ، از دست تو، خال و خط، نتوانم نشست و... استفاده کرده است.
بخش رباعیات شامل 39 رباعی و دو رباعی - مستزاد است. «رباعی – مستزاد، قالبی شعری است که از ترکیب یک رباعی با افزودههایی موزون و قافیهدار پس از هر مصرع تشکیل شده است» (عبدالهی و مهدوی، 1393، ص.1). مهمترین موضوع رباعیات ثاقب، وقوعیگویی است، بهخصوص وصف روییدن خط سبز بر چهرة معشوق که پایان عصر زیبایی وی دانسته شده است. موضوعات خیامی، حدیث نفس، مناجات و دعا از دیگر موضوعات رباعیات اوست. برای نمونه:
- امروز به حسن خویشتن مغروری |
|
در مخزن معموره دل معموری آخر که ازین ورطه کشی بیرون رخت |
ثاقب از قالب مثنوی برای روایت داستان بهره برده است. برخی از این داستانها و حکایات نامگذاری شدهاند، مانند مثنوی قضا و قدر، مثنوی شمع و پروانه و... . البته اغلب بهجای لفظ «مثنوی» از عنوان «قطعه» در کنار نام حکایت استفاده شده و در آغاز برخی از داستانها، فقط عنوان «قطعه» آمده است. موضوع اغلب مثنویها نو و تازه و گاه تحتتأثیر داستانهای هندی است که به شیوهای سلیس، ساده و روان سروده شدهاند. در این داستانهای متنوع، شاعر با آنکه گاهی از حریم سخن پاک و عفیفانه دور میشود، بیانی تعلیمی دارد و بهدنبال بهانهای برای نصیحت و هدایت اخلاقی مخاطب است:
ای آنکه به دشت عشق مجنونی تو |
|
بر لیلی خویش گشته مفتونی تو |
درویش جان میدهد، پسر با دیدن مرگ او، بیاختیار از اسب به زیر آمده، دست در گردن او میکند و میمیرد. آنها را در دو تابوت قرار داده، به شهر میآورند. هنگام دفن وقتی تابوتها را میگشایند، شاهزاده و درویش را در حالی مییابند که هر دو در یک تابوت و در آغوش هم خفتهاند؛ هر دو را در یک قبر دفن نهاده، مرقدی بر آن بنا میکنند. پس از چندی دو نخل بههمپیوسته از خاک آن دو میروید که ملال از دل همگان میبرد.
تن سیمین عذاران سمن بر |
|
به خواری گشته خاک راه یکسر |
درنهایت، جوان به باده خمخانه غیب و عشقالهی دعوت میکند؛ اما پیر، وادی عشق را خطرناک و همچون دریایی میبیند که تنها نبیاکرم (ص) به ساحل آن رسیده است. مثنوی با مدح نبیاکرم (ص) و امام علی (ع) به پایان میرسد.
کز تو با آن خسرو عالیجناب |
|
هست پیغامت به من درّ خوشاب |
عاشق بار دیگر به دیدار معشوق میرود. معشوق میگوید که ای بلاکش هنوز زندهای و هنوز شام هجرانت روز نگردیده؟ عاشق با شنیدن این سخن، جان نثار میکند. جوان را بر عماری میگذارند تا به قبرستان ببرند. هنگام عبور از جلوی منزل معشوق، عماری درنگ کرده، جلو نمیرود. دختر وقتی بر سر تابوت جوان میرسد، توسن ایمان بر دلش میتازد. چندربدن پس از اسلامآوردن در کنار جوان جان میدهد. او را در عماری مینهند. وقتی در قبرستان تابوتها را باز میکنند تابوت چندر را خالی و جسد او را در کنار مهیار مییابند. آن دو را در یک قبر میگذارند و شاه شهر از بتپرستی دست برمیدارد. ثاقب با مناجات و طلب عشق و سخنوری از خداوند، مثنوی گلشنراز و کلیات اشعارش را به پایان میرساند.
ثاقب داستان را در 118 بیت و بحر منسرح سروده است. مثنوی «چندربدن و مهیار» را میرزا محمد مقیم مقیمی بیجاپوری نیز سروده است که به همت محمد اکبرالدین صدیقی در سال 1956م. در حیدرآباد به زبان اردو به چاپ رسیده و نورعلیشاه (متوفی 1212ه.ق) نیز در بخش سوم جامع الاسرار آورده است.
