معرفی نسخة خطی کلیات ثاقب، مجموعه‌ای ناشناخته منسوب به شهاب‌الدین ثاقب دهلوی خراسانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

2 دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، میاندوآب، ایران

10.22108/rpll.2024.141192.2349

چکیده

در گنجینة نسخ خطی کتابخانه ملی ملک، کلیات اشعاری نزدیک به چهارهزار و هشتصد و پنجاه بیت در قالب‌ها و موضوعات متنوع با کد دستیابی 6240 موجود است. این نسخه که در فهرست نسخ این کتابخانه، یک بار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهاب‌الدین ثاقب دهلوی نسبت داده شده است، به‌جز تخلص شعریِ «ثاقب» فاقد عنوان یا اطلاعات مستقیمی از احوال شاعر است. پژوهش حاضر ضمن معرفی این نسخۀ خطی و اهمیت سبکی آن، درپی پاسخ‌گویی به این پرسش است که «ثاقبِ» سرایندة این کلیات، کدام‌یک از شاعران متعدد دارای این تخلص است. مقالۀ حاضر به روش کتابخانه­ای و سندپژوهی به واکاوی ویژگی‌های نسخه­شناختی اثر پرداخته و سپس مهم‌ترین خصائص آن را به اختصار بیان کرده ‌است. یافته‌های پژوهش نشان می­دهد که توجه شاعر به سرودن داستان‌هایی با محتوا و موضوعات جدید، به‌ویژه داستان‌های عاشقانة هندی از ویژگی‌های بارز این اثر است. همچنین، وجود برخی ابیات و الفاظ ترکی، مدح فتحعلی‌شاه قاجار و مضامین فرهنگ هندی در متن اثر و بررسی شرح احوال شاعرانی که تخلص «ثاقب» داشته‌اند، به‌ویژه محمدحسین ثاقب و ثاقب دهلوی که در فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی ملک، کلیات مورد بحث به آنها نسبت داده‌ شده است، احتمال انتساب اثر یادشده را به محمدحسین ثاقب منتفی می‌سازد. باتوجه‌به شواهد موجود، تا زمان کشف دلایل و مدارک مستندتر، می‌توان شهاب‌الدین ثاقب دهلوی را صاحب این اثر دانست. نسخه شامل دیباچه، غزلیات، رباعیات، مثنوی‌ها، قصاید، هزلیات، چند مسمط و ترکیب‌بند است. عشق وقوعی، بیان حکایات و مباحث تعلیمی و اخلاقی، توصیف، مناظره، منقبت ائمه‌اطهار و مدیحه مهم‌ترین موضوعات اثر را تشکیل می‌دهد. تنوع قالب‌های شعری و نیز تازگی موضوع در مثنوی‌های داستانی درخور توجه است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Introducing the Manuscript of Kaliat Saqib: An Unknown Collection Attributed to Shahabuddin Saqib Dehlavi Khorasani

نویسندگان [English]

  • Ehteram Rezaee 1
  • Fahime Ghogacte baktach 2
1 Assistant professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Payam-e Noor University, Tehran, Iran
2 M.A. in Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Payam-e Noor University, Miandoab, West Azerbaijan, Iran
چکیده [English]

The Malik National Library houses a collection of nearly 4,850 lines of poetry under Access Code 6240. This manuscript is attributed to Mohammad Hossein Saqib in the library's records and is referred to as both "Kaliat Saqib" and "Diwan Saqib" in reference to Shahabuddin Saqib Dehlavi. However, it lacks a title and direct information regarding the poet's identity, aside from the poetic surname "Saqib". This study aimed to introduce the manuscript and its stylistic significance while addressing the question of which poet bearing the surname "Saqib" authored these verses.
The article analyzed the bibliographic details of the manuscript using library and document research methods, highlighting its notable features. The findings indicated that the poetry reflected the poet's engagement with new themes, particularly Indian romantic stories. Additionally, the text included Turkish verses and referenced to Fath Ali Shah Qajar, as well as elements of Indian culture. An examination of the biographies of poets known as "Saqib", especially Mohammad Hossein Saqib and Saqib Dehlavi—both listed in the Malik National Library's records—suggested that attributing this work to Mohammad Hossein Saqib was unlikely. Instead, Shahabuddin Saqib Dehlavi might be the more plausible author until further evidence would emerge.
The manuscript comprised a preface, sonnets, quatrains, masnavis, odes, humorous pieces, and compositions of stanzas. Key themes included romantic tales, anecdotes, didactic and moral topics, descriptions, debates, and praise of the Imams. The variety of poetic forms and the originality of the subject matter, particularly in the fictional masnavis, warranted significant attention.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Kaliat Saqib
  • Shahabuddin Dehlavi Khorasani
  • Bibliography
  • 12th Century
  • مقدمه

با آنکه سال‌هاست کار تصحیح متون دست‌نویس در کشور رواج یافته؛ اما فراوانی این آثار و پراکندگی مکانی آنها موجب شده است که نسخ ارزشمند بسیاری در موزه‌ها و کتابخانه‌ها تصحیح‌نشده باقی بماند. مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک (تأسیس1278ه.ش) ازجمله کتابخانه‌هایی است که نسخ خطی ارزشمندی را در خود جای داده ‌است. یکی از نسخ خطی موجود در این کتابخانه، کلیات اشعاری با تخلص شعری «ثاقب»، مربوط به عهد فتحعلی شاهی است که این پژوهش به معرفی آن می‌پردازد.

  • پیشینۀ تحقیق

نسخۀ کلیات ثاقب با کد دستیابی 6240، موجود در فهرست نسخ کتابخانه و موزه ملی ملک، ازجمله نسخ خطی ناشناخته‌ای است که نگارندگان این مقاله به تصحیح آن همت گماشته‌اند. آن‌گونه که از بررسی پژوهش‌های محققین معاصر دریافت می‌شود، تنها در دو اثر، از این نسخه یاد شده ‌است: شفیعیون (1389) در مقالة «سراپا؛ یکی از انواع ادبی غریب فارسی» به‌تبع بخش نسخ خطی کتابخانه ملک، نسخۀ کلیات یادشده را به «محمدحسین ثاقب» نسبت داده و به مثنوی سراپای موجود در کلیات پرداخته ‌است. شاکری و همکاران (1402) در مقالة «معرفی نسخه خطی مثنوی ثاقب، منظومه‌ای ناشناخته منسوب به ثاقب اصفهانی» ضمن اشاره به برخی از ابیات منقبتی موجود در کلیات یادشده، شاعرِ کلیات و مثنوی حمله حیدری را ثاقب اصفهانی دانسته‌اند؛ اما همان‌گونه که در ادامه بحث خواهد شد، شاعر کلیات، جدای از سرایندۀ مثنوی مذهبی «حمله حیدری» است.

بنابراین، پژوهش حاضر، نخستین مقاله‌ای ‌است که تلاش می‌کند به معرفی کلیات ثاقب و بررسی احوال سرایندة آن بپردازد.

  • روش پژوهش

تحقیق حاضر، به روش کتابخانه‌ای و سندپژوهی، نسخة خطی کلیات ثاقب را معرفی می‌کند. به این منظور ابتدا دست‌نویس این منظومه به‌طور دقیق، مطالعه و مشخصات نسخه و ویژگی‌های زبانی و سبکی آن استخراج شد. سپس با استناد به قرائن و شواهد متنِ نسخه و انطباق آنها با شرح احوال آن دسته از شاعران عهد قاجار که تخلص «ثاقب» داشته‌اند؛ سعی شد شرح احوال درستی از شاعر ارائه شود.

  • بحث اصلی
    • معرفی نسخه خطی کلیات ثاقب

کلیات ثاقب به شماره نسخۀ 6240 ازجمله وقفیات حاج‌حسین‌ آقاملک است که در کتابخانه و موزۀ ملی ملک نگهداری می‌شود. نسخه فاقد عنوان در دیباچه و آغاز اشعار است (تصویر شماره 1). کتابت نسخه به خط شکسته نستعلیق در صفحاتی با قطع وزیری کوچک (ابعادی به طول 21 سانتی‌متر و 3 میلی‌متر و عرض 15 سانتی‌متر)، با جلد تیماج تریاکی ضربی فراهم آمده ‌است. جلد تیماجی، از تیماج (پوست بز) ساخته ‌شده است و در مقابل، جلدهایی مانند میشی، خرمی و ساغری به‌ترتیب از پوست گوسفند، گوساله و الاغ و استر ساخته می‌شدند (فریدونی و عمادی، 1390، ص. 10-11). گاه تیماج را در معنی مطلق چرم نیز به کار می‌برند (دهخدا، 1377). بر روی پشت‌وروی جلد نسخه، تصویر ترنج در وسط متن و سر ترنج در بالا و پایین صفحه درحالی‌که متصل به ترنج وسط است، ضرب شده ‌است؛ به همین دلیل، جلد نسخه را ضربی می‌نامند. جلد ضربی یا کوبیده یا منگنه، جلدهایی است که اثر نقوش ترنج، سرتـرنج، جـدول‌هـای متنـوع و لچکی با قالب‌های فلزی در روی بدنة جلد مشاهده می‌شود و معمولاً جلدسازان قالب‌های آماده را بر روی چرم‌های میشن، ساغری و تیماج سرد یا گرم می‌ساختند (دهخدا، 1377، ص. 11؛ نیز مایل هروی، 1369، ص. 111-112). جنس کاغذ نسخۀ 6240، فستقی است. کاغذ فستقی از انواع کاغذ اصفهانی محسوب می‌شود (تحویلدار ، 1342، ص. 105). 

  اشعار کلیات به دو بخش دیوان و مثنوی‌های عشق‌افروز، افسوس‌نگار و گلشن‌راز تقسیم شده ‌است. صفحات نسخه در بخش اول، 12 سطری و در بخش دوم، 15 سطری مرتب شده‌اند. اغلب صفحات دارای رکابه هستند. شیرازه‌بندی کتاب، در بخش‌هایی دچار به‌هم‌ریختگی شده و در صفحه‌بندی نسخه، به رکابه‌ها دقت نشده ‌است. در بخش غزلیات، از غزل 149 تا پایان غزلیات، دوبار نوشته و تکرار شده‌اند. تنظیم اشعار نیز به‌خوبی انجام نشده ‌است؛ گاه یک غزل دو بخش شده و بین آن دو بخش فاصله افتاده ‌است. در بخش دیوان، ترتیب اشعار ازنظر توالی مثنوی‌ها، مسمط‌ها و... رعایت نشده ‌است. نسخۀ موجود از کلیات ثاقب، فاقد ترقیمه است. بنابراین، نام کاتب و تاریخ کتابت آن مشخص نیست (تصویر شماره 2)؛ اما در یکی از صفحات آخر کتاب، پیش از مثنوی عشق‌افروز، این جمله کتابت شده ‌است: «این دیوان از یادگار ثاقب، شما را به خدا قسم می‌دهم هرجا غلطی بوده باشد به لطف عمیم خود اصلاح فرموده و عفو فرمائید» (ثاقب، ص. 265) (تصویر شماره 3). در همۀ غزلیات صفحات نخستین کلیات (تقریباً چهل غزل اول)، تخلص شعری خط‌ خورده است؛ به نظر می‌رسد تخلص شاعر از «ساکن» به «ثاقب» تغییر کرده ‌است، مانندِ:

نسخه با مرکب سیاه و با خط شکسته و خوانا و گاه ناخوانا نوشته شده است. خط‌شناسان برای کیفیت خط، درجاتی مانند ممتاز، عالی، خوش، خوانا و ناخوانا قائل بودند (ر.ک: اصغری هاشمی، 1388، ص. 359). بسیاری از صفحات به‌خصوص در بخش اول، حاشیه‌نویسی شده ‌است و شعرهایی از شاعر و یکی دو مورد از دیگران در حاشیه، اغلب ناخوانا، مورب و بدون جدول‌کشی و تنظیمات نوشته شده ‌است. در بالای برخی از اشعار، حاشیۀ «وله» درج شده ‌است. 

 

  • نشانه‌های خطی (رسم‌الخط) اثر

در بسیاری موارد «دگر» به‌صورت «دیگر» نوشته شده است، درحالی‌که باتوجه‌به وزن عروضی، شاعر باید از «دگر» استفاده می‌کرد. مانندِ:

از بعد صدسال دیگر چون لاله از خاکم دمد

 

آن لحظه داند آن پری حال دل رنجیده را
                                 (ثاقب، ص.10)

شاید دلیل آن، بنابر کامل نوشتن و مختصر تلفظ‌کردن بوده ‌است. البته از شکلِ «دگر» نیز در متن استفاده شده ‌است.

  • یکی از موارد متفاوت و جالب در این نسخه، استفاده از «چه» به‌جای «چو» است. به‌جز چند مورد اندک، در همۀ اشعار و به‌کرات از «چه» به‌جای «چو» استفاده شده است. مانندِ

پای امید چه بر سنگ ملامت نزنم

چه بینمش دل شیدا به تن چه آسان است

 

سنگ طفلان شکند کی سر سودایی را
                                  (ثاقب، ص. 8)

طپد چه طایر بسمل به زیر می‌آید
                                 (ثاقب، ص. 71)

  • نوشتن «بی» تقریباً در همه‌جا به‌صورت «پی». مانندِ

بتی خواهم که بگزینم به خوپی آفتاب اما

 

میان مهوشان یک نقطه باشد انتخاب اما
                               ( ثاقب، ص. 10)

  • اتصال «ب»، «ها»، به کلمه، مانندِ بباد، خانمها، نشانها به‌جای به باد، خانم‌ها و نشان‌ها.
  • در مواردی از سرهم‌نویسی به‌جای جدانویسی استفاده شده است. مانندِ: چونشود به‌جای چون شود، اندم بجای آن‌دم، ایشاه و ایسلطان به‌جای ای شاه و ای سلطان و... .
  • از میان حروف چهارگانه فارسی، «گ» همه‌جا به‌صورت «ک» نوشته شده است. مانندِ کرد (=گرد)، کلستان (=گلستان)، کلها (=گلها) و کردد (گردد) و کر (=گر) در بیت زیر:

چه کردد کر دهی فرسوده جانی را ز نو جانی

 

چه کردد کر ببخشائی توانی ناتوانی را
                                  (ثاقب، ص. 9)

  • جدانویسی نة منفی از فعل در مواردی مانندِ «نه پندارم»، «نه بینی»
  • ثاقب گاه «ای» را به‌صورت «ء» آورده و گاه اصلاً نیاورده است. مانند آوردن غنچه‌ای به‌صورت غنچة یا غنچه، ویرانة (=ویرانه‌ای)
  • به‌کاربردن «کی» به معنی «که‌ای»:

گفتش آن دم کی بت نامهربان

 

کی خدنگ نرگست بر دل نشان
                              (ثاقب، ص.201)

  • استفاده از شکل نوشتاری عربی برخی کلمات. مانندِ سموات، یس، صلوه.
  • حذف «ه» زمانی که «ها»ی جمع به آن افزوده شده است. مانند: سبزها (به‌جای سبزه‌ها)، نکت‌ها (=نکته‌ها)
  • نوشتن «آ» به‌صورت «ا» در بسیاری از موارد. مانندِ اورد به‌جای آورد و... .
  • جدا و سرهم‌نویسی کلمات و ترکیبات قاعده‌مند نیست. گاه کلماتی همچون میخانه به‌صورت جدا (می‌خانه) نوشته شده و گاه این زمان «اینزمان» نوشته شده است.
  • به نظر می‌رسد در متن نسخه، بارها واو عطف بین کلمات جا افتاده است. مانندِ

روزی هریک می‌دهد از لطف

 

گبر و مسلمان کافر [و] ترسا
                                 (ثاقب، ص. 1)

  • غلط‌های فاحش املایی نسخه

غلط‌های املائی اغلب یا ناشی از سهو و تساهل کاتب در کتابت است و یا ناشی از کم‌دانشی، تندنویسی، بیت‌نویس1 و... . در کلیات ثاقب، در همه‌جا الفاظ خاموش، قالب، فغان، آهوی ختایی، قرقف، متاع، غذا، ذرت، غرامت، توتیا، خواری، عظما، حاتم، نسب، جذبه، مرهم و مشغول به‌ترتیب به‌صورت خواموش، غالب، فقان، آهوی خطایی، غرقف، مطاع، قضا، زرت، قرامت، طوطیا، خاری، عضما، حاطم، نصب، جزبه، مرحم، مشقول آمده ‌است.

  • معرفی شاعر به‌استناد محتوای نسخه و تذکره‌های عهد قاجار

چنان‌که پیش‌تر نیز بیان شد، نسخۀ خطی «کلیات شماره6240» در فهرست نسخ کتابخانه ملی ملک که محل نگهداری آن است، یک‌بار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهاب‌الدین ثاقب دهلوی نسبت داده ‌شده ‌است. در متن نسخه هم، به‌جز تخلص شعریِ «ثاقب»، نام یا اطلاعات مستقیمی از شاعر وجود ندارد. دربارۀ احوال شاعر از متن نسخة دست‌نویس کلیات شمارۀ 6240، این موارد استنباط می‌شود:

  1. وجود اشعار منقبتی دربارة نبی اکرم (ص) و ائمه‌اطهار (ع) بیانگر اعتقادات قوی شاعر به مذهب شیعه است.
  2. باتوجه‌به وجود چند شعر در مدح فتحعلی‌شاه قاجار در دست‌نویس، شاعر قطعا در روزگار حکومت فتحعلی‌شاه یعنی طی سال‌های 1212-1250ه.ق. به شاعری مشغول بوده ‌است.
  3. وجود برخی ابیات و الفاظ ترکی در دست‌نویس، نشان‌دهنده ترک‌زبان بودن شاعر یا دست‌کم آشنایی او با زبان ترکی است. مانند این ابیات:

قلاب مهر چکدی ز یم تا من غریق
قابل کجا به شمع بود خانه عتیق

 

قلبمده مهر شاه نجف ولایم رفیق
فیض آلمشم ز جنت آزادی از رحیق
                                (ثاقب، ص.260)

  1. استفاده شاعر از برخی لغات هندی مانندِ رام و لجمن در بیت زیر و پرداختن به موضوعات عاشقانۀ هندی در مثنوی‌ها، بیانگر ارتباط شاعر با هندوستان و علاقه‌مندی او به این سرزمین است.

هریکی از حسن چون ماه تمام

 

لجمن آسا در مقام عشق رام
                                 (ثاقب، ص. 267)

  1. در مواردی معدودی، شاعر به احوالات خود اشاره کرده است. در بیت آخر غزلی، اشاره به شهر ری و حضورش در آنجا دارد:

ثاقب مگو دیگر سخن ز زلف بتان چین

 

آغاز کن تو وصف نکویان ری حدیث
                                (ثاقب، ص. 54)

در بیت زیر به پیری خود اشاره کرده است:

بیار اندر برم ساقی شراب ارغوانی را

 

که در پیرانه سر باز آورم یاد جوانی را
                                   (ثاقب، ص. 9)

و در این بیت از فقر گله‌مند است:

درهم ندارم و دو سه روز است زین سبب

 

کارم چو زلف یار پریشان و درهم است
                                 (ثاقب، ص. 39)

  1. ثاقب با دیوان حافظ همنشین بوده است. او بارها به استقبال غزلیات حافظ رفته و افزون‌بر وزن و قافیه و موضوع، ردیف‌هایی همچون الغیاث، شد ایامی چند، کاغذ، هنوز، چو شمع، مپرس و... را از حافظ گرفته ‌است. وی در یکی از غزل‌های استقبالی با مطلع:

تو رشک مه ز خورشید جبینی

 

به رخ رشک نگارستان چینی
                               (ثاقب، ص. 139)

که تقلید از غزل حافظ با مطلعِ:

سحرگه رهروی در سرزمینی

 

همی ‌گفت این معما با قرینی
                      (حافظ، 1375، ص. 658)

است، مصراعی از خواجه شیراز را تضمین کرده است:

شنو ثاقب تو از گفتار حافظ

 

«نیازی عرضه کن بر نازنینی»
                               (ثاقب، ص. 140)

همچنین در غزلی با ردیف «حافظ» و مطلع زیر، میزان ارادت عمیق و تأثیرپذیری‌اش از حضرت حافظ را بیان کرده‌ است:

شکفته شد گل ثاقب ز گفته حافظ

 

صد آفرین به کلام شکفته حافظ
                               (ثاقب، ص. 102)

  1. به نظر می‌رسد، ثاقب خیلی خود را پایبند قافیه نمی‌دانسته؛ چنان‌که در یکی از مثنوی‌های خود، بیتی از یکی از قصاید سعدی را تضمین کرده است،‌ بدون آنکه در نظر داشته باشد، قافیه در قصیده با مثنوی تفاوت دارد:

بهر شاهد آتش تیز آورم
ثاقب دلخسته از قلب فگار
«با بدان بد باش و با نیکان نکو

 

این‌چنین از شمس تبریز آورم
این زمان راز نهان کرد آشکار
جای گل گل باش و جای خار خار»
                              (ثاقب، ص. 204)

همان‌طور که از ابیات نیز برمی‌آید، شاعر بیت را به «شمس‌تبریزی» نسبت داده است، درحالی‌که این بیت به بخش قصاید سعدی مربوط می‌شود (سعدی، 1374، ص. 813)

در ابیات زیر از مثنوی‌هایش عیب اکفاء قوافی دیده می‌شود:

- چو از می‌بر لب جو مست افتد

- دگر اهل جهان یکسر بود رذل

- بت سیمین عذار ماه‌پیکر

 

به روی سبزه‌ها چون آب غلطد
                        (نسخه کلیات:ص 213)

خوشا آن‌کس که الفت می‌کند عزل
                               (ثاقب، ص. 216)

به خوبان جهان از حسن مغرور
                               (ثاقب، ص. 281)

در ابیات زیر که به‌ترتیب در مثنوی‌های «عشق افروز» و «گلشن راز» آمده است، قافیه وجود ندارد:

خون‌فشان بر گل نماید لاله را

چون رسیدش پیک نزد نوجوان

 

داغ می‌سازد ز حسرت لاله را
                                  (ثاقب، ص. 266)

گفت بر گو کیستی ای نوجوان
                                  (ثاقب، ص. 290)

ازاین‌دست است قافیه‌کردن «خاور» با «کشمیر»، «نمایند» و «سازند»، «عشق» با «خویش».