ز گردش ستم روزگار کجرفتار |
|
جدا شدم ز تمنای فیض خدمتیار |
شاعر در این قصیده تلاش میکند با وساطت باد صبا، عهد قدیم را به یار یادآوری کند. شکوۀ همراه با سوخت که از خصائص مکتب وقوع است در این شعر نیز دیده میشود. درنهایت، این سوخت به واسوخت و نفرین معشوق میانجامد:
خدا کند چو من مبتلا گرفتار بی |
|
به دام حلقه زلف فسونگری عیار |
بود زلف و رخ و چشم و لب گفتار آن دلبر |
|
شب و شمع و شراب و شهد وشیر و شاهد و شکر |
1.ترکیببند دوازدهبندی: در 113 بیت و دوازده بند در بحر رمل با مطلع:
نالم ازین عزا و الم هر نفس چو نی |
|
خوندل از دو دیده روان میکنم چو می |
به تقلید از ترکیببند دوازدهبندی محتشم کاشانی، به مرثیه اهلبیت بهخصوص واقعه کربلا پرداخته است. از ویژگیهای جالبتوجه در این ترکیببند، استفادۀ شاعر از ردیفهای خاص و متناسب با موضوع است، مانند فاطمه، کربلا، حسین، حسین تُست.
در برخی از ابیات، تأثیرپذیری شاعر از محتشم بسیار مشهود است، مانند:
پس با زبان پر گله و دیدة پر آب |
|
سوی نجف نمود به باب اینچنین خطاب |
پس با زبان پر گله، آن بضعه بتول |
|
رو در مدینه کرد که: یا ایها الرسول |
2.ترکیببند هفتبند با مطلع:
ای گوشوار عرش خدا شاه بیش جنگ |
|
در زیر بار منت تو چرخ نیل رنگ |
شاعر در بحر رمل با هفت بند و هر بند 7 بیت (درمجموع، 56 بیت با ابیات پایان بندها)، ضمن مرثیهخوانی بر وقایع کربلا به گفتوگو با امام حسین (ع) در طلب شفاعت آن حضرت میپردازد.
موضوع مسمطهای ثاقب، مدح و مرثیه است که شاعر بهخوبی از عهدۀ آن برآمده است:
صبح امید کز ید انور شود سفید |
|
روی افق ز گردش اختر شود سفید |
||
|
موی سیه ز حکمت داور شود سفید |
|
||
ای برده از فروغ رخت مهر و مه شفق |
|
مویت ربوده از دم مشک ختن رمق |
عنوانش «در نعت پیمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» است. هر لخت پنج مصراع دارد که با مصراع بند، مسدس را تشکیل میدهد. حرفِ روی، در لخت اول و تمامی مصراعهای بند، حرف «ق» است. شاعر از لخت دوم به بعد، حرفِ رویِ رشتهها را براساس حروف الفبای عربی از «الف» تا «ی» تنظیم کرده است. بنابراین، این مسمط افزونبر رشتة آغازین، 28 رشته دارد. در لختهای پایانی به مدح حضرت علی (ع) نیز پرداخته است.
از عدم این نکته درّ ثمین |
|
گشت عیان نام رسول امین |
||||
|
اوست چو زینت ده عرش برین |
|
||||
فاختهای داشت به سروی مقام |
|
دوش همیخواند ز صوت این کلام |
||||
|
یا علیا انت وصی الرسول |
|
||||
بهجز یکی دو مورد که مصرع یا بیتی غلط یا افتاده از متن در حاشیة صفحه، اصلاح یا افزوده شده است، در بقیۀ موارد نسخهنویس تلاش کرده تا اشعاری از ثاقب را که در متن نسخه نیامده است در حواشی صفحات بنویسد. حواشیِ کلیات مورب، ناخوانا و بینظم نوشته شده است. متن و حواشی مجدول نیستند. نسخهنویس گاهی دو یا سه طرف و اغلب چهار طرف صفحات را حاشیهنویسی کرده (تصویر شماره 4)، بهطوریکه خوانش نسخه را دشوارتر کرده است. خط حواشی در برخی صفحات متفاوت از متن است (تصویر شماره 5). مطالبی که در حواشی نسخه آمدهاند عبارتند از:
باز چون بلبل مستان بکشم نطق سخن را، به گلستان فصاحت به مدیح شه والا که ز انوار جمالش شده بیضا به جهان شعشعه افروز تجلی جمالش زده تش بدل شعله و پروانه... .