در یکی از مثنوی‌ها نیز بیتی را به سعدی نسبت داده که در کلیات شیخ اجل نیست:

کهن شد گفت‌وگو از قصة نو
پیمبر عشق دین عشق و خدا عشق

 

دلیل از سعدی شیراز بشنو
ز تحت‌الارض تا فوق السماء عشق
                             (ثاقب، ص. 226)

باتوجه‌به این موارد، می‌توان گفت شاعر کلیات، باوجود قریحۀ شاعری، چندان در علوم ادبی تبحر نداشته است.

نگارندگان، باتوجه‌به اطلاعات بالا، به جست‌وجو در تذکره‌ها و کتب تاریخ ادبیات به‌خصوص تذکره‌های عصر قاجار پرداخته و از میان شاعران متعدد ایرانی و هندی متخلص به ثاقب، برخی همچون ثاقب بخارایی، ثاقب سرهندی، میرثاقب، متعلق به قبل از قاجار و برخی همچون ثاقب فیروزکوهی و ثاقب افغان متعلق به سدة چهاردهم را یافتند. بااین‌حال، نمونه اشعار آنها به نقل از تذکره‌ها، با کلیات ثاقب مقابله شد؛ اما بیت مشترکی یافت نشد.

باتوجه‌به گزارش تذکره‌ها، از میان همۀ شاعرانی که تخلص «ثاقب» دارند، تنها این موارد در فاصلۀ بین نیمۀ دوم قرن دوازدهم و سدۀ سیزدهم می‌زیسته‌اند و احتمال ارتباط آنها با دربار قاجار وجود دارد:

  • ثاقب اصفهانی: محمدحسین ثاقب از خاندان ملّاملک احمد - قاضی عسکر دولت قاجاریه - و اصالتاً از روستای «لاو» سمیرم است. صاحب تذکره مآثر الباقریه (تألیف در سال‌های 1245-1248) او را جوانی ستوده‌خصال دانسته با طبعی بلند و نظمی ستوده که به علوم رسمیه آراسته و از جمیع نقایص پیراسته ‌است. او از ندمای خاص و وقایع‌نگار فتحعلی‌شاه بود که به دستور شاه، کتاب تاریخ جهانآرا را به سیاق وصاف و معجم یعنی نثر مصنوع نوشته ‌است (وفا زواره‌ای، 1385، ص. 131-133). صاحب تذکره در ادامه، 25 بیت از قصیده‌ای منقبتی محمدحسین ثاقب را در مدح نبی‌اکرم (ص) ذکر کرده ‌است. این ابیات در کلیات شمارۀ6240 وجود ندارد. محمدحسین در سال 1258ه.ق وفات یافته ‌است. صاحب تذکرۀ مدایح معتمدیه (تألیف سال 1259ه.ق) او را «مورخی چرب‌زبان می‌داند که در بدایت حال، تحصیل انواع کمال نموده و در فن شعر استادی کامل بوده ‌است» (بهار اصفهانی، 1259ق، ص.84-85). تذکرۀ لطائف‌المدایح و ظرایف‌المناقب (تألیف1238ه.ق)، ثاقب را از مداحان محمدتقی‌میرزاحسام‌السلطنه متخلص به شوکت (هفتمین فرزند فتحعلی‌شاه و حاکم بروجرد، لرستان، بختیاری و خوزستان) برشمرده که دارای خط خوش بوده و به اصرار صاحب تذکره، مدایحش در ستایش شوکت را در تذکره لطائف‌المدایح به قلم خود نوشته ‌است (بیضائی، 1338، ص. 335). این اشعار نیز در کلیات ثاقب وجود ندارد. بنابراین، باتوجه‌به این گزارش‌ها و اطلاعاتی که کلیات شمارۀ 6240 به ما می‌دهد و پیشتر نیز ذکر شد این دو شاعر نمی‌توانند یک نفر باشند، به‌خصوص آنکه وفا زواره‌ای به جوانیِ ثاقب در سا‌ل‌های 1245-1248ه.ق اشاره کرده است. بنابراین، فوت محمدحسین در سال 1258ه.ق نمی‌تواند در پیری او اتفاق افتاده باشد، درحالی‌که شاعر کلیات در بیتی که ذکر شد، شکوه از پیری می‌کند. در مقالۀ «معرفی نسخۀ خطی مثنوی ثاقب، منظومه‌ای ناشناخته منسوب به ثاقب اصفهانی» ضمن اشاره به برخی از ابیات منقبتی موجود در کلیات ثاقبِ نسخه 6240، شاعرِ کلیات و ثاقب اصفهانی و سراینده مثنوی حمله حیدری یک نفر دانسته شده‌اند؛ اما مقایسۀ متن نسخه حمله حیدری با کلیات یادشده، نشان می‌دهد که سبک شعری دو شاعر متفاوت بوده و صاحب حمله حیدری برخلاف شاعر کلیات، به تاریخ دینی علاقه‌مند بوده است؛ چنان‌که در مثنوی‌اش به‌صورت دقیق، اطلاعاتی از این‌دست را به مخاطب عرضه کرده‌ است. او تحت‌تأثیر فردوسی و شاهنامه، بارها از نشانه‌ها و کلمات کهنی مثلِ ابا (= با)، اندر، ایدون و ایدر، مر پیش از مفعول، نوز (= هنوز)، الف اطلاق و الفاظ نادری مانند ارسن (= انجمن)، اودر (= عمو)، تخشا (= کوشا) و... استفاده کرده است، اما با حافظ مأنوس نبوده و نشانه‌ای از زبان ترکی و نیز فرهنگ هندی هم در این مثنوی وجود ندارد2 (ر.ک: نسخه خطی مثنوی مذهبی 15752 کتابخانه ملی ایران؛ و نیز شاکری و همکاران، 1402، ص. 95-99). تنها وجوه مشترک دو نسخه، وجود تخلص «ثاقب» و منقبت اهل بیت در آنها است.
  • میرزا زین‌العابدین ثاقب کرمانی: شاعر، طبیب و فرزند میرزا محمدسعید از اطباء و فضلای کرمانی است (متوفی1272-1271). دیوان اشعارش را قریب چهار هزار بیت شامل قصاید، غزلیات و مثنویات دانسته‌اند که اغلب مشتمل‌ بر توحید و مدایح ائمه است. باوجود جست‌وجوی فراوان، اثری از این دیوان یافت نشد. شواهد شعری که از او در تذکره‌ها آمده است در کلیات شمارۀ 6240 وجود ندارد (ر.ک: وامق،1371، ص. 295؛ خیام‌پور، 1368، ص. 161؛ دیوان‌بیگی، 1366، ص. 352/1)
  • ثاقب افشار: سید مهدی حسینی، متخلص به ثاقب که سیدعبداللطیف حسینی در تذکرۀ شمع محفل از او سخن گفته است. وی در سال 1279ه.ق، یعنی زمان تألیف تذکرۀ یادشده در قید حیات بود (حسینی، 1279، ص. 19). دیوان او که به شماره رکورد 617 و شماره راهنمای 2559 در بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری‌ می‌شود، جدای از کلیات مورد بحث است.
  • چند شاعر مشهور به ثاقب هندی مانندِ شیخ سیف‌الله بن کفایه‌الله بریلوی (متوفی 1236ه.ق) صاحب مثنوی بنات‌النعش؛ مهاراجه شیو پردهان جی کوپال سنگه بهادر صاحب دفتر ثاقب، حقیقت تیموریه، نادرات ثاقب و بحر همت؛ محمد نجم‌الدین (متوفی 1229ه.ق) در بنارس و میرمهدی، برادر سید مرتضی که هفت‌خط مشهور را خوب می‌نوشت (دیوان‌بیگی، 1366، ص. 357 -358/1). دربارۀ هیچ‌یک از آنها اطلاعات دقیقی وجود ندارد. تنها می‌دانیم که هیچ‌یک از آثار منسوب به آنها در کلیات یادشده نیامده است.

باتوجه‌به آنکه شرایط زندگی و احوالات هیچ‌یک از این شعرا با آنچه از کلیات ثاقب دریافت کردیم، تناسب ندارد و از آن مهم‌تر، ابیاتی که از این شعرا در تذکره‌ها و ذیل احوال آنها ذکر شده در کلیات مورد بحث یافت نشد، یقین حاصل شد که ثاقب مورد بحث، شخصی دیگری است. 

میرزا شهاب‌الدین دهلوی خراسانی: نگارندگان این پژوش پس از تفحص بسیار دربارۀ میرزا شهاب‌الدین ثاقب دهلوی که در کتابخانه و موزۀ ملک نیز به او اشاره شده است، دریافتند که از زندگی او اطلاعی در تذکره‌ها موجود نیست؛ اما پس از جست‌وجوی فراوان در کتاب‌ها، تنها به یک شخصیت با این نام دست یافتند:

میرزا شهاب‌الدین ثاقب دهلوی ‌الخراسانی که مترجم کتاب اسرارالاطباء یا مجربات ایلات جغتایی است. این اثر را حکیم طرلوزان یونانی در سال 911ه.ق به ترکی جغتایی تألیف و ثاقب دهلوی در سدۀ دوازدهم، آن را ترجمه و چاپ کرد. وی در مقدمۀ اثر بیان می‌کند که از مدت‌ها قبل آرزو داشته تا اثر سودمندی در پزشکی و مبتنی‌بر تجارب خویش به‌جای گذارد؛ اما طی بیست سال ممارست، تنها توانسته است، 45 مورد از تجارب ویژه را یادداشت کند؛ تا اینکه شاهزاده محمدعظیم طوره که عازم حج بوده، نسخه‌ای خطی از کتاب اسرارالاطباء به زبان اصلی را در بمبئی به وی داده است. ازاین‌رو، او به ترجمه آن مبادرت ورزیده و طی چهارسال تجربه، فواید فراوانی از آن حاصل یافته ‌است.

در مقدمه اصفهانی بر اسرارالاطباء آمده است: «شهاب‌الدین دهلوی در اصل خراسانی است؛ اما نحوۀ ترجمه او به‌گونه‌ای است که نشان می‌دهد فرهنگ هندی تأثیر فراوانی بر زبان فارسی او داشته است» (اصفهانی، 1383، مقدمه). باتوجه‌به آنچه گفته ‌شد، ثاقب دهلوی، افزون‌بر اینکه طبابت می‌دانسته، با فرهنگ هندی نیز آشنایی داشته و به زبان ترکی جغتایی3 هم مسلط بوده ‌است.

ناگفته ‌نماند، باوجود جست‌وجوی فراوان در متون، سندی مبنی‌بر شاعربودن شهاب‌الدین دهلوی و یا بیتی منسوب به او یافت نشد. بااین‌حال، باتوجه‌به اطلاع وی از زبان ترکی و فرهنگ هندوستان و هم‌عصری او با عهد قاجار و تطبیق تقریبی زندگی او با احوالاتِ صاحب کلیات، تا زمانی که سند و دلیل متقن و معتبری در ردّ انتساب کلیات ثاقب به او و یا اطلاع دقیق از شاعر نسخه یافت نشود، باید انتساب این اثر به وی را همان‌گونه که در فهرست کتابخانه و موزۀ ملی ملک درج شده است، پذیرفته شود.

 

  • متن‌شناسی کلیات ثاقب

متن کلیات ثاقب شامل موارد زیر است:

  • دیباچه

در دیباچۀ منثور و بدون عنوان که حدود یک صفحه حجم دارد؛ ثاقب با نگاهی عرفانی به حمد و ثنای الهی پرداخته و آن را با ذکر لااله‌الاالله و صلوات بر پیامبر اکرم (ص) به پایان برده ‌است.

  • غزلیات

کلیات ثاقب شامل 184 غزل و 1867 بیت است. اغلب غزل‌های او، هفت یا هشت بیتی است و برای‌ آنکه قدرت شعری خود را بنماید، گاه به ‌اقتفای شعر شاعران دیگر به‌خصوص حافظ رفته ‌است. این‌گونه اشعارش -عاشقانه یا عارفانه- مجموعه‌ای آمیخته از شیوة سعدی، حافظ و حتی شاعران سبک هندی است. بیشتر غزلیات ثاقب، وقوعی و دارای بیانِ ساده، محاوره‌ای و عامیانه است و گاه با نشانه‌های واسوخت یعنی شِکوه و بی‌اعتنایی عاشق نسبت به معشوق همراه است. اصطلاحات، اوزان و قوافی در غزل‌های او اغلب متعارف و تکراری است. شاعر گاه از ردیف‌های جدید مثل حدیث، چه احتیاج، ملیح، گستاخ، ای شوخ، آوخ، کاغذ، اما، فرض، عرض، محفوظ، شد حیف حیف، کنم طمع، چراغ، از دست تو، خال و خط، نتوانم نشست و... استفاده کرده ‌است.

  • رباعیات

بخش رباعیات شامل 39 رباعی و دو رباعی - مستزاد است. «رباعی – مستزاد، قالبی شعری است که از ترکیب یک رباعی با افزوده‌هایی موزون و قافیه‌دار پس از هر مصرع تشکیل شده ‌است» (عبدالهی و مهدوی، 1393، ص.1). مهم‌ترین موضوع رباعیات ثاقب، وقوعی‌گویی است، به‌خصوص وصف روییدن خط سبز بر چهرة معشوق که پایان عصر زیبایی وی دانسته ‌شده ‌است. موضوعات خیامی، حدیث نفس، مناجات و دعا از دیگر موضوعات رباعیات اوست. برای نمونه:

- امروز به حسن خویشتن مغروری
امروز خطت نرسته معذورم دار

- گر بر سر خاکی و گر بر سر تخت
تا ممکن تست خود به جایی برسان

 

در مخزن معموره دل معموری
فردا که خطت رسیده شد معذوری
                        (ثاقب، ص. 143-144)

آخر که ازین ورطه کشی بیرون رخت
دوری تو ز کاروان داری ره سخت
                        (ثاقب، ص. 144-145)

  • مثنوی‌ها

ثاقب از قالب مثنوی برای روایت داستان بهره برده است. برخی از این داستان‌ها و حکایات نام‌گذاری شده‌اند، مانند مثنوی قضا و قدر، مثنوی شمع و پروانه و... . البته اغلب به‌جای لفظ «مثنوی» از عنوان «قطعه» در کنار نام حکایت استفاده شده و در آغاز برخی از داستان‌ها، فقط عنوان «قطعه» آمده‌ است. موضوع اغلب مثنوی‌ها نو و تازه و گاه تحت‌تأثیر داستان‌های هندی است که به شیوه‌ای سلیس، ساده و روان سروده شده‌اند. در این داستان‌های متنوع، شاعر با آنکه گاهی از حریم سخن پاک و عفیفانه دور می‌شود، بیانی تعلیمی دارد و به‌دنبال بهانه‌ای برای نصیحت و هدایت اخلاقی مخاطب است:

  1. مثنوی سراپا: «سراپا» یکی از انواع ادبی است که در آن شاعر یا نویسنده، به توصیفِ سراپای معشوق می‌پردازد. واژة «سراپا» را ترجمة مقلوب واژة سانسکریت «نک‌شکه» دانسته‌اند که ترکیبی از ناخن پا و نقطة اوج است (جعفری، 1376، ص. 32-35). خزانه‌دار‌لو، ریشة اصلی «سراپا» را کتاب «کوک شاستر» هندی دانسته (خزانه‌دار‌لو،1375، ص. 100)؛ اما شفیعیون این اصطلاح را خاص ایرانیان می‌داند (شفیعیون، 1389، ص. 151). اغلب سراپاسرایان، مثنوی خود را با حمدالهی، نعت پیامبراکرم (ص)، جانشینان ایشان و مدح ممدوح شروع کرده، سپس به‌طور مبسوط و تبویب به توصیف کلی معشوق و بعد توصیف اعضای او می‌پرداختند. ثاقب بدون عنوان‌بندی و مقدمه‌چینی در 85 بیت، در بحر رمل، به توصیف کلیات و سپس جزئیات بدن معشوق پرداخته ‌است. معشوق، امردی چهارده ساله است که ثاقب با توصیف کاکل، سنبل، ابرو و مژگان شروع کرده و با توصیف ساق پا و کف پا و... به پایان رسانده‌ و برای هر عضو تشبیهاتی آورده ‌است. در توصیف اعضاء، معمولاً سراپاسرایان به قول نخشبی به اعضای رئیسه می‌پرداختند تا به عضای خسیسه (اعضایی که از غایت شرم نامشان را بر زبان نتوان آورد) (مؤذنی، 1388، ص. بیست و دو). اما ثاقب به این موارد هم پرداخته و همان‌گونه که شفیعیون گفته «اگر ثاقب، معشوق امرد خود را مانند معشوق مؤنث وصف نمی‌کرد، ارجمندی سخن خویش را بیشتر حفظ می‌کرد» (شفیعیون، 1389، ص. 166).
  2. مثنوی حکایتی از محمود و ایاز: در بحر هزج و ۳۵ بیت سروده شده ‌است. موضوع مثنوی، حکایتی است دربارۀ حضور دست بر سینة ایاز در دربار محمود غزنوی و خرده‌گیریِ فضولی بر شاه که این رفتار از عشق به دور است. در ادامه شاه، عیب‌جو را به خلوت خود و ایاز دعوت ‌می‌کند تا مخفیانه برخورد آنان را رصد کند. دیدن رفتار آنها در خلوت که بیانگر عشق واقعی آنان است موجب شرمندگی عیب‌جو و آفرین‌گفتن بر سلطان‌محمود می‌شود.
  3. مثنوی حکایتی دربارة اسکندر و ارسطو: در بحر هزج در 14 بیت سروده شده‌ و حاوی گفت‌وگویی میان اسکندر و ارسطو است. در این گفت‌وگو، اسکندر از ارسطو راه‌حلّی برای رهایی از آفت روزگار طلب می‌کند. ارسطو در جواب از شاهان بزرگی یاد می‌کند که هیچ‌کدام از مرگ در امان نبودند. بنابراین، نتیجه می‌گیرد که اسکندر هم وفایی از زمانه نخواهد دید، پس او را دعوت به کنار گذاشتن غرور، داد و دهش به درویش و برگزیدن گوشة فقر و طاعت می‌کند.
  4. مثنوی مناظرۀ اهل باغ: این مثنوی 93 بیت در بحر هزج دارد. شروع داستان، گفت‌وگوی مجنونی‌ عاشق با جغدی ویرانه‌نشین است. مجنون بر تنهایی جغد خرده ‌می‌گیرد و جغد ضمن اشاره به بی‌داد و بی‌وفایی روزگار، علت تنهایی‌اش را تجربه‌ای شخصی می‌داند و خاطره‌ای بیان ‌می‌کند از گذر بر گلستان و شنیدن مناظرة درختان. در این مناظره، چنار، انار، نارنج، بید، ترنج، سیب، به، نی، شمشاد و سرو آزاد هریک در بیان برتری خود، داد سخن می‌دهند که ناگاه، بادی سرد می‌وزد و گلستان تبدیل به خارستان می‌شود. جغد به این نتیجه می‌رسد که ویرانه‌نشین باشد؛ چراکه دنیا ویرانه‌آباد است. ثاقب در پایان این حکایت نیز به قناعت و عبادت دعوت می‌کند.
  5. مثنوی مناظرۀ سیاه و سفید: گفت‌وگو و عشق غلام سیاه‌چرده‌ای است با پسری خوش‌چهره، در 30 بیت و بحر متقارب که شاعر آن را از «صاحب‌دلی دردمند» نقل می‌کند. موضوع داستان، بحث بر سر سفیدی معشوق و سیاهی عاشق است.
  6. مثنوی شمع و پروانه: با ۱۹ بیت در بحر هزج، داستان شکوه‌های پروانه و شمع از عشق را بیان می‌کند. شاعر پس از آن، مثنویِ ۴۵ بیتی در بیان عشق مجازی آورده ‌است که به نظر می‌رسد ادامۀ همین مثنوی باشد. در این بخش، شاعر به توصیف عاشقی تنها در باغ می‌پردازد. عاشق هنگام رفتن از درختی که در آنجاست تقاضا می‌کند که وقتی معشوق در سایۀ درخت نشست، سلامش را به او برساند. درخت، عاشق را اهل استراحت و عشقش را بازی می‌داند و او را به عشق مجازی متهم می‌کند و می‌گوید من از زمانی که سر از خاک برآورده‌ام این‌گونه ایستاده‌ام، اما تو خسته شده‌ای. پس عشق را از سر به‌در کن و سعی‌ کن به خودشناسی برسی.
  7. مثنوی قضا و قدر: این مثنوی 81 بیت در بحر هزج دارد. داستان شاهزاده‌ای است با جمال و کمال که به اصرار از پدر اجازه می‌گیرد و به شکار و تماشا می‌رود. هنگام شکار، مردی ژولیده‌موی و ژنده‌پوشاز پشت تخته‌سنگی عیان می‌شود و داد عشق جوان سر می‌دهد و غزل عاشقانه می‌خواند. ثاقب در این قسمت از مثنوی با تغییر وزن از هزج مسدس محذوف به هزج مسدس اخرب مکفوف محذوف قالب را از مثنوی به غزل تغییر می‌دهد و ۸ بیت می‌آورد. سپس با شنیدن عشق او، جوان سخنی می‌گوید که ثاقب آن را در قالب رباعی آورده ‌است:

ای آنکه به دشت عشق مجنونی تو
خواهی که نجات یابی از بنده غمم

 

بر لیلی خویش گشته مفتونی تو
جانی بده از دوکون بیرونی تو
                              (ثاقب، ص. 197)

درویش جان می‌دهد، پسر با دیدن مرگ او، بی‌اختیار از اسب به زیر آمده، دست در گردن او می‌کند و می‌میرد. آنها را در دو تابوت قرار داده، به شهر می‌آورند. هنگام دفن وقتی تابوت‌ها را می‌گشایند، شاهزاده و درویش را در حالی می‌یابند که هر دو در یک تابوت و در آغوش هم خفته‌اند؛ هر دو را در یک قبر دفن نهاده، مرقدی بر آن بنا می‌کنند. پس از چندی دو نخل به‌هم‌پیوسته از خاک آن دو می‌روید که ملال از دل همگان می‌برد.