که علی جان جان جانان است |
|
شمع تابان هر شبستان است |
غمش در نهانخانه دل نشیند |
|
به نازی که لیلی به محمل نشیند |
شنیدم بههنگام بانگ خروس |
|
|
شبی اینچنین گفت نوذر به طوس |
ای عندلیب در چمن نغمه گستری |
|
از در نکته معنی(؟) بحر سخنوری |
به مدح یکی از شاعران پرداخته است و در بیت آخر از او تقاضای توجه کرده است:
ثاقب کمینه چاکر دولتسرای توست |
|
ای آفتاب پیشهنما ذرهپروری |
بر نگارستان تهران حبذا صد آفرین |
|
باشد امروز از صفا رشک نگارستان چین |
و چند قصیده در منقبت امام علی (ع)، امام حسین(ع) و امام رضا(ع). در صفحه 165 قصیدۀ 6 بیتی در منقبت امام حسین (ع) آمده که در دو بیت آن، ثاقب اسامی دوازده امام را ذکر کرده و خود را مداح اهل بیت دانسته است:
یک حسین و سه محمد دو حسن چهار علی |
|
رهبردین هم(؟)یکی موسی و دیگر جعفر |
ذکر نام ائمه (ع) در یک بیت، پیش از ثاقب در نصابالصبیان فراهی آمده است:
نامهای چهارده معصوم در یک بیت من |
|
گفته خواهم تا بماند یادگار اندر زمن
|
حکم قضا به گردش اختر کند علی |
|
گوش رضا به حکمت داور کند علی |
گذشت ماه صیام و مه جدید آمد |
|
نوید فرخ به دل روشنان پدید آمد |
ازبسکه در زمانه یکی اهل درد نیست |
|
اظهار درد خویش به دیوار میکنم |
و در صفحۀ 277، دو بیت زیر از باباطاهر حاشیهنویسی شده است:
به قبرستان سفر کردم صباحی |
|
شنیدم ناله و افغان و آهی |
4-1- ویژگیهای زبانی:
بر یاد آن جمال خوش [و] قد دلکشت |
|
گه جامه چاک سازم گه سر کنم رفاد |
این واژه در لغتنامهها و فرهنگهای فارسی نیامده است. گویا آن را از «رفد» به معنی بخشش و عطا گرفته است. از برخی ترکیبات و افعال نادر و کمکاربردی مثل قَرقَف (= شراب)، نجقزدن (= سیخونکی به جایی زدن یا وادار به انجام کاری کردن)، وسق (= مقدار بار شتر بهاندازة شصت صاع)، سرپیچ بودن (= سرپیچیدن)، تفریحساختن (= تفریحکردن)، بق (= پشه)، کات (= در خوارزمی به معنی حائط و قریه است و در متن به معنی استخر یا رودخانه آمده است) نیز بهره برده است.
ثاقب در بیت زیر، در حکایت مربوط به محمود و ایاز، «ایاز» را بهشکل «یاز» به کار برده است که اگر برای حفظ وزن عروضی نبوده باشد؛ بیانگر تلفظی متفاوت و یا عامیانه از این واژه است:
بود اندر دلم بس از غم یاز |
|
که گم شد راه آه از سینة راز |
تلفظ متفاوت اسم، در اسامی بیژن، سهراب، ارسطو و زینالعباد نیز بهصورت «بیجن»، «ظهراب»، «ارسطون» و «زینالعبا» دیده میشود.
در بیت زیر شاعر «چپ» را با تسامح و بهصورت عامیانه «چب» تلفظ کرده و با کلماتی چون لب، تب، عقرب و... همقافیه آورده است:
ما راست نظر به باد کنده |
|
چشمی که نظر کند ترا چب |
ازنظر ویژگیهای نحوی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شد نوبهار و خاست ز بلبل فغان داد |
|
از چین زلف یار شمیم آورید باد ز غمزه دام بلا گستریده میماند |
از دیگر افعال کهنی که شاعر به کار برده است، شکل کهن فعل شنیدهام، یعنی «شنیدستم» است که شاعر برای تعریف اغلب حکایاتش از آن بهره برده است. مانندِ:
شنیدستم شبی با نوجوانی |
|
نصیحت کرد پیر نکته دانی |
بود وز آفتاب وصف او اینها یکی ذره |
|
تواند کی سخنسنجان زند دم از سخن دیگر |
سر فروزد به اوج مهر برین |
|
هرکه دل مهر حیدر اندازد |
روز هیجا چو تیغ گیرد کف |
|
دشمن از هیبتش شود مضطر |
قدش بلا و نرگس او کافر بلا |
|
خالش بلا هجوم خطش لشکر بلا |
نمونههای دیگری از تکرار:
تکرار «دم»:
عاشقان تو چو افعی به دل از شعلة آه |
|
در نفس بهر دم از برق دم آتش بدمند |
تکرار واژة سخن و حرف «س» و «ن»:
فصیحان سخنسنج سخن ساز |
|
عبارت گفتگان نغمهپرداز |
- استفاده از ضربالمثل: مثلهایی همچون آتش به خرمن زدن، به پر کاهی ارزیدن، رنگی بالاتر از سیاهی نیست، حلال مثل شیر مادر، خشکوتر با هم بسوزد، نمک بر دل ریختن، از بیم جان بسان بید لرزیدن، شیشۀ عمر بر سنگ قضا خوردن، پای ناقه در گل ماندن، سر رشته نیافتن و... در کلیات ثاقب بهخصوص غزلیات او آمده است.