  1. مثنوی: در 48 بیت در بحر رمل دربارة جوان ساده‌دل زیبایی است که با افراد ناشایست همنشینی می‌کند و سرانجام مورد آزارجنسی قرار می‌گیرد. شاعر در پایان، از همنشین بد برحذر می‌دارد.
  2. مثنوی دربارة حکایت گفت‌وگوی نوجوان با پیر خردمند: در بحر هزج و 281 بیت سروده شده است. در این مثنوی پیر خردمند، نوجوان را به سیر باغ و بوستان دعوت می‌کند؛ اما جوانِ محنت‌اندیش، معتقد است که انسان غمگینی چون او نمی‌تواند از باغ و راغ لذت ببرد. جوان در ادامه به‌عنوان شاهد، داستان جغدی را بیان می‌کند که تنهاست و عندلیب او را به همنشینی با مرغان دعوت می‌کند؛ ولی جغد تنهایی را ترجیح‌ می‌دهد. در این مثنوی، نگرش خیامی به‌وضوح دیده می‌شود.

تن سیمین عذاران سمن بر

 

به خواری گشته خاک راه یکسر
                              (ثاقب، ص. 232)

درنهایت، جوان به باده خم‌خانه غیب و عشق‌الهی دعوت ‌می‌کند؛ اما پیر، وادی عشق را خطرناک و همچون دریایی می‌بیند که تنها نبی‌اکرم (ص) به ساحل آن رسیده ‌است. مثنوی با مدح نبی‌اکرم (ص) و امام علی (ع) به پایان می‌رسد.

  1. مثنوی ساقی‌نامه: در بحر متقارب و 56 بیت سروده شده ‌است. موضوعات ساقی‌نامه، مثل خطاب به ساقی و مغنی و طلب باده و موسیقی، وصف باده عرفانی، شکوه از روزگار، قسمیه و مناجات و مدح نبی‌اکرم (ص) و امام‌ علی (ع) در آن رعایت شده‌ است.
  2. مثنوی عشق‌افروز: در 219 بیت و بحر رمل سروده شده است و با تحمیدیه آغاز می‌شود. در ادامه، ثاقب حکایتی را که در مجمعی در شهر ری شنیده بازگو می‌کند. موضوع داستان، سفر جوانی به شهر بنارس و شیفتگی او بر دختری است، اما عجوزه‌ای خبر فوت دختر را به او می‌دهد و جوان آوارۀ صحرا می‌شود. دختر که گمان می‌کند جوان ترک عشق کرده، بیمار می‌شود و جان می‌سپارد. او را می‌سوزانند و به خاک می‌سپارند. هرروز دوبار شعلۀ آتش عشق، از خاک او زبانه می‌کشد. روزی جوانِ دیوانه به شهر برمی‌گردد و بر سر قبر معشوق، خود را در آن شعله می‌افکند. پس از آن، نه از عاشق اثری می‌ماند و نه از شعلۀ عشق. پس این حکایت به «افسانۀ ‌عشق‌افروز» مشهور می‌شود.
  3. مثنوی افسوس نگار: مثنوی است در 106بیت و بحر هزج که دربارۀ عشق غلامی بر شاهی در دشت ‌بیاض سروده شده است. حاسدان، شاه را به قتل غلام برمی‌انگیزند. شاه هنگام خوراندن زهر به غلام، قسم‌ می‌خورد که عاشق اوست و نمی‌خواهد او را از بین ‌ببرد. قسم نابجا و دروغ، باعث مرگ شاه می‌شود، یعنی فردای آن روز، در هنگام شکار، اسب شاه رم می‌کند و او را به زمین می‌کوبد.
  4. مثنوی گلشن‌راز: قصۀ عشق مهیار با چندربدن است؛ داستانی عاشقانه که در بنارس اتفاق می‌افتد. مهیار داستان عشق خود را با او درمیان می‌گذارد؛ اما چندر او را دیوانه می‌خواند. مهیار از غصه راهی کوه و دشت می‌شود. ازقضا شاه که به شکار رفته است، با دیدن جوان، سوگند می‌خورد تا مهیار را به چندربدن نرساند، دست از تلاش برندارد. نامه‌ای به شاه بنارس به خواستگاری می‌فرستد، اما شاه سر باز می‌زند و می‌گوید:

کز تو با آن خسرو عالی‌جناب
لیک من در دیر می‌خوانم صنم
گر ز کیش خود پشیمان می‌شود

 

هست پیغامت به من درّ خوشاب
او صمد را می‌پرستد در حرم
مستحق کفر و ایمان می‌شود
                               (ثاقب، ص.292)

عاشق بار دیگر به دیدار معشوق می‌رود. معشوق می‌گوید که ای بلاکش هنوز زنده‌ای و هنوز شام هجرانت روز نگردیده؟ عاشق با شنیدن این سخن، جان ‌نثار می‌کند. جوان را بر عماری می‌گذارند تا به قبرستان ببرند. هنگام عبور از جلوی منزل معشوق، عماری درنگ کرده، جلو نمی‌رود. دختر وقتی بر سر تابوت جوان می‌رسد، توسن ایمان بر دلش می‌تازد. چندربدن پس از اسلام‌آوردن در کنار جوان جان می‌دهد. او را در عماری می‌نهند. وقتی در قبرستان تابوت‌ها را باز می‌کنند تابوت چندر را خالی و جسد او را در کنار مهیار می‌یابند. آن دو را در یک قبر می‌گذارند و شاه شهر از بت‌پرستی دست برمی‌دارد. ثاقب با مناجات و طلب عشق و سخنوری از خداوند، مثنوی گلشن‌راز و کلیات اشعارش را به پایان می‌رساند.

ثاقب داستان را در 118 بیت و بحر منسرح سروده ‌است. مثنوی «چندربدن و مهیار» را میرزا محمد مقیم مقیمی بیجاپوری نیز سروده ‌است که به همت محمد اکبرالدین صدیقی در سال 1956م. در حیدرآباد به زبان اردو به چاپ رسیده و نورعلیشاه (متوفی 1212ه.ق) نیز در بخش سوم جامع الاسرار آورده ‌است.

  • قصاید:
  1. فراق‌نامه: قصیدۀ ‌«فراق‌نامه»، 25 بیت دارد که شاعر در آن از روزگار بی‌وفا که او را از یار جدا کرده است، شکایت می‌کند. همچنین، از خوی بد معشوق نیز گلایه دارد. این قصیده با این مطلع آغاز می‌شود:

ز گردش ستم روزگار کج‌رفتار

 

جدا شدم ز تمنای فیض خدمت‌یار
                               (ثاقب، ص. 156)

شاعر در این قصیده تلاش می‌کند با وساطت باد صبا، عهد قدیم را به یار یادآوری کند. شکوۀ همراه با سوخت که از خصائص مکتب وقوع است در این شعر نیز دیده می‌شود. درنهایت، این سوخت به واسوخت و نفرین معشوق می‌انجامد:

خدا کند چو من مبتلا گرفتار بی
در آن زمان تو بدانی به من چه می‌گذرد

 

به دام حلقه زلف فسونگری عیار
ز دام حلقة زلف رخت به لیل و نهار
                               (ثاقب، ص. 158)

  1. قصیده‌ای در بحر مضارع با 18 بیت و ردیف «خط» است که در مدح خوشنویسی ناشناس سروده شده است. شاعر از او با عنوان «مستوفی ممالک والا تبار خط» یاد کرده ‌است.
  2. قصیده‌ای در بحر مضارع در 53 بیت است. در نسخه، بعد از ابیاتی در وصف بهار، مدح سخنوریِ شاعر و مدح ممدوح بیت تخلص آمده؛ اما سپس روی آن بیت خط کشیده شده و مجدد به ادامۀ قصیده (شامل مدح ممدوح، شکوه از روزگار، دعای بر ممدوح) پرداخته شده ‌است.
  3. قصیده‌ای 37 بیتی در بحر هزج در توصیف باغ و جمع‌شدن گروهی از دوستان در آنجا است که در پایان قصیده، شاعر از گذر عمر و غفلت از آن شکوه می‌کند و مخاطب را به عشق دعوت می‌کند.
  4. قصیده‌ای کوتاه در 16 بیت و بحر مجتث در مدح ممدوحی نامشخص است.
  5. قصیده‌ای در 31 بیت و بحر هزج در توصیف طلوع خورشید و آمدن صبح و مدح نبی‌اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) است.
  6. قصیده‌ای 30 بیتی با عنوان «قصیده منقبت» در بحر مجتث در مدح امیرالمؤمنین (ع) است. گویا شاعر این قصیده را بیشتر با هدف بازی با کلمات و واج‌آرایی سروده ‌است. در بیشتر ابیات یکی از حروف الفبا را انتخاب کرده و واج‌آرایی زیبایی خلق کرده ‌است. در ابیات نخستین این قصیده چنین آمده است:

بود زلف و رخ و چشم و لب گفتار آن دلبر
دل و جسم و زنخدان و قد و چشمان جادویش

 

شب و شمع ‌و شراب ‌و شهد وشیر و شاهد و شکر
که باشد سنگ سیم سیب و سرو سرمه ساغر
                                    (ثاقب، ص. 243)

  1. قصیده‌ای با عنوان «قصیده منقبت» در 33 بیت و بحر خفیف در مدح امیرالمؤمنین (ع) است.
  2. «قصیده منقبتِ» دیگری در بحر رمل در 11 بیت و مدح امیرالمؤمنین (ع) است.
  • ترکیب‌بند:

1.ترکیب‌بند دوازده‌بندی: در 113 بیت و دوازده بند در بحر رمل با مطلع:

نالم ازین عزا و الم هر نفس چو نی

 

خون‌دل از دو دیده روان می‌کنم چو می
                              (ثاقب، ص. 163)

به تقلید از ترکیب‌بند دوازده‌بندی محتشم کاشانی، به مرثیه اهل‌بیت به‌خصوص واقعه کربلا پرداخته است. از ویژگی‌های جالب‌توجه در این ترکیب‌بند، استفادۀ شاعر از ردیف‌های خاص و متناسب با موضوع است، مانند فاطمه، کربلا، حسین، حسین تُست.

در برخی از ابیات، تأثیرپذیری شاعر از محتشم بسیار مشهود است، مانند:

پس با زبان پر گله و دیدة پر آب
این پیکر مطهر گلگون حسین تست

 

سوی نجف نمود به باب این‌چنین خطاب
این نو نهال گلشن موزون حسین تست و...
                             (ثاقب، ص. 109-110)

پس با زبان پر گله، آن بضعه بتول
این کشتة فتاده به هامون حسین توست

 

رو در مدینه کرد که: یا ایها الرسول
وین صید دست‌وپا زده درخون حسین توست
                 (محتشم کاشانی، بی‌تا، ص. 280)

2.ترکیب‌بند هفت‌بند با مطلع:

ای گوشوار عرش خدا شاه بیش جنگ

 

در زیر بار منت تو چرخ نیل رنگ
                               (ثاقب، ص. 250)

شاعر در بحر رمل با هفت بند و هر بند 7 بیت (درمجموع، 56 بیت با ابیات پایان بندها)، ضمن مرثیه‌خوانی بر وقایع کربلا به گفت‌وگو با امام حسین (ع) در طلب شفاعت آن حضرت می‌پردازد.

 

  • مسمط:

موضوع مسمط‌های ثاقب، مدح و مرثیه است که شاعر به‌خوبی از عهدۀ آن برآمده است:

  1. مسمط مخمس: ثاقب این مسمط را در هفت‌بند در مرثیة اهل‌بیت به‌خصوص امام ‌حسن‌مجتبی(ع) و امام‌حسین (ع) سروده ‌است. از نکات متفاوت و بسیار جالب، استفادة شاعر از رنگ‌ها است. شاعر در هر بند از یک‌رنگ (سفید، سیاه، زرد، سرخ، سبز، کبود، بنفش) به‌عنوان ردیف شعری بهره برده و در بند اول و مصرع مخمس هر بند رنگ «سفید» را ردیف قرارداده. بند اول مسمط ثاقب:

صبح امید کز ید انور شود سفید
روز سیه ز طلعت دلبر شود سفید

 

روی افق ز گردش اختر شود سفید
از انتظار دیدة کافر شود سفید

 

موی سیه ز حکمت داور شود سفید
(ثاقب، ص. 160، 173)

 

         
  1. مسمط مسدس: با مطلع:

ای برده از فروغ رخت مهر و مه شفق

 

مویت ربوده از دم مشک ختن رمق
                                 (ثاقب، ص.255)

عنوانش «در نعت پیمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» است. هر لخت پنج مصراع دارد که با مصراع بند، مسدس را تشکیل می‌دهد. حرفِ روی، در لخت اول و تمامی مصراع‌های بند، حرف «ق» است. شاعر از لخت دوم به بعد، حرفِ رویِ رشته‌ها را براساس حروف الفبای عربی از «الف» تا «ی» تنظیم کرده ‌است. بنابراین، این مسمط افزون‌بر رشتة آغازین، 28 رشته دارد. در لخت‌های پایانی به مدح حضرت علی (ع) نیز پرداخته ‌است.

  1. مسمط در توصیف و معرفی ائمه شیعه (ع): در بحر خفیف و معرفی چهارده ‌معصوم (ع) سروده شده ‌است. اغلب لخت‌ها، مثلث است و لخت دوم و لخت آخر به‌ترتیب 7 و 6 مصراع دارد. در هر لخت، یکی از ائمه معرفی شده‌اند و کلام با صلوات بر نبی‌اکرم (ص) به پایان می‌رسد. به نظر می‌رسد این شعر، ازجمله نصاب‌الصبیان‌ها و اشعاری است که با هدف معرفی و آموزش اسم امامان شیعه سروده شده‌اند. لخت مربوط به معرفی امام ‌رضا (ع) در نسخه نیامده و گویا هنگام کتابت جا افتاده ‌است. ابیات آغازین مسمط عبارتند از:

از عدم این نکته درّ ثمین

 

گشت عیان نام رسول امین

 

اوست چو زینت ده عرش برین

 

فاخته‌ای داشت به سروی مقام
هست مرا ورد همین صبح و شام
فاطمه بنت رسول الانام

 

دوش همی‌خواند ز صوت این کلام
تا که رسم من ز دو عالم به کام
خلّ علی بابک ام البتول

 

یا علیا انت وصی الرسول
                     (ثاقب، ص.262)

 

             
  • اشعار حاشیۀ نسخه:

به‌جز یکی دو مورد که مصرع یا بیتی غلط یا افتاده از متن در حاشیة صفحه، اصلاح یا افزوده شده است، در بقیۀ موارد نسخه‌نویس تلاش کرده تا اشعاری از ثاقب را که در متن نسخه نیامده است در حواشی صفحات بنویسد. حواشیِ کلیات مورب، ناخوانا و بی‌نظم نوشته ‌شده ‌است. متن و حواشی مجدول نیستند. نسخه‌نویس گاهی دو یا سه طرف و اغلب چهار طرف صفحات را حاشیه‌نویسی کرده (تصویر شماره 4)، به‌طوری‌که خوانش نسخه را دشوارتر کرده ‌است. خط حواشی در برخی صفحات متفاوت از متن است (تصویر شماره 5). مطالبی که در حواشی نسخه آمده‌اند عبارتند از:

  1. بحرطویل: در حاشیۀ صفحۀ دیباچه، بحرطویلی کوتاه و تقریباً ناخوانا در مدح شه والا (احتمالاً فتحعلی‌شاه)، آمده ‌است با این آغاز:

باز چون بلبل مستان بکشم نطق سخن را، به گلستان فصاحت به مدیح شه والا که ز انوار جمالش شده بیضا به جهان شعشعه افروز تجلی جمالش زده تش بدل شعله و پروانه... .

  1. ترجیع‌بندی در 7 بند و 68 بیت در منقبت امام علی(ع) با بیت ترجیعِ:

که علی جان جان جانان است

 

شمع تابان هر شبستان است
                      (ثاقب، ص. 14-21)

  1. هزلیات: پنج شعر هزلی است شامل سه قصیده و یک مسمط مخمس و یک غزل تضمینی درمجموع 63 بیت. در غزل تضمینی، شاعر در هر بیت مصرع دوم، بیتی از غزل مشهور طبیب اصفهانی (متوفی 1168 یا 1171) با مطلعِ زیر را تضمین کرده است:

غمش در نهان‌خانه دل نشیند

 

به نازی که لیلی به محمل نشیند
                   (طبیب، بی‌‌تا، ص. 78)

  1. مثنوی: 21 مثنوی کوتاه در حدود 152 بیت، با عنوان «قطعه» در حواشی صفحات 31 تا 52 نوشته شده ‌است. شاملِ حکایات کوتاه تعلیمی در بی‌حاصلی دنیا که شاعر آنها را از زبان شخصیت‌هایی مانند نوذر، اسکندر، پیرمرد، فریدون، پیران و... با لفظ «شنیدم» بیان کرده ‌است. ازجمله:

شنیدم به‌هنگام بانگ خروس
که بر زیردستان خود رحم آر
در این دیر ناپایدار کهن
درین دیر دون سربلندی مکن
به گیتی کجا چون منوچهر بود
از این دیر چون رخت بیرون کنید

 

 

شبی این‌چنین گفت نوذر به طوس
که تا بینی آسایش از کردگار
ز هستی(؟) مشو غره بر خویشتن
دیگر کار جز هوشمندی مکن
که رویش فروزان‌تر از مهر بود
برون رخت از این ورطه دون کنید
                        (ثاقب، ص. 35-36)

  1. غزل: حدود 70 غزل با نزدیک به 700 بیت در این نسخه وجود دارد. شیوۀ شاعر در این اشعار، همچون دیگر غزلیات شاعر است. در غزلی با مطلعِ:

ای عندلیب در چمن نغمه گستری

 

از در نکته معنی(؟) بحر سخنوری
                               (ثاقب، ص. 139)

به مدح یکی از شاعران پرداخته است و در بیت آخر از او تقاضای توجه کرده است:

ثاقب کمینه چاکر دولت‌سرای توست

 

ای آفتاب پیشه‌نما ذره‌پروری
                             (ثاقب، ص. 139)

  1. قصیده: شامل چند قصیده، درمجموع حدود 250 بیت، در مدح افرادی گمنام مانند «سید احمد»، «محمدعلی‌خان» و نیز «حاجی حسین‌خان» و قصایدی در مدح فتحعلی‌شاه قاجار ازجمله قصیده‌ای در توصیف تهران و مدح فتحعلی شاه (1213-1150ه.ق) با مطلع:

بر نگارستان تهران حبذا صد آفرین

 

باشد امروز از صفا رشک نگارستان چین
                              (ثاقب، ص. 125)

و چند قصیده در منقبت امام‌ علی (ع)، امام حسین(ع) و امام ‌رضا(ع). در صفحه 165 قصیدۀ 6 بیتی در منقبت امام‌ حسین (ع) آمده که در دو بیت آن، ثاقب اسامی دوازده امام را ذکر کرده و خود را مداح اهل بیت دانسته ‌است:

یک حسین و سه محمد دو حسن چهار علی
ثاقب غم‌زده مداح شد از هشت و چهار

 

رهبردین هم(؟)یکی موسی و دیگر جعفر
تا شوند آن همه در هر دو جهانش یاور
                            (ثاقب، ص. 165)

ذکر نام ائمه (ع) در یک بیت، پیش از ثاقب در نصاب‌الصبیان فراهی آمده است:

نام‌های چهارده معصوم در یک بیت من
مصطفی و سه محمد، مرتضی و سه علی

 

گفته خواهم تا بماند یادگار اندر زمن
جعفر و موسی و زهرا یک حسین و دو حسن
                  (ر.ک: فراهی، 1361، ص. 52)

 

  1. قصیده‌ای نُه بیتی در توصیف فیل با عنوان «در تعریف فیل» در حاشیۀ صفحه 187 نسخه آمده که بسیار ناخواناست.
  2. مخمس مدحی: مخمسی در 22 بند و 48 بیت با مطلع زیر در مدح امام علی (ع):

حکم قضا به گردش اختر کند علی

 

گوش رضا به حکمت داور کند علی
                           (ثاقب، ص. 166)

  1. شعری در 14 بیت در پایان یافتن ماه صیام و در جواب شاعری با تخلص «الفت» و مطلع زیر که در نسخه با عنوان «غزل قصیده» درج شده ‌است:

گذشت ماه صیام و مه جدید آمد

 

نوید فرخ به دل روشنان پدید آمد
                           (ثاقب، ص. 189)

  1. اشعاری از شاعران دیگر: در حاشیه صفحه 275 بیتِ زیر از شعیب خوانساری (متوفی 1073ه.ق) نوشته شده:

ازبس‌که در زمانه یکی اهل درد نیست

 

اظهار درد خویش به دیوار می‌کنم
     (ر.ک: نصرآبادی، 1378، ص. 278)

و در صفحۀ 277، دو بیت زیر از باباطاهر حاشیه‌نویسی شده ‌است:

به قبرستان سفر کردم صباحی
بدیدم کله‌ای می‌گفت با خاک

 

شنیدم ناله و افغان و آهی
که این دنیا نمی‌ارزد به کاهی
                  (باباطاهر، 1374، ص. 36)

  • ویژگی‌ها و خصائص برجستة اثر:

4-1- ویژگی‌های زبانی:

  • ازنظر لغوی، گاه واژه‌های جدید یا نادری مشاهده می‌شود، مانند واژة «رفاد» در بیت زیر که به معنی «نثار» به کار رفته است:

بر یاد آن جمال خوش [و] قد دلکشت

 

گه جامه چاک سازم گه سر کنم رفاد
                                 (ثاقب، ص. 67)

این واژه در لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌های فارسی نیامده ‌است. گویا آن را از «رفد» به معنی بخشش و عطا گرفته ‌است. از برخی ترکیبات و افعال نادر و کم‌کاربردی مثل قَرقَف (= شراب)، نجق‌زدن (= سیخونکی به جایی زدن یا وادار به انجام کاری کردن)، وسق (= مقدار بار شتر به‌اندازة شصت صاع)، سرپیچ بودن (= سرپیچیدن)، تفریح‌ساختن (= تفریح‌کردن)، بق (= پشه)، کات (= در خوارزمی به معنی حائط و قریه است و در متن به معنی استخر یا رودخانه آمده ‌است) نیز بهره برده ‌است.