-تشبیه: توانایی شاعر در تشبیه، اغلب در توصیف باغها و مناظر طبیعت دیده میشود. وی از عناصر عامیانه نیز در تشبیه بهره برده است.
ز روی خیمه زنگاری آه پر شررم |
|
ز شعله میگذرد هم چو سوزنی ز حریر |
گاه تشبیهات تازه و زیبا، مانند تشبیه معشوق به حبّ نبات و یا بیرونآمدن معشوق از آب به درآمدن آب حیات از ظلمت در این بیت دیده میشود:
از میان آب چون حبّ نبات |
|
شد برون از ظلمت آب حیات |
-کنایه: مانندِ سستبودن پای اجل، قصیربودن بیخ عمر، دین و دل کسی را تسخیرکردن، مینخورده از خود بیخبر بودن، دست به دامان جنون آوردن، یک پا ایستادن، پا به گل بودن، مثل ناقه در گلماندن، بسمل شدن، خون در جگر بودن، اجل باغبان کسی شدن، خود را سبک ساختن، عجوزه بد مهر، نظر به باد کنده داشتن، نظر چپ به کسی داشتن و... . مانندِ:
ما راست نظر به باد کنده |
|
چشمی که نظر کند ترا چپ |
نگاه و غمزه و چشم و اشارتهای آن دلبر |
|
بود خونریز و سحرانگیز و رنگآمیز جنگآور |
همچنین در قصیدهای با مطلع زیر:
بود زلف و رخ و چشم و لب گفتار آن دلبر |
|
شب و شمع وشراب شهد و شیر و شاهد و شکر |
نتیجهگیری:
نسخۀ خطی کلیات ثاقب که با کد دستیابی 6240 در کتابخانه و موزة ملی ملک نگهداری میشود، در فهرست نسخ این کتابخانه، یکبار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهابالدین ثاقب دهلوی منسوب شده است. این نسخه شامل دیباچه، غزلیات، رباعیات، مثنویها، قصاید، هزلیات، چند مسمط و ترکیببند است. عشق وقوعی، بیان حکایات و مباحث تعلیمی و اخلاقی، توصیف، مناظره، منقبت ائمهاطهار (ع) و مدیحه، مهمترین موضوعات اثر را تشکیل میدهند. تنوع قالبهای شعری و نیز تازگی موضوع در مثنویهای داستانی آن درخور توجه است.
اعتقاد راسخ شاعر به مذهب شیعه و منقبت ائمه اطهار (ع)، مدح فتحعلیشاه (1212-1250ه.ق.)، تأثیرپذیری از شعرحافظ، آشنایی با زبان ترکی، آگاهی از داستانهای عاشقانۀ هند و تأثیرپذیری از فرهنگ و زبان هندی، مهمترین اطلاعاتی هستند که از متن نسخه دربارۀ شاعر اثر، دریافته میشود.
در میان شاعران متعددی که تخلص «ثاقب» دارند، محمدحسین ثاقب اصفهانی، میرزا زینالعابدین ثاقب کرمانی، ثاقب افشار و شهابالدین ثاقب دهلوی در نیمۀ دوم سده دوازدهم و قرن سیزدهم میزیستهاند. بنابر گزارش وفا زوارهای، ثاقب اصفهانی (متوفی 1258ه.ق) پیری را درک نکرده است؛ درحالیکه شاعر کلیات، در بیتی از پیری خود شکوه میکند. دیوان ثاقب افشار (زنده به سال 1279ه.ق) به شماره رکورد 617 و شماره راهنما 2559، در بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود و جدای از کلیات مورد بحث است. از دیوان میرزا زینالعابدین ثاقب کرمانی (متوفی 1272-1271) نیز نشانی به دست نیامده است؛ اما شواهد شعری که از او در تذکرهها آمده، در کلیات 6240 وجود ندارد.
میرزا شهابالدین ثاقب دهلوی که در کتابخانه و موزه ملک، نسخۀ یادشده به او نیز منسوب شده، احتمالاً همان ثاقب دهلوی الخراسانی، مترجم کتاب اسرارالاطباء یا مجربات ایلات جغتایی است. در این اثر، تأثیر فرهنگ هندی پیدا است. تاکنون مدرک معتبری مبنیبر شاعربودن شهابالدین دهلوی و یا بیتی منسوب به او یافت نشده است. بااینحال، تا زمانی که سند و دلیل متقن و معتبری در ردّ انتساب کلیات ثاقب به وی ارائه نشود، براساس اطلاعات موجود در فهرست کتابخانه و موزه ملی ملک، میتوان این اثر را به او منتسب دانست.
یادداشتها:
تعارض منافع: هیچگونه تعارض منافع توسط نویسندگان بیان نشده است.