  • استفاده از عبارات و واژه‌های محاوره­ای: مانندِ سرش سلامت، پات (به‌جای پایت)، روت (به‌جای رویت)، یادم رسید (به معنی یادم افتاد)، بر دل کار کردن، گفتة کسی سبز شدن و... .

ثاقب در بیت زیر، در حکایت مربوط به محمود و ایاز، «ایاز» را به‌شکل «یاز» به کار برده است که اگر برای حفظ وزن عروضی نبوده باشد؛ بیانگر تلفظی متفاوت و یا عامیانه از این واژه است:

بود اندر دلم بس از غم یاز

 

که گم شد راه آه از سینة راز
                               (ثاقب، ص. 162)

تلفظ متفاوت اسم، در اسامی بیژن، سهراب، ارسطو و زین‌العباد نیز به‌صورت «بیجن»، «ظهراب»، «ارسطون» و «زین‌العبا» دیده می‌شود.

 در بیت زیر شاعر «چپ» را با تسامح و به‌صورت عامیانه «چب» تلفظ کرده و با کلماتی چون لب، تب، عقرب و... هم‌قافیه آورده ‌است:

ما راست نظر به باد کنده

 

چشمی که نظر کند ترا چب
                                    (ثاقب، ص. 16)

ازنظر ویژگی‌های نحوی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استفاده از شکل کهن افعال و الفاظ مانند آورید، گستریده، دویم، سیوم، اوستاد، نمی‌بودی (به‌جای نمی‌بود) و... مانندِ:

شد نوبهار و خاست ز بلبل فغان داد

به عزم صید نمودن دو چشم شهلایش

 

از چین زلف یار شمیم آورید باد
                                (ثاقب، ص. 68)

 ز غمزه دام بلا گستریده می‌ماند
                                (ثاقب، ص. 68)

از دیگر افعال کهنی که شاعر به کار برده‌ است، شکل کهن فعل شنیده‌ام، یعنی «شنیدستم» است که شاعر برای تعریف اغلب حکایاتش از آن بهره برده ‌است. مانندِ:

شنیدستم شبی با نوجوانی

 

نصیحت کرد پیر نکته دانی
                             (ثاقب، ص. 203)

  • متناسب ‌نبودن فعل و فاعل ازنظر شناسه:

بود وز آفتاب وصف او این‌ها یکی ذره

 

تواند کی سخن‌سنجان زند دم از سخن دیگر
                                 (ثاقب، ص.245)

  • حذف حرف‌اضافه بارها تکرار شده است. برای ‌مثال در بیت زیر «به» قبل از متمم «دل» حذف شده ‌است:

سر فروزد به اوج مهر برین

 

هرکه دل مهر حیدر اندازد
                           (ثاقب، ص. 248)

  • همچنین، در بیت زیر «به» قبل از «کف» حذف شده است:

روز هیجا چو تیغ گیرد کف

 

دشمن از هیبتش شود مضطر
                           (ثاقب، ص. 249)

  • ویژگی‌های ادبی و بلاغی:
  • ثاقب با استفادة ماهرانه از آرایة جناس، مناظره‌ای زیبا میان درختان، خلق کرده است. مانندِ بی دَم و بیدم/ گنج، رنج/ نارنج، رنج/ ترنج، تو رنج/ گنج، ترنج/ سیب، آسیب/ دلجو، لب جو/ فرحبخش، فرح بخش/ بهر، بحر.
  • پارادوکس یا متناقض‌نما، مانندِ غنچه پژمرده، گلشن‌سرای محنت‌آباد.
  • تکرار: انواع تکرار به‌صورت اعنات، تصدیر، تکرار واژه، تکرار هجا، تکرار حرف و واج‌آرایی و... در اشعار ثاقب دیده می‌شود. همان‌گونه که پیشتر نیز بیان شد، در اغلبِ ابیاتِ یکی از قصایدش، به واج‌آرایی با حروف مختلف (هر بیت یک یا دو حرف) به‌طور ویژه پرداخته ‌است. در غزلی با مطلعِ زیر، واژۀ «بلا» را به‌شکل لزوم مالایلزم، در متن ابیات و ردیف تکرار کرده‌ است:

قدش بلا و نرگس او کافر بلا

 

خالش بلا هجوم خطش لشکر بلا
                                 (ثاقب، ص. 2)

نمونه‌های دیگری از تکرار:

تکرار «دم»:

عاشقان تو چو افعی به دل از شعلة آه

 

در نفس بهر دم از برق دم آتش بدمند
                                (ثاقب، ص. 69)

تکرار واژة سخن و حرف «س» و «ن»:

فصیحان سخن‌سنج سخن ساز

 

عبارت گفتگان نغمه‌پرداز
                              (ثاقب، ص. 128)

- استفاده از ضرب‌المثل: مثل‌هایی همچون آتش به خرمن زدن، به پر کاهی ارزیدن، رنگی بالاتر از سیاهی نیست، حلال مثل شیر مادر، خشک‌وتر با هم بسوزد، نمک بر دل ریختن، از بیم جان بسان بید لرزیدن، شیشۀ عمر بر سنگ قضا خوردن، پای ناقه در گل ماندن، سر رشته نیافتن و... در کلیات ثاقب به‌خصوص غزلیات او آمده ‌است.

-تشبیه: توانایی شاعر در تشبیه، اغلب در توصیف باغ‌ها و مناظر طبیعت دیده می‌شود. وی از عناصر عامیانه نیز در تشبیه بهره برده است.

ز روی خیمه زنگاری آه پر شررم

 

ز شعله می‌گذرد هم چو سوزنی ز حریر
                            (ثاقب، ص. 237)

گاه تشبیهات تازه و زیبا، مانند تشبیه معشوق به حبّ نبات و یا بیرون‌آمدن معشوق از آب به درآمدن آب حیات از ظلمت در این بیت دیده می‌شود:

از میان آب چون حبّ نبات

 

شد برون از ظلمت آب حیات
                            (ثاقب، ص. 272)

-کنایه: مانندِ سست‌بودن پای اجل، قصیربودن بیخ عمر، دین و دل کسی را تسخیرکردن، می‌نخورده از خود بی‌خبر بودن، دست به دامان جنون آوردن، یک پا ایستادن، پا به گل بودن، مثل ناقه در گل‌ماندن، بسمل شدن، خون در جگر بودن، اجل باغبان کسی شدن، خود را سبک ساختن، عجوزه بد مهر، نظر به باد کنده داشتن، نظر چپ به کسی داشتن و... . مانندِ:

ما راست نظر به باد کنده

 

چشمی که نظر کند ترا چپ
                                (ثاقب، ص. 16)

  • لف‌ونشر: در غزلی با ابیات آغازین زیر، شاعر در هر مصراع چند صفت را برای معشوق ذکر کرده و در مصراع دوم همان بیت، به‌صورت لف‌ونشر به بیان صفات پرداخته ‌است:

نگاه و غمزه و چشم و اشارت‌های آن دلبر
لب و زلف و خط افسونگریهای نگاه او
لب و دندان او از نقش صنع خامة قدرت

 

بود خون‌ریز و سحرانگیز و رنگ‌آمیز جنگ‌آور
شکر ریز و عبیر آمیز و عنبر بیز و غارتگر
بود یاقوت و مروارید و مرجان [و] در و گوهر...
                                (ثاقب، ص. 76-77)

همچنین در قصیده‌ای با مطلع زیر:

بود زلف و رخ و چشم و لب گفتار آن دلبر
دل و جسم و زنخدان و قد و چشمان جادویش

 

شب و شمع وشراب شهد و شیر و شاهد و شکر
که باشد سنگ سیم سیب و سرو سرمه ساغر...
                                 (ثاقب، ص. 243)

 

نتیجه‌گیری:

نسخۀ خطی کلیات ثاقب که با کد دستیابی 6240 در کتابخانه و موزة ملی ملک نگهداری می‌شود، در فهرست نسخ این کتابخانه، یک‌بار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهاب‌الدین ثاقب دهلوی منسوب ‌شده ‌است. این نسخه شامل دیباچه، غزلیات، رباعیات، مثنوی‌ها، قصاید، هزلیات، چند مسمط و ترکیب‌بند است. عشق وقوعی، بیان حکایات و مباحث تعلیمی و اخلاقی، توصیف، مناظره، منقبت ائمه‌اطهار (ع) و مدیحه، مهم‌ترین موضوعات اثر را تشکیل می‌دهند. تنوع قالب‌های شعری و نیز تازگی موضوع در مثنوی‌های داستانی آن درخور توجه است.

اعتقاد راسخ شاعر به مذهب شیعه و منقبت ائمه اطهار (ع)، مدح فتحعلی‌شاه (1212-1250ه.ق.)، تأثیرپذیری از شعرحافظ، آشنایی با زبان ترکی، آگاهی از داستان‌های عاشقانۀ هند و تأثیرپذیری از فرهنگ و زبان هندی، مهمترین اطلاعاتی هستند که از متن نسخه دربارۀ شاعر اثر، دریافته می‌شود.

در میان شاعران متعددی که تخلص «ثاقب» دارند، محمدحسین ثاقب اصفهانی، میرزا زین‌العابدین ثاقب کرمانی، ثاقب افشار و شهاب‌الدین ثاقب دهلوی در نیمۀ دوم سده دوازدهم و قرن سیزدهم می‌زیسته‌اند. بنابر گزارش وفا زواره‌ای، ثاقب اصفهانی (متوفی 1258ه.ق) پیری را درک نکرده ‌است؛ درحالی‌که شاعر کلیات، در بیتی از پیری خود شکوه می‌کند. دیوان ثاقب افشار (زنده به سال 1279ه.ق) به شماره رکورد 617 و شماره راهنما 2559، در بخش نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری ‌می‌شود و جدای از کلیات مورد بحث است. از دیوان میرزا زین‌العابدین ثاقب کرمانی (متوفی 1272-1271) نیز نشانی به دست نیامده است؛ اما شواهد شعری که از او در تذکره‌ها آمده، در کلیات 6240 وجود ندارد.

میرزا شهاب‌الدین ثاقب دهلوی که در کتابخانه و موزه ملک، نسخۀ یادشده به او نیز منسوب شده، احتمالاً همان ثاقب دهلوی ‌الخراسانی، مترجم کتاب اسرارالاطباء یا مجربات ایلات جغتایی است. در این اثر، تأثیر فرهنگ هندی پیدا است. تاکنون مدرک معتبری مبنی‌بر شاعربودن شهاب‌الدین دهلوی و یا بیتی منسوب به او یافت نشده است. بااین‌حال، تا زمانی که سند و دلیل متقن و معتبری در ردّ انتساب کلیات ثاقب به وی ارائه نشود، براساس اطلاعات موجود در فهرست کتابخانه و موزه ملی ملک، می‌توان این اثر را به او منتسب دانست.

یادداشت‌ها:

  • از سدة هشتم که نسخه‌نویسی، حرفه و وسیله‌ای برای امرار معاش شد، «بیت‌نویسی» معمول شد و حق‌الزحمه براساس تعداد ابیات و سطورِ نوشته‌شده، محاسبه می‌شد (مایل هروی، 1369، ص. 130).
  • مقایسة سبک شعری کلیات 6240 با مثنوی مذهبی حمله حیدری، بحث مجزا و مفصلی است که در مقالة دیگری می‌توان به آن پرداخت.
  • جَغَتایی، از زبان‌های ترکی شرقی است که در آسیای مرکزی و بخش اروپایی روسیه از آغاز سدۀ ۹ تا اوایل سدۀ ۱۴ق / ۱۵-۲۰م، زبان نوشتاری، ادبی و دیپلماسیِ مسلمانان ترک، و میراث ادبی آن زبان بود (شیخ، 1398، ج. 18)

 

تعارض منافع: هیچ‌گونه تعارض منافع توسط نویسندگان بیان نشده است.

اصغری هاشمی، محمدجواد (1388). شیوه نامة تصحیح متون: راهنمای تحقیق و احیای متون خطی. انتشارات دلیل ما.
اصفهانی، محمدمهدی، و طولوزان یونانی (1383). اسرار الأطباء (شهاب‌الدین دهلوی خراسانی، مترجم). دانشگاه علوم پزشکی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل.
باباطاهر عریان همدانی (1374). دیوان. انتشارات قاسمی.
بهار اصفهانی، محمدعلی (1259ق). مدایح معتمدیه. نسخه خطی به شماره 20056، کتابخانه ملی ایران.
بیانی، مهدی (1353). کتاب‌فروشی کتاب‌های خطی. انجمن آثار ملی.
بیضائی، پرتو (1338). تذکره لطائف المدایح و ظرائف المناقب و قصیده کم‌نظیر از استاد بزرگ سخن لسان‌الملک سپر کاشانی. یغما، 12(5)،232-237. https://elmnet.ir/doc/1801720-12391
تحویلدار، حسین (1342). جغرافیای اصفهان (منوچهر ستوده، گردآورنده). [بی‌نا].
ثاقب افشار، سید مهدی از حسینی (بی‌تا). دیوان، نسخة خطی به شماره رکورد 617 و شماره راهنما 2559. کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
ثاقب دهلوی خراسانی، شهاب‌الدین (بی­تا).  کلیات، نسخه خطی کتابخانه و موزه ملی ملک به شماره 6240.
جعفری، یونس (1376). ارمغان ادبی. بنیاد موقوفات افشار.
حافظ، شمس‌الدین محمد (1375). دیوان (خلیل خطیب رهبر، گردآورنده). انتشارات صفی‌علی‌شاه.
حسینی، سید عبداللطیف (1279). تذکره شمع محفل سخن. مطبع مظهرالعجایب.
خزانه‌دارلو، محمدعلی (1375). منظومه‌های فارسی. نشر روزنه.
خیام‌پور، عبدالرسول (1368). فرهنگ سخنوران (ج. 1). انتشارات طلایه.
دهخدا، علی‌اکبر (1377). لغت‌نامه. موسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
دیوان‌بیگی، سید احمد (1366) .حدیقة الشعراء در شرح‌حال و آثار شاعران و عارفان و صوفیان و هنرمندان و دانشمندان دورۀ قاجاریه (ج. 1؛ عبدالحسین نوایی، مصحح). انتشارات زرین.
سعدی، مصلح‌الدین (1374). کلیات (از روی نسخۀ تصحیح‌شدة محمدعلی فروغی). انتشارات رها.
شاکری، جلیل، حاتمی، سعید، بیات رضا، و کمالی نیا، علیرضا (1402). معرفی نسخۀ خطی مثنوی ثاقب، منظومه‌ای ناشناخته منسوب به ثاقب اصفهانی. متن‌شناسی ادب فارسی، 15(4)،51-74.
شفیعیون، سعید (1389). سراپا؛ یکی از انواع ادبی غریب فارسی. جستارهای ادبی، 43(170).
شیخ، حسین (1398). جغتایی، زبان و ادبیات. در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (ج. 18). مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
طبیب اصفهانی، عبدالباقی بن محمد رحیم (بی‌تا). دیوان. مؤسسه انتشارات نگاه.
عبدالهی، مجتبی، و مهدوی، محمدجواد (1393). رباعی - مستزاد؛ پیدایش و سرایندگان. در نهمین انجمن بین‌المللی ترویج زبان و ادب فارسی، دانشگاه پیام نور خراسان شمالی.
فراهی، ابونصر (1361). نصاب الصبیان (محمدجواد مشکور، مصحح). اشراقی.
فریدونی، حسنعلی، و عمادی، مرجان (1390). بررسی عناصر فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی و تعاریف آنها. نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، 3(12-13)، 24-1.
مایل هروی، نجیب (1369). نقد و تصحیح متون. بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.
محتشم کاشانی، کمال‌الدین (بی‌تا). دیوان (مهرعلی گرگانی، گردآرنده). انتشارات کتاب‌فروشی محمودی.
مقیمی بیجاپوری، میرزامحمد مقیم (1956م.). چندر بدن و مهیار (به زبان اردو) (محمد اکبرالدین صدیقی، گردآورنده). نشر پرنتنگ پریس.
مؤذنی، علی‌محمد (1388). مقدمه کلیات و جزئیات (چهل ناموس، مشهور به ناموس‌اکبر) (ضیاءالدین نخشبی). انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
مثنوی مذهبی، منسوب به ثاقب، به شماره 15752،کتابخانه ملی ایران.
نصرآبادی، محمدطاهر (1378). تذکره نصرآبادی (ج. 1؛ محسن ناجی نصرآبادی، مصحح). اساطیر.
وامق، محمدعلی (1371). تذکره میکده (حسین مسرت، گردآورنده). کتاب‌فروشی نشریات ما.
وفا زواره‌ای، محمدعلی، و مسجدی، حسین (۱۳۸۵). تذکره مآثر الباقریه. سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
 
Refrences
Abdulahi, M., & Mahdavi, M. J. (2013). Raba'i - Mastzad; Genesis and Composers. In of the 9th International Society for the Promotion of Persian Language and Literature, North Khorasan Payam Noor University. https://profdoc.um.ac.ir/paper-abstract-1046197.html [In Persian].
Asghari Hashemi, M. J. (2009). Text proofreading method. Dalil Ma Publications. [In Persian].
Babataher (1995). Divan. Ghasemi Publications. [In Persian].
Bahar Esfahani, M. A. (1843). Madayeh Motamedieh, manuscript number 20056. National Library of Iran. [In Persian].
Bayani, M. (1974). Manuscript book store. National Artifacts Association. [In Persian].
Beyzaii, P. (1959). Tazkera Lataif al-Mudaih and Zarif al-Manaqib and a unique ode from the great master of speech in the language of al-Mulk Sapar Kashani. Yaghma, 12(5), 232-237. https://elmnet.ir/doc/1801720-12391 [In Persian].
Dehkhoda, A. (1998). Dictionary (2en Ed.). University of Tehran Publishing and Printing Institute. [In Persian].
 Divanbeigi, S. A. (1989). Hadiqa of the poets in the biography and works of poets, mystics, Sufis, artists and scientists of the Qajar era (Vol. 1.; A. H. Navaei, Ed.). Zarin Publications. [In Persian].
 Esfahani, M. M., & Toluzan Unani (2004). Secrets of doctors (Sh. Dehlavi Khorasani, Trans.). Iran University of Medical Sciences, Institute of Medical History Studies, Islamic and Complementary Medicine. [In Persian].
Farahi, A. N. (1982). Nisab al-Sabiyan (M. J. Mashkoor, Ed.). Eshraghi. [In Persian].
Fereydoni, H. A., & Emadi, M. (2013). Investigation of manuscript cataloging elements and their definitions. electronic publication of the Organization of Libraries, Museums and Astan Quds Razavi Document Center, 3(12-13), 1-24. https://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_50371.html [In Persian].
Hafez Shirazi, Sh. M. (1996). Divan (Kh. Khatib Rahbar, Collector). Safi Alishah Publications. [In Persian].
Hosseini, S. A. (1900). Tazkira Shama Mehmel Sokhon. Mazhar Al Ajaib Press. [In Persian].
Jafari, Y. (1997). Armaghan Adabi. Afshar Endowment Foundation. [In Persian].
Khayampour, A. R. (1989). Farhang Sakhonran (Vol. 1). Talaiye Publications. [In Persian].
Khazaneh Darlu, M. A. (1996). Farsi poems. Rozeneh publishing house. [In Persian].
Mayele Hervey, N. (1990). Criticism and proofreading of texts. Astan Quds Razavi Islamic Research Foundation. [In Persian].
Moazeni, A. M. (2009). Introduction to Generalities and Details (Forty Names, known as Names of Akbar) (Ziauddin Nakhshbi). Publications of the Association of Culture and Cultural Heritage. [In Persian].
Moghimi Bijapuri, M. M. (1956). Chander Badan and Mahyar (in Urdu) (M. A.Siddiqui, Collector). Printang Press Publishers. [In Persian].
Mohtsham Kashani, K. (n.d). Diwan (M. A. Gorgani, Collector). Mahmoudi Bookstore Publications. [In Persian].
Nasrabadi, M. T. (1999). Taskereh Nasrabadi (Vol. 1; M. Naji Nasrabadi, Collector). Asatir. [In Persian].
Religious text. No. 15752, National Library of Iran. [In Persian].
Saadi, M. (1995). Koliat (from the corrected version of M. A. Foroughi). Raha Publications. [In Persian].
Saqib Afshar, S. M. (n.d). Diwan, manuscript with record number 617 and reference number 2559 . Tehran University Central Library. [In Persian].
Saqib Dehlavi Khorasani, Sh. (n.d). Kaliat. Malek National Library and Museum manuscript number 6240. [In Persian].
Shafiyoun, S. (2010). Sarapa; One of the strange Persian literary types. Literary Essays, 43(170). https://jls.um.ac.ir/article_29716.html [In Persian].
Shakeri, J., Hatami, S., Bayat, R., & Kamlinya, A. R. (2023). Introduction to the manuscript of Saqib's Masnavi, an unknown poem attributed to Saqib Isfahani. Textology of Persian Literature, 15(4), 51-74. https://rpll.ui.ac.ir/article_27959.html [In Persian].
Sheikh, H. (2018). Jaghtai, language and literature. In The Great Islamic Encyclopedia (vol. 18). The Centre for the Great Islamic Encyclopedia. [In Persian].
Tabib Esfahani, A. B. (n.d). Divan. Negah publishing house. [In Persian].
Tahvildar, H. (1963). Geography of Isfahan (M. Sotoudeh, Collector). [n.p]. [In Persian].
Wafa Zavareh, M. A., & Masjedi, H. (2006). Tadzire Ma'aser al-Baqariyyah. Isfahan Municipal Cultural and Recreational Organization. [In Persian].
Wameq, M. A. (1992). Tadzkire is issued (Hossein Masrat). bookstore of our publications. [In Persian].
تصویر 1- صفحه نخست کلیات ثاقب (دیباچه و صفحۀ اول فاقد عنوان است)
تصویر 2- صفحۀ پایانی نسخه (صفحۀ پایانی فاقد ترقیمه است).
تصویر 3-
تصویر 4- نمونۀ حاشیه‌نویسی نسخه
تصویر 5- تفاوت خط در حواشی نسخه